هدایت شده از عبور نوشتهها🖋️
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
به دستم رسید....
باغ انار، نویسندگی گروهی، اولین داستان کوتاه جمعی، و حالا هم "ارتداد" به عنوان جایزه.
منتخب انتخاب دوستان نشدیم اما انتخاب شدیم!✨
⤵️⬆️ اما در مورد رمان ارتداد:
رمان ارتداد نوشته وحید یامین پور رمانی است سیاسی که با ماجرایی عاشقانه گره خورده است. راوی، داستان را از ماجرایی درددناک و خونآلود در 22 بهمن 57 شروع می کند، تاریخی که برای عموم آن زمان نشان شادی و پیروزی بود در این جا محمل وقوع حادثه ای تلخ می شود. رمان به خواننده نهیب می زند و در پی آن است که خواننده خود پی ببرد که نسبت به آرمان های انقلاب و رهبر، کجا ایستاده است. رمان «ارتداد» در در سه بخش «حیرت»، «ارتداد» و «رجعت» نوشته شده است. بر خلاف دیگر آثار نویسنده ترجیح داده است که درباره ی این اثر صحبت نکند و اجازه دهد که خواننده خود به هدف کتاب پی ببرد. ژانر کتاب تاریخ جایگزین است یعنی نوشتن درباره ی اتفاقی تاریخی، اگر به گونه ای دیگر رخ می داد یا اصلا رخ نمی داد.
با تشکر از باغ اناریها🌱
#جشنواره_یاس
#نویسندگی
#محبوب
#جایزه
#امی
┄•●❥@obooreneveshteha
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
14.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نویسندگی
#آموزش
#جلسه_اول
#مهدی_حجوانی
#مدرسه_تابستانی
#خودشناسی
#استعداد
#تمرین
#باغ_انار
﷽؛اینجا با هم یاد میگیریم. با هم ریشه می کنیم. با هم ساقه می زنیم و برگ می دهیم. به زودی به اذن خدا انارهای ترش و شیرین و ملس.
نشانی باغ🔻
https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741
نمایشگاه باغ🔻
https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
16.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نویسندگی
#آموزش
#جلسه_دوم
#مهدی_حجوانی
#مدرسه_تابستانی
#خودشناسی
#استعداد
#تمرین
#باغ_انار
﷽؛اینجا با هم یاد میگیریم. با هم ریشه می کنیم. با هم ساقه می زنیم و برگ می دهیم. به زودی به اذن خدا انارهای ترش و شیرین و ملس.
نشانی باغ🔻
https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741
نمایشگاه باغ🔻
https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
با خنده روی دوش ملکِ کنار دستی اش زد و گفت:« این بشر چقدر خودش رو جدی گرفته!؟»
ملکِ قلم به دست، خندید و گفت:«آره بابا! با دو کلمه نوشتن چقدر مغرور شده.»
به ملک قلم به دست گفت:«برای این بشر، بنویس»
آقای بشر!
زور نزن! ضعیفی...
برای کمال قدم بردار!
ولی برای آنچه که دست یافتنی نیست، مبارزه نکن.
امروزِ تو نشان از باخت تو در دیروز است؛دیروزی که ادّعای قهرمانی داشتی.
همان وقتی که فکر میکردی روی قلّه ایستاده ای، کف درّه ای بودی.
قدم بردار!
ولی با او که کامل مطلق است مسابقه نده.
بخوان
بنویس
خط بزن
ویرایش کن
ولی قلمت را به او بسپار...
تحدّی* نکن
زمین، قبرستانِ نویسندگان و نوشته هایشان است.
بنویس
فکر کن
قلم بزن
متن را جابجا کن
کم کن
زیاد کن
هر کاری که فکر میکنی نوشته ات را زیباتر میکند انجام بده، ولی بدان که همگام و همراه با ندامت هستی.
و این را فردا خواهی فهمید....
فردا !
ناامیدی در مسیر رشد و کمال معنا ندارد؛
ولی فراموش نکن که از دایره نقص بیرون نخواهی رفت.
اوست که یوسف درون چاه را، به تخت سلطنت می نشاند.
پس نه در تهِ چاه بودن، ناامیدت کند و نه تخت سلطنت مغرور.
پینوشت:
*تحدی:مبارزه طلبی
#نوشتن
#نویسندگی
#قلم_زدن
#یادداشت_های_یک_طلبه
@delneveshtetalabe
بسم الله الرحمن الرحیم
<خیابون آزادی>
وسط خیابون وایساده بود و مدام شعار میداد که: زن- زندگی- آزادی.
