🔥 پیشنهاداتی برای مطالعه در تعطیلات #کرونایی - #نوروزی
@ofoqemobin
📚 با توجه به تعطیلات حوزه و دانشگاه در برخی شهرها به علت شیوع ویروس کرونا و نزدیکی به ایام عید و فراغت بخشی از طلاب و دانشجویان پیشنهاداتی مطالعاتی - معرفتی برای این ایام ارائه می کنم. پیشنهادهای زیادی وجود دارد ولی در اینجا به بخشی از آثار #شهید_مطهری و #علامه_طباطبایی اکتفا میشود اگر نیاز بود در پست های بعد پیشنهادهای دیگری نیز ارائه می کنیم. برای هر سیر زمانی هم پیشنهاد شده که کاملا تقریبی است:
⭕️ الف) مطالعات نظام مند آثار #شهید_مطهری:
⚡️ 1- برای مطالعه نظام مند آثار شهید مطهری خوب است مجموعه مقدمه ای بر جهان بینی اسلامی ایشان را با مباحثه (و در صورت امکان با استاد) مطالعه کنیم. خواندن این دوره برای تمام دانشجویان و طلاب بسیار مفید است، این دوره یک هندسه کامل اسلام شناسی را به دست می دهد و سطح معارف آن هم در رتبه بسیار بالا ولی با زبانی نسبتا ساده است.
⚡️ 2- اگر کسانی این مرحله را گذرانده اند می توانند دوره های موضوعی شهید را کار کنند، برای مثال دوره های زیر:
📕سیره شناسی: سیری در سیره نبوی، جاذبه و دافعه علی (ع)، سیری در سیره ائمه اطهار و حماسه حسینی را مطالعه کنند، (به طور تقریبی و با فراغت می توان این چهار کتاب را در 30 روز به پایان رساند.)
📕 انسان شناسی ایشان: (پس از انسان و ایمان و انسان در قرآن که در سیر جهان بینی بود)، کتاب انسان شناسی قرآن، فطرت، انسان و سرنوشت، عدل الهی (بخش هایی از انسان به خداشناسی مربوط است) (حدود 45 روز)
📕 سیر راهنما شناسی ایشان: ولاء ها و ولایت ها، وحی و نبوت، امامت و رهبری (حدود 15 روز)
📕 سیر دین شناسی ایشان: وحی و نبوت، ختم نبوت (یا خاتمیت)، اسلام و نیازهای زمان، مساله اجتهاد در اسلام، نظام حقوق زن، زن و مسائل قضایی، مساله حجاب (حدود 40 روز)
⭕️ ب) آثار علامه طباطبایی:
⚡️ 1- بهترین پیشنهاد برای مطالعه آثار ایشان، سیری برای آشنایی تدریجی با شاهکار ایشان یعنی المیزان است. برای این کار پیشنهاد می کنم کتاب فوق العاده قرآن در اسلام را مطالعه کنید، و سپس مقدمه المیزان را بخوانید و بعد از آن برای مثال تفسیر سوره حمد ایشان را کار کنید. (حدود 10 روز)
⚡️ 2- پس از طی مرحله اول چند نقطه از #المیزان را پیشنهاد می کنم که هم مباحث تفسیری خوبی دارد و شما را روش تفسیری ایشان بیشتر آشنا می کند و هم معارف ارزشمندی در آن نهفته است:
- آیه 213 سوره بقره و بحث فلسفه دین ج 2
- آیه 200 سوره آل عمران و بحث فلسفه اجتماعی اسلامی ج 4
- آیه 23 سوره بقره و بحث معجزه ج 1
- ذیل آیات 228 تا 242 سوره بقره مساله (المراه فی الاسلام) ج 2
- آیه 7 سوره آل عمران و بحث محکم و متشابه و تفسیر و تاویل ج 3
- آیات 15 تا 19 سوره مائده و بحث طریق تفکر از نظر قرآن ج 5
- آیه 105 سوره مائده و بحث عرفان النفس (بحثی بسیار فوق العاده) ج 6
- آیه 124 سوره بقره و مساله امامت (ولایت تکوینی) ج 1
- آیات 153 تا 157 سوره بقره و مساله اخلاق از منظر اسلام ج 1
📣 اگر در مسیر مطالعه سوالی به وجود آمد آماده پاسخ هستم.
💠💠💠💠💠💠
#پیشنهاد_مطالعه
#نوروز
#کرونا
@ofoqemobin
هدایت شده از افق مبین||سید محمد هاشمی
🔥 پیشنهاداتی برای مطالعه در تعطیلات #کرونایی - #نوروزی
@ofoqemobin
📚 با توجه به تعطیلات حوزه و دانشگاه در برخی شهرها به علت شیوع ویروس کرونا و نزدیکی به ایام عید و فراغت بخشی از طلاب و دانشجویان پیشنهاداتی مطالعاتی - معرفتی برای این ایام ارائه می کنم. پیشنهادهای زیادی وجود دارد ولی در اینجا به بخشی از آثار #شهید_مطهری و #علامه_طباطبایی اکتفا میشود اگر نیاز بود در پست های بعد پیشنهادهای دیگری نیز ارائه می کنیم. برای هر سیر زمانی هم پیشنهاد شده که کاملا تقریبی است:
⭕️ الف) مطالعات نظام مند آثار #شهید_مطهری:
⚡️ 1- برای مطالعه نظام مند آثار شهید مطهری خوب است مجموعه مقدمه ای بر جهان بینی اسلامی ایشان را با مباحثه (و در صورت امکان با استاد) مطالعه کنیم. خواندن این دوره برای تمام دانشجویان و طلاب بسیار مفید است، این دوره یک هندسه کامل اسلام شناسی را به دست می دهد و سطح معارف آن هم در رتبه بسیار بالا ولی با زبانی نسبتا ساده است.
