eitaa logo
طومار نقد اندیشه
441 دنبال‌کننده
217 عکس
12 ویدیو
54 فایل
یادداشت ها و گفتارهایی از حجت الاسلام علی راد ( عضو هیئت علمی دانشگاه تهران )
مشاهده در ایتا
دانلود
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
الزامات رویکرد تمدنی به سیره فاطمی 🎙 علی راد @OstadRad
سلسه نشست های روش شناسی علوم نشست هفتم : روش شناسی علوم حدیث 🎙علی راد @OstadRad
علامه جعفر مرتضی عاملی و پدیده غلو در روایات موالید ائمه (قسمت اوّل) ✍️ علی راد پدیده غلو و پیامدهای منفی آن در تاریخ فکر و میراث امامیه به‌ویژه در فضایل و مناقب‌نگاری که بخشی از سیره‌نویسی است واقعیتی انکارناپذیر است. غلو با دو گونه غلو سیاسی و غلو معارفی ـ عملی تلاش داشت چهره اسلام و اهل‌بیت(ع) را مشوّه کنند، اما با مقابله امامان شیعه در تحقق اهداف خویش ناکام ماند، ولی ردپای تلاش‌های نافرجام آنان در متون و میراث به‌ویژه در سیره و فضایل ایشان باقی ماند. این رسوبات در دوره‌های متأخر از طریق برخی از آثار و شخصیت‌های غلوگرا احیا شد و در ذهنیت افراد ناآگاه در تقریر سیره و ترسیم سیمای امامان شیعه اثر گذاشت. از این‌رو توجه سیره‌نگاران به پدیده غلو و بازتاب‌های آن در متون و میراث شیعی امری انکارناپذیر است و غفلت از آن پیامدهای نادرستی را در سیره نگاری معصومان به دنبال دارد. محقق عاملی در سیره‌نگاری امام علی(ع) با نگاهی دقیق و ظریف به واکاوی و نقد رگه‌های غلو در سیره علی(ع) پرداخته است که از جمله آنها غلوانگاری ولادت علی(ع) در داخل کعبه است که به بهانه تشابه به آموزه‌های غالیانه در اصالت نصوص متواتر تشکیک نمی‌کند. پیش از تقریر و ارزیابی نظریه محقق عاملی توجه به دو نکته ذیل ضروری است: 1. فرایند و چگونگی حضور فاطمه بنت اسد(س) در داخل کعبه هنگام تولد امام علی(ع) از حوادث خاص و شگفت حیات ایشان است. نظر به اهمیت این واقعه و فضیلت آن برای امام علی(ع)، هماره این بخش از حیات ایشان مورد اهتمام ویژه سیره‌نگاران امامی بوده و هست. اهتمام محققان امامیه در سده اخیر به تک‌نگاشت‌های تخصصی در این موضوع، اهمیت این فراز از حیات علوی را نشان می‌دهد. برآیند این پژوهش‌ها دو کارکرد در سیره‌نگاری امام علی(ع) را در پی دارد: نخست اثبات فضیلتِ «یگانه مولود کعبه» که به امام علی(ع) اختصاص دارد و تکریم و عنایت الهی را در شأن امام و مادر بزرگوار ایشان اثبات می‌کند. دوم نقد نظریه رقیب که بافضیلت‌تراشی تولد شخص دیگری به نام حکیم بن حزام در داخل کعبه، اختصاص و انحصار این فضیلت برای امام علی(ع) را برنتافته و تلاش دارد با نظیرسازی این فضیلت را کم‌رنگ نشان دهد. 2. بر پایه انگاره‌ای غالیانه فرایند تولد امامان شیعه فرایندی متفاوت از تولد افراد عادی است؛ به گونه‌ای که نشانه‌های بارداری در مادران امامان آشکار نیست و حتی چگونگی وضع حمل آنان با سایر زنان متفاوت است. معضلی که ذهن محقق عاملی را در نگارش بخش تولد امام علی(ع) گزیده و او را ناگزیر به موضع‌گیری در برابر انگاره غالیانه در باب تولد امامان وا‌داشته است، واقعه اعجاب‌انگیز شکافته‌شدن دیوار خانه کعبه و تولد امام علی(ع) از فاطمه بنت اسد(س) داخل کعبه است که در نصوص روایی و تاریخی بدان تصریح شده است. محقق عاملی در تتمه بحث از تولد امام علی(ع) در داخل کعبه با گشودن مبحثی با عنوان «ولادة الأئمة(ع) فی روایات الغلاة» به نقد رگه‌ها و رسوبات تفکرات غالیانه در روایات موالید معصومان می‌پردازد که بیانگر یکی از اصول نقد وی در مواجهه با سیره‌نگاری معصومان است. به نظر می‌آید از نگاه محقق عاملی موضوع شکافته‌شدن دیوار کعبه و تولد امام علی(ع) در داخل کعبه زمینه طرح بحث از نقد پنداره غلو در روایات موالید را از سوی وی فراهم کرده است؛ زیرا ممکن است برخی از افراد این واقعه را غلوآمیز پنداشته و در درستی آن تردید کنند. به همین دلیل وی برای دفع این شبهه ناگزیر این مبحث را در انتهای مبحث میلاد امام علی(ع) طرح کرده است. سپس در فصل دوم از جلد نخست با عنوان «ولید الکعبة» به اثبات فضیلت تولد امام علی(ع) در داخل کعبه و پاسخ به اشکالات و شبهات وارده بر آن می‌پردازد. 👇👇 @OstadRad
