فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 نبرد کدپستی به کدپستی!
🎙 به روایت: حاج حسین یکتا
@Pelak_channel
instagram.com/pelak.page
@ANARSTORY
مرحوم علّامه مجلسی در کتاب بحارالانوار نقل میکند که، شخصی بنام «سهل بن حسن خراسانی» خدمت امام صادق ـ علیه السّلام ـ رسید، سلام کرده و نشست. عرض کرد یابن رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ شما رئوف و مهربان هستید، چرا از حق خود دفاع نمیکنید؟ چه چیزی مانع این امر است؟ در صورتیکه بیش از صدهزار شیعه شمشیرزن دارید! حضرت فرمودند: ای مرد خراسانی بنشین، سپس حضرت امرکردند، تا تنور را روشن کنند، وقتی تنور برافروخته شد، حضرت رو به مرد خراسانی نموده و فرمود: بلند شو و داخل تنور شو،
در این هنگام مرد خراسانی ترسید و عرض کرد: یابن رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ مرا با آتش سوزان، از من درگذر، ...
حضرت فرمودند: تو را بخشیدم، در این هنگام یکی از اصحاب امام صادق ـ علیه السّلام ـ بنام «هارون مکی» وارد شد در حالیکه یک کفش خود را با انگشت گرفته بود. خدمت آنحضرت رسید و سلام کرد. امام ـ علیه السّلام ـ جواب سلام او را داد و فرمود: نعلین را از دست خود بینداز و برو داخل تنور ...
هارون مکی، نعلین را انداخت و داخل تنور شد. امام ـ علیه السّلام ـ شروع کرد با مرد خراسانی صحبت کردن و از اوضاع خرسان از او میپرسیدن و ... سپس گفت ای خراسانی برو و داخل تنور را نگاه کن.
مرد خراسانی بطرف تنور رفت و دید که «هارون مکی» چهار زانو در تنور نشسته است. امام ـ علیه السّلام ـ از مرد خراسانی سئوال کرد: «از اینها در خراسان چند نفر پیدا میشود؟
مرد خراسانی عرض کرد: بخدا قسم یک نفر هم نیست.
امام ـ علیه السّلام ـ فرمودند: ما در زمانی که پنج نفر یاور اینچنین نداشته باشیم قیام نخواهیم کرد. ما خودمان موقعیت مناسب را بهتر میدانیم. (بحارالانوار، علّامه مجلسی، جلد ۴۷، صفحه ۱۲۳ و ۱۲۴)
@ANARSTORY
💥 بالاخره دومین رمان تنهامسیری به چاپ رسید!😍
✅ رمان تنهامسیری "فرشته کویر"
نوشته خانم فرجام پور، از اساتید مجموعه تنهامسیرآرامش💕
🎉 قیمت کتاب با تخفیف: ۲۰ هزار تومان
ادمین سفارش کتاب ها:
@Admin_ToysTma
🎈 کانال فروشگاه محصولات فرهنگی تنهامسیرآرامش:
@ToysTma
@ANARSTORY
📣 فراخوان خرید کتاب #واو
با امضای نویسنده
به نام خود درختان🌴
قیمت کتاب: 40000💸
هزینه پست، هدیه عید ربیع✨
سفارش👇
@Yamahdy_Adrekny
@anarstory
سلام ونور.
برگ در هجوم تگرگ می شکند. برگ هم هست، هم نیست. برگ نور می خورد و قند در دلش آب میشود. برگ آمده است تا به درختان باغ بفهماند که حیات یک برگ و نورخواری یک برگ برای خودش نیست. برگ نور میخورد تا قند در دلش آب کند و تا ابد به درختان قنداب بخوراند. دل درختان را شیرین کند. وکدامین درخت است که قنداب دوست نداشته باشد.
برگ اگر حیات داشته باشد همه می گویند درخت زنده است. و اگر برگ حیات نداشته باشد می گویند درخت مرده است. برگ عصاره معماری است. برگ عصاره زیبایی و دلنوازی باغ است. می گویند باغ سرسبز. نمی گویند باغ تنه قهوه ای. یا باغ شاخه دراز...حیات یک باغ به برگ است.
برگ وقتی خودش را می شناسد و وظیفه نورخواری را می پذیرد می داند که برای حیات خودش نباید کار کند. برای حیات میلیارد ها سلول گیاهی باید کار کند. و تنها عضو درخت است که نور می خورد. و اگر برگ را از درختی بگیری و روی خورشید بکاری اش این نور به حالش هیچ فایده ای ندارد. چرا که ابزار نور خواری اش را گرفته ای.
نور و برگ به هم ممزوج اند.
سلام و نور.
#مونولوگ
#برگ
#حیات
#نور
#برگلوگ
@ANARSTORY
هدایت شده از 🇮🇷عِمران واقفی🇮🇷
هدایت شده از 🇮🇷عِمران واقفی🇮🇷
و در جهان هیچ موجودی را نخواهی یافت که مثل برگ نور را عاشقانه دوست داشته باشد.
#مونولوگ
هدایت شده از حسین ابراهیمی
در انتها لازم است بگویم که برای شروع نوشتن یک قانون وجود دارد و آنهم سخت نگرفتن است.
بههیچوجه موقع شروع نباید سخت بگیریم و فقط باید بنویسیم.
در ابتدا شاید برای عدهی کمی وسوسههای کمالگرایی آنها را نابود کند و آنها را از حرکت متوقف کند.
اما به یاد داشته باشید که ما مینویسیم که یاد بگیریم نه اینکه یاد بگیریم و بنویسیم.
این فرایند با انجام دادن آن اتفاق میافتد. پس بههیچوجه سخت نگیرید و لطفاً شروع کنید.
هدایت شده از 🇮🇷عِمران واقفی🇮🇷
با سلام و آرزوی خوشوقتی برای پادشاهان وارونه🖐🏻🤚🏻🖐🏻🤚🏻🖐🏻🤚🏻🖐🏻
﷽؛انار، پادشاهی ست وارونه با تاجی رو به زمین چرا که انار پادشاه درختان آسمان است که قدش تا زمین کشیده شده. اینجا با هم یاد میگیریم. با هم ساقه می زنیم و برگ می دهیم.
نشانی باغ🔻
https://eitaa.com/joinchat/100270145C4e53c7d0f6
ان شاء الله فرداشب (یکشنبه شب) ساعت 20 🕗
در گروه بحث و تبادل نظر آنلاین
داریم (جلسه هفتم)
منتظر حضور سبزتان هستیم🍀☘️🌿
.
.
.
اول چند نکته در مورد فاضل نظری و ..،
و بعد استفاده می کنیم از شعرهای دوستانی که می خواهند...😇😇😇
به علاوه کمی نقد
.
.
.
.
*پ ن1:دوستان اشعار فاضل نظری رو مطالعه
کنید
**پ ن2: به زمان نوشته شده توجه فرمایید
@anarstory
﷽؛
سلام و نور💡
آموزش قوانین نویسندگی #اجبار یا #اختیار؟
#نیاز یا #بی_فایده
#تاهمیشه یا #تاجای_مشخص
🕯آیا برای نویسنده شدن باید تمام قوانین نویسندگی را یاد بگیریم؟
جواب : بله
🕯آیا باید با جزئیات یاد بگیریم؟
جواب: نه لزوما با ریزه کاری های سادیسمی...بلکه باید یک دور تمام اصطلاحات را با عمق جان بفهمید. اندازه ای که اگر نویسنده ای یا استادی به شما نقد کرد بفهمید دارد چه می گوید.
🕯آیا اگر قواعد نویسندگی را یاد بگیریم می توانیم خیلی راخت شاهکار بیافرینیم؟
جواب: نه لزوما. یاد گیری قواعد لازم هست ولی کافی نیست.
