اصالت کتاب الکافی؛ آسیبشناسی تاریخی انتقادها
✍️عمیدرضا اکبری و امیرحسن خوروش
مطالعات تاریخی قرآن و حدیث، ش74، 1402ش
https://jsm.journals.iau.ir/article_703961.html
از دیرباز الکافی کلینی اثری معتبر نزد عالمان امامی به حساب میآمده است. اما در دورۀ حاضر برخی نویسندگان در اصالت نسخههای موجود از الکافی خدشه کردهاند. این پژوهش پاسخگوی این پرسش است که چه شواهد تاریخی اصالت الکافی را تضعیف یا تقویت میکند؟ بنابر نتیجۀ پژوهش، همخوانی بسیار بالای اسناد الکافی با تهذیب، گستردگی طرق روایت الکافی، توجه بالا به آن در طبقات مختلف و تناسب روایات کتب حدیثی و فهارس از کلینی با الکافی موجود از جمله دلایل اصالت نسخه است. انتقادها بر اصالت کتاب الکافی از سویی متکی به برداشتهایی نادرست دربارۀ جامعیت منابع قدیم است که انتظار دارند کل الکافی در منابعی مانند تهذیب نمود یابد؛ و از سوی دیگر مبانی نادرستی که اصالتسنجی آثار کهن را تنها وابسته به قدمت نسخ خطی و یا اتصال طرق اجازه میداند. نبود نگاه تاریخی به متون و اسناد الکافی و اطلاعات منابع دربارۀ الکافی موجب شده ناقدان از تفاوتها میان الکافی و آثار کهن تحلیلی خطا ارائه دهند، و از قرائن اصالت الکافی غفلت کنند.
@gholow
غلوپژوهی | یادداشتهای حدیثی و رجالی
اصالت کتاب الکافی؛ آسیبشناسی تاریخی انتقادها ✍️عمیدرضا اکبری و امیرحسن خوروش مطالعات تاریخی قرآن و
🔸تذکری دربارۀ مقالۀ «اصالت کتاب الکافی»
شاید برخی با توجه به شهرت بالای کتاب الکافی دفاع از اصالت آن را ضروری ندانند. ولی باید در نظر داشت، اولاً این دست از انتقادها رو به فزونی است، و مهمتر اینکه برخی از انتقادها بر کافی و نسخ آن، از سنخ همان اشکالاتی است که بر بسیاری از دیگر منابع کهن نیز شده است؛ انتقاداتی که به ویژه بر تأخر نسخه، عدم اتصال طریق و اشکال بر مضامین برخی روایات کتاب تأکید دارد. بنا بر این مقاله بالا که مجموعه ابزارهای زیادی برای اصالتسنجی الکافی بهره گرفته، به نحو عمومی میتواند برای اصالت بسیاری از دیگر منابع نیز بهره گرفته شود.
چنانکه پیشتر کسانی انتساب آثاری شیعی مانند تصحیح الإعتقادات، رجال ابنغضائری، مناقب کوفی، المسترشد طبری، بصائر الدرجات، المقالات و الفرق، طب الصادقین و بسیاری از آثار نصیریه را رد یا در آن تشکیک کردهاند، و دربرابر نویسنده در مقالاتی (بعضاً مشترک با دیگر نویسندگان) با برخی از این ابزارها و روشهایی دیگر شواهدی بر اصالت این آثار ارائه کرده است.
@gholow
سندسازیهای کتاب طب الأئمة منسوب به فرزندان بسطام
✍ عمیدرضا اکبری
مطالعات فهم حدیث، ش18، 1402.
https://mfh.journals.ikiu.ac.ir/article_3053.html
چکیده:
کتاب طبالأئمة به عبدالله و حسین، فرزندان بسطام منسوب است. عموم راویان صدر اسانید، همچون خود آن دو ناشناختهاند. فرزندان بسطام در اسانید کتاب، بیشتر واسطۀ روایت از طریقی خاص فرض شدهاند. جای پرسش است که حدود و ریشه این ضعفها چیست؟ با مقایسۀ اسانید و مشابهیابی آنها در دیگر منابع، معلوم میشود نامهای ابتدای بیشترِ اسانید، ساختگی و کاملاً بیضابطه است و تنها نام تعداد انگشتشماری از مشایخ صدر اسناد، واقعی است. البته، شواهدی از تعویض در ادامه هر دو دسته از اسناد در دست است. سندسازیِ تعویضیِ ضابطهمند در کتاب، شاخصههایی متفاوت با سندسازی بیضابطه در ابتدای اسناد دارد و این دو نوع سندسازی عمومی در دو مرحله صورت گرفته است. از میان چند شیخ شناختهشده در صدر اسناد، بیشترشان از غالیاناند و در طبقات متقدمتر اسناد کتاب هم شواهد توجه مؤلف به سرانِ خطابیه مانند ابوالخطاب، ابنمهران و شریعی بسیار است و هم شاخصههای اختصاصی اسانید غالیان خطابی. البته، مؤلف از برخی دفاتر حدیثی امامیه نیز به صورت وجادهای بهره برده است. مؤلف کتاب و تحریفگر اسناد به صورت قطعی شناخته نشده، ولی رجال، الگوهای سندسازی، توصیفات اختصاصی اسناد و تحریفات آن در طبالأئمة تناسب بسیار بالایی با کتاب نصیری الهدایة خصیبی دارد.
@Al_Rijal
غلوپژوهی | یادداشتهای حدیثی و رجالی
این بار بی مقدمه از سر شروع کرد این روضه خوان پیر از آخر شروع کرد مقتل گشوده شد همه دیدند روضه را ا
▪️روضه شیرخواره سید الشهدا علیه السلام
بست بر روی سر عمامه پیغمبر را
رفت تابلکه پشیمان کند لشگر را
من به مهمانیتان سوی شما آمدهام
یادتان نیست نوشتید بیا آمدهام
یادتان نیست نوشتید کوه فراهم کردیم
پشت تو لشگر انبوه فراهم کردیم
ننوشتید زمین ها همه حاصلخیز است
باغ هامان همه دور از نفس پائیز است
ننوشتید که ما در دلمان غم داریم
در فراوانی این فصل تو را کم داریم
ننوشتید که هستیم تو را چشم به راه
نامه نامه لک لبیک اباعبدالله
حرفهاتان همه از ریشه و بن باطل بود
چشمه هاتان همه از آن ده بالا گل بود
باز در آینه کوفی صفتان رخ دادند
آیه ها را همه با هلهله پاسخ دادند
نیست از چهره آینه کسی شرمنده
که شکمها همه از مال حرام آکنده
بی گمان درصدف خالیشان دری نیست
بین این لشگر وامانده دگر حری نیست
بی وفایی به رگ و ریشه ی آن مردم بود
قیمت یوسف زهرا دو،سه من گندم بود
آی مردم پسر فاطمه یاری میخواست
فقط از آن همه، یک پاسخ آری میخواست
چه بگویم به شما هست زبانم قاصر
دشت لبریز شد از جمله هل من ناصر
در سکوتی که همه ملک عدم را برداشت
ناگهان کودک شش ماهه علم را برداشت
همه دیدند که در دشت هم آوردی نیست
غیر آن کودک گهواره نشین مردی نیست
چون ابوالفضل به ابروی خودش چین انداخت
خویش را از دل گهواره به پائین انداخت
خویش را از دل گهواره می اندازد ماه
تا نماند به زمین حرف ابا عبدالله
آیه آیه رجز گریه تلاوت میکرد
با همان گریهٔ خود غسل شهادت میکرد
عمق این مرثیه را مشک و علم میدانند
داستان را همهی اهل حرم میدانند
بعد از عباس دگر آب سراب است سراب
غیر آن اشک که درچشم رباب است رباب
مرغ در بین قفس این در و آن در میزد
هی از این خیمه به آن خیمه زنی سر میزد
آه بانو چه کسی حال تو را میفهمد
اصغر از فرط عطش سوخت خدا میداند
میرسد ناله ی آن مادر عاشورایی
زیر لب زمزمه دارد پسرم لالایی
کمی آرام که صحرا پر گرگ است علی
و خدای منو تو نیز بزرگ است علی
میروی زیر عبای پدرت آهسته
کودک من به سلامت سفرت آهسته
پسرم میروی آرام و پر از واهمه ام
بیشتر دل نگران پسر فاطمه ام
پسرم شادی این قوم فراهم نشود
تاری از موی حسین بن علی کم نشود
تیر حس کردی اگر سوی پدر می آید
کار از دست تو، از حلق تو بر می آید
خطری بود اگر، چاره خودت پیداکن
قد بکش حنجره ات را سپر بابا کن
آه بانو چه کسی حال تو را میفهمد
اصغر از فرط عطش سوخت خدا میفهمد
داغ در چهره تو چند برابر گشته
طفل سیراب شده خنده کنان برگشته
حمیدرضا برقعی
صلی الله علیک یا اباعبد الله
#مرثیه_سید_الشهدا
@gholow2
تأملی در مبانی ملای دربندی در کتاب اسرار الشهاده
✍️ محمد جعفری و عمیدرضا اکبری
deraayaat.ir/darbandi/
چکیده: بر ملاآقای دربندی نقدهای متعددی نوشته شده است و عالمان گوناگونی از فضل و البته از آسیبهای گسترده اثرش اسرار الشهادة گفتهاند. این نوشتار بنا دارد، زمینهها و مبانی دربندی در ارائه روایاتی نادر در مقتلش اسرار الشهادة را بررسی کند. در فضای برخی تسامحات در قرون اخیر، عواملی مانند نشستن مکاشفه، خواب و تحلیل به جای روایت و داستانسازی بهخاطر اتکا به حافظه بر آسیبهای مقتل دربندی دامن زده است. مجموعه مبانی دربندی مانند قاعده کمالیت مصائب، استناد به ولایت مطلقه امامان یا فضائل سید الشهداء ع، استناد به مشهور عوام یا منبر روضهخوانان موجب شده ایشان برخی مطالب را بدون هیچ سند حتی ضعیفی به عنوان واقعهای تاریخی بپذیرد. با برخی از این مبانی، گاهی مسلمات فقهی را نیز به نفع مطلبی بیمنبع کنار نهاده و در روشی مضطرب و بر خلاف برخی از کلمات خودش، حتی گاهی از پذیرش غنا در روضه و یا اسقاط تکالیف از اهل بیت ع سخن گفته است.
@gholow
الگوی پردازش روایات در منتخب طریحی
علی عادلزاده
پژوهشنامه معارف حسینی، زمستان 1401ش
https://www.maarefehosseini.ir/article_164039.html
چکیده:
المنتخب فخر الدین طریحی از اثرگذارترین منابع بر مقاتل متأخّر و فرهنگ عزاداری بوده است. برخی دانشمندان ضعف این منبع را تذکر داده و گاه اشکالاتِ تاریخی روایاتش را نشان دادهاند؛ اما کمتر به نقشِ خود این کتاب در تحریف روایات پرداخته شده است. در این پژوهش با بررسی نمونههای متعدّد از منتخب طریحی نشان داده شده است که در این کتاب، روایات بر اساس الگوهای یکسانی دچار تغییر شدهاند. مهمترین این الگوها، ایجاد پیوند میانِ روایاتِ مستقل و تلفیق آنها است. افزودن مقدّمه و پایانهای داستانی به روایات، افزودن اضافات توضیحی، تغییراتِ ایدئولوژیک در متون روایات، جایگزینی نام راویان با صحابه مشهور و مورد توجّه در میانِ شیعه از دیگر الگوهای پردازش روایات در منتخب طریحی است. تکرار این الگوها در سرتاسر کتاب و در مواجهه با روایاتِ منابع مختلف، نشان میدهد که این تحریفات مربوط به خود کتاب المنتخب است نه منابع آن.
@gholow
هدایت شده از رنگ خدا
#خطر_خطیبان_خاطی
✔️ زشتی گناه دروغگویی به نام دین و در لباس روحانیت و برروی منبر مقدس حسینی بر کسی پوشیده نیست.
✔️لذا صریحا عرض می کنم که اساسا پذیرفتنی نیست بزرگواران حوزوی (دامت برکاتهم) امثال آقای #بندانی_نیشابوری را به مجالس خود دعوت کنند.
✔️وظیفهٔ شرعی ما طلاب این است که مصرانه و با پیگیری مستمر از امثال این آقا تقاضای مدرک معتبر کنیم تا شاید....
يا إلهي ورَبّي وسَيِّدي ومَولايَ ، لِأَيِّ الاُمورِ إلَيكَ أشكو ؟!
حوزهٔ علمیهٔ قم
بیمقدارترین خادم حسینی
محمد عندلیب همدانی
سوم شهریور ۱۴۰۲
@andalibhamedani
چهل حدیث حسینی.pdf
16.93M
کتاب چهل حدیث حسینی
صلی الله علیک یا أبا عبدالله
در این کتاب، چهل حدیث مربوط به امام حسین (ع) و زیارت ایشان جمع آوری شده است. متن عربی احادیث خطاطی شده و ترجمهی هر حدیث در صفحهی روبروی آن قرار دارد. سعی شده است احادیثی معتبر از کتاب کامل الزيارات گردآوری شود.
پس از این احادیث نیز چند زیارت مطلقه و مخصوصه امام حسین (ع) آمده است. بخشهایی از زيارت که مربوط به جزئیات و آداب آن است نیز به فارسی ترجمه شده است.
در پایان نیز زیارت آل یاسین، زیارت جامعه صغیره و جامعه کبیره و دو دعای جامع قرار گرفته است که برای دعا کردن پس از زيارت، مناسب است.
این کتاب، توشهای مناسب برای زائران حسینی است و از این روی که دارای برخی از زیارات از راه دور است برای کسانی که مشرف نشدهاند نیز مفید خواهد بود ان شاء الله.
با استفاده از لینک فهرست کتاب میتوانید به صفحهی دلخواه منتقل شوید.
این کتاب هم برای عربزبانان و هم برای فارسزبانان محل استفاده خواهد بود.
برای دانلود سریعتر میتوانید کتاب را از لینک زیر دانلود کنید:
https://B2n.ir/40HadithHoseini
در ثواب نشر این کتاب سهیم باشید.
