eitaa logo
اندیشه اجتماعی متفکران مسلمان
588 دنبال‌کننده
30 عکس
19 ویدیو
0 فایل
ارتباط با بنده/سوالات، اشکالات و نقدها: @Hagh110110
مشاهده در ایتا
دانلود
مسئله مهم در این ماجرا، مواجهه حضرت امام با این مسئله است. ایشان میتوانستند به نحو دیگری با این مسئله برخورد کنند مثلا در قامت یک ورود کرده و بگویند فرزند من و فرزند ندارد، اگر فرزند او خطایی کرده باید شود همانگونه که اگر فرزند من هم بود، باید چنین میکردند. اما چرا امام چنین نمیکند؟
امام چنین نمیکند چون در کنار اعتقاد به ، معتقد به اصل دیگری به نام نیز هست، فضای بهم ریخته کشور را میبیند، پخش خبر بین رهبران انقلاب را میبیند و... ایشان طی چندین صحبت، تمام تلاش خود را میکند تا پشت پرده این تفرقه اندازی ها را روشن کند. البته بین عقلانیت و عدالت تعارضی نیست بلکه عدالت یعنی هرچیز را در جای خود قرار دادن، لذا در آن موقعیت عدالت یعنی همین رفتاری که امام انجام داد
همه اینها دست به دست هم میدهند تا امام با مشی فقهی اجتماعی خود چنین مواجهه ای داشته باشند و این غائله را که ممکن بود مسائلی را ایجاد کند پایان بدهند. بله ممکن است کسی بگوید کلام و سیره امام برای من نیست و این کار او اشتباه بوده
اما تمام حرف این است که باید اولا این مواجهه ایشان را درست فهمید و درک کرد، او که در قامت و ظهور کرده بود، چرا چنین مواجهه ای داشت؟ بعد از فهم این مسئله، اشکال ندارد، حالا بیاییم و بگوییم به فلان دلیل به نظر می رسد اگر ایشان چنین و چنان میکردند بهتر بود یا کار ایشان اشتباه بود.
چیزی که در صحنه عمل دیده میشود این است که طرف هنوز عُمر کار سیاسی اش به دو سه سال نمیرسد، مطالعات خاصی در این زمینه نداشته، فهم صحیحی از اسلام ندارد و... آنگاه محکم میگوید خمینی برای خودش خمینی بود و من برای خودم، او متفکر بود و من هم متفکر لذا قرار نیست تابع او باشم اما بحث سر تبعیت از او نیست، بحث سر این است که هیچ انسان عاقلی به خود حق نمیدهد به راحتی و بدون درک کلام چنین شخصیتی از کنار او به راحتی عبور کند. البته که هیچگاه نباید از شخصیت ها بُت ساخت، به نحوی که دیگر امکان نقد نباشد، اما حرف در فهم و ادراک و بعد نقد است.
اندیشه اجتماعی متفکران مسلمان
#محسن_رفیق_دوست نقل میکند: امام مرا خواستند و رفتم. توضیح خواستند. پرونده مجتبی را خدمتشان دادم. ا
پس نکته مهمی که در ماجرای قهر آیت الله خواستیم به آن توجه بدهیم و از آن درس و بگیریم، مسئله حضرت امام با این ماجراست. حضرت امام 29 فروردین58 یک سخنرانی مهمی دارند که اون بخش مرتبطش رو در ادامه میگذارم:👇👇👇
«اين مردمى كه در مسئله آقاى -كه مورد احترام همه ما هست- اين مردمى كه جلو افتادند و اين تظاهرات را كردند، اينها براى خاطر آقاى اين كار را كردند؟! يعنى اينها علاقه دارند به آقاى طالقانى؟! آن كسى كه خدا را قبول ندارد، با آقاى طالقانى كه خدا را قبول دارد و- عرض می‏كنم كه- شخص روحانى است و متعبد به اسلام است، براى او اين كارها را كردند؟! يا براى اينكه نگذارند يك محيط سالم باشد؟! ...خود آنها با آقاى طالقانى مخالفند. هر روزى كه دستشان برسد سَرِ او را می‏بُرند و سر امثال او را! لكن حالا بهانه دستشان افتاده است كه مثلًا آقاى طالقانى رفته‏ اند بيرون! اين بهانه دستشان افتاده، و آن بساط را در مدرسه‏ هاى ما و در خيابانهاى ما اينها درست كردند، و براى كميته‏ ها شروع كردند سوء كردن.»
بعد امام اشاره به یک شگرد و میکند که همین امروز هم به شدت پرتکرار است و توجه به آن برا تشخیص اینکه امروز چه موضعی باید بگیریم خیلی مهم است. امام در ادامه میگویند:👇👇👇
«من پيشتر گفته بودم -زمان طاغوت- كه ما در مواقع معينى مى ‏بينيم كه يك بلند مى ‏شود. آن مواقع معين، يك وقت قبل از ماه است و يك وقت قبل از ماه . ماه رمضان براى دولت سابق يك خطرى داشت كه نبادا روحانيون -در مساجد [كه‏] مردم مجتمعند، ماه عبادت است- نبادا يك تبليغ سوئى بر ضد دولت بشود. قبل از ماه مبارك يك غائله درست مى ‏كردند! غائله- قضيه مثلًا- «»! يك ماه مبارك را ماها غفلت مى‏ كرديم، كه ما از كجا داريم، اشتباهمان از كجاست. يك ماه مبارك ما سر يك به جان هم مى ‏افتاديم. دو طايفه مى‏ شدند: يك طايفه از آن ور، يك طايفه اين ور! علما و مثلًا ... طلبه ‏هاى ما دو طايفه مى ‏شدند: يك طايفه از آن ور، يك طايفه ... يك ماه مبارك را ما هدر مى ‏داديم كه دولت را بايد در اين ماه مبارك ما تنبيهش بكنيم به يك چيزهايى، يك مطالبى بگوييم، آنها درست مى‏ كردند اين مطلب را و ما را مى‏ كردند به شهيد جاويد! يك ماه، دو ماه، سه ماه اين مى ‏شد. همچو كه اين طرف [رو به‏] سردى می‏رفت و ماه محرّم مثلًا نزديك مى ‏شد، مسئله مرحوم «» را پيش مى‏ آوردند. اى بسا كه شمس ‏آبادى، حالا شايد هم خودشان يك همچو كارى مى‏ كردند كه اين غائله درست بشود! حالا خودشان هم نكرده باشند كس ديگرى كرده باشد اما آنها غائله را درست مى‏ كردند و دو دسته راه مى ‏انداختند، يك دسته از آن ور و يك دسته از آن ور. و قواى ما و نيروى ما كه بايد صرف بشود در ، سر اين قضيه هدر مى‏ دادند تا اينكه اين يك خرده ‏اى سرد مى ‏شد. وقتى كه اين سرد مى ‏شد، نزديك مى ‏شد- مثلًا- يا ماه رمضان يا ... مى ‏شد، قضيه «» را پيش مى‏ كشيدند؛ از آن ور يا اللَّه شروع مى ‏كردند تبليغات بر له او، از آن ور شروع مى‏ كردند تبليغات عليه او. تمام قوا صرف مى ‏شد سر اين. و الآن هم مشغولند. الآن هم آنهايى كه مى ‏خواهند نگذارند كه اين مسائل ايران روى [درست‏] بشود، حالا هم اين مسائل هست. وقتى اين هم سرد شد، يك مسئله ديگر! حالا شما خواهيد ديد بعد از اينكه مثلًا اين غائله اخير از بين رفت و حل شد- و چنانچه حل است و خود آقاى هم الآن در قم هستند و با ما ملاقات كردند و خود ايشان هم ناراحت از اين مسائل شدند كه يك همچو حرفهايى درست كردند- بعد از اينكه اين غائله [تمام‏] شد، يك غائله‏اى درست مى ‏كنند. حالا يا خودشان مى ‏فرستند -مثلًا فرض كنيد كه- يك كسى را مى ‏گيرند، مثلًا [خمینی] ما را مى ‏گيرند- و لو اينكه اگر احمد را بگيرند بكُشند هم من حرفى نمى ‏زنم اما مى ‏خواهند اينها [غائله‏] درست بكنند- يا مثلًا ... از يكى از علماى ايران، پسرش را مى‏ گيرند يك كارى سرش مى‏ آورند، اين يك غائله پيدا مى ‏شود. تا اين شد، خودشان شروع مى‏كنند قبل از اينكه صاحبكار مشغول بشود و اظهار تأثر بكند، آقايان [اظهار] تأثر مى ‏كنند، «وا مصيبت» آقايان مى ‏گويند! خود صاحبكار هيچ حرفى نمى‏ زند اما آقايان سينه مى ‏زنند! اين چيست؟ براى اين است كه نمى ‏خواهند كه اين مملكت ما به دست خودمان باشد. اينها مأمورند كه اين مملكت را كارى بكنند كه آن مسائل سابق دوباره با يك فرم ديگر فرم شاهنشاهى ديگر نمى ‏شود اما با يك فرم ديگرى- عود بكند و ما باز همان اختناق ها و همان چپاولگري هايى كه آنها داشتند و همان مال مردم را خوردن دوباره بيايد... ما بايد الآن تمام قوايمان را صرف كنيم در اينكه اين طور مسائل را كه اينها پيش مى‏ آورند بكنيم.»
