eitaa logo
اشعار آیینی محمد عابدی
449 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
185 ویدیو
32 فایل
به اصرار هنردوستان و عاشقان ادبیات، برخی از اشعار آیینی اینجانب محمد عابدی در کانال زیر قرار گرفت تا مورد استفاده عزیزان قرار گیرد. 🔰ارتباط با ادمین @Kara_holding
مشاهده در ایتا
دانلود
فردا شروع می شود. در باشکوه ترین عزاداری های ایران، شب و روز برپا خواهد شد. قرنهاست در همه آذربایجان مداح های جانسوزترین و زیباترین نوحه ها رو میخوانند. آن قدر جانسوز که حتی بدون دانستن معنی اش هم میشود مدتها پای آن اشک ریخت. ما خوب گریه میکنیم برای امام شهید. . همه چیزمان را خرج محرم میکنیم اما علی وار و حسین وار زندگی نمی کنیم. آزاده بودن و تن به ذلت ندادن و مصالحه با یزیدیان را نمیپسندیم. ما نشان دادیم کسانی را دوست داریم که از کربلا هم درس مذاکره گرفته اند نه رشادت. ما در معرکه و به وقت انتخاب، همان گونه رفتار میکنیم که قبل از اسلام رفتار میکردند. ما به خودمان میدهیم بدون در نظر گرفتن اصلح بودن. ما امام زنده منتظر را یاری نمیکنیم، ما برای ظهور انتخاب نمیکنیم، ما ۹ ماه به خاک و خون کشیده شدن کودکان غزه رو نمیبینیم. ما تانک و موشک های آماده حمله به لبنان را که سید حسن نصرالله گفت منتظر انتخاب ما هستند نمیبینیم. ما فقط خودمان رو میبینیم. برای آب و نانمان، برای وعده آزادی از نوع ضد دین، برای قوم و قبیله مان، ننگ زیر یوغ دشمن رفتن و با خفت و ذلیلانه التماس و مذاکره کردن را ترجیح میدیم. ما فقط خوب گریه میکنیم همین! . ما هنوز هم بر رسم جاهلیتیم. حتی سوختن ، ، ، و ... آن هم درست جلوی چشممان، حتی در فاصله چند کیلومتری ما، ما را تغییر نمیدهد. البته ما برایشان خیلی خوب گریه میکنیم، خیلی خوب تشییع میکنیم، خیلی خوب یادبود میسازیم، همین کافی است دیگر‌... مگر نه؟؟ اما به فاصله فقط ۴۰ روز، فقط به اندازه یک ، همانند قوم موسی فراموشکار میشویم و کسانی را انتخاب میکنیم که در تلویزیون و پشت تریبون به جسارت میکنند. تلاشهای آنها را نادیده میگیرند، راه آنها را اشتباه و تمام شده میخوانند، زحمات آنها را به باد تمسخر میگیرند... امام زمان ما حتی به اندازه ۴۰ روز هم حافظه نداریم. شما بعد از ۱۲۰۰ سال میخواهی بیایی روی کدام حرف ما حساب کنی؟؟ نیا آقا. ما هنوز . که پشت علی (ع) هستیم. ما پشت مسلم را هم خالی میکنیم. ما درد دنیا داریم. دین برای ما، دین جدا از سیاست است. ما همان اهل کوفه ایم که به وعده و وعید و سکه های ابن زیاد مسلم را فروختیم. ما با اختلاف بیجا آب به آسیاب دشمن ریختیم. ما تاریخ و آینده انقلاب خمینی را منحرف کردیم. ما برای دنیای دیگران پشت مقاومت را خالی کردیم. البته برای جد شهیدت خوب گریه میکنیم. ۲ ماه شب و روز. روی ما فقط به اندازه گریه حساب کن. همین. ما لیاقتمان همین انتخابی است که کردیم. دیدن نتیجه اش هم زیاد طول نمیکشد. إِنَّ اللّهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
😭🤦🏻 به پیشگاه که عمری در هیئت‌ها نفس زدند و برکت مجالس حسینی بودند ................... بودم و دادم به تو هر روز، پای تو ماندم و خواندند مرا در جوانی چه به ما داد که همان بود دلیل ما به مأمن و ملجأ ما بود در این شهر غریب و و پخش ، ما را چقدَر کرد در شب کوفه‌ی آن روز، در آن به کابوس همه سر می‌زد رگمان بود به دستان ناخن پای مرا یک شبَهِ زشت، کشید بود و... شکمش سفره‌ای از کارمان بود کماکان دم از زدن صبح و شب، نقل حدیث از لب مشتمان شد گره و جرأتمان شد رد شدیم از شب صحرای سکون، گام به گام انقلابی که به دل کاه انداخت کوه شد داشت برای همه‌ی دشت، پیام او نشان داد که ما مرگ بر تیغِ زبان، باشد اگر وقف نیام! رود خون، خشک نخواهد شد و است خاک، میخانه شود! دستی اگر باشد جام تا که آمد دلمان شاد شود، رسید ، شد و قسمت ما شد صد دام و و به میدان رفتند همگی گوش به فرمان و مریدان مقتدا بود «»، مقصدمان: اینچنین بود اگر یافت دوام سال‌ها می‌گذرد از شب «» و دلم می‌شود تنگ و کو!؟ کجا رفت که در آن دوران بود کو!؟ کجا رفت ، نفسِ حق عوام آمده و گم شده ، دریغ! قشر مستضعفمان دربدر کوچه‌ی وام عده‌ای مستِ دلارند و به ، دچار عده‌ای دلخوشِ مفهوم به سهام ، نگاهش گل سرخی‌ست هنوز کاش قرمز بشود هرچه چراغ است مدام تا کمرش خم شده در سطل کثیف خسته نرفته‌ست دو ماهی، حمّام ما چه بودیم و چه شد ما کدامیم کدامیم کدامیم کدام!؟ با همهْ مسئله‌ها با همهْ فاصله‌ها اول راه که گفتیم ، پیدا بود که چه سخت است بمانیم و بماند وسط راه که گفتیم ، این یعنی راهیِ و نبینیم آخر راه که گفتیم ، یعنی که بوده‌است همان نگران نیستم آقا... که تو را می‌بینم می‌آید و من به چشمان شمام نگران نیستم آقا... که مزاری دارم می‌گذارند رفیقان دمِ ، مرام نوکران تو می‌آیند و نخواهند گذاشت که مرا خاک کنند مثل تو می‌آیند، وَ خواهند گذاشت بر منِ دلسنگ، شبی سنگِ تمام را بگذارید به کامم مردم این زبان‌بسته مبادا که بماند است دوای من و ، درمان. کن و بگذار مرا، ختم کلام! قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🖤😭🖤😭🖤😭🖤😭🖤😭 از شاعران نامدار ایران زمین که امروز، روز بزرگداشت اوست دو قصیده جانسوز در دارد که بخشی از یک قصیده وی را در ادامه تقدیم می کنم 👇🏻 کی دلش سوزد به داغ دردمندان دگر؟ چرخ کز لب تشنگان او شهید کربلاست مظهر انوار ربانی، حسین بن علی آن که خاک آستانش دردمندان را شفاست ابر رحمت سایبان قبۀ پر نور او روضه‌اش را از پر و بال ملائک بوریاست دست خالی برنمی‌گردد دعا از روضه‌اش سائلان را آستانش کعبۀ حاجت‌رواست نیست اهل بیت را رنگین‌تر از وی مصرعی گر بود بر صدرِ نُه معصوم جای او، بجاست کور اگر روشن شود در روضه‌اش نبود عجب کان حریم خاص گ، مالامال از نور خداست با لب خشک از جهان تا رفت آن سلطان دین آب را خاک مذلت در دهان زین ماجراست زین مصیبت می‌کند خون گریه چرخ سنگدل این شفق نبود که صبح و شام ظاهر بر سماست عقده‌ها از ماتمش روی زمین را در دل است دانۀ تسبیح، اشک خاک پاک کربلاست در ره دین هر که جان خویش را سازد فدا در گلوی تشنۀ او آب تیغ آب بقاست تا بدخشان شد جگرگاه زمین از خون او هر گیاهی کز زمین سر برزند، لعلی‌قباست نیست یک دل کز وقوع این مصیبت داغ نیست گریه، فرض عین هفتاد و دو ملت زین عزاست می‌دهد غسل زیارت خلق را در آب چشم این چنین خاک جگرسوزی ز مظلومان که‌راست؟ بهر زوارش که می‌آیند با چندین امید هر کف خاک از زمین کربلا دست دعاست مردگان با اسب چوبین قطع این ره می‌کنند زندگان را طاقت دوری ز درگاهش کجاست؟ از سیاهی داغ این ماتم نمی‌آید برون این مصیبت هست بر جا تا بجا ارض و سماست از جگرها می‌کشد این نخل ماتم، آب خویش تا قیامت زین سبب پیوسته در نشو و نماست گر چه از حجت بود حلم الهی بی‌نیاز این مصیبت، حجت حلم گران‌سنگ خداست زائران را چون نسازد پاک از گرد گناه؟ شهپر روح الامین جاروب این جنت‌سراست سبحه‌ای کز خاک پاک کربلا سامان دهند بی‌تذکر بر زبان رشته‌اش ذکر خداست چند روزی بود اگر مهر سلیمان معتبر تا قیامت سجده‌گاه خلق مهر کربلاست خاک این در شو که پیش همت دریا دلش زائران را پاک کردن از گنه کمتر سخاست مغز ایمان تازه می‌گردد ز بوی خاک او این شمیم جانفزا با مشک و با عنبر کجاست؟ زیر سقف آسمان، خاکی که از روی نیاز می‌توان مرد از برایش، خاک پاک کربلاست تا شد از قهر الهی طعمۀ دوزخ یزید نعرۀ «هل من مزید» از آتش دوزخ نخاست تکیه‌گاهش بود از دوش رسول هاشمی آن سری کز تیغ بیداد یزید از تن جداست آن که می‌شد پیکرش از برگ گل نیلوفری چاک‌چاک امروز مانند گل از تیغ جفاست آن که بود آرامگاهش از کنار مصطفی پیکر سیمین او افتاده زیر دست و پاست چرخ از انجم در عزایش دامن پر اشک شد تا به دامان جزا گر ابر خون گرید رواست مدحش از ما عاجزان صائب بود ترک ادب آن که ممدوح خدا و مصطفی و مرتضاست سال تاریخ مدیح این امام المتقین چون نهد «جان » سر به پایش «مدح شاه کربلاست» 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🙏🏻با اجازه (عج) به نیّت و ................... به لطف گوشه‌ی چشم تو ای سحر، بینا شده الحمدالله ، از خوابِ خوشِ خویش دوباره پا شده الحمدالله کماکان در کمان، تیر است اما کمین، شده الحمدالله دوباره و و و ، معنا شده الحمدالله چنان در این ابری‌ام که زمین، دریا شده الحمدالله به پای دشمنان نه! پیش کمرها تا شده الحمدالله کردم ولی آبی نخوردم لبم شده الحمدالله ، دلم ـ این بیت‌الاحزان ـ پر از شده الحمدالله به لطف که با تو دارم غزل، زیبا شده الحمدالله خودم را و تو را گم کرده بودم دلم شده الحمدالله در این بگوید کاش یک چشم جهان، شده الحمدالله با آرزو بود! وا شده الحمدالله قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🤦🏻🌷 پیشکش به (ع) ................ بوده بر هر دلیل بوده بر هر کفیل تو باشد فراتر از غزل، ای جزر و مَدّت می‌کند غرقم به صد با جمالش خودنمایی می‌کند در تو خدا می‌نویسم ابتدای این غزل: «هوُ... » هرکه بر پای تو افتاد آسمان شد فرش او هرکه سر بر آسمان سایید پیشت، شد ، و مادرت ، هست و تو بار عالَم روی دوش بود و بس تا شما بودید، هرگز نشد شیرمردی از تبار و و محکم‌تر از کوه، آبرومندی اصیل کاش در شعرش می‌گفت از لبت ۱ آنچنانکه گفته در وصف ، ۲ « پُر بود از ... آن » ۳ هرکه از او می‌نویسد سهم او راویانی که گزارش می‌نوشتند از لشکری از را دیدند زیر پای او سفارش شد به از سوی ؛ غیر ازین قصه‌ی این قوم هم می‌شد همان و یک دست برد و یک دست باخت ماجرای دست‌های تو کجا، شد هر دست تو در می‌کِشد بالِ خودش را بر پر تو، باز هم چشمش به چشم بود و ، وقتیکه زد کوس رحیل تو تنها نباشد یک در ، حال فرق دارد با جهان می‌بَرد نام تو را یک جورِ دیگر قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🤦🏻😭🖤 برای خانم (س) و (ع) ................... تو را از بین صدها گُل برای خود جدا کرده با دیدنت ای یاد خدا کرده تویی آن ماهِ پنهان در پس ابرِ حیا، بانو که خود را در دل به لطف شرم، جا کرده عروس خانه مولا، خودش را خوانده ولی او را صدا کرده چه بانویی که شد، چه بانویی که شد چه بانویی که با اش در این ، صفا کرده تویی، نور