🕯آیا اگر قوانین را یاد نگیریم می توانیم پیشرفت کنیم؟
جواب: واقعیت این است که می توانید، ولی مثل اختراع چرخ از اول است. وقتی با قواعد می توانید سی سال جلو بیفتید چرا یادش نگیرید؟
🕯آیا قواعد نویسندگی مورد اتفاق همه نویسندگان هستند؟
جواب: نه لزوماً. اختلافات زیادی وجود دارد. به خاطر همین باید نویسنده مورد نظر خودتان را با خواندن کتابهای زیاد پیدا کنید. و این یعنی قلم شما شبیه ایشان خواهد بود. پس قواعد ایشان را سر لوحه آموزش قرار دهید.
🕯بهترین چیز برای یاد گیری قواعد چیست؟
جواب: بهترین کار شرکت در یک یا دو دوره در نهایت و خواندن صد کتاب آموزشی مختلف که همه شان دارای نکته ای هستند که می توانند در مسیر نویسنده شدن به شما کمک کنند.
همان بحثی که یک وقتی داشتیم.
بهزاد دانشگر و نقد امیرخانی و شجاعی...با تمام احترامی که ایشان برای این دو نویسنده عزیز قائل است...دقیقا بر می گرده به اینجا...
از نظر ساختار داستانی کارهای رضا امیرخانی مورد پذیرش خیلی از اساتید نیست ولی قلم رضا امیرخانی مورد توجه افراد زیادی است. من جمله راقم این سطور. فارغ از چیز حاشیه ای دیگر...پس یادگیری قوانین لازم به کار بستنش واجب و بعدها بعد از پیدا کردن سبک نوشتنمان شکستنش کمال است.
💡نکته بعدی اینکه...قوانین بعد از نوشته شدن شاهکارها نوشته شدند و از روی ساختار شاهکارها.
پس در واقع
قوانین بعد از خلق آثار شاهکار هستند و قبل از تولید داستان های معمولی.
شخصا از سال 94 سعی کردم خیلی کلاسیک طور بنویسم ولی در نهایت فهمیدم از شکم مادر با سبک و قلم خودم متولد شدم.
کمی سخت خوان ولی قابل قبول.
💡💡💡
جسارت که هست ولی از فلفل خبری نیست.
نویسنده باید جسور باشد.
نویسنده از یک زمانی به بعد دیگه به حرف کسی گوش نمیده اونجا دو حالت داره یا واقعا کارش خوب شده و نقد دیگران رو می فهمه ولی نکته ای وجود داره که رها می کنه اون نقد ها رو...
حالت دوم بی سوادی هست که از سر استیصال و درماندگی و برای خودنشانی دیگه به حرف کسی گوش نمیده و و در وادی سرگردانی قلم میزنه و هر روز پرت تر و بی ربط تر می نویسه...
واقعا حالت اعتدال بهترین حالت هست...یعنی من شخصا تمام نقدهای به واو شده را به جان خریدم ولی بعدش بلافاصله رفتم نقد ها رو فروختم. 😐
💡💡💡
#روح_پر_حرف
کلید رمان نویسی داشتن روح پر حرف است.
معمولا خانم ها در این زمینه بهتر می توانند کار کنند...به خاطر همین شدیدا به قواعد نیازمند ترند...
مردها روحشون کم حرف تر هست و با قواعد راخت کنار می ان...
ولی در نهایت همیشه استثناء ها زیادند.
💡💡💡
کلید شروع رمان نویسی داشتن #حرفهای_نزده هست.
سعی کنید محرم رازی نداشته باشید که مدام خالی بشوید.
معمولا کسانی که مدام درباره سوژه رمانشان با اساتید شان مشورت می کنند بعد از مدتی آن سوژه پشت به قبله ذبح می شود و عوداج اربعه اش بریده نبریده می رود در سبد ایده ها سوخته. و نه حذف می شود نه احیا. و همین ذهن نویسنده را خسته می کند.
💡💡💡
کسانی که در به در دنبال کلاس نویسندگی و این استاد و آن دوره و آن محل گعده و انجمن هستند مثل نوشابه خانوده دو لیتری هستند که وقتی می خواهند شروع کنند به نوشتن همه نوشته هاشان تقریبا شبیه کف های بیرون زده از بطری نوشابه است....