علامه جعفر مرتضی عاملی و پدیده غلو در روایات موالید ائمه (قسمت دوّم) ✍️ علی راد تحلیل و ارزیابی 1. هر چند محقق عاملی به شکل مستقل نظریه خود را در باب تعریف و معیار غلو، گونه‌های غلو، دامنه و محدوده تأثیرات آن در سیره‌نگاری ارائه نمی‌کند، اما به فراخور نیاز در بخش‌های مختلف کتاب خواننده را به نقش غالیان در تحریف متون توجه می‌دهد. بنابراین رصد و نقد غلو در متون سیره از جمله اصول نظریه نقد محقق عاملی در سیره‌نگاری امام علی(ع) است؛ زیرا شخصیت علی(ع) نظر به فضایل و مناقب ویژه آن حضرت آبستن غلوگرایی است و لازم است که در سیره‌نگاری ایشان دقت و احتیاط کافی صورت پذیرد. از مطالعه الصحیح من سیرة الامام علی(ع) این مهم به‌روشنی به دست می‌آید که محقق عاملی باورمند است که بخشی از متون روایی و نصوص تاریخی امامیه مصون از گزند آسیب غالیان نبوده و افزوده‌ها و اندیشه‌های غالیان هر چند اندک در پی‌رنگ و میانه آثار شیعی رخنه کرده است. وی به عنوان یک سیره‌نگار امامی با آگاهی کامل از این آسیب، بااحتیاط و دقت به رصد انگاره‌های غالیانه در متون سیره امام علی(ع) می‌پردازد، نفوذ رگه‌های غلو را نشان می‌دهد، متون غالیانه را به نقد می‌سپارد و در پایان داوری می‌کند. هر چند نظر نهایی وی گاهی با احتیاط و نوعی ایهام همراه است که در اصل احتیاط از دیگر اصول نظریه نقد محقق عاملی از آن سخن خواهیم گفت. 2. در مبحث ولادت امام علی(ع) رویکرد تحلیلی – انتقادی محقق عاملی در نقد نگره غالیانه، اثبات تواتر نصوص تولد در داخل کعبه و پاسخ به شبهات این موضوع مشهود است. نظر به اهمیت این مسئله محقق عاملی عنایت ویژه‌ای به این موضوع دارد و در یک فصل مستقل درباره آن بحث کرده است. پرداخت جامع به نصوص این واقعه از منابع شیعه و اهل سنّت، بهره‌مندی از تک‌نگاشت‌های تخصصی، بازشناسی و پاسخ به شبهات قدیم و جدید این موضوع و بیان ابعاد غیبی و معنوی این فضیلت از نتایج کاربست اصل رصد و نقد رگه‌های غلو در سیره‌نگاری امام علی(ع) در این فصل است که همسوی با منهج وی در تحلیل مسائل بنیادین سیره‌نگاری معصومان است. 3. محقق عاملی مبتنی بر نظریه تواتر نصوص و ادله‌ تولد امام علی(ع) در داخل کعبه احتمال غلوآمیز بودن این پنداره را از اساس می‌زداید، اما به طور مستقیم به این شبهه نمی‌پردازد؛ زیرا بر پایه مستندات متواتر روایی و تاریخی تولد امام علی(ع) داخل کعبه قطعی است و علی‌رغم شگفت‌انگیزبودن این حادثه نباید آن را غلوآمیز دانست. بنابراین از نگاه محقق عاملی هر حادثه شگفت‌انگیزی دلیل بر نفوذ غلو در ساخت و پرداخت آن نیست و اگر نصوص متواتر و قطعی بر تحقق یک واقعه اعجاب‌برانگیز و غیرعادی داشته باشیم نباید آن را حمل بر غلو کرد. نمونه‌های دیگر این رویکرد وی را می‌توان در تأکید بر صحت مستندات روایی و تاریخی وقایع خاص در روز عاشورا چون قرآن‌خواندن سر مبارک امام حسین(ع) در بالای نیزه، رنگین‌شدن آسمان به رنگ خون در روز شهادت امام حسین(ع)، ظهور کرامات و معجزات به دست معصومان از جمله تأثیر آنی نفرین فاطمه(س) در بلند‌شدن دیوارهای مسجد هنگام اجبار امام علی(ع) برای بیعت و ... مشاهده کرد که از نگاه محقق عاملی به دلیل علمی اعتبار آنها اثبات شده است. هر چند که رویکرد مادی‌گرا در سیره‌نگاری از طرح این نصوص خودداری می‌کنند ( الصحيح من سيرة الامام علی(ع)، ج 1، ص 22 – 24). @OstadRad
علامه جعفر مرتضی عاملی و پدیده غلو در روایات موالید ائمه (قسمت سوّم) ✍️ علی راد رویکرد کلامی محقق عاملی در نقد نصوص چنین نیست که وی را همانند برخی از عقل‌گرایان افراطی به نفی و طرد گزارش‌هایی از سیره علی(ع) سوق دهد که با دستاوردهای عقل خود بنیاد بشری ناهمگون می‌نماید. وی در مواجه با چنین گزارش‌هایی از اصل «رد علم به اهل‌بیت» بهره‌مند ‌است و با استفاده از این اصل ضمن حفظ صحت صدور این متون برای آنها مقاصدی قائل است که تنها راسخان در دانش از آن آگاه هستند. کاربست این اصل در نقد وی را از انکار و طرد این گونه گزارش‌ها مصون داشته و به احتیاط در نفی اصالت نصوص سوق داده است. نمونه کاربست این اصل داوری محقق عاملی درباره حدیث سخن گفتن ذوالفقار در مقابل پرسش علی(ع) بعد از قتل عمرو بن عبدود است. این متن که در منابع روایی متقدم امامیه گزارش نشده است و ابتدا در الخرائج و الجرائح رواندی و سپس در منابع روایی متأخر چون بحار الانوار و مدینة المعاجز آمده است، همچنان در نگاه محقق عاملی در بوته صحت صدور قرار دارد و مقصود اصلی از صدور این روایت را به ائمه ارجاع می‌دهد. پاسخ وی چنین است: نقول: لیس لدینا ما ینفی صحة هذه الروایة . ومجرد الاستبعاد، والإعلان بإنكارها، لا یكفی، لأن الجواب على ذلك هو أنه حین یصعب علینا فهم بعض ما ورد فیها، فإن علینا أن نكل علم ذلك إلى أهله، ما دام أنه لا یمس أساس العقیدة، ولا یؤثر على الضوابط والمرتكزات