📌 #نسبت_علم_و_فرهنگ
💢 “هر فرهنگی لایه ها و سطوح مختلف دارد، عمیق ترین لایه های فرهنگی، لایه های است که عهده دار تفسیر #انسان و #جهان می باشد، مجموعه معانی ای که جغرافیای هستی را ترسیم کرده و انسان را در آن تعریف می کند، سعادت و آرمان های زندگی را معنا کرده و زندگی و مرگ را تبیین می نماید و این لایه از فرهنگ همان بخشی است که بیشترین بنیادهای معرفتی علم را در خود جای می دهد و به بیان دیگر مهم ترین مبادی #منطقی در علم یعنی مبادی #هستی_شناختی، #انسان_شناختی و #معرفت_شناختی در این لایه از #فرهنگ قرار می گیرند، این مبادی در سطوح مختلف بعدی فرهنگ یعنی، در علوم و دانش های جزئی و کاربردی و در ارزش ها، هنجارها و نمادهای اجتماعی، پیامدهای خود را به دنبال داشته و لوازم خود را نشان می دهند. رویکردها، مکاتب و نظریه های علمی مربوط به دانش های جزئی به همراه روش های تولید آنان در لایه های میانی فرهنگ قرار می گیرند.
⭕️ یک نظریه علمی در لایه های میانی فرهنگ هنگامی به طور طبیعی و درون زا شکل می گیرد که مبادی آن از قبل به #حوزه_فرهنگ وارد شده باشد و یک فرد در درون فرهنگ به طور طبیعی، هنگامی به تولید نظریه می پردازد، که بنیانها و مبادی آن را از درون فرهنگ فراگرفته باشد. به عنوان مثال، نظریه های علم مدرن در قرن نوزدهم و بیستم، پس از ورود بنیان های معرفتی آنها در سده های پس از رنسانس شکل گرفتند. این نظریه ها گر چه در چارچوب رویکردها و مکاتب مختلف پدید آمدند و لکن همه آنها با روش مدرن علم تولید شده اند و این روش متأثر از تفسیر جدیدی بود که فرهنگ غرب در دوران جدید از عالم و آدم ارائه داد. این تفسیر نخست در سطح دانش هایی واقع شد که مرتبط با این افق از معرفت بودند، یعنی در سطح معرفت های دینی و فلسفی.”
#حمید_پارسانیا
⭕️ جهت تفصیل مباحث منابع ذیل معرفی می گردد:
📃مقاله “نظریه و فرهنگ” نوشته حمید پارسانیا
📃 مقاله نسبت علم و فرهنگ” نوشته حمید پارسانیا
📙کتاب “روش شناسی انتقادی حکمت صدرایی” نوشته حمید پارسانیا
📕کتاب “ما و علوم انسانی ۲” مجموعه نشست های سومین دوره مقدماتی طرح ملی گفتمان نخبگان علوم انسانی
لینک کانال #علوم_انسانی_اسلامی ↙️↙️
🆔 @olum_ensani_eslami
📌 #علم_و_مبانی_مابعدالطبیعی_آن
💢 هر نظریه دارای اصولی موضوعی هست که برخی از این اصول، اصول هستیشناختیاند، برخی انسان شناختیاند و برخی #معرفت شناختی. بعضی تصور میکنند که نظریهی علمی، مستقل از همهی حوزههای معرفتی است و مستقیماً به حس باز میگردد. خود همین فکر یک مبنای معرفتشناختی دارد که میگوید: «علم آن است که از راه حس به دست میآید.». این #روابط، قبل از اینکه توسط نظریه وارد #ذهن #انسان بشود و با انسان و شخصیت وجودی او بازی بکند و بر آن دو تأثیر بگذارد و یا وارد #جامعه بشود و بر رفتارهای #اجتماعی اثر بگذارد، خودِ نظریه است که این روابط را دارد؛ یعنی مربوط به ساختار درونی خود نظریه است و قبل از اینکه عالِم بداند، این روابط وجود دارد و بعد از اینکه عالِم به نظریه علم پیدا میکند، باز هم این روابط وجود خواهد داشت. ولو اینکه عالِم آن را نداند، ولو اینکه جامعه متوجه آن نباشد. بر همین مبناست که در هندسهی اقلیدس، ما #مکان مسطح داریم و فضای دو بعدی داریم؛ اگر این مبنا زیر سؤال برود، #هندسهی اقلیدس زیر سؤال خواهد رفت. این مبنا پیامدهایی هم دارد؛ وقتی که شما قواعد هندسهی #اقلیدس را دانستید، میتوانید #ساخت و سازها و پیشبینیهای خودتان را راجع به خطوط و شکلها داشته باشید و این قدرت را در پیشبینی مسائل #خارجی پیداکنید، چون به لحاظ منطقی آن لوازم را دارید. بر این اساس اگر نظریه به لحاظ منطقی یکسری مبانی داشته باشد و بخواهد در #حوزه ی #رهنگ موجود بشود، باید مبانی منطقی آن نظریه از جهان اول و نفسالامر به حوزهی فرهنگ وارد شده باشد. اگر مبانی منطقی نظریه در قلمرو #فرهنگ نیامده باشد، نظریه متولد نمیشود. نظریههایی که در علم #مدرن وجود دارند، یکسری مبانی دارند و برای اینکه این نظریات متولد شوند، باید آن مبانی وارد عرصهی#تاریخ شده باشند و جامعهی علمی آنها را پذیرفته باشد.
