#داستان_کوتاه
#هدیه
#براساس خاطرهای واقعی
با چشمانی نمدار، نگاهم کرد.
لبخندی به رویش زدم و پلکهایم را باز و بسته کردم.
به معنای" خیالت راحت باشد."
سرعتش را کم کرد که کنارش قرار بگیرم.
فرزند کوچکش را به سینه چسباند.
قدمهایش را تند میکرد تا از همسرم عقب نماند؛ ولی وقتی میدید من پا به پای بچه کوچک، نمیتوانم به آنها برسم. با نگرانی میایستاد و نگاهم میکرد.
تیلههای رنگی زیبایش، میان دریای سفید و مواج
چشمانش، این سو و آن سو میدوید.
لبخند و نگاه توام با آرامش من هم چاره کارش نبود.
نگرانی و ترس در جوار امام رئوف برایم معنا نداشت. اما درکش میکردم.
وقتی که مسئول امور گمشدگان که از آشنایانمان بود، او را به ما سپرد تا به هتلش برسانیم، خوشحال بودم که برای زائر امام رضا کاری میکنیم.
اما در طول مسیر ترس و نگرانی لحظهای رهایش نکرد.
بدبختی آنجا بود که زبانش را نمیفهمیدم.
زنی جوان و زیبا با چشمان رنگی از سرزمین ترکنشین تبریز، همراه طفلی چندماهه که به آغوش داشت.
آدرسی از هتلش نداشت، جز نام هتل.
که همنام هتل ما بود.
نزدیک هتل که شدیم وحشتزده، عقب عقب رفت.
درکش میکردم، زنی که بیاجازه همسرش و به ذوق زیارت بیرون زده و حالا هیچ آدرسی ندارد.
دستش را گرفتم و نوازش کردم.
-نگران نباش عزیزم، حتما هتلتون رو پیدا میکنیم.
قفسه سینهاش بالا و پایین میرفت و اشکش سرازیر شد.
دوباره راه افتادیم. کوچه به کوچه و هتل به هتل.
پرسان، پرسان.
تا بالاخره بعد از ساعتی چرخیدن در کوچههای تنگ و باریک هتلش را پیدا کردیم.
وقتی جلوی هتلش رسیدیم، مثل پرندهای که از قفس رها شده، بدون خداحافظی داخل رفت.
کلیدش را گرفت و به سمت اتاقش دوید.
اشک شوق در چشمانم حلقه زد. همسرم با متصدی هتل کمی صحبت کرد. وقتی مطمین شدیم که به خانوادهاش رسیده، برگشتیم.
شب آخری بود که مشهد بودیم.
تصمیم گرفتم تا نیمه شب، حرم بمانم و استفاده کنم.
گوشهای از صحن زیر قپه آقا ایستادم و بدون توجه به شلوغی جمعیت و دعوا سر جلو رفتن، با آقا درد دل میکردم.
اشکم سرازیر بود و لبم به ذکر و دعا باز.
در میان جمعیتی که دور ضریح میچرخیدند و شلوغ میکردند، ناگهان دیدم زنی با لبی خندان، به سمتم آمد. از پشت پرده اشک، درست نمیدیدمش. نزدیکتر شد و با آن چشمان رنگی و زیبایش، که دیگر نشانی از ترس و نگرانی درش نبود، خیره نگاهم کرد.
هنوز در حال و هوای خودم بودم که شروع کرد به بوسیدن و دعا کردنم.
چند لحظه طول کشید تا فهمیدم او کیست.
با زبان شیرین ترکی، کلی دعایم کرد و بابت آن روز تشکر کرد.
خدا میداند که چه حال خوشی پیدا کردم.
گویی امام رئوف صدایم را شنیده و دعایم را مستجاب کرده. مثل یک هدیه بود. هدیهای از طرف امام مهربانیها.
خدایا شکرت.
فرجام پور
سلام و #عیدی
به ۱۴ نفر اولی که دارای شرایط 👇 باشند، #هدیه داده میشود.