⚡️ 2- اگر کسانی این مرحله را گذرانده اند می توانند دوره های موضوعی شهید را کار کنند، برای مثال دوره های زیر:
📕سیره شناسی: سیری در سیره نبوی، جاذبه و دافعه علی (ع)، سیری در سیره ائمه اطهار و حماسه حسینی را مطالعه کنند، (به طور تقریبی و با فراغت می توان این چهار کتاب را در 30 روز به پایان رساند.)
📕 انسان شناسی ایشان: (پس از انسان و ایمان و انسان در قرآن که در سیر جهان بینی بود)، کتاب انسان شناسی قرآن، فطرت، انسان و سرنوشت، عدل الهی (بخش هایی از انسان به خداشناسی مربوط است) (حدود 45 روز)
📕 سیر راهنما شناسی ایشان: ولاء ها و ولایت ها، وحی و نبوت، امامت و رهبری (حدود 15 روز)
📕 سیر دین شناسی ایشان: وحی و نبوت، ختم نبوت (یا خاتمیت)، اسلام و نیازهای زمان، مساله اجتهاد در اسلام، نظام حقوق زن، زن و مسائل قضایی، مساله حجاب (حدود 40 روز)
⭕️ ب) آثار علامه طباطبایی:
⚡️ 1- بهترین پیشنهاد برای مطالعه آثار ایشان، سیری برای آشنایی تدریجی با شاهکار ایشان یعنی المیزان است. برای این کار پیشنهاد می کنم کتاب فوق العاده قرآن در اسلام را مطالعه کنید، و سپس مقدمه المیزان را بخوانید و بعد از آن برای مثال تفسیر سوره حمد ایشان را کار کنید. (حدود 10 روز)
⚡️ 2- پس از طی مرحله اول چند نقطه از #المیزان را پیشنهاد می کنم که هم مباحث تفسیری خوبی دارد و شما را روش تفسیری ایشان بیشتر آشنا می کند و هم معارف ارزشمندی در آن نهفته است:
- آیه 213 سوره بقره و بحث فلسفه دین ج 2
- آیه 200 سوره آل عمران و بحث فلسفه اجتماعی اسلامی ج 4
- آیه 23 سوره بقره و بحث معجزه ج 1
- ذیل آیات 228 تا 242 سوره بقره مساله (المراه فی الاسلام) ج 2
- آیه 7 سوره آل عمران و بحث محکم و متشابه و تفسیر و تاویل ج 3
- آیات 15 تا 19 سوره مائده و بحث طریق تفکر از نظر قرآن ج 5
- آیه 105 سوره مائده و بحث عرفان النفس (بحثی بسیار فوق العاده) ج 6
- آیه 124 سوره بقره و مساله امامت (ولایت تکوینی) ج 1
- آیه 153 تا 157 سوره بقره و مساله اخلاق از منظر اسلام ج 1
📣 اگر در مسیر مطالعه سوالی به وجود آمد آماده پاسخ هستم.
💠💠💠💠💠💠
#پیشنهاد_مطالعه
#نوروز
#کرونا
@ofoqemobin
☀️ مزیت عبادات سلبی بر اثباتی؛ پیرامون ارزش بی بدیل صوم
🔰 مرحوم #علامه_طباطبایی در آغاز جلد دوم #المیزان و ذیل آیات وجوب صوم به روایتی می رسند و در شرح این روایت روزه را تنها عبادت مبتنی بر «نفی» می دانند ایشان معتقدند در این نوع از عبادت چون ظهوری برای سایر افراد وجود ندارد، بالاترین درجه اخلاص می تواند ظاهر شود:
⭕️ «في الحديث القدسي، قال الله تعالى: الصوم لي و أنا أجزي به.
