eitaa logo
پل خوشبختی
1هزار دنبال‌کننده
814 عکس
441 ویدیو
12 فایل
📣در این کانال مهارتهای زندگی زناشویی و فرزند پروری به صورت علمی ولی کاملا ساده و کاربردی،😍😍 توسط طلبه روانشناس و مدرس کشوری شیخ هادی اکبرزاده تقدیم شما عزیزان می‌شود 😊 پاسخ به سوالات👇 @ask_pol_khoshbakhti مشاوره حضوری و ت:کلینیک سماح ۰۲۵۳۷۸۳۸۰۸۰
مشاهده در ایتا
دانلود
🔷 سلامت روان در دو عبارت خلاصه مي‌شود: 🔹واقعیت پذیری 🔹مسئولیت پذیری ۱) پذیرش واقعیت به این معناست که فرد توانمندی و قدرت پذیرش پیامدهای منطقی و طبیعی رفتار خود را داشته باشد. این پیامدها بخشی از دنیای واقعی‌است و هنگامی که ما پیامدهای رفتار و تصمیمات‌مان را نمی پذیریم، در واقع واقعیت را انکار می کنیم. ۲) مسئولیت پذیری، یعنی فرد اولا وظایف خود را شناخته و انجام می‌دهد، ثانیت مسئولیت ارضای نیازهای شخصی خود را به عهده می‌گیرد، و در راستای این هدف به نیازهای دیگران تعدی نمی کند و یا اینکه نیازهایش را به هزینه ی دیگران رفع نمی‌کند. @POLKHOSHBAKHTI
📃 باج گیری عاطفی هر یک از ما با نقاط حساس خود وارد انواع ارتباط ها می‌شویم، حرف‌های نهفته، احساسات سرکوب شده، آزردگی های انباشته شده، پشیمانی، عدم امنیت، ترس، خشم و... این ها نقاط حساس ما هستند؛ نقاطی که اگر لمس‌شان کنیم به درد می‌آیند. 🔸باج گیری عاطفی زمانی به وجود می آید که ما به افراد اجازه دهیم بدانند که این نقاط را در ما شناخته‌اند، و آنها به جای مرهم نهادن بر زخم ما قصد بهره برداری از نقاط ضعف و کاستی‌های ما را داشته باشند. یعنی آنها زمانی که آن نقاط حساس را می‌فشارند، ما از جا می‌پریم... ⛔️ واقعیت تلخ این است که "سازش ما" با کسانی که نقاط دردناک روحیه ما را می‌فشارند، پاداشی است که باج گیر دریافت می‌کند، و هر زمان که ما این پاداش را در قبال عمل خاصی به کسی می‌بخشیم - مهم نیست خودمان بدانیم یا نه - به روشنی به آنها می‌فهمانیم که می توانند باز هم چنین عملی را تکرار کنند. 📚 كتاب: باج گیری عاطفی 🖊 نويسنده: سوزان فوروارد @POLKHOSHBAKHTI
🔷چقدر خود را می پذیریم؟ تحمل خود نا خوب‌مان را داشته باشیم! در ما ضعف، کاستی و نقص وجود دارد و لحظاتی هست که در ما احساسات ترس، اضطراب، غم، خشم، ناراحتی، حسرت، حسادت، کینه‌ و... حضور دارد. اگر تحمل خود را با تمام این ضعف‌ها و احساسات رنج‌آور، نداشته باشیم؛ یعنی اصلا خود را نپذیرفته‌ایم! مشکل از این احساسات نیست؛ مشکل از جایی شروع می‌شود که می‌خواهیم جلوی تجربه این احساسات بایستیم! و نتیجه این می‌شود که احساسات شما، شدیدتر و‌ طولانی می‌شوند! مثلا می‌گویید فاجعه است که چنین احساسی عاطفی دارم! یا من نباید نسبت به همسر و یا پدر و مادرم، دچار خشم شوم؛ بعد احساس گناه هم به شما دست می‌دهد! وقتی احساسات خود را با تفسیرها و قضاوت‌ها، همراه می‌کنید؛ وقتی آنها را دائمی و ماندگار، فرض می‌کنید، وقتی بی رحمانه خود را به سبب هیجانات و احساسات‌تان، سرزنش و یا سرکوب می‌کنید، و وقتی می‌خواهید از رنج آنها فرار کنید؛ مشکلات هیجانی شما بیشتر و ادامه دار می‌شود. @POLKHOSHBAKHTI
