eitaa logo
[نگاه ِ تو]
278 دنبال‌کننده
437 عکس
43 ویدیو
2 فایل
‌ من، بی نام ِ تو‌ حتی یک لحظه‌ احتمال ندارم. چشمان تو‌ عین الیقین من،‌ قطعیت "نگاه ِ تو‌" دین من است.‌‌‌ [قیصر امین‌پور] ‌ ‌ 🌱 روایت لحظه‌های زندگی 🌱‌ ‌ ‌ برای معاشرت: @MoHoKh ‌ ‌صفحه اینستاگرام: @fatemehakhtari14‌ ‌
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ ‌ 🌾 باور کنید که تغییر کردن، بهتر شدن، و پیشرفت کردن همیشه امکان‌پذیر است. @Negahe_To
‌ ‌ با خواندن کتاب، حس گنگ و مبهمی دارم. زخم شیر، یک مجموعه یازده‌تایی از داستان‌های کوتاه است. جملات کوتاه کوتاه و جذاب، تنوع بالای کلمات، نگو نشان بده‌های عالی و بیان دلنشین یک عالمه جزئیات بدون اینکه برایت خستگی به ارمغان بیاورد، از زیبایی‌های این کتاب است. از تجربه خواندن این کتاب، بسیار راضی‌ام. اما از ایده و پیرنگ بعضی داستان‌هایش، از پایان‌های اصغر فرهادی‌طورش، از ابهام‌های آزاردهنده‌اش، از تلخی گزنده احوالات زن‌هایش، حالم بد است. دلم می‌خواهد در آن روزهایی که آقای صمد طاهری، نویسنده کتاب، مشغول چیدن هنرمندانه این کلمات در کنار هم بوده، می‌توانستم به عمق افکارش نفوذ کنم. دلم می‌خواهد بتوانم فضایی که ذهنش در آن سِیر می‌کرده را خوب بشناسم. کتاب را گذاشته‌ام دم دست. چون می‌دانم آن لحظه‌هایی که ذهنم خالی می‌شود از کلمه، آن لحظه‌هایی که در متن‌ها، گیر نگو نشان بده می‌افتم، اساسی به کارم می‌آید. @Negahe_To
‌ ‌ فاصله حسِ غم با حسِ شادی، ‌فاصله حسِ شادی با حسِ غم‌، توی این دنیا خیلی کوتاهه، خیلی کوتاه. @Negahe_To
‌ ‌ ‌🌾 خدایا، مگذار که با غیر تواَم کار افتد. @Negahe_To
‌ ‌ و اگر امیدی در تو بمیرد، خدا امیدهای دیگری را در دلت زنده می‌کند🌱 @Negahe_To
‌ ‌ امروز برای هر دو تا سیم‌کارتم این پیام اومده. میگم نکنه من یدفعه آدم مهمی شدم و خودم خبر ندارم؟🤔🤪😎 @Negahe_To
‌ ‌ ‌🌾 من هنوز سرپا هستم چون اجازه ندادم دوران سختی که داشتم، حرف آخر را به من بزند. @Negahe_To
‌ ‌ ‌در دل من چیزی است مثل یک بیشه نور، مثل خواب دم صبح، و چنان بی‌تابم که دلم می‌خواهد بدوم تا ته دشت، بروم تا سر کوه؛ دورها آوایی است که مرا می‌خواند… @Negahe_To
‌ ‌ ‌🌾 داشتن تغییرات مثبت حتی از دل سخت‌ترین شرایط هم امکان‌پذیر است. @Negahe_To
‌ ‌ ‌🌾 دست از مقایسه کردن بردارید. مقایسه، لذت را می‌کُشَد. @Negahe_To
‌ ‌ انگار یک اسب وحشی را در سَرَم رها کرده‌اند. به شقیقه‌ها که می‌رسد با تمام قدرت، پا بر زمین می‌کوبد و ذرات درد را مثل گرد و غبار در تمام سرم پخش می‌کند. هر موج صدا و هر باریکه نور، اسب را وحشی‌تر می‌کند. نور صفحه گوشی را در کم‌ترین حالت تنظیم کرده‌ام تا این اسب وحشی اجازه دهد بیایم اینجا و برایتان حرف مهمی را بگویم که شاید فردا برای گفتنش دیر باشد.‌ ‌ ‌ ‌آمده‌ام بگویم که دردها، بخصوص دردهای روحی، نقطه اتصال‌های قوی بین آدم‌ها هستند. آمده‌ام بگویم از دردهایتان برای هم حرف بزنید. آمده‌ام بگویم معجزه حرف زدن را دست کم نگیرید و تا فرصت هست، برای هم حرف بزنید. ‌ ‌امشب با رفیق عزیزی که انگار سالهاست می‌شناسمش برای اولین بار از دردهای مشترک حرف زدیم. از پشت صفحه چت ایتا، مهربانانه و صمیمی دست هم را گرفتیم و در یک دنیای مشترک آرام آرام قدم زدیم. از نسبت رشد و درد کشیدن گفتیم و از اینکه استخوان ترکاندن با درد، و رسیدن به مرحله صلح با درد و حتی راضی شدن از آن، چگونه اتفاق می‌افتد. تا فرصت هست، برای هم حرف بزنید🌱 @Negahe_To