eitaa logo
📝داستان شیعه🌸
2.4هزار دنبال‌کننده
40 عکس
3 ویدیو
1 فایل
✨ ﷽ ✨ 📖 اگه به داستان‌هایی که با زندگی معصومین مرتبطه یا داستانهای تاریخی پندآموز علاقه‌داری، مارو دنبال کن... ⚠️ نشر مطالب با ذکر لینک مجاز است❗ 💢 کانال اصلی‌مون: @Hadis_Shia برای بیان نظرات 👇 B2n.ir/w15631
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🔸 گوشت بخور! ابو هاشم می‌گوید: امام حسن عسکری علیه السّلام روزه می‌گرفت و موقع افطار، غذایی را که غلامش در ظرف مخصوص مهر شده‌ای برای ایشان می‌آورد، ما نیز با آن جناب می‌خوردیم. یک روز من به واسطه ضعف نتوانستم روزه بگیرم و در خانه دیگری با مقداری نان قندی روزه‌ام را باز کردم. هیچ کس از این جریان اطلاع نداشت، سپس آمدم و با ایشان نشستم. امام علیه السّلام رو به غلام کرده و فرمود: چیزی بده ابو هاشم بخورد، او روزه نیست! من لبخند زدم. فرمود: چرا می‌خندی؟ هر وقت مایلی نیرو و قدرت پیدا کنی گوشت بخور! نان قندی قوه ندارد! عرض کردم: خدا و پیامبرش و شما صحیح می‌فرمایید، درود بر شما باد و شروع به خوردن کردم. فرمود: سه روز از گرفتن روزه خودداری کن! کسی که به خاطر روزه گرفتن ضعیف شده باشد، تا سه روز از روزه خودداری نکند نیرو نمی‌گیرد. 📔 مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۴٣٨ 🔰 @DastanShia
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🔹 علم یکسان ابو هاشم می‌گوید: فهفکی از امام حسن عسکری علیه السّلام پرسید که چطور می‌شود زن یک سهم ببرد و مرد از میراث دو سهم داشته باشد؟ فرمود: چون از زن جهاد و تأمین مخارج زندگی برداشته شده و او کفیل پرداخت غرامت‌ها نیست و این مخارج بر عهده مردان است. ابو هاشم گفت: من در دل گفتم، همین سؤال را ابن ابی العوجاء از حضرت صادق علیه السّلام کرده بود و ایشان همان جواب را داده بودند. در این موقع امام علیه السّلام روی به من نموده و فرمود: صحیح است، این سؤال ابن ابی العوجاء بود و جواب یکی است زیرا او همین سؤال را کرده بود. تمام ما از اولین رهبر تا آخرینمان، در علم و امر امامت یکسان هستیم. رسول اکرم و امیر المؤمنین علیهما السّلام دارای فضیلت مخصوص به خود هستند. 📔 مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۴٣٧ 🔰 @DastanShia
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ✨ دعای طلب باران امام جعفر صادق فرمود: اهل کوفه به حضور حضرت علی علیه السلام آمدند و از نیامدن باران به آن بزرگوار شکایت کردند و گفتند: از خدا برای ما باران بخواه. حضرت علی علیه السلام به امام حسین علیه السلام فرمود: برخیز از خدا برای ایشان باران بخواه. امام حسین علیه السّلام برخاست و پس از اینکه حمد و ثنای خدا را به جا آورد و بر پیامبر خدا درود فرستاد، این دعا را خواند: {خدایا تو عطا کننده خیری و نازل کننده برکت ها، آسمان را بر ما ببار و ما را با بارانی شدید، گسترده، فراوان و ریزان که بندگان ضعیفت با آن نفس می‌کشند و هر آن چه در سرزمینت مرده است با آن زنده می‌شود، سیراب کن. آمین ای پروردگار جهانیان.} هنوز آن حضرت از دعا فارغ نشده بود که فورا باران رحمت پروردگار فرو ریخت و اعرابی از نواحی کوفه آمد و گفت: نهرها و جویبارها را دیدم که از آب موج می‌زدند. 📔 بحار الأنوار، ج۴۴، ص١٨٩ 🔰 @DastanShia
