eitaa logo
برای توجّه
320 دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
5هزار ویدیو
26 فایل
بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرّحیمِ لاحَولَ وَ لاقُوَّه اِلّا بِاللّهِ العلیِّ العظیم و صلّی اللهُ علی محمّد و الهِ الطّاهرین وَجعَلنی مِمَّن تَنتَصِرُ بِهِ لِدینِک وَ لا تَستَبدِل بِی غَیری 💥مطالب را کپی کنید و نشر دهید ثوابش به شما هم می رسد. @barayetvajoh
مشاهده در ایتا
دانلود
╲\╭┓ ╭‌ 🍃🌺﷽🌺🍃 ┗╯\╲ 🔴 جلسه 18 🔵 بخش دوم توحيد عبادي و اطاعت ديگران اين معنا كه ت،‌ اثرش آن است كه انسان در هيچ امري مطيع غير خدا نباشد و مطيع احدي جز خداي سبحان نباشد. آنها را كه خداي سبحان دستور داد كه از آنها اطاعت كنيد،‌ آنها در حقيقت اطاعت خداست. اگر خداي سبحان دستور داد از اولي الامر اطاعت كنيد، فرمود: «اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولي الامر منكم»(2) اين اطاعت خداست. اگر خداي سبحان دستور داد نسبت به پدر و مادر اطاعت كنيد،‌ اطاعت پدر و مادر به فرمان خداست اطاعت خداست. اينچنين نيست كه عبادت و اطاعت، شريك‌بردار باشد. اينچنين نيست كه ما در بعضي از امور مطيع خدا باشيم، در بعضي از امور مطيع قانون يا اولي الامر يا پدر و مادر. بلكه اطاعت از قانون اطاعت از اولي الامر، اطاعت از پدر و مادر، همه و همه محصول فرمان خداي سبحان است. تا خداي سبحان اجازه ندهد أحدي نمي‌تواند از أحدي اطاعت كند و سخن او را به عنوان مطاع بپذيرد. مرزبندي اطاعت از مخلوق به اطاعت خالق و محدودهٴ‌ عبادت و اطاعتهايي كه انسان از ديگر افراد مي‌كند از ديگر انسانها مي‌‌‌كند به مرز اطاعت خدا بسته است. كه اين از سخنان متقن رسول خدا (عليه آلاف التحية و الثناء)‌ است. فرمود: «لا طاعة لمخلوق في معصية الخالق»(3) هم كردن از ديگران مشروط است به اينكه دستور بدهد و هم مرز اطاعت از ديگران آنجايي است كه به حد خدايي آسيب نرساند. بنابراين دو بعد ثبوت و سلب اطاعت از اولي الامر يا پدر و مادر به دستور خدا وابسته است. اگر خواستيم از پدر و مادر اطاعت كنيم خدا بايد دستور بدهد. تا كجا بايد اطاعت كنيم و از آن به بعد اطاعت لازم نيست، آن را هم خدا بايد بگويد. لذا رسول خدا فرمود: «لا طاعة لمخلوق في معصية الخالق»(4) كه اگر كسي بخواهد از انساني اطاعت كند در يك امري كه آن امر گناه است، اينجا جاي عبادت و اطاعت نيست. بنابراين كل اطاعات منحصر در امر خداي سبحان مي‌شود. نه اينكه قابل تخصيص باشد كه بعضي از امور از آن خداي سبحان، بعضي از امور از آن اولي الامر يا از آن پدر و مادر و مانند آن. بلكه اينگونه از اطاعتها فرع اطاعت خداي سبحان است خداي سبحان دستور مي‌دهد كه ما از كِي اطاعت كنيم و مرز آنها را هم مشخص مي‌كند. بنابراين «اياك نعبد»(5) بالقول المطلق به اطلاقش باقيست، هيچ جا تخصيص نخورده.‌ نمي‌شود گفت اطاعت را چون اطاعت هم يك نحوهٴ عبادت است هم به نوبهٴ خود عبادت است منتها رقيقتر. نمي‌شود گفت كه در بعضي امور مي‌شود از غير خدا اطاعت كرد. اگر از غير خدا اطاعت مي‌كنيم به خداست. پس از غير خدا هرگز نمي‌شود اطاعت كرد و اين اصل «ان الحكم إلاّ لله»(6) قابل تخصيص نيست كه انسان بگويد در آن گونه از موارد انسان مطيع خداست در مسائل عادي مطيع غير خدا اينچنين نيست بلكه كلاً و از آن خداست و لا غير و به دستور خدا انسان از قانون از اولي الامر از پدر و مادر اطاعت مي‌كند.
╲\╭┓ ╭‌ 🍃🌺﷽🌺🍃 ┗╯\╲ 🔴 جلسه 19 🔵 بخش اول الحمد لله رب العالمين الرحمن الرحيم مالك يوم الدين اياك نعبد و اياك نستعين حصرعبادت و استعانت در اين آيهٔ مباركهٔ «اياك نعبد و اياك نستعين ، مطالبي به عرض رسيد. و يكي از آن فوائد حصر اين است كه انسان وقتي گفت «اياك نعبد» نه خود به غير خدا عبادت مي‌كند نه حاضر است معبود كسي قرار بگيرد. تاكنون بحث در اين بود كه مقتضاي حصر عبادت از آن خدا، اين است كه انسان غير خدا را نپرستد. اگر مجاز نيست كه خدا را بپرستد، مجاز هم نيست كه ديگران قرار بگيرد براي خود، بنده فراهم كند كه عده‌اي او را بپرستند. عبادت بالقول المطلق منحصر مي‌شود دربارهٔ‌ خداي سبحان. نه كسي حق دارد عابد غير خدا باشد و نه حق دارد معبود ديگران باشد. كه اگر كسي خواست كسي را عبادت كند، انسان كه مي‌گويد «اياك نعبد»يعني تو معبودي و همگان تو‌اند، بايد آن وهم را هم بگيرد. پس همانطوري كه حق ندارد غير را كند،‌ حق ندارد خود هم معبود ديگران باشد. و چيزي از اين اطلاق خارج نشده است كه تخصيص پذير باشد. اگر خداي سبحان دستور داد كه به پيامبر بگذار كه كنيد و نه ، دربارهٔ ائمه (عليهم السلام) اطاعت كنيد و نه عبادت، دربارهٔ پدر و مادر اطاعت كنيم و نه عبادت، در يك محدوده‌اي، اينها هم باز به فرمان خداي سبحان است كه بحثش گذشت. و اما مسئلهٔ «و اياك نستعين»آن هم اينچنين است. يعني چيزي از اين اطلاق حصر خارج نشده است. مقتضاي حصر آن است كه خدا مستعان است و لا غير. اين حصر ايجاب مي‌كند كه انسان از غير خدا نگيرد يك و خود را هم و معاون كسي نداند دو. همانطوري كه حق ندارد از خدا كند، حق ندارد كه خود را معين و معاون ديگران بداند. اگر خدا مستعان است و لا غير «و الله المستعان»(5)، اگر مستعان خداست و لا غير، انسان نمي‌تواند مستعان ديگري باشد كه ديگري از او كمك طلب كند. آنگاه آياتي كه مي‌گويد يكديگر را كمك كنيد،‌ بايد در كنار اين آيه روشن بشود يعني چه. پس مقتضايِ حصر استعانت در خداي سبحان آن است كه او مستعان است و لا غير. «و الله المستعان»(6) نه انسان مي‌تواند از غير خدا استعانت كند و نه مي‌تواند ديگري باشد كه ديگري از او بگيرد و از او بخواهد.