eitaa logo
اشعار آیینی محمد عابدی
449 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
185 ویدیو
32 فایل
به اصرار هنردوستان و عاشقان ادبیات، برخی از اشعار آیینی اینجانب محمد عابدی در کانال زیر قرار گرفت تا مورد استفاده عزیزان قرار گیرد. 🔰ارتباط با ادمین @Kara_holding
مشاهده در ایتا
دانلود
👌 در تقدیم به مادران و و .................... دلخوشم تنها به و مادرم هرچه دارم، دارم از مادرم آمده، ... دلش تنگِ عزاست ابریِ ابری شده، حال و هوای مادرم من هم ای ، حساسم به نام ، است و ! مادرم! گشتم این شهرِ بدون عشق را مادرت را دیدم آخر در صدای مادرم از قنوتش زندگی می گیرم، او هم ست! گاه می ترسم ولی از ربّنای مادرم مرگ می خواهد میان روضه های مادرت پُر می شود از وای وای مادرم ما نمک گیرِ شماییم و سرِ این سفره ایم ریخته نمک ها... در غذای مادرم با رنگ و بوی دیگری دارد دلم دسته ها می آید و من هم عصای مادرم آتش به جانم می زند، می شوم می خوانم برایت - همنوای مادرم را باید از گرفت، اما چطور!؟ گفته : من خاک پای مادرم می روم تا ، امضایم کند قبل از آن اما با از ، سوغات باید برد، سوغاتم دل است دل که باشد جایگاه و جانفدای مادرم در ، دیدنِ هر چیز در من است می روم بازار و درگیر حنای مادرم یاد جسم تو می افتم زیر سُمّ اسب ها وقتی که می گیرم برای مادرم ، قرصی ست که زیر زبان باید گذاشت چیست غیر از این دوای من، شفای مادرم مادرم می ترسد و می لرزد از می روم امسال به جای مادرم قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
✋🏻✍🏻 تقدیم به پیام صلح و دوستی (ص) هزار الله اکبر ............ میان این همه آیه، بر اثبات خدا یک سوره آورده به ، ، ، است چنانکه انس و جان، جان دارد از ذات نه تنها ، جهان را زیر و رو کرد مسلمان کرد دنیا را مناجات ، با نام او است و هر کوچه، گلستان هزار الله اکبر بر کمالات چقدر او را تماشا کرده است و کِیف کرده چه اقبالی نصیبش گشته خیاط چقدر از را روی کاغذ برملا کرد که در شد ، نوشت از و از به ها شعر خواند از داغ و شبی، راه هزاران ساله را طی کرد با نور بود از ، سوغات همان شب که در هیبت نفس زد بود آن شب آمد به ملاقات ، شروع داستان زندگی شد ، دریای امواج مُحاکات همینکه دست مولا را پیمبر برد بالا زمین محو بود و زمان، مات نه بر او رحم کردند و نه بر نشد آنگونه که باید مراعات قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
از غزلی برای رسول الله نه تنها ، جهان را زیر و رو کرد مسلمان کرد دنیا را مناجات ، با نام او است و هر کوچه، گلستان هزار الله اکبر بر کمالات چقدر او را تماشا کرده است و کِیف کرده چه اقبالی نصیبش گشته خیاط چقدر از را روی برملا کرد که در شد ، نوشت از و از به ها شعر خواند از داغ و قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
(ع) (س) بند سوم ترک عافیت ........... به خانه آمده، ابراز صدها تسلیت کرده شبیه ، او نیز ترک عافیت کرده در پیش بود و او تمام عمر با تدبیر برای یک سفر، خود را کرده از او یک دیگر بنا کرده، که را میان آن برادرها پر از جذابیت کرده کسی جرأت ندارد سمت آن کوچه بیاید باز که هرکس اینچنین کرده، غلط کرده غلط کرده خدا لعنت کند آن را که حرمت را شکست اینجا همان که بعد از آن ، هزاران کرده تا آخر عمر از پرده برمی‌داشت چرا که او، اظهار بر حقانیت کرده از آنکه با ، کرد باید گفت که تکیه بر مقام و جایگاهی عاریت کرده همانی که از او گرفت الگو به همانی که به ، را بی‌جمعیت کرده لگدها قسمت شد در کوچه ی گودال به قربان تنش که شد به نعل اسب ها پامال قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
✋🏻🌷 به پیشگاه (ع) و 🙏🏻🌹 نثار (س)، (ع) و (عج) ............... از کعبه‌ی تمثال، غدیری متولد شد از کعبه‌ی خوشحال، غدیری متولد شد پر بود دهان مکه از و آن روز از کعبه‌ی اَِشکال، غدیری متولد شد ورق خورد و ، رو به دنیا کرد از کعبه‌ی اقبال، غدیری متولد شد آنجا که به ، مست شد دل از کعبه‌ی سیّال، غدیری متولد شد لرزید از از کعبه‌ی زلزال، غدیری متولد شد ، با خدای خود که خلوت کرد از کعبه‌ی گودال، غدیری متولد شد اگرچه روی به حرف آمد از کعبه‌ی پامال، غدیری متولد شد هروقت به رو زدم، می گفت از کعبه‌ی هر فال، غدیری متولد شد شیخ از و دلیل می آورد از کعبه‌ی دلّال، غدیری متولد شد تا دید کف دست زمین را، به خودش آمد از کعبه‌ی رمّال، غدیری متولد شد ده قرن پس از ، میان کوچه و بازار از کعبه‌ی نقّال، غدیری متولد شد در استودیو، «» خواند پس از چندی از کعبه‌ی جنجال، غدیری متولد شد یک روز به تلویزیون و ماهواره‌مان آمد از کعبه‌ی دجّال، غدیری متولد شد آن روز که زد تکیه به ، ذوالفقاری سبز از کعبه‌ی آمال، غدیری متولد شد ای کاش که روزنامه‌ها درشت بنویسند: از کعبه‌ی امسال، غدیری متولد شد قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🖤😭 نثار .............. است تفسیر نگاهش زندانیِ چشم سیاهش غرق شد شب پیراهن او دریا به دریا موج دارد روی ماهش گنجی به نام ، پنهان در گلویش در سینه‌ی آیینه‌ها پیداست آهش چشمان او شد در آن پیراهنش شد و بارید چاهش ، شبی آمد به محرابِ قنوتش شد در سجده‌های روبراهش ـ اما ، آرامشی بی انتها بود با ، از گفت و از بود و شلاقِ همیشه بود و آهِ گاهگاهش او بود و قصد آسمان داشت زنجیر بود اما به بالِ راه‌راهش در بین بت‌هایی که در آن کعبه رویید الله، شد فصل‌الخطاب لا اله‌ش بین امامان سِیر کن، تنها فقط او پایین‌تر از بوده قتلگاهش جسمش شد سه روزی بر پل شهر ابری نیامد تا که باشد سرپناهش که در این جنگِ سردِ حق و باطل انگشت‌های لاغرش بوده سپاهش او گرم بود و ! آنطرف‌تر... بود و زخم قاه‌قاهش ... که در قلب و فکر تکرار شد اندیشه‌های اشتباهش اگرچه در دل آرمیده هرگز نخواهد شد کم از بار گناهش را کشت آن تاریکیِ محض اما نفس زد در پگاهش و می خواهم از او رعیت چه دارد غیر عشق پادشاهش!؟ بوده و نسلش فراوان است و پر رهروست راهش قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🌹🙏🏻 به نام که با هر قطره خون خود، درخت اسلام را آبیاری کرد گرفت ......... به درک رسید و گرفت به درک رسید و گرفت قنوتش صدا زد خدا را به شب‌های سرد و هرچه گرفت او، میان گرفت خدا را، دعا را، وفا را، صفا را چنین به و به گرفت چه دل‌ها که بین و شکست خوشا آن دعاها که رنگ اجابت گرفت بود و گفت از فقط که از دست مولا گرفت برای رسیدن به جبهه به آن به هر قیمت از والدینش گرفت همان مرد مردی، که با دست خالی دوید و آرامش دشمنش را گرفت به میدان مین زد، مگر کوچه‌ای وا کند همان شب که از رخصت گرفت چه شدند یکی از یکی دیگر آن روز سبقت گرفت سرش را بریدند و بر نیزه‌ی غم زدند تنش مثل پا خورد و قیمت گرفت که او کرد با خود بود و او گذشت از کم‌اش، در عوض بی‌نهایت گرفت از خودش رد شد و سیر آفاق کرد به رفت و اذن شفاعت گرفت اگر از شهیدی به ما می‌رسد شهید این کرَم را به حکم گرفت نگاه شهیدی اگر معجزه می‌کند بدان او نظر را به لطف گرفت عزیزی، غریبی، شهیدی چنان که از دست مدال شجاعت گرفت چه بدبخت شد هرکه با چانه زد چه خوشبخت شد هرکه از خط گرفت مگر این نبوده که ما هر زمان تب جبهه را قدر دانست قدرت گرفت!؟ نوشته‌ست را شهید پی راز را باید از ، از گرفت! قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🌹🙏🏻 به نام که با هر قطره خون خود، درخت اسلام را آبیاری کرد گرفت ......... به درک رسید و گرفت به درک رسید و گرفت قنوتش صدا زد خدا را به شب‌های سرد و هرچه گرفت او، میان گرفت خدا را، دعا را، وفا را، صفا را چنین به و به گرفت چه دل‌ها که بین و شکست خوشا آن دعاها که رنگ اجابت گرفت بود و گفت از فقط که از دست مولا گرفت برای رسیدن به جبهه به آن به هر قیمت از والدینش گرفت همان مرد مردی، که با دست خالی دوید و آرامش دشمنش را گرفت به میدان مین زد، مگر کوچه‌ای وا کند همان شب که از رخصت گرفت چه شدند یکی از یکی دیگر آن روز سبقت گرفت سرش را بریدند و بر نیزه‌ی غم زدند تنش مثل پا خورد و قیمت گرفت که او کرد با خود بود و او گذشت از کم‌اش، در عوض بی‌نهایت گرفت از خودش رد شد و سیر آفاق کرد به رفت و اذن شفاعت گرفت اگر از شهیدی به ما می‌رسد شهید این کرَم را به حکم گرفت نگاه شهیدی اگر معجزه می‌کند بدان او نظر را به لطف گرفت عزیزی، غریبی، شهیدی چنان که از دست مدال شجاعت گرفت چه بدبخت شد هرکه با چانه زد چه خوشبخت شد هرکه از خط گرفت مگر این نبوده که ما هر زمان تب جبهه را قدر دانست قدرت گرفت!؟ نوشته‌ست را شهید پی راز را باید از ، از گرفت! قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🌹🙏🏻 به نام که با هر قطره خون خود، درخت اسلام را آبیاری کرد گرفت ......... به درک رسید و گرفت به درک رسید و گرفت قنوتش صدا زد خدا را به شب‌های سرد و هرچه گرفت او، میان گرفت خدا را، دعا را، وفا را، صفا را چنین به و به گرفت چه دل‌ها که بین و شکست خوشا آن دعاها که رنگ اجابت گرفت بود و گفت از فقط که از دست مولا گرفت برای رسیدن به جبهه به آن به هر قیمت از والدینش گرفت همان مرد مردی، که با دست خالی دوید و آرامش دشمنش را گرفت به میدان مین زد، مگر کوچه‌ای وا کند همان شب که از رخصت گرفت چه شدند یکی از یکی دیگر آن روز سبقت گرفت سرش را بریدند و بر نیزه‌ی غم زدند تنش مثل پا خورد و قیمت گرفت که او کرد با خود بود و او گذشت از کم‌اش، در عوض بی‌نهایت گرفت از خودش رد شد و سیر آفاق کرد به رفت و اذن شفاعت گرفت اگر از شهیدی به ما می‌رسد شهید این کرَم را به حکم گرفت نگاه شهیدی اگر معجزه می‌کند بدان او نظر را به لطف گرفت عزیزی، غریبی، شهیدی چنان که از دست مدال شجاعت گرفت چه بدبخت شد هرکه با چانه زد چه خوشبخت شد هرکه از خط گرفت مگر این نبوده که ما هر زمان تب جبهه را قدر دانست قدرت گرفت!؟ نوشته‌ست را شهید پی راز را باید از ، از گرفت! قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
😭🤦🏻 به پیشگاه که عمری در هیئت‌ها نفس زدند و برکت مجالس حسینی بودند ................... بودم و دادم به تو هر روز، پای تو ماندم و خواندند مرا در جوانی چه به ما داد که همان بود دلیل ما به مأمن و ملجأ ما بود در این شهر غریب و و پخش ، ما را چقدَر کرد در شب کوفه‌ی آن روز، در آن به کابوس همه سر می‌زد رگمان بود به دستان ناخن پای مرا یک شبَهِ زشت، کشید بود و... شکمش سفره‌ای از کارمان بود کماکان دم از زدن صبح و شب، نقل حدیث از لب مشتمان شد گره و جرأتمان شد رد شدیم از شب صحرای سکون، گام به گام انقلابی که به دل کاه انداخت کوه شد داشت برای همه‌ی دشت، پیام او نشان داد که ما مرگ بر تیغِ زبان، باشد اگر وقف نیام! رود خون، خشک نخواهد شد و است خاک، میخانه شود! دستی اگر باشد جام تا که آمد دلمان شاد شود، رسید ، شد و قسمت ما شد صد دام و و به میدان رفتند همگی گوش به فرمان و مریدان مقتدا بود «»، مقصدمان: اینچنین بود اگر یافت دوام سال‌ها می‌گذرد از شب «» و دلم می‌شود تنگ و کو!؟ کجا رفت که در آن دوران بود کو!؟ کجا رفت ، نفسِ حق عوام آمده و گم شده ، دریغ! قشر مستضعفمان دربدر کوچه‌ی وام عده‌ای مستِ دلارند و به ، دچار عده‌ای دلخوشِ مفهوم به سهام ، نگاهش گل سرخی‌ست هنوز کاش قرمز بشود هرچه چراغ است مدام تا کمرش خم شده در سطل کثیف خسته نرفته‌ست دو ماهی، حمّام ما چه بودیم و چه شد ما کدامیم کدامیم کدامیم کدام!؟ با همهْ مسئله‌ها با همهْ فاصله‌ها اول راه که گفتیم ، پیدا بود که چه سخت است بمانیم و بماند وسط راه که گفتیم ، این یعنی راهیِ و نبینیم آخر راه که گفتیم ، یعنی که بوده‌است همان نگران نیستم آقا... که تو را می‌بینم می‌آید و من به چشمان شمام نگران نیستم آقا... که مزاری دارم می‌گذارند رفیقان دمِ ، مرام نوکران تو می‌آیند و نخواهند گذاشت که مرا خاک کنند مثل تو می‌آیند، وَ خواهند گذاشت بر منِ دلسنگ، شبی سنگِ تمام را بگذارید به کامم مردم این زبان‌بسته مبادا که بماند است دوای من و ، درمان. کن و بگذار مرا، ختم کلام! قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🙏🏻با اجازه (عج) به نیّت و ................... به لطف گوشه‌ی چشم تو ای سحر، بینا شده الحمدالله ، از خوابِ خوشِ خویش دوباره پا شده الحمدالله کماکان در کمان، تیر است اما کمین، شده الحمدالله دوباره و و و ، معنا شده الحمدالله چنان در این ابری‌ام که زمین، دریا شده الحمدالله به پای دشمنان نه! پیش کمرها تا شده الحمدالله کردم ولی آبی نخوردم لبم شده الحمدالله ، دلم ـ این بیت‌الاحزان ـ پر از شده الحمدالله به لطف که با تو دارم غزل، زیبا شده الحمدالله خودم را و تو را گم کرده بودم دلم شده الحمدالله در این بگوید کاش یک چشم جهان، شده الحمدالله با آرزو بود! وا شده الحمدالله قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
(ع) (س) بند سوم ترک عافیت ........... به خانه آمده، ابراز صدها تسلیت کرده شبیه ، او نیز ترک عافیت کرده در پیش بود و او تمام عمر با تدبیر برای یک سفر، خود را کرده از او یک دیگر بنا کرده، که را میان آن برادرها پر از جذابیت کرده کسی جرأت ندارد سمت آن کوچه بیاید باز که هرکس اینچنین کرده، غلط کرده غلط کرده خدا لعنت کند آن را که حرمت را شکست اینجا همان که بعد از آن ، هزاران کرده تا آخر عمر از پرده برمی‌داشت چرا که او، اظهار بر حقانیت کرده از آنکه با ، کرد باید گفت که تکیه بر مقام و جایگاهی عاریت کرده همانی که از او گرفت الگو به همانی که به ، را بی‌جمعیت کرده لگدها قسمت شد در کوچه ی گودال به قربان تنش که شد به نعل اسب ها پامال قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15