eitaa logo
اشعار آیینی محمد عابدی
449 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
187 ویدیو
32 فایل
به اصرار هنردوستان و عاشقان ادبیات، برخی از اشعار آیینی اینجانب محمد عابدی در کانال زیر قرار گرفت تا مورد استفاده عزیزان قرار گیرد. 🔰ارتباط با ادمین @Kara_holding
مشاهده در ایتا
دانلود
💚 برای (ع) خاطرات کوچه 😭 ..... زندگی را می توان با خنده ای از سر گرفت آه... اما نه در آنجا که عزیزی پر گرفت خاطراتِ کوچه را می زد قدم با اضطراب سال ها در خانه ی خود، روضه مادر گرفت وای از آن روزی که غافلگیر شد با ازدحام دور تا دورِ جهانش را چهل کافر گرفت جنگ با دشمن فقط در بین میدانگاه نیست گاه باید در میان کوچه ها سنگر گرفت رد شد از روی سرش، دستانِ سنگین کسی سیلیِ ملعون، تمام کوچه را در بر گرفت این ولی کافی نبود! آتش به جان دین زدند هیزم آوردند و از این... کار بالاتر گرفت با لگد کوبید را به دیواری که ریخت انتقام غزوه ها را از ، آخر گرفت باغبان خسته تا مسجد رسید و شوکه بود او که یاسی کاشت و یک مشت، خاکستر گرفت روضه ها را بارها کردم مرور و گفته ام مزد خدمت کردنش را خوب، گرفت تا بماند بعدِ پروازِ پرستو، روی پا از آسمان، یک فرصت دیگر گرفت با برادر، انس و الفت داشت و با دیدنش از عطش لبریز شد! تا... چشم های تر گرفت را گاه می دید و صدا می زد: « - قلبم از گودالِ آه و... کُندیِ خنجر گرفت» تا نباشد حس غربت در دل معصومشان دست و را گرفت آنقدَر فریاد زد صلح و سلوک و عشق را که صدای بی قرارش روی هر منبر گرفت سال ها از گفت و... را مغلوبه کرد درس زیبایی از او... آن روزها خواهر گرفت آتشش زد جعده با زخم زبان و بعد از آن جام زهر آورد و جانش را به یک ساغر گرفت تیر آمد روی تیر و زخم آمد روی زخم روز تشییع تنش، باران تندی درگرفت قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
💚 برای (ع) خاطرات کوچه 😭 ..... زندگی را می توان با خنده ای از سر گرفت آه... اما نه در آنجا که عزیزی پر گرفت خاطراتِ کوچه را می زد قدم با اضطراب سال ها در خانه ی خود، روضه مادر گرفت وای از آن روزی که غافلگیر شد با ازدحام دور تا دورِ جهانش را چهل کافر گرفت جنگ با دشمن فقط در بین میدانگاه نیست گاه باید در میان کوچه ها سنگر گرفت رد شد از روی سرش، دستانِ سنگین کسی سیلیِ ملعون، تمام کوچه را در بر گرفت این ولی کافی نبود! آتش به جان دین زدند هیزم آوردند و از این... کار بالاتر گرفت با لگد کوبید را به دیواری که ریخت انتقام غزوه ها را از ، آخر گرفت باغبان خسته تا مسجد رسید و شوکه بود او که یاسی کاشت و یک مشت، خاکستر گرفت روضه ها را بارها کردم مرور و گفته ام مزد خدمت کردنش را خوب، گرفت تا بماند بعدِ پروازِ پرستو، روی پا از آسمان، یک فرصت دیگر گرفت با برادر، انس و الفت داشت و با دیدنش از عطش لبریز شد! تا... چشم های تر گرفت را گاه می دید و صدا می زد: « - قلبم از گودالِ آه و... کُندیِ خنجر گرفت» تا نباشد حس غربت در دل معصومشان دست و را گرفت آنقدَر فریاد زد صلح و سلوک و عشق را که صدای بی قرارش روی هر منبر گرفت سال ها از گفت و... را مغلوبه کرد درس زیبایی از او... آن روزها خواهر گرفت آتشش زد جعده با زخم زبان و بعد از آن جام زهر آورد و جانش را به یک ساغر گرفت تیر آمد روی تیر و زخم آمد روی زخم روز تشییع تنش، باران تندی درگرفت قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🌷🙏🏻 برای (ع) .................. بلایای عظیمی بود در راه از تک تک آنها خبر داشت جهان می خواست نباشد ولی رسید و باز نگذاشت از به قتل او کمر بستند اما تنها به میدان آمد آن شب بود و بود و دهان وا کرد از دور صدا زد را با هیاهو هوای گرگ و میش بود و در تعقیب وقتی بخواهد بودنت را برایت معجزاتی می فرستد می نشیند روی تخمش به زنده می ماند را با غل و زنجیر بردند آن اولین مظلوم عالم ندای آمد به گوشش رفت از آن جهنم پسر عمّ و برادر بود و و برادر جان! ، جانِ بود از این جانِ ، ساده نگذر قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🖤😭 برای ✋🏻 تقدیم به دایی ام که در حال انتقال زخمی ها در این روز، خود نیز به درجه رفیع رسید .................. ابرها آن بارانی تر از هر روز بود مرگ بر که مثل ، پرسوز بود کشتن مردم به دست حافظان آسمان لکه ی ننگی به دامان بود ، تن به داده بود و سال ها پیش چشم مردمش، بود هیبتی باقی نماند از و وطن ما، دست یک مرتیکه ی پفیوز بود بود ایرانمان از هجمه ی شلاق ها شاه می پنداشت اما کشور ما، بود آمد و افتاد روی خواب شهر اما همچنان و بود خم شدیم از بعدِ و در آن میان قوز بالا قوز بود زیادی رفت زیر دست و پا! ، قربانیِ یک غولِ جنگ افروز بود آمد با تمام نفرتش روز نحسی که نگاهش، بود گرچه شد با این خاطراتش در دل ایرانیان، جانسوز بود مرگ بر که طبق آن حق هر کس غیر در آن، محفوظ بود با چنین و ها که جان ها را گرفت ، تبی مفروض بود آتشی انداخت آری در دل مردی که یک دلسوز بود ها و ها را با خودش همراه کرد او که هر برای خلق، درس آموز بود عاقبت می گوید به آنکه را درهم و آنکه را بود! قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
💐👌 به پیشگاه _سلام_الله_علیه () ملقب به و مشهور به یکی از صحابه و پسر عموی پیامبر اسلام محمد (ص) و همچنین برادر بزرگتر بود ساقی ............... رد شدیم آسان ما، از جمادی الاولی موته آمد و بردت، با دو بالْ تا بالا ۱ با نماز تو مأنوس، از خودت ولی غافل آنچنان نفهمیدیم، آیه های سبزت را شعری و سراسر «آن»، واژگان تو باران مدحت به لب حَسّان، ذکرت به لب مولا ۲ تو خلاصه ای بودی از و از فاتح هزاران دل، شیرمرد میدان ها اولین بود و دومین مسلمان، تو ۳ ای مطیع امر حق، ای قیامتِ دنیا تا ، حال آسمان خوب است ۴ خانه ی فقیران شد با تو جنت الاعلی با نگاه گیرایت، آینه به حرف آمد لا اله الا الله، در غبار شد گویا جان گرفت کاشی ها، در کاخ نجاشی ها تا نور بپاشی، ها...! ای مسیح دم، عیسی! بَهجتِ رسول الله، اشک شوق بود لحظه ای که رودی شد، در نگاهت ای دریا با هجوم وهابی، شد مزار تو ویران ۵ دشمن تو حالا کو!؟ ای شکوهِ پابرجا آیه آیه احزابی، بهترینِ اصحابی ۶ ذوالفقارِ بی تابی، در جهنمِ هَیجا وارث ، در کلام و معنا تو خصلت در نهانِ تو پیدا ، خون جگر شد تا نیزه ی سراب آمد کاروانِ آه تو، تشنه ماند در صحرا تا بنوشی از ساغر، در طلیعه ی آخر دست ساقی کوثر، زد به قلب تو امضا زینِ اسب شد منبر، هر رجز شدی گفتی از سر باور، یا دخیل، مولانا...! در قفس زدی پرپر، مرغِ حق شدی ای بلندبالا سر، سر زدی از آن بالا آسمان شدی... رفتی، تا نبینی آن ملعون بذر کینه می پاشد، در زمینِ بی تقوا این طرف نبی جان داد، آن طرف جان داد شکست آن روز، از