و... ، نورٌ علیٰ نور و... تبارت، نور خدا چشم تو را آیینه ی کرده شنیدم و را گرفته از تو و آتش، پای ظلمت را به قلب خیمه وا کرده شنیدم پرده‌نشینت رفته در بازار امان از ! در حق عزیزانت جفا کرده همین که از برگشته؛ - شده ، ام‌الشّفاء و... کارها کرده نه تنها است مثل این زن خدا عباسِ او را نیز الگوی وفا کرده الاَنگور، در میخانه ی ، شد می و ، حق فرزندیِ خود را خوب ادا کرده - چنانکه آسمان کرده زمین را از که حتی ارمنی را با آشنا کرده برو در گلدسته هایش را تماشا کن ببین در چه غوغایی بپا کرده دست هایش را به ساق عرش گسترده قنوت تشنگان را اینچنین کرده یعنی همین که او به پاس کودکی هایش به یاد ، ایوانِ بلندش را کرده برای آنکه مَشکی را ببخشد بر لب خیمه سرش را داده و «پیراتنش» را بوریا کرده ۱ برای پیریِ ، دستان سبزش را قلم کرده قلم کرده، عصا کرده عصا کرده بنازم هیئتش را که... هم آنجاست عموجانش، جهانِ مرده را کرده قم المقدسه ............................................. ۱. پیراتن: واژه ابداعی شاعر متشکل از پیراهن و تن البته ریشه این واژه پیرا+تن یعنی پیرامون تن هست که شاعر بعدها متوجه شده است. 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
6.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔊ای کاش ما کنارت بودیم و یاریت میکردیم... 😭 ▫️در کسی که نقش (علیه السلام) را بازی می‌کرد آنقدر با حس و از درون ندا سر داد «، آیا کسی هست مرا یاری کند!؟» که مردم منفجر شدند و طاقت نیاوردند و این صحنه زیبا خلق شد...👌🖤😭 یا لَیْتَنا کُنّا مَعَکْ... 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🙏🏻با اجازه امام زمان (عج) به و ................... چه می‌شد یک نفس با چشمِ بسته بشمرم تا و بعد از آن ببینم هیچکس غیر از تو پیشم نیست تو را می‌خواهم اما از خالی‌ام خالی به جای ربّنا این روزها چشمم پر از گوشی‌ست تمام فکر و ذکرم پوشش بَهمان تمام کاروبارم، شغل و تحصیل فلان تو را تنها نباید از پرسید تو هستی در و و و هزاران و ، زمین را زیرورو کرده جهان می‌ایستاد ای کاش پیش با ایست ـ جهانِ و و جهانِ و و دوباره یک رسید و چشمم ابری شد صدای روضه می‌آید نمی‌دانم صدای کیست!؟ شنیدم صبح تا شب، اشک می‌ریزی بگو که در حال و روز چشم‌هایت چیست!؟ هوای دارم! بیا مردی کن و نگذار... خط زنند اسم منِ دلتنگ را از لیست قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🙏🏻با اجازه امام زمان (عج) به و ....................... خود کن مرا در این تا بگردم دور تو ای کردم باشد نگاهم چشم‌هایم شد به لطف ، راه افتادم به دنبال تو از در کنار مثل از خواندم کماکان دم زدم از تو به هر منزل دمادم را هرگز نمی‌بخشم اگرچه گاه خود بودم دلخوش به دعوت کردن ما ما ولی دلبسته‌ی و ، خود را رساندم تا به تا را سر ببُرّم، باشم راهی دریا شدم، تا بیکران‌ها غرق در امواجِ رودارود پرچم تا گرفتم در بغل، را تا شدم باران‌تر از دریا و شبنم ای که باریدی شب و روز از غروبش ای که دیدی روضه‌هایش را مجسّم می‌رسد روزی که با ، پیشت سر کند خم قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🖤😭🤦🏻 تقدیم به ............... جوشی بود درحالیکه چای آتشی می‌نوشید بهشتی شد اهل ولایت بود از باغچه خانه‌اش با چادری خاکی، آسمانی شد سیب بود سر چهارراه، با ماشینی سبز که از چراغ زرد عبور کرد