eitaa logo
🕊آسمان دیگر🕊
140 دنبال‌کننده
47 عکس
18 ویدیو
7 فایل
یادداشت‌های سیدمحمدباقرمیرصانع @moralstudies دانش‌آموخته حوزه علمیه قم دانش‌آموخته دکتری فلسفه اخلاق دانشگاه قم عدم تو همچو مشرق اجل تو همچو مغرب سوی #آسمان‌دیگر که به آسمان نماند ره آسمان درونست پَر عشق را بجنبان پَر عشق چون قوی شد غم نردبان نماند
مشاهده در ایتا
دانلود
اسكندر و ديوژن‏ همين كه اسكندر، پادشاه مقدونى، به عنوان فرمانده و پيشواى كل يونان در لشكركشى به ايران انتخاب شد، از همه طبقات براى تبريك نزد او مى‏‌آمدند. اما ديوگنس (ديوژن)، حكيم معروف يونانى، كه در كورينت به سر مى‏‌برد كمترين توجهى به او نكرد. اسكندر شخصا به ديدار او رفت. ديوژن كه از حكماى كلبى يونان بود (شعار اين دسته قناعت و استغناء و آزادمنشى و قطع طمع بود) در برابر آفتاب دراز كشيده بود. چون حس كرد جمع فراوانى به طرف او مى‏‌آيند، كمى برخاست و چشمان خود را به اسكندر كه با جلال و شكوه پيش مى‏‌آمد خيره كرد، اما هيچ فرقى ميان اسكندر و يك مرد عادى كه به سراغ او مى‏‌آمد نگذاشت و شعار استغناء و بى‏‌اعتنايى را حفظ كرد. اسكندر به او سلام كرد، سپس گفت: «اگر از من تقاضايى دارى بگو.» ديوژن گفت: «يك تقاضا بيشتر ندارم. من از آفتاب استفاده مى‌‏كردم، تو اكنون جلو آفتاب را گرفته‌‏اى، كمى آن طرف‏تر بايست!». اين سخن در نظر همراهان اسكندر خيلى حقير و ابلهانه آمد. با خود گفتند عجب مرد ابلهى است كه از چنين فرصتى استفاده نمى‏‌كند. اما اسكندر كه خود را در برابر مناعت طبع و استغناء نفس ديوژن حقير ديد، سخت در انديشه فرو رفت. پس از آنكه به راه افتاد، به همراهان خود كه فيلسوف را ريشخند مى‏‌كردند گفت: «به راستى اگر اسكندر نبودم دلم مى‌‏خواست ديوژن باشم.» کتاب شهید کانال 🆔https://eitaa.com/AnotherSky
عيب بزرگ طرز تفكر فقهى ما ما به دستورات شرعى همه‌اش از نظر تخلّص از عقاب اخروى مى‌نگريم، نه از نظر رسيدن به مصالح احكام و حال آنكه عقاب اخروى جعل شده براى اينكه ما به حقيقت مصالح احكام برسيم و از مفاسد واقعى پرهيز كنيم؛ يعنى چون ما عقل كافى نداريم كه خود ما به آن مصالح برسيم و هم عقل و تربيت كافى نداريم كه با ارشاد و راهنمايى شارع بدون جعل عقاب، احكام را عمل كنيم قهراً و اضطراراً شارع براى ما جعل عقاب بر مخالفت مى‌كند و كيفر وضع مى‌كند. متأسفانه فقهاى ما طرز فكرشان فقط اين است كه راه تخلص از عقاب چگونه است و روح اين تعليمات طورى نيست كه بشر را به سوى مصالح واقعى تشويق كند و از اين جهت است كه ما هرگز فكر نمى‌كنيم كه احسان مأمورٌبه است، پس خوب است مقدمات اَقدار خود بر اين كارها را فراهم كنيم، زيرا توجه ما فقط به تخلص از عقاب است مثل هر بنده گريزپايى؛ يعنى در اصول و فقه ما از اول بشر را بنده گريزپا فرض كرده است نه مريض شايق به معالجه، و اين است نقص عبادة العبيد و اين است طرز تربيت غلط فقه و اصول ما. ج13 ص241 کانال 🆔https://eitaa.com/AnotherSky
