eitaa logo
اشعار آیینی محمد عابدی
449 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
185 ویدیو
32 فایل
به اصرار هنردوستان و عاشقان ادبیات، برخی از اشعار آیینی اینجانب محمد عابدی در کانال زیر قرار گرفت تا مورد استفاده عزیزان قرار گیرد. 🔰ارتباط با ادمین @Kara_holding
مشاهده در ایتا
دانلود
👌😭 برای (ع) .............. از تو گفتیم ولی... در شبِ تحریم آنگونه که باید نشد تو تکریم تو گوهر جان بودی و ما در پی دنیا گفتیم و نگفتیم چه ها کرد و ! سهم تو نبوده ست به جز و حتی نظر لطف ندارد به تو تقویم در باب تو ای صبح دل انگیز، همین بس شد روزیِ هر با دست تو تقسیم بگذار بیایم به شب سرد تا بگذرم از کوچه و آن مردم و اقلیم ای از حال بدِ مردمِ این شهر باید کند احوال تو را آه... که ترسیم!؟ خواندی رجز از منبر و گفتی که کیست دادی همه را از خطر بیم لعنت به بزرگان و شیوخ آنها که گرفتند به جای همه امروز همان ها به تو ایراد گرفتند آنها که نگفتند به جز و ما را به کشاندند تا شویم و نفسی ببخشیم از شور تو «» شده شیرینِ شهادت با «» تو شعر و شعائر شده تعظیم دیشب تنم از یاد تنت شد پُرِ ترکش گفتم که جان، همه ی من به تو تقدیم آمد و خوابید صدای نفس شهر نام تو می آمد ولی از حنجرِ بی سیم قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🤦🏻😭 دلتنگ (س) و (ع) دست قنوت ................. دست قنوتم خشکِ خشک و غرق پینه حال دلم شب های سنگین دلتنگ می شوم، دست خودم نیست! از کودکی بیماری ام دارد زمینه نوبت گرفتم از مطب؛ ! بلکه بگیرد سینه ام قدری دکتر به جای نسخه، کرد تجویز هر ساعت یک «» از عمق سینه از چشم هایش می ریخت؛ گفتم: ای جان! مگر هست از ، بهتر گزینه!؟ بیمار بعدی داخل آمد، پا شدم من گفتم که دکترجان: «چقدری شد هزینه!؟» لبخند زد گفت: «ای پسر من رو همین بس که مادرم ، قنوتم رو ببینه!» قم المقدسه 🔰 لینک اشعار آیینی محمد عابدی 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
✋🏻🌷 به پیشگاه (ع) و 🙏🏻🌹 نثار (س)، (ع) و (عج) ............... از کعبه‌ی تمثال، غدیری متولد شد از کعبه‌ی خوشحال، غدیری متولد شد پر بود دهان مکه از و آن روز از کعبه‌ی اَِشکال، غدیری متولد شد ورق خورد و ، رو به دنیا کرد از کعبه‌ی اقبال، غدیری متولد شد آنجا که به ، مست شد دل از کعبه‌ی سیّال، غدیری متولد شد لرزید از از کعبه‌ی زلزال، غدیری متولد شد ، با خدای خود که خلوت کرد از کعبه‌ی گودال، غدیری متولد شد اگرچه روی به حرف آمد از کعبه‌ی پامال، غدیری متولد شد هروقت به رو زدم، می گفت از کعبه‌ی هر فال، غدیری متولد شد شیخ از و دلیل می آورد از کعبه‌ی دلّال، غدیری متولد شد تا دید کف دست زمین را، به خودش آمد از کعبه‌ی رمّال، غدیری متولد شد ده قرن پس از ، میان کوچه و بازار از کعبه‌ی نقّال، غدیری متولد شد در استودیو، «» خواند پس از چندی از کعبه‌ی جنجال، غدیری متولد شد یک روز به تلویزیون و ماهواره‌مان آمد از کعبه‌ی دجّال، غدیری متولد شد آن روز که زد تکیه به ، ذوالفقاری سبز از کعبه‌ی آمال، غدیری متولد شد ای کاش که روزنامه‌ها درشت بنویسند: از