eitaa logo
🕊آسمان دیگر🕊
139 دنبال‌کننده
47 عکس
18 ویدیو
7 فایل
یادداشت‌های سیدمحمدباقرمیرصانع @moralstudies دانش‌آموخته حوزه علمیه قم دانش‌آموخته دکتری فلسفه اخلاق دانشگاه قم عدم تو همچو مشرق اجل تو همچو مغرب سوی #آسمان‌دیگر که به آسمان نماند ره آسمان درونست پَر عشق را بجنبان پَر عشق چون قوی شد غم نردبان نماند
مشاهده در ایتا
دانلود
انا لله و انا الیه راجعون
سیل آه خلق سدّ ظلم را خواهد شکست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
... فَلَوْ أَنَّ امْرَأً مُسْلِماً مَاتَ مِنْ بَعْدِ هَذَا أَسَفاً مَا كَانَ بِهِ مَلُوماً بَلْ كَانَ بِهِ عِنْدِي جَدِيراً؛ اگر بعد از اين حادثه مسلمانى از غصه بميرد جاى ملامت نيست، بلكه در نظر من سزاوار تحسین است.(نهج البلاغه،خ27) کانال 🆔https://eitaa.com/AnotherSky
اخلاق باور و تاریخ‌های مذهبی 1. یکی از حوزه‌های اخلاق کاربردی است. این حوزه از ارزش‌ها و الزامات اخلاقی حاکم بر باورهای انسان و چالش‌های آن بحث می‌کند. به سوالاتی از این دست می‌پردازد؛ انسان‌ها از لحاظ اخلاقی چه وظایفی در قبال باور کردن چیزی دارند و مسئولیت های آنان در این باره چیست؟ چه زمانی اخلاقاً مجاز به پذیرفتن یک باور یا نپذیرفتن آن هستند؟ چه چیزی پذیرفتن یک اعتقاد و باور را اخلاقاً تصحیح می‌کند؛ نتایج آن یا شواهدی که نشان می‌دهد آن اعتقاد با واقع تطابق دارد؟ 2. بیایید یک مثال عینی بزنیم؛ تاریخ وفات حضرت معصومه س را در سالنامه رسمی ۱۰ ربیع الثانی ذکر کرده‌اند. در این روز مردم متوجه آن حضرت بوده، عزاداری کرده و به زیارتِ بانوی کریمه اهتمام بیشتری دارند. آیا این آثار و نتایج پذیرفتن ۱۰ ربیع الثانی برای وفات آن حضرت را تصحیح می‌کند یا صرفاً ادله نقلی یا تاریخی است که باید این گزاره را ثابت کند؟ احتمالاً با خود بگویید اینکه آثار و نتایج بخواهد تاریخِ وفات را مشخص کند کمی عجیب است. آنچه از جملۀ «دهم ربیع روز وفات حضرت معصومه است» فهمیده می‌شود این است که آن حضرت در این روز وفات کردند، نه اینکه اگر این روز را وفات اعلام کنیم نتایج خوبی دارد. انسان‌ها از گزاره‌های خبری انتظار صدق و مطابقت با واقع دارند نه انتظار نتایج خوب. 3. حال مثال را کمی تغییر دهیم؛ تاریخ وفات آن حضرت 10 ربیع الثانی نیست اما بیشتر مؤمنان معتقدند این روز روز وفات بانوی کریمه است. اگر از سوی عالمان عدم صحت این تاریخ بیان شود، مردم در عقاید دیگر خود هم شک خواهند کرد. آیا این اثر سوء استمرار اعتقاد مردم به این مطلب را تصحیح می‌کند؟ آیا آگاهان باید در این باره چیزی نگویند؟ در اینجا باز هم عجیب است بخاطر پیامدهای بد، یک باور نادرست را بپذیریم؟ 4. من همچنان معتقدم باید راست گفت. شواهد و قراین تاریخی هستند که پذیرفتن یک باور این چنینی را اخلاقاً تصحیح می‌کنند، نه آثار خوب یا پیامدهای بد آن؛ چرا که یک. ما از گزاره خبری انتظار صدق داریم نه نتایج خوب. دو. نتایج و پیامدها آنچنان که گمان می‌شود قابل حدس زدن نیست؛ در فرض اول ممکن است بعدها که مردم به غلط بودن آن و علّت جعل آن پی بردند، مغرضانی پیدا شوند و این را به کل باورهای دینی سرایت دهند و فرض دوم ممکن است آگاه سازی مردم توسط عالمان، اعتماد مردم را به مرجعیت دینی افزایش دهد. سه. ما تابع مذهبی هستیم که بزرگ مرد آن در ازای باز پس گرفتن حق خود و حکومت از غاصبان حاضر نمی‌شود در شورای شش نفره یک وعدۀ دروغ دهد. چطور ما به خود اجازه می‌دهیم بخاطر نتایج یا پیامدهای موهوم راحت به خود اجازه گفتن خلاف واقع یا ترویج آن را بدهیم. یادمان باشد نتایج و آثار سخنِ دروغ ممکن است مجوزی برای گفتن آن باشد، اما آن را هیچ گاه سخنِ راست نخواهد کرد. در پیوست‌های ۱، ۲، ۳، ۴، ۵ می‌توانید مطالب تکمیلی و مباحثات برخی اساتید درباره تاریخ وفات حضرت معصومه س را ملاحظه کنید. 🖋سیدمحمدباقر میرصانع کانال 🆔https://eitaa.com/AnotherSky