راهکارهایی برای شناخت کار اخلاقی فرض کنید شما در آموزش و پرورش استخدام شده، برای تحقق اهداف تبلیغی و تربیتی با توان زیاد و آرزوهای بلندی به مدرسهٔ محل خدمت می‌روید. مدرسه در حاشیه شهر و پر از نقص و نیاز است؛ چه به لحاظ کادر و چه به لحاظ دانش‌آموز. می‌بینید شمایی که می‌خواستید معارف متعالی دین و مذهب را ترویج دهید باید سر میز و اتاق و سیگار مستخدم و چندین مسئلۀ ریز دیگر بحث و جدل با مدیر و کادر مدرسه بکنید. کم‌کم مایل می‌شوید خود را کنار بکشید به مدرسه‌ای سطح بالاتر رفته یا به کل از آموزش و پرورش خارج شوید. اما تردید گریبانتان را رها نمی‌کند و احتمال می‌دهید کنار کشیدن چه از این مدرسه و چه از کلِ آ.پ اخلاقاً درست نباشد. حال چه راهکارهایی برای شنیدن صدای اخلاق وجود دارد؟ با چه دستورالعمل‌ها و فرمول‌هایی می‌توان صدای اخلاق را شنید یا صورت‌بندی کرد؟ در این فرسته به دو معادله اشاره می‌کنم: 1. توجه به الگوها و اسوه‌ها موقعیت فعلی شما+جایگزینی الگو به جای خود= کار اخلاقی (کاری که الگو و اسوه انجام دهد همان کار اخلاقی است) اگر پیامبر اکرم ص را در این موقعیت فرض کنیم، به نظرتان چه کاری انجام می‌داد؟ بر اساس سیرۀ ایشان می‌توان جواب‌هایی داد و حتی هر یک از ما شناختی ارتکازی از رفتارهای اسوه در این موارد داریم همان می‌تواند ما را به شناخت کار اخلاقی نزدیک کند. (راهکار فضیلت‌گرایان الگونگر) 2. مقایسه وضعیت‌های ممکن مدرسه‌ای با وجود شما به عنوان نیروی متعهد و متخصص 🔲 مدرسه‌ای بدون نیروی متعهد و متخصص کدام یک برتری دارد با شما یا بدون شما؟ اگر اوضاع مدرسه با وجود شما بهتر نمی‌شود، شما ملزم به ماندن نیستید. (راهکار فایده‌گرایانه) پ.ن: حکم اخلاقی بسیار وابسته به موقعیت است و ممکن است برخی جزئیات موقعیتِ شما حکم را کامل دگرگون کند. 🖋سیدمحمدباقر میرصانع کانال 🆔https://eitaa.com/AnotherSky
داستان یک پایان‌نامه پایان‌نامه‌ای مربوط به دورۀ کارشناسی ارشد جامعه‌شناسی در سال تحصیلی 1361-62 در دانشگاه تهران دفاع شده است. «نویسندۀ این پایان‌نامه، صحبت‌الله امرایی، کارمند بنیاد شهید بود بنیادی که در اسفند 1357 برای ثبت شهدای انقلاب و توزیع کمک به خانواده‌های آن‌ها تأسیس شد. طبق فصل روش‌شناسی این پایان‌نامه، امرایی و دیگران در بنیاد شهید طی چهار ماه در تهران درخواست‌ها را پذیرفتند و شواهد را بررسی کردند تا مشخص شود که چه افرادی واقعاً طی قیام‌های انقلابی کشته شده‌اند. کسانی که در اثر تصادف یا حوادث طبیعی کشته شده بودند یا به دست نیروهای انقلابی اعدام شده بودند را از فهرست حذف کردند. سپس امرایی فهرستِ بنیاد را با اطلاعات پزشکی قانونی و گورستان اصلیِ تهران، بهشت زهرا، مطابقت داد. اعداد و ارقام نسبتاً مشابه و نسبتاً کم بود. حدود هفتصد تا نهصد ایرانی در طول سال انقلاب در تهران جان خود را از دست داده بودند، نه آن هزاران نفری که برخی از آن سخن می‌گفتند. در اقدامی، که به‌شکلِ بسیار نمادینی تلاش‌های برخی برای کنترلِ تاریخ‌نگاری انقلاب را نشان می‌دهد، دسترسی عمومی به این پایان‌نامه ممنوع شد و سپس از کتابخانۀ دانشگاه تهران حذف شد. من فقط وقتی توانستم به این پایان‌نامه نگاهی بیندازم که یکی از دوستانم در ایران، که به دلایلی نام او باید مخفی بماند، یک نسخۀ فتوکپی از آن را قاچاقی به دستم رساند.» نویسنده: چارلز ، کتاب (ترجمه محمد ملاعباسی، انتشارات ترجمان علوم انسانی، بخشِ دربارۀ منابع) کانال 🆔https://eitaa.com/AnotherSky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ جریانِ آشنایی استاد با اسلام از زبانِ خودشان صحبت‌‌های استاد، من را به یاد این روایت شریف انداخت👇👇👇👇 امام رضا (علیه السلام): «رَحِمَ اللّهُ عَبْدا اَحْیا أمْرَنا،» فَقُلْتُ لَهُ: «فَکَیْفَ یُحْیِی أمْرَکُمْ؟» قالَ: «یَتَعَلَّمُ عُلُومَنا و یُعَلِّمُها النّاسَ، فَإِنَّ النّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحاسِنَ کَلامِنا لاَتَّبَعُونا» «خداوند، رحمت کند آن بنده ای را که امر ما را زنده کند!». گفتم: چگونه امر شما را زنده کند؟ فرمود: «علوم ما را فراگیرد و به مردم بیاموزد، که اگر مردمْ زیبایی های گفتار ما را می دانستند، از ما پیروی می کردند». کانال 🆔https://eitaa.com/AnotherSky
💢اخلاق باور فقهی؛ رويکردها و اصول ✔️حجت‌الاسلام ميرصانع، ارائه دهنده کرسی معتقد است: فقها قبل از پرداختن به استنباط و عملیات فقهی باید رویکرد و اصول اخلاق باور فقهی خود را انتخاب کرده و در استنباط فقهی به آنها ملتزم باشند چراکه اخلاق باور فقهی از مقدمات کار فقهی است که در تمام استنباطات و فتوایی می‌تواند خود را نشان دهد. اخلاق باور فقهی در حقیقت به فقیه می‌گوید چه زمانی اخلاقاً می‌تواند بر اساس ادله باوری را بپذیرد و بر اساس آن فتوا دهد. می‌توان متناسب با آن هر دانشی، اخلاق باور متناسب با آن را توصیه کرد. ✔️حجت‌الاسلام حکيم، ناقد کرسی تصریح دارد: اگر مقصود و موضوع پژوهش بر پايه عنوان «اخلاق باور فقهی» باور و التزام مکلف به نتايج استنباطی فقيه ـ يعنی احکام فقهی ـ است؛ معنا دارد. البته عنوان بايد اصلاح شود به «اخلاق باور تقليد فقهی يا تقليد از فقيه». و اگر مقصود از عنوان «اخلاق باور فقهی» باور فقيه به نتاج استنباطی خود او باشد محل اشکال است، چون تبعيت و التزام، لازم ذاتی علم، قطع و انکشاف واقع است! بنابراین عرصه‌های بحثی که معنا دارد عنوان «اخلاق باور فقهی» را بر آن تطبيق کنيم: ۱. باور مکلف به نتايج حکمی استنباطات فقيه ۲. باور فقيه به پيش فرض‌های حاکم بر بحث فقهی مثل مبادی کلامی و اصول اخلاقی و... است. 📝 بخوانید: گزارش تفصیلی در «اجتهاد»: http://ijtihadnet.ir/?p=74554 🆔 https://eitaa.com/ijtihad
فقه گویا مرحوم آیت الله صادقی تهرانی با پیشنهاد دادن «فقه گویا»، از غریب ماندن و به حاشیه رفتن آیات و آموزه های قرآنی  در کار کثیری از فقهای سنتی گله کرده، می‌گوید: «اینان{فقهای سنتی} قرآن را در کل « ظنّی الدّلاله» و یا « مجمل» و بالاخره نیازمند به بیان حدیث دانسته اند، و حال آنکه قضیه درست به عکس است، که تنها قرآن می تواند حدیث را  تصدیق و یا تکذیب کند، و مادامی که مطلبی در قرآن  برای ما روشن نشود، تمسک به حدیث در مورد آن مطلب نادرست است، مگر در صورتی که نفی و اثباتی در این مورد در قرآن وجود نداشته باشد…« فقه سنتی» در طول صدها سال کاری کرده که قرآن اصولا در حوزه های اسلامی نه حضوری شایسته، بلکه چندان رنگی هم ندارد، و اگر نمونه هایی از « فقه سنتی» مخالف نص یا ظاهر قرآن، و نیز متضاد و متناقض، و بالاخره بر خلاف حس، عقل، فطرت و عدالت، به جهانیان نشان داده شود، مسلمانان را مردد یا کافر و کفّار را کافرتر و و در کفر خود استوارتر می کنند.» و: «با آن که تمامی مسلمین معتقدند که قرآن در تمامی ابعادش در بالاترین درجات اعجاز است، که از جمله روشن بیانی آن است، تا به جایی که خود را «بَیان لِلنّاس» خوانده، و هرگز  بیانی روشن به پای آن نمی رسد، و در عین حالی  که فقیهان شعه و سنّی نصوص و و ظواهر قرآن را محک رد و قبول روایات می دانند، حاکمیت را به سیل روایات افکنده، و بر خلاف نصّ «و اعتصموا بحبل الله جمیعا» که حقا قرآن است، چنگاویزهای دگری را محک قرار داده اند» محمد فقه گویا یا  فقه سنتی، فقه پویا و فقه بشری؛ نگرشی مختصر در سراسر فقه اسلامی نشر: تهران، امید فردا، ۱۳۸۳، صفحات ۲۴-۲۲ و ۱۱۰. کانال 🆔https://eitaa.com/AnotherSky
سوار اسنپ شدم، چند متری مقصد گفتم پیاده میشوم.راننده گفت نه باید برسانمت، میشوم.گفتم من صاحب حق هستم و می‌بخشم.گفت نه، . شرمنده شدم. آقای راننده هرجاهستی خدانگهدارت باشد.کلاس اخلاق بود برایم. نشان دادی با یک گل هم بهارمیشود.به قول بچه ها «مرسی که هستی». (عکس تزیینی است)
☑️از تا آه از غمی که تازه شود با غمی دگر جز همدلی نباشدمان مرهمی دگر کانال 🆔https://eitaa.com/AnotherSky
تقدیرباوری نام‌انگارانه 1. یکی از شبهات اساسی بنده دربارۀ اسم کوچکم، محمدباقر، همیشه این بوده که چرا روز تولد پیامبر ص به هم‌نام‌های ایشان جایزه و هدیه می‌دهند، روز تولد امام علی ع، حضرت زهرا س، امام رضا ع و امام مهدی ع نیز همین‌طور. اما قربان غربت امام باقر ع بروم چرا هیچ وقت، به عنوان یک محمدباقر تأکید می‌کنم، هیچ وقت به هم نام‌های ایشان به دلیل هم نامی جایزه یا هدیه‌ای نداده‌اند و ظاهراً هم نمی‌خواهند بدهند؟ حداقل به من که نرسیده و به گوشم هم نخورده. با اینکه فکر می‌کنم به لحاظ اقتصادی بهتر است به هم‌نام‌های امام باقر ع هدیه بدهند چرا که تعدادمان بسیار کم است؛ مثلاً در مدرسه حقانی یادم هست کلاً دو نفر محمدباقر بودیم و یا در محل کار کنونی‌ام کلاً سه نفر محمدباقر هستند. بگذریم. 2. مادرم معتقد است علاقۀ من به درس و بحث ریشه در اسمی دارد که برایم انتخاب کرده‌اند؛ یعنی محمدباقر! و من همیشه این ارتباط اسم با شخصیت و رفتار را اعتقادی عامیانه می‌پنداشتم. با خود می‌گفتم: «یکی از یادگاری‌های هر پدر و مادری برای فرزندش نام او است و طبیعتاً مادرم دوست دارد من قدر یادگاری او را بیشتر بدانم.» تا اینکه چهار سال پیش کتابی را مطالعه کردم با عنوان ، کتابی که به دنبال بیان نیروهای پنهانی است که طرز فکر، احساس و رفتار آدمی را شکل می‌دهند. فصل اول این کتاب دربارۀ نام‌ها است که اینگونه آغاز می‌شود: "زمانی کارل یونگ، از نام‌دارترین روان‌شناسان قرن بیستم، پیش خود فکر می‌کرد که چرا این قدر