شادی روح حضرت امّ البنین (سلام الله علیها) صلوات
https://t.me/HadithFehrestRejal
@gholow
▪️ مروری بر ادله شهادت حضرت رسول الله صلی الله علیه وآله
در منابع فریقین روایات فراوانی در زمینه شهادت نبی اکرم ص و مسمومیت ایشان دستیاب است که تأیید آن در کلمات جمع زیادی از بزرگان فریقین دیده میشود. (مفید، المقنعة، ص456؛ طوسی، تهذيب الأحكام، ج6، ص2؛ طبرسی، مجمع البیان، ص156؛ حلی، منتهي المطلب، ج2، ص887. از عامه ابن مسعود: السیرة النبویه، ابن کثیر، ج 4، ص449؛ مسند أحمد، ج1، ص408؛ المعجم الکبیر، طبرانی، ج10، ص109، یکی از انصار: انساب الأشراف، بلاذری، ج1، ص576؛ شعبی: المستدرک، نیشابوری، ج3، ص60، ح 4395/99؛ قول ابن سعد: المجدی فی الانساب، علوی، ص6 و…)
علاوه بر اخبار خاص در شهادت حضرت رسول الله ص (بصائر الدرجات، ج1، ص503/ ح6، الكافي، ج1، ص533) هم چنین اخباری نیز به نحو عموم سخن از شهادت یا مسمومیت پیامبر ص و اهل بیت ع دارد. (نمونه: سليم بن قيس، ج2، ص837-838؛ بصائر الدرجات، ج1، ص503/ ح5 عيون أخبار الرضا، ج2 ص203؛ كفاية الأثر، ص162) که اسنادی برخی قویتر است، (الأمالي للصدوق، ص63؛ عيون أخبار الرضا ع، ج2، ص256 خبر اباصلت، طوسي، الغيبة، ص388 خبر شیخ حسین بن روح) و مقبول بسیاری از علمای امامیه است. (نک: إعتقادات الإمامية للصدوق، ص99؛ إعلام الورى، ص367) و هر چند که برخی در عمومیت شهادت کل ائمه ع تردید نمودهاند. (تصحيح اعتقادات الإمامية، مفید، ص132) اما نگارنده به ردی بر اصل شهادت رسول الله ص در کلمات اعلام امامیه دست نیافتم.
▪️علت شهادت حضرت رسول الله ص
اخبار در اصل مسمومیت حضرت رسول الله ص اتفاق دارد. ولی در مصداق ماجرای آن اختلاف است:
1- سم زن یهودیه
2- سم دختران سران سقیفه
1️⃣ اسناد اخبار سم یهودیه بیشتر و قویتر است. حتی شهید ثانی ادعای استفاضه و یا تواتر آن و بقای آثار آن تا وفات ایشان را کرده است (مسالك الافهام، ج11، ص459: «... ﻭﺃﻛﻞ ﻣﻨﻪ ﻫﻮ ﻭﺑﻌﺾ ﺃﺻﺤﺎﺑﻪ، ﻓﻤﺎﺕ ﺭﻓﻴﻘﻪ ﻭﺑﻘﻲ ﻳﻌﺎﻭﺩﻩ ﺃﻟﻤﻪ ﻓﻲ ﻛﻞ ﺃﻭﺍﻥ ﺇﻟﻰ ﺃﻥ ﻣﺎﺕ ﻣﻨﻪ ص») که البته این ادعا جای بررسی دارد.
غیر از خبر غیر صریح ابن ظریف -که خواهد آمد- دو سند بصائر الدرجات (ج1، ص503؛ مختصر البصائر، ص82) آمده؛ از جمله به سند رایج جعفر بن محمد اشعری از عبدالله بن میمون قداح (توثیق شده) که گرچه صحیح مصطلح نیست، اما در آثار حدیثی و فهارس طریق اصلی تا قداح است. با وجود احتمال ارسال در روایات قداح یا تشابهاتش با اخبار عامه، اولویت سندش بر اخبار مرسل دسته دوم بعید نیست.
در عامه نیز در آمار جوامع الکلم از 74 موضع، 26 مورد از ابوهریره، از انس 19، از ابن عباس 6، از جابر 6، از ابو سعید خدری 4 جا و 13 طریق مرسل آوردهاند و 4 موردِ منفرد نیز از دیگر صحابه است. و در تحریر مختصر اشاره به درد از 12 مورد، 5 جا از عائشه است.
🔺اما برخی به استناد اشکال متنی خبر یهودیه آن را رد نمودهاند:
1. آگاهی دیر هنگام رسول الله ص از مسمومیت با اصل هدف اخبار الهی ناسازگار است.
پاسخ:
گرچه باید نسبت به تأخیر وحی پاسخی داشت. اما وجوهی از اخبار متصور است؛ مانند اینکه صرف اعلان برای رد تحدی یهودیه کفایت میکرد. (قرب الإسناد، ص326؛ راوندی، قصص الأنبياء ع، ص313 خبر حسن بن ظریف از ثقات) و تأخیر برای رسیدن به فوز شهادت باشد. البته این جمع اخبار بر فرض صحت آن است. و بر فرض نادرستی میتوان تعارضشان را پذیرفت.
دربارۀ اصل مسموم شدن نیز قضای خداوند بر این است که معصوم و نبی در همه حال همه جزئیات نزدش نباشد. (و لو کنت اعلم الغیب لاستکثرت من الخیر) تا امر و امتحان خود را جاری سازد. چنانکه در روایاتی آمده:
أيوب بن نوح و إبراهيم بن هاشم عن إبراهيم بن أبي محمود قال: قلت لأبي الحسن الرضا ع: الإمام يعلم متى يموت؟ قال: نعم، قلت: فأبوك حيث بعث إليه يحيى بن خالد بالرطب و الريحان المسمومين علم به؟ قال: نعم، قُلْتُ: فَأَكَلَهُ وَ هُوَ يَعْلَمُ فَيَكُونُ مُعِيناً عَلَى نَفْسِهِ؟! فَقَالَ: «لَا، إِنَّهُ يَعْلَمُ قَبْلَ ذَلِكَ لِيَتَقَدَّمَ فِيمَا يَحْتَاجُ إِلَيْهِ، فَإِذَا جَاءَ الْوَقْتُ أَلْقَى اللَّهُ عَلَى قَلْبِهِ النِّسْيَانَ لِيُمْضِيَ فِيهِ الْحُكْمَ». (مختصر البصائر، ص61/ ح27؛ بصائر الدرجات، ج1، ص484 از احمد بن محمد از ابن ابی محمود)
2. اختلافات اخبار سم یهودیه که احتمال جعل را تقویت میکند.
پاسخ: این اشکال ناشی از عدم تفصیل بین اسناد و متون مختلف است. فراوان اتفاق میافتد که در تاریخ اصل واقعهای درست است و یک هسته اولیه صحیح دارد، و در طبقات بعدی و اسناد ضعیف تحریفاتی حول آن صورت میگیرد. اگر امکان تفصیل بین اخبار صحیح و غیرصحیح واقعه باشد، اشکالات متنی اسناد ضعیف به اسناد قویتر سرایت نمییابد. (در اینجا مانند پردازش خاص خبر ابو جمیله در الأمالي للصدوق، ص224 و خبر تفسير منسوب، ص177) و دلیلی نداریم اصل واقعه را انکار کنیم.
@gholow
3. رد خبر یهودیه به خاطر فاصله چند ساله آن با شهادت حضرت:
پاسخ: اولاً وقوع حادثه در فتح خیبر مورد اختلاف است. ثانیاً سموم انواع بسیاری دارد؛ و میتواند در طول زمان و در ایام مختلفی حضرت را رنجور سازد (نک: فوائد مطرز، ج1، ص172؛ بصائر الدرجات، ج1، ص503؛ مختصر البصائر، ص82). مثل بعضی از سموم شیمیایی که حد شدیدش زود میکشد، و اگر کمتر باشد، بعد از سالها میکشد. ولی تأیید این وجه نیازمند قرائنی فراتر از اخبار ماجرای یهودیه است.
4. برخی خبری در سلامت حضرت رسول در آخرین منبرشان (صحيح ليس به وجع: الكافي، ج1، ص406) را ناسازگار با مسمومیت در اثر سم یهودیه دانستهاند.
پاسخ: گذشته از اشکال سند، تعبیر وجع به معنای درد، و بیماری دردآور هر دو به کار میرود، (نک: الفروق في اللغة، ص234؛ لسان العرب، ج8، ص380) و تعبیر صحیح -خصوصاً با وجود احتمال نقل به مضمون- ممکن است در اینجا ناظر به نبود درد در آن زمان باشد.
5- منع شرعی خوردن طعام گوشت اهل کتاب.
پاسخ: معلوم نیست اصحاب یهودیه را میشناختهاند.
2️⃣ دسته دوم:
1- تنها خبر صریح از عبدالصمد بن بشیر در تفسیر آیه انقلاب به اعقاب (آل عمران: 144) این است که عایشه و حفصه به پیامبر ص سم خورانده و آن دو عامل شهادت پیامبر ص بودند (عياشي، ج1، ص200) سند خبر عیاشی در دست نیست. ولی احتمال دارد او روایت را از سیاری گرفته باشد. در سند سیاری (متهم به ضعف)، محمّد بن خالد برقی (که در حدیث ضعیف است و کثیراً از ضعفا نقل میکند) مرسلاً از عبدالصمد روایت را کاملتر نقل کرده است. و در آن این زیاده را دارد که «نسخ الموتَ القتلُ» (القرائات، ص36).
اگر روایت را ناظر به ظاهر و نه تأویل باطن آیه بدانیم، گویی روایت «أو» را به معنای بل و در اضراب شمرده است. چنین استعمالی برای «أو» ممکن است و بنا بر نظر برخی در آیات هم مثالی دارد، (الصافات: 147؛ نک: أمالي المرتضى، ج2، ص56؛ بحار الأنوار، ج26، ص71) ولی در خور توجه است که اولاً در سیاق آیات مجاور آیه انقلاب، تعبیر موت أو قتل به معنای رایجش (ابهام) به کار رفته است. (آل عمران: 157-158) ثانیاً فصاحت استعمال اضراب در شرط استعمال جای بررسی دارد. گفته میشود اضراب برای ابطال یا انتقال به کار میرود. و در روایت مورد بحث تعبیر «نسخ» به ابطال نزدیکتر است. آیا معنای قطعی ابطال را در شرط -که لحنی مردد دارد- به کار میبرند؟ (نیز نک: مغنی الادیب، ص71، 87)
عیاشی بلافاصله روایات دیگری را نیز در تفسیر آیه آورده که بخش پاسخ امام با عنایت به عباراتش احتمالاً ناظر به انحراف اصحاب پس از رسول خداست.
2- خبر علی بن ابراهیم (تفسیر منسوب به قمی، ج2، ص376) در ذیل آیه تحریم: 3 ممکن است صحیح باشد. لکن ایشان سند را ذکر نکرده، و متن خبرش تنها به نیت آن فتنهگران بر قتل اشاره دارد، و برای اثبات وقوع قتل توسط آنان کافی نیست.
3- اما خبر نباطی (الصراط المستقیم، ج 3، ص168) خود متن کامل یک روایت نیست. بلکه چکیده یک خبر، و گویی چکیده همان گزارش تفسیر قمی است؛ نه سندی مجزا. خصوصاً که میدانیم تفسیر قمی از مصادر بیاضی بوده است.
4- خبر لدود در منابع عامه مبنی بر خوراندن اجباری دارو به رسول اکرم توسط آن فتنهگران، احتمال دسیسه بر قتل را جدا تقویت میکند، خصوصاً که در عامل این کار اختلاف است. (بخاري، ج7، ص17؛ ج8، ص40؛ مسلم، ج7، ص24، 194؛ تاريخ طبري ج2، ص438؛ قس: سنن ترمذي، ج4، ص155)، و از طرفی عایشه در علت امتناع حضرت ص ازخوردن دوا میگوید: قلنا کراهیة المريض للدواء. آیا نعوذ بالله رسول خدا برای دارو خوردن بهانه میگرفتهاند؟ یا منتقد دارو بودند؟ آیا به تجویز دیگران مشکوک بودهاند، یا دسیسه ایشان؟ شاید دلالت خبر بر مشکوک بودن پیامبر به این دارو قوی باشد. به ویژه که در آن آمده که دستور داند همه حاضران از دارو بخورند.
جنایات خاندان سقیفه در حمله به بیت وحی، جنگ جمل و…استبعادی باقی نمیگذارد. ولی این استناد چالشهایی دارد و در برخی از گزارشها آمده همه از دارو خوردند. (نمونه: مسند أحمد، ج41، ص364) البته این فراز میتواند صحیح و یا جعلی در دفاع از ظالمان باشد. اثبات تاریخی مسأله مهم قتل با روایتی متشابه مشکل است.
پس سندی قوی در این زمینه وجود ندارد؛ مگر اینکه بعدها قرینه قطعی بر صحتش بیابیم. ترجیح خبر عبد الصمد به اتکای مخالفت با عامه نیز زمانی ممکن است که اصل صدور خبر ثابت باشد. نک: t.me/gholow2/378.
احتمال علامه مجلسی در تأثیر هر دو سم نیز شاهدی ندارد. (بحار الأنوار، ج22، ص516)
در خور توجه که در منابع خطابیه و غالیان اتهامهای بسیاری را بر ظلمهای واقعی دو غاصب و دخترانشان افزودهاند. با انقطاع سند عیاشی، آیا ممکن نیست تندروان خبر خوراندن دارو در منابع عامه را دستمایه نسبت مسموم کردن قرار داده باشند؟ یا حتی اتفاقاً خبرشان با خبر دارو سازگار شده باشد؟
اطلاعات ما هنوز کافی نیست.
@gholow
🔻پاسخ به تکذیب خبر عبد الصمد بن بشر
... در برابر بعضی از بیاعتباری و مشکوک بودن خبر عبد الصمد در سم نوشاندن به رسول الله ص فراتر رفته، آن را رد کرده و گفتهاند: «ادعای این روایت آنقدر مهم و بزرگ است که اگر صحت میداشت، باید روایات معتبری از ائمه ع دراینباره به دست ما میرسید.»
این نقد تمام نیست. زیرا فرض خبر عیاشی این است که آن دو این عمل را به نحوی انجام داده که دیگران نفهمند. بنابراین اگر خبر صحیح باشد، اهل بیت ع نمیتوانستند آن را به نحو عمومی آشکار سازند. چه در آن صورت با نبود شاهد، دشمنان معصومین ع را متهم به دروغ میکردند، و البته این عمل در برابر صاحبان قدرت خلاف تقیه میبود. پس منعی ندارد، که تنها این را به بعضی از اصحاب خاص گفته باشند. هرچند اکنون دلیل کافی بر اثبات وقوع این مطلب نداریم و ضعف و نادربودن خبر باقیمانده تأمل بر انگیز است.
نیز چنین اشکال کردند که اگر آن دو قاتل بودند، امیرالمؤمنین که قطعاً به این مسأله آگاه تر بودند، چرا دست کم بعد از جنگ جمل که شرایط مجازات (هم از جهت قدرت حضرت، و هم قبول اجتماعی) فراهم بود نه تنها آن دو را مجازات نکردند؟ بلکه فرمودند: «لَهَا بَعْدُ حُرْمَتُهَا الْأُولَى» (نهج البلاغه، خ156)
که این اشکال نیز تمام نیست. زیرا حضرت در برابر جنگ جمل نیز او را مجازات نکردند، و به جهت مصالح، متعرض مواردی چون برگزداندن فدک نیز نشدند. و بر فرض صحت گزارش علم الهی حضرت به جنایت آن دو زن، مگر صرف علم امام برای اجرای حدود در ظاهر کافی بود؟
🔻 در آخر گفتنی است برخی از عالمان عامه به استناد برخی از آیات از حمله تعبیر «یعصمک» در آیه تبلیغ (المائدة: 67) و آیه إِنَّكَ مَيِّتٌ وَ إِنَّهُمْ مَيِّتُونَ (الزمر: 30) از اساس شهادت حضرت رسول ص را رد کردهاند (زمخشری، الکشاف، ج۱، ص۴۲۳؛ فخر، مفاتیح الغیب، ج۹، ص۳۷۷). اما ضعف این استناد آَشکار است. زیرا یعصمک از جهت حدود مجمل است. استناد به آیه انک میت نیز برای نفی قتل، مستلزم نفی قتل مردم (إنهم میتون) نیز هست، که ضرورتاً باطل است. این تعبیر مانند «كل نفس ذائقة الموت» است.
🔸 خلاصه بحث:
1- در اصل شهادت حضرت رسول الله ص اشکال چندانی نیست و مورد قبول بیشتر علما قرار گرفته، و گویا منتقدان در اقلیت هستند، و ادله آنان ضعیفتر است.
2- در مورد علت شهادت اسناد اخبار مسمومیت حضرت به وسیله یهودیه قویتر از اخبار دسیسه سران سقیفه است. و سند دسته دوم در منابع ذکر نشده است. ولی از نظر متنی بر اخبار سم یهودیه اشکالات بیشتری گرفته اند، که برای نقدهای متنی بر هر دو دسته جواب هایی ارائه شده است. هرچند در مجموع و با عنایت به اضطراب برخی از این اخبار و نیز با عنایت به خبر لدود تردیدها باقی است.
3- وجوهی که در ترجیح دسیسه سران سقیفه ارائه شده قطعی و کافی نیست.
4- فعلاً دلیلی قطعی بر انکار اصل اخبار هیچ یک از دو دسته در علت مسمومیت حضرت ص ارائه نشده است. چنانکه رد یا تأیید هر یک از دو دسته نیز نیازمند پژوهشهای مفصلتری است.
@gholow
⭕️ انتشار مجموعه مقالات همایش ملی تصوف، شاخصهها و نقدها
به تازگی مجموعه مقالات همایش ملی «تصوّف؛ شاخصهها و نقدها» به همت «دفتر تبلیغات اسلامی» توسط انتشارات «بوستان کتاب» در دو مجلد و 1300 صفحه منتشر شده است.
🔺 فهرست عناوین مقالات:
◾️ فصل1 عقل و شهود در تصوف
- سخن بیواسطه خدا با صوفیان–امداد توران
- جایگاه علم و عقل در تصوف–سید علیرضا موسوی
- تحقیر عقل، علم و خردستیزی در تصوف–مهدی نصیری
- جایگاه عقل و خردورزی در تصوف–کوثر ربانی
- شطحیات صوفیه در سنجه آیات و روایات (مطالعه موردی: شطحیات ابوالحسین مزین و ابوالقاسم نصرآبادی)-هانیه حسینی
◾️ فصل2 تصوف و قرآن و حدیث
- تصوف در روایات و آثار عالمان پیشین امامیه-محمدعلی صابری
- تأملی بر روایات مدح و ذم صوفیه– فاطمه کرمی
- ولنگاری عرفا و متصوفه در عرصه علوم حديث– محمدباقر ملکیان
- پژوهشی در اعتبار حدیقة الشیعه– علیرضا دوستی
- مفهومشناسی عبودیت در قرآن و مقایسه آن با تفسیر صوفیان– حمید شاهبیکی و دیگران
- ردیابی یک روایت عرفانی در گذر زمان– محمدعلی صابری
- روش تفسیری سلطان محمد گنابادی در کتاب بیان السعادة فی مقامات العبادة– نفیسه نجفی
- نگاه صوفیه به احادیث؛ ابهامات و تناقضات– رضا حسینیفر
- عدم پایبندی به قواعد بنیادین تفسیر از سوی برخی متصوفه در تبیین آیه « وقد أضلوا كثيرا...»– محمود بیات ترک
◾️ فصل3 شریعتگریزی در تصوف
- مبانی شریعتگریزی صوفیه – حسن یوسفیان
- نقد و بررسی نظریه شریعت، طریقت، حقیقت در تصوف و مقایسه آن با جایگاه شریعت در تشیع– زهره نجفی
- مبانی شریعتگریزی در تصوف– علیرضا موسوی
◾️ فصل4 تقدیس ابلیس
- ستایش ابلیس در تصوف- امیر جوان آراسته و محمود طاهری
- احمد غزالی و شکلگیری شیطانپرستی در میان یزیدیان جزیره– رسول رضوی
- خوانش مهمترین خاستگاههای «تقدیس ابلیس» در تصوف– حسین شفیعی دارابی
- نگاهی به سیمای شیطان در تصوف– اکرم کشفی
- منشأ تطهیر ابلیس در اندیشۀ صوفیانه و نقد آن با ادلۀ امامیه– شهره شریفی
- ابلیس از منظر صوفیه با تأکید بر آثار عطار نیشابوری– محمدرضا احمدی
◾️ فصل5 اندیشه توحیدی و وحدت وجود در تصوف
- بررسی چهار دلیل مهم از ادله قرآنی وحدت وجود– محمدعلی صابری
- غیرمتناهیبودن خداوند متعال و لوازم عقلی آن – محسن هندی
- مقایسه تأثیر اندیشه توحیدی در گفتار امام علی(ع) و شطحیات بایزید بسطامی– شهره شریفی
- بررسی امکان دستیابی به معیارهای تمایز میان جهله صوفیه و محققین عرفا با تأکید بر نگرش توحیدی– احسان وحیدطاری
- کژتابیهای اشعار عرفانی درخصوص نسبت خداوند با موجودات – بررسی موردی: منطق الطیر عطار و گلشن راز شبستری– محمدرضا میرسید
- پیوند عقیدتی غلو و تصوف – عمیدرضا اکبری
◾️ فصل6 ولایت و مهدویت در تصوف
- بررسی مسأله مهدویت در باورها و کارکردهای تحریفگرایانه اقطاب فرقۀ نعمتاللهی گنابادی– حسین شفیعی دارابی
- بررسی مفهوم «ولایت» در عرفان و تصوف– یحیی عبدالهی
- بررسی نقش پیر و ولی در میان صوفیان و عرفا–سوسن فخرایی
- نقد و بررسی اندیشه ولایت در عرفان نظری– محمدمهدی طوبایی
- مقام و موقعیت قطب در تصوف با رویکرد مصداقی به سه فرقه نعمتاللهیه، نوربخشیه و ذهبیه– حمید شهسواری
- مقایسه دیدگاه صوفیه و امامیه پیرامون ولایت و خاتم اولیا– وحید مصطفوینژاد
- ولایت، وجه افتراق تشیع و تصوف– علی سلیمانی
◾️ فصل7 آداب و سلوک صوفیانه
- سَماع از منظر قرآن و اهل بیت (ع) – محمدرضا شاهرودی و مهدی صدرالحفاظی
- بررسي جايگاه جامعهشناختي رياضت در حكايات تذكرة الاولياء و نفحات الانس– عليرضا عرب
◾️ فصل8 مواجهه عالمان، روشنفکران و مستشرقان با تصوف
- تأملی انتقادی بر آرای هانری کربن در باب مشابهت تصوف با تشیع؛ مخالفت تشیع با تصوف– امیرحسین همتی
نقش شرقشناسان در شناخت و معرفی تصوف در غرب– غلامحسن حسینزاده
- علل گرایش روشنفکرنمایان جامعه به تصوف– یحیی یثربی
تصوف در دیدگاه برخی از فقها و دانشمندان امامیه – حمیدالله رفیعی زابلی
- محمدباقر مجلسی و نقد صوفیه در آینۀ کتاب عین الحیات– سحر دادخواه
- دیدگاه عالمان شیعه عصر صفوی درباره تصوف– سمیه شهیدی
◾️ فصل9 تاریخ، شخصیتها و فرق تصوف در ترازوی نقد
- جنید بغدادی و رابطه او با امامان همعصرش– حسین عباسی
- تحلیل و بررسی فرقه ذهبیه– حمیدالله رفیعی زابلی
- نقد و بررسی راهبردهای مشترک در نهضتهای صوفی - شیعی روزگار تیموریان – فرزاد بیگی
- تصوف قلندریه ایران و ریشههای غیراسلامی آن– فرزانه باخدای رودی
- نحوه تعامل جریان تصوف با حکومت سلجوقیان–مسعود بیات و رباب مجلسی
- بررسی اقدامات سیاسی و اقتصادی کارگزاران حکومت ایلخانی، در رشد اندیشههای صوفیانه–احمد عقیلی و فاطمه میربلوچزهی
◾️ فصل10 نفوذ فرهنگ تصوف
- نقدی بر گزینش متون صوفیه در کتب درسی ادبیات فارسی و تأثیر آن در ایجاد باورهای فرقهای–محمدرضا حسینی و دیگران
📌 سایت ابن عربی
@gholow
📕 نصیریه: تاریخ، منابع و عقاید
✍️ عمیدرضا اکبری
با همکاری مهدی جمالیفر و علی عادلزاده
انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب
چاپ اول، ۱۴۰۲
500,000 تومان
خرید اینترنتی از نشر زحل با تخفیف 25%، از 17 تا 30 مهرماه:
375,000 تومان
همچنین عزیزان با معرفی مجموعه غلوپژوهی به صورت حضوری نیز میتوانند کتاب را با تخفیف دریافت کنند.
@Gholow
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در سایه سکوت و بیاعتنایی امت اسلامی، جنایاتِ رژیم خونخوار یهود با حمایت کمسابقه دولتهای پلیدِ آمریکایی و اروپایی به اوج خود رسیده و بمباران بیمارستانها، کشتار کودکان و زنان مسلمان و تخریب خانههای مسکونی به اخبار عادی و لحظهای تبدیل شده است. «فَلَوْ أَنَّ امْرَأً مُسْلِماً مَاتَ مِنْ بَعْدِ هَذَا أَسَفاً مَا كَانَ بِهِ مَلُوماً»
@Gholow
غلوپژوهی | یادداشتهای حدیثی و رجالی
در سایه سکوت و بیاعتنایی امت اسلامی، جنایاتِ رژیم خونخوار یهود با حمایت کمسابقه دولتهای پلیدِ آم
انبیاء و امامان و عواطف والای آنان
بنا بر ادلۀ عقلی و قرآنی و روایی، انبیای عظام معصوم و فرمانبردار خدا، پیراسته از گناهاناند، سخن و عملشان حق است. با این حال، این فرمانبردای و حقمحوری کاملاً با تأثرات و عواطف انسانی همسو و آمیخته است. در آیات شریف قرآن، نمونههای جالبی از دلسوزی شدید انبیا دیده میشود؛ از آن جمله برای رسول الله صلی الله علیه و آله:
- فَلَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ عَلى آثارِهِمْ إِنْ لَمْ يُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَديثِ أَسَفاً (الكهف: 6)
- لَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ أَلاَّ يَكُونُوا مُؤْمِنين (الشعراء: 3)
- فَلَعَلَّكَ تارِكٌ بَعْضَ ما يُوحى إِلَيْكَ وَ ضائِقٌ بِهِ صَدْرُكَ أَنْ يَقُولُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ كَنْزٌ أَوْ جاءَ مَعَهُ مَلَكٌ إِنَّما أَنْتَ نَذيرٌ وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ وَكيلٌ (هود: 12)
- وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّكَ يَضيقُ صَدْرُكَ بِما يَقُولُون (الحجر: 97)
- لَقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ حَريصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنينَ رَؤُفٌ رَحيم (التوبة: 128)
برخی عتابها به رسول الله ص در کلام الله نیز مرتبط با شفقت و دلرحمی ایشان است (نمونه: تحریم: 1؛ توبه: 43؛ طه: 2).
در آیات مربوط به دیگر انبیا نیز برای نمونه، نوح ع عرضه میداشت «ان ابنی من اهلی و ان وعدک الحق» و توبیخ «فلا تسئلن ما ليس لك به علم إني أعظك أن تكون من الجاهلين» میشنید (هود: 45 و 46). چنانکه ابراهیم خلیل ع بر سر عذاب قوم لوط با ملائکه بحث و جدال میکرد (هود: 74). و نیز تا دشمنی یک کافر با خدا را در نیافت بر او استغفار میکرد (توبه: 114). در هر دو جا خداوند بردباری و بسیاری دعای ابراهیم را ستوده است. موسی کلیم الله ع با علم به حکمت خضر به او در برابر تخریب کشتی و قتل پسر اعتراض میکرد (کهف: 71، 74، 77). صلوات الله علیهم و علی نبینا و آله السلام.
روایات نیز در عواطف والای پیشوایان دین علیهم السلام بسیار است، که از آن جمله روایات مربوط برخی فشارهای روحی به ایشان در مصائب است (برای نمونه: الکافی، ج3، ص225، 262؛ وسائل الشیعة، ج3، ص275-277.). همچنین میتوان از روایاتی یاد کرد که امامان برای حزن یا بیماری شیعیان، محزون و بیمار میشوند (بصائر، ص259-260) یا لطف و عنایت ایشان به مردمان ناآگاه از ولایتشان میگویند (نمونه: کافی، ج4، ص8 روایت معلی در انفاق شبانه امام، ص13-14؛ السرائر، ج3، ص584).
بنا بر روایتی، حضرت نوح علیه السلام چون بعد از طوفان استخوانهای کفار قومش را دید شدیداً بیتاب شد (المحاسن، ج2، ص547-548) جلوههایی از رحمت پیامبر بر مشرکان نیز در اخبار دیده میشود (نمونه: الاصول الستة عشر، ص177، الاحتجاج، ص212). امام صادق علیه السلام با آنکه زید بن علی را از قیام نهی فرمود، بر زید و یحیی بن زید گریه کرد (الأمالي للصدوق، ص392؛ عیون، ج1، ص252؛ امالی طوسی، ص434، 672؛ کشف الغمة، ج2، ص204؛ الصحيفة السجادية، ص16؛ كفاية الأثر، ص307، 310؛ نیز گریه بر نفس زکیه: مقاتل الطالبیین، ص187)، و بر زید درود فرست (الكافي، ج3، ص215؛ ج8، ص141)، و اموالی فرستاد تا بین خانواده قربانیان قیام تقسیم شود (کشی، ص338؛ الأمالي للصدوق، ص336). بنا بر روایتی، امام حتی از گریه یکی از اصحاب بر کشتگان خطابیه (به خاطر انس پیشینشان با امامیه) نهی نکرد (کشی، ص293).
@gholow2
معصوم پنداشتن شمارى از امامزادگان
(محمدتقی اکبرنژاد، «ضعف عقلانیت زمینه ساز خرافه»، نشریه حوزه، شماره ۱۵۲، سال ۱۳۸۸)
اگر شخصیت مقدس و پاکى، با احساسات عمومى ملتى پیوند بخورد، زمینه براى غلو و زیادهروى و قهرمانسازى در آن باره درست مىشود. شخصیتهاى حاضر در کربلا مصداق روشن همین موارد هستند. معرفت ما نسبت به امام زادگانى چون: حضرت زینب(س) و حضرت عباس(ع) و على اکبر(ع) از مقطع پایانى زندگى آن حضرات، شروع مى شود. مقطعى که با مظلومیت پایان یافت و به مرور زمان در اوج احساسات دینى مردم قرار گرفت. شمارى در نوشته ها و سخنرانیها، به روشنى از عصمت آن بزرگواران یاد کرده و به شدت از آن دفاع مىکنند. گذشته از این که اصل بحث، غیر لازم است و اثبات و یا عدم اثبات عصمت ایشان هیچ تأثیرى در امر دنیا و آخرت ما ندارد، باید افزود: براى اثبات درجه معنوى بزرگانى نظیر امامزادگان حاضر در کربلا، یا باید در آن اوج بود، یا از کسى که در آن اوج است شنید. به عبارتى ما وسیله تقواسنج نداریم، تا خودمان میزان تقواى افراد را بسنجیم! در خلوت و جلوت و ظاهر و باطن آنان نیز نبودهایم تا از ریز و درشت اعمال و نیاتشان باخبر باشیم. بنابراین، تنها راه براى اثبات عصمت ایشان، خبر مورد اعتمادى است که از معصوم(ع) رسیده باشد. در حالى که هیچ خبر دال بر عصمت ایشان وجود ندارد. شمارى استدلال مى کنند که امام صادق(ع)، از حضرت عباس به (عمو) یاد مى کند! یا ایشان مقامى دارد که تمام شهدا در روز قیامت به منزلت ایشان غبطه خواهند خورد، یا در زیارت، از ایشان به (عبد صالح) تعبیر شده است و امورى از این قبیل… . در حالى که اگر از (عمو) گفتن امام عصمت قابل استفاده باشد، عصمت ابوذر قبل از حضرت عباس ثابت مى شود؛ زیرا زمانى که ابوذر در حال رفتن به ربذه، محل تبعید خود بود، حضرت امیر(ع) به همراه فرزندان به تودیع او پرداختند و هر کدام سخنى گفتند. امام حسین(ع) نیز توصیه خود را با تعبیر (عمو) شروع کرد. اما تعبیر به عبد صالح یا مقام والاى روز قیامت، هیچ کدام منافاتى با عدم عصمت ندارد. چنانچه تعبیر (فهمة غیر مفهّمه) یا تعبیرات همانند، دلالت بر عصمت حضرت زینب نمى کند.
#عصمت
در همین زمینه بنگرید به:
eitaa.com/Gholow/259
@Gholow
🔴 عصمت بدون نصّ شناخته نمیشود
دیده میشود که در اثر سلطه فرهنگ غلوّ و تصوّف بر بسیاری از شیعیان، برای برخی امامزادگان یا علماء و عرفا، ادّعای «عصمت» میشود؛ بی آنکه نصّ روشنی ارائه شود.
مشهور است که شیعه «نصّ» را شرط امامت میداند؛ زیرا امام باید معصوم باشد و «عصمت» جز با نصّ الهی [یا معجزه با شرایطش] معلوم نمیشود.
در روایتی از امام سجاد علیه السلام آمده است: «الإمام منا لا يكون إلا معصوما و ليست العصمة في ظاهر الخلقة فيعرف بها و لذلك لا يكون إلا منصوصا.» (معاني الأخبار، ص132)
«امام از ما اهل بیت ناچار باید معصوم باشد و عصمت در ظاهر آفرینش نیست تا با آن شناخته شود؛ لذا ناچار باید منصوص باشد.»
متکلّمان شیعه پیوسته تأکید کردهاند که عصمت امری آشکار نیست و مردم بدون نصّ و معجزه نمی توانند آن را تشخیص دهند و به همین دلیل نصّ بر امام لازم است.
(به عنوان نمونه: معاني الأخبار، ص131؛ الفصول المختارة، ص300؛ تلخيص الشافي، ج1، ص276؛ جمل العلم و العمل، ص42؛ الذخيرة في علم الكلام، ص432؛ الاقتصاد فيما يتعلق بالاعتقاد، ص313، 366؛ الغيبة للطوسي، ص18ذ إعلام الورى بأعلام الهدى، ص157؛ الألفين، ص41؛ الباب الحادي عشر، ص12)
با این حساب دعوی عصمت برای برخی امامزادگان یا اصحاب ائمه یا فلان عالم و عارف و صوفی یا ولی فقیه، مبنای شرعی یا عقلی ندارد.
@gholow
🔴تأملی در معصومشماری زید بن علی در سخنی منسوب به آیة اللّه بهجت
گذشت که بنابر روایات و مبانی کلامی شیعه «عصمت» بدون «نص» قابل تمییز و اثبات نیست. بی توجّهی به مبانی کلامی شیعه باعث شده که ادعاهای ناراستین با لعاب «کلام علماء و عرفا» تلقّی به قبول شود.
مثلا در کلامی منسوب به آقای بهجت می خوانیم:
«... در زید بن علی بن الحسین (علیهم السلام) احتمال عصمت می دهیم؛ من احتمال حسابی، حتی بالاتر از احتمال می دهم که ایشان معصوم از خطیئه بوده نه معصوم از خطا. در جایی - گویا در تفسیرش - می گوید: معصوم همان پنج تن بودند که پیداست در این مسأله با معصوم (علیه السلام) گفتگو نکرده؛ اما هم خودش و هم پسرش یحیی با آن جوانی اش، معصوم از خطیئه بودند. و امام صادق (علیه السلام) فرموده است: خدا عمویم زید را رحمت کند؛ اگر پیروز می شد، حق ما را به ما وامی گذاشت. همین طور در حضرت ابوالفضل و علی بن حسین که در کربلا شهید شد و این همه اصحاب سیدالشهداء؛ صحبت احتمال نیست واقع عصمت در این ها محرز است. و همچنین برای مقداد و سلمان؛ آیا می شود بگوییم عصمت ندارند؟ بلکه نزدیک عصر ما هم دیده شده کسانی که مدعی بودند: معصیت بجا نیاوردیم عالما و عامدا؛ از روی علم و عمدا، معصیت بجا نیاوردیم.»
www.ghadeer.org/Book/303/44286
ادعای عصمت از خطیئه برای اشخاصی چون زید بن علی و پسرش یحیی بن زید نه تنها با هیچ یک از سازوکارهای کلامی اثبات پذیر نیست،
بلکه با وجود همه انتقاداتی که در روایات ما به آنها وارد شده است
کاملاً نامعقول و دور از عقاید شیعه امامیه است، و نادرستی آن به حدی روشن است که نیازی به تفصیل در نقد آن نیست.
عجیب آنکه ایشان خود با استناد به روایتی تفسیری (نک: تفسیر فرات، ص339) مدّعی جهل و انحراف عقیدتی زید بن علی شده است، اما در عین حال او را معصوم از خطیئه میداند! چگونه ممکن است کسی در اساس عقیده بر خطا باشد و عصمت را از امامان علیهم السلام نفی کند و در عین حال خود معصوم از خطیئه باشد؟!
این خودشکنی در سخن، دلیل روشنی بر نادرستی ادعای عصمت زید است.
ادعای عصمت بر اساس «احتمال»، خود دلیل بر نادرستی این انگاره است؛ زیرا در اثبات «عصمت»، احتمال را نمیتوان دخیل دانست، بلکه نصّ صحیح و صریح لازم است که راه را بر هرگونه احتمال می بندد.
اما این که آقای بهجت از سخنشان بازگشته و فرمودهاند: «صحبت احتمال نیست، واقع عصمت در این ها محرز است» چنان که گفتیم با مبانی عقیدتی شیعه در تضادّ است؛ زیرا عصمت بدون نص قابل احراز نیست؛ پس چگونه میتوان مدعی احراز عصمت در شهداء کربلا شد؟! آن هم پس از چندین قرن و بدون اینکه امکان مجالست با آنان وجود داشته باشد؟!
از تواریخ مختصری که نقل شده نیز نه تنها عصمت برداشت نمی شود بلکه خلاف آن ثابت است؛ به خصوص در مورد اشخاصی چون حر بن یزید.
و اما این سخن که: «همچنین برای مقداد و سلمان؛ آیا می شود بگوییم عصمت ندارند؟» از جهت روشی ناصواب است؛ زیرا ادعای عصمت نیاز به اثبات و آوردن نص صریح صحیح دارد نه نفی آن!
تذکر: البته عظمت یک عالم دینی با نقدپذیر بودن برخی از اظهارات وی قابل جمع است؛ چنانکه آقای جهانبخش در مقاله ای اشکالات متعدد تاریخی و حدیثی کتاب «در محضر آیة الله بهجت» را واکاوی کرده است.
#عصمت
@gholow
4_5929038357391740393.mp3
3.89M
فرمایش استاد محمد جواد شبیری زنجانی در بی اساس بودن حدیث «عنوان بصری»
... شهرتی که در مورد عنوان بصری بیان شد تنها بین متأخرین است؛ اما عنوان بصری در هیچ یک از کتب قدیمی حدیثی و رجالی نام ندارد و حتی روایت عنوان بصری که بین متأخرین معروف شده، اصلی ندارد. این روایت برای اولین بار در مشکاه الانوار متعلّق به شیخ علی بن حسن فضل، سبط شیخ طبرسی و نوه مرحوم صاحب مجمع البیان وارد شده و پس از آن در منیة المرید شهید ثانی از خط شهید اول نقل شده و بین متأخرین مشهور شده است. متن روایت عنوان بصری نیز از نظر الفاظ کاملاً با نحوه سخن ائمه معصومین ع متفاوت است و تناسبی با روایات اهل بیت ع ندارد. به همین دلیل باید این نوع روایات را کنار گذاشت؛ هر چند از مرحوم آقا سید علی قاضی معروف، نقل شده که محور ریاضت های ایشان، روایت عنوان بصری بوده است. از برخی نقل شده که روایت عنوان بصری را جزو احادیث عامه تلقّی کرده است؛ در حالی که در هیچ یک از کتب عامه تا آنجا که استقصاء شده، این روایت مشاهده نشده است.
استاد سید محمد جواد شبیری زنجانی، درس خارج اصول، ۱۳۹۶/۰۲/۱۱
در این باره همچنین ببینیند: https://t.me/mesbah_qom/729
@gholow
گفتاری در نقد منابر غلو آمیز.m4a
20.04M
گفتاری در نقد منابر غلوآمیز
🎙استاد علی نصیری
@gholow
Recording 45 (2d248fe4-1b0e-4115-873b-5fe949f469a9).aac
5.62M
توضیح بیشتر درباره محتوای حدیث عنوان بصری
علی عادلزاده
https://eitaa.com/Gholow/261
@Gholow
روایات غالیانه منسوب به مسائل البلدانِ فضل بن شاذان در تأویل الآیات
https://deraayaat.ir/Masael-AlBoldan
سید شرف الدین علی حسینی استرآبادی غروی (متوفای قرن 10ق) در کتاب تأویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة از شیخ طوسی از فضل بن شاذان نیشابوری (متوفای 260ق) روایاتی نقل کرده است که غالباً در جای دیگری یافت نمیشود. این روایات گاه به کتابِ مسائل البلدان فضل بن شاذان نسبت داده شده است و در آن مطالب غریبی مانند الوهیبودن باطن امامان آمده است که امروزه از مستندات غالیان است؛ مانند:
«ظَاهِرُهُمَا بَشَرِيَّةٌ وَ بَاطِنُهُمَا لَاهُوتِيَّةٌ ظَهَرَا لِلْخَلْقِ عَلَى هَيَاكِلِ النَّاسُوتِيَّةِ حَتَّى يُطِيقُوا رُؤْيَتَهُمَا وَ هُوَ قَوْلُهُ تَعَالَى وَ لَلَبَسْنا عَلَيْهِمْ ما يَلْبِسُونَ»
در این نوشتار انتسابِ این روایات به شیخ طوسی، فضل بن شاذان و کتاب مسائل البلدان را نقد کرده و به اعتبارسنجی و جریانشناسی آنها پرداختهایم.
@gholow
انتسابهای نادرست در روایات تحفالعقول
چکیده:
کتاب «تحفالعقول» گنجینه ارزشمندی از آموزه های اخلاقی است که تا کنون درباره مؤلف، شیوه روایت و سیر انتقال آن اطلاعات چندانی در دست نبوده است. شهرت یافتن این کتاب از دوره صفویه، با خوشبینی بسیاری از متأخران امامیه به وثاقت و مذهب مؤلف پیشتر ناشناخته آن، حسن بن علی بن شعبه حرانی (م۳۶۸ق) همراه شده است. پژوهشهای جدید با شناسایی مذهب نصیری نویسنده، و نیز کشف ابهاماتی در متفردات کتاب تحفالعقول، در وثاقت ابنشعبه تردیدهایی ایجاد کردهاند. با اینحال، این پژوهشها تا کنون کیفیت و ریشه آسیبهای متنی و سندی برخی از اخبار تحفالعقول را به روشنی نشان ندادهاند. مقاله پیش رو با مقایسه برخی روایات تحفالعقول با دیگر منابع، پاسخگوی این پرسش است که در منفردات تحفالعقول چه نوع از آسیبهای متنی و سندی به چشم میخورد، و ریشه احتمالی آن چیست؟ بنا بر یافتههای مقاله، حجم زیادی از روایات کوتاه کتاب تحفالعقول در منابع دیگر به کسانی غیر از ائمه ع نسبت داده شده است. همچنین، اشکالاتی مانند افزودن به متون، تحریف و ترکیب اخبار گوناگون و ساخت روایات طولانی با تغییر در انتساب، از آسیبهای پرتکرار در تحفالعقول است. مضمون برخی از منفردات کتاب به گونهای است که در صورتِ اصالتداشتن، انگیزه عمومی بر نقل آن بسیار میبود، و تفرّد تحفالعقول در نقل آن موجب تردید است. برخی از روایات تحفالعقول نیز زیاداتی نسبت به منابع دیگر دارد. تکرار بسیاری از الگوهای تحریف در کتاب، مؤید نقش مؤلف در برخی از این آسیبها است.
متن کامل:
https://deraayaat.ir/ibnshobe/
@gholow