eitaa logo
مسجد امام محمدباقر علیه السلام
1.1هزار دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
749 ویدیو
39 فایل
⚘️﷽⚘ اینجاییم که به صورت رسمی تمام محتوای معنوی ، سیاسی و... رو براتون قرار بدیم💚 . فقط کافیه روی پیام سنجاق شده بزنید تا کلی آمــوزش هـــــای رایگــــان ببینیــــــــد😍 . 💠 پل ارتباطی: https://daigo.ir/secret/5591463884 |🏻 @aragraphec_sharifi
مشاهده در ایتا
دانلود
مسجد امام محمدباقر علیه السلام
🔰فرزندم تلاش بسیاری انجام داد تا راضی شویم به برود. وی می‌گفت، «مگر (ع) با تصمیم حضرت علی اکبر (ع) برای نبرد مخالفت کرد⁉️» با شنیدن این جمله، کردم. 🔰هنگام به علی اکبر(ع) امام حسین (ع) تاسی کردم. لحظات سختی بود😭 تا آن روز فقط پدر و پسر💕 را شنیده بودم، اما آن لحظه شنیده‌ها را کردم. 🔰۲۳ بهمن ۱۳۹۴ بود. را بوسیدم. قدو بالایش را نگریستم😍 او و من نگاهش می‌کردم. پس از شهادت🌷 دوستانش می‌گفتند، محمدرضا گفته است، «من می‌دانستم پدر من را نظاره می‌کند 💥اما برگردم و با یک نگاه، عاطفه 💞 من را از مسیرم دور کند.» هیچ‌گاه آن لحظه را فراموش نمی‌کنم❌ 🔰آن‌ها به کمین می‌خورند. با تعداد کمی از ، تعداد بسیاری از تکفیری‌ها👹 را نابود می‌کنند، اما به دلیل اتمام ، به رگبار گلوله💥 بسته می‌شوند و پیکر مطهرشان⚰ زیر آفتاب☀️ می‌ماند. 🔰در نهایت نیز آن منطقه در دست باقی مانده و پیکر پسرم در آن‌جا به یادگار می‌ماند و به آرزوی خود که 🌷 همچون مادرمان حضرت زهرا(س)❤️ بود، می‌رسد. 🔰چند روز پیش از از یک‌دیگر می‌خواهند که در حق هم‌دیگر دعا کنند🙏 و سپس از خود بگویند. نوبت محمدرضا که می‌شود، می‌گوید، دعا می‌کنم خدا من را کند تا همچون مادرم حضرت زهرا (س) گمنام بشوم🌷» پسرم به خواسته خود می‌رسد. 🔰آخرین مرتبه که محمدرضا به امام حسین (ع)🕌 رفته بود، هنگام بازگشت از آن حضرت به دوست خود می‌گوید، «من مزد خود را از (ع) گرفتم😍 و امسال به خواسته خود می‌رسم👌» 🕊|🌹 @masjed_gram
مسجد امام محمدباقر علیه السلام
💠روحیه ی شهید بزرگوار 🔰اکبر روحیه داشت. تمامی دعاهایش در مراسم‌ها و مداحی‌ها به طلب شهادت🌷 ختم می‌شد و همواره پای ثابت شهدا و کاروان راهیان نور💫 بود. بنابراین همیشه احساس می‌کردیم که او روزی خواهد شد. 🔰بار اول که رفت و آمد واقعاً کرده بود. می‌‌گفت وقتی در فضای جهاد✌️ قرار گرفتم تازه آن را دریافتم. منظورش هم سختی‌های ظاهری جنگ نبود🚫 می‌گفت دیدن شهادت دوستان🕊 و از قافله شهدا برایش خیلی سخت است😔 🔰اتفاقاً شهادت اسماعیل حیدری🌷 از او را خیلی بی‌تاب کرده بود. شب آخری که می‌خواست برود، آمد مرا در آغوش گرفت💞 و با خواست که دعا کنم به شهادت برسد. گفتم دعا می‌کنم بشوی و تنها هفت یا هشت روز🗓 پس از رفتنش نیز به رسید🕊 🕊|🌹 @masjed_gram
مسجد امام محمدباقر علیه السلام