أقول: و قد رواه الفريقان على اختلاف يسير، و الوجه في كون الصوم لله سبحانه أنه هو العبادة الوحيدة التي تألفت من النفي، و غيره كالصلاة و الحج و غيرهما متألف من الإثبات أو لا يخلو من الإثبات، و الفعل الوجودي لا يتمحض في إظهار عبودية العبد و لا ربوبية الرب سبحانه، لأنه لا يخلو عن شوب النقص المادي و آفة المحدودية و إثبات الإنية و يمكن أن يجعل لغيره تعالى نصيب فيه كما في موارد الرياء و السمعة و السجدة لغيره بخلاف النفي الذي يشتمل عليه الصوم بالتعالي عن الإخلاد إلى الأرض و التنزه بالكف عن شهوات النفس فإن النفي لا نصيب لغيره تعالى فيه لكونه أمرا بين العبد و الرب لا يطلع عليه بحسب الطبع غيره تعالى، و قوله أنا أجزي به، إن كان بصيغة المعلوم كان دالا على أنه لا يوسط في إعطاء الأجر بينه و بين الصائم أحدا كما أن العبد يأتي بما ليس بينه و بين ربه في الاطلاع عليه أحد نظير ما ورد: أن الصدقة إنما يأخذها الله من غير توسيطه أحدا، قال تعالى «وَ يَأْخُذُ الصَّدَقاتِ:» التوبة،- 104، و إن كان بصيغة المجهول كان كناية عن أن أجر الصائم القرب منه تعالى.»
المیزان ج 2 ص 25
⭕️ ترجمه متن:
« اين روايت را شيعه و سنى البته با مختصر اختلافى نقل كردهاند و وجه اينكه روزه براى خداى سبحان است اين است كه تنها عبادتى است كه از امور عدمى تشكيل مىشود، بخلاف عبادتهاى ديگر، از قبيل نماز، و حج و امثال آن، كه از امور وجودى تركيب مىيابد، و يا حد اقل امور وجودى هم در آنها دخالت دارند، و معلوم است كه فعل وجودى نمىتواند محض و خالص در اظهار عبوديت عبد و ربوبيت رب سبحان باشد، چون خالى از نقايص مادى و آفت محدوديت و اثبات انانيت نيست، و ممكن است در انجام آن قصد غير خدا هم به ميان آيد، و سهمى از آن را براى غير خدا انجام دهد، چنان كه در موارد ريا و سمعه و سجده براى غير خدا اين آفتها مشاهده مىشود، بخلاف عملى كه همهاش نفى است، يعنى روزه كه عبارت است از نخوردن، ننوشيدن، و فلان و بهمان نكردن، كه صاحبش خود را بالاتر از اسارت در برابر ماديات مىبيند، و با خويشتندارى خود را از لوث شهوات نفس پاك نگه مىدارد، و اين امور عدمى چيزى نيست كه غير خدا هم سهمى از آن داشته باشد، زيرا امرى است تنها ميان بنده و پروردگارش و طبعا كسى جز خدا از آن با خبر نمىشود.
و اينكه فرموده: و" انا اجزى به" اگر كلمه" اجزى" را به صيغه معلوم بخوانيم، يعنى من جزاى آن را مىدهم آن وقت دلالت مىكند بر اينكه در دادن اجر به بنده، كسى ميان او و خدا فاصله و واسطه نمىشود، همانطور كه بنده هم در بندگى و عبادت خدا به وسيله روزه كسى را دخيل قرار نداد، و نگذاشت كسى از روزهداريش با خبر شود، چنان كه در باره صدقه آمده است: صدقه را تنها خدا مىگيرد، و بين صدقه دهنده و خدا كسى واسطه نيست، و در قرآن هم آمده:" و ياخذ الصدقات" «2» و اما اگر" اجزى" را به صيغه مجهول بخوانيم، معنايش اين مىشود: (خود من جزاى روزه قرار مىگيرم) آن وقت عبارت كنايه مىشود از نزديكى روزهدار به خداى تعالى»
@ofoqemobin
1.mp3
26.11M
🔆 ضرورت نگاه نظام مند به اسلام و آراء شهید مطهری
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
♦️سرفصل هایی از مطالب:
♦️نقد و بررسی دو نگاه به اسلام
🔸نگاه جزئی،جزیره ای و التقاطی
🔸نگاه یکپارچه و نظام مند
📌ارجاع به مقدمه تفسیر شریف #المیزان برای آشنایی با نظام معرفتی اسلام در مقابل نگاه اول.
♦️نقد نگاه جزیره ای به اسلام و آثار شهید مطهری و عدم توجه به مبانی ایشان
🔸اسلام التقاطی قابل جمع با هر اندیشه ضد اسلامی خواهد بود.
⚠️ نمونه اول: تفسیر مارکسیستی از اسلام
▪️درگیری شهید مطهری از تفاسیر مارکسیستی اسلام
▪️فهم غیر نظام مند از اسلام یا منجر به جزئی نگری می شود یا التقاط.
🔸مواجهه شهید مطهری با اندیشه دکتر #شریعتی
🔸شناخت اسلام غیر از سوژه قرار دادن آن است. الهام گرفتن از اسلام غیر از شناخت نظام مند از اسلام است.
⚠️ نمونه دوم: جریان علم گرا (Science) در اسلام شناسی
🔸 مقابله با اندیشه مهندس #بازرگان در اسلام شناسی
📌ارجاع به نتایج جستجوی "العلمی" یا "التجربی" در کتاب المیزان و نقد رشید رضا توسط علامه طباطبایی (ره)
▪️نقد مقاله "در روش" ابوالحسن بنی صدر. توضیح رهبری پس از نهضت و نقد نگاه ایشان به رهبری سنتی
▪️فهم غیر نظام مند و پراگماتیستی بعضی از مسلمین مثل حبیب بورقیبه رئیس جمهور تونس.