همونطور که میلهی اتوبوس رو گرفته بودم و با هر ترمزش، تلوتلو میخوردم از اینور به اونور، با خودم و توی ذهن خودم باهاش دردِ دل میکردم که:
" الان فکر میکنی ما زن نیستیم؟ یا زندگی نمیکنیم؟ یا آزاد نیستیم؟ یعنی چی این شعار!
منکه به زن بودنِ خودم شک ندارم، اگه تو شک داری دیگه، مشکل از خودته... زندگی ام که، داریم زندگی میکنیم دیگه، یعنی تو زنده نیستی؟ یا شایدم فکر میکنی که روحی و بخاطر روح بودنت، حق داری اینطوری بکَنی و بپری جلوی اتوبوس، شعار بدی و مردم و از زار و زندگی بندازی!...
یا اینکه آزاد نیستی؟ که اگه آزاد نبودی که تا این موقع شب بیرون نبودی و وسط یه خیابون شلوغ، بین اینهمه مرد، واسه خودت وول وول نمیخوردی به شعار و لگد زدن به تابلوی برق و کشیدن چادر از سر اون پیرزن بیچاره!
آزادی یعنی همین دیگه، یعنی همینکه من و تو و امثال ما خانوما، در حالت عادی تا ده یازده شب، تو پارکا و بوستانا و خیابونای این شهر، راحت چرخ میخوریم و میگردیم و میخندیم و کسیام نمیتونه بهمون نگاه چپ بکنه و بگه خانوم چرا بالا چشمت ابروئه!
یعنی همین که خروس خون و سپیدی صبح نزده، زودتر از مردا از خونه میزنیم بیرون و با اتوبوس و تاکسی و مترو، از این سر شهر میریم اون سر شهرو چه خیابون شلوغه چه خلوت، کسی نیست که جرئت کنه، بهمون بگه خانوم خرت به چند!
نکنه آزادی خودخوانده توسط مردا، توی اون کشور اروپایی چشمتو گرفته که خانوماش وقتی ده یازده شب میخوان از سر کار برگردن، مجبورن یه اسپری لجن به خودشون بزنن که تو یه کوچه ی خلوت، یا زیر یه گذر تاریک، یا ته یه خیابون سوت و کور، اگه کسی بهشون طمع کرد و بهشون حمله کرد، از بوی تعفن و لجن اسپری که به خودشون زدن بدش بیاد و پیف پیف کنان راهشو بکشه و بره!
تو دقیقا کدوم آزادی رو توی این شعارت میخوای؟
نکنه منظورت از آوردن شعار کومله دموکراتا به زبونت، همون آزادیه که خانواده آوین قادری گولشو خوردن و دختر شونزده هیفده سالشونو فرستادن وسط یه گله گرگ کومله، که بعدا مجبور بشن التماس کنن که جنازه دخترشونو بهشون تحویل بدن، تا حداقل بتونن سر قبرش بخاطر رنجی که این بچه کشید زجه بزنن.
رنجی که از همین کومله دموکراتای سازنده ی شعاری که میدی کشید و هرکاری کرد برگرده پیش خونوادش موفق نشد و آخرش واسه خلاصی از اونهمه خفت و خواری زن کومله، راهی واسه آزادشدنش جز تموم کردن زندگیش ندید و تو سالروز تاسیس این گروهک تروریستی، سر اسلحه رو گذاشت تو دهنشو شلیک کرد...
تو دقیقا کدوم آزادی رو میخوای؟
حداقل بگو... انتخاب کن!
#آزادی
#زن_زندگی_آزادی
#حقیقت_زن
#نویسندگی
#سمافاسمان
#sf
#:)
7.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📚 کتاب نخوانیم (۴)
◽️#نویسندگی در #ایران شغل نیست.
◽️تا زمانی که مردم #کتاب نخوانند نوشتن هم در جامعه کار نیست.
#نویسنده | #کتابخوانی
نشر شهید کاظمی.
🆔https://eitaa.com/nashreshahidkazemi
@ANARSTORY
#خبر_خوب
✍️یعنی نویسنده باشید و برای جشنوارههای ادبی و رسانهای ننویسید؟!