کعبه‌ی امسال، غدیری متولد شد قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🤦🏻😭 دلتنگ (س) و (ع) دست قنوت ................. دست قنوتم خشکِ خشک و غرق پینه حال دلم شب های سنگین دلتنگ می شوم، دست خودم نیست! از کودکی بیماری ام دارد زمینه نوبت گرفتم از مطب؛ ! بلکه بگیرد سینه ام قدری دکتر به جای نسخه، کرد تجویز هر ساعت یک «» از عمق سینه از چشم هایش می ریخت؛ گفتم: ای جان! مگر هست از ، بهتر گزینه!؟ بیمار بعدی داخل آمد، پا شدم من گفتم که دکترجان: «چقدری شد هزینه!؟» لبخند زد گفت: «ای پسر من رو همین بس که مادرم ، قنوتم رو ببینه!» قم المقدسه 🔰 لینک اشعار آیینی محمد عابدی 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🤦🏻😭 دلتنگ (س) و (ع) دست قنوت ................. دست قنوتم خشکِ خشک و غرق پینه حال دلم شب های سنگین دلتنگ می شوم، دست خودم نیست! از کودکی بیماری ام دارد زمینه نوبت گرفتم از مطب؛ ! بلکه بگیرد سینه ام قدری دکتر به جای نسخه، کرد تجویز هر ساعت یک «» از عمق سینه از چشم هایش می ریخت؛ گفتم: ای جان! مگر هست از ، بهتر گزینه!؟ بیمار بعدی داخل آمد، پا شدم من گفتم که دکترجان: «چقدری شد هزینه!؟» لبخند زد گفت: «ای پسر من رو همین بس که مادرم ، قنوتم رو ببینه!» قم المقدسه 🔰 لینک اشعار آیینی محمد عابدی 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🌷🙏🏻 به پیشگاه ششمین اختر تابناک امامت و ولایت ............. او بود که بدون زره و خوُد زد شعله به دامان گلستانیِ نمرود ما که با از گرفتیم خدا را، نه که از یک عده به دنبال زمین خوردن ماهند نانِ ست در این آبِ گل آلود در بین احادیث بلندی که شنیدیم قربان امامی که را هبه فرمود ۱ در می‌گذرم از سر سوُقش ۲ تا بیشتر از پیش کنم از نظرش سود هر کس که مریدش شده از خویش گذشته گفته‌ست به دنیای پر از حاشیه، بدرود شش بار به طواف گل رویش زده گفته که: و آنقدر ستایش شده‌ای از طرف حق باید که بگوییم تو را: تو را بگیریم به صد شوق تا مُزیّن به ما گمشدگان را به اشارات تو بخشید صد شکر خدا را به چنین آنقدر که بخشیده‌ای از خویش به مردم در نسل تو معروف شده یک بر در ظلمت شب‌های پریشان سرزده از چشم تو مشهود روشنگری‌ات، به جهان داد بی‌آینه‌ی نور تو، نمی‌بود تاثیر تو در عمر شریفت چه گران بود یکبار نکردی گله از فرصت محدود ما شیعه خویشیم نه دنباله‌روی تو اینقدر که ماندیم در هرچند که پای سخنان تو نشستیم در درس تو هربار شدیم حیف که مردود از او خاک به افلاک رسیده از منبر او گشته عدم، آیه‌ی موجود خورده‌ست هر آن دود چراغ، آه کشیده‌ست افتاده به یاد نفسی گمشده در دود یک عمر برای من و تو سوخته شده بین در و دیوار و دلش، عود با روضه‌ی دلمان شد از شش‌ماهه رسیدیم به قم المقدسه .................................... ۱. امام صادق (ع): آن كه به ما ايمان آورَد و سخن ما را تصديق كند و منتظر امر [فرج] ما باشد، همچون كسى است كه زير پرچم قائم به شهادت برسد ۲. سوق الصادق: بازار صادق در کربلا که در انتهای آن منزل امام جعفر صادق علیه السلام قرار دارد. 