در ابتدا شاید از شدت فوران ایده ها و سفیدی خیره کننده محتوا و کف های حباب حباب کِیف کنند و شاید از حجم مطالبی که می نویسند ولی بعد از مدتی متوجه می شوند که نه تنها نوشته هاشان لم یکن شیئا مذکورا بوده بلکه دیگر چیزی برای نوشتن ندارند... چون مرتبا عادت به استفاده از اندیشه دیگران دارند.
نویسنده باید ابتدا یاد بگیرد بیاندیشد. #اندیشه. عربی اش می شود #فکر.
حالا یک درخت گرامی تفاوت #عقل و #تفکر و #تدبر را بیان کند.
@ANARSTORY
🔸
▫️دهانش شیرین است و تمامش محمّد است.
◻️آهای دختران اورشلیم با شما هستم.▫️💫
@ANARSTORY
به نام خدا
نویسندگی همچون حلیم پختن نیست که کلمات را بلغور کنی و با ادویه ی احساست مزه دارش کنی و در نهایت آنقدر هم بزنی و بالا و پایینش کنی تا لعاب دار شود.
نویسندگی همچون سلاحیست در دست هر انسان، فقط می ماند چه هدفی را نشانه بروی.
نویسندگی پشتوانه ای می خواهد از بصیرت و معرفت و معنویت.
حواسم به توشه ام نبود و قدم در این راه گذاشتم .
با اجازه ی اساتید انصراف می دهم.
حلال بفرمایید...
😡🌶💣🗡💉👉...😶
به نام خدا
من حلیم پختن را خیلی دوست دارم.
من تازگی ها فهمیدم نویسندگی خیلی شبیه حلیم پختن است.
من یک مسئله ی دیگر را هم فهمیدم ، اینکه هنوز دوران تدریس با متد های ترکه محور تمام نشده است.
اصلا چه کسی گفته کسی که نویسنده است باید علامه ی دهر باشد ؟
مگر میدان جنگ است که نویسندگی شبیه اسلحه باشد ، این دو هیچ ربطی به هم ندارند .
کلاس اول که میرفتیم ، پدربزرگمان میگفت باباجان اینقدر قلم پرانی کنید تا نوشتن یاد بگیرید.
خدا را چه دیدید شاید به ما هم روزی گفتند نویسنده ، حالا چه نویسنده ای بماند...
گواهی می دهم این مطالب در کمال صحت و سلامت نوشته شده و اصلا استاد محترم سرکار خانم صادقی بزرگوار در این امر دخیل نبوده اند .
🤕🤕
#حلیم
#تدریس_با_متد_ترکه_محور
@ANARSTORY
💎•﴿ باغ انار ﴾•💎
به نام خدا نویسندگی همچون حلیم پختن نیست که کلمات را بلغور کنی و با ادویه ی احساست مزه دارش کنی و د
از دفتر خاطراتِ یک درخت اصلاح شده.
هدایت شده از رویـꨄـــا
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
[In reply to عِمران واقفی]
من در اتاق اشک منتظرم. در سفر به کائنات.....بقیه هم بیایید.
اینجا اتاق اشک است....انارها از اشک یاقوت می سازند.
ساعت 9..همین امشب.
سفر به کائنات🔻
https://eitaa.com/joinchat/3525771335C734628ccfa
هدایت شده از یااباالقربة
آنکه بر محضر شما نرسد
مطمئنا که تا خدا نرسد
بهتر است اینکه زیر خاک رود
آن سری که به سامرا نرسد
عطرِ سرداب را نفهمیده
آنکه بر "سُرَّ مَن رَا ...نرسد
چشم برخاکِ آن اگر بکشیم
آسمان هم به گرد ما نرسد
سامرا رفته ها به من گفتند
هیچ جایی به کربلا نرسد
از کفن کردنی دوباره بخوان
تا که روضه به بوریا نرسد
با حسینیم با حسن هستیم
ما گدای دوتا حسن هستیم