#معرفی_استاد
«استاد یونس عزیزی»
نویسنده و مدرّس نویسندگی؛ برگزیده ی جشنواره هنر آسمانی در بخش رمان.
✍️در تفحص شهدا،
دفترچه یک شهید 16 ساله که گناهان هر روزش را می نوشت پیدا شد
❌گناهان یک هفته او اینها بود؛
شنبه: بدون وضو خوابیدم.
یکشنبه: خنده بلند در جمع
دوشنبه: وقتی در بازی گل زدم احساس غرور کردم.
سه شنبه: نماز شب را سریع خواندم.
چهارشنبه: فرمانده در سلام کردن از من پیشی گرفت.
پنجشنبه: ذکر روز را فراموش کردم.
جمعه: تکمیل نکردن ۱۰۰۰صلوات و بسنده به ۷۰۰ صلوات.
#تمرین17
در ده کلمه توصیفش کنید.
⭕️پیشنهاد اسم برای باغِ انارِ دیگری در حوزه گرافیک.
🔹ویژگی ها.
مرتبط به انار....فیزیکی ...معنوی ...نکته نغز...
✨مرتبط به گرافیک...هنر..تصویر...طراحی...خوشنویسی...
🔹کوتاه باشد. یک یا دو کلمه.
🔹ترجیحا هم پر معنا باشد هم این واژه پر معنا مخففی از کلمات زیر باشد.
آموزش. گرافیک. انقلابی. طراحی.
....
💎باغِ یاقوت💎
یارانِ انقلابیِ قاب و تصویر.
@anarstory
💎•﴿ باغ انار ﴾•💎
✍️در تفحص شهدا، دفترچه یک شهید 16 ساله که گناهان هر روزش را می نوشت پیدا شد ❌گناهان یک هفته او اینه
khademezahra:
سلام وقت بخیر
شانزده سال داشت اما درمیدان عشق و تقوا مردبود
S:
#تمرین 17
سیمرغ دلش بال گشوده
آن را خبری شد
خبری باز نیامد
بنت الزهرا:
میدانی؟ خیلی ها دم از خدا میزنند ولی این میدان مرد عمل میخواهد
افسون:
ای نفس مطمئن،به سوی پروردگارت بازگرد.در جمع صالحان و در بهشت باش.
توصیفی بهتر از استناد به ایات اخر سوره فجر نیافتم
لایُمکِن الفرار از عِشـقِ🚩الحُسین:
۱_ رَبِّ مَن! تا دفتر بدهکاریم را شستشو ندهی،شهید نمیشوم
۲_یک نوع بلوغ هم داریم که 16سالگی شهیدت میکند🌷
🍃مهجور
بنت الحیدر:
آنان که یک عمر مرده اند یک لحظه هم شهید نخواهند شد!
یا ذَالجَلالِ وَ اْلاِکْرام ❤:
شهید نوجوان،
حال که به دیدار ارباب نائل شدی.
زمینی ها را فراموش مکن....
افسون:
مدرسِ بی ادعایِ درسِ اخلاق ،جسم در دل زمین،روح ایستاده در عرش و ملکوت
بنت الزهرا (س):
در جوانی پاک بودن شیوه پیغمبریست....
قبل از اینکه به حسابتان برسند، به حساب خود برسید
ᶳᵃʳᵃᵇ-ᵐ نیستم:
شانزده کوچک است و دل و عقل اندازه چهل کامل!
R.Khatib:
چنان سختگیرانه به حساب خودش رسید که فرشتگان قلم ها را زمین گذاشتند.
غریب آشنا:
هنوزاحلی من العسل های عاشقانت دلمان رابه آمدنت گرم میکند...
مهدی ایزدی:
اینهایی که برای این شهید کابوس است ما هر روز به عشقش سر بر بالش میگذاریم
☄شکور☄:
#تمرین_۱۷
مکتب فاطمی روح را می توانند خارج از زمان پرورش دهد.
آرمینهآرمین:
علامه طباطبایی فرمودند:
-مراقبت، مداومت. مراقبت، مداومت.
افسون:
غلبه بر یزیدِ نفسش،پیروزی بر کربلای درونش،بهشت برین گوارایش.
یا ذَالجَلالِ وَ اْلاِکْرام ❤:
#تمرین 16
شهادت ،
نتیجه اعمال این شهید والا مقام است.
[گـــمـنـــامــ213ـــ]:
#تمرین 17
شانزده ساله ای که رویِ شصت و یک ساله های کت و شلواری و محترم را زمین زده ..!!