امروز عجیب گرفتار همین روش ها هستیم، عجیب! امام در اینجا اشاره به مسئله اصلی-فرعی کردن مسائل اجتماعی میکنند. همیشه باید متوجه بود چیست، چیست، گاهی طرف مسئله ای فرعی را وسط می اندازد تا جامعه و نخبگان را از مسئله اصلی منحرف کند. ماجرای کتاب ، ماجرای مرحوم ، ماجرای دکتر از مثال هایی است که اینجا ایشان به آن اشاره میکند که مسائل فرعی برای منحرف کردن مسائل اصلی بود و ساواک هم در آن میدمید که ماجراها دارد. ماجرای انگشتر دادن آیت الله به فرح نیز مثال دیگری است که ایشان جای دیگری اشاره میکنند و حتی در خاطرات آمده که امام نقل این ماجرا را اصلا حرام اعلام کرده بودند. آیت الله طالقانی نیز در آن برهه زمانی از همین سنخ مسائل فرعی بود. حالا شما خود حدیث مفصل بخوانید که امروزه چقدر گرفتار مسائل فرعی هستیم. تقابل جدی و در بین بچه حزب اللهی ها در انتخابات مصداق واضح همین مسئله بود که تا همین امروز هم ادامه پیدا کرده است.
دیروز سالروز شهادت آیت الله بود. است که از ایشان یادی نشود. یکی از شخصیت هایی که به شدت در در نجف موثر بود، همین ایت الله مدنی است. متاسفانه شخصیت ایشان کمتر شناخته شده و ما هم معمولا این بزرگان را کمتر میشناسیم.
وقتی امام در دهه 40 به تبعید شد، آیت‌الله یکی از اساتید بزرگ حوزه نجف محسوب میشد. اگر در درس افراد دیگر 10 تا 30 نفر شرکت می‌کردند اما در درس ایشان حدود 150 ـ 100 نفر ‏‎ ‎‏حاضر می‌شدند. ایشان با این‌که از نظر علمی مستغنی بودند، اما در درس امام به طور ‏‎ ‎‏منظم شرکت می‌کردند. به خاطر همین بود که عده ای از آیت‌الله مدنی دلگیر شدند؛ آن‌ها‏‎ ‎‏می‌گفتند که اگر بناست شما درس بروید! چرا در درس فلان آقا شرکت نمی‌کنید و به ‏‎درس آقای می‌روید. لذا همین ها شروع کردند آیت الله مدنی را به صراحت کردن و ‏‎ ‎‏عده‌ای نیز ایشان را به کردند. اما در همه این مراحل، این سید بزرگوار با و متانت تا آخر خود را نسبت به امام حفظ کرد و مردانه استقامت کرد.‏ به نقل از حجت الاسلام سیدهادی موسوی، کتاب خاطرات سال های نجف، ج2، ص177
مسجد محل درس و نماز آیت الله بود. هرگاه ایشان به دلیلی نمی توانست به نماز بیاید، این آیت الله بود که به جای ایشان اقامه نماز میکرد. این نشان از جایگاه بلند ایشان در آن موقعیت میکند. اتفاقا متولی این مسجد، نامی است که جزو مخالفان سرسخت امام بود اما در بیت آیت الله خویی نیز نفوذ داشت. وقتی امام به نجف تبعید میشود، آیت الله مدنی به مسجد ایشان میرود و پشت سر امام نماز میخواند و در درس ایشان شرکت میکند. این نکته، خیلی سریع باعث واکنش انصاری، متولی مسجد خضرا میشود و به آیت الله مدنی می گوید، اینگونه نمیشود، یا کلا اینجا بیا و یا کلا برو آنجا؟ شاید محکم بتوان گفت، آیت الله مدنی، مهمترین شخصی است که در ابتدای ورود امام به نجف، در جا افتادن شخصیت امام موثر بود. شهید مدنی از زندگی حوزوی اش، از نماز و درسش زد تا جایگاه امام در نجف را تثبیت کند. این نهایت از مردی بود که میدانست امروز به دست است و همه باید پشت سر او سینه بزنند.