🔸هر وقت به ماموریتی میرفت، همه روز برای سلامتیش دعا میکردم و سوره ی واقعه📖 و آیت الکرسی میخوندم. همه میدونستیم یه روزی محمدتقی میشه😔 🔹میگفتم خدایا! محمدتقی که شهید🌷 میشه، حقش هم کمتر از نیست، اما....💥اما....یه کم بیشتر بالا سر زن و بچش باشه، یه سنی ازش بگذره، مثلاً...مثل بشه🌷 🔸نمیدونم چرا همیشه، وقتی به شهادت محمدتقی فکر میکردم، ، شهید صیاد شیرازی به زبونم میومد. 🔹حتی وقتی جان، شهید شد🕊 روزهای اول، وسط گریه ها و زاری هام😭 همش میگفتم، مگه ازت نمی خواستم که محمدتقی به صیاد شیرازی برسه و مثل اون شهید بشه؟! 😔😔 🔸بعد یه مدتی، خواهرم اومد پیشم گفت ! تو همش برای شهادت محمدتقی اسم کدوم رو میاوردی⁉️ بلافاصله، بدون هیچ مکثی گفتم: صیاد شیرازی .... 🔹یهو خواهرم 📆 رو گرفت جلوی صورتم، گفت اینجا رو نگاه کن!!! یهو خشکم زد..... چقدرعجیب.....👇 🌷۲۱ فروردین، سپهبد صیاد شیرازی🌷 🌹🍃🌹🍃 🕊|🌹 @masjed_gram
💠نحوه شهادت : 🍃🌹عباسم با گذراندن دوره‌های و به صورت داوطلبانه برای دفاع از حرمین ائمه معصومین (ع) راهی سوریه شد و پس از حضور در مناطق تحت کنترل گروه تروریستی ، در تاریخ ۲۱ دی ماه ۹۴ در نبرد با تروریست های در استان حلب در شمال سوریه به دست عوامل این گروه تکفیری-صهیونیستی به مقام والای رسید. 🍃🌹یکی از دوستانش برای ما تعریف می کرد که در سوریه کشیدیم و چند روزی بود که به جز چند چیزی برای خوردن نبود اما عباس همیشه می زد و می گفت زیاد فکرش را نکنید درست می شود 🍃🌹دوستانش می گفتند عباس و ۳ نفر دیگر بالای تپه ای رفته بودند و می جنگیدند تا از کشته شدن افراد بیشتر جلوگیری کنند. او از قلب و پهلو تیر خورد و در نهایت به آرزوی دیرینه اش رسید و جام شهادت را از دست مولای بی کفن نوشید و پیکرش نیز و برای همیشه جاویدالاثر شد. 🕊|🌹 @masjed_gram
💠سفر راهیان نور 🔰داخل اتوبوس🚎 نشستیم اتوبوس حرکت کرد دوربین📷 را روشن کرد و گفت: خانم این را نگاه کن. گفت: ببین این شهید🌷 چقدر شبیه من👥 هست. 🔰دوربین گرفتم و به عکس نگاه کردم. به آقا ابوالفضل گفتم: واقعا شبیه هم هستید👌 به من گفت: این عکس را به کسی نشان نده❌ و این ماجرا را برای کسی . گفتم: چشم... 🔰گذشت تا چند روز بعد آقا ابوالفضل که خانه پدر🏡 آقا ابوالفضل با بقیه خواهر ها و برادرانش جمع بودیم و مشغول نگاه کردن و کلیپ های🎞 آقا ابوالفضل بودیم. یاد عکس و آن شهید و آقا ابوالفضل به اون شهید افتادم. 🔰عکس📷 را پیدا کردم و به آقا ابوالفضل نشان دادم و گفتم: میدانی این کیه⁉️گفت: معلومه ابوالفضله دیگه. گفتم: نه آقا نیست🚫 و داستان را برایش تعریف کردم. 🔰آقا ابوالفضل 11 اسفند ماه📆 به رفت و تحویل سال با من تماس گرفت☎️ در ایام عید که به من زنگ می زد از او پرسیدم: شما هم آنجا رفتید که گفت: بله کلی هم از ها پذیرایی کردیم😄 🔰سه روز قبل از نیز با من تماس گرفت و به او گفتم: دلمـ💔 برایت تنگ شده و آقا ابوالفضل با پاسخ داد که خانم تو در قدم هایی که من برمی دارم هستی💞 من جواب دادم که نمی توانی این بار به جای 45 روز 40 روز بمانی و زود برگردی که گفت: امکانش نیست⛔️ اینجا کار زیاد است. ماه 1395 بر اثر ترکش خمپاره💥 در جنوب غرب حلب به فیض شهادت🌷 نائل آمد. 🕊|🌹 @masjed_gram
🔹بین عملیات ها بود که داشتیم تو مسجد🕌 محل استقرارمون می کردیم. شب، قبل از خواب با کلی صحبت می کردیم. 🔸یه شب بهش گفتم الان چیکاره ای⁉️ - درس📚 می خونم. - کجا❓ - مدرسه . با شوخی گفتم طلبه ای؟!☺️ - نه بابا می خونم. 🔹- اِ چه جالب حقوق می خونم. - می خوای چیکاره بشی بعد درس⁉️ - فعلا که دارم درس می خونم می خوام یه کار پیدا کنم، حالا بعدش یه فکری💬 می کنم. 🔸- بابا بیا درس و بیخیال شو برو ، زود کارت پایان خدمت💳 و بگیر بیا 🚨 با هم همکار شیم.- آره خیلی خوبه، اتفاقا این جور کارا که و از داره رو خیلی دوست دارم😍 درسم تموم شه🗞 حتما تو آزمون استخدامی شرکت می کنم. 🔹اینجا بود که این یادم افتاد: 💎کوه باشی، سیل یا باران⛈ چه فرقی می‌‌کند؟ 💎سرو باشی، باد یا توفان🌪 چه فرقی می‌‌کند؟ 💎مرزها سهم زمیـ🌍ـنند و سهم آسمان 💎آسمانِ یا ایران🇮🇷 چه فرقی می‌‌کند؟ 💎قفل باید بشکند🔓 باید را بشکنیم 💎حصرِ الزهرا و چه فرقی می‌‌کند؟ 💎مرز ما ❤️ است هرجا آنجا خاک ماست 💎سامرا، غزّه، حلب، تهران چه فرقی می‌‌کند⁉️ 💎هر که را صبح نیست شام مرگ هست😔 💎بی شهادت🌷 با خسران چه فرقی می‌‌کند⁉️ 💎شعله 🔥در شعله تن ققنوس میسوزد 💎لحظۀ آغاز با چه فرقی می‌‌‌کند؟ 🕊|🌹 @masjed_gram
مسجد امام محمدباقر علیه السلام
کت و شلوار دامادی‌اش را تمیز و نو در کمد نگه داشته بود😇 به بچه‌های سپاه می‌گفت: «برای این که اسراف نشود، هر کدام از شما خواستید داماد شوید، از کت و شلوار من استفاده کنید. این لباس ارثیه‌ی من برای شماست.»😇 پس از ازدواج ما، کت و شلوار دامادی محمد حسن، وقف بچه‌های سپاه شده بود و دست به دست می‌چرخید😅😊 هر کدام از دوستانش که می‌خواستند داماد شوند، برای مراسم دامادی‌شان، همان کت و شلوار را می‌پوشیدند.😅 جالب‌تر آن که، هر کسی هم آن کت و شلوار را می‌پوشید؛ به می‌رسید!😢💚 🕊|🌹 @masjed_gram
مسجد امام محمدباقر علیه السلام
🌷خانواده مغنیه به یک خانوادگی بزرگ دعوت بودند. محل مهمانی در منطقه بود. 🌷همه بچه ها و نوه ها به مناسبت ولادت دور هم جمع بودند. از همه ی نوه ها درخواست شده بود برای این جلسه آماده کنند و طی چند کلمه بگویند که برای سال جدید میلادی چه هایی دارند . 🌷همه ی نوه ها صحبت کردند تا اینکه نوبت رسید به ... جهاد فقط گفت:  طرحم برای سال بعد را هفته ی آینده میگویم!... 🌷همه شروع به اعتراض کردند، می گفتند جهاد دارد شرطی که برای همه گذاشته شده را نقض میکند. بعضی ها میگفتند کارش را آماده نکرده است! 🌷وسط خنده و اینکه هرکسی به شوخی چیزی میگفت، جهاد از حرفش کوتاه نیامد، اصرار داشت که طرحش برای سال آینده را هفته ی بعد می گوید. درست یک هفته بعد دوباره خانواده دور هم جمع شدند ولی این بار، در بین خیل گسترده ی کسانی که برای آمده بودند!!... طرح جهاد، بود. 🕊|🌹 @masjed_gram
2.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠تقدیم به شهیدی که خالکوبی اش را خود خدا پاک کرد ‌ شهید مدافع حرم #مجید_قربانخانی، شهیدی که توسط تروریست ها پیکر مطهرش سوزانده شد. شهیدی از نسل امروز، آری #حر شدن، پاداشش قهرمان شدن و #شهادت است. 🌹 🕊🌹 @masjed_gram
💠 رفاقت به رنگ شهادت 🌷رفاقتشان از مدتها پیش شکل گرفته بود، رفاقتی که هیچ کدام همدیگر را بعد از جداییِ دنیایی . نه شهید علی خلیلی بعد از رفتنش آقانوید را فراموش کرد و نه آقا نوید. 🌷 از دستش برمیآمد برای رفیق شهیدش می کرد. از سر زدن به خانواده ش و پرکردن جای خالی علی برای مادر تا برگزاری و شرکت در روضه های منزل شهید. به گواهی خیلی از اطرافیان، بعد از شهادت ( )، حال و هوای آقانوید هم عوض شد و انگار پنهان شده در دلش راه نجات یافته بود. در یکی از نوشته هایش گفته که علی راه را بمن نشان داد. 🌷از شهید علی از همان اولین روزهای آشنایی مان زیاد برایم می گفت. یکبار که دوستانش بودند، به عکس علی نگاه کرده و گفته : علی جان دوستانم رفتند پیش آقا و من تنهام، خیلی دلم میخواد.. و خیلی ناگهانی همانروز از طرف مادر شهید به روضه در منزل علی آقا می شوند و میگفت چقدر روضه اون شب چسبید. 🌷یادم هست یکبار که یکی از اقوام به رحمت خدا رفته بود، بهش گفتم چقدر آدم با مرگ عادی بره ، یعنی ما قراره چطور بریم. یکی از عکسهای داخل قبر پوشیده شده از پرچمِ شهید علی خلیلی رو نشونم داد و گفت: ان شاﺀالله اینطوری. 🌷عکس رو که دیدم گفتم خوش به حال شما رزمنده اید و میتونید زیبا از خدا بخواید و.. گفت: شهادت طلبی، شهادت رو در پیش داره. مگه علی خلیلی رزمنده بود که اینطور رفت.. 🌷در عمق همین بس که حدود یکسال و نیم بعد از شهادت علی، را آقانوید می بیند که شهید به او می گوید: امشب تونستیم را بگیریم…. آنان که خاک را بنظر کیمیا کنند آیا شود، که گوشه ی چشمی بما کنند.. 🌸🍃شادی روح شهدا صلواتی هدیه کنیم. ( ) ( ) 🕊|🌹 @masjed_gram
مسجد امام محمدباقر علیه السلام
روایٺــ_عِـشق ✒️ درست یک ماه قبل از او را دیده بودم. یک روز میهمانش بودیم ، از صبح ☀️مناطق مختلف را نشانمان داد و از یارانش می گفت ، از دلاوری ها و ها، از حاج احمد متوسلیان می گفت و... نیمه های شب🌓 بود که از او پرسیدم : «کاکو جلال حالا چه داری؟» آهی کشید، لحظه ای سکوت کرد و نگاهش را به مهتاب دوخت و با آن لهجه شیرین کردی آرام گفت: «دو چیز از می خواهم ، اول که قبل از مرگ حاج احمد متوسلیان را ببینم،❗️ دومی هم اینکه خدا مرگم را کند!»و وقتی خبر شهادتش را شنیدم دلم گرفت 💔که چرا آرزوی اولش اجابت نشد و او همرزم قدیم و دوست عزیز و فرمانده خود، حاج احمد متوسلیان را ندید و به شهادت رسید.😔   🕊|🌹 @masjed_gram
گوشه‌ی حجره یکی بال و پرش می سوزد نفس و حنجره و چشم ترش می سوزد یک نفر نیست کمی آب بیارد؟ به خدا پسر فاطمه دارد جگرش می سوزد... #صلی‌الله‌علیک‌یاجوادالائمه✋️😔 #شهادت_امام_جواد (ع) #امام_جواد #شهادت 🏴 @masjed_gram