اخلاق باور و تاریخ‌های مذهبی پیوست 1 نویسنده کتاب مشهورات بی‌اعتبار درباره روز وفات حضرت معصومه این چنین می‌نویسد(مشهورات بی‌اعتبار؛ مهدی سیمایی، 203-205): بیش از شصت سال قبل، حاج سید محمد باقر متولی باشی (سالار التولیه متوفای ۱۳۲۰ ه.ش.) که شخصیت بانفوذ و مقتدری در قم بوده و بیش از چهل سال تولیت آستانه مقدسه را بر عهده داشته است، برای کسی که درباره تولد و وفات حضرت معصومه سلام الله علیه سندی پیدا کند جایزه کلانی قرار داد. این در حالی بود که در هیچ یک از منابع، ذکری از روز و ماه و حتی سال ولادت و رحلت حضرت نیامده بود. اما در همان زمان، فردی به نام شیخ جواد شاه عبدالعظیمی، مشهور به شیخ جواد مجتهد، ادعا کرد که تاریخ ولادت و وفات حضرت معصومه را یافته است وی مدعی شد که این دو تاریخ را از دو کتاب لواقح الأنوارو نزهة الأبرار نقل می کند بدین ترتیب این مطلب را به اضافه مطالب دیگری در کتابچه نور الآفاق شبهات لأهل النفاق نگاشت. (آیت الله استادی این کتاب را بی مایه و سست می داند. استادی، «آشنایی با حضرت عبدالعظیم عالية ومصادر شرح حال اوه ، ص ۲۹۷-۳۰۱۰) نخستین منبع ادعا شده، لواقح الأنوار في طبقات الاخیار، نوشته شد عبدالوهاب بن احمد شعرانی شافعی مدنی (متوفای ۹۳۷ ه.ق.) و موضوع آن شرح حال مشایخ و بزرگان صوفیه است. در این کتاب نه تنها نامی از فاطمه دختر موسی بن جعفر سلام الله علیه نیست، بلکه نامی از خود آن امام هم نیامده است! ضمن اینکه چگونه ممکن است در کتب حدیثی و تاریخی شیعه هیچ مطلبی درباره تاریخ ولادت و وفات حضرت معصومه نقل نشود اما منبعی صوفی در قرن دهم تاریخ آن را ذکر کند. دومین منبع ادعا شده ، کتاب نزهة الأبرار في نسب الأئمة الأطهار، نوشته سید موسی موسوی برزنجی شافعی مدنی است. کتاب مزبور که معلوم نیست وجود خارجی داشته باشد، نه در کتابخانه مدينه ، آنچنان که شیخ جواد شاه عبدالعظیمی ادعا کرده است، و نه نزد آقابزرگ تهرانی وجود نداشته است. علاوه بر آن، موسوی برزنجی فردی معاصر است و کتاب وی صلاحیت استناد تاریخی ندارد. شیخ ذبیح الله محلاتی، در کتاب ریاحین الشيعة، هنگام شرح حال حضرت معصومه ای به جعل این تاریخ اشاره میکند و می نویسد: «لايخفی که تاریخ ولادت و وفات این بانوی عظما، فاطمه معصومه ، تاکنون معلوم نشده است، بلکه زندگانی این مخدره و دوره حیات او مجهول بوده که آیا شوهر کرده است یا خیر؟ آیا اولادی داشته است یا خیر؟ ... و اما آنچه را که بعضی از جهت بعضی از اغراض نسبت می دهند که فلانه مجتهد در مدينه طيبه تعیین یوم وفات و تولد آن مخدره را استخراج از کتاب لواقح الأنوار کرده، بی اصل است . برای اینکه کتاب لواقح الأنوار در نظر این قاصر موجود است و اصلا چنین مطلبی در او نیست. حقیر احتمال دادم شاید کتاب دیگری باشد تا اینکه خدمت علامه نسابه دانشمند آقانجفی، شهاب الدین تبریزی شرفیاب شدم. این مطلب را عنوان کردم، فرمودند: «کسی که چنین جعلی کرده، من او ا را ملاقات کردم، معلوم شد غرضی داشته که ذکر آن مصلحت نیست»؟ آیت الله شبیری زنجانی نیز داستان این جعل را با جزئیات بیشتر بیان می کند: «مرحوم متولی باشی اعلام می کند که اگر کسی تاریخ ولادت یا وفات حضرت معصومه را پیدا کند، دستور می دهم که در آن روزها بازار قم را تعطیل کنند. آدم کلاشی ادعا می کند که در فلان کتاب از کتابخانه مدينه این تاریخ ذکر شده است. متولی باشی آدم زرنگی بود، گفته بود که متولی کتابخانه مدینه با من آشنا است. من آن کتاب را از آن کتابخانه می خواهم و چاپ می کنم و به این شکل مشت آن شخص باز می شود. متولی باشی مسافرتی تاریخی به حجاز کرده بود و رجال آنجا را می شناخت.»(جرعه‌ای از دریا، ج2: 516- 517) کانال 🆔https://eitaa.com/AnotherSky
