eitaa logo
فلسفه ذهن
918 دنبال‌کننده
140 عکس
69 ویدیو
21 فایل
محتوای تخصصی در حوزه #فلسفه_ذهن و فلسفه #علوم_شناختی توسط: مهدی همازاده ابیانه @MHomazadeh عضو هیات علمی موسسه حکمت و فلسفه ایران با همکاری هیئت تحریریه
مشاهده در ایتا
دانلود
11.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برخی حالات ذهنی که درباره محتوایی از جهان خارج هستند، «حیث التفاتی» (Intentionality) یا «دربارگی» نامیده می شود. یعنی یک حالت ذهنی التفاتی (مثلاً یک باور یا یک میل) می تواند درباره چیز دیگری باشد؛ درباره قله دماوند یا آب پرتقال: «من باور دارم که "دماوند، بلندترین قله ایران است".» یا «من میل دارم که "آب پرتقال روی میز را بخورم".» پرسشی که همواره برای فیلسوفان فیزیکالیست بعنوان یک چالش بزرگ مطرح بوده، اینست که چه چیزی این دربارگی را ممکن می سازد؟ چطور یک توده در هم پیچیده رشته‌های نورونی (در مغز) می‌تواند درباره یک ابژه خارجی باشند؟ . اگر هیچ راهی برای تبیین محتوای حالات ذهنی در چارچوب فیزیکی وجود نداشته باشد، می تواند بعنوان یک استدلال به نفع وجود قلمرویی فرافیزیکی برای ذهن، تلقّی گردد و در مقابل، اگر بتوان حیث التفاتی را تقلیل داد، این مسیر از استدلال به سود تجرّدانگاری، مسدود خواهد شد. جری فودور – یکی از تئوریسین‌های در – می‌گوید: «من فکر می کنم دیر یا زود، فیزیکدانها فهرست نهایی ویژگی های تقلیل ناپذیر اشیاء را تکمیل خواهند کرد. اما ویژگی "دربارگی" نمی تواند بطور جدّی در این فهرست قرار گیرد ... اگر معناشناسی و حیث التفاتی، ویژگی های رئال اشیاء هستند، باید در قالب این‏ همانی با - یا ابتناء بر - ویژگی‏ هایی که معنایی و التفاتی نیستند، تحقّق یابند». (Fodor, 1989, Psychosemantics, p. 97.) . ویدیو👆 با دوبله فارسی، مشکل حیث التفاتی برای را توضیح می دهد. . لینک آپارات: https://www.aparat.com/v/qXQIC . @MHomazadeh @PhilMind
صوت و اسلایدهای جلسه دکتر ذاکری در تاریخ ۲۰ آبان ۹۹ پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی با موضوع «چالش علیت ذهنی برای دوگانه انگاری و امکان مواجهه با آن در یگانه انگاری صدرایی»:
40.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💎 یکی از قواعدی که علیه علیت متقابل بین ذهن (فرامادی) و بدن مطرح میکنند، «اصل بستار علل فیزیکی» است: جهان فیزیکی در درون خود، منابع کامل و کافی برای ارائه یک تبیین علّی از هر رویداد خویش را دارد و اگر یک رویداد فیزیکی را انتخاب کنیم و زنجیره علّی را در ماقبل و مابعد آن پی بگیریم، هیچگاه به بیرون از قلمرو فیزیکی هدایت نخواهیم شد. بقول کیم، مخالفت با این اصل، امکان یک تئوری جامع برای تمام پدیده های فیزیکی را نفی میکند. (Kim, 1998, Mind in a Physical World, p.40.) 💎 بنابراین مطابق اصل مذکور، هر مصداقی از رفتارهای بدن ما دارای یک علّت فیزیکی کافی است. بدین ترتیب علیّـت از طرف ذهن فرافیزیکی (مثلاً اراده یا تمایل نفس مجرد) برای رفتارهای بدنی، قاعده بستگی زنجیره علل فیزیکی را نقض خواهد کرد. 💎 برخی فیزیکالیستها مانند آنتونی داردیس، قاعده بستار را دارای شواهد و مدارک علمی متقن می دانند، (Dardis, 2008, Mental Causation, p.4.) بیکِر در 1993 استدلال می کند که علوم فیزیکی از پشتیبانی کردن قاعده مذکور، ناتوانند و بلکه شاید آن را زیر سؤال هم ببرند. هِندری در 2006، آثار و نشانه‏ هایی از علیّت روبه پایین (فرافیزیکی به فیزیکی) را در علم شیمی پیدا کرد؛ تقریباً همزمان با وقتی که استَپ در 2005، شواهد و مدارکی از علم فیزیک معاصر جمع آوری کرد که برخلاف قاعده بستار علل فیزیکی، یک شکاف علّی در جهان فیزیکال را إلقاء می نمود. (, Robb and Heil, 2014, Stanford Encyclopedia of Philosophy.) لینک آپارات: https://www.aparat.com/v/JTuxz @PhilMind