العامة للبحث العلمی الرصین. نمونه دیگر احتیاط‌گرایی محقق عاملی، کوشش تأویلی در توجیه گزارش «چگونگی تولد امامان» است. وی در نقد متن بارداری و وضع حمل متمایز مادران امامان از سایر زنان، ابتدا با رویکرد تأویلی تلاش می‌کند معنایی مقبول از برخی فقرات آن ارائه کند، اما در نهایت از قاعده توقف و رد علم معنای حقیقی آن به معصومان بهره می‌جوید و گویی قصد دارد که خواننده خود به قضاوت بنشیند. هر چند تلاش محقق عاملی در این تحلیل و نقد ستودنی است، توجه به نکات ذیل نیز اعتبار سنجی این متن ضروری است: الف) کهن‌ترین مصدر اصلی این گزارش کتاب الهدایة الكبرى خصیبی در باب سیدة النساء فاطمه الزهراء(س) است که در آن چنین آمده است: والذی ولدت فاطمة (علیها السلام) من أمیر المؤمنین (علیه السلام): الحسن والحسین ومحسنا سقطا و زینب وأم كلثوم وكان اسمها آمنة، وولدت الحسن والحسین من فخذها الأیمن وأم كلثوم وزینب من فخذها الأیسر. ومثله ما روی عن وهب بن منبه ان مریم ولدت عیسى (صلوات الله علیه) من فخذها الأیمن وان النفخة كانت من جیبها والكلمة على قلبها. در ظاهر عبارت اشاره‌ای به انتساب این متن به عنوان روایت به معصومان وجود ندارد. در متون قبلی این متن نیز سندی ذکر نشده است که تحویل به سند روایت قبلی را محتمل بدانیم. اصل کتاب الهدایة الكبرى به‌جز بخش‌هایی از آن فاقد سند روایی معهود کتاب‌های حدیثی است. ضمن اینکه محققان به تحریف در نسخه اصل الهدایة الکبری و دستبرد در برخی از فقرات آن نیز تصریح دارند؛ از جمله تمام باب سیدة النساء فاطمه الزهراء(س) در برخی از نسخه‌های خطی معتبر و کهن این اثر وجود ندارد. به همین‌سان جمله «إنَّا معاشر الأوصیاء لسنا نحمل فی البطون، وإنما نحمل فی الجنوب، ولا نخرج من الأرحام، وإنما نخرج من الفخذ الأیمن» بر پایه محقق کتاب الهدایة الکبری از زیادات راوی این اثر است و مخالف با گزارشی است که به تولد حضرت مهدی(عج) از رحم مادر بزرگوارشان تصریح دارد. بنا براین به نظر می‌آید اطلاق عنوان روایت به این متن بر پایه معیارهای دانش رجال شیعه و کاربست قواعد فقه الحدیث در تبیین معنا و مقصود آن و استناد به قاعده رد علم در توجیه آن نادرست است. کاربست این قواعد به‌ویژه قاعده توقف و رد علم به مقصود اصلی حدیث به معصوم درباره احادیثی صادق است که اطمینان به صدور آن از معصوم داریم؛ در حالی که در این مورد شواهد متعددی بر خلاف آن داریم. همچنین کاربست رویکرد تأویلی برای توجیه معنای ظاهری آن یا تمسک به قواعد رفع تعارض برای جمع آن با واقعیت متعارف و سایر ادله معتبر روایی با رویکرد استدلالی سازگار نیست. ب) در متن کتاب الهدایة الكبرى خصیبی عبارت «ومثله ما روی عن وهب بن منبه ان مریم ولدت عیسى (صلوات الله علیه) من فخذها الأیمن» آشکارا به این نکته اشاره دارد که نویسنده قصد دارد با ارجاع به وهب بن منبه میان چگونگی تولد حسنین(ع) با تولد عیسی(ع) تماثل برقرار کند، اما از این مهم غفلت کرده است که این ادعا در آیات قرآن و دیدگاه رایج در میان مسیحیان شناخته‌شده نیست. حتی این متن از وهب بن منبه در منابع اسرائیلیات نیز به دست نیامد. به نظر می‌آید با توجه به شیوع نگره‌های گنوسی و غالیانه میان مسیحیان شام این متن از زیادات جریان غلو شام است که به کتاب الهدایة الكبرى خصیبی افزوده شده است. @OstadRad
علامه جعفر مرتضی عاملی و پدیده غلو در روایات موالید ائمه ✍️ علی راد (قسمت اوّل) https://eitaa.com/OstadRad/556 (قسمت دوّم) https://eitaa.com/OstadRad/557 (قسمت سوّم) https://eitaa.com/OstadRad/558 @OstadRad
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
فایل صوتی نشست علمی : الکافی و خاورشناسان 🎙 علی راد @OstadRad
بازتاب در کانال غلو پژوهی : https://eitaa.com/Gholow @OstadRad
حوّا از اسطوره تا حقيقت : نقد ديدگاه تفسير طبري / نصر حامد ابوزيد ؛ ترجمه: علي راد اشاره نوشتار حاضر ترجمه مقاله اي است تحت عنوان «حوّا بين الدين و الاسطورة» كه در كتاب داوئرالخوف; قراءة في خطاب المرأة (الطبعة الاولي; مركز الثقافي العربي، 1999، ص 17ـ24) به چاپ رسيده است. دكتر ابوزيد در بخشی از كتاب به نقد قصه اي تفسيري از وهب بن مُنَبِّه درباره نقش حوّا(عليها السلام)در اغواي آدم(عليه السلام) و خروج آن دو از بهشت می پردازد ; افسانه اي كه طبري در تفسير جامع البيان آن را نقل كرده و به زعم خويش از تراث تفسيري اسلام به شمار آورده است. حال آنكه بررسي محتوايي اين داستان و تأمّل در فرهنگ تاريخي حاكم در عصر نزول قرآن درباره زن و اصالت وجودي او از منظر نگرش قرآني، ديدگاهي مخالف با قصّه ها و افسانه هايي همچون اسطوره وهب بن منبّه درباره داستان حوّا، و نقش او در خروج آدم از بهشت (دارالثواب يا جنّت عدن) فرا روي پژوهشگر قرآن قرار مي دهد و با كنار زدن حجاب جهل و ظلمت از چهره حقيقي حضرت حوّا، او را با حقيقت آشنا مي سازد. در دو لینک زیر متن فارسی و عربی این نوشتار را مطالعه بفرمایید : متن فارسی : B2n.ir/a15828 متن عربی : B2n.ir/j66090 @OstadRad
