eitaa logo
اشعار آیینی محمد عابدی
449 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
187 ویدیو
32 فایل
به اصرار هنردوستان و عاشقان ادبیات، برخی از اشعار آیینی اینجانب محمد عابدی در کانال زیر قرار گرفت تا مورد استفاده عزیزان قرار گیرد. 🔰ارتباط با ادمین @Kara_holding
مشاهده در ایتا
دانلود
🙏🏻😭✌🏻 به پیشگاه دومرتبه ................ نشسته در ، بگو دومرتبه که مست می‌شود از او لب و دهان دومرتبه ، مرید نام اگر که ذکرش آمده سرِ زبان دو مرتبه من کبوتری که شد رها به دست او من دریچه‌ای به آسمان، دو مرتبه به جان باغ شد تبر، : نخل بی‌ثمر پس از بهار تو ، شده خزان دومرتبه رفته از و مرده کوزه‌ی بیا که است، آب و نان دومرتبه ، راهیِ است، نفْس جامعه خفه‌ست شده‌ست دین برای عده‌ای دومرتبه ببین مرا که با دلم، چه کرده عشق کهنه‌ات سالخورده‌ات شده جوان دومرتبه چه که پیش چشم شبانه آمدند و داده‌اند ، دو مرتبه مبارکم، خوش آمدی به پیکرم نگاه کن مرا ، همچنان دومرتبه چنان که بر تو خیره شد، دهانِ چشم مانده وا چه صحنه‌ها ندیدم و نشد عیان دومرتبه شد و... نهاده در دهانه‌ی دومرتبه که قصد کرده سینه‌ی تو را و... آه می‌کشد ولی گرفته تیرِ آن، تو را دومرتبه نبود غیر یک ، قسمتِ اگر که آفریده می‌شد این جهان دومرتبه بگو کجاست ، من من!؟ چرا به رفته ، دو مرتبه!؟ بگو ، چه بود !؟ بگو چرا غروب کرد آسمان دو مرتبه!؟ - چه کرده‌ای که اینچنین عاشقت شده!؟ تو را می‌دهند دو مرتبه قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
و غزلی از دوست نازنینم سید محمدحسین آل مجتبی که بسیار دلنشین است و جگرسوز السلام علی المظلوم بلاناصر😔😭 شرمنده‌ام که دیر رسیدم به قتلگاه و الشمر جالس‌ٌ... چه کند خواهر تو؟... آه او داشت ضربه می‌زد و من ضجه می‌زدم شد قتلگاه سرخ و شب و روز من سیاه ای وای از جدایی سر از بدن ح‌سین ای وای از جدایی من از تو یا اخاه... با خنجری کتاب خدا پاره‌پاره شد در دین کوفیان شده خون خدا مباح آه ای حسین! رأس تو بالای نیزه‌هاست؟ جانا بگو که خواهر تو دیده اشتباه من زینبم که سایه‌ی من را کسی ندید حالا اسیر و غم‌زده‌ام بین یک سپاه رفتی حسین همسفر حرمله شدم رفتی حسین، زینب تو مانده بی‌پناه... 🆔 @Pelak15 🆔 @Abedi_Aaeini
🌷🙏 تقدیم به (ع) برای آنها که را نمی فهمند ............. در پی معنایم و سرگرم ظاهر نیستم دوستت دارم! نیستم! گاه دارم خلوتی کنج شبستانِ لبت آنقدَرها هم که می گویند شاعر نیستم مِی زدم از چشم هایت تا که روشن تر شوم می پرستم آیه هایت را و... کافر نیستم واژگان، هر بار می افتند دنبالم به راه شعر، طولانی اگر شد! من مقصر نیستم با جنونِ نام تو، افلاک را طی می کنم شکر مثل دیگران، اهل مخدّر نیستم می کِشم گاهی عدم را با عصایم روی بوم من نه موسایم، نه فرعونم، نه ساحر؛ «نیستم!» کوچه های شهر، تنها... آه من را پاسخند درددل ها دارم و... ولگرد و عابر نیستم دلخوشم ، یک دارد دلم اما مجاور نیستم گیر کردم در همان ، در بارها گفتم: «هنرمند معاصر نیستم!» عده ای افسرده ام خواندند و جمعی سینه سرخ من گذشتم از همه، آزرده خاطر نیستم چیده ام از باغِ روضه، سیبِ لبخند تو را در هوایت یک پرستوی مهاجر نیستم تا می رسد دلتنگی ام گل می کند با خودم می گویم: «آقاجان مسافر نیستم!؟» قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🖤😭 تقدیم به (ع) و ممنون از (ع)🌷 خواب و بیدار ........................ این شعرِْ پاره، نذر شد آتش گرفت سینه، پر از «یا عَطوف» شد به خواب رفت در آن شب که دفترش برگ درخت بود و سرِ شاخه، بوف شد طوفان به شکل سایه ای از دور زوزه کرد جنگل، اسیر صحنه ی مرگی مخوف شد خورشیدِ سر بریده به نی ها طلوع کرد ماهی به خون نشست و نگاهش خسوف شد خواب از سر جهانِ پس از حرمله پرید شاعر به هوش آمد و غرق شد همراه رعد و برقِ ولی، زد نفس نفس از میمنه به میسره، مات صفوف شد عزیزِ جهان در کشاکش و... ، اسیر پنجه ی داغ سُیوف شد و بماند برای بعد به ، دچار شد قربانِ ای که کِش آمد به دست آنقدرها کشیده که آخر، شد قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
👌😭 👌🏻تقدیم به آنها که به حسین (ع) اقتدا می کنند و نماز را اول وقت برپا میدارند 🙏🏻به پیشگاه (ع) تماشا ........ در بر شبِ آلوده ام قدری بتاب ای ماهْ بالا می روم بالا از آغوش تو... تا شاید بچینم از بلندای نخیلِ چشم هایت، چند با تو نورم بی تو کورم، صد از تو دورم یک راهی ام کن تا ، اماما...! با ، چنان... بی خود شد از خود! وای اگر ، می داد او را از تا ، با تو راهی نیست آقا یک دلِ افتاده می خواهد، کمی و در هر کس برای دلبری یک شیوه دارد من می شوم پر میکشم تا بیکران ها دل به می زنم با دیدن حوض قشنگت دیگران درگیر و من غرق پشت سرم بود و صدایش زیرِ گوشم چشم در چشم تو بود و با «»، دریا با زبان بی زبانی روضه ای خواند از در شبستانِ نگاهت ربّنا شد؛ گفت - از قنوتم می چکد بارانی از ها بسته ام بر ، دل را... ای مثل ناقوسی صدایم کرد و رفتم تا بخوانم رکعتی... بالاسرت را با تمنّا موج عشاقت مرا می برد از یک سو به یک سو دست آوردم بگیرم را چون زلیخا زیر پا افتادم و شد روضه ای بر من مجسم و ها را دیدم و افتادم از پا در دورِ ضریحت در طوافند ، تو را دارند و مَستند از تولیّ از گرفتم را از هم گرفتم را قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini
🖤😭 تقدیم به (ع) و ممنون از (ع)🌷 خواب و بیدار ........................ این شعرِْ پاره، شد آتش گرفت سینه، پر از «» شد شاعر به خواب رفت در آن شب که دفترش برگ درخت بود و سرِ شاخه، بوف شد طوفان به شکل سایه ای از دور زوزه کرد جنگل، اسیر صحنه ی مرگی مخوف شد سر بریده به نی ها طلوع کرد به خون نشست و نگاهش خسوف شد خواب از سر جهانِ پس از حرمله پرید به هوش آمد و غرق شد همراه رعد و برقِ ، زد نفس نفس از میمنه به میسره، مات صفوف شد در کشاکش و... ، اسیر پنجه ی داغ سُیوف شد سعی و بماند برای بعد به ، دچار شد قربانِ ای که کِش آمد به دست آنقدرها کشیده که آخر، شد قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🙏🏻🌷 پیشکش به ساحت (عج) ............... خلاف آنچه گفتیم از خروجش، باشد که او مثل تمام شاعران، باشد غزل دارد به لبهایش، پر است از ماه... شبهایش کلامش آن رطبهایش، جهان را آرزو باشد ببین کار خدا را که کسی را با خود آورده که عالم، او باشد نباشی غافل از و بگو که چشم‌های خشکت امشب باشد و و و چه خوب است آدمی با خویش گرم گفتگو باشد به ما گفتند یاد از کنید امشب تصور کن با روبرو باشد تصور کن جلوی چشم خواهر، بنشیند و با تمام کندی‌اش روی گلو باشد تصور کن زنی را که خودش است و میان نیزه و شمشیرها در جستجو باشد چگونه می شود که گرفتار و اسیر مردمی بی‌آبرو باشد!؟ میان و ، این از چیست!؟ بمیرم...! نحوه جان کندنش باشد قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @pelak15
👌😭 👌🏻تقدیم به آنها که به حسین (ع) اقتدا می کنند و نماز را اول وقت برپا میدارند 🙏🏻به پیشگاه (ع) تماشا ........ در بر شبِ آلوده ام قدری بتاب ای ماهْ بالا می روم بالا از آغوش تو... تا شاید بچینم از بلندای نخیلِ چشم هایت، چند با تو نورم بی تو کورم، صد از تو دورم یک راهی ام کن تا ، اماما...! با ، چنان... بی خود شد از خود! وای اگر ، می داد او را از تا ، با تو راهی نیست آقا یک دلِ افتاده می خواهد، کمی و در هر کس برای دلبری یک شیوه دارد من می شوم پر میکشم تا بیکران ها دل به می زنم با دیدن حوض قشنگت دیگران درگیر و من غرق پشت سرم بود و صدایش زیرِ گوشم چشم در چشم تو بود و با «»، دریا با زبان بی زبانی روضه ای خواند از در شبستانِ نگاهت ربّنا شد؛ گفت - از قنوتم می چکد بارانی از ها بسته ام بر ، دل را... ای مثل ناقوسی صدایم کرد و رفتم تا بخوانم رکعتی... بالاسرت را با تمنّا موج عشاقت مرا می برد از یک سو به یک سو دست آوردم بگیرم را چون زلیخا زیر پا افتادم و شد روضه ای بر من مجسم و ها را دیدم و افتادم از پا در دورِ ضریحت در طوافند ، تو را دارند و مَستند از تولیّ از گرفتم را از هم گرفتم را قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini
🌷🙏 تقدیم به (ع) برای آنها که را نمی فهمند ............. در پی معنایم و سرگرم ظاهر نیستم دوستت دارم! نیستم! گاه دارم خلوتی کنج شبستانِ لبت آنقدَرها هم که می گویند شاعر نیستم مِی زدم از چشم هایت تا که روشن تر شوم می پرستم آیه هایت را و... کافر نیستم واژگان، هر بار می افتند دنبالم به راه شعر، طولانی اگر شد! من مقصر نیستم با جنونِ نام تو، افلاک را طی می کنم شکر مثل دیگران، اهل مخدّر نیستم می کِشم گاهی عدم را با عصایم روی بوم من نه موسایم، نه فرعونم، نه ساحر؛ «نیستم!» کوچه های شهر، تنها... آه من را پاسخند درددل ها دارم و... ولگرد و عابر نیستم دلخوشم ، یک دارد دلم اما مجاور نیستم گیر کردم در همان ، در بارها گفتم: «هنرمند معاصر نیستم!» عده ای افسرده ام خواندند و جمعی سینه سرخ من گذشتم از همه، آزرده خاطر نیستم چیده ام از باغِ روضه، سیبِ لبخند تو را در هوایت یک پرستوی مهاجر نیستم تا می رسد دلتنگی ام گل می کند با خودم می گویم: «آقاجان مسافر نیستم!؟» قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🙏🏻😭✌🏻 به پیشگاه دومرتبه ................ نشسته در ، بگو دومرتبه که مست می‌شود از او لب و دهان دومرتبه ، مرید نام اگر که ذکرش آمده سرِ زبان دو مرتبه من کبوتری که شد رها به دست او من دریچه‌ای به آسمان، دو مرتبه به جان باغ شد تبر، : نخل بی‌ثمر پس از بهار تو ، شده خزان دومرتبه رفته از و مرده کوزه‌ی بیا که است، آب و نان دومرتبه ، راهیِ است، نفْس جامعه خفه‌ست شده‌ست دین برای عده‌ای دومرتبه ببین مرا که با دلم، چه کرده عشق کهنه‌ات سالخورده‌ات شده جوان دومرتبه چه که پیش چشم شبانه آمدند و داده‌اند ، دو مرتبه مبارکم، خوش آمدی به پیکرم نگاه کن مرا ، همچنان دومرتبه چنان که بر تو خیره شد، دهانِ چشم مانده وا چه صحنه‌ها ندیدم و نشد عیان دومرتبه شد و... نهاده در دهانه‌ی دومرتبه که قصد کرده سینه‌ی تو را و... آه می‌کشد ولی گرفته تیرِ آن، تو را دومرتبه نبود غیر یک ، قسمتِ اگر که آفریده می‌شد این جهان دومرتبه بگو کجاست ، من من!؟ چرا به رفته ، دو مرتبه!؟ بگو ، چه بود !؟ بگو چرا غروب کرد آسمان دو مرتبه!؟ - چه کرده‌ای که اینچنین عاشقت شده!؟ تو را می‌دهند دو مرتبه قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
و غزلی از دوست نازنینم سید محمدحسین آل مجتبی که بسیار دلنشین است و جگرسوز السلام علی المظلوم بلاناصر😔😭 شرمنده‌ام که دیر رسیدم به قتلگاه و الشمر جالس‌ٌ... چه کند خواهر تو؟... آه او داشت ضربه می‌زد و من ضجه می‌زدم شد قتلگاه سرخ و شب و روز من سیاه ای وای از جدایی سر از بدن ح‌سین ای وای از جدایی من از تو یا اخاه... با خنجری کتاب خدا پاره‌پاره شد در دین کوفیان شده خون خدا مباح آه ای حسین! رأس تو بالای نیزه‌هاست؟ جانا بگو که خواهر تو دیده اشتباه من زینبم که سایه‌ی من را کسی ندید حالا اسیر و غم‌زده‌ام بین یک سپاه رفتی حسین همسفر حرمله شدم رفتی حسین، زینب تو مانده بی‌پناه... 🆔 @Pelak15 🆔 @Abedi_Aaeini
😭🖤🤦🏻 نثار و .................... با آمد کنار و یک کشید در ، کشید چشم خود را بست و گرداگرد با هرچه شد کشید را روی دوش یک خیمه‌ای را غرق در و کشید شد؛ رفت و گلویی تازه کرد و اشک ریخت زد را به چشمش، چند کشید تا که برگشت... آسمان از خون دل، لبریز بود جسم او را چون ، کشید تا نرنجد بیش از این از پس آمد به دستش کشید ساعتی نگذشت... آن را در دل گودال با یک و کشید هم دلش لرزید و هم دستش، جهانش تار شد مثل آهسته، را روی کشید بود تقریباً که در رفت روح او بود از تن پرکشید لحظه جان‌کندنش غرق تماشا بود و دید از تشنگی، را سر کشید قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15