eitaa logo
دیباج
92 دنبال‌کننده
260 عکس
35 ویدیو
3 فایل
دیباجِ (حریرِ) سخن از تار و پود واژگان پذیرای نظرات خوانندگان ارجمند هستم. ارتباط با مدیر: @Maktabdar
مشاهده در ایتا
دانلود
نشتر قلم دیدید گاهی یه زخم یا دمل که سر وا نمیکنه رو با نوک سوزن و یا یه چیز تیز سوراخ می کنن و از شرش خلاص میشن؟ یا دیدین بعضی وقتا که بغض گلوتونو میچسبه، فقط بازشدن کیسه اشک چشمتونه که گره گلوگیر بغضتونو باز می کنه؟ برای بعضیا مثل من، نیش قلم حکم همون نشتر رو داره که راه نفس کشیدن رو برام باز میکنه. وقتی حرفی تو دلمه که هیچ گوش شنوایی براش پیدا نمی کنم، پناه می برم به نوشتن و اگه ننویسم، اون حرف تو دلم ورم می کنه و میشه اسباب دق. بعضی حرفا رو واقعا نمیشه به زبون آورد، اما میشه نوشت و جاودانه کرد. @Deebaj
خفته آرام هنوز بهار دوم زندگیش فرا نرسیده بود که از دامن پاک مادر جدا شد. مادر دیده از جهان فروبست. دو یا سه بهار دیگر را که سپری کرد، زندگی اش رنگ خزان گرفت. پدر و مربی اش به سرای باقی شتافت. او ماند و برادرش که به وصیت پدر، تحت سرپرستی و تربیت روحانی و معلمی وارسته قرار گرفتند. آموزشهای لازم و فنون هنری و دانشهای نقلی و عقلی را فرا گرفت و از دریای معنویت، جرعه ها نوشید. او و برادرش همچون یک جان در دو کالبد بودند. با هم قد کشیدند، رشد کردند و از درجات دانش و نردبان معنویت بالا رفتند. پیر عارفان معاصر، آسید علی آقای قاضی او و برادرش را چون جان خویش گرامی می داشت. او که در مکاشفه برادر علامه اش، با انبیا جلسه می گیرد، دیو فقر چنان گلوی زندگی اش را می فشرد که بخاطر دو هزار تومان بدهی، روزگاری را در کنج زندان سپری می کند. او صاحب کرامات بود اما اساساً کرامت را مقام نمی دانست. همیشه می فرمود ما طلبی از خدا و حقی بر او نداریم. ما به وظیفه مان عمل می کنیم، خواجه هم خود رسم بنده پروری می داند. دوم دی ماه ۱۴۰۱ @Deebaj
بدتر از خود گناهکار! از جمله عوامل انتشار گناه در جامعه نوع مواجهه دیگران با گناهی است که فرد انجام میدهد. اگر انسان قلبا از انجام گناه توسط دیگری ناخرسند باشد، در خفا او را نصیحت و در درگاه خداوند برایش طلب آمرزش می کند. اما شوربختانه، بسیاری از افراد ناخودساخته گویی گناهکاریِ دیگری را مایه تشفی قلب گناه آلود خود دانسته و با به رخ کشیدن گناه دیگری، او را مورد سرزنش قرار میدهند تا به زعم خویش، از بار گناه خود بر وجدانشان بکاهند. اینگونه افراد، گزارش شوم گناه دیگری را نقل مجلس سخن خود می کنند، غافل از آنکه با این کار هیزم به تنور دوزخ خویش میبرند. این دو دسته، معمولا افرادی هستند که هر چند نه در ظاهر، اما در باطن به گناه دیگری خشنودند، زیرا خود باطنی ظلمت اندود دارند، زانکه هر جنسی رُباید جنس خود. اما آموزه های استوار اسلام اجازه بازروایت کردن گناه را جز در درگاه آمرزنده دانا نمیدهد تا مبادا زشتی آن زدوده شود و دیگران بر آن جرأت یابند و حریمها شکسته شود. اگر کسی به بازگویی گناهی که از دیگری دیده است نزد دیگران اقدام کند، شومی و نامیمونی را به جان خریده است. به فرمایش پیامبر رحمت صلی الله علیه و آله و سلم: «گناه براى غير گناهكار نيز شوم است، اگر گنهكار را سرزنش كند به آن مبتلا مى ‏شود، اگر از او غيبت كند گنهكار شود و اگر به گناه او راضى باشد، شريك وى است.» (نهج الفصاحه، صفحه 493، حدیث 1623) @Deebaj
🌴🌿🌲 نخل و زیتون به هر دو سرزمین عراق و لبنان سفر کرده ام. از عراق، گنبدهای زرین محو شده در غبار که همچنانکه پیشتر می روی، درخشان تر میشوند و از لبنان، تپه های پست سنگی، درختان پراکنده «ارز» از خانواده صنوبر، بوی قهوه، همچون قابهایی زیبا در فضای ذهنم آویخته شده اند. از هر دو دیار، شاعران نامداری برخاسته اند. از متنبی و ابونواس و دعبل تا الجواهری و الزهاوی در عراق و از می زیاده و میخائیل نعیمه تا غسان مطر و نزار قبانی در لبنان. در نمایشگاه کتاب بیروت، غسان مطر، این شاعر مسیحی سرگرم امضای تازه ترین اثر خود برای علاقمندان و خریداران کتابش بود. شنیده بودم قصیده ای در وصف امام حسین علیه السلام سروده است. خواستم شور و شعف خود را از اینکه شاعری مسیحی در وصف امام شیعیان قصیده ای سروده است ابراز کنم. صبر کردم تا سرش کمی خلوت شد. در حالیکه بر روی صندلی نشسته و پای راستش را روی پای چپش انداخته بود، به او نزدیک شدم. قدری خم شدم تا در هیاهوی بازدیدکنندگان، صدای من که تلاش می کردم به عربی فصیح با او سخن بگویم، به گوشش برسد. با ادب و نگاهی مهربان سرش را کمی برگرداند و به من نگریست. خودم را معرفی کردم و گفتم: شنیده ام درباره امام حسین علیه السلام قصیده ای سروده اید. پاسخ داد: آری. سپس من به خود جرأت دادم و گفتم: من دو بیت به زبان عربی درباره پیامبر و اهل بیت ایشان سروده ام. اجازه می دهید برای شما بخوانم؟ با کمال شگفتی پاسخ داد: امشب دوستان در منزل من گرد هم جمع می شوند. شما هم بیایید و در آنجا شعرتان را بخوانید. اما صد افسوس که این فرصت دست نداد و از حضور در محفل ادیبان و شاعرانی که برای حقیقت و در رثای آن شعر می سرایند، بی بهره ماندم. شاعران مسیحی زیادی از دیار زیتون درباره امامان اهل بیت علیهم السلام شعر سروده و زندگی آنان را در قالب داستانهای دلکش روایت کرده اند. https://eitaa.com/Deebaj/26 @Deebaj
رازداری خویشتن بسیاری از مردم فکر نمی کنند اما همواره از محصول اندیشه دیگران بهره می برند. همین آدمهای بی فکر که ریزه خوار اندیشه های دیگران اند، به اندیشمندان خرده می گیرند، بر آنان طعنه می زنند و خود را انسانهای موفق و پیروز می نامند. آنان اندیشه دیگران را در ظاهر، خرمهره می بینند اما در باطن، همچون گوهری شب چراغ، در پرتوش امور زندگی خویش را سامان می بخشند. این دسته از افراد، اگر از اندیشه دیگران آگاه شده و از اراده و عزم آنان بر انجام کاری خبردار، از هیچ تلاشی برای شکستن این اراده و تباه کردن آن اندیشه فروگذار نمیکنند. انسانهای اندیشه ورز اما، اندیشه و اراده خود را از معرض این آفت بنیان افکن دور نگاه میدارند. فکر، اراده و کاری که قصد انجام آن را دارند، تا به مقصود و غایت خود نرسد، بر دیگران هویدایش نمی سازند، چون به نیکی می دانند اگر بخواهند به هدف خود رسیده و به عملی ساختن اندیشه و اراده خود در صحنه زندگی توفیق یابند، نباید در خصوص آن با هیچ کس سخن بگویند تا مبادا تردیدافکنی و قدرناشناسی بی بهره گان از اندیشه و فکر، اراده و عزم آنان را از اساس ویران سازد و آنان را در مسیر دستیابی به هدف، ناکام رها کند. این جمله شیرین گویای این حقیقت تلخ است: «اذا أردت للشيء أن يدوم فلا تتحدث عنه»؛ چون آهنگ انجام کاری کنی، اگر دوست داری آن کار استمرار یابد، درباره آن با کسی سخن مگو.» https://eitaa.com/Deebaj/27 @Deebaj