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨ هر گاه امام حسین علیه السلام در مکان تاریکی می‌نشست، مردم به واسطه سفیدی و نور پیشانی و گلوی مبارکش به طرف آن حضرت راهنمایی می‌شدند. زیرا پیامبر صلّی اللّه علیه و آله پیشانی و گلوی حسین علیه السلام را زیاد می‌بوسید. ✨ یک روز جبرئیل نازل شد و دید حضرت فاطمه سلام الله علیها خواب است و امام حسین علیه السلام در میان گهواره گریه می‌کند. جبرئیل علیه السّلام با امام حسین علیه السلام گفتگو و آن حضرت را آرام می‌نمود تا اینکه فاطمه زهرا سلام الله علیها از خواب بیدار شد. حضرت زهرا سلام الله علیها می‌شنید شخصی حسین را آرام می‌کند ولی احدی را نمی دید. سپس پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله به وی خبر داد آن شخص جبرئیل است. 📔 بحار الأنوار، ج۴۴، ص١٨٩ 🔰 @DastanShia
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🌱 قبول دعوت امام حسین علیه السّلام از کنار گروهی از فقرا عبور کرد که عبای خود را گسترده بودند و چند تکه نان روی آن ریخته و مشغول خوردن بودند. آنان به امام حسین علیه السلام گفتند: یا ابن رسول اللّه! بیا (با ما غذا بخور)، امام علیه السّلام نشست و با ایشان مشغول غذا خوردن شد و این آیه را تلاوت کرد: «إنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْتکبرین» {خدا افراد متکبر را دوست ندارد.} (نحل، ۲۲) سپس به فقرا فرمود: من دعوت شما را پذیرفتم، شما هم دعوت مرا اجابت کنید. گفتند: اطاعت می‌کنیم یا ابن رسول اللّه. آنگاه برخاستند و با آن حضرت وارد منزل امام حسین علیه السلام شدند. آن بزرگوار به کنیزک خود فرمود: آنچه را که ذخیره نموده‌ای بیاور. 📔 تفسیر عیاشی، ج٢، ص٢۵٧ 🔰 @DastanShia
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🌻 پرداخت بدهی امام حسین علیه السّلام نزد اسامة بن زید که مریض بود رفت، شنید که اسامه می‌گفت: وا غماه! امام حسین فرمود: ای پسر برادرم! غم و اندوه تو چیست؟ گفت: قرض من که به شصت هزار درهم رسیده است. امام حسین علیه السّلام فرمود: قرض تو را من ادا می‌کنم. اسامه گفت: می‌ترسم بمیرم. فرمود: تو نخواهی مرد تا من قرض تو را ادا نمایم. راوی می‌گوید: امام حسین علیه السلام قبل از فوت اسامه قرض وی را ادا کرد. امام حسین علیه السّلام فرمود: بدترین خصال پادشاهان ترس از دشمنان و قساوت قلب داشتن نسبت به ضعیفان و بخل ورزیدن در هنگام بخشش است. 📔 بحار الأنوار، ج۴۴، ص١٩٠ 🔰 @DastanShia
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ✨ کریم ترین مردم اعرابی وارد مدینه طیبه شد و از کریم ترین مردم جویا شد. امام حسین علیه السّلام را به وی معرفی کردند. او داخل مسجد شد و دید که امام حسین مشغول نماز است. مقابل آن حضرت ایستاد و این اشعار را سرود: کسی که الان چشم امید به تو دارد و حلقه درب خانه تو را حرکت دهد ناامید نخواهد شد. تویی که بخشنده و مورد اعتماد هستی. پدر تو قاتل افراد فاسق و نابکار بود. اگر مقام نبوت پدران و نیاکان شما نمی بود، دچار آتش دوزخ می‌شدیم. راوی می‌گوید: امام حسین علیه السّلام سلام کرد و به قنبر فرمود: آیا چیزی از مال حجاز باقی مانده؟ گفت: آری، مبلغ چهار هزار اشرفی باقی مانده است. فرمود: آن‌ها را بیاور. زیرا کسی که از ما بیشتر به آنها احتیاج دارد آمده است. سپس برد یمانی را از تن خویش در آورد و آن اشرفی‌ها را در میان آن پیچید و آن را به این خاطر که به نظر مبارکش اندک بود و بدین جهت که از اعرابی خجل بود، از شکاف در به آن اعرابی عطا کرد و این اشعار را خواند: این اشرفی‌ها را بگیر و من به خاطر اینکه به تو پول مختصری عطا کردم پوزش می‌طلبم. بدان که من نسبت به تو مهربان هستم. اگر حق ما را به ما می‌دادند باران بذل و بخشش از آسمان‌ها بر تو فرو می‌ریخت. ولی چه باید کرد که حوادث روزگار وضع انسان را تغییر می‌دهند و دست من فعلا خالی از پول است. راوی می‌گوید: اعرابی آن اشرفی‌ها را گرفت و شروع به گریه کرد. امام حسین به وی فرمود: آیا برای اینکه بخشش ما قلیل و اندک بود گریه می‌کنی؟ گفت: نه. برای این گریه می‌کنم که چگونه خاک تو را می‌رباید و این گونه بذل و بخشش هایت را از بین می‌برد. این حدیث در مورد امام حسن علیه السلام هم روایت شده است. 📔 مناقب آل ابی طالب: ج۴، ۶۵ 🔰 @DastanShia
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 💠 تعیلم قرآن عبد الرحمن سلمی سوره مبارک حمد را به یکی از کودکان امام حسین علیه السّلام یاد داد. هنگامی که آن کودک سوره حمد را برای امام حسین علیه السلام خواند، آن حضرت مبلغ هزار اشرفی و هزار حله به عبد الرحمن عطا کرد و دهان او را از درّ پر نمود. وقتی از آن حضرت راجع به این بخشش فراوان پرسش کردند فرمود: این عطا در مقابل آن حمدی که وی به فرزند من تعلیم داد ناچیز است. آنگاه این شعر را خواند: هر گاه دنیا به تو جود و بخشش نمود، تو نیز قبل از اینکه دنیا را از دست داده باشی به همه مردم بخشش کن. هر وقت مال دنیا به تو روی آورد، بذل و بخشش آن را فانی نخواهد کرد و هر گاه دنیا از تو اعراض نماید، بخل کردن آن را باقی نمی گذارد. 📔 بحار الأنوار: ج۴۴، ص١٩١ 🔰 @DastanShia
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ✨ تکبیر هفتم امام جعفر صادق علیه السّلام فرمود: یک روز رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله می‌خواست مشغول نماز شود، امام حسین علیه السّلام هم در کنار آن حضرت بود. وقتی پیامبر اعظم تکبیر گفت، امام حسین نتوانست تکبیر بگوید. رسول خدا دوباره تکبیر گفت و امام حسین باز هم نتوانست پیروی نماید. پیغمبر خدا همچنان گفتن تکبیر را به امام حسین یاد می‌داد تا اینکه امام حسین در تکبیر هفتم توانست تکبیر بگوید. امام جعفر صادق علیه السّلام فرمود: پس از این جریان بود که گفتن هفت تکبیر در ابتدای نماز مستحب و سنت شد. . 💠 تواضع امام حسین (ع) نمونه تواضع امام حسین علیه السلام این است که روزی از کنار چند فقیر عبور کرد که نان خشک خود را روی پارچه‌ای گذاشته بودند و می‌خوردند، به آن‌ها سلام کرد و آن‌ها او را به جمع خود دعوت کردند، با آن‌ها نشست و فرمود: اگر این طعام صدقه نبود با شما می‌خوردم، سپس فرمود: برخیزید و به خانه من بیایید. پس به آن‌ها غذا و لباس داده و دستور داد برایشان چندین درهم بیاورند. 📔 بحار الأنوار: ج۴۴، ص١٩١، ١٩۴ 🔰 @DastanShia
