eitaa logo
نردبان فقاهت
5.5هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
50 ویدیو
93 فایل
رضاحسینی ارتباط با ادمین @Rezahosseini7575 انتشار مطالب حوزوی، دروس خارج فقها، ادبیات، اصول، فقه
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ ؟ (39) ✔️ دلیل دیگرِ موافقینِ مکلّف‌بودن کفار به فروع، عقل است. 🔸 دلیل عقلی اوّل: استدلال فرموده‌اند به وجودِ مقتضی در تکلیفِ کفّار و عدمِ مانع. اگر معتقد به مبنای عدلیه باشیم و احکام را تابع مصالح و مفاسد واقعیه بدانیم، می‌گوییم که فرقی بین مسلم و کافر نیست. اگر معتقد به مبنای اشاعره باشیم و احکام را تابع مصالح و مفاسد واقعیه ندانیم، باز هم اطلاقات ادله در تکالیف، شامل جمیع انسان‌ها می‌شود. لذا مقتضی موجود است. 🔹 مانع هم مفقود است، زیرا کفر مانع متوجه‌شدنِ تکلیف (و وجوب) نمی‌شود. نهایتاً عبادتِ کافی قبول نیست، به جهت نداشتنِ قصد قربت. (ولی بر او واجب است) @Nardebane_feghahat
✳️ ؟ (40) ✔️ دلیل دیگرِ موافقینِ مکلّف‌بودن کفار به فروع، عقل است. 🔹 دلیل عقلی دوم: ما با دو گونه کفّار مواجهیم: کافری که بزرگ‌ترین جنایات را علیه مسلمانان انجام داده و کافری که حتی کمک به مسلمین نیز نموده یا پایه‌های دین را هم تقویت کرده. 🔸 اگر بگوییم کافر مطلقاً مکلف به فروع نیست، لازمه‌اش «تسویه بین کافر حربی و کافر غیر حربی» است، و هذا باطلٌ. @Nardebane_feghahat
نردبان فقاهت
✳️ #آیا_کفار_در_فروع_هم_مکلف_هستند؟ (39) ✔️ دلیل دیگرِ موافقینِ مکلّف‌بودن کفار به فروع، عقل است.
✳️ ؟ (41) 🔸 اما بزرگانی که قائل به عدم تکلیفِ کفّار به فروع هستند، معتقدند که مقتضی برای چنین تکلیفی وجود ندارد، زیرا هرچند اطلاق و عموم برای تکالیف وجود دارد، ولی به آیات و ادله‌ای که اختصاص به مؤمنین دارد (همان‌طور که اکثر آیات چنین است) تقیید و تخصیص خورده است. @Nardebane_feghahat
✳️ ؟ (42) ✔️ پاسخ مرحوم شیخ مرتضی حائری به صاحب حدائق 🔸...و قوله تعالى «مٰا سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ قٰالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ وَ لَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِينَ وَ كُنّٰا نَخُوضُ مَعَ الْخٰائِضِينَ وَ كُنّٰا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ»... 🔹...إلى غير ذلك من الآيات القرآنية ممّا يوجب القطع بأنّهم مسؤلون عن الفروع كما أنّهم مسؤلون عن الإيمان بالأصول. 🔸 و بعد ما ذكر فلا وقع لإيراد صاحب الحدائق بأنّ بعض الآيات الواردة في مقام التّكليف خاصّ بالمؤمنين، مثل قوله تعالى يٰا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصٰاصُ فِي الْقَتْلىٰ و قوله تعال يٰا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيٰامُ كَمٰا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ. الآية و قوله تعالى يٰا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذٰا نُودِيَ لِلصَّلٰاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ. الآية و حينئذ يقيّد إطلاق سائر الآيات بذلك لوحدة الحكم قطعاً. 🔹 فإنّه قد اتّضح أوّلاً: أنّ بعض الآيات صريح في كونهم مسؤولين عن الفروع كما تقدّم. و ثانياً: أنّ الظّهور في التقيّد بالإيمان من حيث الوجوب ممنوع، بل لعلّ ذلك‌ من حيث إنّه لا يصحّ إلّا منهم أو من جهة عدم صلاحيّة الانبعاث إلى الفروع فيهم مع فرض عدم إيمانهم بالأصول. 📚 صلاة الجمعة، الشيخ مرتضى الحائري ج1 ص316 و 317 @Nardebane_feghahat
✳️ ؟ (43) 🔸 (الأول:) في أن الكافر هل هو مكلّف بالفروع كما انه مكلّف بالأصول أم لا، المشهور بين أصحابنا ان الإسلام و الايمان ليسا شرطاً في التكليف، بل الكفار و المخالفون مكلّفون بالفروع كتكليفهم بالأصول. بل قيل ان الظاهر من عبارة كثير من الأصحاب الإجماع على ذلك، بل كونه من ضروريات مذهب الإمامية لأنهم يعبرون بلفظ «عندنا» أو «عند علمائنا» الظاهرة في كونه كذلك عند الإمامية جميعاً. 🔹 و حكى الخلاف لبعض المحدثين كالكاشاني و الأمين الأسترابادي و صاحب الحدائق و سبقهم على ذلك الأردبيلي و صاحبي المدارك و الذخيرة من التأمل و الاشكال في دليل المسألة دون موافقتهم في الحكم. 🔸 و الأقوى ما عليه المشهور، و ذلك بالأدلة الأربعة، فمن الكتاب الكريم جميع آيات الأحكام العامة الشاملة لجميع الناس و المكلفين من غير اختصاص منها بخصوص المسلمين أو المؤمنين، و ذلك مثل قوله‌ تعالى «يٰا أَيُّهَا النّٰاسُ اعْبُدُوا و لِلّٰهِ عَلَى النّٰاسِ حِجُّ الْبَيْتِ» و «مَنْ يَعْمَلْ مِثْقٰالَ ذَرَّةٍ» و «وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ» «من قتل نفسا فَجَزٰاؤُهُ جَهَنَّمُ»، و نظائرها و هي كثيرة، و ما ورد في عقاب الكفار بترك الفروع مثل قوله تعالى «مٰا سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ قٰالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ»، و قوله تعالى «وَ وَيْلٌ لِلْمُشْرِكِينَ الَّذِينَ لٰا يُؤْتُونَ الزَّكٰاةَ»، و نحوهما و هي أيضاً كثيرة. 📚 مصباح الهدى في شرح العروة الوثقى، الآملي، الشيخ محمد تقى ج9 ص311 و 312 @Nardebane_feghahat
✳️ ؟ (44) 🔹 برخی از «مخالفین تکلیفِ کفار به فروع» از استدلال به این آیه چنین پاسخ داده‌اند که: احتمال دارد این آیه در مورد مسلمانان فاسق باشد (نه کفار) زیرا خداوند فرموده: «عَنِ الْمُجْرِمِینَ» (نه عن الکافرین) 🔸 مضافاً بر آنکه سؤال از حالِ کفار با عبارت «ما سَلَکَکُمْ فِی سَقَرَ» لغو و بیهوده است، زیرا ورود کفار به دوزخ مستبعد و مورد تعجب نیست، لذا از عبارتِ مذکور مشخص می‌شود که مخاطب، مسلمانان مجرمی هستند که متصف به صفات چهارگانه در آیه مبارکه هستند: ✔️ قوله تعالى في سورة المدّثر (آية 43) (ما سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ قالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ و لَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِينَ) و فيه: انّ هذه الآية لعلَّها واردة في فساق المسلمين لا الكفّار كما يدلّ عليه قوله تعالى (عَنِ الْمُجْرِمِينَ) و لم يقل (عن الكافرين) مضافاً إلى أنّ السؤال عن حال الكفّار بقوله (ما سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ) لغو لأنّ ورود الكفار في سقر ليس بمستبعد و مورد تعجّب. فيعلم منه انّ المخاطب هم المجرمون من المسلمين المتّصفين بالصّفات الأربعة المذكورة في الآية الشريفة. 📚 براهين الحج للفقهاء والحجج، المدني الكاشاني ج1 ص214 @Nardebane_feghahat
✳️ ؟ (45) ✔️ مرحوم خویی(ره) نیز از فقهایی است که تکلیفِ کفّار به فروع را قبول ندارد. ایشان در جواب از استدلال مثبتین به این آیه چنین می‌فرماید: 🔹 الجواب عن الآيات الخاصّة: أمّا عن الآية الأُولى‌ فالمراد من قوله تعالى‌ «قََالُوا لَمْ نَكُ مِنَ اَلْمُصَلِّينَ وَ لَمْ نَكُ نُطْعِمُ اَلْمِسْكِينَ» أنّهم لم يكونوا من المسلمين؛ لكنّه لم يصرّح بذلك بل عبّر عن الإسلام بالصلاة والزكاة. و المعنى: لم نكن من المسلمين حتى ندخل في جماعتهم فنكون من المصلّين و من المطعمين للمسكين، أي: المزكّين. @Nardebane_feghahat
✳️ (1) | مهدی تدینی 🔹 در نگاه اول همه‌چیز آسان به نظر می‌رسد... جنگ را می‌گویم؛ به ویژه وقتی خوشی و غرور باعث می‌شود مردم نیز رنج و بیهودگی جنگ را فراموش کنند و دل به مارس، خدای جنگ، ببندند. هراکلیتوس، در روزگار باستان گفته بود «جنگ پدر همه‌چیز است». نوادگان جنگ‌پرست او حتی در قرن بیستم دست از تقدیس و پرستش جنگ نمی‌کشیدند. هراکلیتوس گفته بود: ▪️جنگ پدر همه‌چیز است، پادشاه همه‌چیز است. جنگ کسانی را به خدایان و دیگران را به انسان‌ها بدل می‌کند؛ کسانی را به بردگان و دیگران را به آزادان بدل می‌کند.▪️ 🔸 چه رازی در نهان دارد این رگبار فولاد که بخشی از اهل‌قلم و روشنفکران را در قرن بیستم شیفتۀ رنگ خونین خود کرده بود؟! این ارکستر مرگ‌پرستانه زمانی کامل می‌شد که نظامی‌گرایان و جنگ‌پرستان کنار هم جمع می‌شدند و ضیافت خون برپا می‌کردند. به پیش گوشت‌های دم توپ! به پیش خون‌های بی‌بها! به پیش جسدهای قهرمان! به پیش، به کام مرگ بتازید! 🔹 اما در زمانی که نظامی‌گرایان به فشنگ می‌اندیشیدند، جان انسان‌ها را شلغم نجات داد. زمستان ۱۹۱۶ و ۱۹۱۷ را می‌گویم (برابر با ۱۲۹۵ شمسی)، وقتی شعلۀ جنگ جهانی اول عالم را گرفته بود. شکم‌ها خالی بود و خشاب‌ها پر. جای نان گلوله بر شکم می‌نشست و زمانه سُرب داغ و رگ‌های تُرد را در صفحۀ سیاهی از تاریخ به هم رسانده بود. 🔸 پیش از هر چیز بگویم که هر نظاره‌گر منصفی می‌پذیرد قدرت آلمان در جنگ جهانی اول خیره‌کننده بود. برخلاف تصور عمومی که گمان می‌شود هیتلری آمد و آلمان را ناگهان قدرتمند کرد، ۱۹۱۴، وقتی هیتلر جوانکی آس‌وپاس و آسمان‌جل بود، قدرت آلمان شگفت‌انگیز بود. آلمان با یک دست در غرب با فرانسه و بریتانیا می‌جنگید و با دست دیگر در شرق با روسیه و ایتالیا و رومانی؛ جور متحدان ضعیفش را هم می‌کشید. در جبهۀ شرقی برتری آلمان بر روسیه تحقیرکننده بود. اما این هیولای صنعتی‌شده و نظامی‌گرا با ژنرال‌های آهنینش، ضعف‌های بزرگی هم داشت که بیشتر در توهمات و خوش‌خیالی‌های نظامی‌گرایان ریشه داشت. 🔹 فرماندهان هر چه در میدان نبرد می‌درخشیدند، با توهمات خردستیزانۀ خویش آتش به خرمن جوانان و سرنوشت آلمان می‌زدند. ستاد فرماندهی عالی ارتش عنان امپراتوری بزرگ آلمان را به دست گرفته بود و ارابۀ سرنوشت مردم را چهارنعل به باتلاق می‌راند. یکی از بزرگ‌ترین ضعف‌های آلمان تأمین خوراک مردم بود و در این نوشتار به این مسئله می‌پردازیم. @Nardebane_feghahat
✳️ (2) | مهدی تدینی ◾️آلمان پیش از جنگ حدود یک‌سوم مواد غذایی خود را وارد می‌کرد. ده درصد غلات نان، پنجاه درصد محصولات لبنی، سی‌وپنج درصد تخم‌مرغ و کم‌وبیش همۀ چربی‌های نباتی را وارد می‌کرد. افزون بر این، روسیه با صادرات بیش از چهار میلیون تن خوراک کنسانتره، کل نیاز دامداری آلمان را تأمین می‌کرد. به رغم این وابستگی به واردات مواد غذایی، آلمان بدون تدارکات و ذخیره‌سازی لازم وارد جنگ شد. چرا؟ نخست به این دلیل که نظامیان رهبران سیاسی را متقاعد کرده بودند آلمان در جنگی ضربتی در عرض چندماه پیروز می‌شود و برای جنگی چندماهه نیازی به ذخیره‌سازی نیست. اما پس از چند ماه طرح‌های نظامی آلمان به نتیجۀ دلخواه نرسید. در غرب و شرق پیشروی‌های زیادی انجام شد، اما سرنوشت جنگ مشخص نشده بود؛ جنگ فرسایشی شد و این بدترین اتفاق برای آلمان بود. زیرا بریتانیا با کمک سایر متفقین می‌توانست آلمان را «حصر» کند و اجازه ندهد مواد غذایی به این کشور برسد. آلمان امید داشت از معدود کشورهای بی‌طرف مواد غذایی وارد کند، اما این منابع هم یکی یکی خشکید. 🔘 همه‌چیز به شکل تراژیکی پیش می‌رفت. مردانی که باید روی زمین کار می‌کردند، رفته بودند جبهه؛ حیوانات بارکش را ارتش برای جبهه برده بود؛ نیتراتی که تولید می‌شد و برای کود شیمیایی ضروری بود، می‌رفت برای ساخت مهمات؛ بارندگی زیاد محصول سیب‌زمینی را خراب کرد... نتیجه این شد که زمستان 1915ـ1916 غذا جیره‌بندی شد، میانگین مصرف سرانه به 60 درصد دو سال پیش کاهش یافت. هر مصرف‌کننده روزی فقط 200 گرم آرد دریافت می‌کرد. زمستان ۱۹۱۶ـ۱۹۱۷ وضعیت تغذیه در آلمان فاجعه‌بار شده بود. سیب‌زمینی نایاب شد و شلغم جایگزینش شد، به همین دلیل این زمستان به «زمستان شلغم» معروف شد. سهمیۀ روزانۀ نان برای هر فرد به ۱۷۰ گرم کاهش یافت. میانگین سهمیۀ کالری روزانه برای مصرف‌کنندۀ عادی به ۱.۲۰۰ کالری کاهش یافت (میانگین مصرف بزرگسالان در زمان پیش از جنگ ۳.۰۰۰ کالری بود). جیرۀ نان همچنان کاهش می‌یافت و در تابستان ۱۹۱۸ به روزانه ۱۶۰ گرم رسید. تغذیۀ نامناسب آسیب شدیدی به سلامت مردم زد. بدن‌های ضعیف‌شده پیوسته در برابر بیماری‌ها آسیب‌پذیرتر می‌شدند و این پیامد مهلکی داشت. هزاران نفر در پی ذات‌‌الریه یا سل جان باختند. اما امواج مرگ تازه سال بعد فرارسید! در ۱۹۱۸ آنفلوآنزای اسپانیایی نفس جهان (و از جمله آلمان) را گرفت. وزارت سلامت آلمان در یادداشتی در دسامبر ۱۹۱۸ شمار قربانیان سوءتغذیه را حدود ۷۶۳.۰۰۰ نفر اعلام کرد. محض یادآوری بگویم، تعداد غیرنظامیان آلمانی که در جنگ جهانی اول در پی گرسنگی مردند، بیشتر از غیرنظامیانی بود که در جنگ جهانی دوم در بمباران‌های متفقین جان باختند (حدود ۴۰۰.۰۰۰ کشته). کمبود مواد غذایی علاوه بر اینکه رنج‌های فراوانی برای مردم داشت، شکافی عمیق نیز در جامعه پدید آورد. در حالی که در شهرها صف‌هایی بی‌پایان در برابر مغازه‌های خاروبارفروشی تشکیل می‌شد و مردم ساعت‌ها معطل می‌شدند تا چند تخم‌مرغ و کمی گوشت بگیرند، دیگرانی هم بودند که هیچ کمبودی نداشتند. همین رنج‌ها و ضعف‌ها زانوان آلمان ستبر را سست کرد... @Nardebane_feghahat
✔️ بیانات مقام معظم رهبری در دیدار اعضای گروه ویژه و گروه معارف اسلامی صدای جمهوری اسلامی ایران‌ ۱۳۷۰/۱۲/۱۳ 🔹 یادم هست که چند سال قبل درباره‌ی مرحوم شیخ آقا بزرگ با آقای حاج آقا موسی زنجانی مصاحبه کرده بودند. ایشان خبره‌ی این کار است؛ اصلاً فن رجال و علم تراجم در دست اوست؛ اما حالا که با آقایانِ برنامه‌ی «سیمای فرزانگان» روبه‌رو شده، قضیه‌ای مربوط به شیخ آقا بزرگ یادش آمده که مثلاً از شط دجله در سامرا عبور میکرد و کتاب‌هایش افتاد و...؛ طرح این طور قضایا هیچ لزومی ندارد. آقای شبیری زنجانی واقعاً استاد بزرگ و یکی از محققان بنام حوزه است؛ آن وقت با طرح مستقیم این‌گونه مطالب از ایشان، این مرد را در حد این گفتارِ بی‌اهمیت پایین آوردند. حرفهای ایشان را بشنوید و نکاتی را که ایشان می‌داند و واقعاً هیچ‌کس نمی‌داند - نکاتی هست که این آقای زنجانی در رجال میفهمد و آدم میتواند بگوید که لااقل در این زمان احدی غیر از او نمی‌داند و مخصوصِ خودِ ایشان است - جمع کنید و گوینده‌‌ای هم با صدای خوب همانها را بیان کند؛ بنابراین مستقیماً از صدای آقایان استفاده نشود. یا مثلاً آقای استادی، استادِ در همین تراجم است. من دیدم که ایشان داشتند راجع به این خانواده‌ی مسجدشاهیهای اصفهان و این آقا نجفی - که خانواده‌ی مفصلِ عریقی هستند و همین‌طور از چند طرف ده شعبه پیدا میکنند - شرح کاملی میدادند. یک آدم رجالی، در مقام بیان علم رجال، این مطالب مفصل را میگوید. هنر آقای استادی این است که این چیزها را بلد است و به یادش میماند و بدون مراجعه به کتاب میتواند اینها را بگوید. واقعاً اگر آدم بخواهد اینها را بگوید، باید چه‌قدر مطالعه کند؛ ولی ایشان همه را حاضر است؛ اما این مربوط به برنامه‌ی شما نیست. شما باید اینها را بگیرید، آن زوایدش را حذف کنید و لبّ مطلب را در برنامه بیاورید؛ تا اگر انسان گوش میکند، استفاده کند. @Nardebane_feghahat
✔️ آیت الله مشکینی(ره): 🔸 موجودات عالم دارای چند رقم حیات و زندگی هستند: ۱. حیات اضعف ۲. حیات ضعیف ۳. حیات قوی ۴. حیات اقویٰ 🔹 حیات اضعف آن حیات و زندگی است که زمین و خاک دارند. نه نبات است و نه حیوان. این حیات به تناسب خود نیز ممات هم دارد. این نوع حیات در قرآن آمده است که خود زمین هم نوعی از حیات را دارد. 🔸 حیات ضعیف حیاتی است که در نباتات وجود دارد. روییدنی‌ها حیاتی نباتی دارند. رشد می‌کنند، نمو می کند و حرکت می‌کند، روح تکامل دارد. بی‌تردید همه گیاهان و همه درختان حیات دارند. زندگی نباتی بالاتر از حیات زمین است. 🔹 قسم سوم حیات عبارت است از حیات قوی. این حیات حیوانات است. حیوان موجود زنده و دارای حیات است. در دنیا جمادات، نبادات و حیوانات وجود دارد اما در عالم آخرت همه موجودات حیوان هستند. همان حیات حیوانی را نیز انسان دارد. 🔸 قسم چهارم حیات، حیات اقویٰ است که آن عبارت است از حیات روح انسان است. حیات بدن به این است که روح در آن هبوط کرده باشد. اما حیات روح غیر از حیات بدن است. همه حیاتها از بین می‌روند و می‌میرند، اما آن حیاتی که مرگ ندارد و انسان را خلیفة الله می‌کند، حیات روح و روان انسان است. کسی که معارف الهی را درک کرده و اخلاق رذیله را از خود دور کرده و زشتی های کردار را کنار گذاشته است، این روح حیات و زندگی دارد. @Nardebane_feghahat
✔️ درس خارج فقه آیت الله سید احمد 1393/11/13 🔸...سفر از مسجد الحرام به مسجد الاقصی را «اسراء» می‌گویند و سفر به آسمان را «معراج» می‌گویند. مجموعه احادیث اسراء و معراج {اگر جمع‌آوری شود} کتاب خوبی می‌شود. خیلی در آن مطالب هست. خیلی فضائل و مطالب جالب دارد. @Nardebane_feghahat