eitaa logo
دل‌نوشت
234 دنبال‌کننده
381 عکس
167 ویدیو
5 فایل
همیشه نوشتن حالم را خوب کرده است بی‌آنکه حواسم باشد.امیدوارم خواندن نوشته‌هایم حال شما را هم خوب کند،بی‌آنکه حواستان باشد. دکتری‌تخصصی‌تاریخ‌تشیع.مترجمت.استانبولی 📚کتاب‌‌‌ها: گفتگوهایی‌درباب‌الهیات‌.علوی‌گری‌بکتاشی‌گری. ✍🏻 زهراکبیری‌پور @z_kabiri
مشاهده در ایتا
دانلود
ما بچه‌ها ما بچه‌ها به بودن مادرهایمان عادت می‌کنیم. به بویش، به نسیم خنکی که در خانه از سمت او می‌وزد. به جانی که می‌ریزد در غذا و قاشق قاشق به خوردمان می‌دهد. به نفس‌هایی که هرکدامش جانی می‌شود در روحمان نه اینکه بودنش عادی شود و تکراری... نه! ما بچه‌ها عادت می‌کنیم به نگاهی که نگران‌مان است، به نگاهی که می‌پایدمان که روزگار تنمان را آزرده نکند که آفتاب نسوزاند جسم‌مان را که سنگ به پایمان نخورد ما بچه‌ها، عادت می‌کنیم به شنیدن اسم‌مان از زبانش حالا اگر مادر برود اگر بدون خداحافظی برود اگر قبل از رفتنش جان‌هایش را به کسی نسپارد ما بچه‌ها می‌شویم ماهی‌ای که آب را از او گرفته‌اند. کاش لااقل خدا روز مادر می‌گذاشت مادرهایمان را ببینیم... ✍🏻 زهرا کبیری پور (س) @Delneveshteeee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آینه من معمولا به آینه نگاه نمی‌کنم. انگار حس می‌کنم آدم درون آینه از چشم‌هایم قرار است خیلی چیزها را بخواند. من معمولا به آینه نگاه نمی‌کنم، تا وقت‌هایی که خیلی خسته‌ام، خستگی از آینه نپاشد(نپاچد) روی صورتم. من زیاد به آینه نگاه نمی‌کنم، چون می‌ترسم بغض کِز کرده‌ی گوشه‌ی چشمم، از شادیِ پخش شده روی لب‌هایم خجالت بکشد. من زیاد به آینه نگاه نمی‌کنم، چون دوست دارم دلم برای خودم تنگ شود و گاهی دو دستم را دور خود بپیچم و خودم را سفت بغل کنم. شاید این نگاه نکردن به آینه از دوران مجردی درون من شکل گرفت. برای نسل ما نگاه کردن به آینه یک تابو بود. چون از نظر قدیمی‌ها نگاه کردن دخترها به آینه معنای خوبی نداشت. برای همین ما دخترهای دهه شصتی یاد گرفته بودیم تصویر خودمان را در مردمک‌های چشم پدر و مادرمان ببینیم. در انعکاس آبی که بعد از شستن حیاط روی موزائیک‌ها می‌نشست ببینیم. ما گاهی با خجالت صورت خودمان را در شیشه‌ی ماشین پدر می‌دیدیم. این نگاه نکردن به آئینه برای من تبدیل به یک عادت شد و حتی وقت‌هایی که در آسانسور تنها هستم هم با خجالت به خانم درون آینه نگاه می‌کنم و آن حجب و حیای درون چشمانش را دوست دارم. حالا شما فکر کن ما دهه شصتی‌ها بخواهیم از خودمان سلفی بگیریم، عذاب دنیا و آخرت است. ✍🏻 زهرا کبیری پور @Delneveshteeee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از یادداشت‌💌✍
دوشنبه‌های امام حسینی، وعده‌گاه تاریخ‌دوستان و تاریخ‌پژوهان مدتی است دوشنبه‌ها‌، وعده‌گاه بانوان‌تاریخ‌دوست شده اما به دور از چارچوب اداری و رسمی؛ تجمعی صمیمانه برای تاریخی‌ها. نام این جمع صمیمی را با نام هیأت عجین کردیم تا متبرک شود به نام و یاد اهل بیت علیهم‌السلام. باوجود اینکه نام هیأت دارد اما متفاوت است با دیگر هیأت‌ها؛ ماهیت این تجمع، گفتگومحوری است و در واقع منبری و سخنران نداریم تا مثل همیشه، یک نفر گوینده و مابقی شنونده باشند. هیأت ما مکانی است برای اظهارنظرهای مختلف، حول یک موضوع تاریخی از پیش تعیین شده. جمعیت ما هرچند زیاد نیست اما بسیار صمیمی و خوش‌فکر است. استاد و شاگرد، تاریخی و غیر تاریخی در اینجا به بحث و گفتگو می‌پردازند و گره‌های ذهنی‌شان را باز می‌کنند. آنچه هیأت ما را زیباتر می‌کند، نام و روز برگزاری آن است و زمان آغاز فعالیت آن که مصادف بود با دهه اول محرم و این تقارن زیبا، برکت و نشاط آن را دو چندان کرد و از آن وقت است که روزهای دوشنبه‌ما، رنگ و بوی دیگری به خود گرفته است. ✍️زهرا مهرجویی ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هیئت یاوران زینبی من از بچگی در هیئت بزرگ شدم. یک هیئتی داشتیم که برای فامیل‌های مقیم مرکزمان بود و هر هفته شب‌های جمعه به صرف دعای کمیل برگزار می‌شد. این هیئت خاندانیِ ما دم و دستگاه ویژه‌ایی داشت، از تابلوی چراغ‌داری که به کمک پدر جلوی در خانه می‌گذاشتیم تا دیگ‌ها و ظرف‌های بسیاری که برای مراسم عروسی و عزای خاندان تهیه شده بود. این هیئت خانوادگیِ ما چرخشی بود و هر هفته در منزل یکی از اقوام برگزار می‌شد. ابتدای جلسه با ختم قرآن شروع می‌شد و معمولا در هر جلسه ختم یک جزء به پایان می‌رسید. اگرچه هیئت ویژه‌ی برادران بود اما وقت‌هایی که در منزل عموها بود، ما هم شَرف حضور پیدا می‌کردیم و در اتاق کوچکی که زن‌عموها و دخترهایشان نشسته بودند در یک فضای صمیمی در جو هیئت قرار می‌گرفتیم. بگذریم... در سال‌های نوجوانیِ من به دلایلی چراغ این هیئت خاموش شد، اما از آنجا که پدر و برادرهای من هیئتی بودن و دوباره از آنجایی که هیئت محله‌مان بی‌جا و مکان مانده بود، پدرم پیشنهاد دادند این هیئت که شب‌های چهارشنبه‌ی هر هفته برگزار می‌شد در خانه‌ی ما برگزار شود و از آن به بعد ما هر چهارشنبه شب، در منزلمان ذکر روضه داشتیم. این هیئتی بودن در خون ما بود و تا بعد از ازدواجمان هم با ما ماند، تا اینکه با آمدن بچه‌ها هیئت رفتن کمی مشکل شد. اگرچه همچنان ادامه داشت اما نه به پر رنگیِ سال‌های قبل. تا اینکه یک روز یکی از دوستان عزیزم که به واسطه‌ی تاریخ با هم آشنا شدیم، از تأسیس یک هیئت گفتگو محور خبر داد، هیئتی که قرار بود قواعد را بر هم بزند و از حالت سنتیِ تمام هیئت‌های کوچک و بزرگ خارج شود. هیئتی که همه سخنران، روضه‌خوان و چایی ریز بودن و قرار بود تمام تاریخ‌پژوهان، تاریخ‌جویان و تاریخ دوستان را دور هم جمع کند. بنا نبود کسی بر دیگری برتری داشته باشد و استاد و شاگرد شانه به شانه‌ی هم وارد معرکه‌ی مباحثه می‌شدند، مباحثه‌ایی که موضوعش و منابع پیشنهادی‌اش چند روز قبل‌تر به اشتراک گذاشته می‌شد. این هیئت همه‌جوره قواعد را بر هم زده بود و نوآوری را به اوج رسانده بود و به جای هر هفته بنا شد، یک هفته درمیان برگزار شود. طعم این هیئت با هیئت‌‌هایی که تا به حال رفته‌ بودم خیلی فرق می‌کرد و اشتیاق من را بیشتر. اینکه در یک جمع کوچک اما صمیمی مباحث تاریخی مورد تحلیل قرار می‌گرفت، برای من تاریخ‌دوستِ تاریخ‌خوان نورٌ علی نور بود. اگرچه هنوز هم گاهی سلب توفیق می‌شوم اما از اینکه من هم عضو کوچکی از این مجموعه هستم، به خودم افتخار می‌کنم. ✍🏻 زهرا کبیری پور @Delneveshteeee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سرد است هوا بیا وضویی بکنیم در عشق دوباره جست و جویی بکنیم گرمای دل هموطن خود باشیم در مصرف گاز صرفه جویی بکنیم ✍️مهتا صانعی، عضو تحریریه مجتهده امین @AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دل من یاد تو را یک نظر از دل نبرد جان من هر چه به جز تو است، ز خاطر برده... ✍️محمدجوادمحمودی @Delneveshteeee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بی‌سبب نیست شب جمعه شب رحمت شد مادری گفت حسین و همه را بخشیدند... خلصنا من الفراق حسین(علیه‌السلام) یارب @Delneveshteeee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رزق معنوی وقتی صحبت از رزق می‌شود، اولین چیزی که به ذهن اکثر افراد خطور می‌کند، رزق مادی است؛ اما به نظر من رزق در بیشتر اوقات معنوی است. خیلی از افراد را می‌بینیم که شاید به لحاظ مادی وضع خوبی نداشته باشند اما در رزق‌های معنوی بسیار پُر روزی هستند. به نظر من یکی از رزق‌های معنوی، داشتنِ دوست خوب است. دوستی که هوای دوستش را داشته باشد. خدا را شکر خودِ من رزق معنویِ فراوانی دارم، دوستی دارم به مثال خواهر، دلتنگ که باشم یا اگر به او احتیاج داشته باشم، درِ خانه‌اش به رویم باز است. یا همین هفته‌ی پیش بود سه نفر از دوستانم در بهشت‌های روی زمین در مشهد و کربلا به یادم بودند. آدم مگر از این دنیا چه می‌خواهد؟! خانه، ماشین و پولِ فراوان چیز بدی نیست، ولی بزرگترین سرمایه، آن است که رفقایی داشته باشی از جنس آینه، از جنس نور... ✍🏻 زهرا کبیری‌پور @Delneveshteeee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نجوای شبانه بی‌چاره کسی که از تو بُبرید آسوده تنی که با تو پیوست ور سر نَنهی در آستانش دیگر چه کنی دری دگر هست؟! @Delneveshteeee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
توکل توکل مفهوم زیبایی داره یعنی خدایا من نمی‌دونم چطوری ولی تو درستش کن... @Delneveshteeee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لیلةالرغائب گفت: آرزوت چیه؟ من نگاهش کردم... ✍🏻 زهرا کبیری‌پور @Delneveshteeee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Hossein Taheri - Shabe Arezooha (320).mp3
2.41M
شب آرزوها همین آرزومه… ببینم ضریح حسین روبرومه... @Delneveshteeee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فراق زل می‌زنم به چشم خودم، فکر می‌کنم چشمم چقدر بی تو غمش فرق می‌کند @Delneveshteeee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا