#حدیث
#آداب_نقل_حدیث ( #سلوک_عملی )
#آداب_ترجمۀ_روایت
#تصحیف ( #آرایه_های_بدیع )
اختلاف در #تفسیر_روایت
#المحاسن
کسانی که روایات را به راحتی و با #جرأت فراوان #ترجمه_می_کنند و بر اساس #فهم_خودشان #به_نام_دین #فتوا می دهند، توصیه می کنم با صبر و حوصله این پیام را بخوانند.
برقی در کتاب المحاسن روایتی دارد که در ترجمۀ آن حداقل 5 نظریه وجود دارد و بازگشت همگی آنها به ادعای #تصحیف در کتابت حدیث است. (از راه برون رفت از این اختلاف بگذریم که نه بنده در سطح آن هستم و نه مخاطبین حوصلۀ آن را دارند)
متن حدیث:
المحاسن ؛ ج2 ؛ ص612
33 عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي الْجَارُودِ عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع :
مَنْ #جَدَّدَ قَبْراً أَوْ مَثَّلَ مِثَالًا فَقَدْ خَرَجَ مِنَ الْإِسْلَامِ.
#ترجمۀ اجمالی روایت: «حضرت امير المؤمنين صلوات اللَّه عليه فرمودند:
هر كس قبری را تجديد كند يا مثالى بكشد پس از آیین اسلام خارج شده است.
یاد آوری کنید دربارۀ #مثّل_مثالا هم توضیحی گفته شود.
#اعتبار_حدیث
بر مبنای متأخرین که وثوق صدوری را کنار گذاشته اند، این حدیث ضعیف است.
ولی این حدیث نزد قدمای امامیه صحیح و معتبر بوده زیرا آنان یکی از راه های علم به صدور روایت از معصوم را وثوق به کتاب می دانستند،
و كتاب اصبغ بن نباته که منبع این حدیث است، #اولین كتابى بود كه شيعه تصنيف كرده است. و از جمله اصول است.
#معنای_تجدید_قبر:
مشایخ و بزرگان حدیث در لفظ و معنای این حدیث اختلاف دارند، آنچه می خوانید مختصری از نظریات آنان پیرامون این حدیث است:
1- #صفار (محمد بن حسن صفار) معتقد بود لفظ ین روایت با #جیم ( #جدّد ) است.
#ابن_ولید كه شاگرد صفار و استاد شیخ صدوق است به نقل از استادش روایت را چنین معنی می کند: «جايز نيست تجديد و تازه كردن قبر و نه گل ماليدن بر آن بعد از آن كه مدتها گذشته باشد و در اول آن را گل ماليده باشند چون در عرف مى گويند كه تازه كرده است قبر را و ليكن اگر شخصى بميرد و قبر او را گل بمالند جايز است كه قبرهاى ديگر را مرمت كنند بى آن كه تجديد كنند و از نو بسازند و حكمتش آنست كه اندراس قبور سبب رقت زايران است و آن سبب مرحمت صاحبان قبور.»
2- همین #ابن_وليد از استاد ديگرش #سعد_بن_عبد اللَّه اشعری قمی نقل كرده است كه او روایت را به #حاء ( #حدَّدَ) مى خواند. بدان خاطر که در #نسخه او از #كتاب_اصبغ نقطه نداشته است؛ يا اگر نقطه می داشت، از استادان شنيده و نقطه كتاب را تجويز مى كرد و سهو نسخه نویسان را تذکر می داد.
بنابر اين #تحديد بمعنى #تيز_كردن است يعنى (خر پشته ساختن و گنبدی کردن روی قبر) در مقابل مسطح بودن و صاف بودن روی قبر.
3- #ابن_وليد از #برقى نیز نقل كرده است كه او #جدّث مى خوانده است.
و شیخ صدوق در ادامۀ این نقل می گوید: او برای ما توضیح نداد که مراد از #تجدیث_قبر چيست؟
سپس شیخ صدوق در ادامه می گوید ممکن است مراد از #جدّث این باشد که قبری را که در او میتی دفن کرده اند، برای دفن میت دیگری به کار برند، زیرا واژۀ #جَدَث به معنای #قبر است.
#مجلسی_اول (محمد تقی پدر علامه مجلسی صاحب بحار الأنوار) در نقد این احتمال شیخ صدوق می گوید:
قانون قدما نبوده است كه بدون اینکه از كسى مرادش را بشنوند، بگويند كه مراد او اينست. (به حدث خود به او چیزی را نسبت دهند).
4- خود #ابن_وليد می گويد: آنچه اعتقاد من است این است كه ( #جدّد ) به جيم درست است.
پس معناى روایت اينست: هر كس قبرى را نبش كند، زيرا كسى كه قبرى را نبش كند آن را تجديد قبر كرده است زیرا ما را به تجديد و بازسازى آن نيازمند ساخته است،
پس ابن وليد #لفظ_صفّار ( #جدّد) و معنایی نزدیک #معنى_برقى (کندن_قبر_و_تجدید_بنای_آن) را اختيار كرده است.
5- #شیخ_صدوق در نهایت می گوید:
تجديد به آن معنى كه محمّد بن حسن صفّار بدان قائل است
و تحديد با حاء بى نقطه كه اعتقاد سعد بن عبد اللَّه است
و آن كلمه «جدث» كه برقى گفته
همگى داخل در معنى حديث است و هيچ كدام بيرون از معنى آن نيست
و هر كس با امام عليه السّلام مخالفت كند در بازسازى و تازه كردن قبر و خر پشته ساختن بر آن و نبش كردن قبر و از روى عناد يكى از اينها را حلال شمارد از اسلام بيرون رفته است.
#منبع:
#من_لا_یحضر (فقیه من لا یحضره الفقیه) / شیخ صدوق
#لوامع_صاحبقرانی / مجلسی اول
@DUROUS_ALSHABAB
هدایت شده از شرح قصیدهی بانَت سُعاد
این کانال جهت بارگذاری صوت تدریس کتاب "شرح قصیدهی بانَت سُعاد" نوشته جمال الدین ابن هشام الانصاری (م ۷۶۱ق و مولف مغنی اللبیب) تاسیس شده است.
مدرس: استاد عزیز حجة الاسلام و المسلمین شیخ سجاد قربانی
مکان تدریس: مدرسه مبارکه معصومیه در شهر قم
زمان: روزهای شنبه، یکشنبه و دوشنبه هر هفته، از ساعت ۹ تا ۱۰.
جلسه به صورت آنلاین برگزار نمی شود ولی در انتهای هر هفته صوت جلسات در همین کانال بارگزاری می شود.
این کانال رو به همه دوستان علاقهمند به مباحث ادبی معرفی کنید.
هدایت شده از شرح قصیدهی بانَت سُعاد
1 - 02.7.12.mp3
41.4M
صوت اولین جلسه 12مهر1402
این جلسه، اولین جلسه از مقدمات شرح قصیدۀ بانَت سُعاد است.
برخی از موضوعات مطرح در جلسه:
1- دو رویکرد کلان در ضرورت تعلم زبان عربی
2- بازشناسی هندسۀ حاکم بر علوم ادبی از جهت توانمندی در رفع نیاز ما به تعلم زبان عربی
3- تقریری جدید از اعجاز ادبی قرآن
4- بیان حلقۀ مفقودۀ تعلم ادبیات عرب: فقه ادبی یا ادبیات تلفیقی
دروس الشباب
این کانال جهت بارگذاری صوت تدریس کتاب "شرح قصیدهی بانَت سُعاد" نوشته جمال الدین ابن هشام الانصاری (
برای دوست داران مباحث عمیق ادبی خوب است مباحث این کانال را ببینند.
#فقه
#فلسفه_احکام
#عقل
إنَّ دِینَ اللهِ لا یُصَابُ بِالعُقُولِ
دیشب عده ای که خاطرشان برایم عزیز است، منزل ما را به نورشان منوّر کردند.
پسر یکی شان که در بهار 15 سالگی بود و رشته ریاضی می خواند، گفت چرا بازی با آلات قمار، بدون نیت قمار حرام است؟ (من این حرف آخوندها را قبول ندارم)
گفتم حرف آخوندها نیست. فقه شریعت است.
گفت: عقل من این حرف را درک نمی کند، پس عاقلانه نیست و طبیعتا درست هم نیست.
گفتم: احکام شریعت با اصول دین فرق دارد، کلیات اصول را با چراغ عقل درک می توان کرد، ولی احکام را نه مگر اینکه خود معصومین چراغش را بیافروزند، آن وقت شاید عقل درک کند.
گفت: نه، عاقلانه نیست، پس درست نیست.
پدرش خیلی حرص می خورد که ای وای پسرم از دست رفت (البته اینها را نمی گفتم از حالات پدیدار بود.)
احسنت به این پسر، می خواست بفهمد، انکار نمی کرد.
یاد مناظرهٔ امام صادق علیه السلام با مدعی فقاهت و مرجعیت عراق (ابوحنیفه) افتادم.
گفتم: نماز مهمتر است یا روزه؟
گفت نماز.
گفتم برهان بیاور
گفت نماز ستون دین است.
گفتم پس چرا زنان، روزهٔ ایام عادت را باید قضا کنند ولی نماز را نه؟
گفت واقعا؟
پدرش و من گفتیم واقعا.
به شوخی گفت خوش به حالشان.
به شوخی گفتیم دوست داری جای شان باشی؟
دمش گرم، چه با صفا و خوش اخلاق.
با خنده گفت نه. 😂
گفتم امام صادق علیه السلام به ابوحنیفه فرمودند: دین خدا (فقه، احکام شریعت) با عقل درک نمی شود.
تعبّد است.
اگر با عقلت فهمیدی مولایت هر چه می گوید، حق است. چون بنده ای پس در بند مولایت باش.
گفت دمش گرم. الان فهمیدم.
@DUROUS_ALSHABAB
#کنایه
#بلاغت #فرهنگ عامه
#سمبل
سمبل عبارت است از یک اصطلاح، یک نام، یا حتی یک تصویر که نماینده چیز مانوس دیگری باشد. سمبل علاوه بر معنای آشکار و معمول خود، معانی تلویحی و غیر مستقیمی نیز دارد.
#تقسیم سمبل:
سمبل های به دو دسته طبیعی و قراردادی تقسیم می¬ شوند،
توضیح تقسیم فوق در سمبل های حیوانی،
در سمبل های طبیعی حیوانی، حیوان مورد نظر بیانگر مفهوم و نشانه ¬ای هستند که به صورت ذاتی در همان حیوان وجود دارد. مانند قدرت در شیر.
ولی در سمبل های قراردادی، انسانها بر اساس فرهنگ، آموزش و اعتقادات خود حالاتی را به حیوانی نسبت می¬ دهند در حالی که آن حیوان ذاتا فاقد آن حالت یا خصوصیت است. مثلا بسیاری از مردم جغد را شوم می¬ دانند شاید حضور جغد در خرابه ها و صدای مرموز و وحشتناکش باعث شده باشد که او را نشانه شومی و نامبارکی بدانند. در حالی که شومی جغد هیچ ربطی به خود جغد ندارد و زاییده ذهن بشر ماست. مثال دیگرش اشک تمساح است که نماد تظاهر دروغین است.
برخی از سمبل های حیوانی رایج:
خفاش: سمبل خون آشامی، بعضی اوقات قدرتهای استعمارگر را با این سمبل نشان می دهند.
خرگوش: سمبل سرعت، سر به هوایی و بازیگوشی
لاک پشت: سمبل کندی و تأنّی.
خوک: سمبل پلیدی، ناپاکی و لاقیدی.
سگ: سمبل خدمت و باوفایی، اغلب سیاستمداران وابسته به قدرتهای بزرگ را با این سمبل نشان می دهند.
راسو: سمبل بدجنسی و دنائت.
روباه: سمبل تزویر و فریب.
چهارپایان: سمبل بهره کشی.
الاغ: سمبل بهره کشی و نادانی.
گوسفند: سمبل سادگی و استثمار.