💠 وضعیت دین داری پیش از انقلاب 🔺آن روزى كه اين به پيروزى رسيد، وضع در دنيا اين نبود كه امروز هست؛ خيلى متفاوت بود. آن روزى كه اين شروع شد، وضع اسلام و دين و در داخل همين كشور هم اين نبود كه شما امروز مشاهده مى‌كنيد؛ 🔺دين، و و بود؛ از دين مى‌جستند؛ حتّى از دين‌دارى مى‌كشيدند! وضع فرهنگ غير دينى بلكه ضد دينى به جايى رسيده بود كه از يك جوان اين بود كه بگويند فلان جوان است! 🔺همه چيز به سمت و دورى از خدا بود. در و ديوار اين كشور را به آلوده كرده بودند. بعضى از محفوظ بود؛ اما از دين، از ، از به سمت خبرى نبود؛ 🔺و اين در بود كه مردمش يكى از مردمان مسلمان در كشورهاى گوناگون بودند. در بعضى كشورهاى ديگر اسلامى، وضع مثل اينجا بود؛ در بعضى جاها هم وضع بدتر بود. 🔺 يادشان نمى‌آمد كه مسلمانند! در مجامع سياسى و رسمىِ اسلامى، چيزى كه مطلقاً به ياد كسى نمى‌آمد، اين بود كه يك حركت و يك انجام بگيرد، يا از يك تظاهر ضد اسلامى جلوگيرى بشود؛ اصلًا چيزى به عنوان اسلام مطرح نبود! 🔺امروز كار به جايى رسيده است كه و دين منظور، دشمنان فردى و شخصى و اعتقادى نيست؛ است؛ آن‌هايى كه را سدى در مقابل اطماع و هوسها و شهوات خود مى‌بينند، 🔺از گسترش دين در سطح عالم، به عنوان يك پديده‌ى ياد مى‌كنند! ما بايد به اين واقعيت خيلى توجه كنيم؛ اين كارِ كيست‌؟ اين كارِ شماست؛ اين كارِ عظيمى است كه انجام داد. 📚 بیانات در دیدار فضلای حوزه علمیه قم، 1/12/1370. 📍منظومه فکری رهبران انقلاب|عضو شوید📍
27.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 هرزگی در نُهم ربیع! 🎙 سخنرانی آیت‌الله شهیدبهشتی پیرامون مراسمات عیدالزهرا و رفع القلم 📍منظومه فکری رهبران انقلاب|عضو شوید📍
اندیشه اجتماعی متفکران مسلمان
💠 چند کلمه به بهانه 9 ربیع و حواشی آن: 1️⃣ چرا نباید به مخالفین خود دشنام داد؟(سه بخش) 2️⃣ نامه مه
این چند یادداشت رو در کانال آیات و روایات اجتماعی نوشتم، درباره 9 ربیع و برخی حواشی آن. البته نخواستیم بحث خیلی طولانی بشه و فقط چند گزارش رو از سیره اهل بیت آوردیم و یک جمع بندی به نظرم مورد پنجم که نوشته یکی از دوستان عزیز هست رو حتما بخوانید، تا اساسا را خوب فهم کنید. ارادت
💠 تفاوت تبلیغ در دوران حاکمیت اسلام و غیر حاکمیت اسلام 🔺 در دورانى كه حاكميّت اسلام نيست، يك تفاوت اساسى با تبليغ در دوران حاكميت اسلام دارد. ▫️در ، تبليغ هر بخشى از دين، مى‌تواند درست در جاى خود واقع شود؛ يعنى بيان يك بخش از مجموعه‌اى كه براى اداره زندگى مردم لازم است. ▫️در حالى كه وقتى حاكميت اسلام وجود ندارد، اين طور نيست؛ بخشها از هم جداست، به هم بى‌ارتباط است و همه مجموعه، كامل نيست. 🔺فرضاً اگر كسى درباره در دوره حاكميت اسلام كار مى‌كند، آن احكام را دوگونه مى‌تواند مورد مطالعه و ملاحظه قرار دهد: 1️⃣ يك طور احكام فقهى مربوط به ، منهاى اين كه اين فرد در كجاى عالم زندگى مى‌كند. 2️⃣ يك‌وقت هم انسان همين حكم فقهى را به عنوان بخشى كوچك يا بزرگ از بررسى مى‌كند. 🔺اين‌ها باهم متفاوت است. حتى در فقهى هم تفاوتهايى به وجود مى‌آيد؛ حتّى در مسئله و ؛ حتّى در . 