eitaa logo
قرارگاه منتظران
490 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
2.3هزار ویدیو
69 فایل
موکب قرارگاه منتظران (جمعی از خادمان صحن حضرت زهرا سلام الله علیها) که هرساله اربعین در نجف اشرف خدمت می‌کنند.😍 شمارا باحال وهوای آن بهشت برین وفعالیت هاو خدماتشان در ایران آشنا می‌کنند. ارتباط با ما جهت شنیدن نظرات شما 😇 @fadaye_hosein
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پست ویژه عیدانه 🥰 میخوایم تو سال جدید انرژی منفی ها رو بریزیم دور حس و حال خوب پیدا کنیم 😉 تو عید با در مورد وطن عزیزمون همراه باشید میدونستید؟؟ ✅ دستگاه لیزر ساختیم✌️ 👌قیمت یک‌دهم نمونه خارجی پژوهشگران یکی از شرکت‌های دانش‌بنیان کشورمون با مهندسی معکوس نمونه‌های خارجی، موفق به تولید دستگاه‌های دیود لیزر با چهار طول موج و کیفیت بالینی بالا شدند؛ محصولاتی که قیمت‌شون یک‌دهم نمونه مشابه خارجی هست. ━━━━⊱♦️⊰━━━━ @gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌از همان روز اول هم می‌دانست که محمد امینش زمینی نیست این را هزار بار به همین زنانِ اشراف زاده قریش گفته بود؛ همین‌هایی که برای ازدواج با محمد(ص) ملامتش کرده بودند و هر بار با خنده و استهزاء پاسخش گفته بودند چه زیباست که نام تو در تاریخ اسلام، تفسیر اولین زنی است که اسلام آورد و محمد را در سراشیبی دلهره‌های رسالت، باور کرد. حالا رسید روزی که میهمانی رمضان، بی حضور خدیجه بر محمد(ص)طی شد؛ آن هنگام که حضور مهربان همسر را در «جُحون» دفن کرد و (۶۵) بهار، عمر خدیجه را در خاطرات ذهن شریفش پایان داد.  مایه آرامش محمد! درود فرشتگان بر تو باد، ای خدیجه دختر «خُوَیلد» که اگر نبود همراهی دستهای بخشنده تو در لحظه لحظه رسالت نورانی احمدی، شاید طفل اسلام، در شعب ابیطالب به بلوغ خویش نمیرسید. پاداش تو همین بس که وقتی نان و خرمای همسر را تا غار حرا میبردی، جبرئیل از تماشای منظره عاشقانه تو، چنین پیام آورد که: «یامحمد! بر خدیجه از جانب پروردگارش سلام برسان و او را به خانه‌ای از زبرجد در بهشت بشارت ده»  " اَلسَّلامُ عَلَيْكِ یا اُمَّ الْمُؤْمِنِینْ " 🥀وفات ام المومنین حضرت خدیجه سلام الله علیها تسلیت باد. ┅✿💠❀🇮🇷❀💠✿┅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"واذا البحار سجرت "(تکویر/۶) (شش ساعت پیش از ملاقات با سید ابوالحسن ) طبقاتی در این عالم وجود دارد ،عمده ی آدمها فقط از طبق زیرین و جهانی که آن را ناسوت گفته اند ،باخبرند ،عالمی که در آن شدت فراموشی و غفلت از عوالم بالاتر حاکم است ، در این میانه بعضی کمر به جهاد فی سبیل الله می بندند و مسافر عالم های فوقانی می شوند که آنان را سالک می خوانند ، سید علی آنشب درست پیش از آنکه مسیر جدید زندگی اش را صبحگاهان از زبان درویش بشنود ،در حال دیدن رویایی عجیب بود . او اقیانوس هایی بی بدیل می دید، سه دریای آبی سبز و سیاه ، ودر انتها خورشید را در آسمان می دید که نورش چشمان را نوازش می داد. غرق این منظره شده بود و به این می اندیشید که آب های دریای سبز و دریای آبی رنگ چقدر زلال و شفاف اند ،هرگاه نگاهش به دریای سیاه می افتاد دلش فرو می ریخت در این سکوت ،ناگهان متوجه شد کسی در کنارش ایستاده است. صورتش را به سمت راست برگرداند و پدرش،را دید که به دریاها چشم دوخته و در کنارش ایستاده بود . از روی دلتنگی و شوق بسیار ،به سمت پدرش رفت و اورا در آغوش،کشید ، پدر با صدای پدرانه گفت :سید علی آمده ام دستت را در دستان کسی،بگذارم و بروم ،سید علی گفت :پدر جان منتظر پاسخ نامه ام بودم ولی جوابی در یافت نکردم ،پدر با لبخندی شیرین ،دستش را به سوی اقیانوس گرفت و گفت :هرچقدر خودت را بالا بکشی ،شنیدنی هاو دیدنی هایی در پیش داری که اگر مردم دنیا قطره ای از آن را بچشند ،از شدت شوق جان می سپارند ، پدر ادامه داد:سید علی در عالم برزخ حقیقت ولایت خودش را به شکل آب نشان می دهد ، سید علی با شگفتی به دریاهای سه گانه نگاهی کرد و گفت:پس چرا سه دریا ،چرا دریای سوم سیاه رنگ است؟ پدر لبخندی زد و گفت :این راه رفتنی است نه گفتنی باید دریای اول را بگذرانی تا به دریای دوم برسی و اگر پایمردی کردی و دریای سوم را پشت سر گذاشتی آن وقت خواهی فهمید چرا دریای سوم سیاه رنگ است پدر به سمت چپ سید علی اشاره کرد و گفت :حدود ده سال یکی از اولیا را خدمت خواهی کرد و او به تو عبادات و ریاضت و نماز خواندن را خواهد آموخت سید علی صورتش را برگرداند و مردی پنجاه ساله با عمامه ای مشکی دید که در کنارش،ایستاده بود ،مرد به او سلامی کرد و دستان اورا گرفت پدر با لبخندی گفت:اومردی کم نظیر است خود را ملازم مجالس و نشست و برخاست با اوکن " ناگهان موجی بلند روی ساحل آمد و پدر را درآغوش گرفت و او را در خود ناپدید کرد مرد دست سید علی را محکم فشار داد و گفت "آماده ای سید علی؟" سید علی با بغض گفت :پدرم..... مرد سکوتی عمیق کرد و با مهربانی به سید علی نگریست و آرام آرام اورا به سمت دریا روانه کرد . پایش،را وارد آب کرد و به سید علی اشاره کرد وارد دریای سبز رنگ حقیقت ولی و استاد شود سید علی پایش را وارد دریا کرد وخنکای عجیبی وجودش را در برگرفت ، با غصه و اشک سرازیر از چشم ،به جایی که پدرش ایستاده بود نگاه کرد آن قدر گریه کرد که ناگهان از خواب پرید ..... ادامه دارد... 🔖قسمت هفتم 👈قسمت هشتم 📚 برای رفتن به قسمت اول کتاب روی لینک👈 قسمت_اول بزنید. 🍀🍀🍀🍀 (س) ━━━━⊱♦️⊰━━━━ @gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم رب الحسین علیه السلام🦋 سحرِ فکر مرا مختل کرد.. غم بی مادری و گودیِ گودال حسین..، .: ━━━━⊱♦️⊰━━━━ @gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☘️وَالْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى يَحْلُمُ عَنِّى ☘️و سپاس خداى را که بر من بردبارى مى کند تا آنجاکه گویى مرا گناهى نیست! 🌱اوست که با بی نیازیش به من محبت می کند و با تمام محبت هایش بر او عصیان می کنم و او چشم می پوشد و حلم می ورزد که شاید بازگردم و در راه بیایم. @gharagahemontazeran
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍀 تلاوت تحدیر () 🍃 💐 هدیه به حضرت صاحب الزمان(عج) ⏲ در ۳۰ دقیقه یک جزء تلاوت کنید. 🍀🍀🍀🍀 🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷 (س) ━━━━⊱♦️⊰━━━━ @gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
السَّلامُ عَلَیْک یا اُمَّ الْمُؤْمِنِینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْک یا زَوْجَةَ سَیّـِدِ الْمُرْسَلِینِ، اَلسَّلامُ عَلَیْک یا اُمَّ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَیِّدَةِ نِساءِ الْعالَمِینَ ━━━━⊱♦️⊰━━━━ @gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه دقیقه گوش بده 😍 نکات قابل تاملی داره ✅ بیایم از حالا جدی تصمیم بگیریم 👌🙏 (س) ━━━━⊱♦️⊰━━━━ @gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚 📕 ✍️ نویسنده:حامد عسکری 📝 ناشر:امیر کبیر 🍃📚🍃📚 معرفی کتاب: حامد عسکری شاعر و نویسنده ی ایرانی پس از سفر حج تمتع خود، آن را در قالب سفرنامه به رشته تحریر در آورده و با همت انتشارات امیرکبیر به چاپ رسانیده است. عسکری برخلاف تصور خواننده از همان ابتدا داستانش را به نحوی خاص و جدید شروع می کند، چنان که خواننده انتظار دارد داستان از ورود نویسنده به حجاز آغاز شود اما عسکری با خاطرات دوران کودکی اش و تصوراتش از خدا شروع به نوشتن می کند و ابتدا نویسنده را با ذهنیات و تصورات خودش آشنا می کند. عسکری در حادثه ی دلخراش زلزله ی بم بسیاری از نزدیکان خود را از دست داده و پس از آن برای ادامه تحصیل به تهران رفت و شاید به همین دلیل باشد که خانواده و به خصوص مادر در داستانش نقش پر رنگی دارند همچنین که می توان نشانه های زیادی را در این کتاب پیدا کرد که حاکی از تعلق خاطر نویسنده به شهر مادری اش یعنی بم است. 🍃📚🍃 ✂️ برشی از کتاب: یک ضرب المثل انگلیسی می گوید«کلمه ها می توانند شما را بکشند.» «حرِّک زائر»! یکی توی کربلا می شنوی و یکی توی بقیع. آن حرِّک ها برای این است که سریع بروی که زیارت به بقیه هم برسد و این حرِّک ها برای این است که غُربت افزایی کند. خیلی حرف است که یکی با چوب پَر لطیف و رنگی آرام بزند روی شانه ات با خنده بگوید «برو» و یکی با باطوم و پوتین و لباس پلنگی بگوید «حرِّک زائر» و بزند زیرِ دوربینت... 🍃🍃🍃🍃 🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷 (س) ━━━━⊱♦️⊰━━━━ @gharargahemontazeran