الکافی» شیخ کلینی در راه «سینما حقیقت» اطلاع بیشتر از لینک زیر : B2n.ir/q96996 @OstadRad
از انفعال عقل تا انسداد نقد در گفتمان معاصر ( قسمت اوّل) خود می گویی و خود می خندی!! ✍️ علی راد آموزه های اسلامی بر ژرف نگری و ستردن سخن و عمل از هر نوع ناخالصی تاکید دارند زیرا نقد و پالایش را راز مسئولیت اجتماعی, مانایی و والایی فرد و جامعه میداند و شاخص فرد مومن ؛ بر پایه این فرهنگ روا نیست که آدمی به هر رطب و یابسی در داوری استناد جوید و در عرصه خطیر دین شناسی از سر هوا و هوس , ظن و احتمال و منبعی سست و ضعیف سخن براند و رأی دهد؛ به همین سان نیز باید در مواجهه با نظریه رقیب باید عمل نماید. در مطالعات انتقادی, آشنایی دقیقِ ناقد با نظریۀ مقبول طرف مقابل, اهمیتی مضاعف دارد و ناقد باید در چارچوب نظریۀ مقبول, به نقد و بررسی دیدگاه مقابل بپردازد؛ بدون فهم کامل یک نظریه, اقدام به نقادی, جهدی بی¬توفیق است. تقریر معیوب و فهم معوج یک نظریه, ابطال آن را آسان میکند, اما چنین ابطالی را چه سود؟ نقد بدون فهم و رد بدون درک, نشانه گستاخیِ جاهلانه و حق نشناسی نقاد است . پس صحت و اعتبار نقد, وابستگی تام به اشراف علمی ناقد به نظریۀ رقیب دارد و همین نکته, مرز نقد با تخریب را روشن میسازد چرا که نقد به معنای سنجش یک دیدگاه بر اساس ترازوی منطقی است و تعیین اعتبار، صحت و دقت آن بر مبنای ملاکهای عینی است که از آن با عنوان اصل تقدم فهم بر نقد یاد میشود . تقریر روشن دیدگاه مخالف، نزد دانشمندان مسلمان حاکی از دقت نظر آنها در رعایت این اصل نقادی است؛ شتاب¬زدگی در مقام نقد، مانع فهم دقیق ناقد می¬گردد و نقد منهای فهم درست دیدگاه مخالف, مصداق این تعبیر است: "خود می¬کشی و خود تعزیه می¬کنی" یا " خود می¬گویی و خود می¬خندی" . همچنین پرهیز از نقد گوینده به جای نقد سخن, و احتراز از مغالطه¬ی انگیزه و انگیخته (نظریه) از شرایط نقد بی¬طرفانه است. این اصل, نقش موثری در نقد و ارزیابی بی¬طرفانه نظریات دارد و در روایات متعددی بر این اصل تاکید شده است که در مقام نقد به سخن نگاه کنید نه به سخنگو . البته معنای این سخن, نفی اعتبار و اهمیت نقد انگیزه¬ها نیست, بلکه تاکید بر این نکته است که از نقد انگیزه¬ها نمی¬توان نقد انگیخته را استنتاج کرد . بنا براین اولاً نظریه پردازی در هر حیطه از علوم انسانی و اسلامی بر شناخت و نقد اولویت دارد و ثانیاً اینکه نادیده گرفتن اصول علمی و اخلاقی نقد, موجب مغالطه شده و حقیقت را دگرگون می¬کند . اساس تفکر انتقادی , قضاوت موقت یا معلق است و پایه این تعلیق, تحقیق در تعیین ماهیت مسئله است پیش از آنکه اقدامی برای حل آن به عمل آید . @OstadRad
از انفعال عقل تا انسداد نقد درگفتمان معاصر ( قسمت دوّم) خود می کشی و خود تعزیه می داری!! ✍️ علی راد در تجارب زیسته انسانی این واقعیت انکار ناپذیر است که گاهی پژوهشگران به دلیل سیطره شهرت علمی و سلطه قداست شخصیتی, ناآگاهانه حق پرسیدن و ارزیابی اندیشه های وی را از خود سلب نموده, تقلید را به جای تحقیق نشانده و حقیقت را در مسلخ قداست و شهرت سر بُریدند. متاسفانه این رویه از گذشته تا کنون در میان برخی از دانشوران علوم اسلامی رایج بوده و هست. عبد القاهر جرجانی (417 ق) اعجاز پژوه نامدار قرن پنجم هجری در اینکه چگونه شهرت و قداست افراد موجب انسداد نقد و نظر درباره آرای باطل ایشان می شود, سخنی نغز و تامل برانگیری دارد: «و اعلم أن القول الفاسد و الرأى المدخول، إذا كان صدره عن قوم لهم نباهة، و صيت و علو منزلة فى أنواع من العلوم غير العلم الذى قالوا ذلك القول فيه، ثم وقع فى الألسن فتداولته و نشرته، و فشا و ظهر، و كثر الناقلون له و المشيدون بذكره، صار ترك النظر فيه سنة، و التقليد دينا ... و كم من خطأ ظاهر و رأى فاسد حظى بهذا السبب عند الناس، حتى بوّءوه فى أخص موضع من قلوبهم، و منحوه المحبة الصادقة من نفوسهم‏» (جرجانی, الدلائل, ص 464). آری, جرجانی راست گفت که شهرت کاذب و قداست پوشالی, بزرگ نمایی بدون دلیل افراد, خطاهای ایشان را از دید ناقدان پنهان می سازد, سراب را جایگزین واقعیت می کند , آثار و اندیشه¬های این افراد را چنان استوار و مقبول می¬نمایاند که هر گونه اقدام نقد ایشان را امری ناروا و مردود می¬شمرد. در تاریخ اندیشه مسلمین رویکرد انسداد نقد اسطوره های علم هر چند در آغازه خود چندان گسترده نبود اما در امتداد تاریخی خود در درون برخی از گفتمان ها توانست به یک جریان پویا تبدیل شود و به حیات فکری خود تداوم بخشد. سلفیان معاصر نمونه روشنی از امتداد تاریخی این رویکرد است که با قدسی انگار عصر سلف و میراث اهل حدیث به طور جدی به احیاء و ترویج اندیشه های حدیثی سلف اهتمام می ورزد و با دگر اندیشان در نقد میراث سلف سَر ناسازگاری دارد. @OstadRad
از انفعال عقل تا انسداد نقد در گفتمان معاصر ( قسمت سوّم) میوه تلخ زقوم در شوره زار جهل!! ✍️ علی راد از جمله راهبردهای سلفیان معاصر, اسطوره¬سازی از سلف است که با قداست تراشی, کرامت پردازی, ادعای امتناع هماوردی با سلف, شبیه سازی میراث سلف با کتابهای وحیانی و قدسی, عقل نقّاد را در زندان شهرت اسیر می کند و در نهایت به انسداد در تحقیق و انفعال قوه نقد مخاطب در بررسی اندیشه های سلف می¬انجامد و مخاطب امروزین چنین می¬پندارد که حقیقت مطلق و مطلق حقیقت در کتاب ها و اندیشه¬های سلف هست و نگریستن نقادانه به آثار و اندیشه های اینان گویی – معاذ الله – ستیز با قرآن و خداوند است . اینگونه است که سلف به اسطوره تبدیل می شود, از کمند عقل نقّاد می رهد و تقلید کور بر مسند تحقیق بینا تکیه می زند . در ساحت اجتماعی نیز سلفیان با استفاده ناروا از قدرت, سیاست, ثروت و با تمسک به تهدید و تزویر فضای نقد اسطوره ها را تنگ و شکننده نمودند. ناقدان دلسوز پیرایش سنّت از خرافه ها و یاوه ها از ترس برخوردهای خشن ایشان با حربه تکفیر و حبس از انتشار نقدهای علمی خود علیه اسطوره های سلف در هراس هستند . گروهی از این ناقدان زبان در کام فرو هشته, شمشیر نقد از نیام تحقیق بر نمی¬آورند و گروهی دیگر که گاهی سخن رانده یا نگاشته ای منتشر کرده اند در نام گذاری خود به استعاره و کنایه پناه جسته¬اند تا از ترور شخصیت, تبعید و اخراج از مناصب علمی و اجتماعی و تنگنای معیشت در امان باشند زیرا جزم گرایی و برخورد خشونت آمیز با نقد علمی ناقدان پیشین اسطوره ها تجربه گرانسنگی را در اختیار ایشان نهاده است . این چنین است که در مراکز نقد و نظر, سکوت جای فریاد ناقدان نشسته است , توجیهات یاوه در کسوت تحقیق از این مراکز منتشر می شود, ضعف ها را کتمان می¬کنند و خود به امتداد روند اسطوره سازی در تاریخ علم یاری می¬رسانند. با صد افسوس و آه باید به این حقیقت اعتراف کنیم که در سده معاصر اسطوره گرایی در فکر و ذهن برخی از دانشیان مسلمانان به بهانه تکریم سلف و مخالفت با مدرنیته ریشه داونده است . سوگمندانه بدان می¬بالند ولی به میوه های تلخ این درخت زقوم روییده در شوره زار سرزمین تهامه جهل توجه ندارند یا از سر آگاهی و به قصد تیره ساختن چهره تابناک اسلام ناب چنین رویه ای در پیش گرفته اند تا اسوه های راستین و وارثان برگزیده قرآن و سنّت را از نگاه مسلمین پنهان بدارند و اسلام ثقلینی را وانهاده و بر اسلام اموی- عباسی گردن نهند. @OstadRad
از انفعال عقل تا انسداد نقد در گفتمان معاصر ( قسمت اوّل) : خود می گویی و خود می خندی!! https://eitaa.com/OstadRad/571 ( قسمت دوّم) : خود می کشی و خود تعزیه می داری!! https://eitaa.com/OstadRad/574 ( قسمت سوّم) : میوه تلخ زقوم در شوره زار جهل!! https://eitaa.com/OstadRad/575 ✍️ علی راد @OstadRad
نگاه انتقادی به قرآن پژوهی غربیان ؛ از ضرورت تا اضطرار ✍️ علی راد در سده اخیر در مطالعات کتاب مقدس و فهم و تفسیر قرآن کریم شاهد تحول , تغییر و نوگرایی هستیم. البته این نوگرایی و تجدیدنظرطلبی و تحول‌خواهی دیر زمانی است که در سنت فرا اسلامی و فرا قرآنی نزد پژوهشگران عهدین شکل گرفته و آرام آرام در جهان اسلام هم بازتاب یافت و در نوع رویکرد قرآن پژوهان مسلمان اثر گذار بود این نوگرایی متاثر از پیامدهای دوره رنسانس علمی بود که تردیدهایی را در آموزه‌های دینی و کتب مقدس ایجاد کرد و در دوره مدرنتیه با رویکرد تجربه‌گرایی، بحث بازخوانی و تجدیدنظر خواهی درباره کتاب مقدس به جریان افتاد و ما حصل نقد و نظرها و گفت و شنودها در کتب و مقالات مختلف وجود دارد؛ مبنای این رویکرد، نگاه انتقادی به کتب مقدس بوده و به همین دلیل چالش‌ها و شبهاتی را فرا روی افراد گذاشت و پرسش‌های جدیدی ایجاد کرده که در سنت سابق ما مورد توجه نبوده است. در این میراث متاثر از مدرنیته، ما شاهد رویکردها و روش‌های جدیدی از نقد و تحلیل کتاب مقدس و قرآن کریم هستیم و سبب شده تا روش‌های جدیدی در تفسیر و فهم قرآن ایجاد شود که همه این دستاوردها را می‌توان مطالعات قرآنی معاصر نامگذاری کرد. متاسفانه وضعیت مطالعات قرآنی و تفسیری در غالب جهان اسلام همچنین ایران با یک انسداد و انفعال روبرو هست، خروجی پژوهش‌های رایج و غالب حوزه و دانشگاه، تکرار مکررات و ایضاح واضحات و قیل و قال‌های کهنه است ما متاسفانه شاهد نظریات نو و دقیق در حوزه فهم و شناخت قرآن نیستیم . یکی از راه‌های برون‌رفت روآوری به ترجمه و نقد پژوهش‌های خاورشناسان در حوزه قرآن‌پژوهی و شناخت درست گفتمان ایشان است ما بخواهیم و نخواهیم جریان اوریانتالیسم در غرب فکری شکل گرفته و با رویکرد کاملا علمی به مطالعه و نقد قرآن می‌پردازد ولی مع‌الاسف شدید، ما مسلمین و شیعیان بسیار دیرهنگام به رصد و تعامل و نقد و نظر با این جریان وارد شده‌ایم و جای تلاش‌های سخت و سترگ خالی است. @OstadRad
نظریه شیخ مرتضی انصاری در تفسیر قرآن : از مبانی تا قواعد ✍️علی راد هر چند از شیخ مرتضی انصاری در تفسیر قرآن میراث مکتوبی در دسـترس نیسـت، لکن با مطالعه در آثار متعدد فقهی و اصولی ایشـان، میتـوان نتیجـه گرفـت کـه وی در تفسیر قرآن دارای نظریه تفسیری بوده است. تحلیل روش تفسیری او به عنوان یکـی از ارکان مهم نظریه تفسیر اجتهادی ـ فقهی امامیه در دوره معاصر و نمایاندن نقش علمی و سهم تاریخی وی در جریان تفسیر شیعه، از اهمیت و ضرورت خاصی برخوردار اسـت. در این پژوهه روش شیخ انصاری در تفسیر آیات الاحکام با روش اکتشافی ـ تحلیلـی از میان آثار متنوع وی، بازیابی و ارزیابی شـده اسـت. نتـایج تحقیـق نشـان میدهـد کـه ایشـان دارای روش تفسـیری اجتهـادی جـامع بـوده و عقـل و نقـل را در عـرض هـم در تحلیل آیات به کار بسته است. وی گر چه در تفسـیر قـرآن از روش تفسـیر روایـی بسـیار استفاده نموده، اما بر این روش هـیچ گونـه تعصـبی نداشـته و در مـوارد لازم، بـه تفسـیر قرآن به قرآن دست یازیده، و گاه نیزعقـل را در تبیـین کلام خداونـد دخالـت داده و در مواضعی هم به تبیین معنای لغوی و یا اصطلاحی کلمات بـه شـیوه اجتهـادی پرداختـه است. روش تفسیری شیخ انصاری به شدت متأثر از منابع تفسیری ایشـان بـوده؛ بـه طوری که تفکیک آن دو از همدیگرکار مشکلی است. برای آشنایی بیشتر با نظریه تفسیری شیخ به مقالات ذیل مراجعه نمایید : یک . روش تفسیری شیخ مرتضی انصاری(ره) از نظریه تا تطبیق : B2n.ir/h50828 دو . نقش سیاق در نظریه اصولی شیخ مرتضی انصاری : B2n.ir/j02906 سه. ارزیابی استظهارات شیخ انصاری (ره) از مفردات و مفاهیم آیه نبأ : B2n.ir/w13854 ⚡️ امروز 18 جمادی الثانیة سالروز رحلت شیخ مرتضی انصاری است. @OstadRad
🚨 ثبت نام فصل پنجم مدرسه تخصصی حدیث؛ عرصه ها و روش های حدیث پژوهی مقارن با عنوان «روش ها و رویکردهای نقد متن در فریقین» آغاز شد با حضور: 🔷آیت الله محمد سند، استاد خارج فقه و رجال حوزه علمیه نجف 💠محوریت متن‌شناسی حدیث در ارزیابی‌های فقیهان و رجالیان متقدم شیعه 🔷حجت الاسلام و المسلمین محمدحسن ربانی، استاد خارج فقه و رجال حوزه علمیه مشهد 💠نقد متن حدیث در اهل سنت؛ زمینه‌ها و روش‌ها 🔷حجت الاسلام و المسلمین سید محمدکاظم طباطبایی، رییس پژوهشکده علوم و معارف حدیث قم 💠مقایسه رویکرد فریقین به نقد حدیث 🔷حجت الاسلام و المسلمین دکتر علی راد، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران 💠متن معیار؛ ماهیت و کارکردها 🔴و میزگرد تخصصی: نقد متن حدیث؛ چالش‌ها و راهکارها 🔶 دبیر علمی: حجت الاسلام والمسلمین محمد الهی خراسانی، پژوهشگر و مدرّس سطوح عالی حوزه علمیه مشهد 🖊 نحوه ثبت نام: مراجعه به سایت : paziresh.dte.ir 🔹 کسب اطلاعات بیشتر: 👉 http://maalem.ir/?p=15811 @OstadRad
