eitaa logo
اینو خوندی
140 دنبال‌کننده
227 عکس
8 ویدیو
6 فایل
﷽ 📚 #اینو_خوندی 📚 تقدیم به ساحت مقدس امام جواد الائمه علیه السلام 📌 تکه کتاب های خواندنی کاری از گروه گرافیکی #مطیع کیفیت اصلی تصاویر در motigraphic.ir 👈🏻 کانال اصلی◀️ @motigraphic 👤 ارتباط با ادمین◀️ @motigraphicAdmin التماس دعا...
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 #اینو_‌خوندی؟ ─┅┅─┅──┅─═ঊ🔶ঈঈঈঈ═─ 📙 #آنک_آن_یتیم_نظرکرده 📝 #محمدرضا_سرشار 📖 ۶۳۰ صفحه 🖨 انتشارات#سوره‌_مهر ─═ঈঈঈ🔶ঊঈ═─┅─┅┅─┅ 📌 زندگی #پیامبر_اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را #رمان گونه بخوانید؛ رمانی مخصوص #نوجوانان تا با زندگی پیامبر در قالبی جذاب و خواندنی آشنا شوند... این کتاب حاصل تحقیقات محمدرضا سرشار در متون معتبر تاریخی مرتبط با زندگی و سیره پیامبر ‌اسلام (ص)، در قالب داستانی و به لحنی شاعرانه است. این اثر، پس از چاپ به صورت کتاب در دو قالب ویژه نوجوانان و بزرگسالان موفق به دریافت جوایز معتبری از سوی جشنواره‌های کشوری قرار گرفت... 🔗 #مذهبی #سیره_پیامبر #حضرت_محمد #زندگی_نامه #مجموعه_داستان #سیره_معصومین #داستان_اهل_بیت علیهم‌السلام 🔰 @ino_khundi 🌿 @almolahezat
اینو خوندی
📚 ؟ ─┅┅─┅──┅─═ঊ🔶ঈঈঈঈ═─ 📙 📝 📖 ۱۵۷ صفحه 📇 انتشارات ─═ঈঈঈ🔶ঊঈ═─┅─┅─┅┅─ 📌 «حالا بچه‌ها حرفی برای گفتن دارند... زوری در بازویشان است تا گره‌ای باز کنند و دردی را تسکین دهند. حجم سخاوت‌شان به حدی رسیده که بتوانند برای از بین بردن بی‌عدالتی و نابرابری‌ها به اندازه خودشان کاری کنند. وقتش رسیده به حد وسعشان نخودی در آش بریزند. ساده‌اند و از همه مهم‌تر بی‌ادعا... خودشان را فقط وسیله‌ای برای رساندن رزق سی خانواده می‌دانند. دلشان به این خوش‌است که بتوانند به بهترین شکل ممکن اسباب آرامش این سی خانواده را فراهم کنند. حالا که این کارها وی روال افتاده و درآمد شرکت تثبیت شده‌است، بچه‌ها به شکرانه این موفقیت تصمیم گرفته‌اند یک درصد ازچرخش مالی شرکت را که بخش قابل توجهی از سود شرکت می‌شود، صرف امور خیریه کنند...» ➕ از همان روزهای اول دانشگاه می‌خواستم از لابه‌لای جزوه‌ها و ‌ها و کلاس‌ها راهی برای پول در آوردن پیدا کنم؛ اما هفت ترم گذشت و رفت و آمدهایم به چیزی عایدم نشد تا این‌که ترم آخر، سه واحد در چشمانم زل زد... همه کارهای مهم و بزرگ اولش یک فکرند، یک ایده یا جوانه‌ای که گوشه مغزمان سبز شده‌است. فکرهایی از همین جنس، با همین سر و شکل. هفته‌ای چند بار از همین جوانه‌ها گوشه و کنار مغزمان سرک می‌کشند و خیلی وقت‌ها آن‌ها را نادیده می‌گیریم. ولی قصه جدی گرفتن جوانه‌ها خیلی دل‌نشین است وقتی از یک جوانه به خوبی مراقبت بشود هوایش را داشته باشیم. صبر و صبر و صبر. تلاش و تلاش و تلاش . پشت‌کار و پشت‌کار و پشت‌کار هر کدام ازاین‌ها را هر روز به پای ایده و جوانه‌های مغزمان بریزیم تا بالاخره قد کشیدنش را ببینیم و برگ و بار بدهد... آرزوهای دست‌ساز قصه همین جوانه‌هاست. جوانه‌هایی که یک گوشه از مغز دانشجوی سال آخر کارشناسی سر بر آورده و با صبر و تلاش و پشتکار تغذیه شده است. این کتاب یک روایت واقعی و پر نشاط جوانانه است از شکل‌گیری یک شرکت که در آن تمام از پا افتادن‌ها، خسته شدن ها و دوباره و چندباره دست به زانو گرفتن و یاعلی گفتن جوان‌هایی آمده که می‌خواستند برای کشورشان بال باشند... ✏️ 📗 همچنین شما می‌توانید از طریق آدرس زیر قسمتی از کتاب را مطالعه کرده و کتاب را از وبسایت خریداری کنید: 👈 * [مشاهه و خرید](https://plink.ir/t4rmH) * 😉 یا آن را از وبسایت خریداری کنید: 👈 * [مشاهده و خرید](https://plink.ir/osiF6) * 🔗 🔰 @ino_khundi | 🌿 @motigraphic