📌 فهم غلط و غیر نظام مند از وحی در نقد نظریه #اقبال در کتاب #وحی_و_نبوت از استاد مطهری.
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
@ofoqemobin
🔰 دلیل انحطاط مسلمین: اکتفا به جسد احکام و غفلت از روح آن
⭕️ علامه طباطبایی در #المیزان می فرمایند علت انحطاط مسلمین در قرون گذشته اکتفا به ظاهر و جسد احکام اسلامی و غفلت از روح و باطن آن است، یکی از نشانه های این اتفاق تفکیک ناصواب اصول اخلاقی و احکام فقهی است:
🔺 و ربما استشعر من الآية عدم جواز التفرقة بين الأحكام الفقهية و الأصول الأخلاقية، و الاقتصار في العمل بمجرد الأحكام الفقهية و الجمود على الظواهر و التقشف فيها، فإن في ذلك إبطالا لمصالح التشريع و إماتة لغرض الدين و سعادة الحياة الإنسانية فإن الإسلام كما مر مرارا دين الفعل دون القول، و شريعة العمل دون الفرض، و لم يبلغ المسلمون إلى ما بلغوا من الانحطاط و السقوط إلا بالاقتصار على أجساد الأحكام و الإعراض عن روحها و باطن أمرها .... فإن الله سبحانه لم يشرع ما شرعه لهم من الأحكام تشريعا جامدا يقتصر فيه على أجرام الأفعال أخذا و إعطاء و إمساكا و تسريحا و غير ذلك، بل بناها على مصالح عامة يصلح بها فاسد الاجتماع، و يتم بها سعادة الحياة الإنسانية، و خلطها بأخلاق فاضلة تتربى بها النفوس، و تطهر بها الأرواح، و تصفو بها المعارف العالية: من التوحيد و الولاية و سائر الاعتقادات الزاكية، فمن اقتصر في دينه على ظواهر الأحكام و نبذ غيرها وراء ظهره فقد اتخذ آيات الله هزوا.
المیزان فی تفسیر القرآن ج2، ص 235 و 237
#علامه_طباطبایی
#المیزان
@ofoqemobin
📕 معرفی کتاب «تفسیر البیان فی الموافقه بین الحدیث و القرآن» اثر #مغفول علامه کبیر سید محمد حسین #طباطبایی
🔰 اگر کسی مجلدات محتلف تفسیر #المیزان را با دقت و توجه به مطالعه گرفته باشد متوجه می شود که علامه طباطبایی ضمن محافظت بر روش نورانی خود در تفسیر #قرآن_به_قرآن، در بحث های روایی نشان می دهد که مدلول تفسیر قرآن به قرآن در کمال موافقت و همراهی با تفاسیری است که اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام در روایات عنوان کرده اند. این موافقت به حدی است که به نظر می رسد ایشان تفسیر بسیاری از آیات مهم را از روایات الهام گرفته است. این شیوه موید بیانی است که ایشان در مقدمه تفسیر المیزان آورده و در آنجا توضیح می دهد که روش خودِ اهل بیت نیز عرضه قرآن به قرآن و تفسیر قرآن به قرآن بوده است.
🔰 اما ایشان تفسیر دیگری دارد که اساسا هدفش اثبات همین موافقت و همراهی بیانات قرآن و روایات اهل بیت علیهم السلام است. این اثر که «تفسیر البیان فی الموافقه بین الحدیث و القرآن» نام گرفته، در پنج جلد تدوین و تا اواسط سوره یوسف ادامه یافته و حاصل تاملات مرحوم علامه در دوران حضور در تبریز است. تالیف این تفسیر در سال 1324 شمسی آغاز شده و پیش از تفسیر #المیزان به رشته تحریر در آمده است.
🔰 مطالعه این کتاب حقیقتا ارزشمند است و مطالبی در آن یافت می شود که در تفسیر المیزان هم وجود ندارد مضافا که روایات و موافقت آن با قرآن در این تفسیر یک مطلب اصلی است و این خود فوائد جداگانه ای دارد.
🔰 مناسب است با مطالعه این تفسیر به مشکات کم نظیرِ علمی علامه طباطبایی نزدیک تر شویم.
#علامه_طباطبایی
@ofoqemobin
🔰 چه کسی می تواند #امام باشد؟
☀️ علامه طباطبایی در جلد اول #المیزان بر اساس آیه 35 سوره یونس می فرماید کسی می تواند امام و هادی باشد که خود نیاز به هدایتگر نداشته باشد چون انسان ها دو دسته اند:
1️⃣یا خود هدایت شده اند: «مَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ »
2️⃣ یا نیاز به هدایت دارند: «أَمَّنْ لا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدى»
🔺 و تنها از دسته اول می توان پیروی کرد: « أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ ».