شبیه پدر ؛ کارکرد فقهی سیره نبوی در رفتار با فاطمه (س) (قسمت اوّل) درنگی در روایت تصویر فاطمه (س) در نگاه عایشه 🖊علی راد روایات معتبر عایشه بنت ابی بکر در مسائل و موضوعات مربوط به سبک زندگی و تعاملات خانوادگی رسول خدا (ص) به دلیل نقش همسری او و ارتباط نزدیک با پیامبر ( ص ) از اهمیت ویژه ای در بازنمایی رویکرد و نگرش رسول خدا (ص) دارد . تصویر عایشه از شخصیت و منزلت فاطمه (س ) آینه ای گویا و بی نیاز از هر گونه توضیح از واقعیت این شخصیت است . روایت شبیه پدر از جمله تصاویر ناب و دقیقی است که در روایتی از عایشه در منابع کهن حدیثی اهل سنّت گزارش و بر اساس آن فرع فقهی در کتاب های السنن تاسیس شده است. سلیمان بن أشعث سجستانی ( 275 ق ) مولف کتاب السنن این روایت را در باب « ما جاء في القيام » چنین نقل می کند : حدثنا الحسن بن علي وابن بشار ، قالا : ثنا عثمان بن عمر ، أخبرنا إسرائيل ، عن ميسرة بن حبيب ، عن المنهال بن عمرو ، عن عائشة بنت طلحة ، عن أم المؤمنين عائشة رضي الله عنها أنها قالت : ما رأيت أحدا كان أشبه سمتا وهديا ودلا ، وقال الحسن : حديثا وكلاما ، ولم يذكر الحسن السمت والهدى والدل ، برسول الله صلى الله عليه وسلم من فاطمة كرم الله وجهها : كانت إذا دخلت عليه قام إليها فأخذ بيدها وقبلها وأجلسها في مجلسه ، وكان إذا دخل عليها قامت إليه فأخذت بيده فقبلته وأجلسته في مجلسها . ( سجستانی , السنن , ج 2 , ص 522 ) . تحلیل : 1) از نگاه سجستانی این روایت از چنان اعتبار استواری برخوردار است که آن را مستند فتوای خود در کتاب فقهی او قرار داده است . این روایت در باب مناقب فاطمه (س ) بنت رسول الله ( ص ) در کتاب فضائل الصحابه نسائی ( 303 ق ) نیز با اندکی تفاوت در متن چنین روایت شده است : « ... أن عائشة أم المؤمنين قالت ما رأيت أحدا أشبه سمتا وهديا ودلا برسول الله صلى الله عليه وسلم في قيامها وقعودها من فاطمة بنت رسول الله صلى الله عليه وسلم قالت وكانت إذا دخلت على النبي صلى الله عليه وسلم قام إليها وقبلها وأجلسها في مجلسه وكان النبي صلى الله عليه وسلم إذا دخل عليها قامت من مجلسها فقبلته وأجلسته في مجلسها فلما مرض النبي صلى الله عليه وسلم دخلت فاطمة فأكبت عليه وقبلته ثم رفعت رأسها فبكت ثم أكبت عليه ثم رفعت رأسها فضحكت فقلت إن كنت لأظن أن هذه من أعقل النساء فإذا هي من النساء » (نسائی, فضائل الصحابة , ص 78 و : نسائی , السنن الکبری , ج 5 , ص 96 ). این حجر اسانید و طرق دیگر این روایت از دیگر محدثان اهل سنّت را گزارش کرده است و تردیدی در اصالت و اعتبار آن نکرده است ( ابن حجر , فتح الباری , ج 8 , ص 103 ) ؛ ذهبی , میسره راوی اصلی روایت را صدوق خوانده است ( ذهبی , سیر أعلام النبلاء , ج 2 , ص 127 ) . 2) بلندن شدن , بر پا خاستن یا به پا خاستن از جمله آیین ها و رسوم رایج در فرهنگ ها و ملل انسانی در هماره گذشته , حال و آینده تاریخ انسانی است . آیین به پا خاستن در مقابل اشخاص در فقه اسلامی به دلیل شرعی نیازمند است و سجستانی تلاش دارد که جواز و مشروعیت این مهم را در سنّت و سیره نبوی تبیین نماید زیرا آیات قرآن صریح در حکم نیستند از این رو ناگزیر باید جواز آن را در سنّت باز جست . شایان ذکر است بر پایه برخی از روایات از قیام در مقابل اشخاص به جز قیام بر جنازه مسلمان ( ابن ماجه , السنن , ج 1 , ص 492 ؛ ترمذی , السنن , ج 2 , ص 253 ) نهی و از جمله اسباب هلاکت و از شمار رسوم باطل امم پیشین بیان شده است ولی فقیهان سرآمدی از اهل سنّت این روایات را متروک و قابل استناد ندانسته اند ( هیثمی , مجمع الزوائد ومنبع الفوائد , ج 8 , ص 40 ؛ عظیم آبادی , عون المعبود شرح سنن أبي داود , ج 14 , ص 95 - 96) . ( ادامه : 👇👇 ) @OstadRad
شبیه پدر ؛ کارکرد فقهی سیره نبوی در رفتار با فاطمه (س) (قسمت دوّم) درنگی در روایت تصویر فاطمه (س) در نگاه عایشه 🖊علی راد 3) با توجه به عنوان باب مسئله و فرع فقهی این باب در کتاب السنن سجستانی بازیابی نصوص معتبر فقهی از سنّت و سیره رسول خدا ( ص ) برای جواز یا وجوب قیام هنگام ورود شخصیت برجسته ای در مجلس است. 4)در این باب سجستانی فقط دو روایت معتبر از سنّت و سیره نبوی را بازیابی و مستند فتوای فقهی خود قرار داده است . روایت اول « قوموا إلى سيدكم » از نوع قول و بیان نبوی است ولی روایت دوم از عایشه از نوع فعل و رفتار مستمر رسول خدا (ص) است . 5)مقصود از این قیام تکریم و تشریف شخص وارد بر مجلس است و بر منزلت والا و مهم وی حکایت دارد ؛ تعبیر سیادت به معنای شخصیت برجسته و متماز – در ساحت های متنوع سیاسی, فرهنگی, اجتماعی , معنوی و .... - در روایت نخست قید بسیار مهم در وجوب عمل به این رفتار است. 6)از سنّت قولی و سیره عملی رسول خدا این نکته استنباط پذیر است که به پاخاستن برای افراد شاخص و برجسته از الزامات اخلاقی و ادب اجتماعی اسلام است و سجستانی فقط یک مورد از التزام عملی رسول خدا ( ص ) در عمل به این آیین را در سیره آن حضرت معتبر دانسته است و آن هم قیام رسول خدا ( ص ) هنگام ورود فاطمه (س ) به محضر ایشان است . 