🍁
از #حضرت_علی (علیه السلام ) روایت است که
قرائت ده سوره مانعی برای ده حالت است :
۱ - قرائت سوره حمد ← مانع از خشم و غضب خداوند،
۲ - قرائت سوره یس ← مانع عطش روز محشر،
۳ - قرائت سوره دخان ← مانع از هول روز قیامت،
۴ - قرائت سوره واقعه ← مانع از فقر و پریشانی،
۵ - قرائت سوره ملک ← مانع عذاب،
۶ - قرائت سوره کوثر ← مانع از خصومت و تسلط دشمنان،
۷ - قرائت سوره کافرون ← مانع از کفر در حال مرگ،
۸ - قرائت سوره اخلاص ← مانع نفاق است،
۹ - قرائت سوره فلق ← مانع از حسد حاسدین،
۱۰ - قرائت سوره ناس ← مانع قروض و وسوسه شیطان می باشد.
🌷
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
, ❤️ #مثل_علی_مثل_فاطمه… 🍃 خاطرات و زندگینامه #سردارشهیدعلی_شفیعی مسئول محورهای عملیاتی لشکر۴۱ ثارال
صفحه۱۳
🍃🌸
✨امام جان علی بود. سوی چشمش بود. کسی نگاه چپ به امام میکرد، با علی طرف بود. دیگر علی خواب و آرامش نداشت. یا توی مسجدالرسول فعالیت میکرد یا می رفت برای جوانها حرف می زد و آنهارا می فرستاد جبهه. یا شعار می نوشت. یا با منافقها مقابله میکرد. خلاصه از خودش غافل شده بود. حسین شریف آبادی و محسن رستگار دوستهای جان جانی اش بودند. هرجا می رفتند باهم بودند. شب که میشد، علی دور از چشم آنها می رفت بیرون و تا نصفه شب برنمی گردد. یک شب دنبالش راه می افتند و می بینند علی یک گونی اثاث روی کولش گذاشته و دارد می رود بین کوچه ها. چیزی دم در خانه ای می گذارد و در می زند و زود می رود. نیست #علی خودش گشنگی کشیده بود، میدانست درد مردم چیه. شنیده بودم که #حضرت_علی(ع) شبانه در خانه ها را می زد و داد فقرا می رسید. وقتی از کرد و کار علی ام با خبر شدم، پر در آوردم و به خودگفتم:زحمتت به باد نرفته. شمرخدا بچه ات دل رحم است.
یک روز خواستم از زیر زبانش بکشم.
گفت:سربه سرت گذاشته اند.
گفتم:خبر درست دارم.
گفت:من چه دارم که به مردم بدهم؟
گفتم:پس حقوقت را چه میکنی؟ تو که لباس تروتمیز نمی پوشی. خوب نمیخوری. رفیق بازنیستی. زن و بچه هم که نداری، پس چطور میشود این پولت؟
گفت:فرض مثال که این کار را بکنم، تو ناراضی هستی؟
گفتم:گفتم به آن خدای نادیدنی، نه؛ فقط دلم نیخواهد از زبان خودت بشنوم. آخر اقرار نکرد.❤️
❣ظاهر #علی را که نگاه میکردی، میگفتی خوشی از سرو رویش می بارد. میگفت، می خندید، شوخی میکرد ؛ ولی باطن او ... بچه ام میسوخت و دم نمیزد.
اشک چشم یتیم، جگر علی را پاره پاره میکرد. وقتی بچه های شهدا را می دید، زانویش خم میشد. آدم ندار را میدید، آتش به جانش می افتاد. چهار ماه با زنش زندگی کرد. من ندیدم با زن شهدا روبه رو شود و دوش به دوش خانمش راه برود. میگفت:آنها غصه دار میشوند. احترامشان میکرد و میگفت #شرمنده_خانواده_شهدا_هستم. بعداز عروسی اش رفت مزارشهدا. سه روز از عروسی اش گذشته بود که راه افتاد برود جبهه. اگر #حاج_قاسم_سلیمانی برش نمی گرداند، می رفت. می گفت طاقت ندارم در شهر بمانم. #مهربان بود، تا دلت بخواهد.
