eitaa logo
دروس الشباب
400 دنبال‌کننده
121 عکس
25 ویدیو
53 فایل
محور مباحث این کانال، علوم اسلامی و دروس حوزوی است. باز ارسال مطالب با ذکر آدرس کانال، مجاز است. ارتباط با ادمین: @Ebn_Ahmad
مشاهده در ایتا
دانلود
ج1.mp3
44.5M
آشنایی با بلاغت اسلامی جلسه1 https://eitaa.com/NAHV_ALSHABAB
ج2.mp3
49.29M
آشنایی با بلاغت اسلامی جلسه2 https://eitaa.com/NAHV_ALSHABAB
ج3.mp3
42.96M
آشنایی با بلاغت اسلامی جلسه3 https://eitaa.com/NAHV_ALSHABAB
هدایت شده از با نهج البلاغه
بسم الله 🔵معاویه و اهل تسنن بیش از نیمی از مسلمانان جهان را حنفی‌های سنّی تشکیل می‌دهند که ابوحنیفه را امام خود می‌دانند. ابوحنیفه بیش از پنجاه سال از عمرش را در عصر حکمرانی بنی‌امیه سپری کرد و با بنی‌امیه بویژه شخص معاویه مخالف بود. 🔻او در دوگانه علوی ـ اموی از موضع علی بن ابیطالب دفاع می‌کرد و معتقد بود هیچ کس با علی نجنگیده مگر آنکه حق با علی بوده است. آروز می‌کرد که کاش در صفین بودم و به سپاه علی می‌پیوستم و با معاویه مبارزه می‌کردم! در پاسخ به سؤالی درباره جنگ صفین گفته است: «خون‌های لشکریان معاویه، شمشیرهای ما را تطهیر کرد، پس چرا زبان‌هایمان را با بازگویی فضاحتها و رسواییهای آنان، تطهیر نکنیم»؟! او از فرزند معاویه نیز بیزار بود و برای شهادت امام حسین علیه السلام و یارانش اشک می‌ریخت. حنفیان هنوز با تأسّی به او است که برای ابی‌عبدالله‌ع عزاداری می‌کنند (کتاب النقض عبدالجلیل قزوینی ص401 و 402.) و یکی از نخستین مقتلهای عاشورایی در زبان فارسی (روضة الشهداء) را عالم سنّی حنفی، ملاحسین کاشفی نوشته است! 🔻از قیامهایی که علیه بنی‌امیه شکل می‌گرفت حمایت می‌کرد. قیام زیدبن علی علیه بنی‌امیه را به جنگ پیامبر بامشرکان بدر تشبیه می‌کرد و ده‌هزار درهم به انقلاب زید کمک کرد تا در مبارزه بر علیه دودمان معاویه مورد استفاده قرار بگیرد! آنقدر از دودمان معاویه بیزار بود که تصمیم داشت به قیام زید بپیوندد اما چون امانتهای مردم در نزد او بود و از نظر فقهی معتقد بود هر کس زیر بار امانت مردم بمیرد به مرگ جاهلیت مرده، نتوانست به قیام زید بپیوندد! برای شهادت زید می‌گریست! در قیام یحیی بن زید بر علیه بنی‌امیه نیز، آشکارا مردم را به یاری او فرا می‌خواند. 👈امویان برای جذب او منصب قضا را به او پیشنهاد کردند اما وقتی با امتناع او مواجه شدند، او را زندانی کرده و یکصد تازیانه به او زدند! جلاد آنقدر ابوحنیفه را زده بود که وقتی نزد حاکم رفت، به او گفت ابو حنیفه مرد! (إن الرجل میّت) آثار شکنجه و داغ و شلاق آنچنان بر چهره ابوحنیفه وجود داشته، که احمد حنبل هرگاه به یاد آن فاجعه می‌افتاد می‌گریست! پ ن: البته دیدگاه ابی حنیفه، از نظر سیاسی و کلامی (امامت و خلافت اسلامی) با دیدگاه زبدیه مطابق است؛ یعنی ضمن پذیرش خلافت خلفای راشد و اعتقاد به افضلیت امام علی ع نسبت به عثمان، پس از ایشان خلافت معاویه را قبول نداشت و به امامت و خلافت امام حسن مجتبی ع معتقد بود و بعد از ان حضرت نیز امامت و خلافت را حق فرزندان فاطمه می دانست. با این حال وی برای خود استقلال در نظریه پردازی قائل بوده است و نمی توان وی را در اندیشه های فقهی و کلامی اش تابع اهل بیت ع دانست. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ 📚مناقب الامام الاعظم ابی‌حنیفه، مکی 📚ابوحنیفه حیاته و عصره، محمد ابوزهرة 📚جایگاه اهل بیت علیه السلام از دیدگاه ابوحنیفه (پایان نامه)، محمدشفق خواتی. ، شماره 74 https://eitaa.com/banahjolbalaghe لینک کانال↙️ https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
یادداشت آیت الله طبسی در مورد معاویه در خبرگزاری حوزه : https://hawzahnews.com/xbRyS و سایت امامت: https://emamat.org/?p=2853
هدایت شده از اصول و فقه شیعه
نظر_استاد_معظم_حاج_آقای_شوپایی_پیرامون_تغییر_کتب_درسی.docx
18.7K
💠استاد معظم حاج آقای شوپایی در ابتدای درس خارج امروز نکاتی پیرامون تغییر کتب درسی حوزه بیان فرمودند: جایگزین کردن این کتب به کتبی که از استحکام و عمق در متن برخوردار نیستند و قابلیت پروراندن روحیه اجتهاد را ندارد، تغییر و تبدیلش وجهی ندارد. •┈••✾••┈• کانال اصول فقه شیعه : @halgheysaniye
رابطه و روایت (علینا إلقاء الأصول و علیکم التفریع) را با الفاظ و تعبیرات مشابهی شنیده ایم و در کتاب های درسی و مباحث مربوط به مشروعیت اجتهاد و رد اخباری گری دیده ایم. به قول (رحمةالله علیه) یکی از اجتهاد امامیه بر اجتهاد در و اتباع بدعت گذار آنان همین است که : عامه با توسل به فهم و رای شخصی فقیه و قیاس و... شروع به اجتهاد و فهم دین خدا کردند ولی طائفه امامیه ابتدا در محضر امامان معصوم، زانوی شاگردی بر زمین ادب و ولایت زده و سپس با راهنمایی آنان شروع به تفکر و اجتهاد و صدور فتوا کردند. چونان طفلی که زیر نظر مادری مهربان و بعد از اینکه روزها و ماه ها راه رفتن مادر و پدر را دیده حالا می خواهد خودش راه رود. آری زانوی ادب زدن در محضر استاد و یاد گیری کامل قواعد تفکر صحیح و موافق مذهب، شرط اجتهاد سالم و گرفتار نشدن در اوهام و خیالات باطل است. کانال : https://eitaa.com/NAHV_ALSHABAB
درس رسائل پایه٧ از ابتدای کتاب مکان: مدرس آیت‌الله تبریزی، طبقه2 اتاق 209 زمان : 7 صبح (به ساعت مهر) شروع از ٩ مهرماه یادآوری می کنم که چند صفحه از ابتدای کتاب را قبل از اربعین خوانده ایم.
اسباب و الفاظ دال بر معنا: اعراب و غیر اعراب مثل ماده کلمه یا وزن آن معانی اعرابی نظیر فاعلیت و مفعولیت و... این معانی بر حروف عارض نمی شود و لذا حروف مبنی بالاصاله اند.
-عامل در باب -تنازع_در_قرآن بسیار شنیده می شود که در کاربرد چندانی ندارد. در این پیام قصد دارم با فهرست کردن آیات قرآن، کاربرد و تنوع در را نیز نشان دهم. : برای توضیح آیات ذیل به البحر المحیط اثر ابوحیان؛ و تفسیر کشاف نوشته زمخشری؛ و التبیان فی إملاء ما من به الرحمن تألیف عکبری و الجمل زجاجی و الدر المصون نگاشته سمین حلبی مراجعه شود. متنازعین فعل باشند: 1 - كلوا واشربوا من رزق الله [2: 60]. 2 - واذكر ربك كثير وسبح بالعشي والإبكار [3: 41]. 3 - وليخش الذين لو تركوا من خلفهم ذرية ضعافا خفوا عليهم فليتقوا الله [4: 9]. 4 - يريد الله ليبين لكم ويهديكم سبل الذين من قبلكم [4: 26]. 5 - وحاجه قومه قال أتحاجوني في الله [6: 8]. 6 - لقد تقطع بينكم وضل عنك ما كنتم تزعمون [6: 94]. 7 - قل تعالوا أتل ما حرم ربكم عليكم [6: 151]. 8 - فذروها تأكل في أرض الله [7: 73]. 9 - وأمر قومك يأخذوا بأحسنها [7: 145]. 10 - وإذا تتلي عليهم آياتنا قالوا قد سمعنا لو نشاء لقلنا مثل هذا [8: 31]. 11 - ثم انصرفوا صرف الله قلوبهم بأنهم قوم لا يفقهون [9: 127]. 13 - كتاب أحكمت آياته ثم فضلت من لدن حكيم خبير، ألا تعبدوا إلا الله [11: 1 - 2]. 14 - قال إني أشهد الله واشهدوا أني بريء مما تشركون [11: 54]. 15 - يقدم قومه يوم القيامة فأوردهم النار [11: 98]. 16 - نحن نقص عليك أحسن القصص بما أوحينا إليك هذا القرآن [12: 3]. 17 - شاكرا لأنعمه اجتباه وهداه إلى صراط مستقيم [16: 121]. 18 - ولقد آتينا موسى تسع آيات بينات فاسأل بني إسرائيل إذ جاءهم فقال له فرعون [17: 101]. (بنابر برخی قراءات/تفسیر البحر المحیط) 19 - يا أيها الذين آمنوا اذكروا الله ذكرا كثيرا، وسبحوه بكرة وأصيلا [33: 41 - 42]. 20 - لا ترفعوا أصواتكم فوق صوت النبي ولا تجهروا له بالقول كجهر بعضكم لبعض أن تحبط أعمالكم [49: 2]. 22 - عبس وتولى أن جاءه الأعمى [80: 1 - 2]. 23 - آتوني أفرغ عليه قطرا [18: 96]. 24 - يستفتونك قل الله يفتيكم في الكلالة [4: 176]. 25 - ويرسل الصواعق فيصيب بها من يشاء [13: 13]. 26 - وإنه كان يقول سفيهنا على الله شططا [72: 4]. متنازعین وصف باشند: 1 - رسلا مبشرين ومنذرين لئلا يكون للناس على الله حجة بعد الرسل [4: 165]. 2 - إن أنا إلا نذير وبشير لقوم يؤمنون [7: 188]. 3 - وإن أدري أقريب أم بعيد ما توعدون [21: 109]. یکی از متنازعین فعل و دیگری وصف باشد: 1 - فنادته الملائكة وهو قائم يصلي في المحراب [3: 39]. 2 - واخشوا يوما لا يجزي والد عن ولده ولا مولود هو جاز عن والده شيئا [31: 33]. مصدر باشند: 1 - ولكم في الأرض مستقر ومتاع إلى حين [2: 36]. أعمل الثاني، البحر 1: 164. 2 - وعلى المولود له رزقهن وكسوتهن بالمعروف [2: 233]. 3 - ولكن تصديق الذي بين يديه وتفصيل الكتاب لا ريب فيه من رب العالمين [10: 37]. (تفسیر کشاف) 4 - فشهادة أحدهم أربع شهادات بالله [24: 6]. (تفسیر البحر المحیط و املاء ما منّ به الرحمن) 5 - تبصرة وذكرى لكل عبد منيب [50: 8]. 6 - هدى وبشر للمؤمنين [2: 97، 27: 2]. 7 - هدى وموعظة للمتقين [3: 138، 5: 46]. 8 - نورا وهدى للناس [6: 91]. 9 - هدى ورحمة لقوم يؤمنون [7: 52 - 203]. 10 - هدى ورحمة للمؤمنين [10: 57، 27: 77]. 11 - هدى ورحمة لقوم يؤمنون [12: 111، 16: 64]. 12 - هدى وبشرى للمسلمين [16: 102]. 13 - هدى ورحمة للمحسنين [31: 3]. 14 - هدى وذكرى لأولى الألباب [40: 54]. 15 - وهدى ورحمة لقوم يوقنون [45: 20]. ها سه مصدر باشند: 1 - ونزلنا عليك الكتاب تبيانا لكل شيء وهدى ورحمة وبشرى للمسلمين [16: 89]. یکی از فعل و دیگری مصدر باشد: 1 - لقد سمع الله قول الذين قالوا، إن الله فقير [3: 181]. 2 - وكذلك أخذ ربك إذا أخذ القرى وهي ظالمة [11: 102]. 3 - سبحانه وتعالى عما يشركون [16: 1، 10: 18، 30: 40]. 4 - والله خلقكم ثم يتوفاكم ومنكم من يرد إلى أرذل العمر لكيلا يعلم بعد علم شيئا [16: 70]. 5 - سبحانه وتعالى عما يقولون علوا كبيرا [17: 43]. 6 - سبحانه وتعالى عما يصفون [6: 10]. 7 - وجعلناه هدى لبني إسرائيل [33: 23]. 8 - ويدرأ عنها العذاب أن تشهد أربع شهادات بالله إنه لمن الكاذبين [24: 8]. یکی از ها فعل و دو متنازع دیگر مصدر باشند: 1 - فأغرينا بينهم العداوة والبغضاء إلى يوم القيامة [5: 14]. یکی از اسم فعل و دیگری فعل باشد: 1 - هاؤم اقرءوا كتابيه [69: 19]. کانال https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
امام علیه السلام در مقابل ایشان توسط و محبین حضرت: نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص: 323 206 و من كلام له ع و قد سمع قوما من أصحابه يسبون أهل الشام أيام حربهم بصفين‏ إِنِّي أَكْرَهُ لَكُمْ أَنْ‏ تَكُونُوا سَبَّابِينَ‏ وَ لَكِنَّكُمْ لَوْ وَصَفْتُمْ أَعْمَالَهُمْ وَ ذَكَرْتُمْ حَالَهُمْ كَانَ أَصْوَبَ فِي الْقَوْلِ وَ أَبْلَغَ فِي الْعُذْرِ وَ قُلْتُمْ مَكَانَ سَبِّكُمْ إِيَّاهُمْ اللَّهُمَّ احْقِنْ دِمَاءَنَا وَ دِمَاءَهُمْ وَ أَصْلِحْ ذَاتَ بَيْنِنَا وَ بَيْنِهِمْ وَ اهْدِهِمْ مِنْ ضَلَالَتِهِمْ حَتَّى يَعْرِفَ الْحَقَّ مَنْ جَهِلَهُ وَ يَرْعَوِيَ عَنِ الْغَيِّ وَ الْعُدْوَانِ مَنْ لَهِجَ بِه‏ ________________________________________ شريف الرضى، محمد بن حسين، نهج البلاغة (للصبحي صالح)، 1جلد، هجرت - قم، چاپ: اول، 1414 ق. نهج البلاغة / ترجمه شهيدى ؛ متن ؛ ص240 206 و از سخنان آن حضرت است چون شنيد كه گروهى از ياران او شاميان را در جنگ صفين دشنام مى‏گويند. من خوش ندارم شما دشنامگو باشيد. ليكن اگر كرده‏هاى آنان را بازگوييد، و حالشان را فراياد آريد به صواب نزديكتر بود و در عذرخواهى رساتر. و به جاى دشنام ،بگوييد: خدايا ما و آنان را از كشته شدن برهان! و ميان ما و ايشان سازش قرار گردان و از گمراهى‏شان به راه راست برسان! تا آن كه حق را نمى‏داند بشناسد و آن كه براى دشمنى مى‏رود و بدان آزمند است باز ايستد. ________________________________________ شريف الرضى، محمد بن حسين - شهيدى، جعفر، نهج البلاغة / ترجمه شهيدى، 1جلد، شركت انتشارات علمى و فرهنگى - تهران، چاپ: چهاردهم، 1378 ش. () https://eitaa.com/NAHV_ALSHABAB
یادآوری می کنم سخن فوق، با آنچه در زیارت عاشورا می خوانیم تعارضی ندارد.
