eitaa logo
اشعار آیینی محمد عابدی
405 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
116 ویدیو
23 فایل
به اصرار هنردوستان و عاشقان ادبیات، برخی از اشعار آیینی اینجانب محمد عابدی در کانال زیر قرار گرفت تا مورد استفاده عزیزان قرار گیرد. 🔰ارتباط با ادمین @Kara_holding
مشاهده در ایتا
دانلود
👆۲۹ اسفند: سالروز درگذشت 🌷او از مشاهیر شاعران آیینی و ملک‌الشّعرای آستان بود. 🌿پدرش سیّد ابراهیم نام داشت. طبع شعر از نوجوانی در او آشکار گشت. تا ۱۶ سالگی در یزد به تحصیل علوم دینی و حوزوی پرداخت. در ۱۷ سالگی به اصفهان سفر کرد و با توقّف یک ساله موفّق به کسب سیکل اوّل شد. سپس به خدمت نظام درآمد و بعد از آن بار سفر به تهران بست و در دانشکده معقول و منقول دانشگاه تهران در رشته‌ی الهیّات به تحصیل پرداخت و به کسب مدرک کارشناسی علوم تربیتی نائل آمد. 🔸پس از اخذ لیسانس در دانشگاه تهران، صاحب جمع اموال دانشکده پزشکی شد و سالیانی در این منصب بود تا بازنشسته شد. ◼️متولّد ۱۲۹۰ش یزد و متوفّی ۲۹ اسفند ۱۳۶۰ که در قبرستان ابن بابویه دفن شد. ✳️دو قصیده‌ی او بر درهای حرم و یک قصیده در کتیبه‌ی بالاسر حرم منقوش است. روحشون شاد! هنوز جا دارد که دیوان اشعار او تصحیح تازه‌ای شود. کاش این مطلب به تولیت آستان حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها برسد! (به نیابتش برای فرج، صلوات) @javadhashemi_torbat @Abedi_Aaeini
🤦🏻🙏🏻 تقدیم به .......... در روزهای سرد و لبریز از یخ اسفند خورشید رویت می زند بر کوچه ها لبخند من کاسبی هستم که در شهر شما گل کرد همشهری قیصر، جوان خامی از گتوند اینکه من اینجایی شدم هم ماجرا دارد پشتش هزاران قصه است و مِهر یک دلبند قم، مقصد ماهِ عسل بود آن زمان و... کرد ما را نمک گیر خودش این خاک ارزشمند اوقاتمان در جمکران و در حرم طی شد اینجا برامان دلنشین تر باشد از دربند قرآن و عترت در زمین قم چه پربارند بیش از هزاران آیه، هر آیه... جهانی پند در شهرتان هر سمت و سویی روی گرداندم بر سینه آمد دستم و گفتم: ارادتمند! گاهی به هم می ریزم از حال بد مردم بالا و پایین می پرم، آتش تر از اسپند از مردمی که جیبشان خالی تر از خالی ست از کسب و کاری که شده سرتاسرش سوگند از وام هایی که ربا اندر ربا هستند از سودهایی با هزاران حیله و ترفند باید که سر بر شانه ی یک کوه بگذارم تا دردهای خویش را کمتر کنم یک چند گاهی حرم، گاهی کنار رود پر ماشین این رودخانه کم ندارد چیزی از اروند در شهرتان گنبد زیاد است و خدا را شکر خورده به کاشی های آبی، قلب من پیوند آشفتگی می بارد از گیسوی هر گنبد گلدسته ها از این جهت، در ربنا غرقند بگذار قلبم -این کبوتر بچه ی زخمی- باشد کماکان در ضریحِ خاطرت در بند با اینکه دلتنگ دیارم می شوم گاهی ماندم چرا اینقدر پابندم به تو پابند!؟ دیگر خودم را یک قمی می دانم ای بانو همشهری ام دلگیر خواهد شد از این هرچند تنها امید ما قمی ها، صحن آیینه ست اصلا مگر که می شود از این حرم دل کَند!؟ قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini
🕊️✋🏻 به پیشگاه از تو .............. شد خیابان، کوچه ها شد از تو ها وقتی درآمد، چشم ها شد از تو بود قم تا اینکه تو بارید تنها نه بانو، کاممان شد از تو تا زمینش بوسه ای زد، بر سرانگشتت به نرمی سخت و محکم آن، بستر و بالین شد از تو سوز «» را نگاهت، نوبهاری ناگهان کرد میوه ها از باغ آمد، سفره ها تزیین شد از تو شانه ات شد لانه ی صدها ربّناهامان ، دست ها شد از تو ابر رحمت بوده ای و... رعد و برقت روشنی بخش بر پای تو افتاد، تأمین شد از تو از تا به ، بر شترها رنج دیدی عاقبت در این ، اسبِ مذهب زین شد از تو کیمیاگر بود چشمت، شاهدم «» مس، طلا شد با طلوعت، زرّین شد از تو به شهر مرده جان داد ای ... اینجا، شد از تو دختری با شعرهایش در شبِ ظلمت درخشید در شد خاکِ پا و شد از تو به هنگام ، لبیک می گفت زائرت غرق بود و شد از تو قم المقدسه ........................................ بازار کهنه قم: این بازار که در آن مسگران هم به ساخت و تجارت می پردازند از بخش‌های مختلفی تشکیل می‌ شود که ساخت برخی از آنها از دوره سلجوقی و ایلخانی شروع شده؛ اما بخش اصلی بازار در دوره صفوی و دوره قاجار شکل گرفته است. ******* نقاش: حسن روح الامین صحنه ورود حضرت معصومه (س) به قم 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
😭🖤 پیشکش به سروده شده در در چه توفیقی! .................. لانه کرده روی ، چه تلفیقی! و ، چه توفیقی! هزاران تکه ام اما را نمی دانم چقدر الماسی اند اینجا... چه تطبیقی! شرابی از نوشیدم گرفتم گُر خواند از چشمت برایم گمانم کرده ای بر زائری دیگر شنیدم از میان صحن هایت می رسد جیغی ، حال و روز دیگری دارد خودش می شود بی هیچ تبلیغی همینکه می رود با دستان بر سینه با می رود در حال تعلیقی قم المقدسه ......................................... عکاس: امیر پاشایی مسجد طباطبایی در بالاسر 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🤦🏻🙏🏻 تقدیم به .......... در روزهای سرد و لبریز از یخ اسفند خورشید رویت می زند بر کوچه ها لبخند من کاسبی هستم که در شهر شما گل کرد همشهری قیصر، جوان خامی از گتوند اینکه من اینجایی شدم هم ماجرا دارد پشتش هزاران قصه است و مِهر یک دلبند قم، مقصد ماهِ عسل بود آن زمان و... کرد ما را نمک گیر خودش این خاک ارزشمند اوقاتمان در جمکران و در حرم طی شد اینجا برامان دلنشین تر باشد از دربند قرآن و عترت در زمین قم چه پربارند بیش از هزاران آیه، هر آیه... جهانی پند در شهرتان هر سمت و سویی روی گرداندم بر سینه آمد دستم و گفتم: ارادتمند! گاهی به هم می ریزم از حال بد مردم بالا و پایین می پرم، آتش تر از اسپند از مردمی که جیبشان خالی تر از خالی ست از کسب و کاری که شده سرتاسرش سوگند از وام هایی که ربا اندر ربا هستند از سودهایی با هزاران حیله و ترفند باید که سر بر شانه ی یک کوه بگذارم تا دردهای خویش را کمتر کنم یک چند گاهی حرم، گاهی کنار رود پر ماشین این رودخانه کم ندارد چیزی از اروند در شهرتان گنبد زیاد است و خدا را شکر خورده به کاشی های آبی، قلب من پیوند آشفتگی می بارد از گیسوی هر گنبد گلدسته ها از این جهت، در ربنا غرقند بگذار قلبم -این کبوتر بچه ی زخمی- باشد کماکان در ضریحِ خاطرت در بند با اینکه دلتنگ دیارم می شوم گاهی ماندم چرا اینقدر پابندم به تو پابند!؟ دیگر خودم را یک قمی می دانم ای بانو همشهری ام دلگیر خواهد شد از این هرچند تنها امید ما قمی ها، صحن آیینه ست اصلا مگر که می شود از این حرم دل کَند!؟ قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini
دیشب توفیق زیارت بی‌بی رو داشتم و در جوار شیخ فضل الله نوری، نور گرفتم و غزلی متولد شد👇🏻 🙏🏻🕊️ به پیشگاه ............ ای که هستی در نهاد و باخبر از مشکلم تو پی فعل من و من در پی مستفعلم لرزش دستانم از پیری نباشد، از حیاست! بیدم و جز سایه ای کوچک نبوده حاصلم دیدنت، واجب‌ترین رزق است و می بخشی مرا گاه در انجام این واجب اگر که کاهلم آمدم بارانی از بریزد بر سرم را دادی حوالت بر دلم در پریشان‌حالیِ امواج، دلخواهم تویی ای که هم دریای امّید منی، هم ساحلم جَلد این درگاهم و بیگانه ام با هرچه کوچ شکر می گویم خدا را وقف این آب و گلم قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15