🔸 کسی که - ولو در لحظاتی از زندگی - اهل معصیت باشد، همواره نیازمند دیگری است تا او را از بند معصیت برهاند و نمی تواند امام باشد. امام سرتاسر وجود و حیاتش عبودیت الهی است و معصیت راهی به حقیقت او ندارد:
☀️ ثم إن هذا المعنى أعني الإمامة، على شرافته و عظمته، لا يقوم إلا بمن كان سعيد الذات بنفسه، إذ الذي ربما تلبس ذاته بالظلم و الشقاء، فإنما سعادته بهداية من غيره، و قد قال الله تعالى: «أَ فَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدى»: يونس- 35. و قد قوبل في الآية بين الهادي إلى الحق و بين غير المهتدي إلا بغيره، أعني المهتدي بغيره، و هذه المقابلة تقتضي أن يكون الهادي إلى الحق مهتديا بنفسه، و أن المهتدي بغيره لا يكون هاديا إلى الحق البتة.
الميزان في تفسير القرآن، ج1، ص: 274
#امیرالمومنین
#غدیر
#امام_حق
@ofoqemobin
هدایت شده از المرسلات
این ملاکی را که علامه در این #چندثانیه بیان می کنند در عین اینکه در ظاهر ساده است و به نظر می رسد مسئله واضحی است، اما تمام #ملاک و #روش سلوکی و عرفانی ایشان همین #مراقبه و #ذکر خداست. به عبارتی میتوان گفت ایشان تمام آثار خود از جمله #المیزان را برای تبیین این مسئله نوشته اند.
محسن ابراهیمی
@almorsalaat
هدایت شده از المرسلات
☀️ #یادداشت| مختصری در باب نظریه روح المعنی از منظر امام خمینی (ره)
🖊 سید محمد هاشمی
🔺 یکی از مباحث مهم امام در ادامه موضع مهم ایشان پیرامون اعتباری بودن وضع الفاظ، مساله #روح_المعنی است. این نظریه که توسط امام در نقاط مختلفی استفاده شده و ریشه در نگاه برخی اندیشمندان پیشین نیز داشته است قرابتی جدی با تصویر مرحوم #علامه_طباطبایی در نحوه وضع الفاظ برای معانی در تفسیر #المیزان دارد. ایشان توجه به این فرآیند در وضع الفاظ را، راه حل بسیاری از اشتباهات در اندیشه و فهم - خصوصا در معارف غیر مادی - می داند. برای مثال برخی در وصف پروردگار به رحیم و رحمان تصور کرده اند که چون در ذات این اوصاف نوعی از رقّت و تغیرِ حالت درونی نهفته و این نوع تحولات در ذات واجب محال است صدق این معانی بر واجب صرفا مجازی است. مرحوم امام در پاسخ معتقد است اساسا الفاظ برای غایات و حقایق عامه وضع شده اند و خصوصیات افراد تقییدی در آن معانی ایجاد نمی-کند:
«و بعضىها در مطلق اين نحو از اوصاف از قبيل خذ الغايات و اترك المبادى قائل شدهاند- كه اطلاق اينها بر حق به لحاظ آثار و افعال است نه به لحاظ مبادى و اوصاف است. پس، معنى «رحيم» و «رحمن» در حق، يعنى كسى كه معامله رحمت مىكند با بندگان. بلكه معتزله جميع اوصاف حق را چنين دانستهاند يا نزديك به اين. و بنابراين، اطلاق آنها بر حق نيز مجاز است. و در هر صورت، مجاز بودن بعيد است، خصوصا در «رحمن» كه بنابراين امر عجيبى بايد ملتزم شد. و آن اين است كه اين كلمه وضع شده براى معنايى كه استعمال در آن جائز نيست و نمىشود، و در حقيقت اين مجاز بلا حقيقت است. تأمّل. و اهل تحقيق در جواب اين گونه اشكالات گفتهاند الفاظ موضوع است از براى معانى عامّه و حقايق مطلقه. پس بنابراين، تقيّد به عطوفت و رقّت داخل در موضوع له لفظ «رحمت» نيست و از اذهان عاميّه اين تقيّد تراشيده شده، و الّا در اصل وضع دخالت ندارد..» (آداب الصلاة، متن، ص: 249)
🔺 ایشان سپس در جواب به اشکال مقدر به این نظریه که آن را تنها در صورتی که اولیاء و انبیاء واضع باشند صحیح میدانند، تحلیلی در باب وضع الفاظ و اعتبار ارائه می کند که در کلیت شناخت اعتباریات نزد ایشان نیز سودمند است.
🔺به عقیده ایشان فرآیند وضع یک لفظ به این گونه است که برای هر واضعی در ابتدا نوعی توجه به جهت حقیقی موضوع له مطرح بوده است یعنی واضع در هنگام وضع لفظ «نور» برای آنچه از حقیقت خارجی نور می دیده، جهت روشنایی آن را مورد نظر قرار داده است و به جهات عدمی و ظلمانی آن بی توجه بوده است لذا لفظ «نور» هرگز مقید به نورِ مادی خارجی که مشوب به جهات عدمی است نمی شود و از این رو می توان آن را حقیقتا در انوار غیرمادی نیز استعمال کرد. لذا نظریه روح المعنی را می توان حتی در عمق تسامحات عرفی در فرآیند اعتبار نیز توضیح داد:
«واضع لغات گرچه در حين وضع معانى مطلقه مجرّده را در نظر نگرفته است، ولى آنچه كه از الفاظ در ازاء آن وضع شده همان معانى مجرّده مطلقه است. مثلا، لفظ «نور» را كه مىخواسته وضع كند، آنچه در نظر واضع از انوار مىآمده اگر چه همين انوار حسّيّه عرضيّه بوده- به واسطه آن كه ماوراء اين انوار را نمىفهميده- ولى آنچه را كه لفظ نور در ازاء او واقع شده همان جهت نوريّت او بوده نه جهت اختلاط نور با ظلمت، كه اگر از او سؤال مىكردند كه اين انوار عرضيّه محدوده نور صرف نيستند بلكه نور مختلط به ظلمت و فتور است، آيا لفظ نور در ازاء همان جهت نوريّت او است يا در ازاء نوريّت و ظلمانيّت آن است؟ بالضروره جواب آن بود كه در مقابل همان جهت نوريّت است و جهت ظلمت به هيچ وجه دخيل در موضوع له نيست» (آداب الصلاة، متن، ص: 250)
🔺 بر این اساس نیازی نیست که واضع تمام مصادیق آن معنا را در زمان خود درک کرده یا حتی به آن معتقد باشد بلکه فرآیند وضع چنین وسعتی را در رابطه لفظ و معنا ایجاد می کند. نکته جالب آن که مرحوم امام بر اساس این تحلیل، صدق الفاظ عرفی وضع شده بر معانی ای که از جهت وجودی در مراتب بالاتری قرار دارند را نزدیکتر به حقیقت و غرض اولیه عرف می داند:
«ليس الكلام من حيث ظهوره الملكى و خصوصا الّذى هو من مقولة اللّفظ و الصّوت صفة للحقّ من حيث هويّته الأحاطيّة حتّى يتفرّع عليه ما ذكر كما انّ قوله تعالى ما فَرَّطْنا فِي الْكِتابِ مِنْ شَيْءٍ لا يدلّ على مقصوده بوجه نعم الكلام الذّاتى الّذى هو التّجلّى باظهار ما فى الغيب على ذاته المقدّسة صفة من صفاته فى الحضرة الجمعيّة الكماليّة و الكلام الظّهورى الوجودى الّذى هو التّجلّى بالفيض المقدّس لأظهار ما فى الغيب على الحقائق التّفصيليّة صفة من صفاته الفعليّة و لهما الأحاطة و الشّمول و لهذا الكلام اللّفظى ايضا احاطة بمعنى آخر و هو وجه السّرّ الوجودى الّذى يعرفه المحقّقون و هو غير الأوضاع اللّفظيّة نعم لو كان الألفاظ موضوعة لأرواح المعانى او ارواح المعانى مرادة للحقّ من كلامه لكان تلك الأحاطة حقّا كما الأمر كذلك.» ( تعليقات على شرح «فصوص الحكم» و «مصباح الانس»، ص: 232)
🔺نتیجه این صورت بندی، راهگشایی بسیار اساسی در فهم معارف و معانی مجرد قرآنی و روایی ایجاد کرده و از سوی دیگر گشایشی جدی برای انتقال مرتبه بندی شده معارف الهی می آفریند. این نگاه شیوه ای مهم در القای معارف الهی را نیز به دنبال دارد. بر این اساس در تعلیم معارف تنها کافی است ذهن ها را نسبت به حیثیات عدمی مفاهیم پالایش نماییم، تا بتوانیم حقیقت ناب غیرمادی را در ذهن مخاطبان تصویر کنیم.
🔺 این نظریه در مساله روح المعنی، در مجموعه اندیشه امام در اعتباریات تاثیر مهمی دارد ایشان پس از این مساله «صحیح و اعم» و تصویر «مرکبات اعتباری» را نیز بر همین اساس تبیین می نمایند و معتقدند حتی در وضع الفاظ برای اختراعات عادی بشر، هرگز لفظ به قید ماده و شکل خاصی از آن اختراع – مثلا تفنگ یا هواپیما – محدود نمی شود بلکه از ابتدا خصوصیات ماده و صورت دخلی در وضع الفاظ ندارند:
و لذا ترى: أنّ تكامل الصنعة كثيراً ما يوجب تغييراً في موادّها أو تبديلًا في شأن من شؤون هيئتها، و مع ذلك يطلق عليها اسمها كما في السابق، و ليس ذلك إلّا لأخذ الهيئة و المادّة لا بشرط؛ أي عدم لحاظ مادّة و هيئة خاصّة فيها. (تهذيب الأصول، ج1، ص: 109)
#در_مدرسه_امام_خمینی
@almorsalaat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅 این بیان زیبای مرحوم آیت الله #بهجت نه صرفا خطابه ای در دفاع از دین بلکه حقیقتی عمیق است که بر زبان این حکیم الهی جاری میشود. جالب آنکه مرحوم علامه #طباطبایی در ذیل آیه 200 سوره آل عمران در تفسیر شریف #المیزان دقیقا چنین نقشی برای دین و توحید قائلند و دین را نه فقط برای آخرت بلکه حتی برای استقرار مدنی در همین دنیا ضروری میدانند.
رحمه الله علیهما
@ofoqemobin
هدایت شده از المرسلات
‼️به مناسبت ماه مبارک رمضان
🔰متن خوانی و توضیح عبارات تفسیر شریف #المیزان
♦️از ابتدای جلد اول
🎙توسط: حجت الاسلام محسن ابراهیمی
🔉صوت جلسات به صورت روزانه در کانال دروس اساتید المرسلات بارگزاری خواهد شد
👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1721434112C7e17979da1
@m_almorsalaat
هدایت شده از المرسلات
⭕️ نادیده گرفتن و سهل انگاری در اجرای دستورات #اجتماعی اسلام، مقدمه انسداد حرکت توحیدی جامعه است
🔰 محمد مهدی مقدسی
🔻 نگاه #فردگرایانه به شریعت و تعالیم دینی مشکلی است که از گذشته گریبانگیر جوامع بوده است.
🔻 در طول تاریخ مستکبران و دنیا طلبان برای پیش برد اهداف خود به گسترش تفسیر فردگرایانه از دین دامن می زدند
🔹 ولی مشکل اساسی این است که حتی دین گرایان و متدینان و برخی از اندیشمندان اسلامی نیز به همۀ ابعاد حرکت اجتماعی دین و مخصوصا شریعت اسلام معتقد نیستند و بسیاری از تعالیم اجتماعی اسلام را با رویکردی فردگرایانه تفسیر می کنند.
🔻 مرحوم علامه طباطبایی با بصیرتی عمیق و شناختی نافذ از تعالیم اسلامی در سراسر تفسیر شریف #المیزان به تبیین جنبه های مختلف این حقیقت می پردازند و ساختار اجتماعی شریعت را ترسیم می کنند.
🔻 ایشان معتقدند که «اسلام در همۀ شئون اجتماعی است» و نگاه همه جانبه به اجتماع از اختصاصات دین اسلام است
🔵 در نگاه ایشان «#قوانین_اجتماعیِ دین مقدّمهای برای #تکالیف_عبادی و عبادات مقدمۀ وصول به #معرفت_الله است. هرگونه اخلال یا تحریف در احکام اجتماعیِ اسلام منجر به فساد در عبادات میشود و با فاسد شدن عبادات راه تربیت علمی و حرکت در مسیر توحید مسدود میگردد».
🔻 نبود شناخت همه جانبه از هویت اجتماعی اسلام سبب شده است که در بسیاری از مسائل از سوی صاحب نظران راه کارهای متناقض ارائه شود؛
🔻 اهمیت این مسئله وقتی جلوه می کند که در موضوعی مانند #حجاب که دامنه اجتماعی گسترده دارد بین اندیشمندان دینی اختلاف نظر وجود داشته باشد که دامنه این اختلاف اثرات مخربی در جامعه خواهد گذاشت
با توجه به اهمیت موضوع در زمان حساس کنونی بر آن شدیم تا در قالب سلسله مباحثی ، گوشه هایی از #رویکرد_اجتماعی_اسلام در نگاه مرحوم علامه طباطبایی را خدمت شما تقدیم کنیم
📌 ادامه دارد ......
#اسلام_و_اجتماع
#علامه_طباطبایی
#حجاب
@almorsalaat
هدایت شده از نظریه اعتباریات امام خمینی ره و نقش آن در استنباط
☀️ #یادداشت| مختصری در باب نظریه روح المعنی از منظر امام خمینی (ره)
🖊 سید محمد هاشمی
🔺 یکی از مباحث مهم امام در ادامه موضع مهم ایشان پیرامون اعتباری بودن وضع الفاظ، مساله #روح_المعنی است. این نظریه که توسط امام در نقاط مختلفی استفاده شده و ریشه در نگاه برخی اندیشمندان پیشین نیز داشته است قرابتی جدی با تصویر مرحوم #علامه_طباطبایی در نحوه وضع الفاظ برای معانی در تفسیر #المیزان دارد. ایشان توجه به این فرآیند در وضع الفاظ را، راه حل بسیاری از اشتباهات در اندیشه و فهم - خصوصا در معارف غیر مادی - می داند. برای مثال برخی در وصف پروردگار به رحیم و رحمان تصور کرده اند که چون در ذات این اوصاف نوعی از رقّت و تغیرِ حالت درونی نهفته و این نوع تحولات در ذات واجب محال است صدق این معانی بر واجب صرفا مجازی است. مرحوم امام در پاسخ معتقد است اساسا الفاظ برای غایات و حقایق عامه وضع شده اند و خصوصیات افراد تقییدی در آن معانی ایجاد نمی-کند:
«و بعضىها در مطلق اين نحو از اوصاف از قبيل خذ الغايات و اترك المبادى قائل شدهاند- كه اطلاق اينها بر حق به لحاظ آثار و افعال است نه به لحاظ مبادى و اوصاف است. پس، معنى «رحيم» و «رحمن» در حق، يعنى كسى كه معامله رحمت مىكند با بندگان. بلكه معتزله جميع اوصاف حق را چنين دانستهاند يا نزديك به اين. و بنابراين، اطلاق آنها بر حق نيز مجاز است. و در هر صورت، مجاز بودن بعيد است، خصوصا در «رحمن» كه بنابراين امر عجيبى بايد ملتزم شد. و آن اين است كه اين كلمه وضع شده براى معنايى كه استعمال در آن جائز نيست و نمىشود، و در حقيقت اين مجاز بلا حقيقت است. تأمّل. و اهل تحقيق در جواب اين گونه اشكالات گفتهاند الفاظ موضوع است از براى معانى عامّه و حقايق مطلقه. پس بنابراين، تقيّد به عطوفت و رقّت داخل در موضوع له لفظ «رحمت» نيست و از اذهان عاميّه اين تقيّد تراشيده شده، و الّا در اصل وضع دخالت ندارد..» (آداب الصلاة، متن، ص: 249)
🔺 ایشان سپس در جواب به اشکال مقدر به این نظریه که آن را تنها در صورتی که اولیاء و انبیاء واضع باشند صحیح میدانند، تحلیلی در باب وضع الفاظ و اعتبار ارائه می کند که در کلیت شناخت اعتباریات نزد ایشان نیز سودمند است.
🔺به عقیده ایشان فرآیند وضع یک لفظ به این گونه است که برای هر واضعی در ابتدا نوعی توجه به جهت حقیقی موضوع له مطرح بوده است یعنی واضع در هنگام وضع لفظ «نور» برای آنچه از حقیقت خارجی نور می دیده، جهت روشنایی آن را مورد نظر قرار داده است و به جهات عدمی و ظلمانی آن بی توجه بوده است لذا لفظ «نور» هرگز مقید به نورِ مادی خارجی که مشوب به جهات عدمی است نمی شود و از این رو می توان آن را حقیقتا در انوار غیرمادی نیز استعمال کرد. لذا نظریه روح المعنی را می توان حتی در عمق تسامحات عرفی در فرآیند اعتبار نیز توضیح داد:
«واضع لغات گرچه در حين وضع معانى مطلقه مجرّده را در نظر نگرفته است، ولى آنچه كه از الفاظ در ازاء آن وضع شده همان معانى مجرّده مطلقه است. مثلا، لفظ «نور» را كه مىخواسته وضع كند، آنچه در نظر واضع از انوار مىآمده اگر چه همين انوار حسّيّه عرضيّه بوده- به واسطه آن كه ماوراء اين انوار را نمىفهميده- ولى آنچه را كه لفظ نور در ازاء او واقع شده همان جهت نوريّت او بوده نه جهت اختلاط نور با ظلمت، كه اگر از او سؤال مىكردند كه اين انوار عرضيّه محدوده نور صرف نيستند بلكه نور مختلط به ظلمت و فتور است، آيا لفظ نور در ازاء همان جهت نوريّت او است يا در ازاء نوريّت و ظلمانيّت آن است؟ بالضروره جواب آن بود كه در مقابل همان جهت نوريّت است و جهت ظلمت به هيچ وجه دخيل در موضوع له نيست» (آداب الصلاة، متن، ص: 250)
🔺 بر این اساس نیازی نیست که واضع تمام مصادیق آن معنا را در زمان خود درک کرده یا حتی به آن معتقد باشد بلکه فرآیند وضع چنین وسعتی را در رابطه لفظ و معنا ایجاد می کند. نکته جالب آن که مرحوم امام بر اساس این تحلیل، صدق الفاظ عرفی وضع شده بر معانی ای که از جهت وجودی در مراتب بالاتری قرار دارند را نزدیکتر به حقیقت و غرض اولیه عرف می داند:
«ليس الكلام من حيث ظهوره الملكى و خصوصا الّذى هو من مقولة اللّفظ و الصّوت صفة للحقّ من حيث هويّته الأحاطيّة حتّى يتفرّع عليه ما ذكر كما انّ قوله تعالى ما فَرَّطْنا فِي الْكِتابِ مِنْ شَيْءٍ لا يدلّ على مقصوده بوجه نعم الكلام الذّاتى الّذى هو التّجلّى باظهار ما فى الغيب على ذاته المقدّسة صفة من صفاته فى الحضرة الجمعيّة الكماليّة و الكلام الظّهورى الوجودى الّذى هو التّجلّى بالفيض المقدّس لأظهار ما فى الغيب على الحقائق التّفصيليّة صفة من صفاته الفعليّة و لهما الأحاطة و الشّمول و لهذا الكلام اللّفظى ايضا احاطة بمعنى آخر و هو وجه السّرّ الوجودى الّذى يعرفه المحقّقون و هو غير الأوضاع اللّفظيّة نعم لو كان الألفاظ موضوعة لأرواح المعانى او ارواح المعانى مرادة للحقّ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅 این بیان زیبای مرحوم آیت الله #بهجت نه صرفا خطابه ای در دفاع از دین بلکه حقیقتی عمیق است که بر زبان این حکیم الهی جاری میشود. جالب آنکه مرحوم علامه #طباطبایی در ذیل آیه 200 سوره آل عمران در تفسیر شریف #المیزان دقیقا چنین نقشی برای دین و توحید قائلند و دین را نه فقط برای آخرت بلکه حتی برای استقرار مدنی در همین دنیا ضروری میدانند.
رحمه الله علیهما
@ofoqemobin