eitaa logo
هیئت مجازی 🚩
4.1هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
2.6هزار ویدیو
415 فایل
ˇ﷽ شبیھ بوی گُـل است این‌جا؛ براے پروانگےهاے تو در مسیرِ او...🦋 💚˹ از ؏ـشق بخوان @ASHEGHANEH_HALAL ˼ ‌ ‌‌🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼ . . شما براے ما نعمتید...😌🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 °•○●﷽●○•° •°| (2) 📚 |•° رمان : قسمت 0⃣3⃣ هر سہ مردانے میانسال بودند و شباهت چندانے با پدرانشان نداشتند. آن پدران، و محڪم و و این پسران، و آشفتہ، شہر و دیار خود را ترڪ ڪرده و بہ معاویــہ آویختہ بودند. معاویہ بساط را برچیده بود و نمے خواست پیش جوانانــے ڪہ اندڪ داشتند، شراب بنوشد. مےخواستم از زیر زبانشان، دلیل آمدنشان را بہ شام بدانم و این ڪہ از آن ها چہ سودے بہ ما خواهد رسید. عبیدالله بن عمر بزرگتر از آن دو بود و موقعیتش بہ عنوان پسر خلیفہ ے دوم، بالاتر. معاویہ از او خواست حال ڪہ از دست علــے ڪہ قصد جانش را داشته گریختہ در جامع ڪبیر بہ منبر برود و از جنایات علــے پرده بردارد. اما عبیدالله تردید داشت، گفت: هنوز شـڪ دارم ڪہ علــے در قتل عثمان دست داشتہ باشد. اگر او بہ قصاص قتل «هرمزان» و آن دو تن قصد جان مرا نمےڪرد مدینہ را ترڪ نمےڪردم. یادم مےآید آن روزها من در مدینه بودم؛ وقتے «ابولؤلؤه عمر را بہ قتل رساند، همین عبیدالله بہ خون پدر، دختر خردسال ابولؤلؤ را شقہ شقہ ڪرد. هرمزان را نیز ڪہ غلام مسلمان بود، بہ جرم دوستے با ابولؤلؤ ڪشت. یڪ نفر دیگر هم بہ دست او بہ قتل رسید. اگر جلویش را نمےگرفتند، بسیارے از مردم بے گناه را بہ قتل مےرساند. همہ فڪر مےڪردند عبیدالله بہ جرم قتل افراد بےگناه، قصاص خواهد شد اما عثمان او را بخشید. این ڪار عثمان براے علے گران آمد. او خواهان قصاص عبیدالله بود، اما عثمان بہ این دلیل ڪہ او فرزند خلیفہ ے مقتول است رهایش ڪرده و آن روز علــے خشمگین از اجرا نشدن حڪم الہـے، تہدید ڪرد که اگر روزے بہ قدرت برسد، حڪم خدا را درباره ے عبیدالله اجرا خواهد ڪرد. و چنین شد ڪہ او بہ دامان معاویہ آویخت و معاویہ ڪوشید از او براے اهدافش بسازد. هرچند عبیدالله مقاومت مےڪرد، اما این مقاومت پایدار نبود. 💠💠💠@Heiyat_Majazi💠💠💠 از عبیدالله پرسیدم: چرا بہ درخواست معاویہ گوش نمےسپارے؟ اگر دست علــے بہ تـو برسد، در ڪشتنت درنگ نخواهد ڪرد. پس ڪمڪ ڪن تا علــے ڪشتہ شود و خود از مـرگ یابــے. عبیدالله بہ فڪر فرو رفت. معاویہ براے این ڪہ او را تحت فشار نگذارد و مجال اندیشیدن بہ او بدهد رو به عمر بن سعد گفت: عمر! تو بگو چرا بہ نزد من آمدے؟ عمر بن سعد به من نگاه کرد و گفت: با به حکپڪومت رسیدن علــے، انتظار داشتم ڪہ بہ نان و نوایے برسم اما نہ تنہا چنین نشد، بلڪہ بخشے از اموال خود را نیز از دست دادم. دیدم با آن ڪارے ڪہ علــے با برادرش ڪرد، پس ما نمےتوانیم نزد او جایے داشتہ باشیم. پرسیدم: مگر علے با برادرش چہ ڪرد؟ گفت: مےگویند عقیــل نابیناے علــے ڪہ مردے فقیـر است، روزے ب٦ نزد برادرش رفت. علــے او را بہ گرمے در آغوش گرفت و از دیدن برادر نابینایش خوشحال شد. عقيل از او خواست تا از پول بیت المال مقدار بیشترے بہ او بدهد. گفت ڪہ پیر و ناتوان است و در فقر دست و پا می زند. دل علــے بہ حال او سوخت، اما گفت: بــرادرم نمےتوانم از پول حڪومت آن چہ بیشتر از حق توست بہ تو بدهم. خودم نیز فعلا پس اندازے ندارم. مدتے پیش من باش، شاید در روزے من پیش بیاید و بتوانم از پول بہ تو ڪمڪ ڪنم. عقیل نالید ڪہ: تو خلیفہ ے مسلمینے، همہ ے ثروت سرزمین هاے حجاز و ایران و مصر در هاے توست، آن وقت نمےخواهے اندڪے از آن را بہ من بدهے؟! علــے باز تڪرار ڪرد: آنچہ نزد است، از آن نیست، پــول است. 🍃 بھ قلم✍: 🌸کپے با ذڪر منبع و نام نویسنده بلامانع است ...🍃 این رمان فوق العاده☝️ هرشب ساعت 21:00 از این ڪانال👇 📚| @Heiyat_Majazi 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 °•○●﷽●○•° •°| (2) 📚 |•° رمان : قسمت 1⃣5⃣ مردے فریــــاد زد و گفت: اے مــردم ڪـــوفه! ما اهالــے شــام را به ڪتاب خـــدا ڪردیم، آنان نپذیرفتند. 💠💠💠@Heiyat_Majazi💠💠💠 لذا بر این اســــاس با آنان جنگیدیم. اینڪ آنــان ما را به ڪتاب خدا مےخوانند، به خدا قســــم علـــےأمرور همان چیزے را از سپـــاه شـــام نميپذیرد ڪه دیروز آنان را به آن دعـــوت مےڪرد. این صداے «حریث بن جابر اکبری» بــود. مردے ڪه معاویــــه را از خانــدان ڪفر مے دانست و مسلمانے اش را بـــاور نداشت. اینڪه خستـــــه از جنگــے فرسایشـــے، در حلقـــه ے مــردان علـــے بر تختـــه سنگـــے ایستاده بود و به علــــے صلــــــــح با معاویــــه را مے داد. علــــے آثار را در چهره ے بسیارے از یــــاران خـــود مےدید؛ یـــاران ساده اندیشے ڪه به گرفتار حیلـــــه هاے معاویـــه شده بودند. رو بــه آنان گفت: بندگـــان خـــدا! من از هر ڪسے براے پذیرفتــن دعــوت به حڪم شایستــــه ترم، ولے معاویـــه و عمـــروعـــــاص اهل و نیستند. من ، قــــرآن ناطقـــــم. من بهتــر از شما آنان را مےشناسم. من با آن ها از دوران ڪودڪے معاشـــرت ڪرده ام. آنــــان در تمـــام احـــوال، بدتریـــن ڪودڪان و بدترین مـــردان بوده اند. آنان قــــرآن ها را بلنـــد نڪرده اند ڪه می خواهند به آن کنند؛ بلڪه این ڪار جــــــز حیلـــــه و نیرنــــــــــگ . یـــــاران مــــن! ســـرها و بــــازوان خود را لختــــے به من عاریـــــه دهید که حـــق به نتیجــه ے رسیده اســـت و چیزے تا بریـــــده شدن ریشـــه ے ستمگـــــران باقــے نمانده است. اشعث بن قیــــس، از فرماندهان علــــے و توانمند، پیشاپیش بیست هزار نفر از مخالفــــان ادامه ے جنگ ایستــاد و گفت: اے علـــــے! مےدانــے ڪه مـــرا از جنــگ نیست؛ من همیشه مـــرد جنـــگ و میــــدان هاے نبـــرد بوده و هستم، اما در حال حاضـــر ادامه ے جنگ را به اســــلام و مسلمــان مےدانم. پس به پیشنهـــاد ایــــن جمــــع از یارانــت گوش ده و دعـــوت معاویــه را به قـــــرآن و حڪمیــــت بپذیـــــــــــــــــــــر. 🍃 بھ قلم✍: 🌸کپے با ذڪر منبع و نام نویسنده بلامانع است ...🍃 منـــــبع👇 ❣ @chaharrah_majazi رمان فوق العاده☝️ هرشب ساعت 21:00 از این ڪانال👇 📚| @Heiyat_Majazi 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 °•○●﷽●○•° •°| (2) 📚 |•° رمان : قسمت 4⃣2⃣1⃣ مردم را با های زشت نمی خواند. نمی رساند. 