آنان که درد خود نتوانند چاره کرد
بر مشهدالرضا به شه عشق رو کنند...
دعاگو و نائبالزیاره بودم🌱
#امام_رضا
@Negahe_To
"پنج درصد از زندگیتون رو بذارید برای انجام کارهای خاص. کاری که مثلا بعد ده سال، نتیجه میده. فشارهای زندگی همیشه و همهجا وجود داره. وسط کارهای روزمره، یه وقت کوچیکی رو برای کار خاص بذارید."
#رزق
@Negahe_To
🌱 وَسَارِعُوٓاْ إِلَىٰ مَغۡفِرَةٖ مِّن رَّبِّكُمۡ وَجَنَّةٍ عَرۡضُهَا ٱلسَّمَٰوَٰتُ وَٱلۡأَرۡضُ أُعِدَّتۡ لِلۡمُتَّقِينَ. ٱلَّذِينَ يُنفِقُونَ فِي ٱلسَّرَّآءِ وَٱلضَّرَّآءِ وَٱلۡكَٰظِمِينَ ٱلۡغَيۡظَ وَٱلۡعَافِينَ عَنِ ٱلنَّاسِۗ وَٱللَّهُ يُحِبُّ ٱلۡمُحۡسِنِينَ.
سرعت بگیرید برای رسیدن به آمرزش خدا و بهشتی که به پهنای آسمانها و زمین است و برای کسانی که مراقب رفتارشان باشند، آماده شده است. همانهایی که به وقت راحتی و سختی، در راه خدا هزینه میکنند و در عصبانیت، خودشان را کنترل میکنند و خطاهای مردم را ندیده میگیرند. خدا چنین درستکارانی را دوست دارد.
#رزق
#قرآن
@Negahe_To
📚 ریاضتِ تنها، آدمی را به جایی نمیرساند. ترک دنیا به تنهایی کافی نیست. باید با مشکلات زندگی رودررو مواجه شد و غمها و دردهای حیات را آزمود.
#یک_پیاله_کتاب
#کتاب_ماهعسل_آفتابی
@Negahe_To
افتاده بود وسط خیابون. تکوتنها، سرحال و آبدار و بیخطوخال؛ روی آسفالت داغ. هیچ ایراد و مشکلی نداشت. حتی یه لک روی پوست براقش نبود.
فقط جاش بد بود. جای اشتباهی افتاده بود. جای اون، اینجا نبود. برای همین جای اشتباه، محکوم بود به نیستی، به ندیده شدن، به تحقیر شدن، به، بهحسابنیومدن، به مسخره شدن و قدرشو ندونستن.
کاش توی این دنیا، هر کی سر جای خودش بود. توی یه جای درست و بین آدمای درست.
#روایت_زندگی
@Negahe_To
- تو شیرینِ منی؟
+ آره خاله، آخه صبح چایی شیرین خوردم.
#خاله_خواهرزاده
#عشق_دوم
#ساره_شیرین_زبانم
@Negahe_To
دهخدا میگه، "مَلجاء" یعنی پناهگاه، جای امن، پشت و پناه. "مَطرود" هم یعنی از همه جا طرد شده و رانده شده. خودمونیش یعنی کسی که همه، دست رد به سینهاش زدن.
چه خوبه که تو "مَلجاء کُلّ مَطرود" هستی...
#دعای_جوشن_کبیر
@Negahe_To
نویسنده این متن را نمیشناسم اما هرکه هست، جملههایش خیلی بجا و دلنشین است.
"بالاخره که یک وقتی باید بنشینیم حساب و کتابمان را بریزیم روی میز. بالاخره که یک روز باید دفتر و مداد بیاوریم و عدد و رقم بنویسیم و جمع و تفریق کنیم. بالاخره که تا فرصت تمام نشده باید چرتکه بیاندازیم که چند نفر را رنجاندهایم و راه کاستن رنج چیست. بالاخره که باید یک زمانی حساب کنیم که چرا رنجیدهایم و راه رهایی کدام است. بالاخره که باید یک وقت ببینیم چقدر اندوه به این دنیا افزودهایم و چقدر اشک، و چقدر شادی ساختهایم و چقدر لبخند.
بالاخره که یک روز باید عدد دستهایی را که گرفتهایم بگذاریم کنار عدد آنها که احیانا رها کردهایم. بالاخره که باید رقم پیمانهایی را که نگه داشتیم یا شکستیم را بشماریم. بالاخره که باید یک روز بدانیم که با آنها که دوستمان داشتند چقدر جوانمردی کردیم و با آنها که بدمان را خواستند چقدر مدارا و چه کردیم برای رهایی از بدخواهانمان.
بالاخره که باید یکجایی سر در بیاوریم که از این دنیا کدام تکهاش را دوست داشتیم و از کدام تکهاش بیزار بودیم. بالاخره که یک شب باید بفهمیم که در این سالهای عمر، دلمان به چه گرم بود، نفسمان کجا بند آمد، قدمهایمان کجا سست شد، چه کردیم برای اینکه ثابت قدم بمانیم. بالاخره که باید یک شب، خودمان را بشناسیم.
بالاخره که یک شب قدر میخواهیم."
@Negahe_To
در خواب دیدم بیسخن، دل را به یغما میدهم
با چال روی گونهات آن خواب هم تعبیر شد!
#خاله_خواهرزاده
#عشق_دوم
#چال_گونه
@Negahe_To