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
اخلاق باور و تاریخ‌های مذهبی 🎙 پیوست 2 (برای قبول و ترویج باور تاریخی شواهد و قرائن تاریخی نیاز است) انتقاد استاد شب‌زنده‌دار از ترویج تاریخ وفات و ولادت حضرت معصومه س کانال 🆔https://eitaa.com/AnotherSky
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
اخلاق باور و تاریخ‌های مذهبی 🎙پیوست 3 (نتایج مصحح این باور است) استاد مهدی گنجی از اعلام روزی به عنوان روز وفات حضرت معصومه س دفاع می‌کند. کانال 🆔https://eitaa.com/AnotherSky
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
اخلاق باور و تاریخ‌های مذهبی 🎙پیوست 4 (آثار خوب و پیامدهای بد حکم می‌کند در ایام وفات چیزی گفته نشود) انتقاد استاد ملک‌زاده از اساتیدی که جعلی بودن تاریخ وفات را مطرح کردند کانال 🆔https://eitaa.com/AnotherSky
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
اخلاق باور و تاریخ‌های مذهبی 🎙پیوست 5 (برای قبول و ترویج باور تاریخی شواهد و قرائن تاریخی نیاز است) استاد احمد عابدی معتقد است این باور تاریخی شواهد تاریخی دارد. کانال 🆔https://eitaa.com/AnotherSky
💠📣 کرسی علمی ترویجی "جریان شناسی رویکرد اخلاق نقلی در حوزه علمیه قم" برگزار می شود. ارائه کننده: 🎤 حجت الاسلام دکتر سیدمحمدباقر میرصانع (عضو هیات علمی پژوهشگاه قرآن و حدیث) ناقد: 🎙حجت الاسلام دکتر احمد غلامعلی (معاون پژوهشکده علوم و معارف حدیث و عضو هیات علمی دانشگاه قرآن و حدیث ) 🎙مدیر جلسه: حجت الاسلام دکتر محمد رکعی (عضو هیات علمی پژوهشگاه قرآن و حدیث) 🗓 زمان: چهارشنبه 10 آبان ماه 1402 ⏰ ساعت: 10 تا 12 📌 نشانی: قم، بلوار ۱۵ خرداد، بلوار شهید صادقی، انتهای خیابان شهید حسین نژاد، پژوهشگاه قرآن و حدیث، طبقه دوم، سالن جلسات 🌐 لینک ورود به جلسه: https://vc1.qhu.ac.ir/p-neshast ◀️ ادامه خبر👇👇 https://www.riqh.ac.ir/post/76438 @quran_hadith
دلم می‌سوزد و کاری ز دستم بر نمی‌آید ... تحمل می‌رود اما شب غم سر نمی‌آید ... کانال 🆔https://eitaa.com/AnotherSky
🔴 دروغگویی! دیگران 🔸دنیا در عین پيچيدگی ساده‌تر از آن است که تصور می‌کنیم. همه‌ی ما از کودکی شنیده‌ایم که دروغگو دشمن خداست. اما امروزه دروغ چون نقل و نبات و حتی بالاتر چون هوا در سینه و حلقوم و دهان و زبان جامعه‌ی ما جاری است. دروغگویی چنان عادی شده است که شما در سراسر محتوای شبکه‌های رسمی و فجازی که پر است از خبر و هشدار و افشاگری و آموزش سبک زندگی و ... شاید یک‌بار هم نبینید که مطلبی در مذمت دروغگویی منتشر شده است. در واقع گویا ما دروغ را ناخودآگاه به عنوان یک امر عرفی برای چرب کردن چرخ‌دنده‌های زیست و معیشت و‌ تعایش پذیرفته‌ایم. از این رو دروغگویی امروزه بسیار سبک شمرده می‌شود و حتی نیازی به تذکر هم نمیابد! و البته در جامعه‌ای که انواع اختلاس و رانت و فساد و اخبار خودکشی و قتل در آن عادی شده چرا باید کسی در مورد این بدیهات و اخلاق آموزشی در سطح مهد کودک صحبت کند؟ دهه‌ها پیش که ويتنام در آتش بمب‌های آمریکایی می‌سوخت و انسان‌ها زنده زنده در آتش جنگ جزغاله می‌شدند شخصی به سهراب سپهری اعتراض کرده بود که چرا در چنین وضعیتی می‌گویی 《روی قانون چمن پا نگذارید؟》و سهراب جواب داده بود (نقل به مضمون) 《آنچه امروز رخ داد از همین نادیده گرفتن زندگی یک سبزه‌ ساده آغاز می‌شود!》 باری.. من و تو توانایی تغییر بسیاری از زشتی‌ها و‌ ناخواسته‌های جهان انسانی را نداریم. اما می‌توانیم که《دروغ》نگوییم. راست گویی را سهم خود از همزیستی مسالمت آمیز خود با خود و با خدا بدانیم. اینکه گفته اند دروغگو دشمن خداست یعنی این عالم را ریاضیات الهی و مناسبات ملکوتی می‌سازد و آنکه دروغ می‌گوید و خلف وعده می‌کند و ... به جنگ‌ این ریاضیات و مناسبات می‌رود و قطعا و حتما شکست خواهد خورد. چه کرواتی باشد و چه معمم. چه فارغ التحصیل شریف باشد چه دانش آموخته دانشگاه امام صادق. هیچ فرقی ندارد... چه اسم دروغگویی خودمان را ساخت پاخت بگذاریم یا بازی چه مثل نسل جدید پیچاندن و ویراژ دادن... انسان عددی نیست که بخواهد دشمن خدا بشود. دروغ دشمنی با خودمان است. با نتیجه و اثر کاری است که می‌خواهیم انجام بدهیم. دروغگو کارش در عالم پیش نمی‌رود. ما دروغگویی را سپر حفاظتی در شرایط خاص می‌دانیم ولی در واقع انداختن سپره حفاظتی ماست. کسی نگفت بار کج سوار نمی‌شود. یا بار کج راه نمی‌افتد و یا بار کج جلو نمی‌رود. بلکه گفته‌اند《بار کج به منزل نمی‌رسد》 یعنی کسی که دروغ می‌گوید زحمت و‌ مشقت باربری را هم می‌کشد ولی باز در انتها به جای نوک قله ته چاه حسرت است. اینها چیزهایی نیست که من نگارنده و شمای خواننده‌ ندانید... بلکه جنس‌اش تذکر است. مثل شکر بابت زنده‌بودن که آن را تا دم‌ مرگ‌ حس نمی‌کنیم و‌ شکر گذار نمی‌شویم. فضای رسانه‌های رسمی و غیر رسمی ما در این جنس تذکرات کم‌رنگ است.... ✍️ کانال 🆔https://eitaa.com/AnotherSky
اندر آداب خلاف ۱. یکی از خصوصیات اخلاق که شاید کمتر بتوان در علومِ مشابه‌اش یافت، بیان آدابی اخلاقی برای کارهای ضداخلاقی است. برای مثال دزدی کاری ضداخلاقی است. اما اگر قرار است دزدی بشود بهتر است در دزدی آدابی رعایت شود؛ مثل اینکه👇 _ رابین‌هودی عمل شود و از پولدارها بدزدند. _ به خانه و لوازمی که در آن هست صدمه نزنند. _ عامدانه کسی را نترسانند و بی‌حرمتی به کسی نکنند. (می‌گویند: کسی از منزلش دزدی شده بود اما بیشتر از آنکه ناراحت از دست رفتن اموالش باشد ناراحت از این بود که دزد ادب دزدی را رعایت نکرده و در وسط خانه قضای حاجت🚾 کرده بود.) ۲. خیلی‌ها تعجب می‌کنند چرا خواجه نصیرالدین طوسی باید در کتاب اخلاق ناصری آداب شرابخواری را مطرح کند. شرابخواری یک عمل ضداخلاقی و غیرشرعی به شمار می‌آید. اما اگر گروهی به هر حال مثل شاهان قرار است این کار را انجام دهند بهتر است قواعدی اخلاقی را در آن رعایت کنند. در این فرسته متن خواجه را بخوانید. ۳. دعوا کردن و قهر کردن نیز یکی از این موارد است. اصلِ دعوا و قهر آن هم در بین اقوام، دوستان و جامعه دینی امر مذموم و ناشایست است. اما به هر حال اگر به هر دلیلی میان دو نفر اختلاف دعوا و قهری صورت گرفت بهتر است ضوابطی را در آن رعایت کنند. برای مثال👇 _ دعوا و قهر را کِش‌دار و طولانی نکنند. _ از پیش کشیدن مباحث قبلی که به پیچیده شدن دعوا منجر می‌شود اجتناب کنند. _ از گفتن الفاظ زشت خودداری کنند. _ از صدمه زدن به همدیگر و اموال یکدیگر اجتناب کنند. _ دعوا را مجوّزی برای غیبت یا تهمت قرار ندهند. خلاصه در یک کلام: (خلافکار بااخلاق به مرزهای اخلاق و فضیلت نزدیک‌تر است تا خلافکار بی‌اخلاق.) 🖋سیدمحمدباقر میرصانع کانال 🆔https://eitaa.com/AnotherSky
