eitaa logo
اشعار آیینی محمد عابدی
449 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
185 ویدیو
32 فایل
به اصرار هنردوستان و عاشقان ادبیات، برخی از اشعار آیینی اینجانب محمد عابدی در کانال زیر قرار گرفت تا مورد استفاده عزیزان قرار گیرد. 🔰ارتباط با ادمین @Kara_holding
مشاهده در ایتا
دانلود
😭🖤 تقدیم به ساحت شاهزاده علی اکبر (ع) آیینه کاری ................... ای ، ای ، ای دارد از تو مگر بهتر!؟ از میمنه تا میسره، فصل طلوع توست خورشیدی و از تیغ تو هر ذره، خاکستر حالا که داری می روی یکبار دیگر، آه... آهسته از ایوانِ چشمان پدر بگذر تا می توانی از حرامی ها بکُش، اینها آماده اند آماده ی افتادن معجر تا می توانی از حرامی ها بکُش، اینها آماده اند آماده ی گرداندن یک سر آه ای عقیقی که هزاران تکه شد در دشت با ما بگو از ماجرای سرخ انگشتر جای عبا باید که گهواره می آوردم از تو درآمد چندین مربع من کیستم یک زائرِ دلخون در آغوشت می گردم و شش گوشه را دق می کنم آخر آیینه کاریِ حرم را دیدم و ناگاه یاد تو و جسم تو افتادم قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
😭🙏🏻 غزلی به پیشگاه (حسین رفیعی در برنامه جاذبه امام حسین، است) ............... از چشم هایت گرفته تو را هرگز نباید غیر «» گفت تو هم و هم و هم ازین زیباتر آیا می توان گفت!؟ زمین از گردش چشمان تو مست زمان با پلک و مژگان تو همدست که باشم من که از عشقت بگویم!؟ که مدحت را با انس و جان گفت ندیدم داغ و از داغ تو گفتم برایت آنچنان شیون نکردم شکوه و غربت هر روضه ات را به ما در «ناحیه»، گفت با چشم تو شد غرق باران از خنده هایت شد پریشان برایت روضه گودال هم خواند - در گوش تو وقتی اذان گفت به دندانش گرفته شمر، خنجر به رفته، تن را کرده منبر همینکه از دل آمد نمی دانم چه در گوش سنان گفت گلوی از آسمان گفت گلوی از استخوان گفت گلوی غرقِ جگر بود گلوی تو هزاران داستان گفت یکی از آن هزاران داستانت بود و علی بود و علی بود به ما گفتند که پیش پدرها نباید هرگز از داغ جوان گفت یکی از آن هزاران داستانت علی بود و بود و علی بود همان که در میان خیمه تب کرد ولی در شام، از آن سوز خزان گفت یکی از آن هزاران داستانت علی بود و علی بود و بود که روی دست هایت شد کبوتر درون خاک هم از آسمان گفت قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🌷🙏🏻 برای (ع) .................. بلایای عظیمی بود در راه از تک تک آنها خبر داشت جهان می خواست نباشد ولی رسید و باز نگذاشت از به قتل او کمر بستند اما تنها به میدان آمد آن شب بود و بود و دهان وا کرد از دور صدا زد را با هیاهو هوای گرگ و میش بود و در تعقیب وقتی بخواهد بودنت را برایت معجزاتی می فرستد می نشیند روی تخمش به زنده می ماند را با غل و زنجیر بردند آن اولین مظلوم عالم ندای آمد به گوشش رفت از آن جهنم پسر عمّ و برادر بود و و برادر جان! ، جانِ بود از این جانِ ، ساده نگذر قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🙏🏻🌷 پیشکش به حضرت .............. غرّش را در نگاه دید آمد و دور سر آن گردید مست از آن شد که ، در دلش می گفت نوری از گذر کرد و به دشت مرده تابید آینه در آینه با غرق خدا شد که رویش را غزل می کرد خورشید شد جهانی روشن از برق نگاه آن شب نور او بر سایه تا