[نگاه ِ تو]
🍃🍃🍃🍃🍃 خبر از عیش ندارد که ندارد یاری دل نخوانند که صیدش نکند دلداری
اولین بار است دارم به صورت رسمی از شما مینویسم. برای همین است که هول کردهام. مدام مینویسم و پاک میکنم. چیزی مثل یک آونگ در سرم دنگ دنگ میکند و این جمله را میکوبد به دلم که تو را چه به نوشتن از او!
جملهاش زهری دارد که تلخیاش، دلم را میگزد.
آونگ را درمیآورم و پرت میکنم به یک جای خیلی دور. میخواهم راحت برایتان بنویسم. میخواهم بگویم من شما را آن روز شناختم که توانستم ساده و بیهیچ آداب و تکلف، رو به قبله بایستم دستم را روی قلبم بگذارم و از اعماق وجودم بگویم السلام علیک ایها الامام الحاضر. اصلا اینجوری صدا کردنتان قند در دلم آب میکند. امام حاضر.
نمیدانم کمکاری از کجا بوده است آقا جان اما راستش ما گاهی با امام حسین، با امام علی، با امام رضا، ... احساس قرابت بیشتری میکنیم تا با شما. چون از کودکی خیلی تصویر شیرین از لحظههای ناب زندگی پدرانتان برایمان گفتهاند اما به شما که رسیده، به اشتباه، بیشتر، غم و غصه سرگردانی در بیابانها را تحویلمان دادهاند. راستش آنقدر که به ما گفتهاند برای آرامش قلب شما دعا کنیم گاهی باور کردهایم که خدای نکرده ما برای خودمان خیلی آدم هستیم و زبانم لال، شما محتاج به ما هستید! به ما نگفتهاند که اصلا آرامش قلب تمام آدمها دست شماست. نگفتهاند که اصلا همینکه ما وجود داریم به خاطر وجود مبارک شماست.
اصلا چه فرقی دارد شما کجا باشید. همینکه هستید خیلی خیلی خیلی خوب است. همینکه دلمان قرص است امام داریم یعنی غرق در نعمتیم. خدا میداند که چقدر دوست دارم تا قبل از مرگ، ببینمتان؛ ولو به اندازه یک چشم برهم زدن؛ اما من ندیده هم عاشقتان هستم. یک عاشق پر و پا قرص. میشود امشب که شب تولدتان است و زمین و آسمان غرق در شادیست، با محبت نگاهمان کنی و دل ما را برای خودت صید کنی امام حاضرم؟...
#دلنوشته
#امام_حاضرم
#نیمه_شعبان
#@mahfelmag
@Negahe_To
بچه که بودم، پای منبرها زیاد عبارت رزق لایحتسب را میشنیدم. آن وقتها فکر میکردم این حتما باید یک چیز عجیب و غریب باشد که به راحتی هم نصیب آدمیزاد نمیشود. بزرگتر که شدم فهمیدم رزق لایحتسب میتواند خیلی چیزها باشد؛ مثلا میتواند قرار گرفتن یک آدم، یک رفیق، یک همراه سر راه زندگیات باشد که اصلا فکرش را هم نمیکردی؛ میتواند رسیدن غذایی باشد از جایی که انتظارش را نداشتی؛ میتواند وصل شدن سیم دلت باشد در جایی که برایش آماده نبودی.
من امشب، نمیدانم به دعای کدام انسان عزیز، باز هم طعم شیرین این رزق را چشیدم. آنقدر حلاوتش در جانم دویده است که بعید میدانم تا سحر، خواب به چشمم بیاید.
بدون هیچ برنامه قبلی، امشب، یک ماراتن دو ساعت و نیمه برای احیای نیمه شعبان برگزار کردیم. در یک جمع حدود بیست نفره، دعوت شدیم به کنار هم مناجات خواندن، کتاب خواندن، نهجالبلاغه خواندن و اشک ریختن؛ و من کنار دوستانی که تابحال ندیدمشان اما عجیب در کنارشان احساس آشنایی دیرینه دارم، پُر شدم از شَعَف.
🌱 زندگیتان سرشار از رزقهای لایحتسب😍
و بهترین عیدیها نصیب دلهای قشنگتان🌹
#روایت_زندگی
#رزق_لایحتسب
#امام_حاضرم
#نیمه_شعبان
#ماراتن_دوستداشتنی
@Negahe_To
امروز را گذاشتهام برای سر و سامان دادن به گلدانها که یکی از شیرینترین کارهای دنیا برای من است. بعد از عوض کردن خاک و گلدان، تا چند روزی گلها بیحال میشوند. مثل هر آدمی که طول میکشد تا با شرایط جدیدش انس بگیرد. کلا تغییر سخت است، هر جنس تغییری و برای هر موجود زندهای. اینها را که میبینم سعی میکنم از تغییرات ارادی و غیرارادی زندگیام کمتر بترسم. شاید همان تغییری که از آن گریزان هستم، قرار است یک محل جدید و بهتر برای رشد کردن برایم فراهم کند مثل گلدانهای جدید برای این گلهای دوستداشتنی خانهام.
#روایت_زندگی
#درسهایی_از_گیاهان
@Negahe_To
همه آدمها چه بدانند و چه ندانند نیاز دارند به یک کنج دوستداشتنی که آنجا خود خودشان باشند، بیهیچ نگرانی، راحت و به دور از هیاهوی بیرون.
مهم نیست این کنج، بزرگ باشد یا کوچک، توی یک اتاق مستقل باشد یا وسط سالن پذیرایی، پنجره داشته باشد یا نداشته باشد، توی یک خانه ویلایی چند صد متری باشد یا یک گوشه یک متری از یک خانه پنجاه متری. مهم این است که آن کنج را خودشان جوری بسازند که دوستش دارند. جوری که در طول شبانهروز مشتاق باشند به نشستن در آنجا. جوری که به آنجا پناه بیاورند از خستگیها و ناامیدیهایشان. جوری که دیدن آن کنج، لبخند بیاورد به لبشان، حتی وقتی از غصه لبریز شدهاند.
منتظر نباشید کسی برایتان اینجا را بسازد. این کنج دوستداشتنی را فقط باید خودتان برپا کنید. بسازید و بعد ببینید که روزنههای عشق و امید از همین کنج به زندگیتان میتابد.
اینجا کنج دوستداشتنی من است. پنج ماه بود نتوانسته بودم بروم سراغش و سر و سامانش بدهم. امروز توانستم و دوباره ساختمش.
بیصبرانه، مشتاق و منتظر هستم برای اینکه زودتر کنجهای دوستداشتنیتان را بسازید و البته عکسهایش را هم حتما برایم بفرستید😍
#روایت_زندگی
#کنج_دوستداشتنی
#شببو
@Negahe_To
Reza Bahram - Atash.mp3
3.67M
من پریشان شده موی پریشان توام
کفر اگر نیست بگویم که مسلمان توام
من گرفتار تو و موی سیاه تو شدم
منِ سرکش به خدا رام و به راه تو شدم
وایِ من هر نفست معجزهای تازه کند
عشق آمد که مرا با تو هم اندازه کند
من که آتش شدهام، بَه که تو دریا داری
بیسبب نیست که در ساحل من جا داری
ماه کامل شدهای چشم حسودانت کور
آنچه خوبان همه دارند تو یک جا داری
لحن زیبای تو و چشم سیاهت ای وای دلربایی و دل آرام و نگاهت ای وای
#صبح_شد_خیر_است
#موسیقی_دلنشین
#رضا_بهرام
@Negahe_To
9.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سپاهان یک گل زده است و آنقدر بخاطرش ذوق زده شدهاند که بلافاصله توی حیاط مسجد، با یک لنگه دمپایی پلاستیکی شروع کردند فوتبال بازی کردن. قبل از شنیدن خبر گل زدن سپاهان، همهشان کز کرده بودند گوشه ایوان حیاط.
🌱 چه میکند شوق و امید با آدمیزاد!
#روایت_زندگی
@Negahe_To
وقتی شکوفه میزنی تازه به چشم میآیی. در طول چند ماه قبلش که داشتی آرام آرام آماده میشدی برای جوانه زدن و کلنجار میرفتی برای رشد کردن، به چشم هیچکس نمیآمدی. در نگاه رهگذران، هیچ فرقی با بقیه چوب خشکهای دنیا نداشتی و کسی خبر از غوغای درونت نداشت. همان روزها که مدام ناامید میشدی که من نمیتوانم از دل این چوب خشک و سخت گذر کنم. همان روزها که خیلیها با بیتفاوتی نگاهت کردند و با تمسخر از کنارت عبور کردند؛ در حالی که تو روزها و شبهای متمادی در حال تلاش برای جوانه زدن بودی.
شکوفه زدن کار خیلی سختی است؛ اما سختیاش را هیچکس نمیبیند. وقتی شکوفه میزنی تازه به چشم میآیی.
#دلنوشته
#شکوفه
#لذت_عکاسی
@Negahe_To
دلم میخواست میتوانستم عطر دلانگیز این شببوها را بریزم در جان همه آنهایی که تلخی یک غمی دارد دلشان را خراش میدهد🌱
🍃 دلت بیغم رفیق
#دلنوشته
#شببو
#لذت_عکاسی
@Negahe_To
در روزها و شبهایی که سرعت زندگی آدمها روی دور بسیار تند تنظیم شده است، تجربه چهار ساعت و نیم همراهی در یک جمع صد نفره از اهالی دوستداشتنی دنیای کتاب، چیزی شبیه معجزه است. امشب با تمام خستگیهایمان، چهار ساعت و نیم کنار هم ماندیم؛ کتاب خواندیم، مناجات شنیدیم، جایزه گرفتیم و از ته دل خندیدیم.
قطعا یکی از زیباییهای ماندگار این شبهایم، این شبهای آخر سال ۱۴۰۱، ماراتن خاطرهانگیز امشب خواهد بود. از آقای سیبویه عزیز برای همراهی فوقالعادهشان صمیمانه سپاسگزارم.
🌱 عمر این حلقههای کتابخوانی و ماراتنهای دوستداشتنیاش دراز باد!
#ماراتن_بهیادماندنی
#حلقه_کتابخوانی_مبنا
@Negahe_To
هدایت شده از گاه نوشتههایم
#کوتاه_نوشت
.نقطه.سرخط.
کاش بتوانم بر سر تمام قصورها و کوتاهیهایی که در ۱۴۰۱ مرتکب شدم نقطه بگذارم حتی به سرخط بروم، تا در ۱۴۰۲ پیشان را نگیرم.
الاهی آمین
#گاه_نوشتههای_یک_مثلا_نویسنده
#gahnevis