آداب شراب خوردن‌ چون در مجلس شراب حاضر شود نزديك افضل ابناى جنس خود نشيند و از آنكه در پهلوى كسى نشيند كه بسفاهت موسوم بود احتراز كند و بحكايات ظريف و اشعار مليح كه بوقت و حال مناسبت داشته باشد مجلس خوش دارد و از ترش‌روئى و قبض تجنب نمايد. و اگر از جماعت بسال يا برتبه كمتر بود باستماع مشغول باشد. و اگر مطرب حاضر بود در حكايات خوض نكند و بايد كه سخن بر نديم قطع نكند و در همه احوال اقبال بر مهتر اهل مجلس كند و استماع سخن او را شايد بى‌آنكه بديگران بى‌التفاتى كند. و بايد كه بهيچ حال چندان مقام نكند كه مست گردد كه در دين (!) و دنيا هيچ‌چيز بامضرت‌تر از مستى نبود، چنانكه هيچ فضيلت و شرف زياده از خردمندى و هوشيارى نباشد. پس اگر ضعيف شراب بود اندك خورد يا ممزوج كند يا از مجلس برخيزد سبكتر. و اگر پيش از آنكه بمقام احتياط رسد حريفان مست شوند جهد كند تا از ميان ايشان بيرون آيد يا حيله آن كند كه مست از ميان جماعت بيرون شود. و در حديث مستان خوض نكند و بتوسط ايشان مشغول نشود مگر كه بخصومت انجامد آنگاه ايشانرا از يكديگر بازدارد و اگر بر شراب خوردن قادر بود التماس زياده بر آنچه دور ميگردد نكند و اصحاب را بدان تكليف نفرمايد. و اگر يكى از ندماء از شراب خوردن عاجز شود بر او عنف نكند و اگر غثيان غلبه نمايد در ميان مجلس آن را مدافعه كند بروجهيكه اصحاب وقوف نيابند، يا در حال بيرون آيد و چون قى كند بمجلس معاودت ننمايد و ميوه و ريحان از پيش ياران برندارد. و نقل بسيار نخورد و هريكى را از حريفان بتحيتى كه لايق او بود مخصوص گرداند. و بايد كه بانفراد سبب انس و سلوت (خورسندى) و نشاط اهل مجلس نشود، چه اين معنى مستدعى قلت وقع بود و از مجلس بسيار برنخيزد. و اگر صاحبجمالى حاضر بود در او بسيار نظر نكند اگرچه با او گستاخ باشد، و با او سخن بسيار نگويد. و از ارباب ملاهى التماس لحنى كه طبع او بدان مايل بود نكند و چون بحدى رسد كه داند برخيزد و جهد كند تا بمقام معهود خود شود و اگر نتواند بموضعى شود كه از مجلس دور بود آنجا بخوابد و تا تواند در مجلس ملوك يا كسانيكه اكفاى او نباشند يا كسانيكه با ايشان مباسطتى (فراخى و گستاخى با يكديگر) نيفتاده باشد حاضر نشود. و اگر ضرورت افتد زود بيرون آيد و البته در مجلس سفهاء نرود و اگر وقتى از مستى خائف باشد و ندماء اقتراح (چيزى از كسى بحكم درخواستن) اقامت كنند شايد كه بتساكر* و يا حيلتى ديگر از مجلس بيرون آيد. *تساکر: تظاهر به مستی نویسند: خواجه نصیرالدین طوسی کتاب: کانال 🆔https://eitaa.com/AnotherSky
اخلاقِ تقلید 🧵🪡🧶پيرزنى در قم با نخ ‏ريسىِ خود، خمس و سهم امامش را نزد آيت‏ اللَّه حجّت مى‏ آورد؛ وقتى مى‏ خواست از اتاق بيرون رود، عقب عقب مى‏ رفت و خيره خيره به آقا نگاه مى ‏كرد. آقا دليلش را پرسيد؟ 📌پيرزن گفت: مى ‏خواهم خوب قيافه شما را در خاطرم نگهدارم و روز قيامت شما را تحويل خدا بدهم و بگويم: خدايا! من جان كندم و خمس و سهم امامم را به اين آقا دادم تا از دينم حفاظت كند، حال اگر او در اين راه كم گذاشته او را مؤاخذه كن. 💠 مرحوم آيت ‏اللَّه حجّت خمس را زمين گذاشت و زار زار گريه كرد. به نقل از کانال مطالعات تاریخ معاصر 🤔هم‌چنان‌که مراجع تقلید وظایفی اخلاقی به عهده دارند، مقلدان نیز باید متوجه مسئولیت‌های اخلاقی خود در برابر آنها باشند؛ برای مثال در عقاید اصلی و مسلمات اسلامی نباید تقلید کرده و باید خود تحقیق کنند، دیگر آنکه موظفند در زمان نیاز مرجع خود را نصیحت و امر به معروف کنند، سه آنکه موظفند بر اعمال و رفتار مرجع تقلید نظارت کنند و ... . مقلدان باید متوجه باشند تقلید با سرسپردگی و مرید و مرادبازی تفاوت دارد. تقلید تنها رجوع به کارشناس است و نه تبعیت چشم و گوش بسته. اگر مقلدان وظایف خود را عمل نکنند در خطای مراجع شریک خواهند بود. هم‌چنان که خود مراجع نیز متذکر این وظایف مقلدان شده‌اند. کانال 🆔https://eitaa.com/AnotherSky
