eitaa logo
ایما | شخصیت شناسی انیاگرام
6.3هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
125 ویدیو
1 فایل
اولین و تخصصی ترین مجموعه شخصیت شناسی در ایتا🤩 اینجاییم تامسیرخودشناسی رو براتون هموارتر کنیم✌🏻 @EnneaTest :کانال راهنما @Eema_tab :تبلیغ‌وتبادل @Chatrooom :ارتباط باما صفرتاصد تولیدمحتوای‌ ایما؛ کپی بهرشکلی🚫 ‌
مشاهده در ایتا
دانلود
• بهمون بگین بین آشناهاتون به چه چیزی معروفین؟ سلام من به عنوان ، بهم می گن حرفات جذابه و خیلی خوب صحبت می کنی 🌱 ⠇💬 ══════════════ ⠇ @Eema_Ennea
• بهمون بگین بین آشناهاتون به چه چیزی معروفین؟ معروفم به اینکه خیلی آرومم و خوب بحث می کنم😇. ⠇💬 ══════════════ ⠇ @Eema_Ennea
چالش امروز هم به پایان رسید ممنون برای مشارکتتون🤝🌿 بقیه پیام‌ها رو می‌تونید به زودی در کانال چت‌روم مشاهده کنید👇 @Chatrooom به‌زودی با چالش‌های جدیدی در خدمتتون خواهیم بود!✌️✨ ⠇😎 ══════════════ ⠇ @Eema_Ennea
ایما | شخصیت شناسی انیاگرام
• داستان عاقبت پارت صد و پنجاه و چهارم: نیکولاس دستش را به نشانه لایک بالا آورد و گفت:«آفرین بهت! ر
• داستان عاقبت پارت صد و پنجاه و پنجم: - پدرت نزدیک‌ترین آدم به من بود. و بهم خیانت کرد! من از عزیزترین کس‌ام که تمام خودمو به پاش گذاشتم ضربه خوردم و برای همین ترکش کردم. من از خیانت متنفرم دیوید! جداً نمی‌دونم اگر دوباره چنین اتفاقی رو تو زندگیم تجربه کنم، دیگه از حرص و غصه زنده خواهم موند یا نه؟ تصویر مغموم مادرش در هاله‌ای از رنگ‌های مشکی و خاکستری و بنفش، با صدای جیغ گوش‌خراشی شبیه صدای جسیکا در دست‌شویی، چرخید و چرخید و محو شد. در حالی‌که تمام بدنش خیسِ عرق بود، از خواب پرید. سراسیمه لیوانی که بالای سرش بود را برداشت و یک نفس تمام آب را سر کشید. هنوز ریتم نفس‌هایش منظم نشده بود. دیگر جزء به جزء این کابوس را حفظ بود. حالا بیش از یک هفته بود که با همین جزئیات می‌دیدش! آب دهانش را قورت داد و نگاهی به ساعت گوشی انداخت. '۳:۳۴. دیگر تلاش برای خوابیدن بی‌فایده بود... سراغ لپ‌تاپش رفت. دو تا درخواست پروژه جدید از دارک‌وب. به اولی پوزخندی زد اما با دیدن دومی چشمش درخشید. پذیرفت و بلافاصله مشغول شد. این‌جا همیشه درخواست‌های طلایی نصیب جغدها، خفاش‌ها و روباه‌ها می‌شد! @Eema_Ennea |
ایما | شخصیت شناسی انیاگرام
• داستان عاقبت پارت صد و پنجاه و پنجم: - پدرت نزدیک‌ترین آدم به من بود. و بهم خیانت کرد! من از عزی
• داستان عاقبت پارت صد و پنجاه و ششم: نفهمید چطور گذشت اما وقتی به خودش آمد، ساعت ۶:۳۰ صبح بود! ولی چه شد که به خودش آمد؟ در سایت مورد نظر به یک مانع امنیتی جدی برخورد. لب تر کرد و فورا بیرون رفت. صدای آب حمام را می‌شنید. به اتاق خواب مادرش رفت و سمت گوشی او جستی زد. شماره مدیر مدرسه را پیدا و تند تند تایپ کرد:«سلام آقای براون محترم. امروز باید دیوید عزیزم رو بخاطر کابوس‌های شبانه‌ای که مدتیه درگیرش شده و با من هم درباره‌اش صحبتی نمی‌کنه، پیش تراپیست ببرم و احتمالا دیرتر به مدرسه بیاد. پیشاپیش از همکاری و توجه شما متشکرم!» سپس خط مدیر را بلاک کرد و سمت اتاق خودش دوید. پیشانی‌اش را خاراند و به صفحه لپ‌تاپ زل زد. دفترچهٔ مشکی چرک و پاره‌اش، که نکات طلایی تجارب قبلی‌اش را درونش نوشته بود، برداشت و ورق زد. قبل از آن‌که فرصت کند به نتیجه خاصی برسد، مادرش در حالی که حوله سفیدی دور موهایش بسته بود و ربدوشامبر شیری رنگ به تن داشت، با لبخند پهنی وارد اتاق شد. @Eema_Ennea |
ایما | شخصیت شناسی انیاگرام
• داستان عاقبت پارت صد و پنجاه و ششم: نفهمید چطور گذشت اما وقتی به خودش آمد، ساعت ۶:۳۰ صبح بود! ولی
• داستان عاقبت پارت صد و پنجاه و هفتم: به محض دیدن دیوید که به قاعدهٔ چند شب قبل، بیدار و سر لپ‌تاپ بود، لبخندش جمع شد. لب تر کرد و گفت:«دوباره.. اون کابوسا؟» دیوید آب دهانش را فرو و به نشانه تایید سر تکان داد که سیب گلویش تکان خفیفی خورد. سعی کرد مثل یک بچهٔ معصوم لبخندی طبیعی بزند که ظاهراً تلاش‌اش موفقیت‌آمیز بود. چون مادرش سمتش آمد و سرش را در آغوش گرفت. تمام اجزای زندگی مدیسون، تا ابد بوی عطر اسطوخودوس می‌داد. مدیسون معتقد بود اصالت را در کنار تمایز و شیکی دارد و همین‌ها برایش کافی بود که تا آخر عمر به آن متعهد بماند. شاید هم یاد شمع‌های عطری اسطوخودوسی می‌افتاد که نصفه شب‌ها با دوستانش در کلیسا بعد از ساعت خواب روشن می‌کردند‌ و تا نزدیک صبح پای آن یواشکی بیدار می‌ماندند! به هرحال قطعا برایش رایحه‌ای بسیار عزیز بود که تا حالا این‌طور به آن متعهد مانده... صورت دیوید را با دو دست قاب گرفت و گفت:«خیلی خب نوجوون کلّه شقّ من! اگر نمی‌خوای با من مطرحش کنی، موردی نداره. فقط بهم قول بده اگر همچنان ادامه دار شد، یه جلسه بیای بریم پیش آقای ایوانز. حله؟» دیوید با لبخندی کلافه و مصنوعی تایید کرد و گفت:«قول میدم. قول میدم ادامه‌دار نشه!» @Eema_Ennea |
ایما | شخصیت شناسی انیاگرام
• داستان عاقبت پارت صد و پنجاه و هفتم: به محض دیدن دیوید که به قاعدهٔ چند شب قبل، بیدار و سر لپ‌تاپ
• داستان عاقبت پارت صد و پنجاه و هشتم: مدیسون چشم غره‌ای به او رفت و از اتاق خارج شد. کمی دم‌نوش به‌لیمو برای خودش آماده کرد و نان‌ها را داخل تستر گذاشت. بلند دیوید را صدا کرد که او پاسخ داد:«امروز احتمالا تو مدرسه صبحانه می‌خورم مامان. یه پاور باید آماده می‌کردم که تموم نشده و فعلا وقت ندارم.» هنوز ساعت هفت صبح نشده، این همه دروغ پشت سر هم گفته بود! با همین فرمان باید دروغ‌هایش را یادداشت می‌کرد تا فراموش نکند و گاف ندهد. چند ثانیه بعد، ویروس مورد نظرش را پیدا کرد و روی آن بخش پیچیده از سیستم امنیتی سایت، کاشت. نفس عمیقی کشید و با لذت نگاه کرد که چگونه مثل اسید، سر سخت‌ترین کدها و معادلات را حل می‌کند! ساعت هفت، مدیسون با کت و شلوار خاکستری رنگی وارد اتاقش شد. چشمکی زد و گفت:«چطوره؟» @Eema_Ennea |
ایما | شخصیت شناسی انیاگرام
• داستان عاقبت پارت صد و پنجاه و هشتم: مدیسون چشم غره‌ای به او رفت و از اتاق خارج شد. کمی دم‌نوش به
• داستان عاقبت پارت صد و پنجاه و نهم: نگاه دیوید به موهای سشوار کشیده، گوشواره و گردنبند زمردی که با تاپ سبز زیر کت و کفش پاشنه‌دار سبز، همچنین رنگ سبز چشمانش هم‌خوانی قابل توجه و خاصی داشت دوخته شد. با ابروهای بالا پریده سلیقه او را تحسین کرد و پرسید:«امروز.. تو شرکت خبریه؟» مدیسون لبخند پهنی زد:«بله! امروز همون روز سرنوشت سازه!» دیوید چند ثانیه‌ای گنگ نگاهش کرد که افزود:«روز جلسه مهم و آینده‌سازمون در شرکت هایر اسپرت!» رنگ دیوید ناگهان پرید. آب دهانش را به سختی فرو داد و زمزمه کرد:«آها...» مدیسون با محبت دو پلکش را به هم فشرد و برایش دست تکان داد. در همان حین زمزمه کرد:«برامون دعا کن دیوید! که بهترینا رقم بخوره.» سپس از اتاق خارج شد و همان‌طور که کلید را در قفل می‌چرخاند گفت:«راستی مدرسه‌ات دیر نشه!» @Eema_Ennea |
ایما | شخصیت شناسی انیاگرام
پس چرا بعضی وقتا #type2 و #type4 میستایپ می شن؟😐 از اون ور اگر یه تیپ چهار (مخصوصا خانوم هاشون) تو
اولین تفاوتشون که از مهم ترین و اصلی ترین تفاوتاشونه نوع احساسی بودنشونه. یعنی اصلا رو چه مدل احساسی متمرکزن.
ایما | شخصیت شناسی انیاگرام
اولین تفاوتشون که از مهم ترین و اصلی ترین تفاوتاشونه نوع احساسی بودنشونه. یعنی اصلا رو چه مدل احساس
ـ چه جور احساسی ایه؟💕 تیپ دو رو احساسات بقیه متمرکزه👀 دوستش چه احساسی داره، به همکلاسیش برخورد اینو گفت یا نه، نکنه چون یادش رفت تشکر درست حسابی کنه همسایه بغلی ناراحت شده. از اون ور به احساسات خودش توجه نمی کنه و ازش فرار می کنه🏃‍♂ ⠇ 🌻 ══════════════ ⠇ @Eema_Ennea
ایما | شخصیت شناسی انیاگرام
• تو ذهن #type3 چی می‌گذره؟🍿 پارت دوم: برای این تیپ کار با ایده‌ها و خیال‌پردازی خیلی ساده‌س و برای
• تو ذهن چی می‌گذره؟🍿 پارت سوم: تیپ‌سه برای بقیه چیزهای زندگیش، مثل کار و مسئولیت و ارتباطات شخصی، هم همینطوری عمل میکنه، جایگزینی واقعیت با تخیل. همیشه بحث کردن با خودش براش راحته و همیشه درگیر چالش‌هاش ذهنیشه.👩‍🦯 ⠇ 👤 ══════════════ ⠇ @Eema_Ennea
مودبورد خفن ISTP 4W5 چنل MBTIـ : @EEMA_MBTI چنل انیاگرام : @EEMA_Ennea 👤 ══════════════ ⠇ @Eema_Ennea
ایما | شخصیت شناسی انیاگرام
•رابطه #type3 با دیگران🎬 پارت پانزدهم: راهبرد تدافعی تیپ سه‌ها همزاد پنداریه. تیپ سه ها برای دفاع ا
•رابطه با دیگران🎬 پارت شانزدهم: به همین علت تیپ سه‌ها از اعتبار شرکت‌های خودشون و ساعات زیادی که در دفتر کار تا سرحد مرگ کار می‌کنن، دفاع می‌کنن همین طور که «ریچارد راهر» میگه غمگین ترین تیپ در انیاگرام تیپ سه ناموفق هست کسی که بلند پروازیش بیشتر از استعدادشه.😔 @Eema_Ennea |
ایما | شخصیت شناسی انیاگرام
• توصیه‌هایی برای رشد و پیشرفت #type4 🤍 این قسمت: معمولی‌ها رو دوست داشته باشین 🐋 بخش چهارم: سوم،
• توصیه‌هایی برای رشد و پیشرفت 🤍 این قسمت: معمولی‌ها رو دوست داشته باشین 🐋 بخش پنجم: شما می‌تونین با تمرکز روی فعالیتی که واقعا در حال انجامش هستین، نه فکر کردن در مورد یه کار دیگه به جای اون یا حتی خسته کننده بودن اون کار، خوشحالی و لذت واقعی انجام کار رو تجربه کنین. 🤩 @Eema_Ennea |
افراد مشهورِ 2w3 🕶✨ ⠇ 💜 ══════════════ ⠇ @Eema_ennea
ایما | شخصیت شناسی انیاگرام
• همکار بودن با یه #Type4 چطوریه؟🎨 بخش پنجم: حالا چرا از کارهای روزمره بیزارن؟ چون این کار رو پایین
• همکار بودن با یه چطوریه؟🎮 بخش ششم: اگه شما احیانا با یه تیپ چهار که شغلش پذیرش مشتری در رستوران یا راننده‌ی تاکسی هست برخورد داشتین، احتمالا اون کار براشون کار جانبی‌ای هست که برای حمایت از هنر یا سایر علایقشون انجام میدن.🧨 @Eema_ennea |
ایما | شخصیت شناسی انیاگرام
• چطور با #type2 ‍ی‌ها دوست بشیم؟🫂 پارت چهارم: ازشون کمک بگیرین🤝 اون‌ها از اینکه بتونن به دیگران ک
• چطور با ‍ی‌ها دوست بشیم؟🫂 پارت پنجم: محبت خودتون رو نشون بدین💗 اون‌ها به محبت و صمیمیت نیاز دارن و از اینکه دوست داشته بشن و مورد توجه قرار بگیرن، لذت می‌برن. بهشون محبت کنین و نشون بدین که براتون مهمن.✨ ⠇☕️ ══════════════ ⠇ @Eema_Ennea
کاراکتر های انیمه‌یِ 3w2 🎐✨ ⠇ 💜 ══════════════ ⠇ @Eema_ennea
• چطور به یه که ناراحته کمک کنیم؟! 😖 بخش اول: تیپ یک‌ها به طور ذاتی تمایل به کمالگرایی دارن. به جای تلاش برای تغییر دادن این ویژگی، سعی کنین که درکشون کنین و از تلاششون برای اصلاح‌ دنیا و بهتر کردنش قدردانی کنین. به اون‌ها اطمینان بدین که اشتباه کردن اشکالی نداره، و تلاش‌هاشون هنوز هم ارزشمنده.💎 ⠇ 💜 ══════════════ ⠇ @Eema_ennea
ـ : عوض کمکی که میخوام بهتون بکنم، یه چیزی میخوام. ـ : چی؟ ـ type2: یه معذرت خواهی! بخاطر اینکه منو زجر دادی، فقط یه معذرت خواهی کن ازم. ـ type8: گفتی چیکار کنم؟!!! عمرااا ـ type2: 🙄🙄 ⠇ 💜 ══════════════ ⠇ @Eema_ennea
مودبورد خفن ISFP 9W8 چنل MBTIـ : @EEMA_MBTI چنل انیاگرام : @EEMA_Ennea 👤 ══════════════ ⠇ @Eema_Ennea
ایما | شخصیت شناسی انیاگرام
افراد تیپ هشت در حالت های روانی مختلف به چه شکلی دیده میشن؟ • حالت ناسالم #type8🔍 بخش اول: به شدت
افراد تیپ هشت در حالت های روانی مختلف به چه شکلی دیده میشن؟ • حالت ناسالم 🔍 بخش دوم: ایده‌های توهم آمیز راجع به قدرت، شکست ناپذیری و تواناییشون دارن، احساس میکنن قادر مطلق و شکست ناپذیرن و بیش از حد بی‌پروا هستن. 🦸🏻✨ @Eema_Ennea |
• ویژگی‌های زوج و در روابط کاری👜 بخش اول: هیچ‌کدوم از این دو‌نفر دنبال خودنمایی نیستن و همچنین از رقابت برای کسب و کار تنفر دارن ولی به هرحال، هرکدوم خواهان نوعی توجهن! پنج‌ها میخوان که به واسطه تفکراتشون مورد احترام باشن و نُه‌ها، زمانی شکوفا میشن که بدون اینکه تقاضاشون رو رد کنن، مورد احترام و قدر‌شناسی قرار بگیرن.🦋 @Eema_Ennea |
بعضى وقت‌ها سكوت و آرامش و هيچ‌كارى نكردن بيشتر كمكت مى‌كنه. 📽 Nam Ha-neul | "Doctor Slump" ⠇☕️ ══════════════ ⠇ @Eema_Ennea