Mahdyar:
#تمرین17
زندگی اش شهیدانه بود و همین شد امضای شهادتش...
#مهدیار
کاف نون (فخرالزمان):
#تمرین_۱۷
سلام بر کسانی که شب را میجنگند و صبح هنگام ، با کفن بازمیگردند.
حیدر جهان کهن (پیاده):
تمرین ۱۷
از خودش سخت حساب میکشید. یقهی خودش را ول نمیکرد.
💎•﴿ باغ انار ﴾•💎
✍️در تفحص شهدا، دفترچه یک شهید 16 ساله که گناهان هر روزش را می نوشت پیدا شد ❌گناهان یک هفته او اینه
محمد:
چشمان سیاهش را به برگه دوخت، دستانش می لرزید ولی باید می نوشت.
#تمرین۱۷
عرق پیشانی اش را با چفیه پاک کرد، با دستان لرزان نوشت:
#تمرین۱۷
حسین ابراهیمی:
#تمرین 17:
خون ریخته رویِ سبیلهای تازهسبزشدهاش، قدش یک متر هم نمیشود.
#تمرین17
لباسش گشاد؛ سبیلهاش تازهسبزشده، صورتش آفتابسوخته، کلهاش کچل، قد 150.
محمد:
#تمرین۱۷
هنوز پشت لبش سبز نشده بود، گاه شیطنت های کودکانه را در رفتارش می دیدی، اما گناه هرگز
غریب آشنا:
روزی که ازمدرسه زدبیرون،باخودش عهدکردکه خضاب ببنددباخون گلویش...
عقل که به سن نیست
گاهی وصیت نامه شهید16ساله ای،نامه محاسبه نفسش هست...
S:
سلام استاد وقت به خیر
#تمرین 17
بعد شهادت معنای چشمان غمگینش را فهمیدم
گناه یعنی خداحافظ حسین(ع)
#تمرین 17
یکبار دور هم که خندیدیم سریع رفت،
پشت سنگر گریه می کرد.
غریب آشنا:
#تمرین17
مجال قدکشیدن نیافته بودهنوز
خون گلویش پاشیده بودبه کاغذجیبش
نامه اعمالش بود
R.Khatib:
#تمرین17
قدش خیلی از کلاشی که دستش گرفته بلندتر نیست.
سبیل های تازه جوانه زده اش روی صورت افتاب سوخته اش به سختی قابل تشخیص است.
افسون:
ای نفس مطمئن،به سوی پروردگارت بازگرد.در جمع صالحان و در بهشت باش.
توصیفی بهتر از استناد به ایات اخر سوره فجر نیافتم
مدرسِ بی ادعایِ درسِ اخلاق ،جسم در دل زمین،روح ایستاده در عرش و ملکوت
Mahdyar:
گناهانش روزمرگی های ما بود...
#مهدیار
#تمرین17
R.Khatib:
#تمرین17
گناهانش را آخر دفتر ریاضی اش می نوشت.
حساب را خوب یاد گرفته بود
افسون:
خودش به حساب خودش رسید،قبل از انکه به حسابش برسند.
ذاکِرُاݪُحُسِیݩعڵیھسَݪآم..":
#تمرین_هفده..
وجودش سرشار از عڋاب وجدان بود..
نماز شبش را با عجلہ خوانده بود
💎•﴿ باغ انار ﴾•💎
✍️در تفحص شهدا، دفترچه یک شهید 16 ساله که گناهان هر روزش را می نوشت پیدا شد ❌گناهان یک هفته او اینه
ذاکِرُاݪُحُسِیݩعڵیھسَݪآم..":
#تمرین_هفده..
وجودش سرشار از عڋاب وجدان بود..
نماز شبش را با عجلہ خوانده بود
#تمرین_هفدهم
گل زد
احساس غرور کرد..
شرمنده شد !
#تمرین_هفدهم
اشڪ هایش جاری شد..
دفترچهاش سیاه از گناه بود !
لعنتبھریپورتکننده🥀:
فرق است
بین بینش و بینش
گناه را در چه باید دید؟
ذاکِرُاݪُحُسِیݩعڵیھسَݪآم..":
#تمرین_هفدهم
آمادهی شہادت باشی..
تا در ارزوی شهادت..
فرقش همین است
هدایت شده از 🇮🇷عِمران واقفی🇮🇷
💎 •﴿ بْاٰغِ ێاٰقٓۆٺ ﴾• 💎
✨ێاٰࢪاٰݩِ إݩقِݪآبْۍِ قْاٰبُ ۆ تَصٰۆیّࢪ ✨
یاقوت ها در دل انارند. گرافیست ها، خوشنویس ها، نقاش ها، عکاسها، فیلم سازها، وکتور ها و پیکسل ها همه و همه دانه های یاقوتی هستند که انار عشق را می سازند.
