🔶خودشیفتهها شادتر از بیشتر مردم هستند!
میگنا- محققان دانشگاه کوئینز بلفاست در ایرلند شمالی میگویند اگرچه #خودشیفتگی ممکن است برای جامعه بد باشد اما به نظر میرسد برای خود افراد خودشیفته مفید و سودمند است.
این محققان میگویند خودشیفتگی به نظر دارای خواص حفاظتی است که باعث میشود خودشیفتگان کمتر در معرض استرس و #افسردگی قرار بگیرند.آنها خودشیفتگان را افرادی توصیف میکنند که دیدگاه اغراق آمیزی نسبت به اهمیت وجودی خود دارند و فاقد همدلی، شرم یا احساس گناه هستند.
دکتر کوستاس پاپاگئورگیو، #روانشناس میگوید واکنشهای #منفی به خودشیفتگی باعث شده مزایای مثبت خودشیفتهها برای خودشان نادیده گرفته شود.
محققان در تلاشند تا بفهمند چرا خودشیفتگی در جوامع مدرن، رو به رشد است در سیاست، شبکههای اجتماعی و فرهنگ عامه در عین این که از نظر اجتماعی، چنین رفتاری "سمی" است.
آنها خودشیفتگان را اینگونه تعریف میكنند كه به احتمال زیاد "رفتارهای مخاطره آمیز دارند، نگاه برتری غیر واقعی نسبت به خود دارند، بیش از حد اعتماد به نفس دارند، #همدلی كمی نسبت به دیگران نشان میدهند و #احساس_شرم و گناه كمی دارند."
در این پژوهش گفته شده بود حتی اگر #ویژگیهای_شخصیتی این افراد منفی باشد، به دلیل این که احساس میکنند از دیگران برترند، برای تسلیم نشدن سرسختی نشان میدهند.
برای دلیل موفقیت آنها گفته میشود چون آنها فقط روی #نیازهای خودشان #تمرکز دارند و به نیازهای دیگران توجه نمیکنند و به همین دلیل معمولا در حرفه خود موفقتر هستند...... 👇👇👇
http://www.migna.ir/news/48728/preview/
🔶 اهمیت و ضرورت پرورش تاب آوری در کودکان
میگنا- دنیای امروز ما پر از رویدادهای غیرقابل پیش بینی و دشوار است. مرگ عزیزان، بلایای طبیعی، بیماری ها و سایر رویدادهای استرس آورِ زندگی اجتناب ناپذیرند. ما نمی توانیم جلوی این اتفاقات را بگیریم و نمی توانیم همیشه کنار #کودکانمان باشیم و در برابر هر اتفاقی از آنها حمایت کنیم؛ اما می توانیم آنها را به مهارتی مجهز کنیم که به آنها کمک می کند بتوانند به خوبی با عوامل #استرس زا #مقابله کنند و این رویدادها را پشت سر بگذارند. این مهارت، مهارت تاب آوری است.
تاب آوری توانایی افراد برای مدیریت سالم هیجانات خود است و به این مسأله می پردازد که فرد علیرغم قرار گفتن در معرض عوامل استرس زا می تواند توان اجتماعی خود را بهبود بدهد و بر مشکلات غلبه کند و به #موفقیت برسد.
ما می توانیم توانایی کودکانمان را برای مقابله با فراز و نشیب های زندگی و سربلند بیرون آمدن از چالش های زندگی در طول دوران کودکی افزایش دهیم. پرورش تاب آوری در کودکان نه تنها به آنها برای مقابله با دشواری های زندگی روزمره کمک می کند بلکه #مهارت ها و عاداتی را در آنها رشد می دهد که باعث می شوند اگر بعدها در طول دوران نوجوانی و بزرگسالی نیز با سختی و چالشی مواجهه شدند، بتوانند بر آن غلبه کنند.
کودکان تاب آور بهتر می توانند استرس های زندگی را مدیریت کنند. استرس یک عامل خطر برای #سلامت روان است و بودن در معرض استرس دائمی زمینه را برای ایجاد اضطراب و افسردگی در آنها مهیا می کند. در حالیکه #تاب آوری مانند یک سپر محافظ عمل می کند.
خبر خوب این است که تاب آوری یک مهارت قابل آموزش است و شما می توانید آن را به کودکانتان آموزش دهید و هیچوقت برای آموزش آن دیر نیست. والدین می توانند با کمک به پرورش برخی مهارت ها، عادات و نگرش های اساسی در کودکان، مهارت تاب آوری را در آنها رشد دهند:
◻ کمک به کودکان برای برقراری روابط مناسب با دیگران از جمله بزرگسالان و همسالان
روابط با کیفیت برای ایجاد تاب آوری در کودکان بسیار مهم هستند. شما می توانید با کمک به کودکتان برای برقراری روابط رضایت بخش با کودکان دیگر و بزرگسالانی که در زندگی شان هستند، تاب آوری را در آنها رشد دهید. به یاد داشته باشید که سعی کنید حتما زمانی را برای بازی و تعامل با کودکتان اختصاص دهید تا روابط خود را نیز با او تقویت کنید.
به کودکتان مهارت های اجتماعی، دوست یابی و #همدلی با دیگران را در قالب بازی، داستان و نمایش آموزش دهید. تمام این مهارت های سادۀ زندگی پایه و اساس تاب آوری هستند....... ادامه
http://www.migna.ir/news/48993
نویسنده: سمانه بهزادپور
دانشجوی دکترای تخصصی روانشناسی بالینی دانشگاه شهید بهشتی
🔶 افسردگی و اثرات روحی و روانی آن بر فرد مبتلا
میگنا- احساس #ناراحتی بیشتر در هنگام غروب یا از دست دادن توجه و علاقه به زندگی و از طرفی عدم توانایی در لذت بردن فرد مبتلا، موجب بروز افسردگی خواهد شد و به دنبال آن #تصمیم گیری و اراده برای هر فعالیتی را مشکل می سازد.
فرد نمی تواند به چیزهایی که دوست دارد بپردازد و به راحتی می توان خستگی را در وجود آن احساس کرد.
فرد افسرده در بیشتر اوقات احساس بی قراری و اضطراب دارد و در این رابطه هیچگونه تمایلی به خورد و خوراک ندارد و رفته رفته وزن کم می کنند و برعکس مشاهده شده این روند در برخی افراد با وجود بروز افسردگی پراشتهای و چاقی به همراه دارد.
افسردگی موجب می شود تا دید فرد نسبت به اطرافیان خود منفی و خلق و خوی آن با اضطراب یا پرخاشگری و بیقراری همراه شود.
در این رابطه زندگی اطرافیان از جمله خانواده #همسر و فرزندان با این دسته افراد بیمار دستخوش تغییر فاحش خواهد شد.
#خشم و ناتوانی از روی ناکارآمدی، از عوامل رفتاری فرد افسرده و از طرفی باعث احساس گناه افراد خانواده فرد افسرده خواهد شد و از این رو برای مقابله با پیشرفت و یا گستردگی این بیماری نیاز است که در وهله نخست ارتباط گیری فرد افسرده با دیگران را به نحو صحیح برقرار و باب معاشرت و صحبت با اطرافیان را وسعت بخشید چراکه اگر به این نیاز روانی فرد بیمار پاسخ درستی داده شود قدم بزرگی در مسیر افزایش حس #همدلی و احساس #امنیت برای فرد مبتلا و خانواده آن برداشته خواهد شد و از سوی دیگر تفکرات منفی و خطاهای شناختی اطرافیان از فرد افسرده، برطرف خواهد شد.
فعالیت های انسان دوستانه، تفریحی و ورزشی، هنری و خلاقانه همواره موجب خواهد شد که فرد بیمار و یا کسی که به یاس و ناامیدی دچار شده احساس توانمندی آن تقویت و ضمن کمک به همنوع انگیزه های لذت و هوشمندی در آن بطور چشمگیر افزایش خواهد یافت.....
http://www.migna.ir/news/49045
✨ نینا سلامت
روانپزشک و روان درمانگر
🔶 دلایل قلدری دانشآموزان پسر در مدارس
ميگنا- قلدری در مدرسه از رفتارهای مشکلساز دوره #نوجوانی است که اخیرا توجه# پژوهشگران و صاحبنظران حیطه روانشناسی تربیتی را در سه دهه اخیر به خود معطوف ساخته و موضوع محوری مطالعات بسیاری بوده است.»
در این پژوهش آمده است:« قلدری پدیدهای ناآشنا نیست و اعتقاد بر این است که قلدری با تاریخ پیدایش مدارس درهم آمیخته است. برای نسلهای زیادی، دانش آموزان عادت به آزار رساندن به #همسالان و #همکلاسیهای خود داشتهاند.در حال حاضر قلدری در مدارس یک پدیده همهگیر است که میلیونها دانشآموز را تحت تاثیر قرار میدهد.
قلدری رفتار آزار دهندهای است که عمدتا توسط یک فرد یا یک گروه از افراد در یک دوره زمانی به صورت مکرر اعمال میشود و شامل عدم توازن قدرت است به طوری که افراد درگیر در پدیده قلدری دارای نرخ بالایی از مشکلات نظیر #همدلی پایین، عزت نفس و خودباوری پایین، قربانی شدن جسمانی، کلامی و عاطفی یا روانشناختی، #افسردگی، عملکرد ضعیف در مدرسه و محل کار است.»
محققان میگویند:« یکی از مشکلاتی که متعاقب قلدری به وجود میآید، کاهش سازگاری اجتماعی است. سازگاری به معنای توانایی فرد برای برای تطابق با محیط اطراف تعریف میشود و دارای ابعاد مختلفی از جمله اجتماعی،خانوادگی، عاطفی، بهداشتی، تحصیلی و غیره است. هر انسانی آگاهانه و یا ناخودآگاه میکوشد تا نیازهای متنوع و گاه متعارض خود را در محیط زندگی برآورده کند و از آنجا که باید نیازهای خود را در قالب ساخت اجتماعی برآورده کند، سازگاری او به ناچار سازگاری اجتماعی است.
#سازگاری اجتماعی میتواند تاثیری مستقیم بر #سلامت روان داشته باشد. سلامت فرد نهتنها بر خود فرد و خانواده بلکه بر کل جامعه تاثیر میگذارد. به طور کلی سازگاری به معنی توانایی آمیزش، انطباق، مصالحه، همکاری و کنار آمدن با خود، محیط و دیگران است. سازگاری با موقعیتهای جدید و متنوع در دورانی که عصر تنیدگی و تغییر سریع اجتماعی است، کار آسانی نیست. هرگونه دگرگونی در زندگی آدمی خواه خوشایند و خواه ناخوشایند، مستلزم نوعی سازگاری مجدد است. »
در این پژوهش یافتهها نشان میدهند:« معلمانی که از راهبرد جدا کردن دانشآموزان از یکدیگر استفاده میکنند، شیوع کمتری از قلدری را در کلاس خود تجربه کرده و معلمانی که قربانیان را تشویق به دفاع از خود میکنند در واقع شیوع بیشتری از قلدری را تجربه کردهاند. در اثربخشی برنامههالی ضد قلدری مدرسه زمانی که معلمان روشهای حل مسئله را یاد میگیرند، تمایل بیشتری به استفاده از آنها دارند.»..... ادامه👇👇👇
http://www.migna.ir/news/49201
🔶 سرزنش با فرد افسرده چه میکند؟
میگنا- دکتر مهدی قاسمی با تاکید بر #همدلی با افراد افسرده برای پیشگیری از پیشرفت بیماری و کمک به درمان آن گفت: برای کاهش فشار روحی فرد افسرده، از ناتوانی، بیقراری، اضطراب و پرخاشگری آن انتقاد نکنیم، انتقاد از ناتوانی بیمار افسرده، اعتماد به نفس آن را کاملا تخریب می کند و باعث تقویت احساس پوچی و بی ارزشی بیمار می شود.
گاهی به سبب تحریک پذیری ناشی از #افسردگی، فرد دچار پرخاشگری می شود، اگر با بیمار دارای اختلال رفتاری برخورد متقابل شود، #عصبانیت و بی اعتمادی وی بیشتر خواهد شد. در این حالت حمایت کردن و نادیده گرفتن رفتارهای منفی و توجه به کوچکترین کارهای مثبت وی میزان اضطراب و احساس گناه را در بیمار کاهش می دهد.
این متخصص اعصاب و روان تصریح کرد: نصیحت کردن فرد افسرده را تحریک پذیرتر می کند و از طرفی هیچ نیازی به جنگ با افکار ناامیدکننده ای که بیمار دارد، نیست. با گوش کردن، احساس دلسوزی و پرسیدن اینکه که چه کمکی می توان کرد؟ حس درک و همدلی را می توان به بیمار القا کرد.
پیشنهاد و تدارک برنامه تفریحی، البته نه به صورت اجبار می تواند در روند درمان فردی که به افسردگی مبتلا است، موثر باشد و در صورت عدم پذیرش، این اجازه را به فرد بیمار باید داد که انتخاب دیگری داشته باشد. حتی الامکان سعی شود از برچسب زدن به رفتارهای فرد افسرده جلوگیری شود زیرا چنانچه هر نظری یا کاری را به این دسته افراد ربط دهیم، یعنی کل شخصیت آنان را با بیماری افسردگی ادغام کرده ایم.
این متخصص اعصاب و روان افزود: هر زمان که فرد مبتلا به افسردگی حالت عصبی داشت یا اینکه مضطرب بود، بهترین وقت برای جویاشدن علت این رفتار است. باید به او فرصت داده شود تا احساس خود را بیان کند و حرف بزند و اینکه برای کاهش اضطراب یا عصبانیتی که به آن دچار شده است، چه کاری می توان انجام داد.
فرد مبتلا به افسردگی در بیشتر مواقع از بی برنامگی و نداشتن نظم و انضباط در زندگی رنج می برد؛ بنابراین باید تلاش کرد در حفظ آراستگی و بهداشت ظاهری و با توافق بر وجود قوانین انعطاف پذیر برای ساعات خوابیدن، خوردن یا حتی مشاهده برنامه های تلویزیونی به فرد بیمار کمک کرد تا در نمادهای زندگی بیرونی خود نظم و چهارچوب داشته باشد. عدم وجود نظم در برنامه زندگی این دسته افراد آنان را به سمت احساس ناتوانی و بی کفایتی پیش می برد.
در برخی مواقع فرد #افسرده به دلایل مختلف مانند سرزنش اطرافیان، ترس از وابستگی به دارو، عوارض دارویی، ترس از انگ خوردن ناشی از مصرف #داروی اعصاب، خود را از درمان کارآمد دارویی محروم می کند و عوارض سنگین ناشی از این بیماری را به دوش می کشد. از این رو کمک به این دسته افراد جهت افزایش پذیرش دارویی، در کاهش اثر اختلالات رفتاری موثر خواهد بود....👇👇
http://www.migna.ir/news/49229/preview/
🔶 دانستنیهای اولیه روانشناسی در بحران
میگنا- کمکهای اولیه روانشناسی مجموعهای از اقدامات است که برای آسیبدیدگان سوانح بحرانی حمایتهای فوری و آسایش مورد نیاز را فراهم میکند. زودرنجی، احساساتی بودن، بیشور و شوقی و ناامیدی در ظاهر و چهره افراد مشخص است. #کمکهای اولیه روانشناسی شامل ارایه حمایتهای اولیه و انسانی، ارسال اطلاعات کاربردی، ابراز #همدردی، #همدلی، نگرانی، احترام و اعتماد به تواناییهای فردی است.
◽ چهار عنصر اولیه کمکهای اولیه روانشناسی
▫ نزدیک بمانید
میتوانید با ابراز توجه و احساسات، رفتارهای محبتآمیز و دوستانه به ایجاد حس اعتماد و امنیت کمک کنید. فرد ممکن است پریشان و بسیار احساساتی به نظر برسد یا پرخاشگری کند و دست کمک را رد کند.
▫ به دقت گوش کنید
برای کمک به فردی که #شرایط سختی را تحمل کرده است باید برای شنیدن حرفهایش زمان صرف کنید. برای دریافت توضیحات بیشتر درباره موضوع یا مسألهای با دقت به او گوش کنید.
▫ به ابراز احساسات پاسخ دهید
افراد بحرانزده ممکن است احساسات متفاوتی از خود بروز دهند. به توضیحات و برداشتهای افراد از حوادث توجه کنید و به احساسات آنها احترام بگذارید.
▫ مراقبتهای عمومی و کمکهای موثر را ارایه دهید
کمکهای موثر از قبیل تعارف یک لیوان آب مفید است. در پذیرش و انجام مسئولیت برای رفع نیازهای واقعی فرد زیادهروی نکنید....👇👇
http://www.migna.ir/news/49322/preview/
🔶 با خانواده «فرزندپذیر» همدردی نکنیم!
میگنا- از تصمیمهای شجاعانهای که یک زن و مرد میتوانند برای زندگی خود بگیرند، پذیرش کودکی به فرزندخواندگی است. این اتفاق به هر دلیلی که بیفتد نشان از روح بلند زن و مردی دارد که تصمیم میگیرند یک کودک را درست مانند فرزند خودشان در آغوش بگیرند و بزرگ کنند.
متاسفانه در فرهنگ جامعه ایرانی پذیرش فرزند به صورت فرزندخوانده هنوز جایگاه خوب خودش را پیدا نکرده است. هنوز بسیاری از خانوادهها معتقدند فقط باید بچه خودشان یا در اصطلاح فرزند خونی خودشان را داشته باشند.
بعضی دیگر معتقدند که هرکس #کودکی را به فرزندی میپذیرد مانند یک والد واقعی که فرزندی را متولد میکند نیست. بعضی دیگر فرزندانی که به یک خانه پا میگذارند را مثل یک فرزند واقعی جدی نمیگیرند و در نهایت سوالهایی مثل اینکه چرا فرزند آوردید و چرا خودتان بچهدار نشدید باعث آزار روحی خانوادههای فرزندپذیر میشود.
والدینی که کودکی را به فرزندخواندگی میپذیرند حتما در ذهن خودشان این موضوع را حل کردهاند که من پدر و مادر این فرزند هستم. حتی شاید والدینی باشند که برای فرزندخواندگی در حد 90درصد آمادگی داشته باشند اما همین افراد هم از ابتدا موضوع اینکه بعداز فرزندخواندگی تبدیل به پدر و مادر آن کودک میشوند را پیش خودشان حل کردهاند.
در واقع به جز با این باور ذهنی نمیشود وارد مسیر #فرزندخواندگی شد. در اینجا منظور این نیست که والدین حتما بپذیرند که این #فرزند با فرزند خونی آنها تفاوتی ندارد. بعضی از #والدین فرزندپذیر همیشه توی ذهنشان این نکته هست که با فرزندشان نسبت خونی ندارند اما باز هم والدین او هستند، نسبت به او احساس تعلق خاطر، مسئولیتپذیری و عاطفه دارند.
وقتی والدینی که به این مرحله از آگاهی و توانایی رسیدند کودکی را به فرزندی قبول کنند، وظیفه اطرافیان نزدیک آنها در مستحکم کردن این تصمیم بسیار مهم است. ما بیشتر روی اطرافیان نزدیک مثل پدربزرگ مادربزرگها، خاله، عمو و... تاکید داریم چون هم تاثیرشان بیشتر است هم بیشتر با والدین فرزندپذیردر ارتباط هستند.
مهم است که تفاوت همدلی و همدردی را مشخص کنیم پیشنهاد موکد به اطرافیان نزدیک این است که در قدم اول هرگونه توصیه و احساس نگرانی را کنار بگذارند و فقط شنونده باشند. والدین فرزندپذیر به هیچ عنوان به همدردی نیاز ندارند. اگر برای زن و مردی بچهدار نشدن یک درد یا غصه باشد، آنها قبل از اینکه تصمیم به فرزندپذیری بگیرند این موضوع را پیش خودشان حل کردهاند. پس تاکید یا بازگویی مواردی که مثل «دستتون درد نکنه، ثواب داره این بچه هم بالاخره صاحب پدرو مادر شد!»، یا هر موردی که به فرزندخوانده بودن کودک تازهوارد اشاره کند، قطعا والدین را در شرایط حساسی که از نظر روحی در آن قرار دارند، آزرده خواهد کرد.
در همدلی اگر میخواهیم فردی را آرام کنیم نباید دنبال ضعفهای او باشیم. گاهی والدین فرزندپذیر هم مثل پدرومادرهای دیگر از فرزندداری خسته میشوند. اینجا اگر به او بگوییم: « باید فکر اینجاش رو هم میکردی دیگه! تازه تو که نه بارداری رو تجریه کردی نه روزهای اول زایمان و نوزاداری رو!» فقط #همدردی کردهایم که صدالبته در بهتر کردن اوضاع تاثیری نخواهد داشت.اما همدلی این است که در این شرایط بگوییم: « کاملا میفهمم چی میگی. همه پدرو مادرها تو این سن بچه، بعضی وقتها خسته میشن. ولی زود تموم میشه و میگذره».
#همدلی یعنی بیشتر از اینکه راهکار بدهیم فقط خوب بشنویم و قضاوت، ارزشگذاری و راهکاردادن را کنار میگذاریم.مراقب زبان توصیه کردن باشید.... متن كامال مقاله 👇👇👇
http://www.migna.ir/news/49527
🔹 ثریا علوینژاد، دانشجوی دکترای روانشناسی
🔶 احساس همدلی را میتوان از مغز در حال استراحت خواند!
میگنا- همدلی(empathy) یا هماحساسی، درک احساس و فهم تجربه حسی دیگران با قراردادن خود در جایگاه آنها است.
دانشنامه روانشناسی اثباتگرا، همدلی را توانایی تشخیص یا تجربه غیرمستقیم(وضعیت هیجانی) یا حالت عاطفی موجودی دیگر، یا پاسخ عاطفی ناشی از درک یا فهم وضعیت یا شرایط عاطفی هیجانی دیگران معنا کرده است.
دکتر "مارکو یاکوبونی" استاد روانپزشکی و علوم زیستی رفتاری در دانشکده پزشکی "دیوید گفن" در UCLA گفت: به طور سنتی، همدلی با استفاده از پرسشنامهها و ارزیابیهای روانی ارزیابی میشود. یافتههای این مطالعه جایگزینی را برای افرادی که ممکن است در پر کردن پرسشنامهها مشکل داشته باشند، مانند افرادی که دارای بیماری روانی شدید یا اوتیسم هستند، به وجود آورده است.
وی افزود: ارزیابی #همدلی اغلب در جمعیتهایی که به آن نیاز بیشتری دارند، بسیار سخت است. همدلی گوشهای از سلامت روان و تندرستی است و باعث بهبود رفتارهای اجتماعی و حس همکاری ما میشود. همچنین به ما کمک میکند تا احساسات درونی، رفتار و اهداف دیگران را استنباط و پیشبینی کنیم.
"یاکوبونی" مدتهاست که حس همدلی را در انسان مورد مطالعه قرار داده است. مطالعات قبلی وی شامل آزمایش همدلی در افرادی است که با معضلات اخلاقی روبرو هستند یا از تماشای درد کشیدن کسی لذت میبرند.
دادههای فعالیت مغز در حالت استراحت با استفاده از تصویربرداری رزونانس مغناطیسی عملکردی یا fMRI که یک تکنیک غیرتهاجمی برای اندازهگیری و نقشه برداری از فعالیت مغز از طریق تغییرات جزئی در جریان خون است، جمعآوری شد. به شرکت کنندگان گفته شد که با نگاه کردن به یک صلیب ثابت روی یک صفحه سیاه، اجازه دهند ذهنشان در حالی که چشم ایشان ثابت است، سرگردان باشد.
پس از آن، شرکت کنندگان پرسشنامههایی را برای سنجش همدلی تکمیل کردند. آنها از منظر خودشان به جملاتی مانند "من اغلب نازک دل هستم و نگران افرادی هستم که کمتر از من خوشبخت هستند" و "من بعضی اوقات سعی میکنم دوستان خود را با گذاشتن خودم جای آنها بهتر درک کنم" با پنج توصیف پلهای از "نه چندان" به "خیلی خوب" نمره دادند.
محققان میخواستند با تجزیه و تحلیل اسکنهای مغزی، میزان دقیق همدلی شرکت کنندگان را که به عنوان تمایل و توانایی درک وضعیت شخص دیگر مشخص میشود، اندازه بگیرند....👇👇👇
http://www.migna.ir/news/49777
🔶 شرایط موجود نباید اجازه دهد خانواده قربانیان کرونا احساس تنهایی کنند
میگنا- دکتر مجید صادقی درباره نحوه کاهش اثرات روحی افرادی که در این روزها عزیزان خود را به دلیل بیماری کرونا از دست دادهاند، اظهار کرد: بعد از فوت عزیزانمان طبق فرهنگ مراسمهایی داریم که سوگواران بتوانند بهداشت روانی پیدا کنند و تخلیه عاطفی صورت گیرد. ولی در شرایط شیوع بیماری #کرونا امکان گردهمایی و تسلیت گفتن به افرادی که عزیزان خود را از دست داده اند وجود ندارد.
◽ این روانپزشک افزود: در این وضعیت افراد باید با سایر وسایل ارتباط جمعی مانند تلفن و شبکههای اجتماعی با کسانی که عزیزانشان را از دست دادهاند #همدلی کنند تا آنها احساس تنهایی نداشته باشند.
◽ همچنین باید به این نکته توجه داشته باشند که ابتلا به کرونا یک انگ یا برچسب تلقی نشود. بنابراین در گفتگوهای روزمره خود از به کاربردن کلماتی مانند "بیمار کرونایی" باید خودداری و از کلمات دیگری مانند فرد مبتلا به کرونا استفاده کنیم.
◽ معمولا #سوگ مراحلی را طی میکند که وهله اول آن انکار موضوع است و بعد از آن خشم پدیدار میشود که متوجه بازمانده، کادر درمان و حتی متوفی میشود. در مرحله انکار افراد ممکن است فوت عزیز خود را باور نداشته باشند و بعد از آن دچار خشم شده و به دنبال یک مقصر باشند.
◽ گاهی اوقات افراد خود را مقصر فوت عزیز خود میدانند و گاهی این تقصیر متوجه کادر درمانی میشود که شاید آنها رسیدگی خوبی انجام ندادند. علاوه بر این ممکن است این خشم متوجه فرد متوفی شود و افراد به این فکر کنند که چرا متوفی نکات لازم را رعایت نکرده و چنین اتفاقی رخ داده است اما بعد از این مراحل به تدریج خشم فروکش کرده و فرد وارد مرحله #پذیرش میشود.
◽ بعد از مرحله پذیرش مهمترین مسئله عدم احساس گناه است؛ بنابراین افراد باید تلاش کنند تا احساس گناه به دلیل از دست دادن عزیزشان را نداشته باشند. به هرحال این بیماری در همه گروههای سنی حتی جوانان ممکن است اتفاق بیفتد اما واکنش #احساس #گناه و سرزنش کردن فرد یا دیگران مخرب ترین چیزی است که میتواند رخ دهد.....👇👇👇
http://www.migna.ir/news/49942/preview/
🔶 رابطه اثربخش در مشاوره
▫ روحاله عظیمی
▪ همدردی بهصورت خودکار اتفاق میافتد و در نوع بشر نیز وجود دارد، ولی همدلی مهارتی است که به دانش اولیه و تمرین نیاز دارد. مشاوری که فقط همدردی میکند، از لاک حرفهای خود خارج میشود و در اثر تماس مستقیم با عواطف درمانجو، بعد از مدتی دچار فرسایش شغلی میشود. همدردی درمانجو را آرام نمیکند و باعث تسکین او نمیشود، چون دقیقاً همین کار را خاله، عمه، دوست، همکلاسی و ... هم انجام میدهند.
▪ #همدردی مانند شخصی میماند که با شنیدن فریادهای کمکخواهی فردی که دارد غرق میشود، بدون اینکه از مهارت شناکردن برخوردار باشد، به کمک او میشتابد. نهتنها کمکی به او نمیکند، بلکه خود نیز غرق میشود! اما همدلی به معنای درک دقیق احساسات و افکار درمانجو، ضمن حفظ جدایی از اوست! همین موضوع است که همدلیکردن را به هنر تبدیل میکند. به اعتقاد راجرز، همدلی نقش مهمی در غنیسازی ارتباط و پویایی رابطه دارد. در مثالی که گفتیم، فردی که همدلی بلد است، به شناگر ماهری میماند که با شنیدن صدای فرد در حال غرقشدن در آب، به کمک وی میشتابد و او را از مرگ نجات میدهد؛ ضمن اینکه جان خود را نیز حفظ میکند.
▪ مشاوران مدرسه برای کسب #همدلی باید به سه مؤلفه اساسی آن توجه کنند: مؤلفه اول این است که مشاور از خود بپرسد: «مراجع (دانشآموز) چه احساس یا احساساتی دارد؟» (شناسایی احساسات طرف مقابل.) مؤلفه دوم این است که مشاور به دنبال پاسخگویی به این سؤال باشد که: «چرا دانشآموز این احساس یا احساسات را تجربه میکند؟» (تبیین احساسات.) و بالاخره مؤلفه سوم، بازتابدادن آن احساس یا احساسات به دانشآموز است. در اینجا مشاور مدرسه همچون آینه به انعکاسِ احساسات دانشآموز میپردازد.....👇
https://www.migna.ir/news/53701