خیانت شورا بعد مرگ ، جای تو چه خالی بود آن زمان که شد بین کوچه ها تنها روزگار سختی بود، از مدینه خون می ریخت پشت در خبرها بود، آتشی پر از قبله ی یقین افتاد، روی کعبه... چین افتاد آسمان زمین افتاد، پیش که ، انتخاب کرد او را که عاشق بود، عاشق اما که جان می شد، تا برادرش باشد که در گودال، جان سپرد واویلا ای که خَلقاً و خُلقاً، شِبه احمدی ! الگوی ، در جهاد با اعدا ماهِ کربلا بودی! پیش بچه ها بودی! معنی سخا بودی، که شد سقا از شهادتت پیداست، از عطش شدی سیراب با مرور تو گفتم، یا مُقطّع الاعضا بر زمین که افتادی، از دلم رد شد تو همواره ست، جلوه ای از قم المقدسه ............................................. ۱. موته: نام جنگی که جعفر بن ابی طالب (ع) در آن به شهادت رسید ۲. حَسّان بن ثابت: شاعر مشهور عرب ۳. جعفر دومین مردی بود که بلافاصله پس از برادرش علی(ع) به پیامبر(ص) ایمان آورد و مسلمان شد. ۴. ابوالمساکین یکی از کنیه های جعفر طیار ۵. مدفن جعفر و دیگر شهدای موته در منطقه‌ای به نام مزار در نزدیکی موته (اردن) و مورد احترام همگان است. جعفر بن ابی طالب، عبدالله بن رواحه و زید بن حارثه در یک قبر دفن شدند و قبر پنهان داشته شد. این مقبره در سالیان اخیر توسط وهابیان تندرو به آتش کشیده شد ۶. مفسران جعفر بن ابی طالب را مصداق برخی از آیات قرآن از جمله آیه ۲۳ سوره احزاب «مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللهَ عَلَیهِ...» دانسته‌اند. هیجا: جنگ 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
💐👌 به پیشگاه _سلام_الله_علیه () ملقب به و مشهور به یکی از صحابه و پسر عموی پیامبر اسلام محمد (ص) و همچنین برادر بزرگتر بود ساقی ............... رد شدیم آسان ما، از جمادی الاولی موته آمد و بردت، با دو بالْ تا بالا ۱ با نماز تو مأنوس، از خودت ولی غافل آنچنان نفهمیدیم، آیه های سبزت را شعری و سراسر «آن»، واژگان تو باران مدحت به لب حَسّان، ذکرت به لب مولا ۲ تو خلاصه ای بودی از و از فاتح هزاران دل، شیرمرد میدان ها اولین بود و دومین مسلمان، تو ۳ ای مطیع امر حق، ای قیامتِ دنیا تا ، حال آسمان خوب است ۴ خانه ی فقیران شد با تو جنت الاعلی با نگاه گیرایت، آینه به حرف آمد لا اله الا الله، در غبار شد گویا جان گرفت کاشی ها، در کاخ نجاشی ها تا نور بپاشی، ها...! ای مسیح دم، عیسی! بَهجتِ رسول الله، اشک شوق بود لحظه ای که رودی شد، در نگاهت ای دریا با هجوم وهابی، شد مزار تو ویران ۵ دشمن تو حالا کو!؟ ای شکوهِ پابرجا آیه آیه احزابی، بهترینِ اصحابی ۶ ذوالفقارِ بی تابی، در جهنمِ هَیجا وارث ، در کلام و معنا تو خصلت در نهانِ تو پیدا ، خون جگر شد تا نیزه ی سراب آمد کاروانِ آه تو، تشنه ماند در صحرا تا بنوشی از ساغر، در طلیعه ی آخر دست ساقی کوثر، زد به قلب تو امضا زینِ اسب شد منبر، هر رجز شدی گفتی از سر باور، یا دخیل، مولانا...! در قفس زدی پرپر، مرغِ حق شدی ای بلندبالا سر، سر زدی از آن بالا آسمان شدی... رفتی، تا نبینی آن ملعون بذر کینه می پاشد، در زمینِ بی تقوا این طرف نبی جان داد، آن طرف جان داد شکست آن روز، از خیانت شورا بعد مرگ ، جای تو چه خالی بود آن زمان که شد بین کوچه ها تنها روزگار سختی بود، از مدینه خون می ریخت پشت در خبرها بود، آتشی پر از قبله ی یقین افتاد، روی کعبه... چین افتاد آسمان زمین