eitaa logo
حجاب من ۲
118 دنبال‌کننده
26.1هزار عکس
11.9هزار ویدیو
586 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 حجاب من 🇮🇷🇮🇷 اللهم عجل لولیک الفرج 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🤲🏻🤲🏻🤲🏻🤲🏻🤲🏻🤲🏻🤲🏻
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از شهداءومهدویت
┄═❁✨❈[﷽]❈✨❁═┄ ✨پیامبر اسلام (ص) فرمودند: در قیامت نزدیک ترین مردم به من کسی است که بیشتر بر من صلوات بفرستد.✨ 📚 کنز العمال، ج ۱، ص ۴۸۹. قرار ما هر روز نفری حداقل ۱۴ صلوات، به نیت تعجیل در ظهور و سلامتی امام عصر (عج) دوستان لطفا مشارکت کنید که با هم، هر روز ختم چند هزار صلواتی هدیه به ساحت مقدس امام عصر (عج) داشته باشیم.🙏🌷 @shohada_vamahdawiat                  🏴🖤🏴
هدایت شده از شهداءومهدویت
✨﷽✨ 🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 ✨قسمت صد و دو _جز سوزن ها هیچ اثر از آن خوشهٔ انگور نبود عبدالله! قصد برخاستن می کند و اما دستم بر شانه اش. _ابوالحسن برخاست و تو پرسیدی که کجا می رود؟ ... _همان جا که تو فرستادی ام... و می رود. ... _و می رود... برای همیشه! در شگفتم از آن زهر، سه حبه انگورش چنان کرد با ابوالحسن که در کمتر از نیم روزی... دو روز نگذشته که بر بدن بی جانش ضجه می زدی... ... ضجه می زند: _دو چیز بر من سخت است و نمی دانم کدام دشوارتر... عبدالله گریبان چاک می دهد و عمامه کناری می اندازد و چون زنان، لت به صورت می زند: _... نمی دانم کدام دشوارتر؛ از دست دادنت و نداشتن ات... یا این که مرا به قتل تو متهم می کنند. می خندم. ... _در این سه روز که ابوالحسن از دنیا رفته، تنها همان یک بار خندیدم؛ به بیچارگی ات، به ترس ات... که خودت هم می دانی که تنها متهم تویی، تنها... کسی نبود، نیست، که کینه ای از او داشته باشد و یا حتی دلخوری... ترسیده بودی! که یک شب خبر را پنهان نگه داشتی از بیم غوغایی و آشوبی، تا محمدبن جعفر برسد و گواهی بدهد که بدن ابوالحسن را جای تیغ نیست. عبدالله باز قصد کلام می کند و نمی گذارمش: _سه روز نرفته و تو اکنون چنین فریاد انکار می زنی! همان تو که چون ابوالصلت حکایت گفت، فریاد(ویلٌ للمأمون من الله) سر داده بودی... ... عبدالله پر بغض: _خودم به تغسیل و تدفین و نماز پسر عمویم برمی خیزم... ابوالصلت محکم و با تغیّر: _پیش از رسیدن شما، فرزندشان محمد آمده بود و بدن مبارک غسل شده و کفن هم. و نماز هم خوانده... عبدالله کلافه و ناباور: _اینجا مرو است ابوالصلت و محمد، مدینه! و ابوالصلت تنها یک جمله می گوید... ... _تنها یک جمله گفت؛ بدن امام را جز امام غسل نمی کند و کفن نمی پوشاند و نماز نمی گزارد. خون به چهرهٔ عبدالله دویده و به چهرهٔ من هم؛ و اما او پرتوان برای پاسخ و من بی رمق از تب و درد... اما نمی نشینم: _شنیدی و اما کودکانه لجاجت کردی... ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
هدایت شده از شهداءومهدویت
