eitaa logo
دروس الشباب
400 دنبال‌کننده
121 عکس
25 ویدیو
53 فایل
محور مباحث این کانال، علوم اسلامی و دروس حوزوی است. باز ارسال مطالب با ذکر آدرس کانال، مجاز است. ارتباط با ادمین: @Ebn_Ahmad
مشاهده در ایتا
دانلود
( ) ( ) اختلاف در کسانی که روایات را به راحتی و با فراوان و بر اساس می دهند، توصیه می کنم با صبر و حوصله این پیام را بخوانند. برقی در کتاب المحاسن روایتی دارد که در ترجمۀ آن حداقل 5 نظریه وجود دارد و بازگشت همگی آنها به ادعای در کتابت حدیث است. (از راه برون رفت از این اختلاف بگذریم که نه بنده در سطح آن هستم و نه مخاطبین حوصلۀ آن را دارند) متن حدیث: المحاسن ؛ ج‏2 ؛ ص612 33 عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي الْجَارُودِ عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع‏ : مَنْ‏ قَبْراً أَوْ مَثَّلَ‏ مِثَالًا فَقَدْ خَرَجَ مِنَ الْإِسْلَامِ‏. اجمالی روایت: «حضرت امير المؤمنين صلوات اللَّه عليه فرمودند: هر كس قبری را تجديد كند يا مثالى بكشد پس از آیین اسلام خارج شده است. یاد آوری کنید دربارۀ هم توضیحی گفته شود. بر مبنای متأخرین که وثوق صدوری را کنار گذاشته اند، این حدیث ضعیف است. ولی این حدیث نزد قدمای امامیه صحیح و معتبر بوده زیرا آنان یکی از راه های علم به صدور روایت از معصوم را وثوق به کتاب می دانستند، و كتاب اصبغ بن نباته که منبع این حدیث است، كتابى بود كه شيعه تصنيف كرده است. و از جمله اصول است. : مشایخ و بزرگان حدیث در لفظ و معنای این حدیث اختلاف دارند، آنچه می خوانید مختصری از نظریات آنان پیرامون این حدیث است: 1- (محمد بن حسن صفار) معتقد بود لفظ ین روایت با ( ) است. كه شاگرد صفار و استاد شیخ صدوق است به نقل از استادش روایت را چنین معنی می کند: «جايز نيست تجديد و تازه كردن قبر و نه گل ماليدن بر آن بعد از آن كه مدتها گذشته باشد و در اول آن را گل ماليده باشند چون در عرف مى ‏گويند كه تازه كرده است قبر را و ليكن اگر شخصى بميرد و قبر او را گل بمالند جايز است كه قبرهاى ديگر را مرمت كنند بى‏ آن كه تجديد كنند و از نو بسازند و حكمتش آنست كه اندراس قبور سبب رقت زايران است و آن سبب مرحمت صاحبان قبور.» 2- همین از استاد ديگرش اللَّه اشعری قمی نقل كرده است كه او روایت را به ( ) مى ‏خواند. بدان خاطر که در او از نقطه نداشته است؛ يا اگر نقطه می داشت، از استادان شنيده و نقطه كتاب را تجويز مى ‏كرد و سهو نسخه نویسان را تذکر می داد. بنابر اين بمعنى است يعنى (خر پشته ساختن و گنبدی کردن روی قبر) در مقابل مسطح بودن و صاف بودن روی قبر. 3- از نیز نقل كرده است كه او مى‏ خوانده است. و شیخ صدوق در ادامۀ این نقل می گوید: او برای ما توضیح نداد که مراد از چيست؟ سپس شیخ صدوق در ادامه می گوید ممکن است مراد از این باشد که قبری را که در او میتی دفن کرده اند، برای دفن میت دیگری به کار برند، زیرا واژۀ به معنای است. (محمد تقی پدر علامه مجلسی صاحب بحار الأنوار) در نقد این احتمال شیخ صدوق می گوید: قانون قدما نبوده است كه بدون اینکه از كسى مرادش را بشنوند، بگويند كه مراد او اينست. (به حدث خود به او چیزی را نسبت دهند). 4- خود می گويد: آنچه اعتقاد من است این است كه ( ) به جيم درست است. پس معناى روایت اينست: هر كس قبرى را نبش كند، زيرا كسى كه قبرى را نبش كند آن را تجديد قبر كرده است زیرا ما را به تجديد و بازسازى آن نيازمند ساخته است، پس ابن وليد ( ) و معنایی نزدیک (کندن_قبر_و_تجدید_بنای_آن) را اختيار كرده است. 5- در نهایت می گوید: تجديد به آن معنى كه محمّد بن حسن صفّار بدان قائل است و تحديد با حاء بى ‏نقطه كه اعتقاد سعد بن عبد اللَّه است و آن كلمه «جدث» كه برقى گفته همگى داخل در معنى حديث است و هيچ كدام بيرون از معنى آن نيست و هر كس با امام عليه السّلام مخالفت كند در بازسازى و تازه كردن قبر و خر پشته ساختن بر آن و نبش كردن قبر و از روى عناد يكى از اينها را حلال شمارد از اسلام بيرون رفته است. : (فقیه من لا یحضره الفقیه) / شیخ صدوق / مجلسی اول @DUROUS_ALSHABAB
این کانال جهت بارگذاری صوت تدریس کتاب "شرح قصیده‌ی بانَت سُعاد" نوشته جمال الدین ابن هشام الانصاری (م ۷۶۱ق و مولف مغنی اللبیب) تاسیس شده است. مدرس: استاد عزیز حجة الاسلام و المسلمین شیخ سجاد قربانی مکان تدریس: مدرسه مبارکه معصومیه در شهر قم زمان: روزهای شنبه، یکشنبه و دوشنبه هر هفته، از ساعت ۹ تا ۱۰. جلسه به صورت آنلاین برگزار نمی شود ولی در انتهای هر هفته صوت جلسات در همین کانال بارگزاری می شود. این کانال رو به همه دوستان علاقه‌مند به مباحث ادبی معرفی کنید.
1 - 02.7.12.mp3
41.4M
صوت اولین جلسه 12مهر1402 این جلسه، اولین جلسه از مقدمات شرح قصیدۀ بانَت سُعاد است. برخی از موضوعات مطرح در جلسه: 1- دو رویکرد کلان در ضرورت تعلم زبان عربی 2- بازشناسی هندسۀ حاکم بر علوم ادبی از جهت توانمندی در رفع نیاز ما به تعلم زبان عربی 3- تقریری جدید از اعجاز ادبی قرآن 4- بیان حلقۀ مفقودۀ تعلم ادبیات عرب: فقه ادبی یا ادبیات تلفیقی
إنَّ دِینَ اللهِ لا یُصَابُ بِالعُقُولِ دیشب عده ای که خاطرشان برایم عزیز است، منزل ما را به نورشان منوّر کردند. پسر یکی شان که در بهار 15 سالگی بود و رشته ریاضی می خواند، گفت چرا بازی با آلات قمار، بدون نیت قمار حرام است؟ (من این حرف آخوندها را قبول ندارم) گفتم حرف آخوندها نیست. فقه شریعت است. گفت: عقل من این حرف را درک نمی کند، پس عاقلانه نیست و طبیعتا درست هم نیست. گفتم: احکام شریعت با اصول دین فرق دارد، کلیات اصول را با چراغ عقل درک می توان کرد، ولی احکام را نه مگر اینکه خود معصومین چراغش را بیافروزند، آن وقت شاید عقل درک کند. گفت: نه، عاقلانه نیست، پس درست نیست. پدرش خیلی حرص می خورد که ای وای پسرم از دست رفت (البته اینها را نمی گفتم از حالات پدیدار بود.) احسنت به این پسر، می خواست بفهمد، انکار نمی کرد. یاد مناظرهٔ امام صادق علیه السلام با مدعی فقاهت و مرجعیت عراق (ابوحنیفه) افتادم. گفتم: نماز مهمتر است یا روزه؟ گفت نماز. گفتم برهان بیاور گفت نماز ستون دین است. گفتم پس چرا زنان، روزهٔ ایام عادت را باید قضا کنند ولی نماز را نه؟ گفت واقعا؟ پدرش و من گفتیم واقعا. به شوخی گفت خوش به حالشان. به شوخی گفتیم دوست داری جای شان باشی؟ دمش گرم، چه با صفا و خوش اخلاق. با خنده گفت نه. 😂 گفتم امام صادق علیه السلام به ابوحنیفه فرمودند: دین خدا (فقه، احکام شریعت) با عقل درک نمی شود. تعبّد است. اگر با عقلت فهمیدی مولایت هر چه می گوید، حق است. چون بنده ای پس در بند مولایت باش. گفت دمش گرم. الان فهمیدم. @DUROUS_ALSHABAB
عامه سمبل عبارت است از یک اصطلاح، یک نام، یا حتی یک تصویر که نماینده چیز مانوس دیگری باشد. سمبل علاوه بر معنای آشکار و معمول خود، معانی تلویحی و غیر مستقیمی نیز دارد. سمبل: سمبل های به دو دسته طبیعی و قراردادی تقسیم می¬ شوند، توضیح تقسیم فوق در سمبل های حیوانی، در سمبل های طبیعی حیوانی، حیوان مورد نظر بیانگر مفهوم و نشانه ¬ای هستند که به صورت ذاتی در همان حیوان وجود دارد. مانند قدرت در شیر. ولی در سمبل های قراردادی، انسانها بر اساس فرهنگ، آموزش و اعتقادات خود حالاتی را به حیوانی نسبت می¬ دهند در حالی که آن حیوان ذاتا فاقد آن حالت یا خصوصیت است. مثلا بسیاری از مردم جغد را شوم می¬ دانند شاید حضور جغد در خرابه ها و صدای مرموز و وحشتناکش باعث شده باشد که او را نشانه شومی و نامبارکی بدانند. در حالی که شومی جغد هیچ ربطی به خود جغد ندارد و زاییده ذهن بشر ماست. مثال دیگرش اشک تمساح است که نماد تظاهر دروغین است. برخی از سمبل های حیوانی رایج: خفاش: سمبل خون آشامی، بعضی اوقات قدرتهای استعمارگر را با این سمبل نشان می دهند. خرگوش: سمبل سرعت، سر به هوایی و بازیگوشی لاک پشت: سمبل کندی و تأنّی. خوک: سمبل پلیدی، ناپاکی و لاقیدی. سگ: سمبل خدمت و باوفایی، اغلب سیاستمداران وابسته به قدرتهای بزرگ را با این سمبل نشان می دهند. راسو: سمبل بدجنسی و دنائت. روباه: سمبل تزویر و فریب. چهارپایان: سمبل بهره کشی. الاغ: سمبل بهره کشی و نادانی. گوسفند: سمبل سادگی و استثمار. مار: سمبل هوشیاری و آسیب رسانی. کبوتر: سمبل نجابت و پاکی. میمون: نماد تقلید وارگی در عمل. طوطی : نماد تقلیدوارگی در سخن. بوقلمون: چندرنگی و چند گانگی. عقاب: تسلط و درندگی. جغد: ناکامی، اندوه، شومی و نامبارکی. گاو: سمبل چموشی، تنبلی و نادانی. گربه: نوع خانگی آن نشانه نازپرودگی و گونه وحشی و سیاه آن نشانه مرموزیت و شومی است. : بعضی از سمبل ها در محدوده جغرافیایی خاصی به کار می روند: در اسکاتلند، بز مظهر بدبویی و در انگلیس، خرچنگ نماد آدم پست است. @DUROUS_ALSHABAB
صیغه های صرفی فرق بین و إمرأةٌ طاهرٌ (طاهر و پاکیزۀ از حیض) إمرأةٌ طاهرةٌ (طاهر و پاکیزۀ از عیب های اخلاقی و کثیفی ها) @DUROUS_ALSHABAB
(در عرف زمان ما به عاریه، می گویند.) تفتازانی در پاسخ کسی که از اودرخواست کتاب امانی کرده بود، گفته: ألا يا مُستَعِيرَالكُتُبِ دَعنِي .. فَإنَّ إعارَةَ المَعشُوقِ عارٌ وَ مَعشُوقِي مِنَ الدُّنيَا كِتابِي .. فَهَل أَبصَرتَ مَعشُوقاً يُعَارُ ای کسی که کتاب عاریه می گیری! مرا رها کن (از من کتاب مخواه) همانا عاریه دادن معشوق، ننگ است. و از مال دنیا، یگانه معشوق من کتاب است. آیا دیده ای معشوقی عاریه داده شود؟! @DUROUS_ALSHABAB
هدایت شده از بینش ولایی
موشک آشپزخانه ایداستان تولید موشکهای فلسطینی 🌀موشک های امروز فلسطینی ها، کار دیروز مصطفی ها و حاج قاسم هاست 📚کتاب"امواج اراده ها" 🔺🔺حتما بخونید🔺🔺 ┏━━ °•🔸💎🔸•°━━┓          @binesh_vela ┗━━ °•🔸💎🔸•°━━┛
هدایت شده از خبرگزاری تسنیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهادت ۱۶۰ فلسطینی در بمباران‌های امروز اسرائیل 🔹شبکه الجزیره قطر به نقل از منابع بیمارستانی گزارش داد که از صبح امروز تا این لحظه بر اثر حملات اسرائیل به نوار غزه، ۱۶۰ نفر از فلسطینیان به شهادت رسیده و بیش از هزار نفر زخمی شده‌اند. @TasnimNews
دروس الشباب
شهادت ۱۶۰ فلسطینی در بمباران‌های امروز اسرائیل 🔹شبکه الجزیره قطر به نقل از منابع بیمارستانی گزارش د
هر چقدر هم کشته بدهند به اندازه عاشورای کربلای 61 نمی شود. اگر حق را باور داریم و خود را حق می دانیم. باید از جان و مال و فرزند بگذریم. 8 سال جنگ تحمیلی با همین فکر اداره شد.
استدلال خوشدل تهرانی بر اینکه به طور قطع، خواهد بود. توضیح: عدد ابجد کبیر 110 است زیرا: ع 70، ل 30، ی 10 است. و عدد نیز همین است زیرا: ن 50، م 40، ک 20 است. @DUROUS_ALSHABAB
در کتاب های درسی به زودی در همین کانال
در کتاب های درسی نمونه هایی از سانسور قسمت اول: مقدمه (خاطره) وقتی درس مطول استاد حجت هاشمی خراسانی می رفتیم، روزی فرمودند: مردم این زمانه برای درس، خواهان مختصر و خلاصه و موجز اند. می گویند عمرمان هدر نرود. اما سر سفره که می نشینند، خواهان سفره های مطول و رنگین و متنوع اند. گویا عمر را باید بر سر سفره خرج کرد. @DUROUS_ALSHABAB
در کتاب های درسی قسمت دوم نمونه هایی از سانسور نمونه نخست: یکی از مباحث صرفی، و اصلی است. کتاب های موجود علاوه بر اینکه معنای برخی اوزان را بیان نمی کند، معنای وضعی و اصلی ابواب و اوزان را هم بیان نمی کند. گویا این بحث در صرف زیادی است. نمونه دوم: و برخی از وزن ها در ابواب و معانی مختلف کاربرد دارد. راههای تشخیص و رفع احتمالات متعدد، چیست؟ نمونه سوم و ادبای عرب از کجا فهمیدند که و غیر منصرف اند؟ در حالی که الف حرکت ظاهری نمی گیرد، چه رسد به جر به کسره! (این نظریه، بی حساب و گزاف نیست. فقط برای ما بیان نمی شود.) نمونه چهارم: می دانیم بر اساس برخی لغات (لهجه های عربی)، گاهی حرف مضارعه مکسور می شود. ولی چرا ادبا اختلاف لهجه ها را نقل می کنند؟ @DUROUS_ALSHABAB