افتاد، پیش که ، انتخاب کرد او را که عاشق بود، عاشق اما که جان می شد، تا برادرش باشد که در گودال، جان سپرد واویلا ای که خَلقاً و خُلقاً، شِبه احمدی ! الگوی ، در جهاد با اعدا ماهِ کربلا بودی! پیش بچه ها بودی! معنی سخا بودی، که شد سقا از شهادتت پیداست، از عطش شدی سیراب با مرور تو گفتم، یا مُقطّع الاعضا بر زمین که افتادی، از دلم رد شد تو همواره ست، جلوه ای از قم المقدسه ............................................. ۱. موته: نام جنگی که جعفر بن ابی طالب (ع) در آن به شهادت رسید ۲. حَسّان بن ثابت: شاعر مشهور عرب ۳. جعفر دومین مردی بود که بلافاصله پس از برادرش علی(ع) به پیامبر(ص) ایمان آورد و مسلمان شد. ۴. ابوالمساکین یکی از کنیه های جعفر طیار ۵. مدفن جعفر و دیگر شهدای موته در منطقه‌ای به نام مزار در نزدیکی موته (اردن) و مورد احترام همگان است. جعفر بن ابی طالب، عبدالله بن رواحه و زید بن حارثه در یک قبر دفن شدند و قبر پنهان داشته شد. این مقبره در سالیان اخیر توسط وهابیان تندرو به آتش کشیده شد ۶. مفسران جعفر بن ابی طالب را مصداق برخی از آیات قرآن از جمله آیه ۲۳ سوره احزاب «مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللهَ عَلَیهِ...» دانسته‌اند. هیجا: جنگ 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
💚 برای (ع) خاطرات کوچه 😭 ..... زندگی را می توان با خنده ای از سر گرفت آه... اما نه در آنجا که عزیزی پر گرفت خاطراتِ کوچه را می زد قدم با اضطراب سال ها در خانه ی خود، روضه مادر گرفت وای از آن روزی که غافلگیر شد با ازدحام دور تا دورِ جهانش را چهل کافر گرفت جنگ با دشمن فقط در بین میدانگاه نیست گاه باید در میان کوچه ها سنگر گرفت رد شد از روی سرش، دستانِ سنگین کسی سیلیِ ملعون، تمام کوچه را در بر گرفت این ولی کافی نبود! آتش به جان دین زدند هیزم آوردند و از این... کار بالاتر گرفت با لگد کوبید را به دیواری که ریخت انتقام غزوه ها را از ، آخر گرفت باغبان خسته تا مسجد رسید و شوکه بود او که یاسی کاشت و یک مشت، خاکستر گرفت روضه ها را بارها کردم مرور و گفته ام مزد خدمت کردنش را خوب، گرفت تا بماند بعدِ پروازِ پرستو، روی پا از آسمان، یک فرصت دیگر گرفت با برادر، انس و الفت داشت و با دیدنش از عطش لبریز شد! تا... چشم های تر گرفت را گاه می دید و صدا می زد: « - قلبم از گودالِ آه و... کُندیِ خنجر گرفت» تا نباشد حس غربت در دل معصومشان دست و را گرفت آنقدَر فریاد زد صلح و سلوک و عشق را که صدای بی قرارش روی هر منبر گرفت سال ها از گفت و... را مغلوبه کرد درس زیبایی از او... آن روزها خواهر گرفت آتشش زد جعده با زخم زبان و بعد از آن جام زهر آورد و جانش را به یک ساغر گرفت تیر آمد روی تیر و زخم آمد روی زخم روز تشییع تنش، باران تندی درگرفت قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