جمعی حرفه ای به جمعی علاقه مند کمک می کنند تا جهان را آذین کنند. نور و رنگ در قاب بپاشند و تصویر عشق بیرون بیاندازند.
#قاب نماد قالب و فرم؛ #تصویر نماد محتوا و جهان بینی.
#قاب شامل هنرهایی مثل فیلم سازی، عکاسی و... #تصویر شامل هنرهای نقاشی و گرافیک دو بعدی و خوشنویسی...
نشانیِ💎 •﴿ بْاٰغِ ێاٰقٓۆٺ ﴾• 💎🔻
https://eitaa.com/joinchat/2117730369C3e312b8a21
وابسته به باغِ انار.🔻
@anarstory
هدایت شده از 🇮🇷عِمران واقفی🇮🇷
سرخ شدن خوب است ولی روش های دیگر را بیازمایید.
از خودش عصبانی بشود.
دلسرد بشود.
نا امید بشود.
ترس وجودش را فرا بگیرد.
ذوق کند.
بلرزد.
دندانش به هم بخورد.
دستش غیرارادی کار کند.
چشمش تنگ شود.
ابروهاش بالا برود.
لبهاش خشک بشود.
سرفه اش بگیرد.
گوشش بخارد.
سیبک زیر گلویش به خاطر فرو دادن آب گلویش بالا و پایین شود.
عین مارچوبه دست به سینه بایستد.(توصیف زیبایی است در اینترنت سرچ کنید)
#نکته
#توصیف
💎•﴿ باغ انار ﴾•💎
سرخ شدن خوب است ولی روش های دیگر را بیازمایید. از خودش عصبانی بشود. دلسرد بشود. نا امید بشود. ترس
مثلا انسان نا امید ظاهرش چگونه است. یا انسان دلسرد...
#تمرین18
کلمهنویسی
در ابتدای کار نویسندگی معمولاً ایدهیابی و نوشتن جملات ساده، کاری دشوار و طاقتفرسا به نظر میرسد.
یکی از تمرین های ساده و مفید برای ایدهیابی و نوشتن، کلمهنویسی است.
تمرین کلمهنویسی چنان ساده و سرگرمکننده است که نمیتوانیم بهانهای برای طفره رفتن از آن پیدا کنیم.
شاید این تمرین یکی از بهترین کارها برای ریختن ترس ما از صفحهی سفید کاغذ باشد.
برای انجام کلمه نویسی لازم است حداقل به اندازه پر کردن کامل یک صفحه حوصله داشته باشم.
در این تمرین شروع میکنیم به نوشتن بیوقفهی هر کلمهای که به ذهنمان میرسد.
لازم نیست نگران ارتباط کلمهها با هم باشم. فقط کافی است هر کلمهای که به ذهنمان میرسد به سرعت بنویسم و بین کلمات خطفاصله بگذاریم.
معمولاً بعد از نوشتن نیمصفحه، ایدهای برای نوشتن به ذهنمان خطور میکند.
این تمرین علاوه بر تقویت قدرت ایدهیابی ما، باعث میشود نسبت به کلمات حساسیت بیشتری پیدا کنیم. مهارتی که لازمهی کار هر نویسندهی چیرهدستی است.
@anarstory
#تمرین19
عقل را در کالبد انسانی توصیف کنید.
#توجه
عبارات داستانی باشد. عبارات ادبی برود در پادشاه وارونه.
#کمک
رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم به مناسبت های مختلف در توصیف امام حسن مجتبی علیه السلام سخن گفته اند؛ از جمله فرمودند: «اگر قرار بود عقل به صورت یک انسان تجسم پیدا کند به صورت امام حسن علیه السلام ظاهر می شد».
💎•﴿ باغ انار ﴾•💎
#تمرین19 عقل را در کالبد انسانی توصیف کنید. #توجه عبارات داستانی باشد. عبارات ادبی برود در پادشاه و
مثلا انسان عاقل زود عصبانی نمی شود. از فرصت ها استفاده می کند...از تعارض با جاهل می توانید استفاده کنید.
💎•﴿ باغ انار ﴾•💎
#پست2 مشتم را در مغز ها فرو برده بودم که مادربزرگ به پشت دستم زد و گفت میخواهی نان با مغزبخوری نه م
میگه هزار سال بعد از جریان لیلی و مجنون هنوز مردم صحرا نشین سیاه پوش غم مجنون اند. چرا مردم صحرا نشین سیاه پوش اند؟ چون مجنون کارش به صحرا کشیده بود. چرا حالا سیاه پوش؟ چون مجنون به لیلی نرسید. چرا سیاه؟ میگن خانم لیلی سیاه بوده است. البته این بیت رو طوری دیگه هم می خوانند. هزار سال گذشت از مصیبت مجنون / هنوز مردم صحرا نشین سیه پوشند.
حالا که دوستان دیگر تشریف ندارند من یک سوال دارم مدتهاست ذهنم مشغول است معنای این بیت رو میفرمایید
هزارسال گذشت از حکایت مجنون
هنوز مردم صحرا نشین سیه پوشند..
این بیت جزو تمارین خوشنویسی ما بود بسیار لذتبخش و شیرین اما معنای دقیق شاعر را درک نمیکنم
حسن تعلیل آوردن دلیلی ادعایی به جای علت اصلی یا ایجاد رابطهٔ علت و معلولیِ تخیّلی بین دو پدیده است. این علت سازی عموماً مبتنی بر تشبیه است و هنر آن زشت یا زیبا نمودن چیزی است. با وجود این حسن تعلیل، واقعی، علمی یا عقلی نیست. مخاطب آن را از علت اصلی دلپذیرتر مییابد. بیشترین حسن تعلیل در ادبیات فارسی، در اشعار منوچهری دیده میشود. هر چند در آثار رودکی، حافظ، سعدی، سنایی و نظامی نیز نمونههای بسیاری از آن وجود دارد.
مثال:
هنگام سپیده دم خروس سحریدانی ز چه رو همی کند نوحه گرییعنی که نمودند در آیینهٔ صبحاز عمر شبی گذشت و تو بیخبری
آیا هرگز فکر کردهاید که چرا خروس به هنگام سحر میخواند؟ کسی پاسخ واقعی این سؤال را نمیداند. تنها میتوان گفت که این از خصلتها و غرایز طبیعی این حیوان است. اما شاعر در مثال اول برای خواندن خروس سحری علّتی خیالی میآورد. او میگوید که خروس بدان سبب ناله سر میدهد که در آیینهٔ صبح حقیقتی را میبیند و آن این است که از عمر ما روزی دیگر گذشته و ما هم چنان در بیخبری ماندهایم. ناله سردادن خروس در غم این بیخبری است. این علّت ادعایی که سخت پذیرفتنی مینماید و توان اقناع مخاطب را دارد، عامل اصلی موسیقی معنوی موجود دراین بیت است.
مثال:
رسم بدعهدی ایّام چو دید ابر بهارگریهاش بر سمن و سنبل و نسرین آمد
در اینجا حافظ بارش باران بر سبزه زاران را ناشی از گریهٔ ابر بهاری میداند که از دست بدعهدی روزگار به ستوه آمدهاست؛ در حالی که در عالم واقع علّت بارش باران برای همگان روشن است.
مثال:
تا چشم بشر نبیندت روی بنهفته به ابر چهر دلبند
شاعر (محمدتقی بهار) علّت ابر پوش بودن قلّهٔ دماوند را برای ندیدن او بیان کردهاست.
تو قلب فسرده زمینیاز درد ورم نموده یک چند
علت برآمدگی دماوند اینگونه توجیه شدهاست که (دماوند) قلب زمین تصور شدهاست که درد گرفته و از شدت درد، ورم نمودهاست.
☑️ کانال های شخصی بچه های باغ انار:
🖊آرمینهآرمین - حسینمحمودی:
مشق شب🔻
http://eitaa.com/joinchat/3936157712Cd64453ab68
🔹
🖊حسین ابراهیمی🔻
@dastannewis
🔹
🖊اسماعیل واقفی.🔻
@storytools
🔹
🖊سیدمحمدحسین موسوی.🔻
@DastNevis_Talabeh
🔹
🖊حیدر جهان کهن.🔻
https://eitaa.com/joinchat/1105920033C30c5a941ac
🔹
🖊احد🔻
خط به خط
https://eitaa.com/joinchat/3071082506Cce1e021776
🔹
🖊مقدسی فر🔻
https://eitaa.com/joinchat/1725038616Ca1e5e9495d
🔹
🖊مهدیار🔻
@jahadbaghalam
🔹
🖊باران🔻
@sherekodak
🔹
🖊بنت الحیدر سلام الله علیها.🔻
@AvayeEeshgh
🔹
🖊بنـْتـُ الْحِیْدَࢪ‹؏› و فخر الزمان🔻
@nevisandegane_enghelab
🔹
🖊فخر الزمان🔻
@masteeshgh
🔹
🖊فاطمه شراهی🔻
https://eitaa.com/joinchat/3829399613C5067396364
🔹
🖊شعر به زیبایی احساس🔻
https://eitaa.com/joinchat/3081044025Cd7c37352da
🔹
🖊خانم گل🔻 دیالوگ، مونولوگ.
http://ghashamshami.blogfa.com/
🔹
🖊اویسِ قرَنِ حُسَیْن🔻
@Harime_313
🔹
🖊زهرا صادقی🔻 خودنویس.
@khoodneviss
♦️
#شناسنامه_درختان
#کانال
💎 @anarstory
هدایت شده از 🇮🇷عِمران واقفی🇮🇷
✨ أݩجُݥَݩِ بٰاٰغِٰ ڲِࢪدٓۆ ✨
🌸کاࢪگاٰھێ بࢪاٰ؎ دۆࢪھمێ أهݪ قَݪَمْ ڪھ قَڵبِ شاݩ بࢪا؎ کۆدڪاݩ مۍ ٺپد.
🔸 گردو مغز زمین است که برای فهم ما کوچک شده است.
🔹باغ گردو، باغی ست که نهال هایش دیرتر از همه درخت های باغ بار می دهد. اما زمانی که بقیه درخت ها خشک شوند باغ گردو هنوز باردهی اش ادامه دارد.
🍈باغی برای تربیت کودکانی پر مغز.
🔹نشانی 💎 •﴿ بٰاٰغِٰ ڲِࢪدٓۆ ﴾• 💎🔻
https://eitaa.com/joinchat/2180513811Cc90247f1dc
🔹نمایشگاه باغ🔻
@anarstory
نویسنده بیش از هر چیز، آب را میماند...
ساعتی به مصاف تزویر می رود و تاریخی مینویسد،
ساعتی دیگر سمیه را از رفتن بازمیدارد و قلمش اجتماعی تلخ میشود،
از آنجا به سراغ ناتاشا میرود و جنایی نوشتن را یاد میگیرد،
بعد ارتداد را به کتابخانهاش برمیگرداند و هوس عاشقانهسیاسی میزند به کله اش...
میشنود علی با حق است و چشم خیالش آجرهای کورهپزی را دنبال میکند،
به باغ انار میرود و تلاش میکند یاقوت بیفشاند،
همراه معراجیها میشود و خاک شلمچه میخورد،
و وای به روزش اگر به این آش شلم شوربا، روایت های صورتی اضافه کند و قلمش بگوید یادت باشد!
نویسنده آب است،
می رود در قالب ظرف
میشود پازل هزار تکه
هر تکه اش را از داستانی و روایتی وام برداشته،
و سوال این است:
این قلم، غربال نمیخواهد؟
نویسنده، در هیچ چارچوبی نمیگنجد.
▪️♦️▪️♦️💎♦️▪️♦️▪️
🖋💎 •﴿بٰاغِ اَنٰار﴾• 💎
✨انْجُمَنِ نِويسَندِگاٰنِ اِنقِلاٰبےِ رُماٰن.✨
نشانی باغ🔻
https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741
🔷
🖌💎 •﴿ بْاٰغِ ێاٰقٓۆٺ ﴾• 💎
✨ێاٰࢪاٰݩِ إݩقِݪآبْۍِ قْاٰبُ ۆ تَصٰۆیّࢪ ✨
نشانی باغ🔻
https://eitaa.com/joinchat/2117730369C3e312b8a21
🔷
🖊💎 •﴿پاٰدِشاٰهِ واٰرؤنھ ﴾• 💎
✨ شعر ، دلنوشته و متن ادبی.✨
نشانی باغ🔻
https://eitaa.com/joinchat/100270145C4e53c7d0f6
🔷
🖍💎 •﴿ بٰاٰغِٰ ڲِࢪدٓۆ ﴾• 💎
✨کاࢪگاٰھێ بࢪاٰ؎ دۆࢪھمێ أهݪ قَݪَمْ ڪھ قَڵبِ شاݩ بࢪا؎ کۆدڪاݩ مۍ ٺپد.✨
نشانی باغ🔻
https://eitaa.com/joinchat/2180513811Cc90247f1dc
🔶
🔴 @anarstory
💎•﴿ باغ انار ﴾•💎
▪️♦️▪️♦️💎♦️▪️♦️▪️ 🖋💎 •﴿بٰاغِ اَنٰار﴾• 💎 ✨انْجُمَنِ نِويسَندِگاٰنِ اِنقِلاٰبےِ رُماٰن.✨ نشانی با
درختان توجه کنند.
