eitaa logo
افق مبین||سید محمد هاشمی
1.2هزار دنبال‌کننده
590 عکس
142 ویدیو
12 فایل
تاملات، نوشته ها و جلسات سید محمد هاشمی، طلبه حوزه علمیه قم ارتباط با بنده: @SMHashemi128
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔆 ضرورت نگاه نظام مند به اسلام و آراء شهید مطهری 🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻 ♦️سرفصل هایی از مطالب: ♦️نقد و بررسی دو نگاه به اسلام 🔸نگاه جزئی،جزیره ای و التقاطی 🔸نگاه یکپارچه و نظام مند 📌ارجاع به مقدمه تفسیر شریف برای آشنایی با نظام معرفتی اسلام در مقابل نگاه اول. ♦️نقد نگاه جزیره ای به اسلام و آثار شهید مطهری و عدم توجه به مبانی ایشان 🔸اسلام التقاطی قابل جمع با هر اندیشه ضد اسلامی خواهد بود. ⚠️ نمونه اول: تفسیر مارکسیستی از اسلام ▪️درگیری شهید مطهری از تفاسیر مارکسیستی اسلام ▪️فهم غیر نظام مند از اسلام یا منجر به جزئی نگری می شود یا التقاط. 🔸مواجهه شهید مطهری با اندیشه دکتر 🔸شناخت اسلام غیر از سوژه قرار دادن آن است. الهام گرفتن از اسلام غیر از شناخت نظام مند از اسلام است. ⚠️ نمونه دوم: جریان علم گرا (Science) در اسلام شناسی 🔸 مقابله با اندیشه مهندس در اسلام شناسی 📌ارجاع به نتایج جستجوی "العلمی" یا "التجربی" در کتاب المیزان و نقد رشید رضا توسط علامه طباطبایی (ره) ▪️نقد مقاله "در روش" ابوالحسن بنی صدر. توضیح رهبری پس از نهضت و نقد نگاه ایشان به رهبری سنتی ▪️فهم غیر نظام مند و پراگماتیستی بعضی از مسلمین مثل حبیب بورقیبه رئیس جمهور تونس. 📌 فهم غلط و غیر نظام مند از وحی در نقد نظریه در کتاب از استاد مطهری. 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸 @ofoqemobin
🔰 دلیل انحطاط مسلمین: اکتفا به جسد احکام و غفلت از روح آن ⭕️ علامه طباطبایی در می فرمایند علت انحطاط مسلمین در قرون گذشته اکتفا به ظاهر و جسد احکام اسلامی و غفلت از روح و باطن آن است، یکی از نشانه های این اتفاق تفکیک ناصواب اصول اخلاقی و احکام فقهی است: 🔺 و ربما استشعر من الآية عدم جواز التفرقة بين الأحكام الفقهية و الأصول الأخلاقية، و الاقتصار في العمل بمجرد الأحكام الفقهية و الجمود على الظواهر و التقشف فيها، فإن في ذلك إبطالا لمصالح التشريع و إماتة لغرض الدين و سعادة الحياة الإنسانية فإن الإسلام كما مر مرارا دين الفعل دون القول، و شريعة العمل دون الفرض، و لم يبلغ المسلمون إلى ما بلغوا من الانحطاط و السقوط إلا بالاقتصار على أجساد الأحكام و الإعراض عن روحها و باطن أمرها .... فإن الله سبحانه لم يشرع ما شرعه لهم‏ من الأحكام تشريعا جامدا يقتصر فيه على أجرام الأفعال أخذا و إعطاء و إمساكا و تسريحا و غير ذلك، بل بناها على مصالح عامة يصلح بها فاسد الاجتماع، و يتم بها سعادة الحياة الإنسانية، و خلطها بأخلاق فاضلة تتربى بها النفوس، و تطهر بها الأرواح، و تصفو بها المعارف العالية: من التوحيد و الولاية و سائر الاعتقادات الزاكية، فمن اقتصر في دينه على ظواهر الأحكام و نبذ غيرها وراء ظهره فقد اتخذ آيات الله هزوا. المیزان فی تفسیر القرآن ج2، ص 235 و 237 @ofoqemobin
📕 معرفی کتاب «تفسیر البیان فی الموافقه بین الحدیث و القرآن» اثر علامه کبیر سید محمد حسین 🔰 اگر کسی مجلدات محتلف تفسیر را با دقت و توجه به مطالعه گرفته باشد متوجه می شود که علامه طباطبایی ضمن محافظت بر روش نورانی خود در تفسیر ، در بحث های روایی نشان می دهد که مدلول تفسیر قرآن به قرآن در کمال موافقت و همراهی با تفاسیری است که اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام در روایات عنوان کرده اند. این موافقت به حدی است که به نظر می رسد ایشان تفسیر بسیاری از آیات مهم را از روایات الهام گرفته است. این شیوه موید بیانی است که ایشان در مقدمه تفسیر المیزان آورده و در آنجا توضیح می دهد که روش خودِ اهل بیت نیز عرضه قرآن به قرآن و تفسیر قرآن به قرآن بوده است. 🔰 اما ایشان تفسیر دیگری دارد که اساسا هدفش اثبات همین موافقت و همراهی بیانات قرآن و روایات اهل بیت علیهم السلام است. این اثر که «تفسیر البیان فی الموافقه بین الحدیث و القرآن» نام گرفته، در پنج جلد تدوین و تا اواسط سوره یوسف ادامه یافته و حاصل تاملات مرحوم علامه در دوران حضور در تبریز است. تالیف این تفسیر در سال 1324 شمسی آغاز شده و پیش از تفسیر به رشته تحریر در آمده است. 🔰 مطالعه این کتاب حقیقتا ارزشمند است و مطالبی در آن یافت می شود که در تفسیر المیزان هم وجود ندارد مضافا که روایات و موافقت آن با قرآن در این تفسیر یک مطلب اصلی است و این خود فوائد جداگانه ای دارد. 🔰 مناسب است با مطالعه این تفسیر به مشکات کم نظیرِ علمی علامه طباطبایی نزدیک تر شویم. @ofoqemobin
🔰 چه کسی می تواند باشد؟ ☀️ علامه طباطبایی در جلد اول بر اساس آیه 35 سوره یونس می فرماید کسی می تواند امام و هادی باشد که خود نیاز به هدایتگر نداشته باشد چون انسان ها دو دسته اند: 1️⃣یا خود هدایت شده اند: «مَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ » 2️⃣ یا نیاز به هدایت دارند: «أَمَّنْ لا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدى» 🔺 و تنها از دسته اول می توان پیروی کرد: « أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ ». 🔸 کسی که - ولو در لحظاتی از زندگی - اهل معصیت باشد، همواره نیازمند دیگری است تا او را از بند معصیت برهاند و نمی تواند امام باشد. امام سرتاسر وجود و حیاتش عبودیت الهی است و معصیت راهی به حقیقت او ندارد: ☀️ ثم إن هذا المعنى أعني الإمامة، على شرافته و عظمته، لا يقوم إلا بمن كان سعيد الذات بنفسه، إذ الذي ربما تلبس ذاته بالظلم و الشقاء، فإنما سعادته بهداية من غيره، و قد قال الله تعالى: «أَ فَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدى‏»: يونس- 35. و قد قوبل في الآية بين الهادي إلى الحق و بين غير المهتدي إلا بغيره، أعني المهتدي بغيره، و هذه المقابلة تقتضي أن يكون الهادي إلى الحق مهتديا بنفسه، و أن المهتدي بغيره لا يكون هاديا إلى الحق البتة. الميزان في تفسير القرآن، ج‏1، ص: 274 @ofoqemobin
هدایت شده از المرسلات
این ملاکی را که علامه در این بیان می کنند در عین اینکه در ظاهر ساده است و به نظر می رسد مسئله واضحی است، اما تمام و سلوکی و عرفانی ایشان همین و خداست. به عبارتی میتوان گفت ایشان تمام آثار خود از جمله را برای تبیین این مسئله نوشته اند. محسن ابراهیمی @almorsalaat
هدایت شده از المرسلات
☀️ | مختصری در باب نظریه روح المعنی از منظر امام خمینی (ره) 🖊 سید محمد هاشمی 🔺 یکی از مباحث مهم امام در ادامه موضع مهم ایشان پیرامون اعتباری بودن وضع الفاظ، مساله است. این نظریه که توسط امام در نقاط مختلفی استفاده شده و ریشه در نگاه برخی اندیشمندان پیشین نیز داشته است قرابتی جدی با تصویر مرحوم در نحوه وضع الفاظ برای معانی در تفسیر دارد. ایشان توجه به این فرآیند در وضع الفاظ را، راه حل بسیاری از اشتباهات در اندیشه و فهم - خصوصا در معارف غیر مادی - می داند. برای مثال برخی در وصف پروردگار به رحیم و رحمان تصور کرده اند که چون در ذات این اوصاف نوعی از رقّت و تغیرِ حالت درونی نهفته و این نوع تحولات در ذات واجب محال است صدق این معانی بر واجب صرفا مجازی است. مرحوم امام در پاسخ معتقد است اساسا الفاظ برای غایات و حقایق عامه وضع شده اند و خصوصیات افراد تقییدی در آن معانی ایجاد نمی-کند: «و بعضى‏ها در مطلق اين نحو از اوصاف از قبيل خذ الغايات و اترك المبادى‏ قائل شده‏اند- كه اطلاق اين‏ها بر حق به لحاظ آثار و افعال است نه به لحاظ مبادى و اوصاف است. پس، معنى «رحيم» و «رحمن» در حق، يعنى كسى كه معامله رحمت مى‏كند با بندگان. بلكه معتزله‏ جميع اوصاف حق را چنين دانسته‏اند يا نزديك به اين. و بنابراين، اطلاق آنها بر حق نيز مجاز است. و در هر صورت، مجاز بودن بعيد است، خصوصا در «رحمن» كه بنابراين امر عجيبى بايد ملتزم شد. و آن اين است كه اين كلمه وضع‏ شده براى معنايى كه استعمال در آن جائز نيست و نمى‏شود، و در حقيقت اين مجاز بلا حقيقت است. تأمّل. و اهل تحقيق در جواب اين گونه اشكالات گفته‏اند الفاظ موضوع است از براى معانى عامّه و حقايق مطلقه. پس بنابراين، تقيّد به عطوفت و رقّت داخل در موضوع له لفظ «رحمت» نيست و از اذهان عاميّه اين تقيّد تراشيده شده، و الّا در اصل وضع‏ دخالت ندارد..» (آداب الصلاة، متن، ص: 249) 🔺 ایشان سپس در جواب به اشکال مقدر به این نظریه که آن را تنها در صورتی که اولیاء و انبیاء واضع باشند صحیح میدانند، تحلیلی در باب وضع الفاظ و اعتبار ارائه می کند که در کلیت شناخت اعتباریات نزد ایشان نیز سودمند است. 🔺به عقیده ایشان فرآیند وضع یک لفظ به این گونه است که برای هر واضعی در ابتدا نوعی توجه به جهت حقیقی موضوع له مطرح بوده است یعنی واضع در هنگام وضع لفظ «نور» برای آنچه از حقیقت خارجی نور می دیده، جهت روشنایی آن را مورد نظر قرار داده است و به جهات عدمی و ظلمانی آن بی توجه بوده است لذا لفظ «نور» هرگز مقید به نورِ مادی خارجی که مشوب به جهات عدمی است نمی شود و از این رو می توان آن را حقیقتا در انوار غیرمادی نیز استعمال کرد. لذا نظریه روح المعنی را می توان حتی در عمق تسامحات عرفی در فرآیند اعتبار نیز توضیح داد: «واضع لغات گرچه در حين وضع معانى مطلقه مجرّده را در نظر نگرفته است، ولى آنچه كه از الفاظ در ازاء آن وضع شده همان معانى مجرّده مطلقه است. مثلا، لفظ «نور» را كه مى‏خواسته وضع كند، آنچه در نظر واضع از انوار مى‏آمده اگر چه همين انوار حسّيّه عرضيّه بوده- به واسطه آن كه ماوراء اين انوار را نمى‏فهميده- ولى آنچه را كه لفظ نور در ازاء او واقع شده همان جهت نوريّت او بوده نه جهت اختلاط نور با ظلمت، كه اگر از او سؤال مى‏كردند كه اين انوار عرضيّه محدوده نور صرف نيستند بلكه نور مختلط به ظلمت و فتور است، آيا لفظ نور در ازاء همان جهت نوريّت او است يا در ازاء نوريّت و ظلمانيّت آن است؟ بالضروره جواب آن بود كه در مقابل همان جهت نوريّت است و جهت ظلمت به هيچ وجه دخيل در موضوع له نيست» (آداب الصلاة، متن، ص: 250) 🔺 بر این اساس نیازی نیست که واضع تمام مصادیق آن معنا را در زمان خود درک کرده یا حتی به آن معتقد باشد بلکه فرآیند وضع چنین وسعتی را در رابطه لفظ و معنا ایجاد می کند. نکته جالب آن که مرحوم امام بر اساس این تحلیل، صدق الفاظ عرفی وضع شده بر معانی ای که از جهت وجودی در مراتب بالاتری قرار دارند را نزدیکتر به حقیقت و غرض اولیه عرف می داند: «ليس الكلام من حيث ظهوره الملكى و خصوصا الّذى هو من مقولة اللّفظ و الصّوت صفة للحقّ من حيث هويّته الأحاطيّة حتّى يتفرّع عليه ما ذكر كما انّ قوله تعالى ما فَرَّطْنا فِي الْكِتابِ مِنْ شَيْ‏ءٍ لا يدلّ على مقصوده بوجه نعم الكلام الذّاتى الّذى هو التّجلّى باظهار ما فى الغيب على ذاته المقدّسة صفة من صفاته فى الحضرة الجمعيّة الكماليّة و الكلام الظّهورى الوجودى الّذى هو التّجلّى بالفيض المقدّس لأظهار ما فى الغيب على الحقائق التّفصيليّة صفة من صفاته الفعليّة و لهما الأحاطة و الشّمول و لهذا الكلام اللّفظى ايضا احاطة بمعنى آخر و هو وجه السّرّ الوجودى الّذى يعرفه المحقّقون و هو غير الأوضاع اللّفظيّة نعم لو كان الألفاظ موضوعة لأرواح المعانى او ارواح المعانى مرادة للحقّ من كلامه لكان تلك الأحاطة حقّا كما الأمر كذلك.» ( تعليقات على شرح «فصوص الحكم» و «مصباح الانس»، ص: 232) 🔺نتیجه این صورت بندی، راهگشایی بسیار اساسی در فهم معارف و معانی مجرد قرآنی و روایی ایجاد کرده و از سوی دیگر گشایشی جدی برای انتقال مرتبه بندی شده معارف الهی می آفریند. این نگاه شیوه ای مهم در القای معارف الهی را نیز به دنبال دارد. بر این اساس در تعلیم معارف تنها کافی است ذهن ها را نسبت به حیثیات عدمی مفاهیم پالایش نماییم، تا بتوانیم حقیقت ناب غیرمادی را در ذهن مخاطبان تصویر کنیم. 🔺 این نظریه در مساله روح المعنی، در مجموعه اندیشه امام در اعتباریات تاثیر مهمی دارد ایشان پس از این مساله «صحیح و اعم» و تصویر «مرکبات اعتباری» را نیز بر همین اساس تبیین می نمایند و معتقدند حتی در وضع الفاظ برای اختراعات عادی بشر، هرگز لفظ به قید ماده و شکل خاصی از آن اختراع – مثلا تفنگ یا هواپیما – محدود نمی شود بلکه از ابتدا خصوصیات ماده و صورت دخلی در وضع الفاظ ندارند: و لذا ترى: أنّ تكامل الصنعة كثيراً ما يوجب تغييراً في موادّها أو تبديلًا في شأن من شؤون هيئتها، و مع ذلك يطلق عليها اسمها كما في السابق، و ليس‏ ذلك إلّا لأخذ الهيئة و المادّة لا بشرط؛ أي عدم لحاظ مادّة و هيئة خاصّة فيها. (تهذيب الأصول، ج‏1، ص: 109) @almorsalaat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅 این بیان زیبای مرحوم آیت الله نه صرفا خطابه ای در دفاع از دین بلکه حقیقتی عمیق است که بر زبان این حکیم الهی جاری میشود. جالب آنکه مرحوم علامه در ذیل آیه 200 سوره آل عمران در تفسیر شریف دقیقا چنین نقشی برای دین و توحید قائلند و دین را نه فقط برای آخرت بلکه حتی برای استقرار مدنی در همین دنیا ضروری میدانند. رحمه الله علیهما @ofoqemobin
هدایت شده از المرسلات
‼️به مناسبت ماه مبارک رمضان 🔰متن خوانی و توضیح عبارات تفسیر شریف ♦️از ابتدای جلد اول 🎙توسط: حجت الاسلام محسن ابراهیمی 🔉صوت جلسات به صورت روزانه در کانال دروس اساتید المرسلات بارگزاری خواهد شد 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1721434112C7e17979da1 @m_almorsalaat
هدایت شده از المرسلات
⭕️ نادیده گرفتن و سهل انگاری در اجرای دستورات اسلام، مقدمه انسداد حرکت توحیدی جامعه است 🔰 محمد مهدی مقدسی 🔻 نگاه به شریعت و تعالیم دینی مشکلی است که از گذشته گریبانگیر جوامع بوده است. 🔻 در طول تاریخ مستکبران و دنیا طلبان برای پیش برد اهداف خود به گسترش تفسیر فردگرایانه از دین دامن می زدند 🔹 ولی مشکل اساسی این است که حتی دین گرایان و متدینان و برخی از اندیشمندان اسلامی نیز به همۀ ابعاد حرکت اجتماعی دین و مخصوصا شریعت اسلام معتقد نیستند و بسیاری از تعالیم اجتماعی اسلام را با رویکردی فردگرایانه تفسیر می کنند. 🔻 مرحوم علامه طباطبایی با بصیرتی عمیق و شناختی نافذ از تعالیم اسلامی در سراسر تفسیر شریف به تبیین جنبه های مختلف این حقیقت می پردازند و ساختار اجتماعی شریعت را ترسیم می کنند. 🔻 ایشان معتقدند که «اسلام در همۀ شئون اجتماعی است» و نگاه همه جانبه به اجتماع از اختصاصات دین اسلام است 🔵 در نگاه ایشان « دین مقدّمه‌ای برای و عبادات مقدمۀ وصول به است. هرگونه اخلال یا تحریف در احکام اجتماعیِ اسلام منجر به فساد در عبادات می‌شود و با فاسد شدن عبادات راه تربیت علمی و حرکت در مسیر توحید مسدود می‌گردد». 🔻 نبود شناخت همه جانبه از هویت اجتماعی اسلام سبب شده است که در بسیاری از مسائل از سوی صاحب نظران راه کارهای متناقض ارائه شود؛ 🔻 اهمیت این مسئله وقتی جلوه می کند که در موضوعی مانند که دامنه اجتماعی گسترده دارد بین اندیشمندان دینی اختلاف نظر وجود داشته باشد که دامنه این اختلاف اثرات مخربی در جامعه خواهد گذاشت با توجه به اهمیت موضوع در زمان حساس کنونی بر آن شدیم تا در قالب سلسله مباحثی ، گوشه هایی از در نگاه مرحوم علامه طباطبایی را خدمت شما تقدیم کنیم 📌 ادامه دارد ...... @almorsalaat
☀️ | مختصری در باب نظریه روح المعنی از منظر امام خمینی (ره) 🖊 سید محمد هاشمی 🔺 یکی از مباحث مهم امام در ادامه موضع مهم ایشان پیرامون اعتباری بودن وضع الفاظ، مساله است. این نظریه که توسط امام در نقاط مختلفی استفاده شده و ریشه در نگاه برخی اندیشمندان پیشین نیز داشته است قرابتی جدی با تصویر مرحوم در نحوه وضع الفاظ برای معانی در تفسیر دارد. ایشان توجه به این فرآیند در وضع الفاظ را، راه حل بسیاری از اشتباهات در اندیشه و فهم - خصوصا در معارف غیر مادی - می داند. برای مثال برخی در وصف پروردگار به رحیم و رحمان تصور کرده اند که چون در ذات این اوصاف نوعی از رقّت و تغیرِ حالت درونی نهفته و این نوع تحولات در ذات واجب محال است صدق این معانی بر واجب صرفا مجازی است. مرحوم امام در پاسخ معتقد است اساسا الفاظ برای غایات و حقایق عامه وضع شده اند و خصوصیات افراد تقییدی در آن معانی ایجاد نمی-کند: «و بعضى‏ها در مطلق اين نحو از اوصاف از قبيل خذ الغايات و اترك المبادى‏ قائل شده‏اند- كه اطلاق اين‏ها بر حق به لحاظ آثار و افعال است نه به لحاظ مبادى و اوصاف است. پس، معنى «رحيم» و «رحمن» در حق، يعنى كسى كه معامله رحمت مى‏كند با بندگان. بلكه معتزله‏ جميع اوصاف حق را چنين دانسته‏اند يا نزديك به اين. و بنابراين، اطلاق آنها بر حق نيز مجاز است. و در هر صورت، مجاز بودن بعيد است، خصوصا در «رحمن» كه بنابراين امر عجيبى بايد ملتزم شد. و آن اين است كه اين كلمه وضع‏ شده براى معنايى كه استعمال در آن جائز نيست و نمى‏شود، و در حقيقت اين مجاز بلا حقيقت است. تأمّل. و اهل تحقيق در جواب اين گونه اشكالات گفته‏اند الفاظ موضوع است از براى معانى عامّه و حقايق مطلقه. پس بنابراين، تقيّد به عطوفت و رقّت داخل در موضوع له لفظ «رحمت» نيست و از اذهان عاميّه اين تقيّد تراشيده شده، و الّا در اصل وضع‏ دخالت ندارد..» (آداب الصلاة، متن، ص: 249) 🔺 ایشان سپس در جواب به اشکال مقدر به این نظریه که آن را تنها در صورتی که اولیاء و انبیاء واضع باشند صحیح میدانند، تحلیلی در باب وضع الفاظ و اعتبار ارائه می کند که در کلیت شناخت اعتباریات نزد ایشان نیز سودمند است. 🔺به عقیده ایشان فرآیند وضع یک لفظ به این گونه است که برای هر واضعی در ابتدا نوعی توجه به جهت حقیقی موضوع له مطرح بوده است یعنی واضع در هنگام وضع لفظ «نور» برای آنچه از حقیقت خارجی نور می دیده، جهت روشنایی آن را مورد نظر قرار داده است و به جهات عدمی و ظلمانی آن بی توجه بوده است لذا لفظ «نور» هرگز مقید به نورِ مادی خارجی که مشوب به جهات عدمی است نمی شود و از این رو می توان آن را حقیقتا در انوار غیرمادی نیز استعمال کرد. لذا نظریه روح المعنی را می توان حتی در عمق تسامحات عرفی در فرآیند اعتبار نیز توضیح داد: «واضع لغات گرچه در حين وضع معانى مطلقه مجرّده را در نظر نگرفته است، ولى آنچه كه از الفاظ در ازاء آن وضع شده همان معانى مجرّده مطلقه است. مثلا، لفظ «نور» را كه مى‏خواسته وضع كند، آنچه در نظر واضع از انوار مى‏آمده اگر چه همين انوار حسّيّه عرضيّه بوده- به واسطه آن كه ماوراء اين انوار را نمى‏فهميده- ولى آنچه را كه لفظ نور در ازاء او واقع شده همان جهت نوريّت او بوده نه جهت اختلاط نور با ظلمت، كه اگر از او سؤال مى‏كردند كه اين انوار عرضيّه محدوده نور صرف نيستند بلكه نور مختلط به ظلمت و فتور است، آيا لفظ نور در ازاء همان جهت نوريّت او است يا در ازاء نوريّت و ظلمانيّت آن است؟ بالضروره جواب آن بود كه در مقابل همان جهت نوريّت است و جهت ظلمت به هيچ وجه دخيل در موضوع له نيست» (آداب الصلاة، متن، ص: 250) 🔺 بر این اساس نیازی نیست که واضع تمام مصادیق آن معنا را در زمان خود درک کرده یا حتی به آن معتقد باشد بلکه فرآیند وضع چنین وسعتی را در رابطه لفظ و معنا ایجاد می کند. نکته جالب آن که مرحوم امام بر اساس این تحلیل، صدق الفاظ عرفی وضع شده بر معانی ای که از جهت وجودی در مراتب بالاتری قرار دارند را نزدیکتر به حقیقت و غرض اولیه عرف می داند: «ليس الكلام من حيث ظهوره الملكى و خصوصا الّذى هو من مقولة اللّفظ و الصّوت صفة للحقّ من حيث هويّته الأحاطيّة حتّى يتفرّع عليه ما ذكر كما انّ قوله تعالى ما فَرَّطْنا فِي الْكِتابِ مِنْ شَيْ‏ءٍ لا يدلّ على مقصوده بوجه نعم الكلام الذّاتى الّذى هو التّجلّى باظهار ما فى الغيب على ذاته المقدّسة صفة من صفاته فى الحضرة الجمعيّة الكماليّة و الكلام الظّهورى الوجودى الّذى هو التّجلّى بالفيض المقدّس لأظهار ما فى الغيب على الحقائق التّفصيليّة صفة من صفاته الفعليّة و لهما الأحاطة و الشّمول و لهذا الكلام اللّفظى ايضا احاطة بمعنى آخر و هو وجه السّرّ الوجودى الّذى يعرفه المحقّقون و هو غير الأوضاع اللّفظيّة نعم لو كان الألفاظ موضوعة لأرواح المعانى او ارواح المعانى مرادة للحقّ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅 این بیان زیبای مرحوم آیت الله نه صرفا خطابه ای در دفاع از دین بلکه حقیقتی عمیق است که بر زبان این حکیم الهی جاری میشود. جالب آنکه مرحوم علامه در ذیل آیه 200 سوره آل عمران در تفسیر شریف دقیقا چنین نقشی برای دین و توحید قائلند و دین را نه فقط برای آخرت بلکه حتی برای استقرار مدنی در همین دنیا ضروری میدانند. رحمه الله علیهما @ofoqemobin