💚 برای (ع) خاطرات کوچه 😭 ..... زندگی را می توان با خنده ای از سر گرفت آه... اما نه در آنجا که عزیزی پر گرفت خاطراتِ کوچه را می زد قدم با اضطراب سال ها در خانه ی خود، روضه مادر گرفت وای از آن روزی که غافلگیر شد با ازدحام دور تا دورِ جهانش را چهل کافر گرفت جنگ با دشمن فقط در بین میدانگاه نیست گاه باید در میان کوچه ها سنگر گرفت رد شد از روی سرش، دستانِ سنگین کسی سیلیِ ملعون، تمام کوچه را در بر گرفت این ولی کافی نبود! آتش به جان دین زدند هیزم آوردند و از این... کار بالاتر گرفت با لگد کوبید را به دیواری که ریخت انتقام غزوه ها را از ، آخر گرفت باغبان خسته تا مسجد رسید و شوکه بود او که یاسی کاشت و یک مشت، خاکستر گرفت روضه ها را بارها کردم مرور و گفته ام مزد خدمت کردنش را خوب، گرفت تا بماند بعدِ پروازِ پرستو، روی پا از آسمان، یک فرصت دیگر گرفت با برادر، انس و الفت داشت و با دیدنش از عطش لبریز شد! تا... چشم های تر گرفت را گاه می دید و صدا می زد: « - قلبم از گودالِ آه و... کُندیِ خنجر گرفت» تا نباشد حس غربت در دل معصومشان دست و را گرفت آنقدَر فریاد زد صلح و سلوک و عشق را که صدای بی قرارش روی هر منبر گرفت سال ها از گفت و... را مغلوبه کرد درس زیبایی از او... آن روزها خواهر گرفت آتشش زد جعده با زخم زبان و بعد از آن جام زهر آورد و جانش را به یک ساغر گرفت تیر آمد روی تیر و زخم آمد روی زخم روز تشییع تنش، باران تندی درگرفت قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
💐👌 برای گل می دهد ...................... با بهار نام او، دشت و دمن گل می دهد لاله می روید به خاک و یاسمن گل می دهد دست او باران و چشمش آسمانی بیکران می شود رنگین کمان، بر مرد و زن گل می دهد گریه های یوسف و یعقوب روزی می رسند خونِ افتاده به قلب پیرهن گل می دهد می روم سمت وقتی به پایان می رسم تا سلامی می دهم دنیا به من گل می دهد بذر عشقش ریشه خواهد زد پس از دفن تنم سینه ام گل می کند خاکِ کفن گل می دهد ، آیینه ی لبریز چشمان ست ساقیِ او در فرات خویشتن گل می دهد پیوند هست و شاخه های نونهالان گل می دهد یعنی و یعنی او که بر نامردمان، با حُسن ظن گل می دهد هزاران بار شد او او که بر دشمن به لطف هر سخن گل می دهد زخمه اش بر پیکر دشمن فقط یک زخم نیست تیغ او در جنگ های تن به تن گل می دهد موی او آشفته و خاکستری شد در تنور او که روی نی به هر پیمان شکن گل می دهد بوسه ای جان داد بر او، بوسه ای جانش گرفت می دید هر دم از دهن گل می دمد قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini
💚 برای (ع) خاطرات کوچه 😭 ..... زندگی را می توان با خنده ای از سر گرفت آه... اما نه در آنجا که عزیزی پر گرفت خاطراتِ کوچه را می زد قدم با اضطراب سال ها در خانه ی خود، روضه مادر گرفت وای از آن روزی که غافلگیر شد با ازدحام دور تا دورِ جهانش را چهل کافر گرفت جنگ با دشمن فقط در بین میدانگاه نیست گاه باید در میان کوچه ها سنگر گرفت رد شد از روی سرش، دستانِ سنگین کسی سیلیِ ملعون، تمام کوچه را در بر گرفت این ولی کافی نبود! آتش به جان دین زدند هیزم آوردند و از این... کار بالاتر گرفت با لگد کوبید را به دیواری که ریخت انتقام غزوه ها را از ، آخر گرفت باغبانی خسته از مسجد رسید و شوکه شد او که یاسی کاشت و یک مشت، خاکستر گرفت روضه ها را بارها کردم مرور و گفته ام مزد خدمت کردنش را خوب، گرفت تا بماند بعدِ پروازِ پرستو، روی پا از آسمان، یک فرصت دیگر گرفت با برادر، انس و الفت داشت و با دیدنش از عطش لبریز شد! تا... چشم های تر گرفت را گاه می دید و صدا می زد: « - قلبم از گودالِ آه و... کُندیِ خنجر گرفت» تا نباشد حس غربت در دل معصومشان دست و را گرفت آنقدَر فریاد زد صلح و سلوک و عشق را که صدای بی قرارش روی هر منبر گرفت سال ها از گفت و... را مغلوبه کرد درس زیبایی از او... آن روزها خواهر گرفت آتشش زد جعده با زخم زبان و بعد از آن جام زهر آورد و جانش را به یک ساغر گرفت تیر آمد روی تیر و زخم آمد روی زخم روز تشییع تنش، باران تندی درگرفت قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
