eitaa logo
میوه دل من
6.9هزار دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
3.4هزار ویدیو
25 فایل
بسم الله النور انجام کارهای روزمره والدین در کنار بچه ها بازی های مناسب طبایع مختلف شعر و قصه های کاربردی بازی و خلاقیت و... ویژه کودکان زیر۷سال👶 ارتباط با ما:👈 @Rahnama_Javaher زیر نظر کانال طبیبِ جان: @Javaher_Alhayat
مشاهده در ایتا
دانلود
━━━━━✤✤﷽✤✤━━━━ صندلی کوچولو، یک صندلی سفید و صورتی خوشگل بود. با چشم های اشک آلود گوشه ی اتاق فاطمه نشسته بود. لب هایش آویزان بود! با خودش گفت: «فاطمه منو دوش نداله! اَژَم اِشتفاده نمی تُنه! تَهنام!» مادر فاطمه به طرف اتاق فاطمه رفت. یک راست سراغ صندلی کوچولو رفت. کنار فاطمه گذاشتش. فاطمه نشسته بود گوشه ای از پذیرائی، اخم کرد. از کنار صندلی بلند شد و گفت: «مامان شَندل نه!» انگار از صندلی می ترسید! مادر لبخند زد. دوباره توی اتاق فاطمه رفت. با تمام عروسک هایش برگشت. صندلی کوچولو با خودش گفت: «وااای خِلش کوچکولو! نوک حنائی! هادی! هدی! ببعی! ...سلاام! چِگَد دلم می خواش باهاتون‌‌ باژی‌ کنم!» همگی هورا هورا کنان دست زدند و خندیدند. مادر کنار صندلی و عروسک ها نشست. نوک حنائی را برداشت. نوک نارنجی اش را ناز کرد. روی صندلی نشاندش. کمی منتظر شد. به بقیه ی عروسک ها لبخند زد و گفت: «نوک حنائی‌‌ داره یه کار مهم می‌‌ کنه!» نوک حنائی بعد از مدتی گفت: « آخیش لاحت شدم! میکلوبای بد از توو دلم بیلون اومدن!» مادر گفت:«عِه! آفرین پسر خوب! شما شماره ی دو را انجام دادین‌‌!» یکدفعه ببعی گفت: «بع! بع! نوبت منه! دل منم دَد می تُنه!» نوک حنائی پائین پرید. جای خودش را به ببعی داد و گفت:«تو هم شماله‌‌ دو دالی؟! پی پی؟» ببعی گفت: «آله، آله! زودی باش!» هادی و هدی هم به نوبت روی صندلی کوچولو نشستند. هادی گفت: «حالا ملیض نمی شم!» هدی گفت: «من با میکلوبا دوش نیشتم‌!» بعد از آن همه با خیال راحت مشغول بازی شدند. فاطمه گاهی با عروسکش، ملوس خانم بازی می کرد. گاهی به حرف های عروسک ها و مادرش گوش می کرد. اما نزدیک صندلی نشد. مادر با خودش گفت: «باید فاطمه را از پوشک بگیرم!» بعد با صدای بلند به عروسک ها گفت: «فردا همین موقع، همین جا جمع بشین. دوباره همین بازی را می کنیم! همگی بالا و پائین پریدند‌. جیغ زدند و هورا کشیدند. صندلی به فاطمه فکر می کرد. نگاهش کرد و با خودش گفت: «کاشکی فاطمه هم فَلدا با ما باژی تُنه!» مادر و عروسک ها و صندلی تا چند روز همین بازی را انجام دادند. سر همان ساعت! آخر هفته بود. فاطمه از تنهائی بازی کردن خسته شده بود. ملوس را بغل کرد و به بقیه نزدیک شد. مادر نگاهش کرد و خندید. دستش را گرفت و گفت: «خوش اومدی قند عسلم!» فاطمه دامن صورتی چین دارش را با دست کوچک سفیدش بالا گرفت. به مادرش نگاه کرد. کمی می ترسید. روی صندلی نشست. مادر گفت: «آفرین دختر گلم» و یک برچسب ستاره روی دست توپولویش زد. فاطمه داد زد و گفت: «هولااا! مَنونم‌‌! مَنونم!» بعد از چند روز مادر صندلی را توی دستشوئی گذاشت. فاطمه گریه کرد و گفت: «شَندلِ منه‌‌! دَشولی‌‌ نه!» مادر گفت: «الان صندلی فقط مال شماست، به شرط اینکه توی دستشوئی بری اون هم بدون پوشکت!» فاطمه خندید و گفت: «بااااشه!» با کمک مامان پوشکش را از خودش جدا کرد. تند و فرز توی دستشوئی رفت. روی صندلی اش نشست. وقتی کارش تمام شد، مادر برایش یک برچسب بزرگ روی در دستشوئی زد. بعد بغلش کرد تا از توی کیسه ی جایزه ها یک اسباب بازی خوشگل بردارد. کیسه ی اسباب بازی یک کیسه ی رنگی رنگی بود. پر از جایزه های کوچولو، اما جدید و براق. کیسه با دسته ی بندیش به آقای گیره روی دیوار دستشوئی آویزان بود. حالا دیگر صندلی تنها و غمگین نبود. فاطمه هم از دوست جدیدش صندلی، نمی ترسید و مهم تر از همه اینکه، فاطمه دیگر پوشک نمی پوشید! ❁بتول محمدی«رئوف» ╭┅──🏴—🏴—🏴——┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅──🏴—🏴—🏴——┅╯ ━━━━━✤✦✤✦✤━━━━
❀ೋ❀💕💕═ ﷽ ═💕💕❀ೋ❀ جهت دسترسی راحت تر به همه ی داستان های کانال میوه ی دل من را جستجو کنید. 1⃣ (تشویق کودک به میوه خوردن) 2⃣ (عید قربان) 3⃣ (عید غدیر) 4⃣ (عید غدیر) 5⃣ (هنر حل مسئله با فکر جمعی و ...) 6⃣ (گوش دادن به حرف پدر و مادر و اجازه گرفتن برای انجام هر کاری) 7⃣ (به اشتراک گذاشتن اسباب بازی ها با دوستان و بازی دسته جمعی) 8⃣ (کنترل خشم و عذرخواهی و ...) 9⃣ (حضرت رقیه س) 0⃣1⃣ (تلاش و کار و زحمت و آینده نگری) 1⃣1⃣ (تشویق کودک به خوردن میوه) 2⃣1⃣ (تشویق کودک به حمام کردن و نظافت و پاکیزگی) 3⃣1⃣ (دیدن نعمت ها و نیمه ی پر لیوان و شکرگزاری بخاطر اون) 4⃣1⃣ (حضرت علی اصغر علیه السلام ) 5⃣1⃣ (دوست یابی و مهربانی) 6⃣1⃣ (اربعین حسینی ع) 7⃣1⃣ (در مورد مسواک زدن و راستگویی) 8⃣1⃣ (تشویق کودک به بازی های حرکتی و دوری از گوشی و تبلت و ...) 9⃣1⃣ (شکلک درآوردن کار خوبی نیست) 0⃣2⃣ (در مورد از پوشک گرفتن) 1⃣2⃣؟! (امانت داری) 2⃣2⃣ (مهارت های رفتاری مختلف) 3⃣2⃣ (از پوشک گرفتن) 4⃣2⃣🌹 (یکی از صفات نیکوی پیامبر اسلام(ص)، اول سلام کردن) 5⃣2⃣! (در مورد آسیب های بازی زیاد با گوشی و تبلت) 6⃣2⃣ (در مورد لباس مناسب فصل پوشیدن) 7⃣2⃣! (در مورد تنها بازی کردن کودک) 8⃣2⃣ (صرفه جویی در مصرف آب) 9⃣2⃣ (در مورد خوابیدن به موقع) 0⃣3⃣ (فداکاری و مهربانی) 1⃣3⃣ (در مورد بخشش و انفاق) 2⃣3⃣ (در مورد مسخره کردن و عیب جویی) 3⃣3⃣! (مضرات استفاده از تلفن همراه) 4⃣3⃣ (آشنایی با اورژانس) 5⃣3⃣ (در مورد نظافت و پاکیزگی) 6⃣3⃣؟ (بهداشت) 7⃣3⃣ (اثرات بد بازی های رایانه ای) 8⃣3⃣ (در مورد همکاری و همدلی) 9⃣3⃣؟ (فرزندآوری) 0⃣4⃣ (فداکاری) 1⃣4⃣ (زندگی زنبور عسل و ...) 2⃣4⃣ (خواب دیدن کودک) 3⃣4⃣ (در مورد زود قضاوت نکردن و کمک کردن به دیگران) 4⃣4⃣ (در مورد غذاخوردن کودک) 5⃣4⃣ (مسئولیت‌پذیری و قدردان نعمات بودن) 6⃣4⃣ (شهید سلیمانی عزیز) 7⃣4⃣ (در مورد عفو و بخشش) 8⃣4⃣ (مضرات تک فرزندی) 9⃣4⃣ (در مورد مسواک زدن) 0⃣5⃣ (دهه فجر) 1⃣5⃣ (تفکر خلاق و سازنده) 2⃣5⃣ ( در مورد عدم مخفی کاری از والدین) ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯ ❀ೋ❀💕💕══════💕💕❀ೋ❀