دلبسته موضوع تولدِ دوباره است. در همین فکرها بود که یک‌دفعه جواب را پیدا کرد: نام خانوادگی او یونگ است و یونگ به معنای جوان (یانگ) است. از همین رو، از بدو تولد، مفاهیم جوانی، سال‌خوردگی و زایشِ دوباره ذهن او را به خود مشغول ساخته بود. سایر روان‌شناسانِ سرشناس اوایل سدۀ بیستم به برنامه‌های پژوهشی کاملاً متفاوتی مبادرت کردند، ولی همان‌طور که یونگ توضیح می‌دهد «آقای فروید (که نامش در آلمانی به معنای لذت است) از اصل لذت دفاع می‌کند. آقای آدلر (در آلمانی به معنای عقاب) مدافعِ میل به قدرت است و آقای یونگ (جوان) از ایدۀ تجدید حیات حمایت می‌کند». به نظر یونگ، نام‌هایی که در بدو تولد بر ما می‌گذارند، سالیان سال، همچون مشعلی بر مسیر تقدیرمان پرتو می‌افکند. سال‌ها بعد در 1994، یکی از نویسندگان ستون نظر خوانندگان نشریۀ نیوساینتیست پدیدار مزبور را تقدیرباوری نام‌انگارانه نامید که معنای تحت اللفظی آن «پیامد ناشی از نام» است." (آدام آلتر، بازداشتگاه صورتی، نشر ترجمان، ص17 و 18) این کتاب در ده فصل از تأثیرِ نام‌ها، برچسب‌ها، فرهنگ‌ها، دیگران، رنگ‌ها، مکان‌ها، آب و هوا و ... بر رفتار انسان بحث می‌کند و شواهد خوب و درخور توجهی می‌آورد. بله ظاهراً حق با مادرم است. 3. حلول ماه رجب و میلاد مبارک امام محمد باقر ع را به همۀ عاشقان و شیعیانش تبریک و تهنیت عرض کرده و سخن را به دعای امام باقر ع از زبان در آخرین بخش خاتمه می‌دهم: «نقل است که از یکی از خواص او پرسیدند که او (امام محمدباقر ع) شب چون می‌گذراند، گفت: چون از شب لختی برود او از اوراد فارغ شود به آواز بلند گوید: الهی و سیدی، شب درآمد و ولایت تصرف ملوک به سر آمد و ستارگان ظاهر شدند و خلایق بخفتند و صوت مردمان بیارامید و مردم از در خلق رمیدند و بایست‌های خود بنهفتند و به نوم درها فروبستند و پاسبانان برگماشتند و آن‌ها که بدیشان حاجتی داشتند فرو گذاشتند. بار خدایا تو زنده‌ای و پاینده‌ای و بیننده، غنودن بر تو روانیست و آن که تو را بدین صفت نداند هیچ نعمت را مقر نیست. تو آن خداوندی که رد سائل بر تو روا نباشد، آن که دعا کند از مومنان بر درگاهست سایل را باز نداری. بار خدایا چون مرگ و گور و حساب را یاد کنم چگونه از دنیا بهره‌ای پس از تو خواهم از آن که تو را دانم و از تو جویم از آن که تو را می‌خوانم راحتی درحال مرگ بی‌برگ و عیشی درحال حساب بی‌عقاب. این می‌گفتی و می‌گریستی. تا شبی او را کسی گفت: یا سیدی چند گوئی؟ گفت: ای دوست، یعقوب را یک یوسف گم شده، چنان بگریست علیه السلام که چشم‌هایش سفید شد. من ده کس از اجداد خود یعنی حسین و قبیله او را در کربلا گم کرده‌ام، کم از آن کی در فراق ایشان دیده‌ها سفید کنم. و این مناجات به عربی بود و بغایت فصیح اما ترک تطویل کرده، معانی آن را به پارسی آوردیم تا مکرر نشود و به جهت تبرک ختم کتاب را ذکر او کردیم.» (آخرین برگ کتاب تذکرة الاولیا) 🖋سیدمحمدباقر میرصانع کانال 🆔https://eitaa.com/AnotherSky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اخلاق بندگی چگونه در نماز، حضورِ قلب داشته باشیم؟ ۲۳ دی سالروز درگذشت استاد اخلاق، آیت اللّٰه احمد مجتهدی تهرانی کانال 🆔https://eitaa.com/AnotherSky
ایستادگیِ پویا عباراتی که داخل تصویر می‌بینید مربوط به صفحه ۲۴۰ و ۲۴۱ جلد سوم کتابِ نوشته است. خواجۀ «جان بِدَر بُرده» از حمله مغول و «گرفتار» در قلعۀ اسماعیلیان در انتهای کتاب این چنین سفرۀ دل می‌گشاید: "بیشتر مطالب آن را در چنان وضع سختی نوشته ام که مشکل تر از آن ممکن نیست و بیشتر آنها را در دورانی همراه با تشویش خاطر به رشته تحریر درآورده ام که هر جزئی از آن زمان حاوی غصه و عذاب دردناکی بود و پشیمانی و حسرت بزرگی همراه داشت. در جاهایی بودم که آتش جهنم در هر لحظه، در آنها زبانه می کشید و آتش گداخته به سرم می ریخت، و زمانی بر من نگذشت که چشم هایم پر از اشک و خیالم ناراحت و مشوش نباشد و زمانی پیش نمی آمد که دردم در آن مضاعف نشود و غم و غصه ام فزونی نیابد. به قول شاعر به زبان فارسی: بگرداگرد خود چندانکه بینم//بلا انگشتری و من نگینم نمی دانم چرا در دوره زندگانی ام به زمانی برنخوردم که پر از حادثه هایی نباشد که مستلزم پشیمانی دائم است و زندگانی من در بین سپاهی می گذرد که امیرش غم و لشگریانش هم بود. خداوندا، مرا از تزاحم امواج بلا و توفان‌های مشقت و سختی نجات بده، به حق رسول برگزیده ات و وصی پسندیده او (درود خداوند بر رسول تو و بر وصی او و خانواده آنان باد) و مرا به حرمت آن که خدایی نیست جز تو از آنچه در آن افتاده ام فرجی عنایت فرما، و تو ارحم الراحمینی." وضع چنان سخت است که از هر عبارت آتشی بر می‌خیزد، اما مقاومت و ایستادگی او در مقابل سختی جنگ و اسارت منفعلانه نیست، بلکه پویا و فعالانه است. در دل خاکستر اوضاع، او ققنوسی چون شرح اشارات را به نگارش درمی‌آورد، که یکی از متون فلسفی مهم جهان اسلام به شمار می‌آید. ایستادگی و مقاومت دو صورت دارد یکی فعّال و پویا و دیگری منفعل و پذیرا. از دل تهدید فرصت ایجاد می‌کند و امید به زندگی را همچنان زنده نگه می‌دارد. نقل است که بعد از حمله هلاکوخان به آن قلعه تنها خواجه و دو پزشک زنده ماندند. 🖋سیدمحمدباقر میرصانع کانال 🆔https://eitaa.com/AnotherSky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رنج بیهوده بسیاری از اوقات ما، آدم‌ها، دچار رنج‌های الکی می‌شویم. غصه چیزی را می‌خوریم که ارزش ندارد و یا اگر ارزشمند است، کاری از دستمان برنمی‌آید. به خوبی این دست رنج‌ها را نامگذاری کرده: گردون نِگَری ز قدّ‌ِ فرسودهٔ ماست، جیحون اثری ز اشکِ پالودهٔ ماست، دوزخ شَرَری ز ماست، فردوس دمی زِ وقتِ آسودهٔ ماست. این بنده خدا، در این فیلم، خوب فهمیده رنج بیهوده، ارزش ناراحتی نداره. باز هم به قول خیام: ای دل چو حقیقتِ جهان هست مَجاز، چندین چه بَری خواری ازین دراز! تن را به قضا سپار و با درد بساز، کاین رفته قلم زِ بهرِ تو ناید باز. کانال 🆔https://eitaa.com/AnotherSky
گاهی برای یکی باش مردی در کنار ساحل دورافتاده‌ای قدم می‌زد. مردی را در فاصله دور می‌دید که مدام خم می‌شد و چیزی را از روی زمین بر می‌داشت و توی اقیانوس پرت می‌کرد. نزدیکتر شد، دید مردی بومی صدف‌هایی را که به ساحل می­‌افتد در آب می‌اندازد. - صبح بخیر رفیق، خیلی دلم می­خواهد بدانم چه می­‌کنی؟ - این صدفها را در داخل اقیانوس می‌اندازم. الآن موقع مد دریاست و این صدف‌ها را به ساحل دریا آورده و اگر آنها را توی آب نیندازم خواهند مرد. - دوست من! حرف تو را می‌فهمم ولی در این ساحل هزاران صدف این شکلی وجود دارد. تو که نمی‌توانی آنها را به آب برگردانی خیلی زیاد هستند و تازه همین یک ساحل نیست. نمی‌بینی کار تو هیچ فرقی در اوضاع ایجاد نمی­کند؟ مرد بومی لبخندی زد و خم شد و دوباره صدفی برداشت و به داخل دریا انداخت و گفت: "برای این یکی اوضاع فرق کرد." کانال 🆔https://eitaa.com/AnotherSky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آستان سخاوت به چه حسرتی، به چه حالتی، نه مرا نبین، رصدم نکن و نظر به خوب و بدم نکن تو که آستان سخاوتی! کانال 🆔https://eitaa.com/AnotherSky
✅ سلسله نشست های علمی آنلاین "درآمدی به اخلاق قرآنی" فصل چهارم 🔴برگزارکننده: انجمن علمی معارف اسلامی دانشگاه شهید بهشتی با همکاری مراکز علمی کشور مزایا: ☑️ بهره‌مندی از ارائه ۶۵ استاد داخلی و ۱۵ استاد خارجی ☑️اعطای گواهینامه معتبر از دانشگاه شهید بهشتی 📅زمان: ۲۱ اسفند ۱۴٠۲ تا ۲۷ اردیبهشت ۱۴٠۳ (مصادف با آغاز ماه مبارک رمضان) ⏰ همه روزه ساعت ۱۵:٠٠ و ۲۱:٠٠ 👈سامانه ثبت نام (رایگان): https://survey.porsline.ir/s/UeMBbeF 💥 عناوین نشست ها و سخنرانان 🚨لطفا در به اشتراک‌گذاری این رویداد علمی قرآنی،‌ سهیم باشید. ☘️مدرسه اخلاق‌پژوهی روشمند تلگرام I ایتا I آپارات I اینستاگرام I روبیکا
اخلاق قرآنی فصل ۴.pdf
1.6M
✅ سلسله نشست های علمی آنلاین "درآمدی به اخلاق قرآنی" فصل چهارم (انجمن علمی معارف اسلامی دانشگاه شهید بهشتی) 🔴 با حضور ۶۵ استاد داخلی و ۱۵ استاد خارجی 📅زمان: ۲۱ اسفند ۱۴٠۲ تا ۲۷ اردیبهشت ۱۴٠۳ (مصادف با آغاز ماه مبارک رمضان) ⏰ساعت ۱۵:٠٠ و ۲۱:٠٠ 👈سامانه ثبت نام (رایگان): https://survey.porsline.ir/s/UeMBbeF ☘️مدرسه اخلاق‌پژوهی روشمند تلگرام I ایتا I آپارات I اینستاگرام I روبیکا
(۷۵)... یَا مَنْ رِزْقُهُ عُمُومٌ لِلطَّائِعِینَ وَ الْعَاصِین ... اى آن‏که روزی اش همه مطیعان و گنهکاران را فراگیرد. . . ابوالحسن خرقانی: «هر که در این سرا درآید، نانش دهید و از ایمانش مپرسید؛ چه آن کس که به درگاه باری تعالی به جان ارزد البته بر خوان بوالحسن به نان ارزد» کانال 🆔https://eitaa.com/AnotherSky
علی وجدان انسانیت قرون.pdf
2.19M
تقدیم به مناسبت ایام شهادت امیرالمؤمنین علیه‌السلام کتاب حاوی گزارش‌های قابل توجهی از سیره و گفتار امام علی علیه‌السلام است. (تحلیل‌های نویسنده لزوماً مورد تأیید بنده نیست) ۶۲ صفحه مدت زمان تقریبی مطالعه نیم ساعت کانال 🆔https://eitaa.com/AnotherSky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ أُولَاهُمَا بَعَثْنَا عَلَيْكُمْ عِبَادًا لَنَا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ فَجَاسُوا خِلَالَ الدِّيَارِ ۚ وَكَانَ وَعْدًا مَفْعُولًا ﴿اسرا:٥﴾