علی در بیست سالگی شهیدشد؛🌹 یعنی اول جوانی. زندگی من مثل کلاف سر در گم بود. آنچه که سر من آمده، سر هیچ مخلوقی نیامده. إن شاءالله سر احدی نیاید. بگو آمین تا دلم آرام بگیرد.
آمین…
#ادامه_دارد….
@Karbala_1365
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
#صفحه۲۵ 🍃🌸 ❣علی میدانست که شهید میشود، ولی مردانگی کرد و رفت. من یک ماه با او زندگی کردم. از چهارما
#صفحه۲۶
🍃🌸
💕 #مثل_علی_مثل_فاطمه…
🌷 این داستان:
#مثل_علی_مثل_فاطمه
🌺راوی:
#فاطمه_کیانی
(همسرشهید)
💠 #قسمت_سوم
🍂❣
🍃یک ماه ونیم طول کشید تا #علی به مرخصی آمد.
در این مدت یک هفته صدایش را نشنیده بودم. رفته بود #فاو و به تلفن دسترسی نداشت. ولی نامه فرستاده بود. اگر حجب و حیای زن مسلمان مانع نشود، خود آن نامه ها یک کتاب هستند.
🍂پاییز بود که آمد. برایم روسری خریده بود. ❤️
قبل از هرچیز پرسیدم:چندروز مرخصی داری؟
خندید.
گفتم:خنده ندارد. خدا دل شما را بزرگ کرده، از او بخواه به ما هم صبر بدهد.
گفت:معذرت میخواهم. می دانم که اذیت میشوی ولی چاره ای نداریم.
سه روز ماند. هر روز می رفتیم گردش. شده برای نیم ساعت.
گفت:لباس ساده بپوش.
گفتم:خودت می پوشی، راضی نمیشوی ، میخواهی من هم عین تو باشم؟
گفت:زن وشوهر باید مثل یکدیگر باشند. وگرنه به درد هم نمیخورند. ماباید ساده بپوشیم و بخوریم. بی تکبرباشیم و به داد مردم برسیم و.... اسم من #علی است و اسم تو #فاطمه. باید مثل #حضرت_علی(ع) و #حضرت_فاطمه(س) زندگی کنیم.
در جواب سوالهای من حرفهایی می زد که دهانم بسته میشد. بامهربانی حرف میزد و منطقی جواب می داد. حرفهایش ریشه در قران و احادیث داست.یک مدت رفته بود قم و درس طلبگی خوانده بود. آنقدر حدیث و روایت بلد بود که از شمار خارج بود. بی وضو نفس نمی کشید. تاکید داشت به نماز جماعت. عاشق مسجد جامع بود. میگفت من را به یاد روزهای سخت زندگی ام می اندازد. اگر گرفتار میشد، پابرهنه می رفت مسجدصاحب الزمان(عج)، دو رکعت نماز میخواند و حاجتش را میگرفت...✨
زندگی کردن با او خیلی شیرین و آسان بود. بعضیها در خانه کج خلقی میکنند.عیب و ایراد میگیرند. زن را به حساب نمی آورند و... کاش علی یکی از این خصوصیات را داشت تا اینقدر دلم نمی سوخت.
اگر یک بار تشر می زد یا غذا را پس میفرستاد، راحت می توانستم فراموشش کنم. من ندیدم ذره ای نان را حیف ومیل کند یا دری را محکم ببندد. نشنیدم سلامی را بی جواب بگذارد. بچه ها را می دید دلش غش می رفت. دوستشان داشت،هیچ؛ احترامشان هم میکرد.
👇👇👇
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
#صفحه۳۸ 🍃🌸 🌱روزی علی را در قرارگاه لشکر دیدم. بهار بود. با نجارها صحبت میکرد. پرسیدم:چکارمیکنی؟ گ
#صفحه۳۹
🍃🌸
💕 #مثل_علی_مثل_فاطمه…
🌷 این داستان:
#غصه_دل_علی
🌺راوی:
#احمد_نخعی
(همرزم شهید)
💠 #قسمت_سوم
🍂❣
🌾در #هور بودیم. روزهای تثبیت عملیات #بدر. دیدم پیراهن علی کثیف شده است. خواستم کاری کرده باشم. در کمین پیراهن نشستم تا اینکه علی آن را عوض کرد. آهسته رفتم کنارش و او را به صحبت گرفتم و پس از چند دقیقه پیراهن گذاشتم زیر بغلم و از چادر زدم بیرون.😌 دم در جلوم را گرفت و گفت:پیراهن را بده.🙃
خودم را زدم به آن راه.
گفت:نور بالا می زنی ها.😉
گفتم:موضوع پیراهن چیه؟
دست کرد زیر بغلم و پیراهن را کشید و گفت:این افتخار را به تو نمی دهم.☺️
هرچه التماسش کردم زیر بار نرفت. گفتم:میخواهم بیندازمش توی آب.
گفت:بعدش هم میخواهی چنگش بزنی و صابونش بزنی و آویزانش کنی روی بند.😅
گفتم:خیال کردی بیکارم؟😁
گفت:اگرنبودی که پیراهن دیگران را نمی دزدیدی.😂
گفتم:میخواهم پیراهن خودم را هم بشورم.
گفت:آن را هم بده به من.
آخرنگذاشت پیراهنش را بشویم.
یک بار گفت نور بالا می زنی. به زودی عمودی میروی و ساندویچ پیچت میکنند و میفرستنت #کرمان.😂
گفتم: #علی آقا شهادت نصیب آدمی مثل من نمیشود.
🍃پس از ختم غائله بنی صدر انقلابیون دیگر، مسایل پیچیده تری مطرح شد. ما با ضد انقلاب روبه رو نبودیم، ولی کار بعضی ها تداعی کننده کار ضدانقلاب بود. متلک می پراندند، مواد مخدر رد و بدل میکردند. همه اینها غصه دل علی بود. اما نمیتوانست به شیوه قبل عمل کند. شرایط بحرانی آن سالها موقعیت مناسبی برای تحول آدمها بود و علی حداکثر استفاده را کرد. به قول #حضرت_علی(ع) ما هم استخوان در گلو داشتیم، اگر رفتار نامناسبی پیش می گرفتیم، به دشمنان جمهوری اسلامی می افزودیم. علی میگفت اینها دشمن نیستند، بلکه لجوج اند. این ماهستیم که می توانیم آنها را به راه آوریم.👇👇👇
🌱
دَوامُ الحال مِنَ المُحال
هيچ حالى دائمى نيست.
✨ #حضرت_على(ع)
@Karbala_1365
♥️ #حضرت_علی (ع) فرمودند:
🌴 اِضاعَةُ الفُرصَةِ غُصَّةٌ.
⏰ از دست دادن فرصتهای خیر، برای انسان مایه غم و اندوه است
📚نهجالبلاغه، حکمت ١١۸
..................................
@Karbala_1365
❤️ #پيامبر_اكرم صلیالله علیهوآله به #حضرت_علی علیهالسلام فرمودند:
🍃 اي علی؛ اعمال شیعیان تو در هر «هفته» روز #جمعه بر من عرضه می شود. پس؛ از کارهای نیکشان شادمان میگردم و برای زشتی و بدی هایشان استغفار میکنم.
📖 بحارالأنوار، ج 65، ص 40.
⊰❀⊱ #تنهاکانالشهدایِکربلایِ۴
#شهدایغواص⊰❀⊱
…❀
@Karbala_1365🌹
●➼┅═❧═┅┅───┄