⭕️ جهت تفصیل مباحث منابع ذیل معرفی می گردد:
📙 کتاب ” منزلت عقل در #هندسه معرفت دینی ” نوشته آیت الله جوادی آملی
📙 مقاله “بهره گیری از روش شناسی اجتهادی لازمه تولید علم دینی” نوشته #علیرضا #اعرافی
📗مقاله ” سنت، #ایدئولوژی و علم” نوشته #حمید #پارسانیا
📃 مقاله ” بازسازی علم مدرن و بازخوانی علم دینی ” نوشته حمید پارسانیا
لینک کانال #علوم_انسانی_اسلامی ↙️↙️
🆔 @olum_ensani_eslami
📌 #ضرورت_بازبینی_در_ساختار_فرهنگی
💢 چند ماهی است که کشور با بحران هایی مواجه شده است که ریشه در فرسوده بودن ساختار های مختلف دارد از جمله ساختار های #فرهنگی.
⭕️ حتی درباره ی مسئله حجاب و عفاف که تقریبا بهانه ی بود برای ظهور بحران های مختلف ، یکی از کم کار ترین ساختار ها ، ساختار های فرهنگی می باشد البته این کم کاری خلاصه نمی شود در مسئله حجاب و عفاف بلکه تمام امور #فرهنگی را شامل است.
⭕️ به عنوان نمونه شورای عالی انقلاب فرهنگی در سنوات مختلف در حوزه عفاف و حجاب مصوباتی داشته و برای بخشهای مختلف حاکمیتی وظایفی را تصویب نموده که لازم الرعایه و لازم الاجر بوده است.
⭕️ دستگاههای ۲۶ گانه تکالیف محوله خودشان را در اجرای سند تحول مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی به خوبی انجام نداده اند یا اینکه ساختار های فرهنگی همچون عقیدتی ها ، نهاد رهبری ها ، حوزه علمیه ها ، تبلیغات اسلامی ها ، ستاد اقامه نماز جمعه ها ووووو هزاران ارگان دیگر ، فرهنگ را بدون فهم به قتلگاه برده اند!!
⭕️ و اگر ورودی در فرهنگ داشته اند با رویکرد تقلیل گرایانه بوده است از این مقدمات پیش گفته مشخص می شود که بازبینی و بازسازی در دیدگاه ها ، ساختار ها و نهاد های فرهنگی امری ضروری است!
⭕️ فرهنگ باید به عنوان یک علم مجزا در حوزه #علوم_انسانی مورد بحث قرار بگیرد و برنامه ها و نمودها بر اساس این علم و نظریه های آن سنجیده و مهندسی شوند ، امروز ساختار های فرهنگی کشور مثل سایر ساختار ها در گیر بی برنامگی و حتی بی سوادی می باشد!
⭕️ ایران عزیز اگر نتواند #فرهنگ خود را بازسازی و بازبینی کند ، توسط فرهنگ های هژمونی طلب دیگر به انزوا و حتی انحطاط کشانده خواهد شد.
________________________________
⚠️ البته مدیریت فرهنگ از عالی به دانی نگاه واقع بینانه ی نیست لذا باید در نگاه خودمان نسبت به امر فرهنگی بازبینی اساسی نماییم .
لینک کانال #علوم_انسانی_اسلامی ↙️↙️
🆔 @olum_ensani_eslami
💢۱. چندی پس از آنکه گفته شد مناسب است روز رحلت #علامه_مصباح بهعنوان روز «علوم انسانیِ اسلامی» معرفی شود، تعدادی از «لیبرالهای ایرانی» که مردابنشینِ جبهۀ اصلاحات هستند، زبان به طعنه و ملامت گشودند و ادّعا کردند که در انبانِ معارف مصباح، کالایی نیست که بتوان بر اساس آن، وی را سرآمد و قلّۀ رهیافت «علوم انسانیِ اسلامی» شمرد و آنچهکه از #مصباح بر جا مانده است، «#علم» نیست.