که تابید او که بود و زائرهای مکه، تشنه ی او با به دنیا داد را وُ... بارید! این دو مثل و ، شفیع عالمینند هستند و در تقویم شمسی چون سفره ی عقد ، را مژده می داد از دهان آن شب فقط گل می تراوید شد آماده ی مهمان‌نوازی از مرادش دور هفت باری با چرخید تا تبر زد بر بت خود، شد گریبان‌چاکِ با آمد می لرزید چون جز ، را نوشتند آسمان ها از چشمش، خوشه خوشه چید دست در دست ، یا گفت روز میلاد ، شد خود سبز و جاوید آن که در ازل، خودش را ساخت با او آن که منبرش برپاتر است از آن که در دل ، شد در پر قصه از توهین و تهدید آن که در از جان گذشت و زنده تر شد خلق را کرد! آن شب که در آن خانه از نفس می گیرم از ، شهادت هردو، در جهانِ مرگ و تبعید یک برای اُمّتی بس باشد آری باید اما از ، بسیار ترسید ای ، شرک است مثل موریانه دینتان را از بپرسید! - این که می آید پس از نام را کنیه ای تنها نبینید، این همان نور است و امّید یک کافیست تا شأن و مقامش را بدانیم است آنکه در کند یک لحظه تردید عده ای بی‌مایه گفتند او بوده یا نه!؟ غافل از اینکه دمادم دم زد او از و کلید قفل ها توست عده ای در پی‌ات، دنبال تقلید - عده ای که قبر تو را ویرانه کردند تا که از ارباب خود گیرند بلکه مُهر تایید ، و از است ی ما در هست و نمی خواهد روادید خوش به حال هرکه بِن سلمان نبود و مثل با ماند و را آنچنان که بود فهمید قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🙏🏻🌷 پیشکش به حضرت .............. غرّش را در نگاه دید آمد و دور سر آن گردید مست از آن شد که ، در دلش می گفت نوری از گذر کرد و به دشت مرده تابید آینه در آینه با غرق خدا شد که رویش را غزل می کرد خورشید شد جهانی روشن از برق نگاه آن شب نور او بر سایه تا که تابید او که بود و زائرهای مکه، تشنه ی او با به دنیا داد را وُ... بارید! این دو مثل و ، شفیع عالمینند هستند و در تقویم شمسی چون سفره ی عقد ، را مژده می داد از دهان آن شب فقط گل می تراوید شد آماده ی مهمان‌نوازی از مرادش دور هفت باری با چرخید تا تبر زد بر بت خود، شد گریبان‌چاکِ با آمد می لرزید چون جز ، را نوشتند آسمان ها از چشمش، خوشه خوشه چید دست در دست ، یا گفت روز میلاد ، شد خود سبز و جاوید آن که در ازل، خودش را ساخت با او آن که منبرش برپاتر است از آن که در دل ، شد در پر قصه از توهین و تهدید آن که در از جان گذشت و زنده تر شد خلق را کرد! آن شب که در آن خانه از نفس می گیرم از ، شهادت هردو، در جهانِ مرگ و تبعید یک برای اُمّتی بس باشد آری باید اما از ، بسیار ترسید ای ، شرک است مثل موریانه دینتان را از بپرسید! - این که می آید پس از نام را کنیه ای تنها نبینید، این همان نور است و امّید یک کافیست تا شأن و مقامش را بدانیم است آنکه در کند یک لحظه تردید عده ای بی‌مایه گفتند او بوده یا نه!؟ غافل از اینکه دمادم دم زد او از و کلید قفل ها توست عده ای در پی‌ات، دنبال تقلید - عده ای که قبر تو را ویرانه کردند تا که از ارباب خود گیرند بلکه مُهر تایید ، و از است ی ما در هست و نمی خواهد روادید خوش به حال هرکه بِن سلمان نبود و مثل با ماند و را آنچنان که بود فهمید قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🖤🙏🏻 پیشکش به بانو (س) الهام‌بخش .................. به لطف ، احیاگر و بودی برای شبهه‌ها پاسخ‌ترین شکل یقین بودی ، جان اسلام و تو جان بودی ، شد و تو بودی نگاهت فتح دل‌ها بود و از گذر کردی رسالت داشتی! همپای بودی صدایت می‌رسد از سینه‌ی تاریخ، ای که در گوش کر اعراب، صد کوهِ طنین بودی در آن عصری که و خاک می‌خوردند تو با این هدیه‌های آسمانی همنشین بودی تو بخشیدی به و کرامت را چنانکه کوثرت و خود بودی نه تنها که خبر دارد به همراه ، دست در آستین بودی تو کاری کردی ای زن که به کارت آفرین گفتند تو در تاریخ اسلام اولین بودی شترهای تو در حرْکت، سفرهای تو پر برْکت چقدر الهام‌بخش مردم هر سرزمین بودی پس از تو سالِ تقویم ، شد چراکه در تمام سال‌هایت بهترین بودی قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @pelak15
🙏🏻🌷 پیشکش به حضرت .............. غرّش را در نگاه دید آمد و دور سر آن گردید مست از آن شد که ، در دلش می گفت نوری از گذر کرد و به دشت مرده تابید آینه در آینه با غرق خدا شد که رویش را غزل می کرد خورشید شد جهانی روشن از برق نگاه آن شب نور او بر سایه تا که تابید او که بود و زائرهای مکه، تشنه ی او با به دنیا داد را وُ... بارید! این دو مثل و ، شفیع عالمینند هستند و در تقویم شمسی چون سفره ی عقد ، را مژده می داد از دهان آن شب فقط گل می تراوید شد آماده ی مهمان‌نوازی از مرادش دور هفت باری با چرخید تا تبر زد بر بت خود، شد گریبان‌چاکِ با آمد می لرزید چون جز ، را نوشتند آسمان ها از چشمش، خوشه خوشه چید دست در دست ، یا گفت روز میلاد ، شد خود سبز و جاوید آن که در ازل، خودش را ساخت با او آن که منبرش برپاتر است از آن که در دل ، شد در پر قصه از توهین و تهدید آن که در از جان گذشت و زنده تر شد خلق را کرد! آن شب که در آن خانه از نفس می گیرم از ، شهادت هردو، در جهانِ مرگ و تبعید یک برای اُمّتی بس باشد آری باید اما از ، بسیار ترسید ای ، شرک است مثل موریانه دینتان را از بپرسید! - این که می آید پس از نام را کنیه ای تنها نبینید، این همان نور است و امّید یک کافیست تا شأن و مقامش را بدانیم است آنکه در کند یک لحظه تردید عده ای بی‌مایه گفتند او بوده یا نه!؟ غافل از اینکه دمادم دم زد او از و کلید قفل ها توست عده ای در پی‌ات، دنبال تقلید - عده ای که قبر تو را ویرانه کردند تا که از ارباب خود گیرند بلکه مُهر تایید ، و از است ی ما در هست و نمی خواهد روادید خوش به حال هرکه بِن سلمان نبود و مثل با ماند و را آنچنان که بود فهمید قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
😭🖤 تقدیم به ساحت شاهزاده علی اکبر (ع) آیینه کاری ................... ای ، ای ، ای دارد از تو مگر بهتر!؟ از میمنه تا میسره، فصل طلوع توست خورشیدی و از تیغ تو هر ذره، خاکستر حالا که داری می روی یکبار دیگر، آه... آهسته از ایوانِ چشمان پدر بگذر تا می توانی از حرامی ها بکُش، اینها آماده اند آماده ی افتادن معجر تا می توانی از حرامی ها بکُش، اینها آماده اند آماده ی گرداندن یک سر آه ای عقیقی که هزاران تکه شد در دشت با ما بگو از ماجرای سرخ انگشتر جای عبا باید که گهواره می آوردم از تو درآمد چندین مربع من کیستم یک زائرِ دلخون در آغوشت می گردم و شش گوشه را دق می کنم آخر آیینه کاریِ حرم را دیدم و ناگاه یاد تو و جسم تو افتادم قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15