23.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📎 گونه ای از که بنحوی با هم سازگاری دارد، ویژگی‌هاست؛ به این معنا که جوهرها همگی فیزیکی‌اند، اما ویژگی‌ها بعضاً فیزیکی و بعضاً فرافیزیکی هستند. 📎 این دیدگاه در معمولاً با رابطه (Supervenience) توضیح داده می‌شود. رابطه ابتناء، نوعي سوارشدن يك ويژگي بر روي ويژگي ديگر است؛‌ به‌گونه‌اي كه تغييرات در ويژگي پايه، موجب تغييرات در ويژگي ابتناءيافته باشد و نه بالعکس. البته اين ويژگي ابتناءيافته - برخلاف ويژگي پايه - مي‌تواند فيزيكي نباشد. ایده‏ ای که در پس توسّل به تئوری ابتناء وجود دارد، این است که هرچند ویژگی‌های ذهنی، غیرفیزیکی‌اند، اما بنحوی نگران‏ کننده هم غیرفیزیکی نیستند که بصورت رها و شناور بر فراز عالم فیزیک لحاظ شوند. (Macdonald, C., & Mcdonald, G., 2010, "Emergence and Downward Causation", p.145.) 📎 اما فیزیکالیست‌ها به این نکته توجّه می‌دهند که رابطه ابتناء چیزی درباره این نمی‌گوید که چگونه ویژگی ذهنی M از ویژگی فیزیکی P مشتق یا نتیجه می‌شود؟ یا چیزی درباره این نمی‌گوید که چگونه این واقعیت که یک شیء، دارای ویژگی M است، می‌تواند براساس این واقعیت تبیین گردد که دارای ویژگی P است؟ کیم می‏گوید رابطه ابتناء، چیزی بیش از نوعی هم‏ تغییری بین ویژگی ابتناء یافته و ویژگی پایه ابتناء، نیست. به اعتقاد او این مقدار نمی‏تواند توضیحی کافی برای بیان رابطه دو ویژگی مذکور باشد. رابطه‏ ای که آن‏قدر کلّی است که به گونه‏ های مختلف قابل تفسیر می‏ باشد. (Kim, 2006, "Being Realistic About Emergentism", p.200) . @MHomazadeh @PhilMind
✅ کتاب 570 صفحه‌ای خصیصه آگاهی (2010/انتشارات آکسفورد) را می‌توان جزو بهترین و مهم‌ترین کتب منتشرشده در موضوع دانست. ✅ چالمرز قبلاً در کتاب ذهن آگاه: «The Conscious Mind» (1996) به مباحثی درباره آگاهی پرداخته بود. هرچند کتاب ذهن آگاه هم با استقبال و بازخوردهای فراوانی مواجه شد، اما به بیان در مقدّمه خصیصه آگاهی: «آن کتاب از یک اثر کامل در این زمینه، فاصله زیادی دارد ... ضمن این‌که مباحث مرتبط متعدّدی وجود دارد که در آن‌جا دنبال نشده است ... در این کتاب می‌خواهم آگاهی را با تصویری واضح‌تر، کامل‌تر و متناسب‌تر ارائه دهم.» ✅ فصول کتاب البته ابتدا در قالب مقالاتی جداگانه نوشته شده، اما مؤلف در بازنویسی تلاش کرده آن‌ها را به مجموعه‌ای واحد تبدیل نماید. فصل 1 کتاب، مسائل آگاهی را به‌نحوی قابل فهم معرفی می‌کند. فصول 2 تا 4 تصویری از چگونگی عملکرد علم تجربی آگاهی ارائه می‌دهد. فصول 5 تا 7 با استدلال تفصیلی علیه دیدگاه‌های مادّی‌انگارانه و به سود دیدگاهی تقلیل‌ناپذیر، به آگاهی می‌پردازد. فصول 8 تا 10 هم با شرح مفاهیمی که برای تفکّر درباره آگاهی به کار می‌گیریم و معرفت متمایزی که از آگاهی داریم، آگاهی را دنبال می‌کند. فصول 11 تا 13 آگاهی ادراکی و شیوه‌ای که جهان خارج را بازنمایی می‌کند، محور قرار می‌دهد. فصل 14 نیز به وحدت آگاهی می‌پردازد. بخش ضمیمه نیز طرحی کلّی از چارچوب دو بُعدی ارائه می‌دهد که نقشی محوری در فصول فنّی‌تر کتاب ایفا می نماید. . @MHomazadeh @PhilMind