📚 کاهش ناکامی‌ها... چند سطر از یک کتاب: چه چیزی ناکامی‌ها و درماندگی‌های ما را کاهش می دهد؟ اینکه بفهمیم از دنیا چه انتظاری داشته باشیم؟ و دریابیم که امید چه چیزی را داشتن امری بهنجار است؟ 🔸 هر وقت از دستیابی به امر مورد علاقه خود باز بمانیم، عصبانیت ما را فرا نمی‌گیرد؛ فقط هنگامی عصبانی می‌شویم که عقیده داشته باشیم لیاقت به دست آوردن آن چیز را داریم. شدیدترین عصبانیت‌های ما ناشی از رویدادهایی هستند که درک ما از اصول هستی را نقض می‌کنند. 📕 تسلی بخشی‌های‌ فلسفه / آلن_ دوباتن @POLKHOSHBAKHTI
♨️ گاهی لازم نیست با برخی پیش آمدهای زندگی، مقابله کرد... داشتم سرما می‌خوردم و علائمش را به وضوح می‌دیدم. بیش از یک سال بود که با دارو و انواع تقویتی مقابل سرماخوردگی ایستاده بودم و پیشگیری کرده‌بودم اما کافی بود، حس کردم دیگر بدنم نیاز به یک سرماخوردگی دارد، من نباید بیش از این مقابله می‌کردم. این‌بار هیچ دمنوش و دارویی نخوردم و اجازه دادم سرماخوردگی کار خودش را بکند و دوره‌اش بدون مقابله و دخالت من تمام شود. ▪️ مشکل و اندوه هم همین است. جهانِ انسان گاهی و پس از دفاع و جنگیدن بسیار، نیاز دارد به یک فروپاشی، به یک باختن، به یک پذیرفتن و تسلیم شدن... گاهی نباید مقابله کرد، باید دست‌ها را به نشانه‌ی پذیرش و تسلیم بالا گرفت و اجازه داد روزگار و مشکلات و رنج‌ها کار خودشان را بکنند و آسیبشان را برسانند و برگردند و آن‌وقت باید ذره ذره ایستاد و بهبود پیدا کرد. یکنواختی، سم مهلکی‌ست؛ گاهی پس از ایستادگی‌های بسیار، نیاز است کمی زمین بخوری، قدری همان‌جا بنشینی، نفسی تازه کنی و دوباره بلند شوی. گاهی باید اجازه داد اندوه وارد شود، بماند، گریه کند، خسته که شد خودش راهش را بگیرد و برگردد. باید سرزنده و در جریان بود و تمام حالات و احساسات و احتمالات را تا حد ممکن تجربه کرد. نرگس صرافیان طوفان @POLKHOSHBAKHTI
آیا می دانید احساسات بیان نشده و یا مخفی و کتمان شده، از بین نمی روند؟ فقط به شکل زنده مدفون می شوند... با این تفاوت که موجود زنده وقتی زنده به گور شود معمولا خفه شده و می میرد؛ اما احساسات نهفته و اجتناب شده، پرورده می شوند و در زمانی دیگر با شکلی زشت‌تر بروز و ظهور پیدا می کنند. @POLKHOSHBAKHTI
نوشته اند : ۳ نکته که اگر يادتان باشد، دردسر کمتری خواهید داشت. ✅ وقتی خوشحالید، قول ندهید . ✅ وقتی عصبانی هستید، جواب ندهید . ✅ وقتی غمگین و دل‌گرفته هستید، تصمیم نگیرید. @POLKHOSHBAKHTI
📄 چندسطر از یک کتاب: 🔹انسان به دنبال دست یافتن به اهداف و خواسته‌های خود است، واگر این اتفاق به شکل مطلوب و رضایت‌بخشی رخ‌ندهد، هیجان‌های خاص و گاهی شدیدی را تجربه خواهد کرد. هیجان‌هایی چون خشم، عصبانیت، بی‌قراری، دست‌پاچگی و کلافگی. هنگام احساس یک هیجان شدید، هم‌زمان صدایی را در ذهن‌مان می‌شنویم که بی‌وقفه فریاد می‌زند: «زود باش کاری بکن!» و اصرار دارد و تکرار می‌کند که این کار را زودتر انجام دهیم. 🔸اگر گذشتۀ خود را مرور کنید، بسیاری از تصمیمات‌تان که به حسرت و پشیمانی منجر شده‌اند، تصمیماتی بوده‌اند که در چنین زمان‌هایی گرفته‌اید. در این اوقات، در بخشی از مغز ما که به مغز هیجانی معروف است، اتفاقاتی رخ می‌دهد و ما در کسری از ثانیه اقدام می‌کنیم و به احتمال زیاد بعد از آن پشیمان می‌شویم. کتاب: افزایش‌تاب‌آوری درپیچ‌های نفس‌گیر زندگی نوشته‌ی: دکتر زهره سپهری @POLKHOSHBAKHTI