7)با توجه به قید سیادت در روایت اول و قرینه بودن آن برای تفسیر روایت دوم , ملاک و مناط عمل به آیین به پاخاستن رابطه نسبی یا سببی با افراد نیست بلکه جایگاه سترگ و فاخر شخصیت دلیل اصلی آن است لذا قیام رسول خدا ( ص ) در مقابل فاطمه (س ) به دلیل رابطه دختری و پدری ایشان نیست و چنین رفتار و رویه ای از ایشان در مواجه با دیگر دختران و همسران آن حضرت گزارش نشده است . 8)علی رغم اعتبار و شهرت روایت عایشه شماری از فقیهان متاثر از پاردایم صحاح سته از توجه و استناد به این روایت در مسائل فقهی اعراض کرده اند اما پس از دوران گذار از این پارادایم بازگشت به این روایت در مسائل فقهی را شاهد هستیم و بر خلاف طرفداران این پارادایم , روایات متروک نهی از قیام بر انسان زنده را طرد و نقد کرده اند اما فقه اهل سنّت در دوره میانی هم سوی با اندیشه فقهی سجستانی نبوده است. 9)بایسته است فقیهان امامیه توجه به سیره نبوی در تعامل با فاطمه ( س ) در تحلیل مسائل و فروع فقهی مورد اهتمام ویژه قرار دهند . 10)افزون بر کارکرد فقهی رفتار رسول خدا ( ص ) , روایت عایشه بر همانندی شخصیت فاطمه (س ) با شخصیت پدر نیز دلالت دارد ؛ سبک و منطق گفتار , رفتار , کنش , سکوت , راه رفتن , شمایل , روش و سیرت فاطمه (س ) هم سان , همانند , هم رنگ , هم گون , هم تراز رسول خدا ( ص ) بود و این مهم فراتر از وراثت بر تأسی و همگون سازی فاطمه (س ) با رسول خدا ( ص ) به مثابه اسوه و نمونه انسان کامل بود . رسیدن به این تراز از همانند سازی به تلاش سخت , تکاپوی ژرف و مستمر در انطباق نیازمند است و فاطمه (س ) به خوبی از عهده آن بر آمد و عایشه نیز این حقیقت مسلم تاریخ را بیان کرد زیرا پس از رحلت نبوی فاطمه (س ) تنها شخصی بود که نُمود و تجلی رسول خدا ( ص ) بود . @OstadRad
▪️آیا حضرت زهرا (س) تنها دختر پیامبر (ص) بود؟ استاد یوسفی غروی: 🔹یکی از مطالبی که امروزه در محافل و مجالس ما رایج شده این است که حضرت زهرا (س) تنها دختر پیامبر (ص) بوده است. عده‌ای می‌گویند خواهران دیگر ایشان (زینب، ام‌کلثوم و رقیه) در واقع خواهر حضرت نبودند بلکه ربائب پیامبر (ص) بودند، یعنی دخترانی که در دامان پیامبر (س) پرورش یافتند. حال باز اختلاف است که اینها دختران خود حضرت خدیجه (س) از شوهر سابقش بودند و همراه با حضرت خدیجه به خانۀ پیامبر آمدند یا اصلاً ارتباطی با حضرت خدیجه نداشتند و حضرت آنها را از باب رحمت و مهربانی پذیرفته بود و پرورش می‌داد. لذا وقتی به همسری پیامبر (ص) درآمد آنها را به خانۀ پیامبر آورد و در آن خانه بزرگ شدند. 🔹کهن‌ترین نوشتۀ تاریخی‌ای که این مطلب را بیان کرده کتابی است به زبان عربی به نام «الاستغاثة فی بدع الثلاثة» یعنی داد و فریاد از بدعت‌های سه تن (خلفای نخستین). نویسندۀ این کتاب شخصی است به نام «ابوالقاسم کوفی زیدی». در این کتاب در بحث از اینکه آیا خلیفۀ سوم داماد پیامبر (ص) بوده یا خیر در مقام پاسخ گفته شده خلیفۀ سوم داماد پیامبر (ص) نبوده زیرا باید ثابت شود که آن دختران، دختران پیامبر بودند در حالی که چنین نیست. 🔹اما به این حرف نمی‌شود اعتنا کرد. اولاً در هیچ کتاب شرح حالی یا نام این شخص (ابوالقاسم کوفی زیدی) اصلاً ذکر نشده یا اگر ذکر شده همه با کلمه‌ای واحد از او تعبیر کرده‌اند و او را کوفی غالی فاسد المذهب معرفی کرده‌اند. ابوالقاسم کوفی زیدی در سال 370 هجری در راه شیراز فوت شده است. 🔹پس اولین ضعف این باور (که حضرت زهرا (س) تنها دختر پیامبر (ص) بوده) غالی بودن کهن‌ترین قائل آن است. اما همچنین اخبار متعددی از امام باقر و صادق (ع) در کتاب «قرب الاسناد» و «بصائر الدرجات» درباره فرزندان پیامبر (ص) از خدیجه (س) داریم که نام آن سه دختر آمده است. در تعبیری آمده «هن بنات رسول الله من خدیجه» و در تعبیر دیگر آمده «هن بنات خدیجه من رسول الله». همچنین در کتاب خصال مرحوم شیخ صدوق نیز آنها جزو دختران پیامبر شمرده شده‌اند. 🔹در نتیجه، حضرت زهرا (س) چهارمین دختر پیامبر (ص) است. فاطمه (س) چهارمین و کوچک‌ترین دختر حضرت خدیجه (س) است. سه دختر دیگر پیش از بعثت به اسلام و چهارمی پس از بعثت به اسلام به دنیا آمده‌اند. 🔹لذا کسانی که می‌گویند حضرت زهرا (س) تنها دختر پیامبر (ص) بوده اخبار معتبر ائمه (ع) را راها کرده‌اند و سراغ ابوالقاسم کوفی زیدی غالی المذهب رفته‌اند. برگرفته از مصاحبۀ استاد با سایت شفقنا @chsiqs