eitaa logo
اشعار آیینی محمد عابدی
405 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
116 ویدیو
23 فایل
به اصرار هنردوستان و عاشقان ادبیات، برخی از اشعار آیینی اینجانب محمد عابدی در کانال زیر قرار گرفت تا مورد استفاده عزیزان قرار گیرد. 🔰ارتباط با ادمین @Kara_holding
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖤😭 به پیشگاه (ع) عود ................... در کویرِ خشکسالی ها، خدای جود بود او که دریا بود و دستانش همیشه رود بود کوه ها...! از چشمه ی احسان او لبریز شد همچنان اما ، خاکی ترین موجود بود دست او بخشید و چشمش، عشق را فریاد زد روز و شب بارید؛ این میخانه، نامحدود بود پله ی منبر به پایش بوسه زد در کودکی گاه در محراب، محو صورتِ بود رفت از دوش بالا و یک لبخند چید ساعتی از روز را اینگونه او خشنود بود او بود و بود و و در ، چیزی فراتر از مشهود بود از هزاران حُسن خُلقش، این یکی را قاب کن «در عمل، او بیشتر از آنچه می فرمود... بود» آه... ابراهیم شد! بت ها به دست او شکست انتخابِ این گلستان، آتش نمرود بود چادری آتش گرفت و بوی غربت پخش شد ، شمعِ شبستان و چون عود بود بعدِ زندگی سخت است... ، زندگی ست! سخت بود اما به هر زحمت که می شد بود، بود دَلوْ را انداخت تا آبی به خواهرها دهد سر به چاهِ خانه برد و گفت ، زود بود! عزمِ مسجد کرد تا آرام گیرد لحظه ای پیش چشمش کوچه اما دود بود و دود بود ریخت او در تشتِ رسوایی کمی از روضه را سال ها در انتظار جامِ زهرآلود بود قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👌😭 برای (ع) تحریم .............. از تو گفتیم ولی... در شبِ تحریم آنگونه که باید نشد تو تکریم تو گوهر جان بودی و ما در پی دنیا گفتیم و نگفتیم چه ها کرد زر و سیم! سهم تو نبوده ست به جز غربت و غربت حتی نظر لطف ندارد به تو تقویم در باب تو ای صبح دل انگیز، همین بس شد روزیِ هر پنجره با دست تو تقسیم بگذار بیایم به شب سرد مدینه تا بگذرم از کوچه و آن مردم و اقلیم ای با خبر از حال بدِ مردمِ این شهر باید کند احوال تو را آه... که ترسیم!؟ خواندی رجز از منبر و گفتی که ولی کیست دادی همه را از خطر تفرقه ها بیم لعنت به بزرگان و شیوخ متعصب آنها که گرفتند به جای همه تصمیم امروز همان ها به تو ایراد گرفتند آنها که نگفتند به جز سازش و تسلیم ما را به کشاندند تا سبز شویم و نفسی عشق ببخشیم از شور تو «» شده شیرینِ شهادت با «همت» تو شعر و شعائر شده تعظیم دیشب تنم از یاد تنت شد پُرِ ترکش گفتم که جان، همه ی من به تو تقدیم تیر آمد و خوابید صدای نفس شهر نام تو می آمد ولی از حنجرِ بی سیم قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚 برای (ع) خاطرات کوچه 😭 ..... زندگی را می توان با خنده ای از سر گرفت آه... اما نه در آنجا که عزیزی پر گرفت خاطراتِ کوچه را می زد قدم با اضطراب سال ها در خانه ی خود، روضه مادر گرفت وای از آن روزی که غافلگیر شد با ازدحام دور تا دورِ جهانش را چهل کافر گرفت جنگ با دشمن فقط در بین میدانگاه نیست گاه باید در میان کوچه ها سنگر گرفت رد شد از روی سرش، دستانِ سنگین کسی سیلیِ ملعون، تمام کوچه را در بر گرفت این ولی کافی نبود! آتش به جان دین زدند هیزم آوردند و از این... کار بالاتر گرفت با لگد کوبید را به دیواری که ریخت انتقام غزوه ها را از ، آخر گرفت باغبانی خسته از مسجد رسید و شوکه شد او که یاسی کاشت و یک مشت، خاکستر گرفت روضه ها را بارها کردم مرور و گفته ام مزد خدمت کردنش را خوب، گرفت تا بماند بعدِ پروازِ پرستو، روی پا از آسمان، یک فرصت دیگر گرفت با برادر، انس و الفت داشت و با دیدنش از عطش لبریز شد! تا... چشم های تر گرفت را گاه می دید و صدا می زد: « - قلبم از گودالِ آه و... کُندیِ خنجر گرفت» تا نباشد حس غربت در دل معصومشان دست و را گرفت آنقدَر فریاد زد صلح و سلوک و عشق را که صدای بی قرارش روی هر منبر گرفت سال ها از گفت و... را مغلوبه کرد درس زیبایی از او... آن روزها خواهر گرفت آتشش زد جعده با زخم زبان و بعد از آن جام زهر آورد و جانش را به یک ساغر گرفت تیر آمد روی تیر و زخم آمد روی زخم روز تشییع تنش، باران تندی درگرفت قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😭🌷 به پیشگاه و (عج) .......................... ای که هستی در پی حیّ علی خیر العمل می رسد روزی که می گیری حرم را در بغل «هر که بامش بیش برفش بیشتر»، نَقلِ دل است می روی تا که محقق گردد این ضرب المثل روبرویت گنبد پیغمبر است و کوچه ای - کوچه ای که از دلش می آید «الغوث»، «العجل» سر که می چرخانی از شوقت می افتی بر زمین هشت گلدسته به پایت ایستاده؛ بی بدل باب علم و فقه، باب باقر است و صادق است باب ایمان، سهم سجاد است از روز ازل ذوالفقاری هست آویزان از ایوان حسن تا نمادی باشد از شیر خدا، شیر جمل فکر کن از «» وارد صحنش شوی آن زیارت می شود شیرین تر از شهد و عسل فکر کن زانو زدی در محضر بابُ الکرَم آن عبادت که عبادت نیست، شعر است و غزل در قنوت خالی ات، پُر می شوی از انتظار دل به دریا می زنی و می شوی در اشک، حل در خودت حس می کنی او را... همانکه می رسد تا جهان خالی شود از قاب های مبتذل سبز خواهد شد تمام کوچه های شهرمان می رسد روزی... چراغان می شود کل محل قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شعری که یکی از دوستان فرستادند در حال و هوای محرم در !👇🏻 سر زد هلال غصه و ماه محرم است غرق عزا شدیم که این ماه ماتم است برپا شده کتیبه ی اشعار محتشم باز این چه شورش است که در خلق عالم است گرچه تمام بند سیه پوش شد ولی اینجا برای سینه زدن جایمان کم است هرکس اگرچه حبه ای از قند جیره اش بانی شده, شریک غم شاه عالم است پرونده های ما همگی باز و زیر حکم آقا عنایتی کرمت مهر خاتم است جمعی کنار تربت تو, ما ولی اسیر جا مانده ایم و حس خسارت دمادم است عمری گذشت و توشه ی این راهیان قلیل ما را به حر ببخش اگر بارمان کم است اینجا به نرده های قفس دست میکشیم انگار دستمان به ضریح معظم است باید برای عشق تو بحر طویل گفت این جا برای از تو نوشتن هوا کم است حبیب دربندی 🙏🏻🤦🏻 نیت کنیم که برای و کنیم در این شب های عزیز🤲🏻 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✋🏻😭 برای حال و روز کربلایی این روزهای غزه نزدیک ..................... مرز میان دوست و دشمن چه باریک است وقتی بصیرت باشد آنجا مرگِ تشکیک است یخ بسته فریاد پرستوهای آزاده دنیا شبیه جنگلی بی روح و تاریک است موشی به جان مردمِ سرگشته افتاده گویا جهان یک آزمایشگاه فیزیک است آزادی و آزادگی در خون خود غلتید «فردا»، اسیر گفتگوی دیپلماتیک است تا مثل به میدان پای نگذارند دنیا به دست عده ای جنتلمن و شیک است «ما از نژاد برتریم! اصلاً خداوندیم!» این منطق ارباب های کفر و لائیک است دجال، بسته ربنای دست هامان را آیینه ای که سر به سر، اسباب تحریک است حلقِ زمین از تسلیت خالی ست وقتی که دنیای غرق هالُوین، لبریز تبریک است جامِ جهانی، بازیِ جنگ جهانی هاست از مرگِ انسان ها مهمتر هم، المپیک است هر ماه در خاورمیانه، برج می سازند این سو ولی غزه، نواری تنگ و باریک است در منطق این منطقه، پاسخ نباید داد بی اعتنایی! این خودش یک جور تکنیک است تصویرِ مرگِ عاطفه از پنجره پیداست ای کاش می گفتند این جلوه، گرافیک است از مطبخِ غم می رود در مسلخ خون، زن موسیقیِ جنگ جهانی تا کلاسیک است! آهِ فلسطین در دل آیینه ها مانده وقتی زمین، گلدانی از مرگ رمانتیک است تاریخ را بستند بر تیرِ شب اعدام جای گلوله در دلِ فرش پازیریک است دارد خبر از روزهای سبز آزادی افکار و رویایی که پخشِ بر موزائیک است ای کارگردان پس کجایی!؟ سوژه آماده ست! این قصه به اندازه ی کافی تراژیک است! یخ کرده یک کودک میان آتش جنگ و پهبادِ لامذهب فقط، سرگرم شلیک است حس می کنم بوی تو را تنهاترین سردار وقتی مسیر سردخانه، پر ترافیک است این جمعه، چشمان همه در غزه می گردد این روزها آقا به ما بسیار نزدیک است قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا