eitaa logo
غلوپژوهی | یادداشت‌های حدیثی و رجالی
515 دنبال‌کننده
45 عکس
4 ویدیو
47 فایل
بررسی‌های رجالی، تاریخی و اعتقادی ارتباط با مدیر: @amid30 كانال اصلی در تلگرام: https://t.me/gholow2 گروه نظرات غلو پژوهی: https://eitaa.com/joinchat/588316994C46d2b1319c
مشاهده در ایتا
دانلود
☘ بررسی مستندات غلات (۲۲) زیارت‌نامه «السلام علی ... منزل المنّ والسلوی» یکی از مستندات غلات زیارت‌نامه‌ای خطاب به امیرالمؤمنین (ع) است که در آن آمده است: «... السَّلَامُ عَلَى شَجَرَةِ التَّقْوَى وَ سَامِعِ السِّرِّ وَ النَّجْوَى وَ مُنْزِلِ‏ الْمَنِ‏ وَ السَّلْوَى ...». این زیارت‌نامه و به ویژه عبارت «منزل المنّ والسلوی» همواره مورد توجه و استناد شیخیه و امثالهم بوده است (برای نمونه نک‍: سید کاظم رشتی، شرح آیة الکرسی، ص۳۱۱؛ محمدکریم خان کرمانی، طریف الدعوات، ص۶۲) تا جایی که گفته شده صاحب جواهر دستور داد برای جلوگیری از سوء استفاده شیخیه این عبارت را از لوح منصوب در حرم امیرالمؤمنین (ع) محو کنند (قصص العلماء، ص۶۷). در این زیارت‌نامه، امیرالمؤمنین نازل‌کننده مَنّ و سلوی خوانده شده که به آیات شریفه مربوط به بنی اسرائیل اشاره دارد: «وَ ظَلَّلْنا عَلَيْكُمُ الْغَمامَ وَ أَنْزَلْنا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوى‏ ...» (البقرة : ۵۷؛ هم‌چنین نک‍: الأعراف: ۱۶۰، طه: ۸۰) آن چه از عبارتِ «منزل المنّ و السلوی» به ذهن متبادر می‌شود، آن است که امیرالمؤمنین (ع) بوده است که بر بنی‌اسرائیل، منّ و سلوی را فرو فرستاده است؛ بنابراین دو انگاره در این جمله نهفته است: ۱. حضور و ظهور امیرالمؤمنین (ع) در امم و ادوار پیشین. ۲. فاعلیتِ امیرالمؤمنین (ع) نسبت به افعالی که در قرآن به خداوند نسبت داده شده است. از این جهت این عبارت در فضای روایات متعددی است که امیرالمؤمنین (ع) را غرق‌کننده قوم نوح (ع)، نابودکننده عاد و ثمود و اصحاب رسّ، نابودکننده فرعون، نجات‌دهنده موسی (ع)، نجات‌دهنده یونس (ع)، نجات‌دهنده ابراهیم (ع) و ... معرفی ‌می‌کنند (نمونه: المناقب العتيق، ص۷۳، ۱۱۵). این گونه روایات همگی از نظر سند و متن در فضای غلو و تفویض سیر می‌کنند و هر یک جداگانه در جای خود بررسی و نقد شده است (نمونه: نقد حدیث نورانیت). برخی کوشیده‌اند این عبارات را توجیه و تأویل کنند و مثلاً «منزل المنّ والسلوی» را به علت غایی بودن تفسیر کرده‌اند (قصص العلماء، ص۶۷) یا توجیهات دیگر که تکلّف‌آمیز است و راه به جایی نمی‌برد. چاره کار در اعتبارسنجی این زیارت‌نامه است. @Gholow
در اعتبارسنجی «السلام علی ... منزل المن و السلوی» باید به چند نکته توجه داشت. ۱. از منابع اصلی این زیارت‌نامه، مصباح الزائرِ سید بن طاووس و به تبع آن مزار شهید اول فاقد عبارت «منزل المن والسلوی»‌اند (مصباح الزائر، ط آل البیت، ص۱۲۶؛ مزار الشهيد الاول، ط مدرسه امام مهدی، ص۴۷)؛ اما در مزار ابن مشهدی و نقل علامه مجلسی از مزار عتیق این عبارت آمده است (المزار الکبیر لابن المشهدی، ط جامعه مدرسین، ص۱۸۵؛ بحار الأنوار، ج۹۷، ص۳۳۰؛ تحفة الزائر، ص۱۴۱) ۲. مقایسه زیارتنامه موجود در مزار ابن مشهدی و مصباح الزائر با منابعِ متقدم مانندِ کامل الزیارات، من لا یحضره الفقیه و تهذیب الأحکام، نشان می‌دهد که زیارت‌نامه موجود در مزار ابن مشهدی و مصباح الزائر ترکیبی و بخش مورد بحث الحاقی است. در جدول زیر متن مزار ابن مشهدی با منابع متقدم مقایسه شده است. چنان که دیده می‌شود ردیف ۱ و ۳ (رنگ سبز) تقریباً در همه منابع یکسان است و هر چند مزار ابن مشهدی در ردیف ۳ هم تفاوت‌های قابل ملاحظه‌ای دارد، اما کلیت آن و اکثر عبارات ثابت مانده است. اما در ردیف ۲ منابع متقدم، تقریباً یکسان‌اند، ولی مزار ابن مشهدی کاملاً متفاوت است. در واقع در مزار ابن مشهدی، متنی جایگزینِ متن منابع متقدم شده است. این متن جایگزین‌شده دقیقاً همان زیارت منقول از مزار عتیق است. اتفاقاً تمام اشکالات متوجه همین بخش جایگزین‌شده است ‌و دقیقاً همین بخش است که مورد استناد غلات قرار گرفته است! بنابراین این زیارت‌نامه یکدست نیست و ترکیبی از چند متن است و دلیلی بر مأثور بودن بخش مورد بحث وجود ندارد. ۳. در هیچ یک از منابعِ این زیارت‌نامه به جز نقل علامه مجلسی از مزار عتیق، این حدیث به معصوم (ع) منسوب نشده و سندی برای آن ذکر نشده است. در نقل علامه مجلسی نیز تنها به عنوان «زِيَارَةُ صَفْوَانَ الْجَمَّالِ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع» یاد شده است که گر چه تصریح نشده، ولی ظاهر آن انتساب به معصوم است؛ با این حال هیچ سندی برای آن ذکر نشده است؛ ضمن این که هویت مزار عتیق و نویسنده آن نامعلوم است. ۴. در منابعِ مختلف روایاتی از صفوان جمال درباره زیارت نقل شده، اما در هیچ جا به جز نقل علامه مجلسی از این مزار ناشناس (مزار عتیق)، چنین جملاتی در روایت صفوان نیامده است. حتی در مزار ابن مشهدی زیارتی از صفوان نقل شده که این بخش در آن نیست (المزار الكبير، ص۲۱۴) ۵. با توجه به این که در مصباح الزائر و مزار ابن مشهدی این زیارت‌نامه به صفوان منسوب نشده، احتمال دارد که علامه مجلسی یا منبعِ او در انتسابِ آن به صفوان اشتباه کرده‌ باشند. توضیح آن که در کتب زیارات معمولاً مطالب پشت سر هم می‌آید و به دقت تفکیک نمی‌شود و بسیار اتفاق می‌افتد که عباراتی ادامه حدیث سابق تلقی می‌شود و به این ترتیب به اشتباه، سند به مطالبِ بعدی تسری می‌یابد. در این جا نیز با توجه به این که منبع اصلی در اختیار ما نیست، چنین احتمالی وجود دارد. ۶. در مزار ابن مشهدی این بخش از زیارت این گونه آغاز می‌شود: «فَإِذَا وَقَفْتَ عَلَى بَابِ السَّلَامِ فَقُل: السَّلَامُ عَلَى أَبِي الْأَئِمَّةِ ... وَ مُنْزِلِ الْمَنِّ وَ السَّلْوَى ... » (المزار الکبیر، ص۱۸۴) در حالی که می‌دانیم در زمانِ صفوان جمال، اساساً مزار امیرالمؤمنین (ع) آشکار نبوده، چه رسد به آن که دارای «باب» باشد. بنابراین دستِ‌کم این عبارت از توضیحاتِ نویسندگان متأخر است. خلاصه کلام آن که متن مورد استناد غلات در مزار ابن مشهدی و مصباح الزائر نسبت به متن اصلی زیارت‌نامه الحاقی است و دلیلی بر انتسابِ آن به معصوم وجود ندارد. تنها در نقلِ علامه مجلسی از مزار عتیق این متن به صفوان منسوب شده که نه هویت مزار عتیق و نویسنده آن معلوم است و نه سندی برای انتسابِ آن به صفوان ارائه شده است و نه منابع دیگر، انتساب آن به صفوان را تأیید می‌کند. احتمال پدیده تسری اسناد هم در انتسابِ این متن به صفوان وجود دارد. از نظر محتوایی این متن در فضای متأثر از مفوضه سیر می‌کند و شباهتی با احادیث و زیارات معتبر ندارد. @Gholow