در کتاب های درسی قسمت سوم نمونه هایی از سانسور نمونه اول: غرض ادبا از اتقسیم مستثنی به چه بوده است؟ این تقسیم ریشه در مباحث تفسیری و فقهی و اختلاف قرائت های سبعه دارد. مثلا استثنای ابلیس از ملائکه متصل است یا منقطع؟ سخنان مفسران ادبی ذیل آیات را ببینید. استثنای در بحث قتل عمد و خطا و مباحث فقها ذیل این آیه را ببینید. نمونه دوم: غرض ادبا از ذکر اینکه در اعراب مثنی چند لغت است، چیست؟ برخی طلاب و حتی اساتید اینها را بیهوده می دانند. در حالی که یکی از آن اغراض توجیه اعرابی است. نمونه سوم: تعریف در حرف تعریف، کدام معنا حقیقت و اصل است؟ (یعنی عند عدم القرینه می توان أل را بر آن معنا حمل کرد) نمونه چهارم: گاهی در نصب مصدری اختلاف می شود و برخی آن را حال و برخی آن را مفعول مطلق برای فعل مقدر می دانند. چرا اختلاف دارند؟ آیا هر دو وجه صحیح است؟ @DUROUS_ALSHABAB
در کتاب های درسی قسمت چهارم نمونه هایی از سانسور نمونه نخست: التأسیس_أولی_من_التأکید قاعده ای که بعد از اتمام کتب بلاغی هم آن را نمی فهمند. مثلا به اختلاف در آیه مراجعه کنید تا بفهمید چه می گویم. نمونه دوم: می دانیم در باب تنازع هم می تواند عامل اول در اسم ظاهر عمل کند و هم عامل دوم یا بعد از آن، در نحو هم فقط می گویند در اینکه کدام یک عمل کند بهتر است بین بصریین و کوفیین اختلاف است. : اغراض بلاغی چیست؟ چرا عرب از این اسلوب استفاده می کند و در کجا عامل اول و در کجا عامل دوم را عمل داده است؟ نمونه سوم: اغراض بلاغی چیست؟ مواضع بلاغی رفع مشغول عنه و مواضع بلاغی نصب آن کدام است؟ نمونه چهارم در استعمال یا یا به معنای دیگر چیست؟ از حقیقت به مجاز چیست؟ @DUROUS_ALSHABAB
(همان معروف در میان ماست که عامه به آن مصطلح الحدیث می گویند.) (اهل سنت) از عجایب حدیث عامه آن است که در مواضع متعدد شهادت به جاعل بودن راویان حدیث خودشان داده اند. در برخی نقل ها خود راوی می گوید من به پیامبر این سخن را نسبت داده ام. یکی از این دروغگویان سفیان ثوری است که بخاری در صحیح ترین کتاب حدیث عامه ( ) در باب التعوّذ من جهد البلاء از او چنین نقل می کند: 6347 - حَدَّثَنَا عَلِىُّ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ حَدَّثَنَا سُفْيَانُ حَدَّثَنِى سُمَىٌّ عَنْ أَبِى صَالِحٍ عَنْ أَبِى هُرَيْرَةَ: كَانَ رَسُولُ اللَّهِ - صلى الله عليه وسلم - يَتَعَوَّذُ مِنْ الْبَلاَءِ ، وَ الشَّقَاءِ ، وَ الْقَضَاءِ ، وَ الأَعْدَاءِ . : الْحَدِيثُ ثَلاَثٌ ، لاَ أَدْرِى أَيَّتُهُنَّ هِىَ . (یعنی: حدیث پیامبر سه مورد بود ولی من یک مورد اضافه کردم ولی نمی دانم کدام یک افزودۀ خودم است.) اگر حوصله کنم، ادامه دارد ..... @DUROUS_ALSHABAB
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در کتاب های درسی قسمت پنجم نمونه هایی از سانسور نمونه هایی از مباحث منطق که در علوم دیگر مورد استفاده قرار می گیرد ولی از کتب آموزشی جدید حذف شده است: نمونه نخست: رؤوس ثمانیه: علماء در هنگام آموزش هر علمی، هشت مطلب را درباره آن علم به عنوان مقدمه بیان می کردند و معتقد بودند دانستن این مطالب باعث می شود دانشجو بهتر و با دید صحیح تری آن علم را بیاموزد. به این هشت مطلب " رئوس ثمانیه " یا "موضوعات هشتگانه" می گفتند که عبارتند از: ۱. تعریف علم ۲. موضوع علم ۳. فایده علم ۴. مؤلف علم ۵. ابواب و مباحث علم ۶. جایگاه علم در میان دیگر علوم ۷. غرض و مقصود علم ۸. روش های تعلیم علم نمونه دوم: یا هر علمی سه رکن دارد که آنها را اجزای آن علم نیز می‌نامند: 1. موضوع علم 2. مبادی علم 3. مسائل علم اجزای علوک با رؤوس ثمانیه: مقصود از رئوس ثمانیه، مباحثی است که به عنوان مقدمه و پیش از شروع در هر علم به آن پرداخته می‌شود. اما اجزای علوم، مباحثی است که در متن هر علم به آن پرداخته می‌شود و محتوای فصول و بخش‌‌های هر کتاب و مقاله می‌تواند باشد. نمونه سوم: در برخی از کتب منطقی جدید جهات قضایا را حذف نموده اند و برخی دیگر فقط آنها را تعریف می کنند ولی فایدۀ این بحث و اینکه اگر صغری و کبری در هر یک از اشکال اربعه دارای جهت باشد، آیا می دهد یا خیر؟ و چرا؟ و نتیجه اش دارای چه جهتی خواهد بود؟ اینها حذف شده است. @DUROUS_ALSHABAB
و (معانی سه گانۀ آن در قرآن) (معانی سه گانۀ آن در قرآن) أمّ: مادر، اصل و پايه هر چيزي كه چيزهاى ديگر بآن ضمیمه می شود، معظم چيزها، امّ النجوم يعنى كهكشان (قاموس، مفردات) در حديث آمده: از خمر بپرهيزيد كه آن‏ أُمُ‏ الخبائث است (نهايه). معنوی: «امّ» مشترك معنوى است و معنى جامع آن‏ همان اصل و پايه است. النهايه: استعمال آن در حقيقى، به قدرى شهرت دارد كه احتمال داده مي شود، در «مادر» حقيقت و در معانى ديگر مجاز باشد استعمالات قرآنی: 1- مادر حقيقى‏ «وَ أَوْحَيْنا إِلى‏ أُمِ‏ مُوسى‏ أَنْ أَرْضِعِيهِ» قصص 7 2- اصل و پايه. مثل امّ الكتاب در آيه‏ «هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَ‏ أُمُ‏ الْكِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ» آل عمران: 7 در تفسير الميزان از عيون اخبار صدوق از امام رضا عليه السّلام نقل است كه فرمود: هر كه متشابه قرآن را به محكم آن برگرداند بصراط مستقيم هدايت يافته است سپس حضرت فرمود: در اخبار ما نيز مانند قرآن متشابه هست متشابه آنرا به محكمش برگردانيد، از متشابه آن پيروى نكنيد مبادا گمراه شويد. تسمیه : آيات محكم و واضح الدلاله از آن جهت امّ الكتاب ناميده شده‏اند كه ريشه و پايه‏ى كتابند و آيات متشابه با برگرداندن به آنها، روشن مي شوند. مثلا در يك جا مي خوانيم‏ «وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ إِلى‏ رَبِّها ناظِرَةٌ» قيامت:23 از اين آيه بنظر مي ايد كه خداوند جسم است و روز جزا بعضى‏ها باو نگاه مي كنند، و در آيه‏ى ديگر مي خوانيم‏ «لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصارَ» انعام: 103 پس پى مي بريم كه مراد از آيه فوق، معنى ديگرى است زيرا كه اين آيه محكم و صريح‏ است در اينكه چشمها، خدا را درك نميكند. 3- معناى سوم معظم شيئ و مركز آن است. مثل امّ القرى كه به مكّه معظّمه گفته شده‏ «لِتُنْذِرَ أُمَ‏ الْقُرى‏ وَ مَنْ حَوْلَها» انعام: 92 «أَوْحَيْنا إِلَيْكَ قُرْآناً عَرَبِيًّا لِتُنْذِرَ أُمَ‏ الْقُرى‏ وَ مَنْ حَوْلَها» شورى: 7 مكّه معظّمه را از آنجهت امّ القرى گويند كه مركز آبادي هاى حجاز بود مثل مراكز استان ها. راغب و ديگران گفته‏اند: امّ القرى بودن مكّه به جهت آنست كه زمين از زير آن گسترده شده. : جماعتي كه وجه مشترك دارند، أمّ در لغت بمعنى «قصد» است گويند: «أَمَّهُ‏: اى قَصَدَهُ». «آمِّينَ‏ الْبَيْتَ الْحَرامَ» مائده: 2 يعنى قاصدان خانه خدا. بنا بر اين، امّت به كسانى گفته مي شود كه قصد مشترك و نظر مشترك دارند. راغب گويد: امّت هر جماعتى است كه يك چيز مثل دين يا زبان و يا مكان آنها را جمع كند. مثلا در آيه‏ى‏ «كُلَّما دَخَلَتْ‏ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَها» اعراف: 38 منظور از امت جماعتی است که در كفر و شرك مشترک اند. استعمال برای در آيه‏ «إِنَّ إِبْراهِيمَ كانَ‏ أُمَّةً قانِتاً لِلَّهِ» نحل: 120، ابراهيم بتنهائى يك‏ أُمَّت‏ شمرده شده، در ترجمۀ آیۀ فوق و علت کاربرد این واژۀ برای آن حضرت علیه السلام اختلاف شده است: برخی گفته‏اند: او امّتى بود كه فقط يك فرد داشت زيرا كه آن روز فقط او موحّد بود. راغب گويد: يعنى او در عبادت خدا در مقام يك جماعت بود گويند: فلانى به تنهائى يك قبيله‏ است. ابن اثير در نهايه نقل مي كند: در باره‏ى قسّ بن ساعده آمده: «يَبْعَثُ يَوْمَ الْقِيمَةِ أُمَّةً وَاحِدَةً». به معنای : در آيه‏ى‏ «وَ قالَ الَّذِي نَجا مِنْهُما وَ ادَّكَرَ بَعْدَ أُمَّةٍ» يوسف: 45، امّت را مدّت معنى كرده‏اند يعنى آنكه از دو نفر زندانى نجات يافته بود و بعد از مدّتى يوسف را ياد آورد ... . راغب گويد: «وَ ادَّكَرَ بَعْدَ أُمَّةٍ» يعنى بعد از گذشتن اهل يك زمان يا اهل يك دين، يوسف را ياد آورد. @DUROUS_ALSHABAB
هدایت شده از دکتر قدیری ابیانه
🕌 اذان صبح در غزه از جایجای غزه به گوش می‌رسید. (در پخش زنده اخبار) و سپس بمباران مکرر غزه توسط رژیم سفاک صهیونیستی. 🚩 چه نمازی می‌خوانند در حالی که نمی‌دانند آیا زنده نماز خود را به پایان خواهند رساند یا نه و آیا روز دیگری را هم خواهند دید! حال و هوای خاصی دارد چنین نمازی. ✍️ محمد حسن قدیری ابیانه 📆 ۲۱ مهر ۱۴۰۲
در کتاب های درسی قسمت ششم نمونه هایی از سانسور در کتاب های تحقیقی دانش مباحث ای یافت می شود که از کتب آموزشی حذف شده است. مروری بر نمونه های آن: نمونه نخست: در و حذف مباحثی از حقیقت و مجاز که در کشف راه گشاست، گویا طرح مجدد این بحث که طلاب قبل از ورود به دانش اصول در خوانده اند، به خاطر طرح همین مباحثی است که در بلاغی از آنها غفلت شده است. ولی مع الاسف اکنون اینجا نیز سانسور می شود، مثل: 1_ در دوران بین حقیقت و مجاز مشهور، کدام یک مقدم است؟ آیا باز هم اصالة الحقیقة جاری می شود؟ 2_ در دوران بین حمل لفظ بر مصطلح متکلم یا مخاطب، کدام یک مقدم است؟ یادم هست در کتاب الطهاره جواهر الکلام، بر اساس همین نظریه روایتی را تفسیر و اختلاف فقها را حل می کند. 3_ در دوران بین حقیقت لغوی و حقیقت عرفی، کدام حقیقت مقدم است؟ 4_ در دوران بین عرف خاص و عرف عام، کدام یک با اصالة الحقیقة ثابت می شود؟ 5_در تعارض بین تخصیص و مجاز، کدام یک مقدم است؟ 6_ در تعارض بیت مجاز و اشتراک کدام یک مقدم است؟ 7_ در تعارض بین مجاز و اضمار (تقدیر) کدام مقدم است؟ 8_ موضوع له (معنای حقیقی) حروف ادامه دارد.... @DUROUS_ALSHABAB