⭕️مقصریابی نه، یافتن راه حل آری ▪️ دکتر حسین تهرانی، محقق ارشد شرکت تویوتا داستان‌های مدیریتی (رمز و راز [اصول ساده] کار گروهی در ژاپن) 🔸همین چند وقت پیش بود که زحمات دوساله گروهی که در آن کار می‌کردم بر باد هوا رفت و خودرو و تمام تجهیزات پیشرفته آن، با بیش از دو سال کدنویسی و تست، به یکباره از کار افتاد و کسی نمی‌دانست که دقیقا چه اتفاقی افتاده و هیچکس نمی‌توانست دلیل قانع کننده‌ای برای آن پیدا کند. به طور خودکار اولین فکری که از ذهن من گذشت این بود که مقصر از کار افتادن سیستم کیست؟ سیستم و خودرو بسیار خوب و دقیق عمل می‌کرد و مشکلی نداشت و پس باید کسی در جایی خراب کاری انجام داده باشد!! 💡در این میان برخورد مدیران پروژه بسیار جالب و آموزنده بود. در جلسات متعددی که بلافاصله تشکیل شد، اصلا صحبتی از سرزنش و پیدا کردن فرد مقصر و خاطی نبود و تنها صحبت از این بود که به چه دلیل این مشکل به وجود آمده است. در حالی‌که من همچنان بر وجود یک مقصر و خطاکار تاکید داشتم، سایر اعضای گروه بر یافتن مشکل اصلی تمرکز داشتند و سعی می‌کردند که پای کسی را به عنوان خطاکار به میان نیاورند و صحبت‌ها در جلسات به حاشیه نرود. 📄پس از انجام تست‌ها و بررسی‌های مختلف ، سرانجام به مشکل اصلی پی بردیم که از تصور ما خارج بود و به پیچیدگی زیاد سیستم برمی‌گشت (به قولی به عقل جن هم نمی‌رسید!!) ❇️ بر همین اساس در حال نوشتن چند حق اختراع خوب و اساسی هستیم. من از ذهنیت اولیه خودم بسیار شرمنده شدم که بدون تفکر لازم و با هیجان بسیار (کلا هوش و عمل هیجانی ما ایرانیها بسیار بالا است)، تنها به دنبال مقصر بودم، در حالی‌که مقصری وجود نداشت و مشکل اصلی عدم درک کامل ما از پیچیدگی های سیستم بود. 🇮🇷یادم می آید در ایران در پروژه پیچیده و مشکل لوله‌گذاری زیر آب و تست های مربوطه، با مشکلات و تاخیرات فراوانی مواجه بودیم. با اینکه مهندسین و نیروهای پروژه از افراد بسیار کارآمدی تشکیل شده بودند؛ ولی پیچیدگی‌های فنی و عدم تجربه، مشکلات و تاخیرات زیادی به وجود آورده بود. متاسفانه برخورد مدیر پروژه در مواجهه با این تاخیرات، تنها پیدا کردن مقصر و خراب کردن آوار بر سر او بود. با این روش مدیریت، نه تنها وقت زیادی از اعضای گروه صرف دعواهای بدون سرانجام می‌شد، بلکه با ایجاد جو سرخوردگی، بسیاری از نیروهای کارآمد پروژه را ترک کردند و عملا چندین بار کل تیم پروژه تغییر پیدا کرد، ولی مشکلات و تاخیرات نه تنها حل نشد بلکه به مراتب اوضاع بدتر و وخیم تر شد!! 📈معمولا در سطحی وسیع‌تر در مدیریت اقتصاد و صنعت و حتی فرهنگ مملکت هم دیدگاه مشابهی برای پیدا کردن مقصر و خطاکا وجود دارد. با بروز کوچکترین مشکل، به جای اینکه انرژی و وقت نیروهای نخبه صرف پیدا کردن راه حل شود، صرف دعواهای بی انتهایی می‌شود که تنها مشکل را تشدید می‌کند و هیچ نتیجه‌ای در برندارد. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ در ارتباطات میان فردی و یا ارتباطات گروهی و تیمی، چقدر به اجتناب از الگوی نادرست مقصریابی توجه داریم؟ در عوض چقدر در پی شناخت و حل مسئله هستیم؟ ضرورت مهارت آموزی اجتناب ناپذیر است... @POLKHOSHBAKHTI
اگر فرزندانتان را فقط برای کارهای بزرگ تحسین کنید ممکن است استانداردهای شما را خیلی بالا تصور کنند و دچار اضطراب شوند که نمی‌توانند در حد انتظار شما ظاهر شوند. اگر مدام برای کارهای خیلی ساده تحسینشان کنید یا فکر می‌کنند شما ساده‌لوح‌اید یا اینکه آن‌ها را نادان فرض کردید. و اگر برای همۀ کارهای کوچک و بزرگ‌ آنها را تحسین کنید احتمالاً لوس و خودشیفته بار می‌آیند. راه حل: حفظ تعادل در حد انتظار شما از آنها و تشویق متناسب و متعادل تا آنها از خود و توانایی‌شان برآورد واقع‌بینانه داشته باشند و بتدریج که بزرگ می‌شوند، فعالیت و تلاششان با انگیزه درونی صورت گیرد نه لزوما دریافت تشویق و تحسین شما و دیگران، بپذیرند که در برخی موارد ضعف دارند و اشتباه می‌کنند و این ایرادی ندارد. @POLKHOSHBAKHTI
🔲 فرشته یا دیو؟؟ ما انسان‌ها نسبت به هم احساسات متفاوت و متناقضی داریم. فردی را دوست داریم و در عین حال از برخی جنبه‌هایش بدمان می‌آید. یا اگر واقع‌بینانه نگاه کنیم بعضی جنبه‌های کسی که دوستش نداریم قابل تحسین است. اما برخی افراد نمی‌توانند نسبت به خود یا دیگری ترکیبی از احساس مثبت و منفی داشته باشند. جهان برای این‌گونه افراد پر از فرشته و دیو است نه آدم. آدم‌ها یا خوب خوبند یا بد بد و به همین دلیل خود یا دیگری را یا بسیار بالا می‌برند و از او فرشته‌گونه یاد می‌کنند یا بر زمینش می‌زنند و دیو صفتش می‌دانند و بر اساس آن با او رفتار می‌کنند که حاصل آن سردرگمی به خاطر این رفتارهای پیش‌بینی نشده است. ♦️این ارزنده‌سازی یا بی‌ارزش‌سازی‌های افراطی و متناوب باعث می‌شود روابط بین شخصی آشفته، ناپایدار و غیر قابل پیش بینی شود. 🔸آدم‌ها ترکیبی از خوبی و بدی هستند و احساسات خوب و بد همزمان نسبت به هم دارند که می‌تواند نقش مثبتی در کنترل هیجان‌ها داشته باشد و وجود احساسات خوب نسبت به دیگری، باعث کنترل خشم شود. 🔸اگر خشم و عشق به هم آمیخته نباشند، به تجربه عواطف شدید و ناگهانی منجر می‌شود و خشم به سادگی به غیظ و خشونت منجر می‌شود. از سوی دیگر مهر و محبت صِرف نیز به ذوب شدن در دیگری و نفی اراده و استقلال و مسئولیت خود می‌انجامد. در حالی‌که وقتی عشق و خشم (خوبی و بدی) با هم درآمیخته ‌شوند، هر دو واقع بینانه‌تر و متعادل‌تر می‌گردند. به عبارت دیگر عشق غیر واقع‌بینانه را خشم ناشی از آزارهای معشوق تعدیل می‌کند و خشم غیر‌واقع‌بینانه را عشق به معشوق خنثی می‌کند، چون معشوق بی‌عیب و دشمن بدون خوبی واقعیت ندارد. کتاب: از خط تا مثلث تعارض @POLKHOSHBAKHTI