🖌 این شما و این جشنواره ملی نذر قلم
#نذر_قلم
#نویسندگی
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
💎 @ANARSTORY
#لیست (#اقدام_و_عمل) برنامهها و فعالیتهایی که بیلچههای ناربانو برای رشد قلم ناربانوییها در طول سال #1401 تدارک دیده بودند و با توکل بر خدای متعال و همت شما بزرگواران انجام شد، به این شرح میباشد:
1⃣ تمرینهای #عیدانه در نوروز ۱۴۰۱ با هشتگهای #عیدانه1 تا #عیدانه13 ( به این صورت بود که برشی از یک کتاب یا رمان داده میشد و دوستان باید با ذهن خلاق خود آن را ادامه میدادند. علاوه بر آن اگر کسی اسم کتاب مورد نظر را حدس میزد برای سلامتیاش توسط بیلچهی ناربانو ۱۴ صلوات فرستاده میشد.)
2⃣ #عیدی به شرکتکنندگان فعال در تمرینهای #عیدانه
3⃣ تمرین ماه رحمت ویژه ماه مبارک رمضان با هشتگ #ماه_رحمت1 تا #ماه_رحمت9
4⃣ آموزش غذاهای ساده و محلی در ماه مبارک رمضان برای خوردن افطار یا سحری با هشتگ #افطاری_ساده
5⃣ برگزاری کارگاه هنری #حنا( آموزش خمیر حنا و ساختن گل رُز با آن) به مناسبت ولادت حضرت معصومه( سلام الله علیها) و روز دختر به ناربانوییها #هدیه داده شد. این کارگاه را هم با هشتگ #کارگاه_هنری میتوانید در گروه پیدا کنید.
6⃣ کارگاه #نویسندگی شیوهی داستانکنویسی2 توسط باغبان محترم، خانم زینب عسکری برگزار شد. که شماره1 آن در اواخر سال ۱۴۰۰ برگزار شده بود.
7⃣ دادن #عیدی به مناسبت روز #عید_غدیر به کودکان، خواهر یا بردارهای ناربانوییها.
8⃣ در محرم هم تمرین#قلمهای_عزادار1 تا 4 را داشتیم.
9⃣ تمرین #آنلاین #دورهمی_دوستانه که بسیار متنوع بود و در اوایل شهریور ماه آغاز و در آخر مهر ماه به پایان رسید.
این تمرین هم با هشتگهای #قلم_ورزی ،
#خطدادن_به_خطخطیها ، #زبان_اشیاء ، #خالیکردن_ذهن و یا با هشتگ #دورهمی_دوستانه قابل رؤیت هست.
0⃣1⃣ مطالب آموزش نویسندگی با هشتگهای #یک_برگه_آموزش1 تا 3 و هشتگ #آموزشی یا #قلمزن
1⃣1⃣ برنامهای تحت عنوان #یک_فنجان_نقد برگزار شد. به این صورت که رمان #از_کدام_سو نوشتهی خانم نرجس شکوریان فرد، هر جمعه با مدیریت خانم فهیمه ایرجی( نویسنده) نقد شد. ناربانوییها هم در طول هفته محدودهی مشخص شده را مطالعه کرده و نظرات خود را جمعه شبها در گروه با هشتگ #نقد1 تا #نقد10 به اشتراک گذاشتند.
2⃣1⃣ تمرینهای مناسبتی مثل تمرین #خاطرهبازی، تمرین برای شهدای #شاهچراغ و ایام #دهه_فجر و... انجام شده.
3⃣1⃣ دعوت از سه نویسندهی خانم در ناربانو برای معرفی کتابی که چاپ کردند. ( در ایام الله دهه فجر میزبان خانم سلطانزاده بودیم. در شب ۲۲ بهمن هم خانم فهیمه ایرجی مهمان ما بودند.
خانم فردوس مضیق رشادی هم در شب ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام در ناربانو حضور پیدا کردند.)
4⃣1⃣ برگزاری #مسابقه #خورشید_اُمید مصادف با نیمه شعبان ۱۴۰۱ با موضوعات مهدویت، جهاد تبیین و امید به آیندهی کشور که همچنان در حال برگزاری است.
5⃣1⃣ و در آخِر هم، #هدیه به نویسندههای فعال در تمرینهای #دورهمی_دوستانه که امشب( شب عید ۱۴۰۲ ) داده شد. الحمدلله.
انشاءالله که این اقدامات مورد قبول درگاه حق تعالی و حضرت زهرا سلام الله علیها قرار گرفته باشد.
تشکر ویژه دارم از بیلچههای ناربانو و از همهی شما ناربانوییهای عزیز که در این برنامهها ما را همراهی کردید.
برای سلامتی و عاقبت بخیری همهی ناربانوییها و به ویژه برگ اعظم که این شرایط را فراهم کردند تا ما دور هم جمع شویم و یاد بگیریم و مطالب ناب و آموزنده بنویسیم، پنج صلوات #هدیه کنید.
#لیست
#اقدام_و_عمل
#بیلچههای_ناربانو
#پایان_کار_1401
#سال_1401
#باغ_انار
#ناربانو
اقدامات دولت برای نویسندگان و حوزه کتاب.pdf
حجم:
56.3K
خدمات و دستاوردهای دولت سیزدهم ،در دوسال و نیم خدمت رئیس جمهور شهید ، در حوزه #کتاب و #نویسندگی ✅🇮🇷
""به کمتر از آقای رئیسی راضی نیستیم ""
بامدخت
بانک اطلاعات محتوایی مناسب برای حلقههای میانی
@BMMD_IR
https://eitaa.com/joinchat/162791825Cfbfbf5258d
#نویسندگی
💢مرگ قلم
▪️وقتی مدتی مینویسی و بعد فرصت نوشتن نداری.
🔻مردابی از واژگان در ذهنت پدید میآید.
🔻بوی خوشایندی از افکارت به مشام نمیرسد و احساس میکنی که ذهنت منقبض شده و آن پویایی سابق را ندارد.
▪️نوشتن جریان بخشی به تفکرات و اندیشههاییست که اگر در مخزن ذهن بمانند تبدیل به خوره میشوند و آن ذهن روشن و پویا را به تاریکی و سکون میکشانند.
❓اما چه میشود که قلم از دست نویسنده به زمین میافتد؟
❓مگر این قلم مانند اسلحه برای نویسنده نیست؟
❓مگر جز اینست که نویسنده با قلمش ظهور میکند و به مقام هادی و راهنما برای جامعه نایل میآید؟
❓پس چرا زمانی مرگ قلم رقم میخورد و نویسنده از رسالتش دست میکشد و قلم را رها میکند؟
▪️شاید یکی از علتهای مرگ قلم، اشتغال نویسنده به کاری غیر از رسالتش باشد.
▪️علت این اشتغال به غیر هرچه هست موجب مرگ قلم است و بعد از قلم نوبت به مرگ تعالی و پویایی جامعه میرسد.
🔹فقط به یک توصیه بسنده میکنم که اگر نویسندهای را در حال نوشتن دیدید بگذارید تا بنویسید و او را به چیزی مشغول نکنید؛ اگر دلتان برای آینده میسوزد.
@toolid_mohtava
#نویسندگی
💢مرگ قلم
▪️وقتی مدتی مینویسی و بعد فرصت نوشتن نداری.
🔻مردابی از واژگان در ذهنت پدید میآید.
🔻بوی خوشایندی از افکارت به مشام نمیرسد و احساس میکنی که ذهنت منقبض شده و آن پویایی سابق را ندارد.
▪️نوشتن جریان بخشی به تفکرات و اندیشههاییست که اگر در مخزن ذهن بمانند تبدیل به خوره میشوند و آن ذهن روشن و پویا را به تاریکی و سکون میکشانند.
❓اما چه میشود که قلم از دست نویسنده به زمین میافتد؟
❓مگر این قلم مانند اسلحه برای نویسنده نیست؟
❓مگر جز اینست که نویسنده با قلمش ظهور میکند و به مقام هادی و راهنما برای جامعه نایل میآید؟
❓پس چرا زمانی مرگ قلم رقم میخورد و نویسنده از رسالتش دست میکشد و قلم را رها میکند؟
▪️شاید یکی از علتهای مرگ قلم، اشتغال نویسنده به کاری غیر از رسالتش باشد.
▪️علت این اشتغال به غیر هرچه هست موجب مرگ قلم است و بعد از قلم نوبت به مرگ تعالی و پویایی جامعه میرسد.
🔹فقط به یک توصیه بسنده میکنم که اگر نویسندهای را در حال نوشتن دیدید بگذارید تا بنویسید و او را به چیزی مشغول نکنید؛ اگر دلتان برای آینده میسوزد.
@toolid_mohtava
هر اتفاقی افتاد به واکنشت فکر کن! این اتفاق - هرچند تلخ - موضوعیه که بتونی ازش یه داستان در بیاری برای نوشتن در تاریخ یا تعریف کردن در یک شب و گعدهی دوستانهی پر از خنده!
#نویسندگی
@ir_tavabin