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ✨ بخشش حسینی از امام حسین علیه السّلام روایت شده که فرمود: این سخن از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله نزد من صحیح است که فرمود: بعد از نماز، بهترین اعمال نزد خدا این است که انسان بدون معصیت در قلب مؤمن ادخال سرور نماید. من روزی غلامی را دیدم که با سگی غذا می‌خورد، به وی گفتم: چرا این کار را انجام می‌دهی؟ گفت: یا ابن رسول اللّه! من مغموم هستم، می‌خواهم این سگ را خوشحال کنم شاید من هم مسرور گردم. غم و اندوه من این است که مالک من شخصی است یهودی و من تصمیم دارم از وی جدا شوم. امام حسین علیه السّلام مبلغ دویست اشرفی نزد مالک آن غلام برد. یهودی گفت: این غلام من فدای قدم تو باد و این باغ و بستان را نیز به آن غلام بخشیدم، و این مبلغ پول را هم که دادی به شما تقدیم نمودم. امام حسین علیه السّلام فرمود: من نیز این پول را به تو بخشیدم. یهودی گفت: من هم قبول کردم و این پول را به آن غلام بخشیدم. امام حسین فرمود: من نیز آن غلام را آزاد نمودم و این پول و باغ را به او بخشیدم. زن آن یهودی گفت: من همین الآن اسلام آوردم و مهریه‌ام را به شوهرم بخشیدم، شوهرش گفت: من نیز مسلمان شدم و این خانه‌ام را به زنم بخشیدم. 📔 بحار الأنوار: ج۴۴، ص١٩۵ 🔰 @DastanShia
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🔹 پاسخ بهتر انس بن مالک روایت کرده است: من در حضور امام حسین علیه السّلام بودم که کنیزکی از کنیزان آن حضرت به حضور آن بزرگوار آمد و یک شاخه گل تقدیم نمود. امام حسین علیه السّلام به وی فرمود: من تو را در راه خدا آزاد کردم. من به آن حضرت گفتم: یک کنیزک را برای یک شاخه گل آزاد می‌کنی؟ فرمود: خدا ما را این طور پرورش داده است. زیرا در قرآن می‌فرماید: «وَإِذَا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا» «هرگاه به شما تحیّت گویند، پاسخ آن را بهتر از آن بدهید؛ یا (لااقل) به همان گونه پاسخ گویید!» (نساء، ۸۶) بهتر از این شاخه گل، آزاد نمودن این کنیز بود. . 🔸 دین‌داران حقیقی فرزدق می‌گوید: هنگامی که من از کوفه برمی گشتم، امام حسین علیه السلام با من ملاقات نمود و به من فرمود: ای ابو فراس! از کوفه چه خبر؟ گفتم: راست بگویم؟ فرمود: آری. گفتم: قلب‌های مردم با تو ولی شمشیرهای آنان با بنی امیه است، تا بنگریم خدا که را یاری نماید. امام حسین علیه السلام فرمود: راست می‌گویی، چرا که مردم بندگان مال و ثروت هستند، و دین را برای خالی نبودن عریضه بر زبان جاری می‌کنند. دین را زمانی می‌خواهند که دنیای آنان به وسیله دین تأمین شود. اما هنگامی که با مصیبتی مورد آزمایش قرار می‌گیرند، دین داران حقیقی اندک هستند. 📔 بحار الأنوار: ج۴۴، ص١٩۵، ١٩۶ 🔰 @DastanShia
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ♦️ پرداخت دیه اعرابی نزد امام حسین علیه السّلام آمد و گفت: یا ابن رسول اللّه! من ضامن یک دیه کامل شده‌ام و از پرداخت آن عاجزم. با خویش گفتم: باید از کریم ترین مردم درخواست کنم و کریم تر از اهل بیت رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم ندیده ام. امام حسین علیه السّلام فرمود: ای برادر عرب! من از تو سه مسأله می‌پرسم، اگر یکی از آن‌ها را جواب بدهی، یک سوم دیه‌ای را که گفتی به تو عطا می‌کنم. اگر جواب دو مسأله را بگویی، دو قسمت آن دیه را به تو می‌دهم. اگر جواب کلیه آن‌ها را بگویی، من تمام آن دیه را به تو می‌پردازم. اعرابی گفت: یا ابن رسول اللّه! آیا شخصیتی همانند تو که از خاندان علم و شرف هستی از کسی مثل من که شخصی عوام هستم پرسش می‌کند؟ امام علیه السّلام فرمود: آری. از جدم پیامبر خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم شنیدم که می‌فرمود: باید به هر کسی به قدر معرفتش عطا کرد. اعرابی گفت: در مورد آنچه که در نظر داری بپرس! اگر توانستم که جواب می‌گویم و الا از شما یاد می‌گیرم و لا قوة الا باللّه! امام حسین علیه السلام فرمود: کدام اعمال افضل است؟ اعرابی: ایمان به خدا. امام علیه السّلام: راه نجات از هلاکت چیست؟ اعرابی: اعتماد به خدا. امام حسین علیه السلام: چه صفتی باعث زینت مرد می‌شود؟ اعرابی: علم و دانشی که با بردباری همراه باشد. امام علیه السّلام: اگر این صفت را نداشته باشد؟ اعرابی: ثروتی که با جوانمردی توام باشد. امام حسین علیه السلام: اگر این هم نباشد؟ اعرابی: فقر و تنگدستی که با صبر همراه باشد. امام علیه السّلام اگر این را نیز نداشته باشد؟ اعرابی: صاعقه‌ای از آسمان نازل شود و او را بسوزاند، زیرا که وی شایستگی این بلا را خواهد داشت. امام حسین علیه السّلام خندید و یک کیسه پول که حاوی هزار اشرفی بود به وی عطا فرمود و انگشتر خویش را که نگین آن دویست درهم قیمت داشت نیز به او بخشید، و فرمود: ای اعرابی! این اشرفی‌ها را در عوض دیه بپرداز و این انگشتر را صرف مخارج خود کن! اعرابی پس از اینکه پول را گرفت گفت: «و الله أعلم حیث یجعل رسالته» {خدا بهتر می‌داند که رسالت خویش را در چه خاندانی قرار دهد} (انعام، ۱۲۴) 📔 بحار الأنوار: ج۴۴، ص١٩۵، ١٩۶ 🔰 @DastanShia
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🔸 تخم شتر مرغ ابو سلمه روایت شده که گفت: من با عمر بن خطاب حج به جا آوردم. هنگامی که وارد ابطح شدیم، ناگاه با اعرابی مواجه شدیم که متوجه ما شده بود. وقتی نزد عمر آمد گفت: من در حالی که لباس احرام پوشیده بودم تخم شتر مرغ را برداشتم، پختم و خوردم، اکنون چه کفاره ای بر من واجب است؟ عمر گفت: من حکم این مسأله را نمی دانم، بنشین شاید خدا به واسطه یکی از اصحاب محمّد راه و فرجی به تو عطا کند. ناگاه دیدیم: حضرت علی با امام حسین علیهما السّلام وارد شدند. عمر به اعرابی گفت: این علی بن ابی طالب است، مسأله خود را از او بپرس. اعرابی برخاست و مسأله خود را مطرح نمود. حضرت علی علیه السلام به وی فرمود: از این کودک یعنی امام حسین بپرس. اعرابی ناراحت شد و گفت: هر کدام از شما مرا به دیگری حواله می‌دهید. مردم به وی اشاره کردند و گفتند: وای بر تو! این کودک پسر رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم است. اعرابی به امام حسین گفت: یا ابن رسول اللّه من از خانه خود برای حج خارج شدم و آن گاه مسأله خود را مطرح کرد. امام حسین علیه السّلام به وی فرمود: آیا شتر داری؟ گفت: آری. فرمود: به تعداد آن تخم شتر مرغی که خوردی، شتر ماده ببر و با شتران نر جفت کن و بچه‌های آن‌ها را برای خانه خدا هدیه کن. عمر گفت: شاید بعضی از شتران حامله نشوند: امام حسین علیه السلام فرمود: شاید بعضی از تخم‌های شتر مرغ هم جوجه ندهد. آن گاه حضرت علی علیه السّلام برخاست و امام حسین عليه‌ السلام را به سینه خود چسبانید و فرمود: «ذریة بعضها من بعض و الله سمیع علیم» {ذریه ای که بعضی از آنان از بعضی دیگرند و خدا شنوا و دانا است} (آل عمران / ۳۴) 📔 مناقب آل ابی طالب، ج۴: ص۱۰ 🔰 @DastanShia
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 💠 بازگشت به سوی خدا امام جعفر صادق علیه السّلام فرمود: زمانی که مروان بن حکم داخل مدینه شد، روی تخت خوابید و در حضور یکی از دوستان امام حسین علیه السلام گفت: «ثُمَّ رُدُّوا إِلَى اللَّهِ مَوْلَاهُمُ الْحَقِّ أَلَا لَهُ الْحُكْمُ وَهُوَ أَسْرَعُ الْحَاسِبِينَ» (انعام، ۶٢) «سپس (تمام بندگان) به سوی خدا، که مولای حقیقی آنهاست، بازمی‌گردند. بدانید که حکم و داوری، مخصوص اوست؛ و او، سریعترین حسابگران است!» امام حسین علیه السلام به دوست خود گفت: هنگامی که مروان داخل مدینه شد چه گفت؟ گفت: وقتی داخل شد بر سر تخت دراز کشید و گفت: «و ردّوا إلی الله مولیهم الحقّ ألا له الحکم و هو أسرع الحاسبین». امام حسین علیه السّلام فرمود: آری، به خدا قسم من و یارانم به سوی بهشت باز می‌گردیم، مروان و یارانش هم به سوی جهنم باز خواهند گشت. 📔 تفسیر عیاشی: ج۱، ص۳۶۲ 🔰 @DastanShia
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ✨ حضرت علی اصغر چون امام حسين عليه السلام جنازۀ پاک و مطهر جوانان و دوستان خویش را مشاهده نمود، عزم آن نمود که با آن گروه اشقياء جهاد نماید. پس ندا کرد: هَلْ مِنْ ذَابٍّ يَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللَّهِ آیا کسی هست که از حرم رسول پروردگار عالمیان دفع شر و ظلم و ستم ظالمان نماید. هَلْ مِنْ مُوَحِّدٍ يَخَافُ اللَّهَ فِينَا؟ آیا خداپرستی هست که از خدا بترسد و ما را تنها نگذارد. هَلْ مِنْ مُغِيثٍ يَرْجُو اللَّهَ بِإِغَاثَتِنَا آیا فریادرسی هست که به امید لقای پروردگار به فریاد ما برسد. هَلْ مِنْ مُعِينٍ يَرْجُو مَا عِنْدَ اللَّهِ فِي إِعَانَتِنَا؟ آیا کمک کننده ای هست که ما را کمک کند، و به جهت کمک و یاری ما، به ما امیدوار شود پاداش و ثواب و اجری که در پیشگاه خدای تعالی موجود است؟ پس زنان حرم و دختران محترم رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم صدا به ناله و گریه بلندکردند. در آن لحظه حضرت با دلی پر از حسرت، به سوی خیمه مراجعت نمود و به حضرت زینب عليها السلام فرمود که فرزند صغير مرا بیاورد تا با او وداع نمایم. وقتی زینب علیها السلام او را آورد، امام مظلوم طفل معصوم خود را گرفت و همین که خواست از راه رأفت و كمال مرحمت خم شده او را ببوسد، حرمله بن کاهل اسدی - لعنه الله - از خدا حیا نکرد و تیری به جانب آن نوگل بوستان احمدی انداخت که تیر بر گلوی نازک آن طفل معصوم اصابت نمود به طوری که گویا گلو را ذبح نمایند، گوش تا گوش را پاره نمود. آن حضرت به خواهرش زینب علیه السلام، فرمود: این طفل را بگیر؛ آنگاه امام علیه السلام هر دو دست را در زیر گلوی طفل صغيرش گرفت، وقتی پر از خون شد به سوی آسمان پاشید، سپس فرمود: آنچه که این مصیبت را بر من آسان می‌نماید آن است که این مصیبت بزرگ در محضر پروردگار عالم نازل می‌شود. امام باقر عليه السلام فرمود: از آن خون طفل معصوم که امام عليه السلام به آسمان پاشید، حتی یک قطره هم روی زمین نیفتاد! (که اگر می‌اُفتاد، زمین متلاشی می‌گردید). 📔 متن و ترجمه کتاب لهوف (سید بن طاووس)، ص١٧۰ 🔰 @DastanShia
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا