eitaa logo
اشعار آیینی محمد عابدی
449 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
187 ویدیو
32 فایل
به اصرار هنردوستان و عاشقان ادبیات، برخی از اشعار آیینی اینجانب محمد عابدی در کانال زیر قرار گرفت تا مورد استفاده عزیزان قرار گیرد. 🔰ارتباط با ادمین @Kara_holding
مشاهده در ایتا
دانلود
🙏💐 برای (ع) ............................... ما را ببخش ، مست از سبو نبودیم با چشمه های اشکت، در گفتگو نبودیم ...تو، آفرین... تو با آیه های نورت، ما روبرو نبودیم گاهی کردیم، گاهی زدیم دور از توایم اما بی آرزو نبودیم ، ما را نده خجالت در اوج روسیاهی! بی آبرو نبودیم در ، آتش زدیم دل را رسوای عالمیم و رازی مگو نبودیم با بود و در آستانت ای جان، ما نبودیم قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🖤😭 تقدیم به (ع) و ممنون از (ع)🌷 خواب و بیدار ........................ این شعرِْ پاره، شد آتش گرفت سینه، پر از «» شد شاعر به خواب رفت در آن شب که دفترش برگ درخت بود و سرِ شاخه، بوف شد طوفان به شکل سایه ای از دور زوزه کرد جنگل، اسیر صحنه ی مرگی مخوف شد سر بریده به نی ها طلوع کرد به خون نشست و نگاهش خسوف شد خواب از سر جهانِ پس از حرمله پرید به هوش آمد و غرق شد همراه رعد و برقِ ، زد نفس نفس از میمنه به میسره، مات صفوف شد در کشاکش و... ، اسیر پنجه ی داغ سُیوف شد سعی و بماند برای بعد به ، دچار شد قربانِ ای که کِش آمد به دست آنقدرها کشیده که آخر، شد قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🖤😭 برای ✋🏻 تقدیم به دایی ام که در حال انتقال زخمی ها در این روز، خود نیز به درجه رفیع رسید .................. ابرها آن بارانی تر از هر روز بود مرگ بر که مثل ، پرسوز بود کشتن مردم به دست حافظان آسمان لکه ی ننگی به دامان بود ، تن به داده بود و سال ها پیش چشم مردمش، بود هیبتی باقی نماند از و وطن ما، دست یک مرتیکه ی پفیوز بود بود ایرانمان از هجمه ی شلاق ها شاه می پنداشت اما کشور ما، بود آمد و افتاد روی خواب شهر اما همچنان و بود خم شدیم از بعدِ و در آن میان قوز بالا قوز بود زیادی رفت زیر دست و پا! ، قربانیِ یک غولِ جنگ افروز بود آمد با تمام نفرتش روز نحسی که نگاهش، بود گرچه شد با این خاطراتش در دل ایرانیان، جانسوز بود مرگ بر که طبق آن حق هر کس غیر در آن، محفوظ بود با چنین و ها که جان ها را گرفت ، تبی مفروض بود آتشی انداخت آری در دل مردی که یک دلسوز بود ها و ها را با خودش همراه کرد او که هر برای خلق، درس آموز بود عاقبت می گوید به آنکه را درهم و آنکه را بود! قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
♥️🌹 برای شهدای خونین بال و 🌹♥️ ................. قامت شهر از ، خم شد غصه ها آه شد و آه، دمی مرهم شد هرچه رفتیم جلوتر کسی از ما شد هرچه رفتیم جلوتر کسی از ما شد روز تشییعِ که شد دستِ کم‌جانِ ، شد چه شد آن که خوابیده به شد و همهْ عالم شد!؟ بود و شبی شد بود و شبی شد مثل ما عاشق خودش بود اما به ، دمی شد سرخوش از باده ی تکبیرة الاحرامِ نسیم در قنوتش ... دم شد! نوجوانی که نه فقط جسمانی! بلکه بر دارِ جنون، پیرترین شد قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
😭🖤 پیشکش به سروده شده در در چه توفیقی! .................. لانه کرده روی ، چه تلفیقی! و ، چه توفیقی! هزاران تکه ام اما را نمی دانم چقدر الماسی اند اینجا... چه تطبیقی! شرابی از نوشیدم گرفتم گُر خواند از چشمت برایم گمانم کرده ای بر زائری دیگر شنیدم از میان صحن هایت باز هم جیغی ، حال و روز دیگری دارد خودش می شود بی هیچ تبلیغی همینکه می رود با دستان بر سینه با می رود در حال تعلیقی قم المقدسه ......................................... عکاس: امیر پاشایی مسجد طباطبایی در بالاسر 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🤦🏻😭 به پیشگاه ................. ، زمینگیر شد و رفت از دور، ای زد اما پرپر او را به کسی نشان نمی داد تااینکه مبادا نخورد چشم و نظر باید که را بشناسد عالم آری خبر این است، بود خبر مادر، جگرش آب شد اما دل کَند گفت این پسرت! ، آرام ببر شد و لشکری به هم ریخت از او انداخت به پای آیه اش، تیغ... سپر رنگ از رخ آسمان پرید، ابر دوید تا حرمله پرسید یا که !؟ بی تاب تر از ، است یک دست به سر دارد و دستی به کمر قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🤦🏻🙏🏻 پیشکش به ساحت (ع) و (س) که همواره یکی بودند ............ فریاد کشید منبرش را بر خاک کشید خطبه اش را در و در و در ، فرا می خواند همراهی و همبستگی و عشق و تعاون را یک عده گرفتند به بازیچه، را و دادند به احکام خدا راه، تفنن را تاریخ، ندیده از بزرگان و خواص خود اینگونه عمل کردن و این شکلْ تدیّن را!؟ هرچند ، غیر دو یادگارِ خود بخشید بر زندگی و مرگ عرب، روح تمدن را شاهین ترازو شده، دست و تا هدیه کند به این و آن، عدل و توازن را در آغوش گرفت را نامید «غدیرِ خم»، زمانه این تقارن را گندابِ نفاق آمد و دستان برچید با عطر گل ، بوی تعفن را از تیغ، گذر داد هزارها تَن را برداشت به از زمین، هزارها تُن را با آن همه ادعا و عِدّه عُدّه اش حق داشت در ، جَوید اگر عایشه، ناخن را دیوانه‌ی مان کرد ؛ که درک و احساسش بخشید به شیعیان او، حال تجنُّن را گاهی چه کند ، در معرکه یاری نیست! در خانه نشست، کم کند روی تحصن را شد ققنوس و به کوه قافِ آتش زد تا دست بگیرد اینچنین را در هجمه ای از خزان، تبر به دوش شد آن روز یک مست که له کرد درخت و ریشه و بن را قم المقدسه ....................................... یوم التغابن به معنای روز آشکار شدن زیان‌ها، از نام‌های قیامت در قرآن کریم و تغابن نام یکی از سوره‌های قرآنی است. 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🙏🏻✋🏻🌷 برای و (ع) و (ع) و (ع) ............ است و چندین ، جهان روشن شد از دشتِ شب ترسیده بود از سایه های هرز ، گل کرد و به داسش، هرزگی را چید کودکی پا بر زمینِ بوریا بگذاشت که میان آسمان آوازه اش پیچید تا بگوید که غلام حلقه بر گوش است بال خود را آن شب به در کوبید بست بر قنداقه‌اش، دخیلِ بال بعد از آن گرفت و بر خودش بالید لای لایش آیه های و بود چشم در چشم باید که می خوابید کودکی شد رفت در کوچه، پیِ بازی با همان - شاخه‌ای از بید - آفتاب، او را زیادی دید که گونه و پیشانی‌اش را بارها بوسید دست در دست هر وعده در شبهه‌ی خلقِ خدا را از پرسید اهل بود و پای مولا مست شد از جامِ بس که مِی نوشید روزگار، او را همیشه می خواست پیش آمد! به خود لرزید مادرش شد در یک شب پرسوز شمعِ در، خاکسترش را برد تا ناهید باب شد هر صبح و شام، آری بارها در و در شد تهدید تا از غم نجاتش داد ، را به او بخشید بود و ، او شد شد عباس و دور او چرخید گاه در ، غرق بود و غرق گاه از ، می بارید را دید در خون را که از می جوشید را دید در چشمان گریانش دشمنی را که به او یکریز می خندید با خودش می گفت ، تو را دارم دارم اول بر خدا بعدش به تو آن که بود و زور بازویش به صد فرمانده می چربید آن که دادندنش دیده‌اش تر شد، نشد آلوده‌ی تردید باز شد خدا را رو کرد او که شد، عارفی حتی نشد نزدیکِ او در هرچه کرد از سجده و اعمال او تقلید او که در هم شد هم او در می بارید و می تابید «کربلا در کربلا می ماند اگر» می رفت روضه‌ها با و با شده جاوید این جهان، بی اصلا چه لطفی داشت!؟ این جهان، بی اصلا نمی ارزید! کاش با ، چندین سال در می‌شد دلم تبعید قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @pelak15
😭🖤 پیشکش به سروده شده در در چه توفیقی! .................. لانه کرده روی ، چه تلفیقی! و ، چه توفیقی! هزاران تکه ام اما را نمی دانم چقدر الماسی اند اینجا... چه تطبیقی! شرابی از نوشیدم گرفتم گُر خواند از چشمت برایم گمانم کرده ای بر زائری دیگر شنیدم از میان صحن هایت باز هم جیغی ، حال و روز دیگری دارد خودش می شود بی هیچ تبلیغی همینکه می رود با دستان بر سینه با می رود در حال تعلیقی قم المقدسه ......................................... عکاس: امیر پاشایی مسجد طباطبایی در بالاسر 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🙏🏻🪴 پیشکش به آنها که و 🇮🇷✊🏻 تقدیم به و که خواهان اما برای هر آماده هستند! باید بود ............. از هرچه بریدی دل، نباید بود در ، نباید بود تا حنجره‌ی مسجد، دارد درگیر اشارات نباید بود هیهات که ، گردد شبِ تا هست ، نباید بود باید که فراهم شد، بر کفر، جهنّم شد در خاطره تاریخ، نباید بود در و در نباید بود هرچند که آتش‌ها، خاکسترمان کردند لعنت به هرآنکس گفت: نباید بود غرق است نگاه شب، در موج پریشانی شو بر دریا، نباید بود باید که خدا را دید در هر شبِ بی‌پرده درگیر یا نباید بود از العفو، از العفو با هرکه ندارد ، نباید بود نباید بود، نباید بود اصلا همه چیزی بود، نباید بود « است »، این راز مسلمانی‌ست! بی‌قید به آیین و ناموس نباید بود ، پاکیزه‌ترین راه است آلوده‌ی یا نباید بود قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
😭🤦🏻 پیشکش به جناب .................. که بود و بود که بود و بود ، شُکوهِ راهِ شیری بر شبِ ظلمت خروش موج‌ِ خون بر بیکران‌ها بود برداشتند از او را او چون ، بود ۱ هر آن، را می‌کرد از تا همراه بود در ، چشم عزاداران از او شد او بود در «» خوانده‌ست او را «» آقا این گوشه‌ای از آن بود این وصفِ بود در چشمان یک که در میان غرق تماشا بود در «» جهان در افتاد ۲ نزدیک بود آن ، دنیا را کند نابود نگو، شد آن آن روز میان ، تنها بود دید را که را پوشیده و بود را از کرد برگشت و از ، خیمه بود آمد ولی از در یک پیدا بود در امتدادِ آن و چشمان دنبال بود زد بر و در گم شد که پرکشید و یک بود قم المقدسه ............................................. ۱. این معنا را از دکتر محمدی مبارز به یادگار دارم ۲. تابلوی عصر عاشورا اثر استاد محمود فرشچیان که در موزه آستان قدس رضوی می‌باشد. 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🤦🏻🔥 سپیدگونه‌ای در مورد در .............. این روزها خر داغ می‌کنند و بوی دماغ سوخته می‌آید این روزها که با رفتن برق در خانه‌ام می‌شوم تا زن و بچه‌‌ی تب کرده‌ام را خنک کنم به «» فکر می‌کنم که عرق می‌ریخت تا ما آب نشویم او که آخر هم از کارشکنی‌ها سر به کوه گذاشت و ما را به حال خود واگذاشت این روزها به «» و پدرو مادرش لعنت می‌فرستم و برای اینکه او تنها نباشد به آن ۱۶ میلیون و ۳۸۴ هزار و ۴۰۳ نفر هم لعنت می‌فرستم که در جهنمی که امروز در آنیم هر یک به اندازه هیزمی سهیمند به من نگویید که تند می‌روم کسی که ندارد باید بدتر از اینها را بشنود چه کسی می‌تواند در و ، اینگونه ما را بزند جز شمر و دار و دسته‌اش! هنوز بوی خیمه‌ها و چادرهای سوخته می‌آید و من به این فکر می‌کنم: آنها سوختند تا ما روشن شویم آنها سوختند تا ما نسوزیم اما ما هر روز در جهنمیم بی‌آنکه بدانیم این کوره آتشی‌ست که خودمان دکمه آن را فشار دادیم خیلی محکم هم فشار دادیم بعد از فشار دادن، با آن عکس هم گرفتیم ما خوب می‌دانیم چیست چون بارها آن را در خانه‌های تاریکمان حس کردیم ما هر روز در فشاریم و هر شبمان، شب اول قبر است به من فشار می‌آید وقتی می‌بینم مسئولین به خود فشار نمی‌آورند به من فشار می‌آید وقتی می‌بینم با قطعی برق، فشار مادرم بالا می‌رود و فشار پدرم می‌افتد من یخچالی بی‌روحم و کلیه‌هایم درحال فاسد شدنند من تلویزیونی بی‌نورم که هر روز، فیلم سینمایی «تاریکی در تاریکی» را پخش می‌کند من پکیج خنک‌کننده‌ی خوش‌صحبتی هستم که دهانش را باز می‌کند اما یادش می‌رود چه می‌خواسته بگوید آنها که را نفرین می‌کنند زمستان، او را در آغوش می‌کشند ما باید خود را نفرین کنیم ما مستحق سوختنیم شب و روز! ما سفیدها به خاطر سیاه‌ها، خاکستری شدیم و به زودی بر باد خواهیم رفت اما کسی برای ما دلی نخواهد سوزاند! من شاعری پدرسوخته‌ام که پدرش ۳۰ سال پیش در کردستان، با سوختن همرزمانش سوخت... و حالا خود، شمعی‌ست که تاریکیِ زندان را روشن می‌کند تا شعارهای روی دیوار را بهتر بخواند شعارهایی که با انگشتانی سرخ، فریادی نیمه‌تمامند «رأی من آزا » قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15