1️⃣ يك‌وقت به عنوان اداره‌كننده فرد و جامعه در حاكميت اسلام مطرح مى‌شود؛ 2️⃣ يك‌وقت هم نه، و فقط به عنوان يك حكم كه براى يك فرد مطرح است، مى‌باشد. 🔺اى‌كاش فضلاى روشن‌بين بنشينند، تفاصيل اين تفاوتها را براى پژوهشگران خودِ حوزه‌هاى علميه تشريح كنند. 🔺مسئله نيز همين طور است. مثلاً راجع به و حرف مى‌زنيم. 1️⃣ يك‌وقت يك است و به عنوان اخلاق اسلامى و يك دستور اخلاقى و روحىِ صرفاً فردى، يك مطرح مى‌شود: در مقابل مصائب صبر كنيم. اين، يك طور است. 2️⃣ يك‌وقت هم صبر اى كه با انواع مشكلات و فشارها و موانع و عوائق در كار و راه خود مواجه است، مطرح مى‌شود: بايد افراد در قبال اين موانع و اين شدايد، صبر بورزند. 🔺در اينجا، صبر يك طور ديگر مطرح مى‌شود. يك چيز است؛ مهمّ است. ▫️ بين دوگونه تبليغ كه عرض كرديم، اين است كه در دوران حاكميت اسلام، دين عبارت از: است كه هم جزو آن است، هم جزو آن است، و موضع‌گيريهاى مسلمانان در مقابل جناحهاى مختلف دنيا هم جزو آن است، مسائل هم جزو همين مجموعه است، با يكديگر و رعايت در امور مختلف زندگى هم جزو آن است. 🔺، يك مجموعه است كه شامل مسائل و فردى، مسائل ، مسائلى كه دسته‌جمعى بايد انجام گيرد، مسائلى كه ولو اجتماعى است، ولى يك‌يك افراد مى‌توانند آن را انجام دهند و مسائلى كه مربوط به سرنوشت دنيا يا سرنوشت آن كشور است، مى‌شود. 🔺وقتى‌كه مى‌خواهيم تبليغ كنيم، يعنى تبليغِ همه اين‌ها. ببينيد اين تبليغ، با نوع تبليغى كه ما در گذشته قبل از و حكومت الهى مى‌كرديم، چقدر متفاوت است. آن روز كافى بود ما همين موضوعى را كه مى‌خواهيم تبليغ كنيم، درست بلد باشيم؛ آن‌گاه يك مى‌شديم. 🔺امروز اگر ، يا لااقل را درست نشناسيم، هرچه هم كه آن موضوع را خوب بلد باشيم، نمى‌توانيم يك مبلّغ خوب باشيم. بايد بفهميم اين حرفى كه ما مى‌زنيم، به كجا ارتباط پيدا مى‌كند؛ چه جناحى را در سطح جهان نه در سطح كشور تقويت مى‌كند، چه جناحى را تضعيف مى‌كند. مثل يك . 🔺يك‌وقت يك نفر انسان، با دشمنى مواجه مى‌شود و مى‌خواهد از خودش دفاع كند. اين، يك طور دفاع است. يك وقت هم انسان در مجموع يك جبهه چند كيلومترى در سنگرى قرار گرفته است و مى‌خواهد دفاع كند. اين دفاع، طور ديگر است. يك‌وقت بايد به جلو رفت، يك‌وقت هم بايد به مصلحت عقب آمد. يك‌وقت انسان خيال مى‌كند كه در حال حمله به دشمن است؛ اما ناگهان مى‌بيند كه به خودى تيراندازى مى‌كند! 📚 بيانات در ديدار با روحانيان و مبلّغان، 13/2/1376. 📍منظومه فکری رهبران انقلاب|عضو شوید📍
💠 ضرورت زاویه نگاه جهانی به مسائل داشتن 1️⃣ امروز مثل ديروز نيست. اين عصر ما مثل عصرهاى سابق نيست كه هر طايفه‌اى در محل خودشان منافع خودشان را به دست بياورند. امروز همۀ كشورهاى اسلامى به هم [خورده] است. منافع كشور اسلامى ايران با منافع كشور اسلامى ساير كشورها، اينها با هم پيوند دارند... امروز مثل سابق نيست. امروز هر مسئله‌اى در يك گوشۀ دنيا واقع بشود، ، نه مسئلۀ همان جا. (صحیفه امام، ج13، ص132و133) 2️⃣ هيچ حادثه‌اى در جهان امروز در هر نقطه‌اى كه اتفاق مى‌افتد، بدون تأثير در نقاط ديگر نيست. لكن ميزان اثرپذيرى مردم در نقاط ديگر بستگى به و خود آنان دارد. (صحیفه امام، ج4، ص434) 3️⃣ كشورى كه جوانش، غير جوانش، عالِمش، درس‌خوانش، كاسبش، همه، توجّه به دارند، اين كشور، هرگز سرش نميرود. ما خيلى جاها در معاملات جهانى سرمان كلاه رفته؛ براى خاطر اينكه به مسئله‌ى جهانى توجّه نداشتيم... ▫️هر جا اينها را دانستيم و بر طبق اين دانسته‌ها عمل كرديم، پيش رفتيم. ما الان در سطح جهانى، در سطح بين‌المللى، در سطح منطقه‌اى هاى خوبى داريم؛ همين كه آمريكايى‌ها خيلى از آن عصبانى‌اند پيشرفتهاى ما است. اين پيشرفتها به خاطر اين بوده كه آن كسانى كه مسئول كار بودند حواسشان جمع بوده؛ ميفهميدند دنيا چه خبر است. ▫️ آن است كه شما ميتوانيد اين را پيدا كنيد. در حج، از مى‌آيند، از مى‌آيند، از سرتاسر مى‌آيند، از كشورهاى متمايل به فلان سياست مى‌آيند، از كشورهاى متمايل به فلان سياست ديگر مى‌آيند، همه‌جور آدم مى‌آيد. ▫️شما ميدان داريد، مجال داريد، براى اينكه از مسائل جهان از نزديك آشنا بشويد، نه از طريق فلان روزنامه‌ى دروغ‌گو و دروغ‌نويس يا فلان خبرگزارى كذّاب خبيثى كه در سطح دنيا اخبار پخش ميكند، شايعاتِ دروغ پخش ميكند، واقعيّات را وارونه ميكند. از نزديك ميتوانيد بفهميد؛ حج اين است ديگر؛ حج را با اين چشم بايد نگاه كرد. (بيانات در ديدار مسئولان، كارگزاران و جمعى از حجّاج، 27/2/1402) 📍منظومه فکری رهبران انقلاب|عضو شوید📍
💠 قرار گرفتن در متن جریان علمى دنیا، وظيفه‌ حوزه 🔺امروز در دنيا افكارى ارائه مى‌شود و فلسفه‌هايى در زمينه‌هاى گوناگون در ، در ، در ، در مطرح مى‌شود كه پاسخهايى هم در اين زمينه وجود دارد. 🔺هرچند صباحى يك نفر در دنيا سر بلند مى‌كند و كتابى مى‌نويسد؛ كتاب او را به زبانهاى ديگر ترجمه مى‌كنند و چهار نفر هم مروجش مى‌شوند؛ ما چه كار كنيم‌؟ 🔺ما اينجا در مدرسه‌ى ، يا در ، يا در مسجدمان در فلان شهر كشور بنشينيم، تا ببينيم چه حرفى از خارج آمد كه فلان نقطه‌اش اشاره يا تعريضى به مسائل دينى دارد و بنا كنيم همان نقطه را رد كردن‌؟! اين درست است‌؟! 🔺بعد از آنكه كسانى آن را خواندند، دانستند، تدريس كردند، تفهيم كردند؛ يكى هم پيدا شد و آن را ترجمه كرد؛ مدتها هم گذشت و آن ترجمه به دست منِ روحانى رسيد؛ تازه حالا بفهمم كه در ده سال پيش، بيست سال پيش، چهل سال پيش، در اروپا دانشمندى يا متفكرى يا فيلسوفى يا فيلسوف‌نمايى آمده و به فلان نقطه‌ى اعتقادات من تعرض كرده و من حالا به او جواب بدهم! آيا اين روش درستى است‌؟! يا نه؛ حوزه بايد در باشد. 🔺امروز شما بايد بدانيد و در جريان باشيد كه مثلًا در مقوله‌ى ، در دنيا چه نظرات و چه ايده‌هايى هست و چه فكرهايى دارد مى‌جوشد. گاهى در اين فكرها هست؛ آن را جذب كنيد؛ هم هست؛ قبل از آنكه بيايد، دفاع مناسبش را آماده كنيد و را نماييد. 🔺اين‌طور نباشد كه وقتى آمد و يك عده رفتند و خواندند و طرف‌دار شدند، ما بگوييم بله، فلان‌كس در فلان قضيه اين‌طور گفته و اين مطلب به اين دليل و اين دليل و اين دليل، درست نيست؛ اينكه راه برخورد نيست! 🔺پس، تحقيق و پژوهش و اطلاع و آگاهى از حقايق و معارف عالم و وضع علمى دنيا، از چيزهايى است كه براى حوزه‌ى علميه لازم است. حوزه‌ى علميه نبايد از مسائل و جريانات علمى دنيا باشد؛ بايد در باشد. 🔺البته اين حرف به معناى آن نيست كه فردا تك‌تك طلاب قم بگويند خيلى خوب، ما مى‌خواهيم حالا در متن جريانات علمى قرار بگيريم، پس درس‌هامان را زمين بگذاريم و اول يك‌خرده زبان ياد بگيريم و بعد بياييم! نه، حوزه بايد باشد، نه تك‌تك طلاب. 🔺مجموعه‌ى حوزه بايد مثل يك استخر جداافتاده‌ى از جريانات علمى و فكرى جهان نباشد؛ باشد كه جريانهايى به آن وارد بشوند و جريانهايى هم از آن خارج گردند؛ فكرهايى در آن وارد بشوند و فكرهايى هم از آن خارج گردند. 🔺شما بايد دنيايى را سيراب كنيد؛ حوزه نمى‌تواند كنار بماند. اين‌ها چيزهايى است كه در مورد حوزه‌ى علميه‌ى قم هموم ماست. من گاهى كه راجع به مسائل حوزه‌ى علميه فكر مى‌كنم، حقيقتاً يك حال سراسيمگى پيدا مى‌كنم! حوزه خيلى مهم است. 📚 بیانات در اجتماع طلاب و فضلاى حوزه‌ى علميه‌ى قم،1/12/1370. 💢 منظومه فکری رهبران انقلاب👇 https://eitaa.com/joinchat/1389690894C341de0b3be
اندیشه اجتماعی متفکران مسلمان
💠 قرار گرفتن در متن جریان علمى دنیا، وظيفه‌ حوزه 🔺امروز در دنيا افكارى ارائه مى‌شود و فلسفه‌هايى در
این نکته هم ناظر به حوزه علوم انسانی است و هم در حوزه علوم فنی و عرصه تکنولوژی و نیز هم وظیفه حوزه است و هم وظیفه دانشگاه اتفاقی که امروز در لبنان افتاد، دست گذاشتن روی نقطه ضعف جبهه مقاومت بود. ای کاش از این اتفاقات عبرت بگیریم....
💠 استقلال در احتیاجات صنایع پیشرفته 🔺بدانيد ما دام كه در ، دست خود را پيش ديگران دراز كنيد و به دريوزگى عمر را بگذرانيد قدرت و در اختراعات در شما شكوفا نخواهد شد. 🔺و به خوبى و عينيت ديديد كه در اين مدت كوتاه پس از همانها كه از ساختن هر چيز خود را عاجز مى‌ديدند و از راه انداختن كارخانه‌ها آنان را مأيوس مى‌نمودند، افكار خود را به كار بستند و بسيارى از احتياجات و را خود رفع نمودند. 🔺و اين و و ، بود كه ما از آن غافل بوديم. اكنون اگر دولت و ارتش، كالاهاى جهانخواران را خود كنند و به كوشش و سعى در راه ابتكار بيفزايند، اميد است كه كشور شود و از دريوزگى از دشمن نجات يابد. 🔺و هم در اينجا بايد بيفزايم كه احتياج ما پس از اين همه به صنعتهاى بزرگ كشورهاى خارجى است انكارناپذير. و اين به آن معنى نيست كه ما بايد در علوم پيشرفته به يكى از دو قطب شويم. 🔺دولت و ارتش بايد كوشش كنند كه دانشجويان متعهد را در كشورهايى كه صنايع بزرگ پيشرفته را دارند و و نيستند بفرستند؛ و از فرستادن به و و كشورهاى ديگر كه در مسير اين دو قطب هستند احتراز كنند، 🔺مگر ان شاء اللّٰه روزى برسد كه اين دو قدرت به خود پى‌برند و در مسير انسانيت و انساندوستى و احترام به حقوق ديگران واقع شوند؛ يا ان شاء اللّٰه مستضعفان جهان و ملتهاى بيدار و مسلمانان متعهد، آنان را به جاى خود نشانند. به اميد چنين روزى. 📚 صحیفه امام، ج21، ص433؛ وصیت نامه امام. 💢 منظومه فکری رهبران انقلاب👇 https://eitaa.com/joinchat/1389690894C341de0b3be
💠 خطاب اول در انواع جهاد، متعلق به طلاب 🔺این تصوّر به وجود نیاید که اگر میخواهیم باشیم، باشیم، باشیم، عالی‌مقام در حوزه باشیم، لازمه‌اش کناره‌ گرفتن از کار و عرصه‌ی جهاد و مانند اینها است؛ نخیر، ورود در عرصه‌ی جهاد وظیفه‌ی ما است؛ ما باید جهاد بکنیم. 🔺حالا جهاد انواع مختلفی دارد: یک وقت ممکن است که رجحان پیدا کند... یک وقت هم رجحان پیدا میکند، یک وقت رجحان پیدا میکند، یک وقت و ورود در فعّالیّتهای اجتماعی رجحان پیدا میکند. 🔺در همه‌ی این موارد، طلّاب جوان ما، فضلای جوان ما باید بکنند و بدانند که خطاب اوّل، متعلّق به آنها است؛ برای اینکه وظیفه‌ی اوّلی‌ و اصلی‌ ما جامعه‌ی روحانیّت عبارت است از ؛ کاری که میکردند؛ این وظیفه‌ی اوّلیّه‌ی ما است. 🔺و بهترین وسیله‌ی دعوت الی‌الخیر هم عبارت است از ؛ عمل در میدان خیر و در میدان دعوت. بنابراین وارد شدن در میدان مجاهدت، برای عالِم دینی و روحانی یک وظیفه‌ی اوّلی و بدیهی و قطعی است؛ در این هیچ تردیدی نیست. 🔺آن کسی که از میدان جهاد کناره میگیرد، در واقع بایستی توجّه بکند که: ، است. 📚بیانات در دیدار دست‌اندرکاران کنگره شهدای روحانی، 23/10/1398. 💢 منظومه فکری رهبران انقلاب👇 https://eitaa.com/joinchat/1389690894C341de0b3be
💠 خطِ قرمزِ فتنه 🔸چند کلمه ناظر به انتسابات اخیر 🔺یکی از چیزهایی که است که حالا نمیشود از این بگذرم و باید بگویم [این است که] رسم شده که از و و دم بزنند امّا با کسی هم که میگوید « بهانه است، نشانه است» همکاری کنند یا از او حمایت کنند؛ این نمیشود. 🔺موضع بنده در این مورد کاملاً صریح است؛ من بارها گفته‌ام که برای من این تقسیمات و و و سنّتی و از این حرفهایی که میزنند، مطرح نیست؛ من به این اسمها اصلاً اهمّیّتی نمیدهم و توجّه ندارم؛ به کار دارم؛ 🔺امّا روی حسّاسم. حالا البتّه اکثر کسانی که در آن تظاهرات شرکت داشتند بودند و هیچ تقصیری هم نداشتند امّا یک عدّه‌ای میکردند، یک عدّه هم کردند و گفتند «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است»؛ 🔺دیگر از این صریح‌تر؟ آیا این شعار داده شد یا نه؟ خب اگر این شعار داده شده، از این شعار، آن روز هم لازم بود و باید میکردند که نکردند، حالا هم یک عدّه‌ای از آنها حمایت بکنند، آن‌وقت دم از امام و طرف‌داری از امام و طرف‌داری از نظام و طرف‌داری از انقلاب هم بزنند! 🔺این نمیشود، این قابل قبول نیست. این پدیده‌ی است، است، این پدیده را ما اصلاً نمی‌پسندیم. 📚 بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان، 12/4/1395. 📌پ.ن: ▫️عجیب اینکه برخی از متهمان و زندان رفته های ماجرای ، بدون هیچ از به بردن کشور، و زیر سوال بردن ، ▫️امروز به راحتی در حال گرفتن هستند، چیزی که شاید در خواب هم دیگر نمیدیدند اما امروز برایشان تبدیل به واقعیت شده و آنگاه میگویند گذشته ها گذشته. ▫️خب اشکالی ندارد، مسئولیت بدهیم، از توانمندی آنها استفاده بکنیم اما حداقل یک ابراز پشیمانی از آن خطاها لازم نیست؟ آیا اینقدر سخت است که بگوییم بابا اصلا در کار نبود و ما اشتباه میکردیم؟ ▫️خب وقتی که طرف همین امروز میگوید آن روز ما کار درستی کردیم و تقصیر بود که بکار گرفت، خب میشود به این نگاه اعتماد کرد؟ 💢 منظومه فکری رهبران انقلاب👇 https://eitaa.com/joinchat/1389690894C341de0b3be