آزادی در بند آزادی بیان در غرب، تنها مادامیکه در راستای تأمین منافع آن کشورها باشد اعتبار دارد اما آن هنگام که تمام تلاشهای میدانی آنان به شکست انجامیده و از دستیابی به اهداف شوم خود در دیگر کشورها ناکام مانند، به سخره گرفتن و اهانت به مقدسات و نیز شخصیتهای دینی و سیاسی آن کشورها، آخرین تیری است که آنها در ترکش نهاده و به سمت ذهنها و قلبها می افکنند. این تیرهای زهرآگین البته قلبها را جریحه دار و ذهنها را بر می آشوبد اما از سوی دیگر، نشان از عجز و ناتوانی آنان در مواجهه و تعامل منطقی با واقعیتهای موجود در جهان غیر غرب و نیز ضرورت احترام به عقاید و باورهای دیگران است. ملت ایران با تمسک به تعالیم آسمانی اسلام و مکتب اهل بیت علیهم السلام، طرح جامعه ای ایمانی و تمدنی قرآنی را ریخته است که تحقق چنین جامعه و برآمدن چنین تمدنی، منافع زورگویان و پیران استعمار را در معرض مخاطره جدی قرار میدهد، از این رو بدیهی است که آنان از هر ابزاری برای تضعیف این ملت و دست کشیدن آن از آرمانهای بلندش بهره گیرند. اما مردم ایران، با ایمان به هدفی که برای خود ترسیم کرده اند، بی اعتنا به سرزنش خارهای توهین و تهدید، به مسیر خود تا رسیدن به قله های پیشرفت و کمال ادامه خواهد داد و این روسیاهی برای مدعیان آزادی بیان برای همیشه باقی خواهد ماند که تنها از شعار عوامفریبانه آزادی بیان سود میجویند و هر گونه آزادی بیانی که در تضاد با منافع مادی آنان باشد را بر نمیتابند. حال که آتش اغتشاشات در ایران فروکش کرده و ملت فهیم ایران صف خود را از صف عده ای خودفروخته جدا کرده اند و تمام تلاشهای فرانسه برای حمایت از آنان به شکست انجامیده است، ابزار توهین و اهانت به محور اتحاد این ملت، تنها ابزاری است که فرانسه در اختیار خود می بیند تا با کاربست آن به بهانه آزادی بیان، آخرین تلاشهای مذبوحانه خود را برای دمیدن جانی دوباره به پیکر نیمه جان اغتشاشات ماههای گذشته در ایران به کار بندد. https://eitaa.com/Deebaj/26 @Deebaj
دژبانی مرجعیت در تاریخ حیات بشر، پاسبانی از منظومه باورها، رسوم و فرهنگها ضرورتی انکارناپذیر یافته و همواره زبده ترین افراد و آشناترین آنان به مبانی آن باورها و فرهنگها، بر پاسداری از آن گمارده شده اند تا دست غرض ورزان بداندیش را از دامن آن کوتاه نمایند. در گستره تعالیم آسمانی ادیان الهی، این انبیاء و در دوران پس از خاتمیت، این امامان معصوم علیهم السلام بوده اند که پاسداری از تعالیم نجات بخش دین را عهده دار شده اند و انسانهای حقیقت جو با اطمینان و آرامش در پی آنان ره پیموده اند. با آغاز عصر غیبت امام معصوم، نزدیکترین و شبیه ترین افراد از جهت علم و عمل به آن وجودهای مقدس که از سفره معارف آنان لقمه ها برگرفته و شراب ناب معرفت نوشیده اند، بارِ این مسئولیت سترگ را بر دوش کشیدند و از هیچ تلاشی برای نگاهبانی از آن میراث ارزشمند فروگذار نکردند. در طول بیش از یازده قرن که از تاریخ شکل گیری نهاد مهم مرجعیت درون جامعه شیعی میگذرد، عالمان فراوانی همچون دژبانانی شجاع و بیدار، پاسداری از این دژ استوار را عهده دار شده و از نفوذ موریانه های انحراف و تردید در دیوارهای این دژ مستحکم مانع شده اند. هرچند نفوذناپذیری این دیوارهای فراز آمده را نباید به معنای تحجر و تعصب عالمان راستین دین دانست؛ چرا که آنان همواره با اندیشه هایی که از دروازه دژ و نه از دیوار آن و با هدف گفتگو و نه تخریب وارد شده اند، با روی گشاده برخورد کرده اند و با آنان به محاجه نشسته اند، اما با مهاجمانی که از هیچ گونه تلاشی برای نفوذ در حصن استوار دین فروگذار نمیکنند، نیز با هوشیاری مقابله نموده اند. دشمنان بدسیرت به خوبی دریافته اند که تنها مانع مهم فراراه آنان برای از پای درآوردن جامعه مؤمنان و در خدمت اهداف خود درآوردن آنان، رخنه در دژ استوار مرجعیت است، از این رو به هر تلاشی برای تخریب آن دست یازیده اند. حضور مرجعیت وارسته و راستین و گریزان از القاب و عناوین در جامعه مؤمنان، یادآور حضور حجتهای الهی بر روی این کره خاکی و مثال ناخدایی است که کشتی زندگانی بشر امروز را که گرفتار در امواج سهمگین اندیشه های الحادی است به ساحل آرامش می رساند. https://eitaa.com/Deebaj/26 @Deebaj
ققنوس آرامش https://eitaa.com/Deebaj/31 زندگی محل آمد و شد حوادث گوارا و ناگوار است. رویدادی خوشایند، باردار حادثه ای تلخ و واقعه ای ناگوار، پروراننده رخدادی شیرین. و این است اساس اصطکاک که گرمای لازم برای حرکت ارابه زندگی را فراهم می آورد. پس از دل تلخی، شیرینی زاید و در باطن شیرینی، شرنگ جدایی و ناپایداری جاری است. «در پی هر خنده آخر گریه ای است مرد آخربین مبارک بنده ای است» سختی به چشم انسان بیشتر می نُماید تا آسانی، چرا که حتی شهد آسایش را زهر فراق به کام انسان تلخ می سازد، اما به هر روی، باز از خاکستر همان سختیها و اضطرابها، ققنوس آرامش سر برمیدارد و در آسمان زندگی پرواز می کند. و به گفته صائب تبریزی: «آرامش است عاقبت اضطرابها» @Deebaj
پژواک عمل عالم عالمِ حقیقت است و نه مجاز. ریزترین حرکت و کنش در این جهان، واکنش متناسب با خود را در پی دارد. «این جهان کوه است و فعل ما ندا سوی ما آید نداها را صدا» پس هیچ ذره ای از کردار در هستی گم نمی شود. آنچه پدید آمد دیگر ناپدید نخواهد شد و در زمان و مکانی مناسب، آثار آن در زندگی فرد پدیدار خواهد شد. توجه به همین اصل ساده کافی است که در روابط خود با خود، دیگران و طبیعت، نگاهمان را تغییر دهیم. @Deebaj
در امتداد نگاه خدا https://eitaa.com/Deebaj/33 میان دوست داشتن و رضایت داشتن فرق است، یا بهتر بگویم: میان دوست نداشتن و ناخشنودبودن تفاوت است. گاه فرد یا افرادی بیگانه را اصلا دوست نداریم، چون بیگانه اند. پس قهر و آشتی با آنان برای ما مفهومی ندارد. اما گاهی کسی را دوست داریم، لذا از او خشنود شده و یا می‍‌‌‍‍رنجیم و این نشان می دهد که واکنش و احساس او نسبت به ما برایمان اهمیت دارد. گاهی خاکستر قهر، چهره دوستی مان با او را می پوشاند و گاه وزیدن نسیم یک پوزش از سوی او، چهره زیبای دوستی را دوباره به رخ می کشد. پس دوستی همچنان زنده است اما در زیر خاکستر دلخوری و قهر، نفسهایش به شماره افتاده است. لذت نبردن از زندگی و اضطراب و ناآرآمی ما نیز نتیجه روی هم انباشته شدن خاکستر نافرمانی های ما از خواسته های محبوب است، اما دوستی او با ما هنوز زیر تلی از خاکستر، زنده است و نفس می کشد. او هنوز ما را دوست دارد فقط از ما ناخشنود است. ناخشنود است چون برای او مهم هستیم نه اینکه چون بیگانه ای باشیم رهگذر که می آید و می رود و از نگاه پنهان می شود و از یاد می رود. ما همیشه در امتداد نگاه خداوندیم. @Deebaj
خوشبختی جمعی بعضی افراد چنان تنگ نظرند که تنها به خوشبختی خویش می اندیشند و برای سرنوشت دیگران کوچکترین نقشی در سرنوشت خود و یا برای عملکرد خویش، کمترین تأثیر را در سرنوشت دیگران قائل نیستند. این قبیل افراد، متأثر از فردگرایی افراطی، خود را مرکز هستی دیده و همه چیز را برای خود و در راستای خوشبختی خود می خواهند. غافل از آنکه افراد انسانی همچون یک کل به هم پیوسته، در جهانی یگانه زندگی می کنند و بر یک کشتی نشسته اند. پس خوشبختی هر فرد، در گرو خوشبختی دیگران است و چنانچه زندگی به کام دیگران تلخ گردد، او نیز شهد خوشبختی را نخواهد چشید. و به قول : «می‌شود خوشبختی را شناخت، به جستجوی آن رفت، و آن‌را یافت؛ امّا خوشبختی فرد، در گروِ خوشبختیِ جماعت است. خوشبختِ تنها وجود ندارد.» @Deebaj