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🕊️✋🏻 به پیشگاه از تو .............. شد خیابان، کوچه ها شد از تو ها وقتی درآمد، چشم ها شد از تو بود قم تا اینکه تو بارید تنها نه بانو، کاممان شد از تو تا زمینش بوسه ای زد، بر سرانگشتت به نرمی سخت و محکم آن، بستر و بالین شد از تو سوز «» را نگاهت، نوبهاری ناگهان کرد میوه ها از باغ آمد، سفره ها تزیین شد از تو شانه ات شد لانه ی صدها ربّناهامان ، دست ها شد از تو ابر رحمت بوده ای و... رعد و برقت روشنی بخش بر پای تو افتاد، تأمین شد از تو از تا به ، بر شترها رنج دیدی عاقبت در این ، اسبِ مذهب زین شد از تو کیمیاگر بود چشمت، شاهدم «» مس، طلا شد با طلوعت، زرّین شد از تو به شهر مرده جان داد ای ... اینجا، شد از تو دختری با شعرهایش در شبِ ظلمت درخشید در شد خاکِ پا و شد از تو به هنگام ، لبیک می گفت زائرت غرق بود و شد از تو قم المقدسه ........................................ بازار کهنه قم: این بازار که در آن مسگران هم به ساخت و تجارت می پردازند از بخش‌های مختلفی تشکیل می‌ شود که ساخت برخی از آنها از دوره سلجوقی و ایلخانی شروع شده؛ اما بخش اصلی بازار در دوره صفوی و دوره قاجار شکل گرفته است. ******* نقاش: حسن روح الامین صحنه ورود حضرت معصومه (س) به قم 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
👌😭 👌🏻تقدیم به آنها که به حسین (ع) اقتدا می کنند و نماز را اول وقت برپا میدارند 🙏🏻به پیشگاه (ع) تماشا ........ در بر شبِ آلوده ام قدری بتاب ای ماهْ بالا می روم بالا از آغوش تو... تا شاید بچینم از بلندای نخیلِ چشم هایت، چند با تو نورم بی تو کورم، صد از تو دورم یک راهی ام کن تا ، اماما...! با ، چنان... بی خود شد از خود! وای اگر ، می داد او را از تا ، با تو راهی نیست آقا یک دلِ افتاده می خواهد، کمی و در هر کس برای دلبری یک شیوه دارد من می شوم پر میکشم تا بیکران ها دل به می زنم با دیدن حوض قشنگت دیگران درگیر و من غرق پشت سرم بود و صدایش زیرِ گوشم چشم در چشم تو بود و با «»، دریا با زبان بی زبانی روضه ای خواند از در شبستانِ نگاهت ربّنا شد؛ گفت - از قنوتم می چکد بارانی از ها بسته ام بر ، دل را... ای مثل ناقوسی صدایم کرد و رفتم تا بخوانم رکعتی... بالاسرت را با تمنّا موج عشاقت مرا می برد از یک سو به یک سو دست آوردم بگیرم را چون زلیخا زیر پا افتادم و شد روضه ای بر من مجسم و ها را دیدم و افتادم از پا در دورِ ضریحت در طوافند ، تو را دارند و مَستند از تولیّ از گرفتم را از هم گرفتم را قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini
🤦🏻😭 تقدیم به بخشش ........... قسم به جان کسانی که با بخشیدند و در میان آنچنان بخشیدند ، و بود که هرچه داشت به بخشیدند ولی چه سود که نقشه کشیدند به جای ، بخشیدند هزار پنجره وا کرد و ندیدند سکوتِ حنجره را بر بخشیدند ، مأمن ایمان شد و کرد که هرچه «» و «» را به مؤمنین بخشیدند به جای آنکه ببوسند خاکِ مَقدم او را گرفته و بر لشکرش بخشیدند برای اینکه دل از و ببَُرد او به او دو شیرین و نازنین بخشیدند برای اینکه نماند نشانی از شبِ ظلمت به او بخشیدند ـ چنانکه، ندید روی خوشی را ـ ولی به ، بخشیدند ، پیش نگاه جماعتی خون می‌خورد که دم به دم به دمش، بخشیدند اگرچه راه نفس را گرفت به تار حنجره‌ی سرخ او بخشیدند به یُمن اینکه سوارانِ مست، تاکِ تنش را لگد زدند به میخانه؛ بخشیدند! برای آنکه نپیچد صدای گریه‌ی به او شبیه ، دو آستین بخشیدند زدند سنگ به آیینه‌ی جمال به صورت گل ، چروک و چین بخشیدند گذشت و شخم زدند آسمانِ خاکیِ را چراکه گنج جهان را به این زمین بخشیدند بدا به حال کسانی که خام شدند و برای ، خوشه خوشه بخشیدند! بدا به حال کسانی که از بریدند به دشمنان قسم‌خورده، بخشیدند! قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🤦🏻 نتیجه فراموشی بود و شعله‌هایی که در خیمه‌های علیه السلام را سوزاند، تداوم آتشی بود که در پشت در خانه علیه السلام روشن شد. 👌🏻 در واقع ابتدا باید دِین خودمان را نسبت به پیام ادا کنیم…! 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @pelak_15
🤦🏻😭🖤 پیشکشی به .............. : قبله ی دل های ویران : جانماز و رحل قرآن : شب نشین کوچه ی درد : حال و روز یک پریشان : مرهم اندوه زائر : جای جایش : خنده ی دَه ها یهودی : گریه ی صدها مسلمان ، در عطشناکِ بیابان امیدِ عطسه ی ابر است و باران شبی ای کاش می گفت این مدینه کجا ما را کرده پنهان!؟ را باید کرد و کاخ ظلم را با خاک، یکسان اینجا غریبند ولی نه در میان قلب ایران غریبه در دل ما جای دارد قسم بر ، به سلطان! شما آبادیِ محضید و ما حیف فقط گفتیم از ویرانه هاتان! کجا گفتیم از و زهدش!؟ کجا گفتیم از حُسنِ جان!؟ کجا گفتیم از تدبیر !؟ کجا گفتیم از !؟ کجا... هان! تمام شعرمان، وصف بقیع است نگفتیم از امام خویش، چندان چه گوهرها که در این خاک، خفته و است یک از آن هزاران در مدینه، خانه دارد ولی بی صحن و ایوان «»، در کعبه ی خود دارد این خاک ببین... خوابیده در آن بقیع از کعبه باید یاد گیرد دهد چاک از پریشانی، گریبان قم المقدسه 🖤 🤦🏻 😭 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🤦🏻😭🖤 پیشکشی به .............. : قبله ی دل های ویران : جانماز و رحل قرآن : شب نشین کوچه ی درد : حال و روز یک پریشان : مرهم اندوه زائر : جای جایش : خنده ی دَه ها یهودی : گریه ی صدها مسلمان ، در عطشناکِ بیابان امیدِ عطسه ی ابر است و باران شبی ای کاش می گفت این مدینه کجا ما را کرده پنهان!؟ را باید کرد و کاخ ظلم را با خاک، یکسان اینجا غریبند ولی نه در میان قلب ایران غریبه در دل ما جای دارد قسم بر ، به سلطان! شما آبادیِ محضید و ما حیف فقط گفتیم از ویرانه هاتان! کجا گفتیم از و زهدش!؟ کجا گفتیم از حُسنِ جان!؟ کجا گفتیم از تدبیر !؟ کجا گفتیم از !؟ کجا... هان! تمام شعرمان، وصف بقیع است نگفتیم از امام خویش، چندان چه گوهرها که در این خاک، خفته و است یک از آن هزاران در مدینه، خانه دارد ولی بی صحن و ایوان «»، در کعبه ی خود دارد این خاک ببین... خوابیده در آن بقیع از کعبه باید یاد گیرد دهد چاک از پریشانی، گریبان قم المقدسه 🖤 🤦🏻 😭 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15