تصادف کرد و با رویی قرمز به دیدار خدا رفت راضیه، کربلایی بود سر سجاده‌ی آسمانی‌اش سر به تربت گذاشت و دیگر از قتلگاه سجاده بیرون نیامد اما این روزها را که می‌شنوم می‌بینم سه نسل، به یکباره و یک شکل، روح می‌شوند روح‌هایی و که افطارشان را با موشک باز می‌کنند و چشمشان را برای همیشه به روی دنیا می‌بندند! اما من... من سیب‌زمینی‌ام که در این طوری برنامه می‌چینم که به دو برسم تا مگر با خوردن دو پُرس غذای تبرّکی بدنم را کنم! قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🤦🏻🔥 سپیدگونه‌ای در مورد در .............. این روزها خر داغ می‌کنند و بوی دماغ سوخته می‌آید این روزها که با رفتن برق در خانه‌ام می‌شوم تا زن و بچه‌‌ی تب کرده‌ام را خنک کنم به «» فکر می‌کنم که عرق می‌ریخت تا ما آب نشویم او که آخر هم از کارشکنی‌ها سر به کوه گذاشت و ما را به حال خود واگذاشت این روزها به «» و پدرو مادرش لعنت می‌فرستم و برای اینکه او تنها نباشد به آن ۱۶ میلیون و ۳۸۴ هزار و ۴۰۳ نفر هم لعنت می‌فرستم که در جهنمی که امروز در آنیم هر یک به اندازه هیزمی سهیمند به من نگویید که تند می‌روم کسی که ندارد باید بدتر از اینها را بشنود چه کسی می‌تواند در و ، اینگونه ما را بزند جز شمر و دار و دسته‌اش! هنوز بوی خیمه‌ها و چادرهای سوخته می‌آید و من به این فکر می‌کنم: آنها سوختند تا ما روشن شویم آنها سوختند تا ما نسوزیم اما ما هر روز در جهنمیم بی‌آنکه بدانیم این کوره آتشی‌ست که خودمان دکمه آن را فشار دادیم خیلی محکم هم فشار دادیم بعد از فشار دادن، با آن عکس هم گرفتیم ما خوب می‌دانیم چیست چون بارها آن را در خانه‌های تاریکمان حس کردیم ما هر روز در فشاریم و هر شبمان، شب اول قبر است به من فشار می‌آید وقتی می‌بینم مسئولین به خود فشار نمی‌آورند به من فشار می‌آید وقتی می‌بینم با قطعی برق، فشار مادرم بالا می‌رود و فشار پدرم می‌افتد من یخچالی بی‌روحم و کلیه‌هایم درحال فاسد شدنند من تلویزیونی بی‌نورم که هر روز، فیلم سینمایی «تاریکی در تاریکی» را پخش می‌کند من پکیج خنک‌کننده‌ی خوش‌صحبتی هستم که دهانش را باز می‌کند اما یادش می‌رود چه می‌خواسته بگوید آنها که را نفرین می‌کنند زمستان، او را در آغوش می‌کشند ما باید خود را نفرین کنیم ما مستحق سوختنیم شب و روز! ما سفیدها به خاطر سیاه‌ها، خاکستری شدیم و به زودی بر باد خواهیم رفت اما کسی برای ما دلی نخواهد سوزاند! من شاعری پدرسوخته‌ام که پدرش ۳۰ سال پیش در کردستان، با سوختن همرزمانش سوخت... و حالا خود، شمعی‌ست که تاریکیِ زندان را روشن می‌کند تا شعارهای روی دیوار را بهتر بخواند شعارهایی که با انگشتانی سرخ، فریادی نیمه‌تمامند «رأی من آزا » قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🤦🏻 در راستای در و .................. مداح همینکه گفت: ارباب سلام تاریکیِ مطلق شد و گفت: آه امام امشب، شب دخترت رقیه‌ست و شده با قطعی برق، خانه... ویرانه‌ی شام قم المقدسه .................................. شب شهادت حضرت رقیه (س) در مجلسی شعرخوانی داشتم، برق که رفت مجلس خرابه شام شد😭🖤 گفتم: می‌دونید که بچه‌ها از تاریکی می‌ترسن، دخترا بیشتر حالا فکر کنید سر به هم ریخته‌ی باباشو انداختن جلوش به خدا که آدم بزرگ، قبض روح میشه این خانم که سه‌ساله‌ش بیشتر نبود🤦🏻😭 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15