برای تنظیم وقت درختان بر آن شدیم که شش ساعت در شبانه روز گروه رو ببندیم.
از دوازده شب تا شش صبح.
درس_1.کارگاه_نویسندگی.ppt
1.16M
💎 •﴿بٰاغِ اَنٰار﴾• 💎
✨انْجُمَنِ نِويسَندِگاٰنِ اِنقِلاٰبےِ رُماٰن.✨
@anarstory
روش اصلاح نگارش.pdf
244.6K
💎 •﴿بٰاغِ اَنٰار﴾• 💎
✨انْجُمَنِ نِويسَندِگاٰنِ اِنقِلاٰبےِ رُماٰن.✨
@anarstory
در دامنه تسلسل زمان و مکان پیرنگ، سئوالات پیوسته ای پیش میآید : «چرا اتفاق افتاد؟ چرا اتفاق میافتد؟ بعدها چه چیزی اتفاق خواهد افتاد؟» «ادبيات داستاني ، شماره 40، تابستان 1375»
ناصر ایرانی : طرح (پیرنگ) در اصطلاح شناسی داستان، به چگونگی آرایشی گفته میشود که نویسنده به رویدادهای داستان میبخشد تا به نتیجه ای که دلخواه اوست دست یابد. هر طرح (پیرنگ) زنجیره ای از رویدادهای به هم پیوسته است که در کشاکش نیروهای مخالف (تعارض) به اوج و به نتیجه میرسد. «داستان، تعاريف، ابزار و عناصر»
ابراهیم یونسی : نقشه کار یا رئوس مطالب یا چارچوب داستان را طرح (پیرنگ) داستان مینامند. داستان کوتاهی را بخوانید؛ سپس خلاصه فشرده ای را که تنها متضمن نکات عمده و اساسی داستان باشد، از آن تهیه کنید. این خود طرح (پیرنگ) داستان است. «هنر داستان نويسي»
نادر ابراهیمی : طرح (پیرنگ) تصویر فشرده و تند کاری است که ما از اثری که بعدها خلق خواهیم کرد، برای خود ترسیم میکنیم تا با بازنگریستن به آن و بازکردن و گسترش دادنش، و ایجاد ساختمان لازم و زبان متناسب، خلق اثر را ممکن سازیم … در طرح (پیرنگ) استخوانبندی موضوع مطرح میشود؛ نه ساختمان بیرونی (یا شکل عینی) آن. «مراحل خلق و توليد ادبيات كودكان»
جمال میرصادقی : پیرنگ؛ نقشه، طرح یا الگوی حوادث در داستان است، و چونی و چرایی حوادث را در داستان نشان میدهد. به عبارت دیگر، پیرنگ حوادث را در داستان چنان تنظیم و ترکیب میکند که در نظر خواننده منطقی جلوه کند. از این نظر پیرنگ فقط ترتیب و توالی حوادث نیست؛ بلکه مجموعه سازمان یافته حوادث یا وضعیت و موقعیتهاست.
در حقیقت، پیرنگ نقل حوادث است با تکیه بر روابط علت و معلولی. در هر اثر ادبی که نشان میدهد هر حادثه، به چه دلیل اتفاق افتاده و بعد از آن نیز چه حوادثی و به چه دلیل اتفاق میافتد؛ بدین معنی که پیرنگ وابستگی موجود میان حوادث داستان را به طور عقلانی تنظیم میکند و ضابطه ای است که نویسنده بر اساس آن، حوادث را نظم میدهد. «ادبيات داستاني»
پیرنگ را نقشه داستان نیز تعریف کردهاند. در واقع نویسنده در آغاز، نقشه داستانش را که چارچوبی است منسجم از روابط منطقی میان شخصیتها و وقایع داستان طراحی میکند و سپس در مرحله نوشتن داستان، نقشه را به کمک سایر عناصر داستانی، در فرایندی خلاقانه به داستان تبدیل میکند.
@anarstory
به نقل از وبلاگ استاد توگلی
برای شب بخوانیدش👇
پیرنگ و طرح در داستان
2- شروع آن متکی بر خود است و هیچ ارتباطی با دیگر بخشهای داستان ندارد؛ اما بخش وسط حتما باید بعد از بخش اول بیاید و تکمیل کننده آن باشد. بخش پایان در حقیقت نتیجه گیری و پایان نمایشنامه است.