مار: سمبل هوشیاری و آسیب رسانی.
کبوتر: سمبل نجابت و پاکی.
میمون: نماد تقلید وارگی در عمل.
طوطی : نماد تقلیدوارگی در سخن.
بوقلمون: چندرنگی و چند گانگی.
عقاب: تسلط و درندگی.
جغد: ناکامی، اندوه، شومی و نامبارکی.
گاو: سمبل چموشی، تنبلی و نادانی.
گربه: نوع خانگی آن نشانه نازپرودگی و گونه وحشی و سیاه آن نشانه مرموزیت و شومی است.
#نکته:
بعضی از سمبل ها در محدوده جغرافیایی خاصی به کار می روند:
در اسکاتلند، بز مظهر بدبویی
و در انگلیس، خرچنگ نماد آدم پست است.
#داستان #فیلم #فرهنگ #فرهنگ_بشری #فرهنگ_قومی
@DUROUS_ALSHABAB
#صرف
#فرق صیغه های صرفی
فرق بین #إمرأةٌ_طاهرٌ و #إمرأةٌ_طاهرةٌ
إمرأةٌ طاهرٌ (طاهر و پاکیزۀ از حیض)
إمرأةٌ طاهرةٌ (طاهر و پاکیزۀ از عیب های اخلاقی و کثیفی ها)
@DUROUS_ALSHABAB
#عاریه (در عرف زمان ما به عاریه، #امانت می گویند.)
#کتاب
#تفتازانی
تفتازانی در پاسخ کسی که از اودرخواست کتاب امانی کرده بود، گفته:
ألا يا مُستَعِيرَالكُتُبِ دَعنِي ..
فَإنَّ إعارَةَ المَعشُوقِ عارٌ وَ مَعشُوقِي مِنَ الدُّنيَا كِتابِي ..
فَهَل أَبصَرتَ مَعشُوقاً يُعَارُ
#ترجمه
ای کسی که کتاب عاریه می گیری! مرا رها کن (از من کتاب مخواه)
همانا عاریه دادن معشوق، ننگ است.
و از مال دنیا، یگانه معشوق من کتاب است.
آیا دیده ای معشوقی عاریه داده شود؟!
@DUROUS_ALSHABAB
هدایت شده از بینش ولایی
موشک آشپزخانه ای
✅داستان تولید موشکهای فلسطینی
🌀موشک های امروز فلسطینی ها، کار دیروز مصطفی ها و حاج قاسم هاست
📚کتاب"امواج اراده ها"
🔺🔺حتما بخونید🔺🔺
#کتابخوان
#طوفان_الاقصی
#حاج_قاسم
#شهید_مصطفی_احمدی_روشن
┏━━ °•🔸💎🔸•°━━┓
@binesh_vela
┗━━ °•🔸💎🔸•°━━┛
هدایت شده از خبرگزاری تسنیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهادت ۱۶۰ فلسطینی در بمبارانهای امروز اسرائیل
🔹شبکه الجزیره قطر به نقل از منابع بیمارستانی گزارش داد که از صبح امروز تا این لحظه بر اثر حملات اسرائیل به نوار غزه، ۱۶۰ نفر از فلسطینیان به شهادت رسیده و بیش از هزار نفر زخمی شدهاند.
@TasnimNews
دروس الشباب
شهادت ۱۶۰ فلسطینی در بمبارانهای امروز اسرائیل 🔹شبکه الجزیره قطر به نقل از منابع بیمارستانی گزارش د
هر چقدر هم کشته بدهند به اندازه عاشورای کربلای 61 نمی شود.
اگر حق را باور داریم و خود را حق می دانیم.
باید از جان و مال و فرزند بگذریم.
8 سال جنگ تحمیلی با همین فکر اداره شد.
#سانسور_علمی در کتاب های درسی #حوزه
نمونه هایی از سانسور
#صرف
#نحو
#بلاغت
#لغت
#منطق
#کلام
#اصول
#تاریخ
قسمت اول:
مقدمه (خاطره)
وقتی درس مطول استاد حجت هاشمی خراسانی می رفتیم، روزی فرمودند: مردم این زمانه برای درس، خواهان مختصر و خلاصه و موجز اند. می گویند عمرمان هدر نرود.
اما سر سفره که می نشینند، خواهان سفره های مطول و رنگین و متنوع اند. گویا عمر را باید بر سر سفره خرج کرد.
@DUROUS_ALSHABAB
#سانسور_علمی در کتاب های درسی #حوزه
قسمت دوم
نمونه هایی از سانسور #صرف
نمونه نخست:
#موضوع_له_وزن
یکی از مباحث صرفی، #معنای_وضعی و اصلی #اوزان است.
کتاب های موجود علاوه بر اینکه معنای برخی اوزان را بیان نمی کند، معنای وضعی و اصلی ابواب و اوزان را هم بیان نمی کند. گویا این بحث در صرف زیادی است.
نمونه دوم:
#قواعد_ترجیح و #رفع_اشتراک
برخی از وزن ها در ابواب و معانی مختلف کاربرد دارد. راههای تشخیص و رفع احتمالات متعدد، چیست؟
نمونه سوم
#اسم_مقصور و #غیر_منصرف
ادبای عرب از کجا فهمیدند که #موسی و #حبلی غیر منصرف اند؟ در حالی که الف حرکت ظاهری نمی گیرد، چه رسد به جر به کسره! (این نظریه، بی حساب و گزاف نیست. فقط برای ما بیان نمی شود.)
نمونه چهارم:
#حرکت_حروف_مضارعه
می دانیم بر اساس برخی لغات (لهجه های عربی)، گاهی حرف مضارعه مکسور می شود. ولی چرا ادبا اختلاف لهجه ها را نقل می کنند؟
@DUROUS_ALSHABAB
#سانسور_علمی در کتاب های درسی #حوزه
قسمت سوم
نمونه هایی از سانسور #نحو
نمونه اول:
غرض ادبا از اتقسیم مستثنی به #مستثنای_متصل_و_منقطع چه بوده است؟
این تقسیم ریشه در مباحث تفسیری و فقهی و اختلاف قرائت های سبعه دارد.
مثلا استثنای ابلیس از ملائکه متصل است یا منقطع؟ سخنان مفسران ادبی ذیل آیات #إلا_إبلیس را ببینید.
استثنای #إلا_خطأ در بحث قتل عمد و خطا و مباحث فقها ذیل این آیه را ببینید.
نمونه دوم:
#اختلاف_لغات_در_اعراب_مثنی
غرض ادبا از ذکر اینکه در اعراب مثنی چند لغت است، چیست؟ برخی طلاب و حتی اساتید اینها را بیهوده می دانند. در حالی که یکی از آن اغراض توجیه اعرابی #إنّ_هذان_لساحران است.
نمونه سوم:
#موضوع_له #أل تعریف
در #أل حرف تعریف، کدام معنا حقیقت و اصل است؟ (یعنی عند عدم القرینه می توان أل را بر آن معنا حمل کرد)
نمونه چهارم:
#نصب_مصدر
گاهی در نصب مصدری اختلاف می شود و برخی آن را حال و برخی آن را مفعول مطلق برای فعل مقدر می دانند. چرا اختلاف دارند؟ آیا هر دو وجه صحیح است؟
@DUROUS_ALSHABAB
#سانسور_علمی در کتاب های درسی #حوزه
قسمت چهارم
نمونه هایی از سانسور #بلاغت
نمونه نخست:
التأسیس_أولی_من_التأکید
قاعده ای که بعد از اتمام کتب بلاغی هم آن را نمی فهمند.
مثلا به اختلاف در #ترجمه آیه #دکا_دکا مراجعه کنید تا بفهمید چه می گویم.
نمونه دوم:
#باب_تنازع
می دانیم در باب تنازع هم می تواند عامل اول در اسم ظاهر عمل کند و هم عامل دوم یا بعد از آن، در نحو هم فقط می گویند در اینکه کدام یک عمل کند بهتر است بین بصریین و کوفیین اختلاف است.
#سؤال: اغراض بلاغی #اسلوب_تنازع چیست؟ چرا عرب از این اسلوب استفاده می کند و در کجا عامل اول و در کجا عامل دوم را عمل داده است؟
نمونه سوم:
#باب_اشتغال
اغراض بلاغی #اسلوب_اشتغال چیست؟ مواضع بلاغی رفع مشغول عنه و مواضع بلاغی نصب آن کدام است؟
نمونه چهارم
#معنای_ثانوی_مجاز
#علاقه_مجاز در استعمال #امر یا #نهی یا #استفهام به معنای دیگر چیست؟
#غرض_بلاغی_عدول از حقیقت به مجاز چیست؟
@DUROUS_ALSHABAB
#حدیث
#مصطلح_الحدیث (همان #درایة_الحدیث معروف در میان ماست که عامه به آن مصطلح الحدیث می گویند.)
#رجال_الحدیث
#عامه (اهل سنت)
از عجایب حدیث عامه آن است که در مواضع متعدد شهادت به جاعل بودن راویان حدیث خودشان داده اند.
در برخی نقل ها خود راوی می گوید من به پیامبر این سخن را نسبت داده ام.
یکی از این دروغگویان سفیان ثوری است که
بخاری در صحیح ترین کتاب حدیث عامه ( #صحیح_بخاری ) در
باب التعوّذ من جهد البلاء
از او چنین نقل می کند:
6347 - حَدَّثَنَا عَلِىُّ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ حَدَّثَنَا سُفْيَانُ حَدَّثَنِى سُمَىٌّ عَنْ أَبِى صَالِحٍ عَنْ أَبِى هُرَيْرَةَ:
كَانَ رَسُولُ اللَّهِ - صلى الله عليه وسلم - يَتَعَوَّذُ مِنْ #جَهْدِ الْبَلاَءِ ، وَ #دَرَكِ الشَّقَاءِ ، وَ #سُوءِ الْقَضَاءِ ، وَ #شَمَاتَةِ الأَعْدَاءِ .
#قَالَ_سُفْيَانُ:
الْحَدِيثُ ثَلاَثٌ #زِدْتُ #أَنَا #وَاحِدَةً ، لاَ أَدْرِى أَيَّتُهُنَّ هِىَ . (یعنی: حدیث پیامبر سه مورد بود ولی من یک مورد اضافه کردم ولی نمی دانم کدام یک افزودۀ خودم است.)
اگر حوصله کنم، ادامه دارد .....
@DUROUS_ALSHABAB
#سانسور_علمی در کتاب های درسی #حوزه
قسمت پنجم
نمونه هایی از سانسور #منطق
نمونه هایی از مباحث منطق که در علوم دیگر مورد استفاده قرار می گیرد ولی از کتب آموزشی جدید حذف شده است:
نمونه نخست:
رؤوس ثمانیه:
علماء در هنگام آموزش هر علمی، هشت مطلب را درباره آن علم به عنوان مقدمه بیان می کردند و معتقد بودند دانستن این مطالب باعث می شود دانشجو بهتر و با دید صحیح تری آن علم را بیاموزد.
به این هشت مطلب " رئوس ثمانیه " یا "موضوعات هشتگانه" می گفتند که عبارتند از:
۱. تعریف علم
۲. موضوع علم
۳. فایده علم
۴. مؤلف علم
۵. ابواب و مباحث علم
۶. جایگاه علم در میان دیگر علوم
۷. غرض و مقصود علم
۸. روش های تعلیم علم
نمونه دوم: #اجزاء_علم یا #ارکان_علم
هر علمی سه رکن دارد که آنها را اجزای آن علم نیز مینامند:
1. موضوع علم
2. مبادی علم
3. مسائل علم
#فرق اجزای علوک با رؤوس ثمانیه:
مقصود از رئوس ثمانیه، مباحثی است که به عنوان مقدمه و پیش از شروع در هر علم به آن پرداخته میشود. اما اجزای علوم، مباحثی است که در متن هر علم به آن پرداخته میشود و محتوای فصول و بخشهای هر کتاب و مقاله میتواند باشد.
نمونه سوم: #نقش #جهات_قضایا در #اشکال_اربعه
برخی از کتب منطقی جدید جهات قضایا را حذف نموده اند و برخی دیگر فقط آنها را تعریف می کنند ولی فایدۀ این بحث و اینکه اگر صغری و کبری در هر یک از اشکال اربعه دارای جهت باشد، آیا #نتیجه می دهد یا خیر؟ و چرا؟ و نتیجه اش دارای چه جهتی خواهد بود؟ اینها حذف شده است.
@DUROUS_ALSHABAB
#لغت
#قرآن
#أُمّ و #أمّة
#معانی_أمّ (معانی سه گانۀ آن در قرآن)
#معانی_أمّة (معانی سه گانۀ آن در قرآن)
#أمّ
أمّ: مادر، اصل و پايه هر چيزي كه چيزهاى ديگر بآن ضمیمه می شود، معظم چيزها، امّ النجوم يعنى كهكشان (قاموس، مفردات)
در حديث آمده: از خمر بپرهيزيد كه آن أُمُ الخبائث است (نهايه).
#مشترک معنوی:
«امّ» مشترك معنوى است و معنى جامع آن همان اصل و پايه است.
النهايه: استعمال آن در #مادر حقيقى، به قدرى شهرت دارد كه احتمال داده مي شود، در «مادر» حقيقت و در معانى ديگر مجاز باشد
استعمالات قرآنی:
1- مادر حقيقى «وَ أَوْحَيْنا إِلى أُمِ مُوسى أَنْ أَرْضِعِيهِ» قصص 7
2- اصل و پايه. مثل امّ الكتاب در آيه «هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَ أُمُ الْكِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ» آل عمران: 7
در تفسير الميزان از عيون اخبار صدوق از امام رضا عليه السّلام نقل است كه فرمود: هر كه متشابه قرآن را به محكم آن برگرداند بصراط مستقيم هدايت يافته است
سپس حضرت فرمود: در اخبار ما نيز مانند قرآن متشابه هست متشابه آنرا به محكمش برگردانيد، از متشابه آن پيروى نكنيد مبادا گمراه شويد.
#وجه تسمیه #أم_الکتاب:
آيات محكم و واضح الدلاله از آن جهت امّ الكتاب ناميده شدهاند كه ريشه و پايهى كتابند و آيات متشابه با برگرداندن به آنها، روشن مي شوند.
مثلا در يك جا مي خوانيم «وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ إِلى رَبِّها ناظِرَةٌ» قيامت:23
از اين آيه بنظر مي ايد كه خداوند جسم است و روز جزا بعضىها باو نگاه مي كنند،
و در آيهى ديگر مي خوانيم «لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصارَ» انعام: 103
پس پى مي بريم كه مراد از آيه فوق، معنى ديگرى است زيرا كه اين آيه محكم و صريح است در اينكه چشمها، خدا را درك نميكند.
3- معناى سوم #امّ معظم شيئ و مركز آن است. مثل امّ القرى كه به مكّه معظّمه گفته شده «لِتُنْذِرَ أُمَ الْقُرى وَ مَنْ حَوْلَها» انعام: 92 «أَوْحَيْنا إِلَيْكَ قُرْآناً عَرَبِيًّا لِتُنْذِرَ أُمَ الْقُرى وَ مَنْ حَوْلَها» شورى: 7 مكّه معظّمه را از آنجهت امّ القرى گويند كه مركز آبادي هاى حجاز بود مثل مراكز استان ها.
راغب و ديگران گفتهاند: امّ القرى بودن مكّه به جهت آنست كه زمين از زير آن گسترده شده.
#أُمَّةٌ:
جماعتي كه وجه مشترك دارند،
أمّ در لغت بمعنى «قصد» است گويند: «أَمَّهُ: اى قَصَدَهُ».
«آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرامَ» مائده: 2 يعنى قاصدان خانه خدا.
بنا بر اين، امّت به كسانى گفته مي شود كه قصد مشترك و نظر مشترك دارند.
راغب گويد: امّت هر جماعتى است كه يك چيز مثل دين يا زبان و يا مكان آنها را جمع كند.