اسكندر و ديوژن‏ همين كه اسكندر، پادشاه مقدونى، به عنوان فرمانده و پيشواى كل يونان در لشكركشى به ايران انتخاب شد، از همه طبقات براى تبريك نزد او مى‏‌آمدند. اما ديوگنس (ديوژن)، حكيم معروف يونانى، كه در كورينت به سر مى‏‌برد كمترين توجهى به او نكرد. اسكندر شخصا به ديدار او رفت. ديوژن كه از حكماى كلبى يونان بود (شعار اين دسته قناعت و استغناء و آزادمنشى و قطع طمع بود) در برابر آفتاب دراز كشيده بود. چون حس كرد جمع فراوانى به طرف او مى‏‌آيند، كمى برخاست و چشمان خود را به اسكندر كه با جلال و شكوه پيش مى‏‌آمد خيره كرد، اما هيچ فرقى ميان اسكندر و يك مرد عادى كه به سراغ او مى‏‌آمد نگذاشت و شعار استغناء و بى‏‌اعتنايى را حفظ كرد. اسكندر به او سلام كرد، سپس گفت: «اگر از من تقاضايى دارى بگو.» ديوژن گفت: «يك تقاضا بيشتر ندارم. من از آفتاب استفاده مى‌‏كردم، تو اكنون جلو آفتاب را گرفته‌‏اى، كمى آن طرف‏تر بايست!». اين سخن در نظر همراهان اسكندر خيلى حقير و ابلهانه آمد. با خود گفتند عجب مرد ابلهى است كه از چنين فرصتى استفاده نمى‏‌كند. اما اسكندر كه خود را در برابر مناعت طبع و استغناء نفس ديوژن حقير ديد، سخت در انديشه فرو رفت. پس از آنكه به راه افتاد، به همراهان خود كه فيلسوف را ريشخند مى‏‌كردند گفت: «به راستى اگر اسكندر نبودم دلم مى‌‏خواست ديوژن باشم.» کتاب شهید کانال 🆔https://eitaa.com/AnotherSky
عيب بزرگ طرز تفكر فقهى ما ما به دستورات شرعى همه‌اش از نظر تخلّص از عقاب اخروى مى‌نگريم، نه از نظر رسيدن به مصالح احكام و حال آنكه عقاب اخروى جعل شده براى اينكه ما به حقيقت مصالح احكام برسيم و از مفاسد واقعى پرهيز كنيم؛ يعنى چون ما عقل كافى نداريم كه خود ما به آن مصالح برسيم و هم عقل و تربيت كافى نداريم كه با ارشاد و راهنمايى شارع بدون جعل عقاب، احكام را عمل كنيم قهراً و اضطراراً شارع براى ما جعل عقاب بر مخالفت مى‌كند و كيفر وضع مى‌كند. متأسفانه فقهاى ما طرز فكرشان فقط اين است كه راه تخلص از عقاب چگونه است و روح اين تعليمات طورى نيست كه بشر را به سوى مصالح واقعى تشويق كند و از اين جهت است كه ما هرگز فكر نمى‌كنيم كه احسان مأمورٌبه است، پس خوب است مقدمات اَقدار خود بر اين كارها را فراهم كنيم، زيرا توجه ما فقط به تخلص از عقاب است مثل هر بنده گريزپايى؛ يعنى در اصول و فقه ما از اول بشر را بنده گريزپا فرض كرده است نه مريض شايق به معالجه، و اين است نقص عبادة العبيد و اين است طرز تربيت غلط فقه و اصول ما. ج13 ص241 کانال 🆔https://eitaa.com/AnotherSky
راهکارهایی برای شناخت کار اخلاقی فرض کنید شما در آموزش و پرورش استخدام شده، برای تحقق اهداف تبلیغی و تربیتی با توان زیاد و آرزوهای بلندی به مدرسهٔ محل خدمت می‌روید. مدرسه در حاشیه شهر و پر از نقص و نیاز است؛ چه به لحاظ کادر و چه به لحاظ دانش‌آموز. می‌بینید شمایی که می‌خواستید معارف متعالی دین و مذهب را ترویج دهید باید سر میز و اتاق و سیگار مستخدم و چندین مسئلۀ ریز دیگر بحث و جدل با مدیر و کادر مدرسه بکنید. کم‌کم مایل می‌شوید خود را کنار بکشید به مدرسه‌ای سطح بالاتر رفته یا به کل از آموزش و پرورش خارج شوید. اما تردید گریبانتان را رها نمی‌کند و احتمال می‌دهید کنار کشیدن چه از این مدرسه و چه از کلِ آ.پ اخلاقاً درست نباشد. حال چه راهکارهایی برای شنیدن صدای اخلاق وجود دارد؟ با چه دستورالعمل‌ها و فرمول‌هایی می‌توان صدای اخلاق را شنید یا صورت‌بندی کرد؟ در این فرسته به دو معادله اشاره می‌کنم: 1. توجه به الگوها و اسوه‌ها موقعیت فعلی شما+جایگزینی الگو به جای خود= کار اخلاقی (کاری که الگو و اسوه انجام دهد همان کار اخلاقی است) اگر پیامبر اکرم ص را در این موقعیت فرض کنیم، به نظرتان چه کاری انجام می‌داد؟ بر اساس سیرۀ ایشان می‌توان جواب‌هایی داد و حتی هر یک از ما شناختی ارتکازی از رفتارهای اسوه در این موارد داریم همان می‌تواند ما را به شناخت کار اخلاقی نزدیک کند. (راهکار فضیلت‌گرایان الگونگر) 2. مقایسه وضعیت‌های ممکن مدرسه‌ای با وجود شما به عنوان نیروی متعهد و متخصص 🔲 مدرسه‌ای بدون نیروی متعهد و متخصص کدام یک برتری دارد با شما یا بدون شما؟ اگر اوضاع مدرسه با وجود شما بهتر نمی‌شود، شما ملزم به ماندن نیستید. (راهکار فایده‌گرایانه) پ.ن: حکم اخلاقی بسیار وابسته به موقعیت است و ممکن است برخی جزئیات موقعیتِ شما حکم را کامل دگرگون کند. 🖋سیدمحمدباقر میرصانع کانال 🆔https://eitaa.com/AnotherSky
داستان یک پایان‌نامه پایان‌نامه‌ای مربوط به دورۀ کارشناسی ارشد جامعه‌شناسی در سال تحصیلی 1361-62 در دانشگاه تهران دفاع شده است. «نویسندۀ این پایان‌نامه، صحبت‌الله امرایی، کارمند بنیاد شهید بود بنیادی که در اسفند 1357 برای ثبت شهدای انقلاب و توزیع کمک به خانواده‌های آن‌ها تأسیس شد. طبق فصل روش‌شناسی این پایان‌نامه، امرایی و دیگران در بنیاد شهید طی چهار ماه در تهران درخواست‌ها را پذیرفتند و شواهد را بررسی کردند تا مشخص شود که چه افرادی واقعاً طی قیام‌های انقلابی کشته شده‌اند. کسانی که در اثر تصادف یا حوادث طبیعی کشته شده بودند یا به دست نیروهای انقلابی اعدام شده بودند را از فهرست حذف کردند. سپس امرایی فهرستِ بنیاد را با اطلاعات پزشکی قانونی و گورستان اصلیِ تهران، بهشت زهرا، مطابقت داد. اعداد و ارقام نسبتاً مشابه و نسبتاً کم بود. حدود هفتصد تا نهصد ایرانی در طول سال انقلاب در تهران جان خود را از دست داده بودند، نه آن هزاران نفری که برخی از آن سخن می‌گفتند. در اقدامی، که به‌شکلِ بسیار نمادینی تلاش‌های برخی برای کنترلِ تاریخ‌نگاری انقلاب را نشان می‌دهد، دسترسی عمومی به این پایان‌نامه ممنوع شد و سپس از کتابخانۀ دانشگاه تهران حذف شد. من فقط وقتی توانستم به این پایان‌نامه نگاهی بیندازم که یکی از دوستانم در ایران، که به دلایلی نام او باید مخفی بماند، یک نسخۀ فتوکپی از آن را قاچاقی به دستم رساند.» نویسنده: چارلز ، کتاب (ترجمه محمد ملاعباسی، انتشارات ترجمان علوم انسانی، بخشِ دربارۀ منابع) کانال 🆔https://eitaa.com/AnotherSky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ جریانِ آشنایی استاد با اسلام از زبانِ خودشان صحبت‌‌های استاد، من را به یاد این روایت شریف انداخت👇👇👇👇 امام رضا (علیه السلام): «رَحِمَ اللّهُ عَبْدا اَحْیا أمْرَنا،» فَقُلْتُ لَهُ: «فَکَیْفَ یُحْیِی أمْرَکُمْ؟» قالَ: «یَتَعَلَّمُ عُلُومَنا و یُعَلِّمُها النّاسَ، فَإِنَّ النّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحاسِنَ کَلامِنا لاَتَّبَعُونا» «خداوند، رحمت کند آن بنده ای را که امر ما را زنده کند!». گفتم: چگونه امر شما را زنده کند؟ فرمود: «علوم ما را فراگیرد و به مردم بیاموزد، که اگر مردمْ زیبایی های گفتار ما را می دانستند، از ما پیروی می کردند». کانال 🆔https://eitaa.com/AnotherSky
