eitaa logo
Matnook | ﻣﺘﻨﻮک
536 دنبال‌کننده
62 عکس
61 ویدیو
14 فایل
مؤسسۀ متنوک مجری کارگاه‌های آنلاین ویرایش و درست‌نویسی در ایران نشانی: قم، خ شهدا، کوی ممتاز، پ ۳۲ تلفن: ۰۲۵۳۷۸۳۸۸۹۵ ثبت‌نام، پشتیبانی کارگاه و سفارش ویرایش: zil.ink/matnook_com تلگرام: https://t.me/Matnook_com وبگاه (به‌زودی): Matnook.com
مشاهده در ایتا
دانلود
شب «اَحیا» یا «اِحیا»؟ واژۀ عربی «اَحیاء» جمع «حَیّ» و به معنای «زندگان» است و «اِحیاء» به معنای «زنده کردن، جان‌بخشی، و برگزاری مراسم (مثلاً در شب قدر)». ازاین‌رو به هریک از شب‌های ۱۹، ۲۱، و ۲۳ ماه رمضان که در آن‌ عبادت و شب‌زنده‌داری می‌کنند، «شب اِحیا» می‌گویند و گاهی در فارسی آن را /شب اَحیا/ تلفظ می‌کنند. در آواشناسی، طبق قاعدۀ «همگونی واکه‌ای (vowel harmony)»، گاهی واکۀ یک هجا از واکۀ هجای مجاورش تأثیر می‌پذیرد و به شکل آن درمی‌آید. برای مثال، «غذا» در عربی به کسر «غ» و بر وزن «ندا» است، ولی واکهٔ e در هجای آغازین آن از واکۀ â در هجای دومِ این واژه (= ذا) تأثیر پذیرفته و به واکۀ a بدل شده‌است و بنابراین در فارسی /غَذا/ تلفظ می‌شود. در واژۀ «اِحیا» نیز واکۀ e در هجای اول از واکۀ â در هجای دوم (= یا) تأثیر پذیرفته و به a بدل شده‌است و بنابراین /اَحیا/ تلفظ می‌شود. چند نمونۀ دیگر از تبدیل واکهٔ e به a در فارسی: اِثناعشر > اَثناعشر؛ بِساط > بَساط؛ خِزانه > خَزانه؛ سِهام > سَهام؛ غِربال > غَربال؛ مِلاط > مَلاط. وام‌واژه‌ها معمولاً براساس نظام آواییِ زبانِ مقصد تلفظ می‌شوند و مانند سایر واژه‌ها در گذر زمان دستخوش تغییر می‌گردند. وقتی عموم اهل زبان واژه‌ای را به یک شیوه تلفظ کردند، آن را «تلفظ معیار» می‌نامیم و جز آن را «غیرمعیار». با استناد به فرهنگ آوایی فارسی (گیتی دیهیم)، تلفظ معیار و پربسامدِ «اِحیا»، به معنی «شب قدر»، /اَحیا/ است. در نتیجه، تلفظ «اِحیا» به‌صورت /اَحیا/ در فارسی درست است و اگر تلفظ «اِحیا» به‌صورت /اَحیا/ را نادرست بدانیم، باید تلفظ صدها واژۀ مشابهِ دیگر را نیز نادرست بدانیم. یادآوری: «احیاء» رسم‌الخطِ عربیِ این واژه است و در فارسی با املای «احیا» (بدون همزۀ پایانی) نوشته می‌شود، مانند «اعضا»، «املا»، «انبیا»، و «انشا» که همزۀ پایانی‌شان در فارسی نوشته نمی‌شود و درست است. ۱‌۴۰‌۳‌/‌‌۰‌‌۱/‌‌‌۱‌۴‌ سید محمد بصام Matnook.com @Matnook_com
واژه‌بست «-ها» ۱) واژه‌بست نوعی تکواژ وابسته است که ۱) کاربرد مستقل ندارد و ۲) همیشه به یک واژه افزوده می‌شود و ۳) واژۀ جدیدی (= مشتق) نمی‌سازد و ۴) تکیۀ آوایی ندارد. کمابیش ده واژه‌بست در فارسی داریم که یکی از آن‌ها «-ها/ -ـا» است. ۲) واژه‌بست -ها/ -ـا کاربرد گفتاری و غیررسمی دارد و معمولاً برای تأکید، تحذیر، تهدید،‌ یا جز این‌ها به‌کار می‌رود. ۳) واژه‌بست -ها/ -ـا همواره با واژۀ پیش از خود با نیم‌فاصله نوشته می‌شود، چون فاقد تکیۀ آوایی است: غیرشکسته: آمدی نسازی‌ها؛ به او گفتم‌ها؛ می‌بخشیدها شکسته: اومدی نسازیا؛ بهش گفتما؛ می‌بخشیدا ۴) واژه‌بست -ها در حالت شکسته به‌صورت -ا/ -ـا نوشته می‌شود، مگر در واژه‌های پایان‌یافته به واکۀ e (= های بیان حرکت): باز دیرت می‌شه‌ها! ۵) نوشتن واژه‌بست -ها با املای «آ» و به‌صورت بافاصله نادرست است: درست: عجب شانسی داریا. نادرست: عجب شانسی داری آ. ۱۴‌۰‌۳‌/۰‌‌۱/۱‌‌۹ سید محمد بصام Matnook.com @Matnook_com
«یی» یا «ی‌ای»؟ «-ی» نکره در پیوند با واژه‌های پایان‌یافته به همخوان y به‌صورت پیوسته («...یی/ ...ـیی») نوشته می‌شود. درست: خط‌مشیی، رأیی، سعیی نادرست: خط‌مشی‌ای، رأی‌ای، سعی‌ای یادآوری: در ویراست جدید دستور خطّ فارسی فرهنگستان، به این نکتۀ رسم‌الخطی تصریح نشده‌است. سید محمد بصام @Matnook_com www.matnook.com
کسرۀ واژۀ «پشتِ‌پرده» خفیف است و بنابراین با نیم‌فاصله نوشته می‌شود (برای آشنایی با «کسرۀ خفیف»، حتماً این فرسته را ببینید). ۲۰ واژۀ «پشت»دار که کسرۀ آن‌ها خفیف است و همیشه با نیم‌فاصله نوشته می‌شوند (گذاشتن کسرۀ آن‌ها الزامی نیست): پشتِ‌بام/ پشتِ‌بوم پشتِ‌پا پشتِ‌پاپزان پشتِ‌پرده پشتِ‌جلد پشتِ‌چشم نازک کردن پشتِ‌سراندازی پشتِ‌سر کسی صفحه گذاشتن پشتِ‌سر کسی نماز خواندن پشتِ‌سر گذاشتن پشتِ‌سرهم پشتِ‌سرهم‌اندازی پشتِ‌کار پشتِ‌کنکوری پشتِ‌کوهی پشتِ‌گوش پشتِ‌گوش‌اندازی پشتِ‌میزنشین پشتِ‌هم پشتِ‌هم‌انداز ۱۴‌‌۰‌۳‌‌/‌۰‌۲/‌‌۰‌‌۶‌ سید محمد بصام Matnook.com @Matnook_com
Jozve.Nemune.V5.pdf
1.02M
📚بخشی از جزوهٔ چاپی دورۀ ستارگان ویرایش متنوک (ویراست پنجم) همراه با فهرست کامل 🎁این جزوهٔ چاپی هدیۀ ما به شرکت‌کنندگان در دورۀ ستارگان ویرایش است و با پستِ رایگان ارسال می‌شود. @Matnook_com
دربارهٔ «روان‌شناسی» و واژه‌های «شناسی»دار به‌مناسبت ۹ اردیبهشت، روز مشاور و روان‌شناس «روان‌شناسی» معادل واژۀ انگلیسی psychology (/سایکولوژی/) است که از عبارت یونانی Ψυχολογία گرفته شده‌است. در این عبارت، واژۀ ψυχή (/پسیکه/) به معنای «روح و نفْس» است. ازاین‌رو، در فارسی، به این دانش «علم‌الروح»، «علم‌النفس»، و «معرفةالنفس» می‌گفتند. در سال ۱‌۳۱‌۷، دکتر علی‌اکبر سیاسی واژۀ فارسی «روان» را به‌جای «روح» و «نفْس» به‌کار برد و در پی آن، واژۀ «روان‌شناسی» را نیز ساخت، که رفته‌رفته متداول و پذیرفته شد. یادآوری: در فارسی، دانش‌هایی که بخش پایانی‌شان «-شناسی» دارند اسم‌اند. برای تبدیل این اسم‌ها به صفت، بخش پایانی‌شان به «-شناختی» بدل می‌شود. بنابراین «روان‌شناسی» اسم است و صفتِ آن «روان‌شناختی» است. مثال: - اسم (در ترکیب اضافی): دانش روان‌شناسی، انجمن زبان‌شناسی، و ...؛ - صفت (در ترکیب وصفی): اختلالات روان‌شناختی، مطالعات زبان‌شناختی، و ... . ‌ ‌۱‌۴‌۰۳‌/۰‌۲‌/۰‌۹‌ ‌سید محمد بصام Matnook.com @Matnook_com
کارگران مشغول کارند! به‌مناسبت ۱۲ اردیبهشت، روز جهانی کارگر در فارسی، برخی صفت‌ها هم با حرف اضافه به‌کار می‌روند و هم با نشانۀ اضافه: محتاج به پول/ محتاجِ پول؛ نزدیک به خانه/ نزدیکِ خانه؛ مشغول به کار/ مشغولِ کار. هر دو ساخت را می‌توان در فارسی رسمی به‌کار برد‌،‌ ولی معمولاً کاربرد این صفت‌ها با حرف اضافه رسمی‌‌تر یا فصیح‌‌تر تلقی می‌شود (کارگران مشغول به کارند) و بدون حرف اضافه، غیررسمی (کارگران مشغول کارند). گاهی نیز حرف اضافه و متممِ آن قبل از صفت می‌‌آیند و بیشتر در فارسی رسمی به‌کار می‌روند: «افراد بشر در زندگی به کمک یکدیگر محتاج‌اند.» (مقالات دهخدا، ص ۹) ۱‌۴۰‌۳/‌‌۰‌‌‌۲‌/‌‌‌‌۱‌‌۲‌ سید محمد بصام Matnook.com @Matnook_com
فاصله‌گذاری ۳۰ عبارت پرکاربرد! فهرست زیر گروه‌های حرف‌اضافه‌ایِ* «با»دار و پرکاربردی است که همیشه و کاملاً بافاصله نوشته می‌‌شوند: با‌ آن‌که؛ با‌ آن‌همه؛ با‌ استفاده‌ از؛ با‌ این‌ ترتیب؛ با‌ این‌ تفاسیر؛ با‌ این‌ تفاصیل؛ با‌ این‌ حال؛ با‌ این‌که؛ با‌ این‌ وصف/ توصیف/ اوصاف؛ با‌ این‌همه؛ با‌ تکیه‌ بر؛ با‌ تمام‌ِ؛ با‌ توجه‌ به؛ با‌ عنایت‌ به؛ با‌ عنوان‌ِ؛ با‌ کمال‌ِ؛ با‌ کمک‌ِ؛ با‌ کوشش‌ِ؛ با‌ نهایت‌ِ؛ با‌ وجود‌ِ؛ با‌ وجود‌ این؛ با‌ وجود‌ این‌که؛ با‌ وجود‌ آن‌که؛ با‌ وجودی‌ که؛ با‌ هدف‌ِ؛ با‌ هم؛ با‌ همت‌ِ‌؛ با‌ همۀ؛ با‌ یاد‌ِ؛ با‌ یاری‌ِ. ★ گروه‌ حرف‌اضافه‌ای از یک حرف اضافۀ ساده یا مرکب و دست‌کم از یک واژه تشکیل شده‌است و در جمله، نقش نحوی مشخصی دارد،‌ مانند «با اشتیاق» که در این جمله قید است: هنگامه با اشتیاق به نمایشگاه کتاب می‌رود. ۱۴‌۰‌۳‌/۰‌۲/‌‌۲‌‌‌۴‌ سید محمد بصام Matnook.com @Matnook_com
دعوت به همکاری! (فوری) ۱) فیلمبردار حرفه‌ای با موبایل یا دوربین برای ضبط محتوای آموزشی کوتاه ۲) تدوین‌گر ویدیو (با نرم‌افزارهای افترافکت و پریمیر) و طراح کاور و بنر (با فتوشاپ) برای تولید محتوای اینستاگرامی درصورتی‌که تخصص و توانمندی کافی دارید، رزومه و نمونه‌کارهایتان را به شناسۀ زیر بفرستید: @Bassam_1982 @Matnook_com
«پارس» صدای سگ است یا ...؟ به‌مناسبت ۲۵ اردیبهشت، روز پاسداشت زبان فارسی و بزرگداشت فردوسی در فارسی، دو واژۀ «پارس» داریم که به یک صورت تلفظ می‌شوند، اما ریشه و معنای متفاوتی دارند: ۱) پارس: اقوام و قبایلی آریایی‌ که در سرزمین «پارس» و عیلام ساکن بودند و زبان آن‌ها را «پارسی» می‌گویند. ۲) پارس: صدای سگ، عوعو، واق‌واق. در معنای اول، واج p، طبق قاعدۀ آوایی «نرم‌شدگی» (lenition)، به واج f تبدیل شده و «پارس» و «پارسی» به‌صورت /فارس/ و /فارسی/ تلفظ گردیده‌است، مانند تبدیل «پیل» به «فیل» (که معمولاً گمان می‌کنند معرّب (= «عربی‌شده») است، ولی این‌گونه نیست) یا تبدیل «سپارش» (از فعل «سپاردن» و «سپردن») به «سفارش». بنابراین واژهٔ «فارسی» نیز فارسی است، نه عربی و نه عربی‌شدۀ «پارسی». در معنای دوم، پارس از «پاس» است و «پاس» به معنای «نگهبانی» است. سپس، طبق یک تحول آوایی (← مجلۀ زبانشناسی، س ۲۰، ش ۱، ص ۱‌‌-۱‌‌‌‌‌۶‌)، واج غیراشتقاقیِ r (واجی که در اصلِ واژه نبوده‌) به آن افزوده شده‌ و به‌صورت «پارس» درآمده‌است، مانند «چرتکه» (از اصل روسی) و «خاکشیر» و «تراشیدن» که در اصل «چتکه» و «خاکشی» و «تاشیدن» بوده‌اند. در بخشی از قلمرو زبان فارسی، به واژه‌های دیگری نیز همین واج r را افزوده بوده و آن را تلفظ می‌کرده‌اند، مانند «تاختن» و «پاسبان» که به‌صورت /تَراختن/ و /پارسبان/ تلفظ می‌شده‌اند. «پارس» نیز، به معنای «صدای سگ»، صورت تحول‌یافتۀ «پاس» است و درست است. در نتیجه، هیچ ارتباطی با سرزمین پارس ندارد، زیرا صرفاً دو واژۀ هم‌آوا و هم‌نویسه‌اند، مانند واژۀ فارسیِ «دَم» (= «لبۀ چیزی») و واژۀ عربیِ «دَم» (= «خون»). یادآوری: در ترکی، «پارس» نام یک جانور شکاری هم هست که در فارسی به آن «یوز»، و در عربی به آن «فَهْد» گفته می‌شود. در گاه‌شماری ترکی، «پارس‌ئیل/ بارس‌ئیل» به معنای «سال پلنگ» است. ‌۱۴‌۰‌۳‌/۰‌۲/‌۲‌۵‌ سید محمد بصام Matnook.com @Matnook_com
دربارۀ «پهپاد» واژۀ «پهپاد» از به‌هم پیوستنِ حروفِ آغازینِ عبارتِ «پرندۀ هدایت‌پذیر از دور» (unmanned aerial vehicle) ساخته شده‌است. به این فرایند، که یکی از روش‌های اختصارسازی است، سرواژه‌سازی می‌گویند و به چنین واژه‌هایی، سرواژه یا سرنام. یک نمونۀ دیگر: متنوک (مؤسسۀ تخصصی نگارش و ویرایش کتاب). تلفظ «پهپاد» به‌صورت /پهباد/ ـ به‌دلیل تبدیل واج P به b ـ به‌لحاظ آوایی طبیعی و موجه است، ولی نباید با «ب» نوشته شود. بنابراین املای *پهباد، که گاهی در متن‌های خبری و فضای مجازی دیده می‌شود، نادرست است. ‌۱۴‌۰‌۳‌/۰‌۲/۳‌‌۱‌ سید محمد بصام Matnook.com @Matnook_com
16.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
۷ نکته دربارۀ «غیر» در ۷ دقیقه! ‌۱۴‌۰‌۳‌/۰‌۲/۳‌‌۱‌ سید محمد بصام Matnook.com @Matnook_com