مثلا در آيهى «كُلَّما دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَها» اعراف: 38 منظور از امت جماعتی است که در كفر و شرك مشترک اند.
استعمال #أمّة برای #یک_نفر
در آيه «إِنَّ إِبْراهِيمَ كانَ أُمَّةً قانِتاً لِلَّهِ» نحل: 120، ابراهيم بتنهائى يك أُمَّت شمرده شده،
در ترجمۀ آیۀ فوق و علت کاربرد این واژۀ برای آن حضرت علیه السلام اختلاف شده است:
برخی گفتهاند: او امّتى بود كه فقط يك فرد داشت زيرا كه آن روز فقط او موحّد بود.
راغب گويد: يعنى او در عبادت خدا در مقام يك جماعت بود گويند: فلانى به تنهائى يك قبيله است.
ابن اثير در نهايه نقل مي كند: در بارهى قسّ بن ساعده آمده: «يَبْعَثُ يَوْمَ الْقِيمَةِ أُمَّةً وَاحِدَةً».
#أمّة به معنای #مدّت :
در آيهى «وَ قالَ الَّذِي نَجا مِنْهُما وَ ادَّكَرَ بَعْدَ أُمَّةٍ» يوسف: 45، امّت را مدّت معنى كردهاند يعنى آنكه از دو نفر زندانى نجات يافته بود و بعد از مدّتى يوسف را ياد آورد ... .
راغب گويد: «وَ ادَّكَرَ بَعْدَ أُمَّةٍ» يعنى بعد از گذشتن اهل يك زمان يا اهل يك دين، يوسف را ياد آورد.
@DUROUS_ALSHABAB
هدایت شده از دکتر قدیری ابیانه
🕌 اذان صبح در غزه از جایجای غزه به گوش میرسید. (در پخش زنده اخبار) و سپس بمباران مکرر غزه توسط رژیم سفاک صهیونیستی.
🚩 چه نمازی میخوانند در حالی که نمیدانند آیا زنده نماز خود را به پایان خواهند رساند یا نه و آیا روز دیگری را هم خواهند دید!
حال و هوای خاصی دارد چنین نمازی.
✍️ محمد حسن قدیری ابیانه
📆 ۲۱ مهر ۱۴۰۲
#سانسور_علمی در کتاب های درسی #حوزه
قسمت ششم
نمونه هایی از سانسور #اصول
در کتاب های تحقیقی دانش #اصول مباحث #کاربردی ای یافت می شود که از کتب آموزشی حذف شده است. مروری بر نمونه های آن:
نمونه نخست: #دوران_ها در #حقیقت و #مجاز
حذف مباحثی از حقیقت و مجاز که در کشف #مدلول_تصدیقی راه گشاست، گویا طرح مجدد این بحث که طلاب قبل از ورود به دانش اصول در #علم_بیان خوانده اند، به خاطر طرح همین مباحثی است که در #علوم بلاغی از آنها غفلت شده است. ولی مع الاسف اکنون اینجا نیز سانسور می شود، مثل:
1_ در دوران بین حقیقت و مجاز مشهور، کدام یک مقدم است؟ آیا باز هم اصالة الحقیقة جاری می شود؟
2_ در دوران بین حمل لفظ بر مصطلح متکلم یا مخاطب، کدام یک مقدم است؟ یادم هست در کتاب الطهاره جواهر الکلام، بر اساس همین نظریه روایتی را تفسیر و اختلاف فقها را حل می کند.
3_ در دوران بین حقیقت لغوی و حقیقت عرفی، کدام حقیقت مقدم است؟
4_ در دوران بین عرف خاص و عرف عام، کدام یک با اصالة الحقیقة ثابت می شود؟
5_در تعارض بین تخصیص و مجاز، کدام یک مقدم است؟
6_ در تعارض بیت مجاز و اشتراک کدام یک مقدم است؟
7_ در تعارض بین مجاز و اضمار (تقدیر) کدام مقدم است؟
8_ موضوع له (معنای حقیقی) حروف
ادامه دارد....
@DUROUS_ALSHABAB