به برخی از دوستان قول داده بودم که فهرست منظوم شرح لمعه را برایشان ارسال کنم.👆
در چاپ های سابق از ابتدای طهارت تا انتهای کتاب المساقات در جلد 1 و از ابتدای کتاب الاجاره تا انتهای کتاب الدیات در جلد دوم قرار داشت.
با خط عبدالرحیم و حاشیه های بزرگانی مثل نراقی و آقاجمال و شیخ علی نوۀ شهید ثانی
نسخه نهایی شفاعت.pdf
318.7K
#شفاعت
#حضرت_فاطمه سلام الله علیها
#روایات_شفاعت
#قیامت
دیشب توفیق خدمت پسر عمۀ عزیزم را داشتم، رشتۀ سخن به مقامات #صدیقۀ_کبری (سلام الله علیها) رسید، گفتم:
سال 1394 به درخواست #ستاد_فاطمیه، 35 صفحه دربارۀ #شفاعت_حضرت_زهراء_در_قیامت ؛ نوشته ام. بسیار مشتاق و شادمان شده و درخواست مطالعه آن را نمود.
#فهرست این نوشته از این قرار است:
💡مقدمه (شفاعت در لغت و اصطلاح)/ فلسفه شفاعت
💡فصل اول: شفاعت رهبرى (شفاعت عمل):
تبیین روایات شفاعت رهبری (شفاعت عمل)
1. روایاتی که معنای نام مبارک حضرت را بیان می کند
2. روایات کیفیت تشریف فرمایی حضرت به صحرای محشر و ورود به بهشت و آشکار شدن فضیلت آن بانو بر سایرین
3. روایاتی که می گوید آرزوی حضرت فاطمه در روز قیامت شفیع سادات و شیعیان و محبان است
4. روایت عبور سریع شیعیان به همراه بانوی اسلام، از پل صراط
5. روایت راهنمایی مردان مؤمن به سمت بهشت توسط امیر المؤمنین و رهبری بانوان مؤمن این امت توسط حضرت فاطمه
💡فصل دوم: شفاعت مغفرت
مقدمه1: جاذبه رحمت
مقدمه2: اصل تطهير
مقدمه3: عمل و رحمت دو رکن اساسی نجات و آمرزش:
مقدمه4: مغفرت الهى چه ارتباطى با شفاعت دارد؟
تبیین روایات شفاعت مغفرت:
مقدمه: روایات مردم موافق با اهل بیت را سه دسته نموده است
دسته1 (روایت رهایی دوست دار اهل بیت از عذاب، بعد از طی مراحلی از بلاها)
دسته2(روایت علت نام گذاری حضرت به نام مبارک «فاطمه» )
دسته3(روایات شفاعت شیعیان و محبین و پیروان شیعیان
دسته4 ( خبردادن پیامبر از شفاعت دخترش حضرت فاطمه)
خاتمه: آیا وعده شفاعت باعث جرأت مردم بر معصيت نمى شود؟
@DUROUS_ALSHABAB
#فقه
#اجتهاد
#اجتهاد_پویا
#تحول_فتوا_در_گذر_زمان
#نمونه عملی
1- #توقیفی_بودن_یا_نبودن_عقود
2- #مالکیّت_یا_عدم_مالکیت_کلی_و_جهت
بسیار خوانده و شنیده ایم که باب اجتهاد براى شيعه باز است و گاهی در مبانى فقهاء تغيير جهتى و نظرى داده مى شود،
اکنون دو نمونه را ذکر می خوانیم:
1- بسیاری از فقهای گذشته مى گفتندعقود توقيفيّه اند و لذا در تصحیح معاملات مستحدثه باز می ماندند.
ولى متأخرین گفتند دليلى نداريم كه عقود تعبديّه باشد، لذا معاملات مستحدثه و پيچيده زمان ما همه حل شد.
مثلا: مسأله نجاست چاه تا زمان محقق حلی از مسلّمات فقه بود،
ولی بعد از زمان ايشان طهارت چاه از مسلّمات شد.
2- آیا جهت و كلّى و مسجد و مانند آنها مى توانند مالك چیزی باشند؟
مرحوم سید یزدی در عروة الوثقی بنابر اين مبنا که اینها می توانند مالک باشند، فرموده است:
اگر فقيه پول ندارد تا در کاری که لازم می داند خرج کند؛ مى تواند بر عهدۀ زكات قرض بگیرد.
و چنانچه از دنيا برود؛ قرض او بر عهدۀ جهت زكات (بر ذمّه زكات) است.
@DUROUS_ALSHABAB
May 11
#لغت
#وجه_نامگذاری
#شفاعت
#شفع
#وتر
#شفع
شفع و شفاعت هر دو مصدراند به معنى ضمیمه كردن چيزى به چيزى.
راغب گويد «الشَّفْعُ: ضَمُّ شَيْءٍ إِلَى مِثْلِهِ»
در اقرب الموارد گفته «شَفَعَ الْعَدَدَ: صَيَّرَهُ زَوْجاً أَي أَضَافَ إِلَى الْوَاحِدِ ثَانِياً».
کاربرد واژۀ شفع در قرآن:
«وَ الشَّفْعِ وَ الْوَتْرِ. وَ اللَّيْلِ إِذا يَسْرِ» (فجر: 3 و 4).
#شفع در اي آیه اسم است به معنى (جفت) چنانكه #وتر به معنى (تك) است
يعنى: قسم به جفت و تك و قسم به شب آنگاه كه مي رود.
#شفاعت
ظاهرا شفاعت را از آن جهت شفاعت گویند كه شفيع خواهش خويش را به ايمان و عمل ناقص طرف ضمیمه ميكند و هر دو مجموعا پيش خدا اثر ميكنند.
منبع
قاموس قران، ج4، ص: 48 (با اندکی تصرف)
@DUROUS_ALSHABAB
دروس الشباب
#فقه #اجتهاد #اجتهاد_پویا #تحول_فتوا_در_گذر_زمان #نمونه عملی 1- #توقیفی_بودن_یا_نبودن_عقود 2- #م
در توضیح مثال قرض، یک کلمه جا افتاده بود، اصلاح شد. اگر کسی قبل از این ساعت خوانده، دوباره بخواند.
#امام_حسین
#اخلاق
#خانواده
#سلوك_خانوادگي_امام
#اظهار_علاقه به #همسر_و_فرزندان :
أبو الفرج اصفهانی در کتاب الأغانی می گوید: «و عبد الله بن الحسين و أمه الرباب بنت إمرئ القيس و هي التي يقول فيها أبو عبد الله الحسين:
لَعَمرُكَ إِنَّنِي لَأُحِبُّ دَاراً
تَكُونُ بِهَا سُكَينَةُ وَ الرُّبَابُ
أُحِبُّهُمَا وَ أَبذُلُ جُلَّ مَالِي
وَ لَيسَ لِعَاتِبٍ عِندِي عِتَابٌ
یعنی: مادر عبد اللَّه بن الحسين، (رباب) دختر امري القيس است كه امام حسين در باره اش چنین فرموده است:
1- به جان تو قسم من آن خانه ای را دوست دارم كه سكينه و رباب در آن باشند
2- من ايشان را دوست دارم و بيشتر مال خود را براي آنان بذل و بخشش مي كنم و كسي نمي تواند مرا مورد عتاب قرار دهد.
اين سكينه اي كه امام حسين ذكر نموده از رباب است.
نام اين سكينه: امينه بود. كلمه: سكينه كه غالبا به آن بانو گفته ميشد نام او نبوده است.
همین شعر را ابو حنيفه، نعمان بن محمد بن منصور بن احمد بن حَيُّون تميمى مغربى، متولد 259 هجری و متوفای 363 هجری در کتاب:
#شرح الأخبار في فضائل الأئمة الأطهار عليهم السلام ؛ ج3 ؛ ص177
در باب (ذِكرُ مَن قُتِلَ مَعَ الحُسَينِ صلوات اللّه عليه مِن أَهلِ بَيتِهِ) آورده است.
او این جمله را نیز افزوده است که حضرت این بانو را دوست می داشت و درباره اش این شعر را می گفت.
نیز ابن الجوزي این مطلب و شعر را در تذكرة الخواص ص 265 آورده است.
@DUROUS_ALSHABAB
شهادت پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله)
و امام حسن مجتبی و امام رضا (علیهما السلام) را خدمت شما دوست داران و شیعیان اهل بیت علیهم السلام تسلیت عرض می کنم.
التماس دعا، خصوصا در مجالس روضه و اشک.
فلسفه خلقت در اسلام1.pdf
334.2K
#یادآوری1
#فلسفۀ_خلقت_در_اسلام
#فلسفۀ_زندگی_طلبگی_و_هدف_آن
#یادآوری
نام #اولین نوشته ای است که جدی نوشتم و در مجله فروغ اندیشه با نام #فلسفۀ_خلقت_در_اسلام چاپ شد.
#سبک این نوشته #عرفان_نظری است
و در نهایت به #فلسفۀ_وجود_نبی و #امام و #مبلغان_علوم_دینی پرداخته ام.
یعنی:
دربارۀ
#فلسفۀ_زندگی_طلبگی_و_هدف_آن
نوشته ام.
اولین مخاطب این نوشتار همسرم است که به زندگی طلبگی عشق می ورزد و همواره مشوق من برای استقامت و صبر بر مشکلات زندگی طلبگی بوده است.
خداوند پدر بزرگوارش و محبان و شیعیان امیر المؤمنین علی علیه السلام را رحمت کند و همنشین اهل بیت علیهم السلام قرار دهد.
@DUROUS_ALSHABAB
نگاهی به زندگینامه و آثار خواجه نصیر الدین طوسی.pdf
172.3K
#دومین مقاله بنده که در مجله فروغ اندیشه چاپ شد.
عنوان:
نگاهی به زندگی نامه و آثار #خواجه_نصیر_الدین_طوسی
@DUROUS_ALSHABAB
#نوشتن
#فضیلت_نوشتن نه #دانستن
مداد العلماء أفضل من دماء الشهداء
عبارت فوق، روایت نیست، برداشتی از روایت زیر است:
رَوَى الْمُعَلَّى بْنُ مُحَمَّدٍ الْبَصْرِيُّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ عَمْرِو بْنِ زِيَادٍ عَنْ مُدْرِكِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع قَالَ: «إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ جَمَعَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ النَّاسَ فِي صَعِيدٍ وَاحِدٍ وَ وُضِعَتِ الْمَوَازِينُ فَتُوزَنُ دِمَاءُ الشُّهَدَاءِ مَعَ مِدَادِ الْعُلَمَاءِ فَيَرْجَحُ مِدَادُ الْعُلَمَاءِ عَلَى دِمَاءِ الشُّهَدَاءِ».
یعنی: مدرك بن عبد الرحمن از امام صادق عليه السّلام روايت كرده است كه فرمود:
چون روز قيامت شود، خداى بزرگ، همۀ مردمان را، در پهنهاى يكسان گرد آورد، و ترازوها گذارده شود. آنگاه خون شهيدان را با مداد دانشمندان در دو كفّه ترازو نهند، پس مداد دانشمندان بر خون شهيدان برتری يابد.
نکته: واژۀ «مداد» را به #مرکّب ترجمه نموده اند، زیرا مداد قلمی بوده که در مرکب می زدند و با آن می نوشتند.
#استعارۀ_تصریحیۀ_عنادیه
مرحوم محمد تقی مجلسی (مجلسی اول) می فرماید: واژۀ «موازین» در معنای دیگری به کار رفته است. او برای تأیید گفتۀ خویش به گفته شیخ صدوق در کتاب الإعتقادات نیز استشهاد می کند.
روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه (ط - القديمة)، ج13، ص: 107
#درخواست
اگر عزیزی از خوانندگان #شرح این استعاره را گزارش کند؛ برای مطالعه و استفاده دوستان، بارگذاری خواهد شد.
#ارزش_نوشتن و برتری آن بر #دانستن و #طلب_العلم
بزودی با استفاده از شرح #شهید_ثانی خدمت شما تقدیم خواهد شد.