شروط: کسانی که خواهر، برادر یا فرزند ۱ تا ۱۲ سال دارند میتوانند به آیدی👇
@sedaghati_20
پیام داده و اسم خواهر، برادر یا فرزندان خود را به اضافهی یک شماره کارت(نام دارندهی کارت هم نوشته شود) بفرستند تا به ازای هر نفر از اسامیای که میفرستند ۵۰۰۰ تومان هدیه دریافت کنند.
🔺 این هدیه فقط شامل کودکان ۱ تا ۱۲ سال میشود و به مناسبت #عید_غدیر باید والدین برای کودک خود بستنی، خوراکی یا لوازم تحریر یا اسباب بازی و... بخرند و با این عنوان به فرزندان خود #هدیه بدهند.
پس فرصت را از دست ندهید تا از عیدی روز #غدیر جا نمونید.
فقط #امروز فرصت دارید🤩🤩
از بانیان خیر ویژه تشکر میکنم. اجر همهشون با حضرت علی علیهالسلام.
#لیست (#اقدام_و_عمل) برنامهها و فعالیتهایی که بیلچههای ناربانو برای رشد قلم ناربانوییها در طول سال #1401 تدارک دیده بودند و با توکل بر خدای متعال و همت شما بزرگواران انجام شد، به این شرح میباشد:
1⃣ تمرینهای #عیدانه در نوروز ۱۴۰۱ با هشتگهای #عیدانه1 تا #عیدانه13 ( به این صورت بود که برشی از یک کتاب یا رمان داده میشد و دوستان باید با ذهن خلاق خود آن را ادامه میدادند. علاوه بر آن اگر کسی اسم کتاب مورد نظر را حدس میزد برای سلامتیاش توسط بیلچهی ناربانو ۱۴ صلوات فرستاده میشد.)
2⃣ #عیدی به شرکتکنندگان فعال در تمرینهای #عیدانه
3⃣ تمرین ماه رحمت ویژه ماه مبارک رمضان با هشتگ #ماه_رحمت1 تا #ماه_رحمت9
4⃣ آموزش غذاهای ساده و محلی در ماه مبارک رمضان برای خوردن افطار یا سحری با هشتگ #افطاری_ساده
5⃣ برگزاری کارگاه هنری #حنا( آموزش خمیر حنا و ساختن گل رُز با آن) به مناسبت ولادت حضرت معصومه( سلام الله علیها) و روز دختر به ناربانوییها #هدیه داده شد. این کارگاه را هم با هشتگ #کارگاه_هنری میتوانید در گروه پیدا کنید.
6⃣ کارگاه #نویسندگی شیوهی داستانکنویسی2 توسط باغبان محترم، خانم زینب عسکری برگزار شد. که شماره1 آن در اواخر سال ۱۴۰۰ برگزار شده بود.
7⃣ دادن #عیدی به مناسبت روز #عید_غدیر به کودکان، خواهر یا بردارهای ناربانوییها.
8⃣ در محرم هم تمرین#قلمهای_عزادار1 تا 4 را داشتیم.
9⃣ تمرین #آنلاین #دورهمی_دوستانه که بسیار متنوع بود و در اوایل شهریور ماه آغاز و در آخر مهر ماه به پایان رسید.
این تمرین هم با هشتگهای #قلم_ورزی ،
#خطدادن_به_خطخطیها ، #زبان_اشیاء ، #خالیکردن_ذهن و یا با هشتگ #دورهمی_دوستانه قابل رؤیت هست.
0⃣1⃣ مطالب آموزش نویسندگی با هشتگهای #یک_برگه_آموزش1 تا 3 و هشتگ #آموزشی یا #قلمزن
1⃣1⃣ برنامهای تحت عنوان #یک_فنجان_نقد برگزار شد. به این صورت که رمان #از_کدام_سو نوشتهی خانم نرجس شکوریان فرد، هر جمعه با مدیریت خانم فهیمه ایرجی( نویسنده) نقد شد. ناربانوییها هم در طول هفته محدودهی مشخص شده را مطالعه کرده و نظرات خود را جمعه شبها در گروه با هشتگ #نقد1 تا #نقد10 به اشتراک گذاشتند.