3- بر خلق حوادث متنوع و بی شمار استوار است؛ نه حضور شخصیتهای مختلف. ارسطو معتقد بود در نمایشنامهها تعدد شخصیتهای مختلف نمیتواند در روند شکل گیری و حرکت بخشی اثر، تاثیر بگذارد. از این دیدگاه، میتوان حتی با یک یا دو شخصیت نمایشنامه ای را به صحنه برد؛ لیکن خلق حوادث متنوع و بی شمار، لازم و غیرقابل اجتناب است.
حضور حوادثی اتفاقی که با شانس و تقدیر همراه بود نیز، از نظر او میتوانست به نمایشنامه جذابیت بدهد. البته او بر منطق و روابط علّی در نمایشنامه تاکید میورزید و میگفت که وارد کردن حوادث اتفاقی نیز باید طبق برنامه و طرح اولیه باشد.
4- شرح حوادث، با توجه به رابطه علّی و توالی زمانی. به همین دلیل از نظر او، طرح نمایشنامه نباید کوتاه و خلاصه باشد؛ بلکه میبایست یک نمایشنامه به تفصیل ارایه شود، و اگر کوچکترین تغییری در طرح آن داده شود، دیگر اثر قابل قبولی نخواهد بود.
5- اتحاد اجزای ساختاری این کل، طوری است که اگر یکی از آنها جابجا شود و یا تغییر کند، آن کل متلاشی شده و در هم میریزد.
6- یک طرح منسجم نباید در هر لحضه و هر مکانی شروع شود و به پایان رسد؛ بلکه باید طبق قانون از پیش تعیین شده باشد.
7- اندازه آن مشخص باشد و تا آنجایی داستان پیش رود که در حافظه بماند. البته ارسطو درباره طولانی بودن نمایشنامه بر این اصل نیز معتقد بود که شخصیت اصلی باید از موقعیت خوب به بد و یا برعکس (بد به خوب) برسد و تا زمانی که تغییری بزرگ در زندگیش رخ نداده، نمایشنامه هم نباید به پایان رسد. قهرمان داستان باید پس از مواجه شدن با مشکلات بسیار، درست زمانی که سرنوشت زندگیش تغییر میکند، به کشف و شهودی برسد. قهرمان داستان باید به اسرار پیچیده و مبهمی که نمیدانسته دست یابد و حقیقت محض را دریابد. از نظر ارسطو، در نمایشنامهها انسان باید از نادانی به درک برسد؛ حتی اگر عشقی به تنفر و یا برعکس تبدیل شود.
8- باید آنچنان منسجم باشد که حتی با شنیدن و خواندن حادثه، شخص دچار احساس ترحم بشود. «با اين تفاصيل ، زوال تراژدي و ظهور كمدي ، توسعه و گسترش رمان ؛ همه و همه مفهوم ارسطويي را از پيرنگ ( طرح ) تضعيف كرد و نظريات جديدي پيش رو نهاد.»
تعریف ای. ام. فورستر
ای. ام. فورستر در کتاب جنبه های رمان ( 1927 م) خود، رویکردی بسیار ساده نسبت به ارسطو در مورد پیرنگ (طرح) داشت. او توصیف ساده و بسیار کاربردی از پیرنگ ارایه داد:
ما در تعریف یک داستان میگوییم که روایت وقایعی است که با توالی زمانی مرتب شدهاند. یک پیرنگ نیز روایت وقایع و تاکید بر رابطه علیت است.
اگر بخواهیم پیرنگ را تعریف کنیم در مییابیم آن (پیرنگ) نیز چون داستان، روایت حوادث متوالی است که بر حسب توالی زمان ترتیب یافته و با تکیه بر رابطه علت و معلولی تدوین شده است. جمله پادشاه مرد و بعد از آن ملکه نیز مرد یک داستان است؛ اما پادشاه مرد و پس از مدتی ملکه از غصه مرد؛ یک پیرنگ (طرح) است. در پیرنگ، توالی زمانی حفظ شده اما رابطه سببیت، حرف اصلی را میزند.
به دیگر سخن : طرح نقل وقایع داستان بر اساس سببیت یا رابطه علّی و معلولی.
پس بنا به گفته فورستر، در پیرنگ حتما علت به وقوع پیوستن کنشها باید قید شود. در جمله دوم علت مرگ ملکه، یعنی از غصه مردن ذکر شده است، میتوان آنرا پیرنگ (طرح) دانست.
در پیرنگ، توالی زمان حفظ میشود؛ لیکن مفهوم علیت، آنرا تحت الشعاع قرار میدهد. (عنصر کلیدی در این تعریف، مفهوم سببیت است؛ سببیت یا روابط علت و معلولی میان وقایع، همچون ریسمانی نا پیدا، وقایع داستان را به هم پیوند میزند)
ای ام فورستر معتقد بود که در داستان خواننده بلافاصله میپرسد: بعد چه اتفاقی میافتد؟ در حالیکه در پیرنگ (طرح) میپرسد: چرا چنین اتفاقی رخ داده است؟
به طور مثال هنگامی که فردی رمان میخواند و میخواهد آن را برای کسی تعریف کند، هیچگاه پیرنگ داستان را نقل نمیکند؛ بلکه به شرح حوادث میپردازد و از توصیف علل به وقوع پیوستن حوادث در میگذرد. ای. ام. فورستر، به جای حادثه؛ بر شخصیت و شخصیت پردازی تاکید میکرد.
چند تعریف از پیرنگ
دکتر یعقوب آژند : الگو و نقشمایه وقایع در یک نمایشنامه، شعر یا داستان را طرح یا پلات (پیرنگ) مینامند. از اینها گذشته طرح، سازمانبندی واقعه و شخصیت داستانی، به شیوه ای است که کنجکاوی و تعلیق «هول و ولا suspense» را در خواننده برانگیزاند.
#تمرین
#دیالوگ
#پادشاه_وارونه
Mahdyar:
+جمعه گذشت و او نیامد
محمد:
#دیالوگ
بزرگترین حسرتت چیه؟
_چرا قدر روزهای رفته رو نتونستم.
نون والقلم:
#دیالوگ
بزرگ ترین حسرتت چیه؟
+اینکه حسرت دارم..
#دیالوگ
برزگترین حسرتت چیه؟
+اینکه امامم رو نمیبینم
#دیالوگ
بزرگترین حسرتت چیه؟
+ی لبخند از ی ادم!
محمد:
#دیالوگ
بزرگترین حسرتت چیه؟
+بوسه ای که خادم شیش گوشه نذاشت
『شَهیدِھ❥』:
#دیالوگ
بزرگترینحسرتتچیہ؟!
-نداشتنِڪسےکهدروغاشقشنگبود(:
Mahdyar:
#دیالوگ
_بزرگترین حسرتت چیه؟
+بستنیم افتاد.
گل نرگس:
#دیالوگ
_بزرگترین حسرتت چیه؟
+همش مدرسه ام دیر میشه
یا عماد من لا عماد له:
#دیالوگ
-بزرگترین حسرتت چیه؟
روز های از دست رفته
محمد:
#دیالوگ
+بزرگترین حسرتت چیه؟
_فرصت جبران بعضی اشتباهات رو ندارم
بنت الزهرا (س):
که چرا نخواستم که بخوام
گل نرگس:
دیالوگ
_بزرگترین حسرتت چیه؟
+توی شلوغی ها گم میشم
لایُمکِن الفرار از عِشـقِ🚩الحُسین:
#تمرین
بزرگترین حسرتت چیه؟!
+تجربیاتی که به گرانب فوت عمر به دست آمد
+ سجده شکر در بین الحرمین
زینب جهان پور ،:
#تمرین
_بزرگترین حسرتت چیه
+جامانده از همه، جامانده از رفیق!
🌱 پـیــچڪُ اللِـئآ 🌱:
#تمرین
_بزرگترین حسرتت چیه؟
+یه آغوش باز از کسی که میخوامش
hosna razieh:
#تمرین
_بزرگترین حسرتت چیه؟
دیدن روی ماه در آیینه نگاه
Meshkat:
#تمرین
بزرگترین حسرتت چیه؟
آرامش در کوچه پس کوچه های زندگی
فَخْرُالزَماٰن (::
#تمرین
*بزرگترین حسرتت چیه؟
• بوسه روی خاک بین الحرمین🌾
noori:
#تمرین
_بزرگترین حسرتت چیه؟
+اینکه علت غیبت امامم باشم
#تمرین
_بزرگترین حسرتت چیه؟
+اینکه راه روشنه ولی من گم میشم
ږۏيآ ♡:
#تمرین
- بزرگترین حسرتت چیه؟
+ با همه باشی و کسی با تو نباشد 😢
عقل گواه است ، شاهد است، زنده میشود به وقت پاسخ میدهد
هشدار میدهد ،تا شاید ذره ای خطر را به تاخیر بیندازد
@anarstory