•┈┈┈••✾🍃 ﷽ 🍃✾••┈┈┈•
#داستان_کودکانه
#شکرپاش
قابلمه روی گاز قل قل می کرد:
-شکر پاش، شکر پاش، شکر بپاش، شکر بپاش
شکر پاش خوابیده بود و خر و پف می کرد: خر ... پف، خر.... پف
برنج های بازیگوش هم توی قابلمه دنبال هم می دویدند و گرگم به هوا بازی می کردند.
آنها با همدیگر می خواندند:
-شکرپاش، شکرپاش
شکر بپاش، شکر بپاش
صدای آنها کم بود و شکر پاش هم خواب خواب
ملاقه به قابلمه گفت:
-حوصله کن، الان بیدارش می کنم.
آهای شکرپاش، پاشو، پاشو الان مهمان ها می آیند! شکرپاش، شکرپاش
ولی فایده ای نداشت.
قاشق چنگال ها گفتند:
-باید همگی با همدیگر صدایش کنیم.
قابلمه، برنج ها، قاشق چنگالها و ملاقه همگی باهم داد زدند:
-شکرپاش، شکرپاش
شکربپاش، شکر بپاش
یک دفعه شکرپاش از خواب پرید. دوروبر را نگاه کرد:
-چیه، چی شده، کسی طوری شده؟؟
همان موقع در صورتی رنگ شکرپاش در قابلمه افتاد.
قابلمه حالش بد شد. نزدیک بود همه ی شله زردها را بیرون بریزد:
-وااااای، شله زردم حال بهم زن شد!!!!
قاشق چنگال ها و ملاقه با چشم غره به شکرپاش نگاه کردند.
شکرپاش ناراحت شد. سرش را زیر انداخت.
یاد شب قبل افتاد که تا دیر وقت بیدار بود و بازی می کرد.
یاد حرفهای قابلمه افتاد که می گفت: اگه دیر بخوابی فردا صبح دیر بیدار می شوی و آن وقت...
خجالت کشید به صورت دوستانش نگاه کند.
اشک در چشمانش جمع شد و روی صورتش سُر خرد.
دستگیره پارچه ای جلو آمد و او را بغل کرد و گفت:
-دوست عزیزم حالا که به اشتباهت پی بردی قول بده دیگر شب ها زود بخوابی.
شکرپاش گفت:
-قول می دهم، قول می دهم.
قابلمه گفت:
-یکی به داد من برسد!
دستگیره پارچه ای گفت:
-اول باید در شکرپاش را از قابلمه بیرون بیاوریم؛ اما چه طوری؟
یکی از چنگال ها جلو آمد و گفت:
-بسپاریدش به من
همه برایش دست زدند.
او با چنگال هایش در شکرپاش را بیرون آورد. شیر آب هم آن را تمیز کرد.
قابلمه ای که روی آب چکان بود، گفت: -شیرینی شله زردم حله، اونم با من
همه خندیدند.
او زیر شیر آب رفت. بعد هم رو به لیوانک گفت:
-بدو یه پیمانه برنج بیار.
زعفران هم خودش را رساند.
آنها با همکاری هم، مقدار دیگری شله زرد بدون شکر پختند و اضافه کردند.
کاسه ها یکی یکی قطار شدند.
در همین موقع سعید آمد.
همه ساکت شدند.
یک دفعه شکرپاش عطسه کرد.
سعید با تعجب به شکرپاش نگاه کرد:
- عطسه کردی؟
تو حرف می زنی؟
شکر پاش تکانی خورد. همه وسایل آشپزخانه دست به سینه زدند. سرشان را پایین آوردند و گفتند:
-سلام،
بله
+واااااای، همه شما می توانید حرف بزنید!
دوباره یاد حرف مادرش افتاد. اخم هایش را درهم کشید.
-قابلمه گفت چه شده؟ چرا ناراحتی؟
+همه فکر می کنند من هنوز بچه ام.
نمی توانم کارهای بزرگترها را انجام بدهم.
دست نزن
داغه ...
من دیگه شش سااالمه!
ملاقه گفت:
-خب ما کمکت می کنیم تا کاسه ها را پر کنی.
سعید با خوشحالی پرید:
-واقعا؟ این که خیلی خوبه
به همه ثابت می کنم که منم مثل آنها می توانم. من دیگر بزرگ شدم.
آنها کاسه ها را از شله زرد پر کردند.
در همین موقع مادر وارد آشپزخانه شد.
سعید دست به سینه، خم شد. با دست دیگر رو به شله زردها گفت:
-بفرمایید خدمت شما
+باریکلاااا
آفرین پسرم
پسرم داره مرد میشه ها
سعید خندید و چشمکی به وسایل آشپزخانه زد.
آنها هم خندیدند و چشمک زدند.
شکرپاش به خودش قول داد که دیگر شب ها زود بخوابد.
❁ف. خزائیلی «صدرا»
#داستان_کودکانه
#تولد_تا_هفت_سالگی
#شکرپاش
#میوه_ی_دل_من
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
•┈┈┈••✾🍃🌺🍃✾••┈┈┈•
❀ೋ❀💕💕═ ﷽ ═💕💕❀ೋ❀
جهت دسترسی راحت تر به همه ی داستان های کانال میوه ی دل من #داستان_کودکانه را جستجو کنید.
#فهرست_داستانها
1⃣#خرس_کوچولو
(تشویق کودک به میوه خوردن)
2⃣#جایزه_خدا
(عید قربان)
3⃣#ادب
(عید غدیر)
4⃣#دستان_پر_مهر
(عید غدیر)
5⃣#جغد_دانا_و_شیر_مغرور
(هنر حل مسئله با فکر جمعی و ...)
6⃣#جوجه_طلایی
(گوش دادن به حرف پدر و مادر و اجازه گرفتن برای انجام هر کاری)
7⃣#پشمالو_و_توپ_رنگارنگش
(به اشتراک گذاشتن اسباب بازی ها با دوستان و بازی دسته جمعی)
8⃣#جوجه_تیغی_کوچولو
(کنترل خشم و عذرخواهی و ...)
9⃣#شاهزاده_کوچولو
(حضرت رقیه س)
0⃣1⃣#خرگوش_بازیگوش
(تلاش و کار و زحمت و آینده نگری)
1⃣1⃣#شربت_قدرت
(تشویق کودک به خوردن میوه)
2⃣1⃣#برفی_حمام_را_دوست_دارد
(تشویق کودک به حمام کردن و نظافت و پاکیزگی)
3⃣1⃣#نوک_حنا_در_شهر
(دیدن نعمت ها و نیمه ی پر لیوان و شکرگزاری بخاطر اون)
4⃣1⃣#فرشته_ی_کوچولو
(حضرت علی اصغر علیه السلام )
5⃣1⃣#دوست_مهربون
(دوست یابی و مهربانی)
6⃣1⃣#آرزوی_زنجیرک
(اربعین حسینی ع)
7⃣1⃣#فرصت_جبران
(در مورد مسواک زدن و راستگویی)
8⃣1⃣#تبلت_خوابالو
(تشویق کودک به بازی های حرکتی و دوری از گوشی و تبلت و ...)
9⃣1⃣#وروجک
(شکلک درآوردن کار خوبی نیست)
0⃣2⃣#حلما_و_حنانه
(در مورد از پوشک گرفتن)
1⃣2⃣#اگر_مدادرنگی_هایم_غصه_بخورند؟!
(امانت داری)
2⃣2⃣#قایقو_و_جیک_جیکو
(مهارت های رفتاری مختلف)
3⃣2⃣#صندلی_کوچولو
(از پوشک گرفتن)
4⃣2⃣#در_کار_خوب_اول_بود🌹
(یکی از صفات نیکوی پیامبر اسلام(ص)، اول سلام کردن)
5⃣2⃣#چهارگوش_بازیگوش!
(در مورد آسیب های بازی زیاد با گوشی و تبلت)
6⃣2⃣#مهمانی
(در مورد لباس مناسب فصل پوشیدن)
7⃣2⃣#تنهایی_بازی_نکن!
(در مورد تنها بازی کردن کودک)
8⃣2⃣#شام
(صرفه جویی در مصرف آب)
9⃣2⃣#شکرپاش
(در مورد خوابیدن به موقع)
0⃣3⃣#فیل_های_دوقلو
(فداکاری و مهربانی)
1⃣3⃣#گل_قالی
(در مورد بخشش و انفاق)
2⃣3⃣#قارقاری
(در مورد مسخره کردن و عیب جویی)
3⃣3⃣#اگه_گوشی_دستم_نبود!
(مضرات استفاده از تلفن همراه)
4⃣3⃣#دوستان_تیغ_تیغی
(آشنایی با اورژانس)
5⃣3⃣#جوراب_راهراه
(در مورد نظافت و پاکیزگی)
6⃣3⃣#چی_بهتر_است؟
(بهداشت)
7⃣3⃣#ماشین_زرد
(اثرات بد بازی های رایانه ای)
8⃣3⃣#رود_پر_آب
(در مورد همکاری و همدلی)
9⃣3⃣#برادر_من_می_شوی؟
(فرزندآوری)
0⃣4⃣#بچه_آهو
(فداکاری)
1⃣4⃣#شیرین_ترین_عسل
(زندگی زنبور عسل و ...)
2⃣4⃣#پرواز
(خواب دیدن کودک)
3⃣4⃣#راز_مورچه
(در مورد زود قضاوت نکردن و کمک کردن به دیگران)
4⃣4⃣#علی_و_کفشدوزک_ها
(در مورد غذاخوردن کودک)
5⃣4⃣#اجاقی_و_یخچالی
(مسئولیتپذیری و قدردان نعمات بودن)
6⃣4⃣#دوست_مهربان
(شهید سلیمانی عزیز)
7⃣4⃣#فیل_کوچولو
(در مورد عفو و بخشش)
8⃣4⃣#هدیه_عید
(مضرات تک فرزندی)
9⃣4⃣#شکلات_مینا
(در مورد مسواک زدن)
0⃣5⃣#پرچم_های_نورانی
(دهه فجر)
1⃣5⃣#توپ_بافتنی
(تفکر خلاق و سازنده)
2⃣5⃣#شیشه
( در مورد عدم مخفی کاری از والدین)
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
❀ೋ❀💕💕══════💕💕❀ೋ❀