eitaa logo
اشعار آیینی محمد عابدی
407 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
116 ویدیو
23 فایل
به اصرار هنردوستان و عاشقان ادبیات، برخی از اشعار آیینی اینجانب محمد عابدی در کانال زیر قرار گرفت تا مورد استفاده عزیزان قرار گیرد. 🔰ارتباط با ادمین @Kara_holding
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
غزوه حنین نبردی است که در وادی حنین بین مسلمانان و قبایل هوازن به رهبری مالک بن عوف و ثقیف و نیز قبایل بنی هلال و نصر و جشم صورت گرفت. که در آن مسلمانان به پیروزی رسیدند. این جنگ پس از فتح مکه رخ داد. محمد به قصد جنگ با این قبایل که بت‌پرست بودند، به سمت حنین حرکت کرد و آنان که از این تصمیم آگاه شده بودند؛ تصمیم گرفتند در انتهای دره‌ای که گذرگاهی به منطقه حنین بود، پشت صخره‌ها و شکاف کوه‌ها کمین کنند و به محض ورود ارتش اسلام به این دره عمیق و طولانی، آنان را زیر رگبار تیر و سنگ بگیرند. پیامبر نیز که متوجه دشمن شده بود، از صفوان بن امیه برای مسلمانان صد زره امانت گرفته بود، خودش نیز دو زره بر تن کرده و کلاهخود بر سر گذاشته بود، و سوار بر اسبی سفید در پشت سر ارتش اسلام حرکت می‌کرد. مسلمانان شب را در دهانه دره استراحت کردند و پیش از روشن شدن هوا وارد گذرگاه حنین شدند که مورد حمله ناگهانی دشمن واقع شدند. منافقان لشکر اسلام از این حمله به شدت خوشحال شدند؛ تا آنجا که ابوسفیان نتوانست جلو خودش را بگیرد و گفت: «مسلمانان تا دریا خواهند گریخت.» سپاه مسلمین که به سختی مورد حمله واقع شده بود، از هم متفرق شدند و هر کس سراسیمه به سویی می‌دوید و فقط ده نفر از جمله ایمن، علی بن ابی طالب، عباس بن عبدالمطلب و هفت نفر دیگر از بنی هاشم در کنار محمد ماندند. محمد به عمویش عباس گفت به مردم بگو: «ای انصار که پیامبر را یاری کردید و ای کسانی که با او بیعت کردید! به کجا می‌گریزید؟ رسول خدا اینجاست.» سپس دستش را به آسمان بلند کرد و این‌گونه دعا کرد: «بار خدایا! حمد و سپاس از آن توست. هر شکایتی به پیشگاه توست و تو تنها کمک‌کننده هستی.» آن‌گاه مشتی سنگریزه به سوی مشرکان پرتاب کرد و آنان را نفرین کرد. بعد سر به آسمان بلند کرد و گفت: «بار خدایا! اگر مسلمانان در این صحنه نابود شوند، تو دیگر پرستش نمی‌شوی.» از طرف دیگر، وقتی انصار صدای عباس عموی محمد را شنیدند بازگشتند، شمشیرها را از غلاف بیرون کشیدند و لبیک‌گویان آماده نبرد شدند. محمد با دیدن این صحنه گفت: «اکنون جنگ شدت می‌گیرد و پیروزی از آسمان نازل می‌شود.» مسلمانان این بار کفار را شکست دادند و غنائم فراوانی به دست آنان رسید. دلیل شکست اولیه مسلمانان در این نبرد، غرور کاذبی بود که به لشکر ۱۲هزار نفری خود داشتند. از بی‌نظیرترین صحنه‌های جنگ، دلاوری علی بن ابی‌طالب بود که با شمشیر دولبهٔ خود (ذوالفقار) تعداد زیادی از کفار را کشت. (از مسائل حاشیه ساز این نبرد تقسیم غنائم به دست محمد بوده است به نحوی که به اشراف قریش سهم بسیار زیاد و بیشتری نسبت به انصار مدینه بخشیده می‌شود به‌ویژه ابوسفیان و دیگر تازه مسلمانان قریش، که موجب طعنه زنی و نارضایتی انصار می‌گردد و محمد در خطابه‌ایی از آنان دلجویی می‌نماید) نام این جنگ در کتاب قرآن در سوره توبه، آیه ۲۵ آمده‌است 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✋🏻🤦🏻 برای خوف و رجا ... سادگی را باز بر تن کرد و شد راهیِ مجلس دومین شخصیت اجرایی کشور، خنده رویی که تنش پر بود از زخم رفیقان او که بود و قربانیِ صلحی کربلایی خویش بود و ذوالفقارِ در نیامی او بود، از و از گفت سرزنش کردند او را که به جای نطقِ مُتقن پیش چشم یک جهان پایش چرا قدری سخن گفت ۱ عارفی بی پرده که در او جلوه ها داشت پشت او گرم از قنوتِ تاروپود بندگی بود عضو هیئتْ علمی و استاد دانشگاه ایمان کرسی اندیشه اش داغ از زغال زندگی بود آسمانی خاکی از کوچه گذر کرد و نگاهش شهر بی احساس را یکباره جانی تازه بخشید با هنر بود و قدم زد بر فراز ابرِ توده همصدا شد با عقابان، بر وطن آوازه بخشید بعد از او دیگر ندیدم مردمم را شاد و شاداب حالمان اینروزها ست، خسته ست از مانده تنها، نام یک به جا و از مرام و مسلک او دستمان خالی ست، بسته ست قم المقدسه ۱. نقطه عطف حضور شهید رجایی در سازمان ملل به کنفرانس مطبوعاتی وی برمی‌گردد که نخست وزیر فقید ایران در برابر دوربین رسانه‌های جهان پای برهنه خود را روی میز گذاشت و گفت: «من به مدت دو سال در زندان‌های رژیم شاه معدوم و زندانی کارتر و آمریکا بودم. آثار شکنجه و سختی‌هایی که در زندان بر من روا شد، بعد از چهار سال هنوز بر بدنم نمایان است. من دو سال تمام ضربات شلاق‌های کارتر را بر پای خود احساس کردم و این در حالی ست که ما با گروگان‌ها در جاسوس‌خانه، رفتاری کاملاً انسانی داریم.» این اقدام، از اتفاقات کم سابقه در سازمان ملل بود. 🆔 @Abedi_Aaeini
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✋🏻 به پیشگاه او که همه اوست👆🏻 نور ........... چشم هایت را نوشتم آیه های سبز «نور» دست هایت را نوشتم سوره «طه» و «طور» ای حدیث بی بدیل هستی، ای قرآن ترین چیست در فحوای لبخند تو جز و ای جمالت آسمان و ای نگاهت آفتاب دور باد از تو بلا، چشم حسودان تو کور از صدایت دلنشین تر هست آیا!؟ نیست نه گفته از لحن خوشت داود در گوش زبور «می نشینم تا بیایی» را به آتش می کشم پا به پایت می دوم تا نفخه ی بانگ خوش است از مستی ما را دوچندان کن... دوچندان از غرور! با خودم می گویم آیا هستم آن روزی که تو...!؟ می روم وقتی به دیدار همه... ها با از می خوانم تو را های بی تو هر دم می شود در من مرور انتظارت، شاعرم کرد و نگاهت، مشعرم ای به قربان صبوری هایت، ای ! قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖤😭 تقدیم به (ع) و ممنون از (ع)🌷 خواب و بیدار ........................ این شعرِْ پاره، نذر شد آتش گرفت سینه، پر از «یا عَطوف» شد به خواب رفت در آن شب که دفترش برگ درخت بود و سرِ شاخه، بوف شد طوفان به شکل سایه ای از دور زوزه کرد جنگل، اسیر صحنه ی مرگی مخوف شد خورشیدِ سر بریده به نی ها طلوع کرد ماهی به خون نشست و نگاهش خسوف شد خواب از سر جهانِ پس از حرمله پرید شاعر به هوش آمد و غرق شد همراه رعد و برقِ ولی، زد نفس نفس از میمنه به میسره، مات صفوف شد عزیزِ جهان در کشاکش و... ، اسیر پنجه ی داغ سُیوف شد و بماند برای بعد به ، دچار شد قربانِ ای که کِش آمد به دست آنقدرها کشیده که آخر، شد قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🤦🏻 برای 🤲🏻😭 به پیشگاه که را بلند کرد منِ خود ............ هر که شد سربازِ نفسش، بی گمان سربار گردد هرکه رفته بر سرِ دار، آن زمان سردار گردد حاجی آن باشد که گِرد حق بگردد! حق، امام است نه کسی که دور کعبه روز و شب، هر بار گردد دل اگر آماده باشد روح اگر آزاده باشد با تلنگر می تواند آدمی بیدار گردد حر به ما آموخت آری، از منِ خود باش عاری هرکه شیطان را نبیند، لایق دیدار گردد خطبه ی خورشید تابید و شبِ حُر را سحر کرد تا که مشمول نگاهِ حضرت ستّار گردد خسته ام از خود، در آغوشم بکش، ای هستی من پیش از آنکه بند پوتینم طنابِ دار گردد تا به خود آمد خودش را دید در آغوش مولا تؤبه یعنی سرورِ اشرار هم ابرار گردد سینه ای که لمس کرده سینه اربابِ خود را آسمان در آسمان گنجینه ی اسرار گردد هرکه شد آیینه دارِ جلوه ی تامِ امامش در نگاهش، جایگاه و پست، بی مقدار گردد آنکه از جا مانده باید شود تا پس از چندی گردد و گردد ۱ قم المقدسه ............................................. ۱. سلیمان بن صُرَد بن الجون خُزاعی (درگذشته ۶۵ قمری) ملقّب به «ابومطرف» بزرگ طایفه «بنی خُزاعه» در کوفه بود. بعضی او را صحابی و بعضی از بزرگان تابعان دانسته‌اند. او از اصحاب علی (ع)، حسن بن علی (ع) و حسین بن علی (ع) بود و از چهره‌های برجسته و سران شیعه در کوفه و رهبر نهضت توابین در خونخواهی حسین بود. ابن صرد زمان پیامبر اسلام را درک کرده و در صحاح اهل سنت احادیثی بدون واسطه از پیامبر اسلام نقل کرده‌است. 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🤦🏻✋🏻 برای جناب که بهتر است او را بخوانیم 👌🏻 ............ خوب می دانم که بد کردم، خطاکارم حسین بر تو دل نسپارم آخر بر که بسپارم حسین!؟ از خودم، از زندگی، از این هیاهو خسته ام آمدم تا سر به زانوی تو بگذارم حسین من به قدر کافی از بالا زمین افتاده ام پیش چشم دیگران، دیگر نکن خوارم حسین! یک زمان بودم...! حال، توام گرچه توام گفتی که حسین دیگران سنگند و تو آیینه ای بی خط و خش در تو دیدم نور را، لبریز دیدارم حسین روزی ام شد آنچه بخشیدی به امثالِ چشم هایت کارِ خود را کرد، دلدارم حسین! نبود آزاد تا امروز و حال، آزاد شد خوش به حالم که به چشمانت گرفتارم حسین کردم از تمامِ خویش و درگیرم هنوز از هرآنچه بوده ام قبل از تو بیزارم حسین ناسزا گفتند سربازانِ دیروزم به من می دهد رفتارشان هربار آزارم حسین داده ای راهم درون خیمه ات، حاشا اگر لحظه ای از خیمه گاهت چشم بردارم حسین! قم المقدسه همین غزل رو میشه با این گوشواره برای سینه زنی و زنجیرزنی خوند👇🏻 «حُرّ آزادم حسین، با تو آبادم حسین خوش به حالم که در این، جاده افتادم حسین» «یا حسین و یاحسین، یا حسین و یا حسین» 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15