⭕️ ۲. البتّه گفتگو با این جماعتِ شکستخورده و حاشیهنشین، حاصلی ندارد، وگرنه باید گفت شما که بندبند وجودتان، برخاسته از «ترجمه» است و نسبت به «لیبرالدموکراسی»، حتّی یک سطر نیز افزوده ندارید و تمام هویّتتان، ریشه در روایت لیبرالی از عالَم تجدّد است، حقّ ندارید از «تولید علم» و «نظریهپردازی» و «اندیشهورزی» سخن بگویید. مغز متفکّرِ شما در حلقۀ کیان، چیزی نداشت جز سلسلهای از «ترجمهگریهای بیارجاع». شما در برابر کرسی او زانو زدید، درحالیکه او هرچه داشت، از #پوپر و #هیک و #هرش و #گادامر و ... بود. تنها هنرش، بومیسازیِ نظریههای عالَم تجدّد و ساختهوپرداختهکردن روایتِ بهظاهر اینجایی از آن نظریات بود.
⭕️ ۳. در حاشیۀ کنگرۀ بزرگداشت #علامه_مصباح، نشستی برگزار شد که در آن، جنبههای معطوف به #فلسفۀ_اجتماع و #فلسفۀ_تاریخ در تفکّر علامه مصباح ارائه شد. من در حاشیه و ذیلِ سخنان یکی از شاگردان گرانقدر ایشان، چه نکتهای را نگاشتم و به ایشان عرضه کردم. ایشان نیز پاسخ گفتند. این چند مسألۀ معرفتی را نقل میکنم تا لیبرالهای ایرانی دریابند که «نکتههای معرفتیِ حواشیِ تفکّرِ #علامه_مصباح»، هم غنی و قوّی است و هم خلّاقانه و بازاندیشانه، تا چه رسد به «متن». و امّا آن نکتهها:
🔻[الف]. «#فلسفۀ_اجتماع» و «#فلسفۀ_تاریخ»، از سنخ «فلسفههای مضاف» هستند. در فلسفههای مضاف نیز باید بر اساس چهارچوب روششناختیِ فلسفه، تنها بر «دلیل عقلی» تکیه کرد و از استناد به «نقل دینی»، بر حذر بود. اگر چنین است، پس این دو قلمرو معرفتی، «تکروشی» هستند، درحالیکه #مصباح در مباحث خویش، به نقل دینی نیز ارجاع داده است. حال یا باید گفت که ایشان وجود اصطلاح «فلسفه» را در فلسفههای مضاف، موجب «تقیّدِ روشی» قلمداد نمیکند، بلکه آن را بر «کلاننگری» حمل میکند، یا باید اینگونه تحلیل کرد که استناد ایشان به نقل دینی، در مقام «تأیید بیرونی و ثانونی» است، نه «دلیل درونی و اوّلی». البتّه از نظر وی، درحالیکه نقل دینی نمیتواند در قلمرو فلسفههای مضاف، از عهدۀ اثبات گزارهها برآید، امّا در قلمرو پسافلسفۀ مضاف که علوم انسانی است، بهقطع، نقش جدّی و تعیینکننده دارد و مولّد نظریه است.
🔻[ب]. #مصباح معتقد به وجودِ «#فرهنگ» بهعنوان یک «ساختار اجتماعیِ» دارای «استقلالِ نسبی» از فرد و مرکّب از ارزشها است. برخی از ارزشهای فرهنگی، هم «منشأ انتزاعِ واقعی» دارند و اعتباریِ محض نیستند، ولی همۀ آنها یک «کلّیّت» را شکل میدهند که قدرتِ اثرگذاری بر فرد را دارد و معناده و افقساز است. این جهتگیری، با «فردگراییِ محض»، تفاوت دارد؛ چنانکه میتوان گفت از نظر ایشان، هر چند فرهنگ، «امر عینی» نیست، امّا «امر خارجی» هست. نباید تصوّر کرد که قضایای خارجی، منحصر در قضایای عینی هستند. بهبیاندیگر، فردباوریِ مصباح تا آنجا پیش نمیرود که به «انکار» فرهنگ بینجامد و یا آن را در برابر فرد، «منفعل» و «عاجز» تصویر کنند. او نوعی «رابطۀ دوسویه» و «نسبت متقابل» میان ساختهای اجتماعی و عاملیّتهای انسانی برقرار میکند و این از موضع بینابینیِ وی در قلمرو «هستیشناسیِ اجتماعی» - و سپس تاریخی - حکایت میکند.