اینو خوندی
📚 ؟ ─┅┅─┅──┅─═ঊ🔶ঈঈঈঈ═─ 📙 📝 📖 ۱۵۰ صفحه 📇 انتشارات ─═ঈঈঈ🔶ঊঈ═─┅─┅─┅┅─ 📌 پیرمرد گفت: «دینار طلا؟ برای چه دینار طلا می‌دهی؟ مگر سر گنج نشسته‌ای؟ من قبول نمی‌کنم این را پس بگیر و به من یک پشیز (پولی مسی، سیاه که پایین‌ترین مقدار واحدپول بوده) بده... آقا موسی خندید و گفت: «ما وقتی هدیه‌ای به کسی بدهیم آن‌ را پس نمیگیریم.» پیرمرد یکدفعه از جا بلند شد و گفت: «چه گفتی؟! چه جمله آشنایی! من قبلا هم آن را شنیده بودم؛ پسرجان، تو دیگر که هستی؟ نکند از نسل امامت هستی؟ فقط آن‌ها هستند که چنین پول‌هایی به آدم‌هایی مثل من می‌دهند و چنین حرف‌هایی می‌زنند. معصومه (س) یکی از آن‌ها بود من خیلی کوچک بودم که وارد قم شد...» ➕ زیبای رانده‌شده داستان سفر حضرت موسای مُبرقع فرزند (علیه‌السلام) و برادر تنی (علیه‌السلام)، به ایران است که چهره بسیار زیبایی داشت. این رمان که برای گروه سنی نوشته شده با عقب‌گردهایی بجا به زمان زندگی (علیه‌السلام)، (سلام‌الله‌علیها) و دو امامی که در بالا ذکر شد، به خوبی نوجوان را از وضعیت سیاسی، اجتماعی زمان این بزرگواران آگاه می‌کند... به علاوه قلم روان و گیرای نویسنده و ماجراهایی که در طول داستان خلق می‌شود مخاطب را تا پایان کتاب با خود همراه می‌کند.... ⚠️ انتقاد کوچکی که به شیوه بیان راوی می‌شود وارد کرد این است که در جاهای مختلف کتاب از نام ائمه بدون پیشوند و پسوند استفاده می‌کند که احتمالا برای ارتباط برقرار کردن راحت‌تر عاطفی نوجوان با امام خود است که می‌شد از شیوه‌های دیگری از این مهم استفاده می‌نمود... 📗 همچنین شما می‌توانید از طریق آدرس زیر کتاب را از وبسایت خریداری کنید: 👈 * [مشاهده و خرید](https://plink.ir/CuyV7) * 😉 یا آن را از وبسایت خریداری کنید: 👈 * [مشاهده و خرید](https://plink.ir/OjmLr) * 🔗 🔰 @ino_khundi | 🌿 @motigraphic
اینو خوندی
📚 ؟ 🥉 ─┅┅─┅──┅─═ঊ🔶ঈঈঈঈ═─ 📔 📝 📖 188 صفحه 📇 دفتر نشر ─═ঈঈঈ🔶ঊঈ═─┅─┅─┅┅─ 📌 داستان از آنجا شروع می‌شود که احمد از خود دل کنده و به بالای بلندترین کوهِ پیشِ‌رویش می‌رود تا ببیند آن طرف کوهستان چه خبر است. وقتی که میرود و میرود تا حتی از ابرها هم عبور میکند با منظره‌ای مواجه می‌شود که باعث می‌شود سرجایش خشکش بزند. بله... منظره پیش‌رویش دهکده‌ای آنقدر زیباست که بیشتر به رویا شباهت دارد و این دهکده همان قصه ماست. احمد، قصد می‌کند در آن روستا ساکن شده و به سختی‌های زندگی گذشته‌اش پایان دهد. در ادامه با چوپان روستا آشنا می‌شود و خواسته‌اش را مطرح می‌کند، چوپان و خانواده‌اش هم با روی باز خواسته او را قبول می‌کنند ولی پدر چوپان برای احمد داستانی از نورآباد را تعریف می‌کند که همه چیز را تغییر می‌دهد... ناصر ایرانی در این رمان کوتاه، معنای به خاک و اقلیم و را به خوبی به نشان می‌دهد. در این رمان کوتاه مفاهیم صبر، استقامت، استقلال و خودکفایی، خودباوری به خوبی به نمایش گذاشته شده است... ➕ برشی از متن کتاب: سختی دومش که حقیقتا سخت است و مرد تا مرد نباشد زیربارش نمی‌رود این است که سرمایه‌تان را باید پای چیزی بریزید، پای چیزی باید جان بکنید، که توی خانه شما ساخته نمی‌شود. بیرون دهکده‌تان، ساخته می‌شود... سود این کار با انگشت‌های دست لمس کردنی نیست. سود این کار مثل سود درخت گردو یا توتی است که آدم تو کوچه‌های شهر و دهش می‌کارد. میوه‌اش مال همه می‌شود و هیچ کس. مال هر کسی که به موقع از راه می‌رسد، حتی اگر غریبه باشد... حالا به من بگویید ببینم مردم دهکده شما حاضرند سرمایه و عمرشان را پای یک همچین کاری بریزند؟ 🔗 🌿 @motigraphic 🔰 @inokhundi 🌐 www.inokhundi.ir