جدول مقایسه زیارت‌نامه ابن مشهدی با کامل الزیارات، تهذیب الأحکام و من لا یحضره الفقیه @Gholow
وَحَسبُكَ دَاءً أَن تَبِيتَ بِبِطنَةٍ وَحَولَكَ أَكبَادٌ تَحِنّ إِلَي القِدِّ «درد تو اين بس كه شب سير بخوابى و گرداگردت جگرهايى بُوَد در آرزوى پوست بزغاله» (نهج البلاغه، ترجمه شهیدی) مسلمانان غزه چند ماه است که از جنگ، آوارگی و گرسنگی به سختی رنج می‌برند. در این شرایط، جمعی از فضلاء شیعه در ایران و کشورهای عربی به گردآوری کمک برای آنان اقدام کرده‌اند. ان شاء الله این کمک‌ها از طریق شیعیان غزه و لبنان به دست آوارگان خواهد رسید. در شهر قم، دانشور فرهیخته شیخ علی یعقوب یوسف عهده‌دار این امر است. دغدغه‌مندان می‌توانند کمک‌های خود را به حساب ایشان واریز کنند: شماره کارت:
6037 - 6975 - 1606 - 8803
شبا:
IR 19 0190 0000 0021 1879 8070 02
به نام علی یوسف _ بانک صادرات این کارت بانکی مخصوص گردآوری کمک است و اعلام مبالغ واریزشده لازم نیست. @Gholow
مؤلف عیون المعجزات و جریان غلو آقای حسن انصاری، در نوشتار «میراث غلات: از ابوالقاسم کوفی تا نویسنده عیون المعجزات»، (بررسی‌های تاریخی، ص951-962) با معرفی نسخه کامل‌تر عیون المعجزات، شاخصه‌های غلوآمیز اسناد آن را نشان داده است، که از آن جمله فقیه‌خواندن اسحاق بصری (پیشوا و نظریه‌پرداز غالیان اسحاقیه) و مدح و ستایش ابوالقاسم کوفی (از پیشوایان غالیان مخمسه) و توجه بالا به میراث خصیبی (پیشوای نصیریه) است. خود مؤلف (حسین بن عبد الوهاب) نیز پیش از قرون اخیر، نامش تنها در اربعینی مرتبط با فضای غلو آمده است. مؤلف عیون المعجزات در مقدمه کتابش می‌گوید این کتاب را بنا بر روایات مشترک میان مرتفعه و مفوضه و امامیه مقصره می‌نویسد، ولی روایات اختصاصی مرتفعه را که مشتمل بر حقایق توحید و حکمت است، در کتاب دیگری با عنوان الهدایة الی الحق می‌آورد. (عیون المعجزات،1422، ص74) در مواضعی صریحاً از حذف برخی بخش‌های روایات غلات به سبب نبود تحمل سخن گفته است. (همان، ص220؛ همو، بی‌تا، ص83) شاید علت اینکه در تحریر مختصرتر از عیون المعجزات (همان چاپ پیشین داوری)، این مقدمه و نیز اطلاعات مربوط به بعضی از سران غلات مانند ابوالقاسم کوفی نمود نیافته است، این باشد که خود غالیان چنین نسخه‌ای را برای عرضه عمومی در نظر گرفته بودند، نه آنکه ناسخان امامیه این بخش‌ها را حذف کرده باشند. مؤید مطلب آنکه در بخش‌های حذف‌شده، فقط تعابیر تأیید غلو حذف نشده، بلکه نام برخی از رجال مهم غلات هم حذف شده است که به طور معمول امامیه ایشان را نمی‌شناخته‌اند. [برگرفته از کتاب نصیریه، بخش 2.1.2] هم‌چنین در مضامین این کتاب نیز در کنار غرائب بسیارش برخی از آرای آشکارا غالیانه مانند تناسخ و تعابیر مشعر به ربوبیت امام و نیز برخی مصطلحات خاص اسناد و منابع غالیان اثر پذیرفته است. (نمونه‌هایی پراکنده در مباحث همین کانال و در رسالۀ نقش بازشناسی عقاید و احادیث نُصَیریان در اعتبارسنجی و فهم میراث روایی امامیه آمده است.) @gholow