🔻 [ج]. #مصباح بر این باور است که «عقلانیّتِ معطوف به فهم دینی»، در مجموع خویش و به طور کلّی، وضعِ تاریخیِ تکاملی دارد و فهم علمای اسلامی نسبت به دین، رو به پیشرفت داشته است. افزونبراین، ایشان معتقد است که «ابتلائات جامعۀ اسلامی» در یک روند تاریخی، «سیر تشدیدشونده» دارند و در حال «پیچیدهشدن» هستند و ازاینرو، «امکانهای کمالی» نیز در حال فزونتر شدن هستند. این قبیل شدنهای برآمده از متن حرکت تاریخ، نشانگر آن است که ایشان به «سیر تکاملیِ تاریخ»، باور دارد؛ هرچند حقیقتِ این تکامل را به تاریخ نسبت نمیدهد و «اجزا» و «عناصر» را متّصف به حکم میکند. ازاینرو، بهصورت عَرَضی و ثانوی میتوان مجموعۀ این تحرّکاتِ تکاملی و فزاینده را در کنار یکدیگر نشاند و در مقام اعتبار، تاریخ را نیز برخوردار از شدنِ تکاملی قلمداد نمود.
#سالگرد_مرحوم_مصباح_یزدی
#فیلسوف_اجتماعی
لینک کانال #علوم_انسانی_اسلامی ↙️↙️
🆔 @olum_ensani_eslami
⭕️ از آنجا که در تلقی پوزیتیویستی، علم به معرفت آزمونپذیر محدود است، مفاهیم و قضایای بنیادی در خارج از قلمرو علم قرار میگیرند و به انسانیات، باورهای اجتماعی و باورهای جامعه علمی ارجاع داده میشوند.
⭕️ در نتیجه علم هویت و تعریف خود را از حوزه فرهنگ و قلمرو معرفتهای غیر علمی میگیرد. در این صورت، چون علم نمیتواند از مفاهیم، مبانی و مبادی خود (که گاه با عنوان «پارادایمهای علمی» از آنها یاد میشود) دفاع علمی کند، هویت مستقل خود را از دست میدهد. با این اتفاق، دیگر علم حوزه مستقلی از حوزه #فرهنگ نخواهد بود و اگر فرهنگ بشری و خصوصاً فرهنگ جامعه علمی عوض شود، پارادایم علم تغییر میکند.
⭕️ با استفاده از همین مطلب، علم را نیز به معرفتهایی که بر اساس نگاه پوزیتویستی غیر علمی بودند، ملحق کردند!!
⭕️ تلقی مابعدتجربی و پسامدرن از علم، ظرفیت و فرصت جدیدی برای علوم انسانی اسلامی پدید آورد. در این تلقی، علوم انسانی اسلامی علمی است که به حسب سوژه و حتی به حسب تعریف، ساختار و هویت علم، متأثر از باورها و عقاید اسلامی است.
⭕️ در این تلقی، علوم انسانی اسلامی در ذیل علم اسلامی قرار میگیرد. علم اسلامی دانشی است که پارادایم، اصول موضوعه و مفاهیم پایهای خود را از قلمرو باورها، ارزشها و مبانی هستی شناختی اسلامی اخذ میکند. به بیان دیگر، علم اسلامی معنایی از علم است که در درون فرهنگ و تاریخ اسلامی شکلگرفته است؛ اعم از آنکه موضوع آن امر طبیعی و یا امور انسانی باشد.
⭕️ در این رویکرد، عقاید، باورها و ارزشهای دینی همانند اساطیر، ایدئولوژیها و دیگر معرفتهای غیر علمی، برساختههای فرهنگی و تاریخیِ بشر خوانده میشوند و علیرغم اینکه به حسب ذات خودْ هویت علمی ندارند، علم را در دامن خود، تفسیر و تعریف میکنند. بنابراین در این تلقی، معارف اسلامی بدان گونه که در متن اندیشه اسلامی حضور دارند، مورد قبول نبوده و به اقتضای رویکردهای پسامدرن بازخوانی میشوند لذا این بحث ها تماماً با قبول فضای غرب بوده است در حالیکه تفاوت کانتکس علم دینی با علم سکولار خیلی بیشتر از این حرف ها می باشد!
⭕️ توصیه می کنیم دوستانی که در حال تحصیل یکی از رشته های علوم انسانی هستند حتما به مطالعه کتب فلسفه علوم انسانی غربی نیز بپردازند تا بدانند علوم انسانی فقط مختص قرن ۱۳ نیست و امروزه انحصار در روش هم خیلی مورد قبول نمی باشد!
⭕️ قسمتی از متن برگرفته از جلسات تدریس استاد #پارسانیا می باشد.
لینک کانال #علوم_انسانی_اسلامی ↙️↙️
🆔 @olum_ensani_eslami