2⃣1⃣ تمرینهای مناسبتی مثل تمرین #خاطرهبازی، تمرین برای شهدای #شاهچراغ و ایام #دهه_فجر و... انجام شده.
3⃣1⃣ دعوت از سه نویسندهی خانم در ناربانو برای معرفی کتابی که چاپ کردند. ( در ایام الله دهه فجر میزبان خانم سلطانزاده بودیم. در شب ۲۲ بهمن هم خانم فهیمه ایرجی مهمان ما بودند.
خانم فردوس مضیق رشادی هم در شب ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام در ناربانو حضور پیدا کردند.)
4⃣1⃣ برگزاری #مسابقه #خورشید_اُمید مصادف با نیمه شعبان ۱۴۰۱ با موضوعات مهدویت، جهاد تبیین و امید به آیندهی کشور که همچنان در حال برگزاری است.
5⃣1⃣ و در آخِر هم، #هدیه به نویسندههای فعال در تمرینهای #دورهمی_دوستانه که امشب( شب عید ۱۴۰۲ ) داده شد. الحمدلله.
انشاءالله که این اقدامات مورد قبول درگاه حق تعالی و حضرت زهرا سلام الله علیها قرار گرفته باشد.
تشکر ویژه دارم از بیلچههای ناربانو و از همهی شما ناربانوییهای عزیز که در این برنامهها ما را همراهی کردید.
برای سلامتی و عاقبت بخیری همهی ناربانوییها و به ویژه برگ اعظم که این شرایط را فراهم کردند تا ما دور هم جمع شویم و یاد بگیریم و مطالب ناب و آموزنده بنویسیم، پنج صلوات #هدیه کنید.
#لیست
#اقدام_و_عمل
#بیلچههای_ناربانو
#پایان_کار_1401
#سال_1401
#باغ_انار
#ناربانو
افراد فعال در نوشتن تمرین #آنلاین #دورهمی_دوستانه
به ترتیب👇
1⃣ کاربر یا فاطمة الزهرا (خودم) جیغ و دست و هوراااا ( نوشتن ۱۳ تمرین)
2⃣ کاربر یا علی بن موسی الرضا ( نوشتن ۱۲ تمرین)
3⃣ بانو افسون ( نوشتن ۸ تمرین)
4⃣ بانو محبوب ( نوشتن ۸ تمرین)
5⃣ کاربر قسم به هنر( رستمی) ( نوشتن ۷ تمرین)
6⃣ بانو طاهره میر احمدی ( نوشتن ۷ تمرین)
7⃣ بانو زهرا حیدری ( نوشتن ۷ تمرین)
8⃣ کاربر خاتون ( نوشتن ۶ تمرین)
و بقیه دوستان دیگر...
که از این بقیه دوستان😁 خیلی تشکر میکنیم ولی چون اسامی زیاد بود، از آوردن اسم همه معذوریم. برای همهی کسانی که در این دورهمی شرکت کردند آرزوی موفقیت داریم.
افرادی که بالای ۵ تمرین را نوشتند، اسمشان در لیست بالا👆 هست و مشمول #هدیه میشوند.
حالا هدیه چیه؟؟؟
آهان...
به قسمت خوشمزهی ماجرا رسیدیم😁
به گوشی تلفن همراه هر نفر ۱۰ هزار تومان شارژ واریز میشود تا بتوانند در عید نوروز به تعداد نفرات بیشتری زنگ بزنند و از حالشان با خبر شوند.😊
لطفا هر کسی که اسم خود را در این لیست میبیند به آیدی بنده
@sedaghati_20
مراجعه کند تا هدیه را دریافت کند.
حالا یکی بگه من هدیهم رو از کی بگیریم😫