💬💬💬💬@Heiyat_Majazi در های دیگران شاد نمی شود و در کار ناروا دخالت نمی کند و از محدوده ی حق خارج نمی شود. او از دستش در زحمت، ولی مردم از او در آسایشند. برای ، خود را به زحمت می افکند، ولی مردم را به رفاه و می رساند. دوری او از برخی مردم، از روی زهد و پارسایی و نزدیک شدنش با بعضی دیگر، از روی مهربانی و نرم خویی است؛ دوری او از و خود پسندی و نزدیکی او از روی حیله و نیرنگ نیست. ای مردم! پرهیز کار باشید تا شوید. ای مردم! چه چیزی ما را بر گناه جرأت داده و در برابر پروردگار مغرور ساخته است؟ و بر نابودی خود علاقه مند کرده است؟ آیا بیماری نفس ما را درمانی نیست؟ و خواب زدگی ما را بیداری نخواهد بود؟ چرا آن گونه که به دیگران رحم می کنیم، به رحم نمی کنیم؟ ما را چه می شود؟ چه بسا کسی را در آفتاب سوزان می بینی، بر او سایه می افکنی با بیماری را می نگری که سخت ناتوان است، از سر دلسوزی بر او اشک می ریزی، اما چه چیزی تو را به بیماری خود بی تفاوت کرده و بر مصیبت های خود شکیبا از گریه به حال خویش باز داشته است؟ در حالی که هیچ چیز برای تو عزیزتر از جانت نیست. چگونه از فرو آمدن بلا، شب هنگام تو را بیدار نکرده در حالی که در گناه غوطه ور و در پنجه ی قهر الهی گرفتار شده ای؟ ای انسان! سستی دل را با استقامت درمان كن و خواب زدگی را با بیداری از میان بردار و اطاعت خدا را بپذیر و با یاد خدا آرام بگیر و یادآور هنگامی که تو از خدا روی گردانی، در همان لحظه او روی به تو دارد و تو را به عفو خویش فرا می خواند و با کرم خویش گناهانت را می پوشاند؛ 🍃 بھ قلم✍: 🌸کپے با ذڪر منبع و نام نویسنده بلامانع است ...🍃 منـــبع📥 📩 @chaharrah_majazi رمـــان فوق العاده👏☝️ هرشب ساعت🕘 از ڪانال👇😍 📙 @Heiyat_Majazi 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 °•○●﷽●○•° •°| (2) 📚 |•° رمان : قسمت 5⃣2⃣1⃣ در حالی که تو از خدا بریده و به غیر او توجه داری. پس چه نیرومند و بزرگوار است خدا و چه ناتوان و که به عصیان او جرأت داری. 🌺🎈🌺🎈🌺 @Heiyat_Majazi در حالی که خدا تو را در پرتون خود قرار داد. و در سایه رحمت او آرمیده ای. نه بخشش خود گرفته و نه پرده ی اسرار تو را دریده است. تو ای انسان! بی احسان خدا در چشم بر هم زدنی زنده نبودی، در حالی که با در نعمت های او غرق بودی، یا از گناهان تو پردہ پوشی شده یا بلا و مصیبتی را از تو دور ساخته است. پس چه فکر می کنی اگر او را کنی؟ ای انسان! آیا دنیا تو را است؟ یا تو را فریفته ای؟ دنیا محل درک و دریافت عبرت هاست. دنیا چه خوب خانه ای است برای آن کسی که آن را جاودانه و خوب محلی است برای آن کس که آن را خویش انتخاب نکند. آگاه باش که وقتی زمین سخت بلرزد و نشانه های هولناک قیامت آشکار شود، پیروان هر دینی به آن محلق شوند و هر پرستش کننده ای به معبود خود و هر اطاعت کننده ای به فرمانده ی خود رسد. در آن روز چه دلیل هایی که باطل می گردد و عذرهایی که پذیرفته نمی شود. پس در جستجوی عذری باش که پذیرفته شود و دلیلی بجوی که استوار باشد و از دنیای فانی برای آخرت جاویدان خوشه بردار و برای سفر آخرت وسایل لازم را آماده کن که این دنیا رو به زوال است و عمر شما چون باد می گذرد و می رود. ای مردم! زهد یعنی کوتاه کردن آرزو و شکرگزاری در برابر نعمت ها و پرهیز از گناه. پس اگر نتوانستید همه ی این صفات را فراهم سازید، تلاش کنید که حرام بر صبر شما غلبه نکند و در برابر نعمت ها، شکر یادتان نرود. چه این که خداوند با دلایل روشن، عذرها را قطع و با کتاب های آسمانی روشنگر، بهانه ها را از بین برده است. 🍃 بھ قلم✍: 🌸کپے با ذڪر منبع و نام نویسنده بلامانع است ...🍃 منـــبع📥 📩 @chaharrah_majazi رمــان فوق العاده👏☝️ هرشب ساعت 🕘 از این ڪانال👇 📙 @Heiyat_Majazi 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃
【• 👳🏻 •】 ⁉️ چرا نماز را به زبان عربی میخوانیم چرا فارسی نمیخوانیم؟؟ ✨ 1⃣جالب است که بعضی مدعیان اقامه‌ی نماز به فارسی (یا هر زبان دیگری)، نه تنها تا به حال خود حتی دو رکعت نماز به فارسی نخوانده‌اند، بلکه وقتی به سراغ یک نتیجه‌ی علمی (مثل فیزیک و شیمی و ...) و حتی یک نظریه‌ی تثبیت نشده و غیر علمی (به ویژه در مباحث علوم انسانی) می‌روند، به دنبال کتابی به زبان اصلی و آن هم به قلم صاحب نظریه و یا مکتشف می‌گردند و می‌گویند ترجمه گویا نیست. اما وقتی نوبت به سخن خدا (قرآن) یا نماز می‌رسد، دگر اندیش، تنوع خواه، قرائت جدیدی، نظریه پرداز و ... شده و اقامه‌ی نماز به فارسی را پیشنهاد می‌دهند! 2⃣مقصود اصلی از نماز « و » خداوند متعال است، اگر چه در این عبادت، راز و نیاز بنده با خالق و رب خود نیز صورت می‌پذیرد. و بندگی بدان شکلی است که معبود دستور می‌دهد و نه به آن شکلی که عبد می‌پسندد! که چنین عبادتی، عبادت  است نه پروردگار. 3⃣شیطان نیز به خاطر همین نافرمانی و اختراع و اجتهاد در چگونگی عبادت از مقام قرب الهی رانده و اهل عذاب و جهنم شد. او که منکر وجود خداوند نگردیده بود! بلکه به خدا گفت: تو این عبادت سجده به آدم را از من بردار و من به گونه‌ای دیگر تو را عبادتی می‌کنم که هیچ بنده‌ای نکرده باشد! اما خداوند نپذیرفت. چرا که آن دیگر عبادت خودش بود و نه عبادت خداوند. عبادت یعنی اطاعت امر و نه فقط راز و نیاز. 4⃣ قرآن به هر زبانی که نازل می شد این سؤال قابل طرح بود. مثلاً اگر قرآن انگلیسی بود همین سؤال طرح می شد که چرا انگلیسی است و اگر فارسی بود باز همین طور. و وقتی سؤالی در هر صورت باقی می ماند معلوم می شود سؤالی معقول و به جا نیست! مثلاً اگر بگویند چرا نماز صبح دو رکعت است و اگر سه رکعت بود جا داشت بگویند چرا سه رکعت است و اگر چهار رکعت الی آخر... وقتی تسلسل در سؤال پیش می آید و این تسلسل لاینقطع است دلالت دارد که این سؤال معنایی محصل نخواهد بود. 5⃣البته دقت به این نکته ضروری است که وقتی باور و قبول کردیم که خداوند متعال علیم و حکیم است و نیازی هم به عبادت ما ندارد، بلکه بایدها، نبایدها و عبادات را به برای  و  بندگان وضع کرده است، مشخص می‌شود که لابد حکمت‌ها و آثار متعددی در قانونِ وضع شده وجود دارد که تغییر آن، نه تنها آن آثار را از بین می‌برد، بلکه اساساً خروج از بندگی و اطاعت است. 6⃣به عنوان مثال یکی دیگر از حکمت‌های اقامه‌ی نماز به زبان عربی این است که بنده، به کمال بندگی آراسته ‌شود و کمال بندگی را معبودی که خالق، علیم و حکیم است می‌تواند تبیین کند و نه خود عبدی که محدود و جاهل است. 🌱. چند قدم مانده تا خدا👇☺️ [•📖•] @Heiyat_Majazi