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سندسازی‌ها و انتحالات خصیبی در الهدایة الکبری، عمیدرضا اکبری، شیعه‌شناسی، ش81، 1402ش.pdf
365.9K
سندسازی‌ها و انتحالات خصیبی در الهدایة الکبری عمیدرضا اکبری شیعه‌شناسی، ش81، 1402ش پژوهش‌های متعددی جایگاه ویژۀ حسین بن حمدان خَصیبی (م 346ق یا 358ق) را در تکون فرقۀ نصیریه نمایانده‌اند. اما کم‌تر پژوهشی به روش استفاده خصیبی از منابع و مشایخ پرداخته است. این به‌ویژه به خاطر ناشناختگی بیشتر مشایخ صدر اسانیدش اهمیت دارد. نوشته پیش رو با بررسی‌ تطبیقی میان اسانید الهدایة با دیگر منابع، بدین پرسش پاسخ می‌دهد که خصیبی در الهدایة چگونه از منابع بهره برده؟ و برای نمونه به اشتراکات گسترده روایات الهدایة با روایات متهمان به غلو مانند ابن‌مهران، اسحاق بصری و خاصه شلمغانی (در اثبات الوصیة) دست یافته است. بنا بر قرائن زیادی، خصیبی در استفاده مکرر از کتاب الاوصیاء شلمغانی یا دفاتر ابن‌مهران، نامی از ایشان نبرده، بلکه عموماً با ارائۀ واسطه‌ای ساختگی تا مشایخ ایشان، اسنادشان را سرقت کرده، و مرسلاتشان را با اسنادی ساختگی کامل کرده، و گاه در متونشان دست برده است. خصیبی با وجود تأخر و اتکا به چند منبع وجاده‌ای، مدعی سماع گسترده از اصحاب امامین عسکریین ع بوده، و این در تثبیت جایگاهش به عنوان رهبر نصیریه مؤثر بوده است. @gholow
سندسازی‌ها و انتحالات خصیبی در الهدایة الکبری تازه‌های تحقیق خصیبی در بسیاری از روایات خود به منابع غالیان عراق، به‌ویژه کتاب الاوصیاء شلمغانی و دفاتر ابن‌ مهران - و البته امامیانی مانند سعد اشعری - متکی است، و بعدها از اسحاق بصری بسیار بهره برده است. ولی قرینه‌ای بر سماع او برای روایات این آثار وجود ندارد، بلکه شواهد بسیاری حکایت از آن دارد که او به وجاده از منابع پیشین بهره برده، و با طرق ساختگی تا مشایخ صاحبان آن دفاتر خود را مستقل از ایشان نمایانده، و به ندرت از رجال پیش‌گفته یاد کرده؛ چنان‌که خصیبی در بحث موالید در واقع از روایات ابن‌ ابی‌الثلج و ابن ‌همام (و او از فزاری) استفاده نموده است. خصیبی برای روایات مرسل منابعش نیز اسانید غریبی ساخته است. بر این ‌اساس، شناسایی منابع او پیچیدگی‌هایی دارد. اسانید او بسیار مشوش و مضطرب است و بر خلاف دیگر منابع روایی، در اسناددهی او به رجال طبقات متقدم، به ندرت می‌توان الگویی یافت. دربارة ارتباط مستقیم خصیبی با هیچ یک از مشایخ ادعایی او نمی‌توان به اطمینان رسید. همچنین سندسازی‌های او موجب درهم‌ریختگی طبقات برخی از راویان شده است.‌ هرچند در بخش ابواب از الهدایة سندسازی نسبت به اوایل الهدایة قاعده‌مندتر است. خصیبی مستقیماً روایت بابیت ابن‌ نصیر را به منازعان او مانند شلمغانی و سران اسحاقیه نسبت داده است. برخی از این اخبار در منابع پیشین غالیان بدون فراز بابیت ابن ‌نصیر وجود دارد. بر اساس آنچه گذشت، می‌توان شواهدی از هر یک از این آسیب‌ها در اسانید خصیبی ارائه داد: قلب سند، ساخت اسناد و نام‌هایی جدید، تدلیس و سرقت حدیث. همچنین او گاه به اشتباه، اسانیدی را تعویض کرده و یا محل تعلیق‌ها را به‌خاطر کمی مبالات به هم ریخته است، یا به‌ علت بدخوانی از نسخ، رجال جدیدی ساخته است. تحریفات متون یا ترکیب احادیث نیز مؤید سندسازی خصیبی است. پس تعبیر «جامع انواع عیوب روایی» دربارۀ او مناسب به نظر می‌رسد که حتی فراتر از اتهامات خصیبی در کلام ابن‌ غضائری است. این پژوهش را می‌توان دربارۀ متون کتاب الهدایة نیز به‌صورت گسترده‌تر پی گرفت. _____________ تذکر: تحریری با تفصیل بیشتر از این پژوهش در کتاب نصیریه از نویسنده آمده است که تدوین نهایی آن پیش از تألیف مقاله فوق بوده است. @gholow2
کتاب «فضل زیارة الحسین علیه السلام» نوشته محمّد بن عليّ بن الحسن ابن عبد الرّحمن العلويّ الحسنيّ الكوفيّ (٣٦٧-٤٤٥هـ) با تصحیح جدید و تحقیق عالمانه ابراهیم جواد و حبیب زعتر روانه بازار شد. تهیه کتاب: قم، مجتمع ناشران، دار زين العابدين، غرفه ١٢٥. @Gholow
هدایت شده از میراث امامان
جعل و کتمان.pdf
314.7K
جعل و کتمان برای پرده‌پوشی بر مطاعن معاویة بن ابی سفیان https://alasar.blog.ir/1403/04/20/Moawiah @Al_Meerath
▪️صلی الله علیک یا ابا عبد الله روایت است که چون تنگ شد بر او میدان فتاد از حرکت، ذوالجناح وز جولان هوا ز بادِ مخالف چو قیرگون گردید عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید نه ذوالجناح دگر تابِ استقامت داشت نه سیدالشهداء بر جدال طاقت داشت کشید پا ز رکـاب آن خلاصه ی ایجاد به رنگ پرتو خورشید، بر زمین افتاد بلندمرتبه شاهی ز صدر ِ زین افتاد اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد (مقبل کاشانی) ... زينب چو ديد پيکری اندر ميان خون چون آسمان و زخم تن از انجمش فزون بی حد جراحتی نتوان گفتنش که چند پامال پيکری نتوان ديدنش که چون خنجر در او نشسته چو شهپر که در هما پيکان در او دميده چو مژگان که از جفون گفت: اين به خون تپيده نباشد حسين من اين است آن که در بر من بود تاکنون؟ يک دم فزون نرفت که رفت از کنار من اين زخم‌ها به پيکر او چون رسيد؟! چون؟! گر اين حسين، قامت او از چه بر زمين ور اين حسين من، تن او از چه غرقه خون يا خواب بوده‌ام من و گم گشته است راه يا خواب بوده آن که مرا گشت رهنمون می‌گفت و می‌گريست که جانسوز ناله‌ای آمد ز حنجر شه لب‌تشنگان برون کای عندليب گلشن جان آمدی بيا ره گم نکرده خوش به نشان آمدی بيا (وصال شيرازی)
▪️عَظَّمَ اللَّهُ أُجُورَنَا بِمُصَابِنَا بِالْحُسَيْنِ ع وَ جَعَلَنَا وَ إِيَّاكُمْ مِنَ الطَّالِبِينَ بِثَأْرِهِ مَعَ وَلِيِّهِ الْإِمَامِ الْمَهْدِيِّ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ ص‏ زینت دوش نبی خاک سیه جای تو نیست خار و خاشاک زمین منزل و ماوای تو نیست خاک عالم به سرم کز اثر تیغ و سنان جای یک بوسه من بر همه اعضای تو نیست شمر، لب تشنه چنان رشته عمر تو گسیخت مر ندید او اثر رنگ به سیمای تو نیست؟ دادی ای شاه به میدان محبت سر خویش از خدا غیر خدا هیچ تمنای تو نیست زین جفاها که کنی ای پسر سعد دغا مگر از دود دل فاطمه پروای تو نیست ز غم بی کسیت شد جگر سنگ کباب یک جوی رحم چرا بر دل اعدای تو نیست (صامت بروجردی) 🏴 صلی الله علیک یا ابا عبدالله 🏴
▪️عزاداری پس از عاشورا نقد دیدگاه سید بن طاووس سید بن طاووس می‌گوید «ما تا عصر عاشورا عزاداری می‌کنیم، از آن به بعد شادیم، چون مطابق آیه «فرحین بما...» (آل عمران: ۱۷۰) شهدا شادمانند، ما هم باید از حالت عزا بیرون بیاییم.» تفصیل سخن او چنین است: «أول العشر كان الحزن خوفا مما جرت الحال عليه فلما قتل ص دخل تحت قول الله تعالى وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ فَرِحِينَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ يَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ‏ فلما صاروا فرحين بسعادة الشهادة وجب المشاركة لهم في السرور بعد القتل لتظفرهم بالسعادة فإن قيل فعلام تجددون قراءة المقتل و الحزن كل عام فأقول لأن قراءته هو عرض قصة القتل على عدل الله جل جلاله ليأخذ بثاره كما وعد من العدل و أما تجدد الحزن كل عشر و الشهداء صاروا مسرورين فلأنه مواساة لهم في أيام العشر حيث كانوا فيها ممتحنين ففي كل سنة ينبغي لأهل الوفاء أن يكونوا وقت الحزن محزونين و وقت السرور مسرورين.» (إقبال الأعمال، ج‏2، ص584) 🔺فرمایش ایشان در خور نقدهایی است: اول اینکه این تفصیل میان قبل و بعد ظهر عاشورا وجه روشنی ندارد؛ زیرا به هر حال پس از سال 61، چه قبل و چه بعد از ظهر عاشورا پس از شهادت امام است، و از این جهت فرق خاصی در میان نیست. دوم، عزای ما بر مظلومیت اهل بیت ع است. به خاطر جنایات دشمنان و اسارت و غربت خاندان امام است. به خاطر ضرورت تأکید بر انحراف جامعه در آن دوران است. هم تسلی شیعیان است و هم بزرگ‌داشت خاندان اهل بیت ع و هم موجب تحکیم مودت به ایشان و... در این راستا در سالگردها ساعت قبل و بعد از شهادت چه فرقی می‌کند؟ خوشحالی شهدا به خاطر مواهب الهی (فَرِحِينَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ) منافاتی با سوگواری بازماندگان بر از دست‌دادن ایشان و مظلومیت آنان ندارد‌. سوم، در همان حکمت عزا در کلام سید هم اگر «ليأخذ بثاره كما وعد من العدل» چه فرقی میان قبل و بعد است؟ و اگر استناد به سیره است، که در سیره شاهد روشنی بر شادی پس از عاشورا نیست. آن‌چه در روایات است، حزن در محرم است، حزن با یادکرد از سید الشهداء و از جمله تا مدت‌ها پس از عاشورا است (برخی نمونه‌ها). یا مثلاً چرا پس از وصال شهادت، در روایات بسیاری دربارۀ ملائکه آمده است: «وَكَّلَ اللَّهُ تَعَالَى بِالْحُسَيْنِ ع سَبْعِينَ أَلْفَ مَلَكٍ يُصَلُّونَ عَلَيْهِ كُلَّ يَوْمٍ شُعْثاً غُبْراً مُنْذُ يَوْمٍ قُتِلَ إِلَى مَا شَاءَ اللَّهُ يَعْنِي بِذَلِكَ قِيَامَ الْقَائِمِ ع.» (کامل الزیارات، ص85-86، 109، 115، 119، 121 به اسناد متعدد) شاید هم دلیل سهو سید امثال روایات زیر باشد: «إِنَّا أَهْلُ بَيْتٍ إِنَّمَا نَجْزَعُ قَبْلَ الْمُصِيبَةِ، فَإِذَا وَقَعَ أَمْرُ اللَّهِ رَضِينَا بِقَضَائِهِ، وَ سَلَّمْنَا لِأَمْرِه‏» (نک.: وسائل الشيعة، ج‏3، ص275-277). اگر سیاق روایات این باب دیده شود، به نظر می‌آید در فضای مصائب عمومی باشد. مانند اینکه کسی بیمار است و انسان پیش از مرگ مکرر دعا و جزع برای شفای او دارد، ولی وقتی که در گذشت، به قضای خدا رضایت می‌دهند. بحث جنایات کربلا و حتی برخی جنایات دیگر جنبه‌های بسیار گسترده‌ای دارند. ضمن اینکه حتی در قضیه سید الشهداء ع هم اهل بیت ع تسلیم امر بودند. ولی عزا و حزن پس از شهادت سر جای خودش بود. @gholow2
هدایت شده از میراث امامان
◾️آیا یهودیان، قاتلان سید الشهداء (ع) بوده‌اند؟ در دوران معاصر برخی گفته‌اند که یهود در قتل امام حسین علیه السلام نقش فعالی داشته و قاتلان حضرت -از جمله شمر بن ذی‌الجوشن- یهودی بوده‌اند. جهت اثبات این مدّعا به شواهدی چون خوف پیامبر (ص) از کید یهود نسبت به حسنین (ع)، لعن قاتلین سید الشهداء (ع) بر زبان داود و عیسی بن مریم (ع)، تبار یهودی بنی‌امیه، حدیث عبدالله بن قاسم حضرمی، و طیلسان‌پوشیدن شمر بن ذی‌الجوشن و اختصاص این لباس به یهود استناد شده است. در نوشتۀ حاضر مروری بر این شواهد می‌شود تا روشن شود که تا چه میزان می‌تواند واقع‌نما باشد. به نظر می‌رسد این شواهد اشکالات متنوّعی داشته باشد و نتواند گمانۀ حضور فعّال یهود در قتل سید الشهداء (ع) را موجّه کند... متن نوشتار: https://deraayaat.ir/karbala/ @Al_Meerath
4_5859660505118938123.pdf
1.08M
اعتبارسنجی حدیث عنوان بصری سید جمال حسینی علی عادل زاده چکیده حدیث عنوان بصری در سده‌های اخیر شهرت یافته و در عرفان و اخلاق مورد توجّه قرار گرفته است. این حدیث نخستین بار در قرن ششم هجری قمری در مشکاة الأنوار علی بن حسن طبرسی و سپس در آثار شهید اول و شهید ثانی به صورت مرسل روایت شده است. عنوان بصری به کلّی، ناشناس است و حتّی نام‌گذاری به «عنوان» در تاریخ عرب و اسلام، نادر است. در متن روایت عنوان بصری، عناصرِ تاریخی اندکی دیده می‌شود؛ با این وجود، همین اطلاعات اندک نیز با دانسته‌های تاریخی مانند طبقه، محل زندگی و جایگاه امام صادق ع سازگار نیست. برخی فقراتِ حدیث، در منابع متقدّم‌تر به افراد دیگری نسبت داده شده است. وجود اصطلاحات متأخّر، استناد به روایتی نبوی که در بوم حدیثی مدینه شناخته‌شده نبوده است، وجود الفاظ، اصطلاحات، مضامین و قالب‌های صوفیانه از دیگر مشکلاتی است که اصالتِ حدیث را تضعیف می‌کند. با نظر به مجموع شواهد سندی و متنی، اعتبار حدیث و صدور آن از امام صادق ع قابل دفاع نیست و به احتمال زیاد ریشه در فضایی صوفیانه دارد. @Gholow
هدایت شده از میراث امامان
MAAREF_Volume 1_Issue 1_Pages 51-84 (1).pdf
8.88M
بازخوانی اتّهام به غلو احمد بن محمّد سیّاری؛ با نگاه به میراث روایی او ✍امیرحسن خوروش و محمدعلی موحدی احمد بن محمد سیاری از راویان متّهم به غلوّی است که در بخش باقی‌مانده از روایات تحریف و قراءات منسوب به امامان یکی از مهم‌ترین نقش‌ها را داشته است و کتاب القراءاتِ وی از مهم‌ترین منابع فصل الخطاب بوده است. از جمله داده‌های مهمی که در مدخل‌های او در کتب رجالی به چشم می‌خورد، اتّهام او به فساد مذهب و تناسخ‌باوری است. بسیاری از عالمان متأخر شیعه برای نقد سندی روایات او، به اتّهام به غلوّ او توجّه ویژه کرده‌اند. با توجّه به اینکه امروزه روایات فراوانی از او در دست هست، شاید بتوان با کاوش در میراث روایی او، این اتّهام را ارزیابی کرد و مستندات احتمالی رجالیانِ منتقد را سنجید. به نظر می‌رسد عمدۀ میراث او، گرایش او را به غلو نشان ندهد، اما بخش‌های کمی از میراثش بتواند انواعی از غلو را بازنماید. همچنین احتمالاً نتوان وی را متعلّق به فِرق رسمی غلات دانست و سیّاری نهایتاً گرایشی شخصی به برخی روایات و آموزه‌های غالیانه داشته باشد. @Al_Meerath