💢اخلاق باور فقهی؛ رويکردها و اصول ✔️حجت‌الاسلام ميرصانع، ارائه دهنده کرسی معتقد است: فقها قبل از پرداختن به استنباط و عملیات فقهی باید رویکرد و اصول اخلاق باور فقهی خود را انتخاب کرده و در استنباط فقهی به آنها ملتزم باشند چراکه اخلاق باور فقهی از مقدمات کار فقهی است که در تمام استنباطات و فتوایی می‌تواند خود را نشان دهد. اخلاق باور فقهی در حقیقت به فقیه می‌گوید چه زمانی اخلاقاً می‌تواند بر اساس ادله باوری را بپذیرد و بر اساس آن فتوا دهد. می‌توان متناسب با آن هر دانشی، اخلاق باور متناسب با آن را توصیه کرد. ✔️حجت‌الاسلام حکيم، ناقد کرسی تصریح دارد: اگر مقصود و موضوع پژوهش بر پايه عنوان «اخلاق باور فقهی» باور و التزام مکلف به نتايج استنباطی فقيه ـ يعنی احکام فقهی ـ است؛ معنا دارد. البته عنوان بايد اصلاح شود به «اخلاق باور تقليد فقهی يا تقليد از فقيه». و اگر مقصود از عنوان «اخلاق باور فقهی» باور فقيه به نتاج استنباطی خود او باشد محل اشکال است، چون تبعيت و التزام، لازم ذاتی علم، قطع و انکشاف واقع است! بنابراین عرصه‌های بحثی که معنا دارد عنوان «اخلاق باور فقهی» را بر آن تطبيق کنيم: ۱. باور مکلف به نتايج حکمی استنباطات فقيه ۲. باور فقيه به پيش فرض‌های حاکم بر بحث فقهی مثل مبادی کلامی و اصول اخلاقی و... است. 📝 بخوانید: گزارش تفصیلی در «اجتهاد»: http://ijtihadnet.ir/?p=74554 🆔 https://eitaa.com/ijtihad
فقه گویا مرحوم آیت الله صادقی تهرانی با پیشنهاد دادن «فقه گویا»، از غریب ماندن و به حاشیه رفتن آیات و آموزه های قرآنی  در کار کثیری از فقهای سنتی گله کرده، می‌گوید: «اینان{فقهای سنتی} قرآن را در کل « ظنّی الدّلاله» و یا « مجمل» و بالاخره نیازمند به بیان حدیث دانسته اند، و حال آنکه قضیه درست به عکس است، که تنها قرآن می تواند حدیث را  تصدیق و یا تکذیب کند، و مادامی که مطلبی در قرآن  برای ما روشن نشود، تمسک به حدیث در مورد آن مطلب نادرست است، مگر در صورتی که نفی و اثباتی در این مورد در قرآن وجود نداشته باشد…« فقه سنتی» در طول صدها سال کاری کرده که قرآن اصولا در حوزه های اسلامی نه حضوری شایسته، بلکه چندان رنگی هم ندارد، و اگر نمونه هایی از « فقه سنتی» مخالف نص یا ظاهر قرآن، و نیز متضاد و متناقض، و بالاخره بر خلاف حس، عقل، فطرت و عدالت، به جهانیان نشان داده شود، مسلمانان را مردد یا کافر و کفّار را کافرتر و و در کفر خود استوارتر می کنند.» و: «با آن که تمامی مسلمین معتقدند که قرآن در تمامی ابعادش در بالاترین درجات اعجاز است، که از جمله روشن بیانی آن است، تا به جایی که خود را «بَیان لِلنّاس» خوانده، و هرگز  بیانی روشن به پای آن نمی رسد، و در عین حالی  که فقیهان شعه و سنّی نصوص و و ظواهر قرآن را محک رد و قبول روایات می دانند، حاکمیت را به سیل روایات افکنده، و بر خلاف نصّ «و اعتصموا بحبل الله جمیعا» که حقا قرآن است، چنگاویزهای دگری را محک قرار داده اند» محمد فقه گویا یا  فقه سنتی، فقه پویا و فقه بشری؛ نگرشی مختصر در سراسر فقه اسلامی نشر: تهران، امید فردا، ۱۳۸۳، صفحات ۲۴-۲۲ و ۱۱۰. کانال 🆔https://eitaa.com/AnotherSky
سوار اسنپ شدم، چند متری مقصد گفتم پیاده میشوم.راننده گفت نه باید برسانمت، میشوم.گفتم من صاحب حق هستم و می‌بخشم.گفت نه، . شرمنده شدم. آقای راننده هرجاهستی خدانگهدارت باشد.کلاس اخلاق بود برایم. نشان دادی با یک گل هم بهارمیشود.به قول بچه ها «مرسی که هستی». (عکس تزیینی است)