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
هشدار به حوزه علمیه؛ جوانان را دریابید! 🔹 حضرت آیت الله نجم الدین طبسی: ♦بگذارید صریح باشیم! ما (حوزه علمیه) کم‌کاری کردیم در این قضیه! ♦ما به این نسل نرسیدیم! این‌ها بچه‌های خود ما هستند. ♦دشمنان می‌دانند که دارند چکار می‌کنند و برای آنها فکرها کرده‌اند... 🔶عبرت بگیریم از حکایت تلخ غفلت حوزه علمیه نجف و به خاک و خون کشیده شدن طلاب و فضلا توسط حضرت آیت الله نجم الدین طبسی حکایت تلخ غفلت حوزه نجف و به خاک و خون کشیده شدن طلاب نجف! www.velaseddighah.com @velaseddighah
دروس الشباب
هشدار به حوزه علمیه؛ جوانان را دریابید! 🔹 حضرت آیت الله نجم الدین طبسی: ♦بگذارید صریح باشیم! ما (ح
با توجه به قضاوت عجولانه برخی بزرگ نمایان حوزه درباره مهسا امینی و سکوت در قتل بسیجیان و طلاب و قرآن سوزی😪 و موضع گیری ریاکارانه برخی دیگر بعد از هشدار رهبری معظم (حفظه الله) مجبور شدم این پیام روشنگرانه را ارسال کنم تا حداقل برخی کوته فکران و بی بصیرتان نسبت به نظام اسلامی، کمی بر آینده و دنیای خویش بترسند.
استفاده از برخی از اهداف کاربرد فعل در زبان عربی: 1- دلالت بر (این غرض اصلی و اولیه استعمال افعال می باشد) 2- و بودن وقوع فعل، نظیر آیات ذیل: وَ إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَ‏ [البقرة: 231] (فبلغن: در شُرُف اتمام عده بودند) وَ الَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَ يَذَرُونَ أَزْواجاً وَصِيَّةً لِأَزْواجِهِمْ‏ [البقرة: 240] (یتوفون: در حال مرگ قرار می گیرند) وَ لْيَخْشَ الَّذِينَ لَوْ تَرَكُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّيَّةً [النساء: 9] (تركوا: در معرض ترک کردن هستند) 3- انجام فعل (این مرود، غالبا بعد از ادات شرط قرار می گیرد) مانند آیات ذیل: فَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ‏ [النحل: 98]، إِذا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا [المائدة: 6]، وَ إِذا قَضى‏ أَمْراً فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ‏ [البقرة: 117] و [آل عمران: 47]، وَ إِنْ حَكَمْتَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ [المائدة:42]، وَ إِنْ عاقَبْتُمْ فَعاقِبُوا بِمِثْلِ ما عُوقِبْتُمْ بِهِ‏ [النحل: 126]، إِذا تَناجَيْتُمْ فَلا تَتَناجَوْا بِالْإِثْمِ‏ وَ الْعُدْوانِ‏ [المجادلة: 9]، إِذا ناجَيْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا [المجادلة: 12] الآية، إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَ‏ [الطلاق: 1] و اما نمونه کاربرد فعل در این معنا بدون اینکه بعد از ادات شرط قرار بگیرد: فَأَخْرَجْنا مَنْ كانَ فِيها مِنَ الْمُؤْمِنِينَ * فَما وَجَدْنا فِيها غَيْرَ بَيْتٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ‏ [الذاريات: 35- 36] (فأخرجنا: أردنا الإخراج‏) وَ لَقَدْ خَلَقْناكُمْ ثُمَّ صَوَّرْناكُمْ ثُمَّ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ‏ [الأعراف: 11] از آنجا که «ثم» برای دلالت بر ترتيب و فاصله است؛ باید فعل «خلقنا» و «صوّرنا» به معنای (إرادۀ خلق) و ارادۀ تصوير) باشد تا مشکل معنایی پیش نیاید و گرنه معنا این می شود: شما را خلق کردیم و سپس بعد از مدتی تصویرگری نموده و به شما شکل و فرم دادیم. آیۀ «وَ كَمْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْناها فَجاءَها بَأْسُنا» [الأعراف: 4] أي: أردنا إهلاكها، و «ثُمَّ دَنا فَتَدَلَّى»‏ [النجم: 8] أي: أراد الدنو من محمد عليه الصلاة و السّلام، فتدلى فتعلّق في الهواء، از همین قبیل است. 4- بر انجام فعل؛ مانند: وَعْداً عَلَيْنا إِنَّا كُنَّا فاعِلِينَ‏ [الأنبياء: 104]، فاعلین أي: قادرين على الإعادة. () https://eitaa.com/NAHV_ALSHABAB
نظامی گنجوی در شعری گفت: چو بر دریا زَنَد تیغ بلا، لَک (به فتح لام) به ماهی گاو گوید کَیفَ حَالَک (به فتح لام) شخصی بر او اعتراض کرد که بر حسب قاعده نحوی، بعد از «کیفَ» باید «حالُک» به ضم لام باشد و در این صورت قافیه دو مصراع به هم می خورد! نظامی جواب داد:گاو نحو نمی داند. () https://eitaa.com/NAHV_ALSHABAB
(صلی الله علیه و آله) به «ما»_موصوله برای «مَن»_موصوله برای به گاهی مخالفین اسلام بر می گرفتند و پیامبر گرامی اسلام و ائمه معصومین در پاسخ آنها به تمسک می کردند، که یکی از این موارد را با هم مرور می کنیم: كنز الفوائد ؛ ج‏2 ؛ ص186 فصل‏ جَاءَ فِي الْحَدِيثِ‏ أَنَّ قَوْماً أَتَوْا إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالُوا لَهُ أَ لَسْتَ رَسُولًا مِنَ اللَّهِ تَعَالَى قَالَ لَهُمْ بَلَى قَالُوا لَهُ وَ هَذَا الْقُرْآنُ الَّذِي أَتَيْتَ بِهِ كَلَامُ اللَّهِ تَعَالَى قَالَ نَعَمْ قَالُوا فَأَخْبِرْنَا عَنْ قَوْلِهِ‏ #«إِنَّكُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنْتُمْ لَها وارِدُونَ‏» (سورة الأنبياء: 98) إِذَا كَانَ مَعْبُودُهُمْ مَعَهُمْ فِي النَّارِ فَقَدْ عَبَدُوا الْمَسِيحَ ع أَ فَنَقُولُ إِنَّهُ فِي النَّارِ فَقَالَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ ص : إِنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ الْقُرْآنَ عَلَيَ‏ بِكَلَامِ‏ الْعَرَبِ‏ وَ الْمُتَعَارَفُ‏ فِي‏ لُغَتِهَا وَ عِنْدَ الْعَرَبِ أَنَّ «مَا» لِمَا لَا يَعْقِلُ وَ «مَنْ» لِمَنْ يَعْقِلُ وَ الَّذِي يَصْلُحُ لَهُمَا جَمِيعاً فَإِنْ كُنْتُمْ مِنَ الْعَرَبِ فَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ هَذَا قَالَ اللَّهُ تَعَالَى‏ «إِنَّكُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ‏» يُرِيدُ الْأَصْنَامَ الَّتِي عَبَدُوهَا وَ هِيَ لَا تَعْقِلُ وَ الْمَسِيحُ ع لَا يَدْخُلُ فِي جُمْلَتِهَا لِأَنَّهُ يَعْقِلُ وَ لَوْ قَالَ «إِنَّكُمْ وَ مَنْ تَعْبُدُونَ» لَدَخَلَ الْمَسِيحُ ع فِي الْجُمْلَةِ فَقَالَ الْقَوْمُ صَدَقْتَ يَا رَسُولَ اللَّهِ‏ ________________________________________ كراجكى، محمد بن على، كنز الفوائد، 2جلد، دارالذخائر - ايران ؛ قم، چاپ: اول، 1410 ق. یعنی: گنجينه معارف شيعه إماميه / ترجمه كتاب كنز الفوائد و التعجب ؛ ج‏2 ؛ ص200 فصل: مناظره كفار با رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله‏ در حديث آمده كه گروهى آمدند نزد رسول خدا (ص) و باو گفتند: آيا تو فرستاده از طرف خدا تعالى نيستى؟ بآنها فرمود: چرا. باو گفتند: اين قرآن كه آوردى كلام خدا تعالى است؟ فرمود: آرى. گفتند: بما توضيح بده از قول او كه (در آيه 98 سوره الأنبياء) فرموده: «إِنَّكُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ‏»: راستش شما و هر آنچه ميپرستيد از جز خدا سنگريزه دوزخ باشيد، شما در آن وارد خواهيد بود. و اگر معبود بت پرستان بهمراه آنان در دوزخند مسيح (ع) هم معبود ترسايانست تو گوئى در دوزخ است؟ رسول خدا (ص) فرمود: كه خدا قرآن را بر من فرو فرستاده بزبان عرب و در عرف و زبان عرب لفظ «ما» براى چيزهائى است كه عقل ندارند و لفظ «من» براى آنچه عقل دارد و لفظ «الذى» براى همه است و اگر شما عرب باشيد بايد اين را بدانيد خدا فرموده: «إِنَّكُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ» مقصودش بتها است كه ميپرستيدند و آنان بى‏عقل باشند و حضرت مسيح در آن درنيايد زيرا او عقل دارد و اگر «و من تعبدون» فرموده بود شامل مسيح (ع) بود آن قوم گفتند: يا رسول اللَّه درست گفتى. () https://eitaa.com/NAHV_ALSHABAB
به پیشنهاد دوستان برای اینکه مطالب کانال دربارۀ سایر نیز سخن بگوید، نام کانال از به تغییر داده شد. لطفا با ما همراه باشید. https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
آيۀ 222 سورۀ بقره: «وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ قُلْ هُوَ أَذىً فَاعْتَزِلُوا النِّسٰاءَ فِي الْمَحِيضِ وَ لٰا تَقْرَبُوهُنَّ حَتّٰى يَطْهُرْنَ ...» 1- به اجماع فقهای امامیه و عامه، این آیه بيانگر وجوب کناره گیری از زن، در دوران حيض است. 2- عبارت «حَتّٰى يَطْهُرْنَ» دو گونه، با تشديد «طاء» () و بدون تشديد «طاء» () قرائت شده است، امّا بيشتر قاريان آن را بدون تشديد قرائت كرده‌اند. 3- با توجه به اختلاف معنایی و ، دربارۀ زمان حرمت آميزش‌ با زن، اختلاف شده است: الف- بنا بر قرائت نخست، تنها پس از انجام غسل حیض، می-توان به زن نزدیک شد. ب- بنا بر قرائت دوم، به محض قطع شدن خون حیض، می توان به او نزدیک شد. 4- فتواى مشهور، طبق قرائت دوم است. 5- برخى از واژۀ «أذى» استفاده كرده‌اند كه خون حيض نجس است. https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
: جرجانی: ترادف عبارتست از: ورود الفاظ گوناگون بر یک معنی به اعتبار واحد . (التعریفات ص31) در البرهان ج2 ص107 استعمال آن را در قرآن، پذیرفته است. در حالی که در الفروق اللغویه ص13 و محمد بن زیاد معروف به این الأعرابی و ابوالعباس ثعلب و احمد بن فارس قزوینی و ابن درستویه، استعمال واژگان مترادف در قرآن را مردود می داند. اینان معتقدند همان طور که استعمال یک لفظ در بیشتر از یک معنی جایز نیست، استعمال دو لفظ نیز در یک معنی جایز نمی باشد. ابوالفتوح رازی در روض الجنان و ابوعبیده معمر بن مثنی در مجازات القرآن «» و «» و «» را به معنای جستجو کردن و مترادف دانسته اند ولی ابوهلال عسکری بین آنها گذاشته است او می گوید: در مورد جستجوی در پی چیز خوب و برای جستجوی در پی چیز بد است. : قرآن، تحسس را در مورد یوسف و برادر وی به کار برده که امر خوبی است: « يا بَنِيَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ يُوسُفَ وَ أَخيهِ » (یوسف/87) (پدر به فرزندانش امر می کند به دنبال یوسف و برادرش بگردید) و تجسس را نهی کرده است: « يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثيراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا » (حجرات/12). https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
: گوشه ای از اختلافات کوفی و بصری 1- فعل می دانند: ، ، در حالی که ، آن را به دو قسم و دانسته و اما فعل را نوعی می دانند. (الإنصاف في مسائل الخلاف لابن الأنباري 2: 524 - 525 وهمع الهوامع: للسيوطي 1: 7، وشرح الحدود في النحو: للفاكهي، ص 97.) 2- به حروفی که عمل جر انجام می دهند می گویند در حالی که به آنها یا می گویند. (شرح المفصل: لابن يعيش 4: 74 و 8: 7، وهمع الهوامع: للسيوطي 2: 19، وشرح الحدود في النحو: للفاكهي ص 277، والمصطلح النحوي: عوض القوزي ص 118.) 3- به عقیدۀ ، یکی از شروط کلمه ای که جمع مذکر سالم بسته می شود این است که خالی از باشد. در حالی که جمع مذکر سالم بستن چنین کلمه ای را جایز می دانند. (الإنصاف: لابن الأنباري 1: 40 - 44 وشرح الألفية:لابن الناظم ص46، والهمع 1:45.) 4- اصطلاح و ، از تعبیرات است در حالی که از اصطلاح یا استفاده می کنند. (همع الهوامع: للسيوطي 1: 56: والمصطلح النحوي: عوض القوزي ص 174.) 5- معتقدند فعل ، است در حالی که آن را و می دانند. (الإنصاف في مسائل الخلاف: لابن الأنباريّ 2: 524.) 6- یکی از اقسام توابع را می نامند در حالی که به جای این اصطلاح از اصطلاح یا یا استفاده می کنند. (الهمع 2: 125.) 7- به عقیدۀ ، معارف، است در حالی که کوفیین را می دانند. و این اختلاف و شرح آن در کتابی به خوبی الإنصاف ابن انباری نیامده است. (الإنصاف في مسائل الخلاف: لابَن الأنباريِّ 2: 707.) 8- فعل مضارع بعد از را منصوب به خود می دانند در حالی که معتقدند می توان یا را دانست زیرا حرف مشترکی است که برای عمل جر و به معنای لام نیز، به کار می رود. (شرح ألفية ابن معطٍ: لابن القوَّاس 1: 340 - 341، وهمع الهوامع: للسيوطي2: 4 - 5.) 9- اصطلاح خاستگاه دارد در حالی که از اصطلاح یا استفاده می کنند. (همع الهوامع 2: 116.) 10- اصطلاح نیز از ویژگی های مکتب است در حالی که از اصطلاح یا استفاده می کنند. (شرح المفصل: لابن يعيش 3: 74، وهمع الهوامع 2: 128.) مطالب با ذکر https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
منبع: التصریح علی التوضیح/ خالد بن عبدالله الأزهری لسان العرب/ ابن منظور النهایة فی غریب الحدیث و الأثر/ ابن اثیر تلفظ و تحلیل : الف- تلفظ : به فتح همزه و سکون زاء یا سین (یعنی: أسد به سکون سین نیز گفته می شود) جوهری در صحاح گفته: «أزد» نام پدر قبیله ای از اهالی یمن است و در لغت فصیح تر به او «» (به سکون سین) می گویند. ب- ترکیب أزد: واژۀ «أزد» به سه ترکیب به کار می رود: ؛ ؛ . (گویا نام سه نفر بوده است) ج- وجه تسمیه: در وجه نام گذاری او به «أزد» یا «أسد» دو نظریه است: 1- أسد از ریشه «سدی» به معنای «بخشیدن فراوان» است، و «أزد» نیز لهجه و لغتی در «أسد» است. پس او را بدین نام، نامیده اند زیرا «کثیر العطاء» (بسیار بخش) بوده است. ابن اثیر در النهایة فی غریب الحدیث و الأثر می نویسد: «أَسْدَى و أولى و أعطى بمعنى. يقال أَسْدَيْتُ إليه معروفا أُسْدِي إِسْدَاءً.» 2- أسد و أزد به معنای «نکاح» می باشد و او را چنین نامیده اند زیرا کثیر النکاح بوده است. تلفظ : به فتح شین و ضم نون و فتح همزه خوانده می شود. مطالب با ذکر https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
() () () : در اصل (یا یُوسُ فِ) بوده است. منادای مرخَّم است که اکنون مبنی بر ضم شده است و فعل امر از می باشد. و اما توهم اضافه به و حذف یاء و بقاء کسره به عنوان قرینه، صحیح نیست زیرا یوسف علم است و اضافه معرفه ممتنع است. مگر اینکه بدون هیچ قرینه ای ادعا کنیم یوسف نکره فرض شده و سپس اضافه شده است. : جمع مکسر می باشد همانطور که جمع أصل است. : مبتداست و جار و مجرور، متعلق به فعل عام مقدر، خبر است و به معنای است. مطالب با ذکر https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
بین و و و و و چیست؟ حالات روانی انسان نسبت به هر گزاره ای که می شنود یا کشف می کند، چند گونه است ( ، ، ...)؛ از دیدگاه منطق دانان کدام یک از این حالات و کدام یک است؟ و در از کدام یک و در چه بابی سخن می گویند؟ مطالب با ذکر https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB