بـِسـماللـّٰھالرَحمـٰنالرَحیـم🕊…
الـٰهـِۍعـَظـُمَالْبـَلآءُ،وَبـَرِحَالْخـَفـآءُ،
وَانْڪَشـَفَالْغـِطآءُ
وَانْقـَطـَعَالرَّجـآءُ،وَضـٰاقـَتِالْأَرْضُ،وَمـُنِعـَتِ
السَّمـآءُ،
وَأَنـْتَالْمـُسْتـَعـٰانُ،وَإِلـَیْڪَالْمـُشْتـَکـٰۍ،
وَعـَلَیْڪَالْمـُعـَوَّلُفـِۍالشـِّدَّةِوَالـرَّخـآءِ...!
اللـّٰهـُمَّصـَلِّعـَلـٰۍمُحـَمـَّدٍوَآلِمُحـَمـَّدٍ
أُولـِۍالْأَمـْرِالـَّذِیـنَفـَرَضْتَعـَلـَیْنـٰاطآعـَتـَهـُمْ،
وَعـَرَّفْتـَنـٰابـِذَلـِکَمـَنْزِلـَتَهـُمْ،فَفـَرِّجْعـَنـّٰا
بِحـَقِّهـِمْفـَرَجاًعـٰآجـِلاًقـَرِیباًکـَلَمْحِالْبـَصَرِ
أَوْهـُوَأَقـْرَب
یـَامُحـَمـَّدُیـَاعـَلـِیُّ،یـَاعـَلـِیُّیـَامُحـَمـَّدُ
اڪْفِیـٰآنـِۍفـَإِنـَّکُمـٰاکـآفِیـٰانِ،وَانْصـُرآنـِۍ
فـَإِنـَّکُمـٰانـٰاصِرآنِ
یـَآمَوْلآنـٰایـَاصـآحـِبَالـزَّمـٰآنِ،
الْغـَوْثَالْغـَوْثَالْغـَوْثَ،أَدْرِڪْنـِۍأَدْرِڪْنـِۍ
أَدْرِڪْنـِۍ،
السـَّآعـَةَالسـَّآعـَةَالسـَّآعـَةَ،الْعـَجـَلَالْعـَجـَلَ
الْعـَجـَلَ،
یـَاأَرْحـَمَالـرَّآحـِمِینَ،بـَحـَقِّمُحـَمَّدٍوَآلـِهِ
الطَّآهـِرِینَ...!
.•بخـوانیـد بہ نـیت ظـہـوࢪ🥹💚•.
#دعای_فرج
#امام_زمانم
دانلود+زیارت+عاشورا+فرهمند+++متن.mp3
12.11M
#زیارت_عاشورا
🎤 استاد#فرهمند
الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣
🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣
#انتخابات
هدایت شده از ˢᵃʳᵃˡˡᵃʰ 🇵🇸|ثـارالله
خب،سلام.
[ ثارالله.]
میخواداسامیکانالتونیانام
خودتونروداخلحرمامامرضا(ع)بخونه
اینطوریهکهشمااینپیامُتوچنلتونفورمیکنیدو
مااسمکانالتونُداخلحرمامامرضا(ع)میخونیم.:)
تگچنلتونو و نامچنلتونویانامخودتون
[ @admin_gordansarallah ]
بفرستید..
×مهلتتا ۲۹ خردادساعت¹²شب×؛
ظرفیت؟هرچقدربیشتربهتر*
💠 Ꭻ᥆Ꭵᥒ:⇩🇮🇷♥️
➳ [ @gordan_sarallah2 ]
یـِـکـ مـاہ مـانـدِه..!🇵🇸
پزشکیان روخوانی میکنه😐💔 انشاء نوشتن دادن دستش😂😐💔
رو خوانی هم نمی تونه بکنه آخه😑💔
۸ رقمی چیهههه
۸ درصدیه
به جای آیه خوندن یکم ریاضیتو قوی کن پسر.😂😐💔
پزشکیان انگار داره از روی فیلمنامه تمرین میکنه برای ضبط آماده شه.😂😐
حداقل قبل شروع برنامه میگفتید پزشکیان دو بار از روی جزوه هاش بخونه.😂😐
پزشکیانم فقط داشت نهجالبلاغه رو میخوند. انگار وسط جنگ صفین و خیبریم😐💔
براستی روحانی کی بود
که حتی پزشکیان هم گردن نمیگیردش
و میگه من چیکار به روحانی دارم؟🤔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من تعجب کردم که چطوری ایشون نامزد ریاستجمهوری شد؟!😐😂💔
#انتخابات
موضوع انشاء:
برا چه ثبت نام کرده اید ؟
من کارشناس نیستم ، من نمیدانم ، من نمی توانم ، نمی شود
فقط میدانم سلامت چیز خوبیست .
#انتخابات
💞﷽💞
#مجنون_تراز_من🌿
#قسمت_چهارصد_نود
به قلم #نون_حِ🌿
با همکاری #زِ_میم🌿
-اههههه ، چقدر بد
زینب : اهوم
فیلم دیگه ای گذاشت و گفت : این هم یکی از قسمت های همین فیلمه
پسره با شتاب وارد یکی از اتاق های بیمارستان میشه و میبینه دختره رو تخت بیمارستان هست و دارن بهش شک وارد میکنن و دستگاه تنفس بهش وصله و دست هاش خونیه
-وای ، آخی چقدر بد ، چیشده اینجا؟
زینب :دختره در نبود پسره دیوانه میشه و حالش بد میشه و تصادف میکنه،بعدش پسره همچی رو یادش میاد
-آخ ، عجب
فیلم دیگه ای گذاشت که دختره به پسره گفت : واسه زنده موندنت هر کاری می کنم
پسره : اصلا میدونی زندگی بی تو برام بی معنیه
دختره: نمیتونم بیکار بنشینم وقتی میدونم میتونم با جون خودم نجاتت بدم .
پسره : بعدش چی؟
دختره : کیم دان!
پسره: اگه بلایی سرت بیاد چجوری زندگی کنم .
و بعدش پسره که خون ازش می ریخت توی بغل دختره افتاد و هرچی دختره صداش کرد چشم هاش باز نکرد و مرد و دختره هم شروع به گریه زاری کرد .
-اههههه ، وای
زینب : خیلی بد بود
-قضیه این چیه؟
زینب: ندیدم فیلمشو ...
✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿
#ادامه_دارد
▪️کپی از این رمان حرام است و پیگیری الهی دارد و نویسنده به هیچ وجه راضی نیست▪️
💞﷽💞
#مجنون_تراز_من🌿
#قسمت_چهارصد_نود_و_یک
به قلم #نون_حِ🌿
با همکاری #زِ_میم🌿
-خداوکیلی اینا چیه نگاه میکنی ، اعصابم بهم ریخت
دوتایی خندیدیم ، همون طور که داشتیم وسایل شام جمع میکردیم گفتم
-همینارو میبینی که نمیشه باهات دو کلمه حرف زد ، تا میای حرف بزنی می ره تو فاز رفتنی میره و ...
زینب زد زیر خنده و گفت : آآآ، توام از اینجا بلد بودیو رو نمیکردیی ، آهنگ غمگین گوش میدی
از حرفش زدم زیر خنده و گفتم : نه به خدا ، این بچه های پایگاه میان میخونن آنقدر خوندن این تیکشو یاد گرفتم
زینب: بله بله
-کوفت ، به خدا راست میگم
زینب: منم که گفتم بله ، شما درست میگی
بهش نگاه تاسفی انداختم و گفتم : خدا بخیر کنه ، چی کشیدم از دست تو خودمم نمیدونم
زینب : چیی کشیدی؟؟ به به رفتی تو کار موادوو ...
بازم زدم زیر خنده و گفتم : آره داداش ساقی ام اصلا
زینب هم زد زیر خنده و دوتایی آنقدر خندیدیم که اشکمون دراومد ، وسط خندیدن زینب هی نمکش بیشتر میکرد و من بیشتر خنده ام می گرفت و زینب هم به خنده من میخندید
زینب: اییی ، آخ ، مردم از خنده ، دلم درد گرفت
-منممم ، تقصیر توعه دیگه هی حرف میزنی میخندونیمون ...
✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿
#ادامه_دارد
▪️کپی از این رمان حرام است و پیگیری الهی دارد و نویسنده به هیچ وجه راضی نیست▪️
💞﷽💞
#مجنون_تراز_من🌿
#قسمت_چهارصد_نود_و_دو
به قلم #نون_حِ🌿
با همکاری #زِ_میم🌿
زینب: بده آنقدر خندیدی
-نه کجاش بد بود نمکدوون ، پاشو پاشو بریم سرویس بهداشتی و بیایم که دیگه تا صبح نگه نمیدارماا
زینب : بریم
رفتیم سرویس بهداشتی و اومدیم و حرکت کردیم .
زینب از همون اول که دوباره راه افتادیم دستش تکیه داده بود به در و به من نگاه میکرد و منم هی حواسم پرت میشد و خندم میگرفت ، آخر سر طاقت نیاوردم و بهش گفتم : ای خانوم ، زشته جوون مردمو اینجوری دید میزنی
زینب: دلم میخواد
-لا اله الا الله ، حواسم پرت میشه دیوونه نکن
زینب: دلم میخواد
نگاه کوتاهی بهش انداختم و بعد خندیدم
-فدای چشم هات بشم ، نمیخوای بخوابی؟
زینب : نوچ
نفس عمیقی کشیدم : هیچی پس امشب دردسر داریم
ریز خندید و دستش سمت ضبط برد و آهنگ های دلخواهش گذاشت .
اونی رو که بلد بودم رو میخوندم و زینب همچنان نگاهم میکرد .
تا دیر وقت تو راه بودیم. ...
✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿
#ادامه_دارد
▪️کپی از این رمان حرام است و پیگیری الهی دارد و نویسنده به هیچ وجه راضی نیست▪️
💞﷽💞
#مجنون_تراز_من🌿
#قسمت_چهارصد_نود_و_سه
به قلم #نون_حِ🌿
با همکاری #زِ_میم🌿
زینب: رضا جان ، خسته نیستی؟ بهتر نیست جایی نگه داری استراحت کنی؟
-نه عزیز دلم ، خسته نیستم می ریم سمت مراغه اونجا یه نمازخانه هست ، نماز صبح رو می خونیم و میتونیم تو نماز خونه یا توی ماشین استراحت کنیم .
اونجا امنیتش بیشتر از اینجا هاست .
چون الان باید توی پارکی جایی بزنیم کنار دیگه .
زینب: باشه ، مراقب باش
-چشم شما بخواب
برای نماز صبح همون جا که گفته بودم نگه داشتم . پیاده شدیم بریم نماز بخونیم .
-زینب جان ، داخل بخاری داره همون جا بخواب یه دو ساعت بعد بهت زنگ میزنم میگم بیای بیرون ، خودم تو ماشین میخوابم ، یه وقت اتفاقی نیوفته
زینب : باشه
لبخندی بهش زدم و رفتیم سرویس بهداشتی.
بعد از اینکه نماز خوندم اومدم تو ماشین و پتویی که زینب روش انداخته بود رو ، انداختم روم و در رو قفل کردم و خوابیدم .
چشم هام گرم شده بود که دیدم کسی به پنجره میزنه ، سرم از زیر پتو بیرون آوردم و دیدم زینبه ، در رو باز کردم
-چرا اومدی؟
خیلی سردش شده بود و گفت : برو کنار
-چی؟
زینب: می خوام بیام بشینم تو ماشین یکم برو کنار منم بشینم ...
✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿
#ادامه_دارد
▪️کپی از این رمان حرام است و پیگیری الهی دارد و نویسنده به هیچ وجه راضی نیست▪️
دانلود+زیارت+عاشورا+فرهمند+++متن.mp3
12.11M
#زیارت_عاشورا
🎤 استاد#فرهمند
الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
این آقای " امیر تنها " مدعی شده که آقای جلیلی، با چندتا تیبا که پلاک هاشون متفاوته رفت و امد میکنن در این چند روز.
#تخریب_جدید
- خب حالا ببینیم جوابش چیه؟
#انتخابات
یـِـکـ مـاہ مـانـدِه..!🇵🇸
این آقای " امیر تنها " مدعی شده که آقای جلیلی، با چندتا تیبا که پلاک هاشون متفاوته رفت و امد میکنن د
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌پاسخ به شیطنت جدید رسانه ای:
آیا جلیلی چندتا تیبا دارد؟
فقط پلاک هاشو عوض میکنن( اونم خود سازمان)
بابت مسائل امنیتی
#انتخابات
زاکانی همزمان هم برنامه ها و فرمول هاش رو میگه و هم جواب شبهات رو میده و هم از نظام در مقابل سیاه نمایی اصلاحطلبا دفاع میکنه