💚 برای (ع) خاطرات کوچه 😭 ..... زندگی را می توان با خنده ای از سر گرفت آه... اما نه در آنجا که عزیزی پر گرفت خاطراتِ کوچه را می زد قدم با اضطراب سال ها در خانه ی خود، روضه مادر گرفت وای از آن روزی که غافلگیر شد با ازدحام دور تا دورِ جهانش را چهل کافر گرفت جنگ با دشمن فقط در بین میدانگاه نیست گاه باید در میان کوچه ها سنگر گرفت رد شد از روی سرش، دستانِ سنگین کسی سیلیِ ملعون، تمام کوچه را در بر گرفت این ولی کافی نبود! آتش به جان دین زدند هیزم آوردند و از این... کار بالاتر گرفت با لگد کوبید را به دیواری که ریخت انتقام غزوه ها را از ، آخر گرفت باغبانی خسته از مسجد رسید و شوکه شد او که یاسی کاشت و یک مشت، خاکستر گرفت روضه ها را بارها کردم مرور و گفته ام مزد خدمت کردنش را خوب، گرفت تا بماند بعدِ پروازِ پرستو، روی پا از آسمان، یک فرصت دیگر گرفت با برادر، انس و الفت داشت و با دیدنش از عطش لبریز شد! تا... چشم های تر گرفت را گاه می دید و صدا می زد: « - قلبم از گودالِ آه و... کُندیِ خنجر گرفت» تا نباشد حس غربت در دل معصومشان دست و را گرفت آنقدَر فریاد زد صلح و سلوک و عشق را که صدای بی قرارش روی هر منبر گرفت سال ها از گفت و... را مغلوبه کرد درس زیبایی از او... آن روزها خواهر گرفت آتشش زد جعده با زخم زبان و بعد از آن جام زهر آورد و جانش را به یک ساغر گرفت تیر آمد روی تیر و زخم آمد روی زخم روز تشییع تنش، باران تندی درگرفت قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
💚 برای (ع) خاطرات کوچه 😭 ..... زندگی را می توان با خنده ای از سر گرفت آه... اما نه در آنجا که عزیزی پر گرفت خاطراتِ کوچه را می زد قدم با اضطراب سال ها در خانه ی خود، روضه مادر گرفت وای از آن روزی که غافلگیر شد با ازدحام دور تا دورِ جهانش را چهل کافر گرفت جنگ با دشمن فقط در بین میدانگاه نیست گاه باید در میان کوچه ها سنگر گرفت رد شد از روی سرش، دستانِ سنگین کسی سیلیِ ملعون، تمام کوچه را در بر گرفت این ولی کافی نبود! آتش به جان دین زدند هیزم آوردند و از این... کار بالاتر گرفت با لگد کوبید را به دیواری که ریخت انتقام غزوه ها را از ، آخر گرفت باغبانی خسته از مسجد رسید و شوکه شد او که یاسی کاشت و یک مشت، خاکستر گرفت روضه ها را بارها کردم مرور و گفته ام مزد خدمت کردنش را خوب، گرفت تا بماند بعدِ پروازِ پرستو، روی پا از آسمان، یک فرصت دیگر گرفت با برادر، انس و الفت داشت و با دیدنش از عطش لبریز شد! تا... چشم های تر گرفت را گاه می دید و صدا می زد: « - قلبم از گودالِ آه و... کُندیِ خنجر گرفت» تا نباشد حس غربت در دل معصومشان دست و را گرفت آنقدَر فریاد زد صلح و سلوک و عشق را که صدای بی قرارش روی هر منبر گرفت سال ها از گفت و... را مغلوبه کرد درس زیبایی از او... آن روزها خواهر گرفت آتشش زد جعده با زخم زبان و بعد از آن جام زهر آورد و جانش را به یک ساغر گرفت تیر آمد روی تیر و زخم آمد روی زخم روز تشییع تنش، باران تندی درگرفت قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15