منبع:
من لا يحضره الفقيه ؛ ج4 ؛ ص398 / ابن بابويه، محمد بن على، - قم، چاپ: دوم، 1413 ق.
الأمالي( للصدوق)، ص: 168 / ابن بابويه، محمد بن على، - تهران، چاپ: ششم، 1376ش.
@DUROUS_ALSHABAB
#تکامل_در_نوشتن_و_بیان
عده ای از طلاب فکر می کنند، نویسندگان از اول خوب می نوشتند، یا مهارت مقاله نویسی داشته اند، کافی است آثار نویسندگان را بر حسب ترتیب زمانی و با توجه به غرض آنها، مقایسه کنید تا متوجه شوید
هر چه تجربه بیشتر می شود و هر چه مطالعات و افکار دقیق تر می شود، قلم و بیان آنان هم تغییر می کند
آری #تکامل_در_نوشتن_و_بیان هم جاریست.
#تکامل_در_نوشتن_و_بیان
اولین مقاله بنده را با آخرین مقاله مقایسه کنید.
#نقش_علم_بدیع در دانش های #اصول و #فقه
چاپ نشریه قرآنی المصطفی با نام:
کاربست دانش بدیع در استنباط از آیات الاحکام با تکیه بر آرا و آثار دانشمندان یکصد سال اخیر حوزه علمیه قم
http://pam.journals.miu.ac.ir/article_8278.html
دروس الشباب
#نوشتن #فضیلت_نوشتن نه #دانستن مداد العلماء أفضل من دماء الشهداء عبارت فوق، روایت نیست، برداشتی از
#حدیث
#مداد_العلماء أفضل من #دماء_الشهداء
#شرح_شهید_ثانی
#آداب_علم_آموزی
بر نویسنده واجب است که در نوشتن نیت اخلاص برای خدای تعالی داشته باشد
همان طور که
در طلب علم (دانشجویی) نیز باید نیتش خالص برای خدا باشد،
{ #فایده¬_های_نوشتن و #علت_عبادت_بودن_آن}:
زیرا نوشتن عبادت است
و روشی برای تحصیل علم و حفظ (پاسبانی) آن است. {حدیث شریف: «طلب علم عبادت است»}؛
پس برای غیر خدا نوشتن –مانند نوشتن برای لذت های نفسانی و دنیا طلبی- همانند طلب علم برای غیر خدا، {ناپسند} است. و عاقبتش و کیفرش نیز همانند آن است. ....
{ #ثواب_نوشتن }
پس معلوم شد که ممکن است ثواب نوشتن از ثواب طلب علم بیشتر باشد، زیرا:
در برخی موارد، نفعش بیشتر است، {چون به غایبین هم می رسد}
فایدۀ نوشتن، مستدام و دنباله دار است.
شاهد دیگر این است که بر اساس روایات:
#مداد_علماء بر #خونهای_شهیدان برتری دارد.
{برخی گفته اند: به خاطر اینکه مداد علماء شهید پرور است.}
منبع:
منية المريد ؛ ص341
شهيد ثانى، زين الدين بن على، منية المريد - قم، چاپ: اول، 1409ق.
@DUROUS_ALSHABAB
Microsoft Word - نقد حديث وصيت در کتاب الغيبة شيخ طوسي.pdf
137.2K
#حفظ_کتاب_های_حدیث
اهمیت #کتاب_های_علماء
#نقد_حدیث_وصیت
#شبهات_یمانی_دروغین احمد الحسن بصری
مرحوم ثقة الإسلام شیخ کلینی در کتاب #الكافي (ط - الإسلامية) ؛ ج1 ؛ ص52 می فرماید: كتاب های خود را محافظت كنيد كه در آينده بدان نيازمند خواهيد شد.
#متن_حدیث
10- مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنِ ابْنِ بُكَيْرٍ عَنْ عُبَيْدِ بْنِ زُرَارَةَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع احْتَفِظُوا بِكُتُبِكُمْ فَإِنَّكُمْ سَوْفَ تَحْتَاجُونَ إِلَيْهَا.
#امر_احتفظوا_بکتبکم
امر دال بر وجوب است.
از این حدیث معلوم می شود که سنت نقل کتبی احادیث از زمان حضور ائمه رواج داشته و یکی از تکالیف اصحاب بوده است.
#نقد_حدیث_وصیت
با توجه #شبهات_مبلغان فرقه #یمانی_دروغین ؛
#مدّعی_کذاب؛ #احمد_الحسن
در پاسخ سؤالات پسرخاله ام که هم نکته سنج و هم اهل مطالعه و تفکر است، #نقد_حدیث_یمانی را در یک شب از ساعت 22 تا حدود 1بامداد به قدر تحمل خود و مخاطبم نوشتم
این کار باعث شد که برای خیلی دیگر نیز مفید واقع شود.
#قواعد_مقاله_نویسی
رعایت این قواعد برای جامعه علمی لازم است ولی برای گفتگوهای دوستانه یا پاسخ به حوائج فوری مؤمنان چندان لازم به نظر نمی آید، لذا به خود جرأت دادم و اینچنین فوری پاسخ سؤال پسر خاله ام را نوشتم.
@DUROUS_ALSHABAB
#قرآن
#ترجمه : «إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُمْ بِهِ »
#اسمیة_الجملة
#نقد_ترجمه_های_مشهور
#ترجمۀ_بلاغی
بررسی تطبیقی ترجمه های مشهور از عبارت «إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُمْ بِهِ » در آیه 58 سوره نساء:
إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلى أَهْلِها وَ إِذا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ كانَ سَميعاً بَصيراً .
#الهی_قمشه ای: «همانا خدا شما را پند نيكو مىدهد»
نقد ترجمۀ فوق:
1. ضمیر «به» ترجمه نشده، 2. معلوم نیست «ما» به چه معناست. 3. «نعم» حالت وصفی دارد نه معنای انشای مدح
#آیتی: «. خدا شما را چه نيكو پند مىدهد.»
1.ضمیر «به» ترجمه نشده است. 2- «ما» ترجمه نشده است.
#مکارم: «خداوند، اندرزهاى خوبى به شما مىدهد! »
همان اشکالات ترجمۀ الهی قمشه ای
#مشکینی: « حقّا كه خداوند شما را به نيكو اندرزى موعظه مىكند»
اگر چه «به» ترجمه شده ولی ترجمۀ «ما» از قلم افتاده است. شاید به خاطر اینکه مرجع «به» همان «ما» است و خواسته سلیس ترجمه کند.
#فولادوند و #رضایی: «در حقيقت، نيكو چيزى است كه خدا شما را به آن پند مى دهد.»
«إنّ» را به معنای «فی الحقیقة» ترجمه نموده است.
#اشکال_همۀ_ترجمه_های_فوق:
هیچ کدام به #اسمیة_الجملة بودن آیه توجه نکرده اند.
توضیح:
آیه می توانست چنین باشد: «نعما یعظکم الله به» ولی «الله» مقدم شد و فاعل «یعظکم» ضمیر مستتری است که به الله بر می گردد. این جابجایی سبب پیدایش یک جملۀ کبری شد که اصطلاحا مصداق «#اسمیة_الجملة» است.
حال غرض تقدیم الله بر «نعما یعظکم به» و سپس تأکید آن با إنّ چیست؟
اگر چه مترجمین سعی کرده اند که إنّ را ترجمه کنند ولی هیچ کدام سعی در ترجمۀ #تقدیم الله نداشته اند.
البته حق دارند
چون #ترجمۀ_بلاغی قرآن کاری بس دشوار است.
@DUROUS_ALSHABAB
#قرآن
#نقش_صرف در #ترجمۀ_قرآن
#اسم_فاعل
#اسم_مفعول (#خلط اسم فاعل و اسم مفعول در #ترجمه)
#نقد_ترجمه_های_مشهور
الف. سوره #آل_عمران آیه 125: «يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُمْ بِخَمْسَةِ آلافٍ مِنَ الْمَلائِكَةِ مُسَوِّمينَ»
به ترجمۀ واژۀ #مُسَوِّمِینَ (به کسر واو؛ اسم فاعل) دقت کنید:
#فولادوند و #مشکینی و #انصاریان : پروردگارتان شما را با پنج هزار فرشته #نشاندار يارى خواهد كرد. (ترجمۀ #مسوَّمین ؛ اسم مفعول = نشاندار)
#آدینه_وند : پروردگارتان شما را به پنجهزار نفر از فرشتگان #نشاندار يارى ( همانند ترجمۀ قبل)
#مکارم : خداوند شما را به پنج هزار نفر از فرشتگان، كه #نشانه_هايى_با_خود_دارند، مدد خواهد داد! (معهم سُوَّمٌ = خروج از مفرد و ترجمۀ یک جمله که این واژه هیچ دلالتی بر آن ندارد.)
#آیتی : خدا با پنج هزار از فرشتگان #صاحب_علامت شما را يارى كند. (خروج از معنای اسم فاعل و استعمال در صفت مشبهه)
#الهی_قمشه : خدا پنجهزار فرشته را با پرچمى كه نشان مخصوص سپاه اسلام است به مدد شما مى فرستد. (#باء در بخمسة آلاف را ترجمه نکرده یا بر سر مسومین در آورده است ؛ #مسومین را به صورت اسمی و به معنای #پرچمِ نشان دانسته است.)
#رضایی : پروردگارتان شما را با پنج هزار (نفر) از فرشتگان، #نشانه_گذار، مدد خواهد كرد (ترجمه صحیح: مسوِّم: نشانه گذار)
کاربرد #مُسَوَّم (#اسم_مفعول ) در #قرآن :
«مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ» آل عمران: 14. به معنای: اسبان داغ نهاده و نشاندار.
#نکته :
اشکال فوق بر مبنای قرائت #عاصم و #ابن_كثير و #ابو_عمرو است که #مُسَوِّمِينَ را به صيغه فاعل خوانده اند و مترجمان فوق بر طبق همین قرائت ترجمه نموده اند و ذیل همین قرائت، ترجمۀ خویش را چاپ نموده اند،
در حالی که سایر قاریان سبعه، این واژه را به صيغه مفعول خوانده اند.
@DUROUS_ALSHABAB
#فروق_اللغة
فرق دو واژۀ #صحّة و #سلامة
#جایگاه اصلی و مجازی
#روایت
واژۀ #سلامت نقیض #هلاک است و در برابر آن به کار می رود
در حالی که واژۀ #صحت نقیض #آفة است و منظور از آفت چیزهایی مثل مرض و شکستگی و امثال آن است که بر جسم انسان عارض می شود.
#جایگاه استعمال هر کدام از این دو واژه:
بنابراین،
1- جملۀ «سلم الرجل من علّته» زمانی به کار می رود که انسان مبتلا به مرضی باشد که خوف هلاکت و مرگ یا نقص عضو برود.
و اما زمانی که ترس مرگ یا نقص عضو نرود، می گویند: صحّ الرجل من علّته.
2- استعمال واژۀ #سلامت در جایی که خوف هلاک نمی رود، از باب مجاز شایع است.
3- دو واژۀ #صحیح و #سالم برای خداوند به کار نمی رود، زیرا این دو واژه نسبت به کسی کاربرد دارد که امکان ابتلا به هلاکت یا مرض را داشته باشد. و تعالی الله عن ذلک
#روایت:
در اینجا چند روایت برای درک بهتر فرق بین سلامت و صحت از کتاب شریف غرر الحکم از سخنان امیر المؤمنین علی علیه السلام ذکر می شود:
الصِّحَّةُ أَفْضَلُ النِّعَم / صحّت بدن افضل نعمتها و افزونترين آنهاست.
الصِّحَّةُ أَهْنَأُ اللَّذَّتَيْن / صحّت گواراتر دو لذّت است يعنى همه لذّتها يك طرف است و صحّت يك طرف و آن گواراتر است از همه آنها، يا اين كه آن را با هر لذّتى كه بسنجند صحّت گواراتر است از آن.
بِصِحَّةِ الْمِزَاجِ تُوجَدُ لَذَّةُ الطَّعْم/ به صحت مزاج، لذّت مزه درک می شود.
كَيْفَ يَغْتَرُّ بِسَلَامَةِ جِسْمٍ مُعَرَّضٍ لِلْآفَات / چگونه فريب خورده شود به سلامتى جسمى كه در معرض آفتها قرار داده شده است؟! يعنى بدن هر چند سلامتى داشته باشد چون در معرض آفتهاست و هر لحظه احتمال اين هست كه آفتى عارض آن شود آن سلامتى قابل اين نيست كه كسى بآن فريب خورد و از ياد مرگ و تهيه آن غافل گردد، يا بآن سلامتى شادمان و فرحناك گردد، شادمانى در سلامتى أخروى باشد كه ديگر آفتى را بآن راهى نباشد.
لَا لِبَاسَ أَجْمَلُ مِنَ السَّلَامَة/ هیچ جامه ای زیباتر از سلامتی نيست.
#منبع:
فروق اللغة / أبوهلال عسکری
غرر الحکم / آمدی
@DUROUS_ALSHABAB
#نحو
#پیش_فرض_ها
#اختلاف_در_ترکیب به خاطر #اختلاف_در_پیش_فرض_ها
#حال
#تمییز
در إعراب «#ذهباً» در مثال زیر اختلاف است:
. لی خاتمٌ ذَهَباً (ذَهَب: طلا - خاتم: انگشتر)
نظریه #مبرد و #ابن_مالك ، و #ابن_هشام در أوضح المسالک: نصبش بنابر #تمییز بودن بهتر است.
#دلیل:
1- اسم منصوب در این مثال #جامد است و 2- #ثابت و ملازم است نا متغیّر و 3- اسمی (خاتمٌ) که از آن رفع ابهام شده است، نکره است.
در حالی که #اصل در حال #مشتق بودن و #منتقله بودن است. و #ذوالحال نیز باید #معرفه باشد.
نظریه #سيبويه : نصبش فقط بنابر #حال بودن صحیح است.
#دلیل:
تمییز رافع ابهام از #ذات یا بعد از #مقدار می آید یا بعد از #شبه_مقدار و لا غیر.
در حالی که خاتم، مقدار یا شبه مقدار نیستند.
@DUROUS_ALSHABAB
#سال_قمری
#ماه_قمری
#سال_شمسی
هر ماه قمرى 29 روز و دوازده ساعت و 44 دقيقه است،
و يكسال قمرى 354 يا 355 شبانه روز مىباشد؛
و سال شمسى از اول فروردين شروع و به آخر اسفند ختم مىشود، و شش ماه اول سال هر ماه 31 روز و پنج ماه بعد هر ماه 30 روز، و ماه اسفند در سالهاى عادى 29 روز و در سال كبيسه 30 روز مىباشد؛
و بر اساس اين محاسبه هر سال شمسى 11 روز از سال قمرى بيشتر است؛
و چون از نظر قرآن و روايات ملاك در عبادات و تكاليف شرعيّه ماههاى قمرى است، لذا بلوغ شرعى كه اول تكليف است بر اساس سال قمرى تعيين گرديده است.
@DUROUS_ALSHABAB
#فقه
#اصول
#تکلیف
#شروط_تکلیف
شروط تكليف به سه دسته تقسيم مىشوند:
#دسته اول: #شروط_اصل_تكليف بر عهدۀ مکلف که سه چيز است:
*بلوغ
*عقل
*قدرت
#دسته دوم: #شروط_تنجّز_و_فعلیّت تكليف، که مهمترین آنها عبارتند از:
*علم
*عدم اضطرار و اكراه و خطا و فراموشی؛ و نیز عدم تکلیف اهم مزاحم با تکلیف فعلی
با توجه به اینکه شروط فعلیت در هر باب فقهی با باب دیگر متفاوت است، نمی وان بیشتر از این را نام برد، بلکه باید شروط هر تکلیف در باب خاص خودش بیان شود.
#دسته سوم: #شروط_صحت_تكليف، که بر دو گونه است:
گونه نخست- شروط صحتی که در تمامی ابواب فقهی مشترک است و آن دو چیز است:
اول- #اسلام
دوم- #ولايت
گونه دوم- شروط صحت مختص که باید در ضمن هر باب فقهی به طور جداگانه بررسی شود.
@DUROUS_ALSHABAB