💢گذری بر زندگی شهید ... 🔹شهید سعید ریاضی‌پور در سال 1344،در تهران دیده به جهان گشود. وی پس از دریافت مدرک دیپلم، به‌دلیل علاقة بسیار به شغل افسری و به پیروی از پدر بزرگوار خویش که از افسران زبده بود، وارد دانشکدة افسری شده و سپس به‌عنوان افسر به گروهان صاحب‌الزمان(عج) کردستان فرستاده شد و مشغول به خدمت شد. 🔹 وی سرانجام در دوم شهریورماه 1367،درحین عملیات علیه ضد انقلاب و منافقین بر اثر تیراندازی و اصابت گلوله به درجة رفیع شهادت رسید. ↶【به ما بپیوندید 】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ _ _ _ _ _ _ _ _ _ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
هدایت شده از شهداءومهدویت
🌷مهدی شناسی ۳۷۸🌷 🌹الی الله تدعون🌹 🔸زیارت جامعه کبیره🔸 🔵ﻓﻘﻂ ﺷﻤﺎ ﺑﺴﻮﯼ ﺧﺪﺍ ﻫﺪﺍﯾﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﺪ ﻭ ﺑﺸﺮ ﺭﺍ ﮐﻤﮏ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﺪ که ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺷﻮﺩ. 🔵 ﻣﯽ فرماید:"ﺇِﻟَﻰ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﺗَﺪْﻋُﻮﻥَ " ﻭ ﻧﻤﯽ ﮔﻮﯾﺪ:« ﺗﺪﻋﻮﻥ ﺍﻟﯽ ﺍﻟﻠﻪ».چون ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﮕﻮﯾﺪ ﻓﻘﻂ ﻭ ﻓﻘﻂ ﺷﻤﺎ ﻫﺴﺘﯿﺪﮐﻪ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﺧﺪﺍ ﻫﺪﺍﯾﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﺪ.شمایید که ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﯼ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﻣﯽ ﻓﻬﻤیﺪ ﻭ ﭼﻮﻥ ﻣﯽ ﻓﻬﻤیﺪ بﺸﺮ ﺭﺍ ﺑه ﺴﻮﯼ ﺧﺪﺍ ﺩﻋﻮﺕ ﻣﯽ ﮐﻨید.ﺑﻘﯿﻪ ﻓﮑﺮ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻧﺪ.ﺩﺭﻭﻍ ﻧﯿﺴﺖ ﻭﻟﯽ ﺧﺪﺍ ﻫﻢ ﻧﯿﺴﺖ. 🔵ﻧﻤﻮﻧﻪ ﺭﻭﺷﻨﺶ ﺷﯿﻄﺎﻥ ﺍﺳﺖ ،ﺷﯿﻄﺎﻥ ﻗﺒﻮﻝ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﺧﻠﻘﺶ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻣﺎ ﺍﯾﻦ ﭼﻪ ﻗﺒﻮﻝ ﮐﺮﺩﻧﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺣﺮﻓﺶ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺷﻨﻮﺩ،ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺳﺠﺪﻩ ﺑﺮﺁﺩﻡ ﺍﻧﺴﺶ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺭﺍ ﻗﺒﻮﻝ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﺪ ﻭ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ ﻣﻦ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺯ ﺁﺩﻣﻢ. 🔵ﺭﺍﺯﺵ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺷﯿﻄﺎﻥ ﺧﺪﺍﯼ ﻣﺤﻤﺪ ﻭ ﺁﻝ ﻣﺤﻤﺪ(ﺹ) ﺭﺍ ﻗﺒﻮﻝ ﻧﺪﺍﺭﺩ ؛ﯾﮏ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﺧﺎﻟﻖ ﺍﺳﺖ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺷﻨﺎﺳﺪ.ﺍﺻﻼ‌ً ﺩﺭﺍﯾﻦ ﺑﺤﺚ ﻋﻠﺖ ﻭﻣﻌﻠﻮﻝ ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ(ﺍﯾﻦ ﻋﺎﻟﻢ ﻣﻌﻠﻮﻝ ﺍﺳﺖ ﭘﺲ ﻋﻠﺖ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻭ ﺧﺪﺍ ﻋﻠﺘﺶ ﺍﺳﺖ)ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺩﺭ ﺳﯿﺮﻩ ﺍﻫﻞ ﺑﯿﺖ ﻧﯿﺴﺖ،ﻧﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﺭﻭﻍ ﺍﺳﺖ،ﺧﺪﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﻓﻘﻂ ﻋﻠﺖ ﺍﺳﺖ ،ﺧﺪﺍ ﻧﯿﺴﺖ.ﺧﺪﺍ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺩﻋﺎﯼ ﺟﻮﺷﻦ ﮐﺒﯿﺮ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﯿﻢ ،ﺧﺪﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﺣﯽ ﺍﺳﺖ،ﻗﯿﻮﻡ ﺍﺳﺖ، ﺳﻤﯿﻊ ﻭ ﺑﺼﯿﺮﺍﺳﺖ ﻭ... . ﺍﯾﻦ ﻧﻮﺭﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﻋﺎﻟﻢ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ. 🔵ﺧﻮﺏ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﺍﺳﺖ ﺍﯾﻦ ﺧﺪﺍ ﺩﺭﻗﻠﺐ ﺍﻫﻞ ﺑﯿﺖ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺣﻘﯿﻘﺘﺎً ﺍﯾﻦ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻭﺣﺎﻝ ﺍﮔﺮ ﮐﺴﯽ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﻭﺍﻗﻌﺎً ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﺮﺳﺪ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﻃﺮﯾﻖ ﺍﻫﻞ ﺑﯿﺖ ﺑﺮﺳﺪ.ﺧﺪﺍﯼ ﺍﻫﻞ ﺑﯿﺖ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﺍﺳﺖ ﺣﻀﻮﺭﯼ و ﻭﺟﻮﺩﯼ،ﺣﯽ ﻭ ﻗﯿﻮﻡ ﺍﺳﺖ ﻧﻪ ﺧﺪﺍﯼ ﻓﮑﺮﯼ. 🔵ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﺩﺭﺱ ﻭ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺧﺪﺍﯼ ﻓﮑﺮﯼ ﺭﺍ ﺍﺛﺒﺎﺕ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﺪ ﻭ ﺍﺷﮑﺎﻟﯽ ﻫﻢ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺍﻣﺎ ﺍﯾﻦ ﺧﺪﺍ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻗﻠﺐ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺗﺠﻠﯽ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﻧﻮﺭ ﺷﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ. 🌹ﻭَ ﻋَﻠَﻴْﻪِ ﺗَﺪُﻟُّﻮﻥَ🌹 🍃امام زمان علیه السلام نﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺸﺮ ﺭﺍ ﺑﺴﻮﯼ ﺧﺪﺍ ﺩﻋﻮﺕ ﻣﯽ ﮐﻨند،بلکه ﺩﺳﺖ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮔﯿﺮند ﻭ ﺑه سﻮﯼ ﺧﺪﺍ ﻣﯽ ﺑﺮند. 🍃ﺧﺪﺍﯼ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﮐﻪ ﻧﻮﺭ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻗﻠﺐ ﺭﺍ ﺟﺬﺏ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯽ ﺩﻫد ﻭ انسان ﺭﺍ ﺑﻪ ﻃﺮﻓﺶ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧد. 🍃ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺷﮑﻞ ﺩﻻ‌ﻟﺖ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺷﺨﺼﯿﺘﺎً ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ ﺑﺎﺷﺪ؛ ﺍﯾﻦ ﺍﺯ ﻋﺠﺎﯾﺐ ﺍمام اﺳﺖ ،ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺣﺮﮐﺎﺕ ،ﺳﮑﻨﺎﺕ ،ﮔﻔﺘﺎﺭ ﻭ ﻋﻤلش ﯾﮏ ﻃﻮﺭﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ انسان ﺩﺭ ﺁﻥ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ. 🍃این زیارت ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺷﻌﻮﺭ ﺑﺮﺳﺎﻧﺪﮐﻪ ﭼﺸﻤﺖ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﻦ و ﺍﯾﻦ ﺣﺮﮐﺎﺕ ﻭﺳﮑﻨﺎﺕ را ببین تا به خدا برسی.ﺗﺎ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﯽ ﻭ ﺣﺎﺿﺮ ﺩﺭ ﺳﯿﺮﻩ ﻭ ﻋﻤﻞ ﻭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻧﯿﺎﯾﺪ ﺁﺩﻡ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﺪ،ﺍﯾﻦ ﯾﮑﯽ ﺍﺯﺑﻬﺮﻩ ﻫﺎﯼ ﺍﺳﺎﺳﯽ ﺩﺭﻋﺮﻓﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻭﺍﻧﺼﺎﻓﺎً ﻫﻢ ﺑﺴﯿﺎﺭﻣﻬﻢ ﺍﺳﺖ . eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59 🦋🌹🦋🌹🦋🌹🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شهداءومهدویت
✨بسم رب الحسین(علیه السلام) 🍁 دلتنگ کربلا … آقاجانم✋ خرج تو می کنم دلتنگی هایم را، به امید دیدار کربلای تو … من دلم نازک است و زود می گیرد… اما ایمانم اگر به چیزی بند کند، دیگر هیچ حرفی نمی تواند آن را سست کند؛ ایمان دارم وقتی دلم عجیب برای تو تنگ می شود … وقتی عجیب دل هوای دیدارت دارد … وقتی عجیب جاذبه ی قلبم به سوی توست … آن لحظه نوشته می شود به پایم ثواب زیارتت و دلم قرص می شود که تو را از همین اتاقم و پشت پنجره ای نیمه باز زیارت کرده ام… وقتی که نسیم، موهایم را نوازش می کند… به خودم تلقین می کنم که تو صدایم را شنیده ای و قدری از هوای ملکوتی بین الحرمینت را برای دل خسته ام فرستاده ای… من به همین چیزها دل خوش کرده ام و گرنه که تا بحال از غم دوریت … دلم به حال خود می سوزد… دلم می سوزد که نمی توانم از نزدیک ببویمت…. عطر سیب حرمت آرزوست …😔 ↶【به ما بپیوندید 】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ _ _ _ _ _ _ _ _ _ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
هدایت شده از شهداءومهدویت
حبُ الحُسینْ وسیلةِالشُهداء عکس عزاداری رزمندگان و شهدا در دفاع مقدس۱۷۰ همراهمون باشین در کانال عشاق الحسین (محب الحسین) @shohada_vamahdawiat                  🏴🖤🏴
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
🌴 🌴 🌴 اكنون ابن زياد توانسته است، با نيرنگ و حيله وارد شهر كوفه شود و در فرماندارى شهر منزل كند. شب از نيمه گذشته است; امّا صداى اسب ها به گوش مى رسد! اينها به كجا مى روند؟ به خانه مختار. براى چه؟ براى دستگيرى مسلم. ابن زياد دستور داده است تا سربازانش به خانه مختار حمله كنند و مسلم را دستگير نموده و نزد او آورند. من خيلى نگران هستم. خدايا! تو نگهدار مسلم باش! سربازان وارد خانه مى شوند، ولى اثرى از مسلم پيدا نمى كنند. هيچ كس نمى داند مسلم كجاست؟ سربازان با عصبانيّت رو به مختار مى كنند و مى گويند: "مسلم كجاست؟". مختار مى گويد: "مسلم بعد از اين كه خبردار شد، ابن زياد به كوفه آمده است با من خداحافظى كرد و از منزل من بيرون رفت". سربازان به نزد ابن زياد برگشته و به او خبر مى دهند كه نتوانسته اند، مسلم را پيدا كنند. ابن زياد عصبانى مى شود و دستور مى دهد تا عدّه اى از ياران سرشناس مسلم را دستگير كنند و بعضى از آنها را به قتل برسانند. آرى، امشب گروهى از ياران مسلم به شهادت مى رسند. ابن زياد مى خواهد از مردم زهر چشم بگيرد.🔷🦋🔷🦋🔷🦋🔷🦋 <========●●●●●========> eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef <==≈=====●●●●●========>
هدایت شده از شهداءومهدویت
آقا به کرامت شما چشم به راهیم سر بر سر دیوار و همان پنجره سبز‌ می‌گفت: غم نسترن‌ای ضامن آهو ماییم و دل زار و همان پنجره سبز 🌹💕🌹💕🌹💕🌹💕 💐 eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
هدایت شده از شهداءومهدویت
﷽❣ ❣﷽ 🌟تا کی بنگارم غم بی طاقتی ام را 🌟ای برده مرا طاقت ایام کجایی... 💔 @shohada_vamahdawiat
هدایت شده از شهداءومهدویت
✨﷽✨ 🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 ✨قسمت صد و سه عبدالله به مویه: _پایین قبر خلیفهٔ مرحوم را خاک بردارید تا بدن شریف پسر عموی مان... و گریه اش می گیرد و ابوالصلت آرام: _امام فرموده بودند که جز جانب قبلهٔ قبر هارون، برای قبر ایشان خاک اذن نمی دهد! عبدالله نمی شنود و باز به أبایزید تشری برای تیشه ای و باز تلاش همه، تا ناگزیر، جانب قبلهٔ قبر تیشه می خورد و حیرت عبدالله و باز ابوالصلت: _امام فرموده بودند که قبر ایشان مهیاست و چون چند مشت خاک برداریم، آشکار می شود و سپس آبی درون گودال قبر می جوشد و... عبدالله ترسیده و حیران، نمی شنود و من اما حرف به حرف... ... حرف به حرف شنیدم که گفت؛ ابوالحسن لحظه لحظه بعد از رفتنش را خوانده و گفته... ... عبدالله اشک چشمانش به انگشت می گیرد: _پسر عمویم دیگر چه گفته بود پیش از وفاتش؟ ابوالصلت چشم به زمین دوخته می گوید: _هر خبری که داده بود را گفتمتان. امام فرموده بود که هیچ کس در کار تغسیل نشود که فرزندم چنین می کند و چنین هم شد. امام بر بستر احتضار بودند و چنین تلاوت می کردند به آخرین کلام؛ قُل لَو کُنتُم فی بیوتِکُم لَبَرَزَ الذین کُتِبَ عَلیهِمُ القَتلُ إلی مَضاجِعِهِم و لِیَبتَلیَ اللهُ ما فی صُدورِکُم و لِیُمَحِّصَ ما فی قُلوبِکُم واللهُ علیمٌ بِذاتِ الصُّدور... که محمد آمد و آخرین لحظات کنار پدر بود و بعد هم غسل داد و کفن پوشاند و اجازه نداد در هیچ اش یاری رسانم و نماز گزارد و رفت. عبدالله زیر لب(لا اله الا الله) می گوید و: _و دیگر؟ _خبر محل قبر و چگونگی اش را و تدفین و... که دیدید همه را. عبدالله را نمی فهمم که باز می پرسد: _و دیگر؟ ابوالصلت همچنان نگاه به زمین دوخته و ساکت... آنقدر که عبدالله(و دیگر) ی بپرسد و ابوالصلت به زمزمه: _و حکایت انگور هم. به ناگاه خون می دود به چهرهٔ عبدالله و عرق به پیشانی اش و به فریاد: _ویلٌ للمأمون من الله... ویلٌ له من رسول الله... ویلٌ له من علی بن ابیطالب... ویلٌ للمأمون... ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59