⬅️ بر اساس ()، سلسله مراتبی از سطوح و پیچیدگی در ذرات مادّی وجود دارد که به ترتیب از پایین به بالا شامل سطح فیزیکی، شیمیایی، بیولوژیکی، و روانی است. انواع مادّی در هر سطح، بطور کامل ترکیب یافته از انواع سطوح پایین تر هستند که در نهایت به ذرّات سطح بنیادین ختم می شود. ⬅️ برخی ویژگیها برای مجموعه قسمتها، بکار برده می شوند؛ در صورتی که برای تک تک آن قسمتها کاربرد ندارند. مثلاً یک مونومر واحد، ویژگی الاستیسیته ندارد. اما وقتی تعدادی از مونومرها در یک زنجیره به هم متّصل می شوند، پلیمر حاصل از آن داری ویژگی الاستیسیته است. همچنین است درباره ویژگی‌هایی ماننده سیالیت، جامدیت، شفافیت و ... . ⬅️ طبق تعریف نوظهورگرایی قوی: یک پدیده سطح بالاتر، «بنحو قوی» از قلمرو سطح پایین تر ظهور می یابد؛ اگر حقایق مربوط به پدیده سطح بالاتر، حتّی علی الاصول هم از حقایق قلمرو سطح پایین تر قابل استنباط نباشد. (See: Chalmers, 2006, "Strong and Weak Emergentism", pp.244-246.) ⬅️ اما اینکه آیا واقعاً‌ پدیده ای بصورت نوظهوریافته قوی وجود دارد یا نه، همان اختلاف دیدگاه پیرامون تقلیل ناپذیری به فیزیک را تداعی می کند. بنظر چالمرز، پاسخ پرسش فوق‌ مثبت است. یک نمونه واضح از پدیده نوظهوریافته قوی در نگاه وی، پدیده است. ⬅️ این بدان معنا است که اتّصالات قانون مند بین فرآیندهای فیزیکی و آگاهی، فی نفسه از قوانین فیزیک منشق نمی شود. در واقع، جهان ممکنی قابل تصوّر است که قوانین فیزیک برقرار باشد، اما قوانین مربوط به سطح آگاهی وجود نداشته باشد. در صورتی که اگر قوانین مربوط به آگاهی از قوانین فیزیک منشق بشود، هرجا سطح و قوانین فیزیک برقرار باشد، لاجرم قوانین و سطح آگاهی هم اشتقاق خواهد یافت. @MHomazadeh @PhilofMind
♦️ جان سرل یک سیستم (S) را مثال می زند که تشکیل یافته از اجزاء و عناصر a و b و c و ... باشد. به عنوان مثال، S می تواند یک قطعه سنگ باشد و این عناصر هم مولکولهای تشکیل دهنده آن. ویژگی‌هایی در S وجود دارد که ضرورتاً ویژگیهای a و b و c و ... نیستند. برای مثال، S می تواند 10 پوند وزن داشته باشد، اما هیچیک از مولکولهایش 10 پوند وزن ندارند. سرل این‏ها را "خصیصه‌های سیستم" می نامد. شکل و وزن سنگ، از این دسته ویژگیها هستند. ♦️ اما برخی دیگر از ویژگیهای سیستم نمی توانند صرفاً از طریق ترکیب و چینش اجزاء، تشکیل شوند. این ویژگیها باید در قالب تأثیر و تأثّرات علّی میان عناصر و اجزاء، تبیین گردند. سرل این دسته دوّم را "خصیصه های نوظهوریافته علّی سیستم" (causally emergent system features) نامگذاری می‌کند. جامد بودن (جمود)، مایع بودن (سیالیّت)، و شفّافیت، نمونه هایی از این خصصیصه ها هستند. ♦️ بدین ترتیب در نگاه سرل، یک ویژگی نوظهوریافته علّی است که از برخی سیستم‏های نورونی ظهور یافته است؛ به همان ترتیب که جامدیّت یا مایعیّت، خصیصه های نوظهوریافته از سیستم‏های مولکولی هستند. یعنی به باور سرل،‌ وجود آگاهی می تواند بوسیله فعل و انفعالات علّی بین عناصر و اجزاء مغز در سطح زیرین، تبیین گردد. ولی آگاهی نمی تواند از ساختار صرفاً فیزیکی نورونها – بدون توضیحات اضافی درباره روابط علّی بین عناصر و اجزاء مغز – تشکیل شود. ♦️ سرل تأکید دارد این مفهوم از نوظهوریافتگی علّی – که آن را نوظهورگرایی 1 می نامد – باید از مفهوم قوی تر نوظهوریافتگی – که 2 می نامد – متمایز شود. یک خصیصه از نوع نوظهوریافته 2 است، اگر و تنها اگر آن خصیصه، نوظهوریافته 1 باشد و نیروهایی علّی داشته باشد که در قالب فعل و انفعالات میان اجزاء و عناصر سیستم، قابل تبیین نباشد. اگر آگاهی یک خصیصه نوظهوریافته 2 باشد، می تواند علّت چیزهایی بشود که در قالب روابط علّی میان نورونها تبیین پذیر نیست. ایده اوّلیه چنین دیدگاهی این است که آگاهی بوسیله رفتار نورونهای مغز جهش می کند، اما پس از جهش، حیات خاص خودش را دارد. (See: Searl, 2008, pp.69-70.) ♦️ نفس نزد از این نظر که نفس و حالات آن را به مثابه ویژگی‏های بدن لحاظ نمی‏ کند، متفاوت از نوظهورگرایی است. اما از این جهت که یک سطح وجودشناختی فرافیزیکی برای انسان ترسیم می‌کند که نتیجه درجه خاصّی از پیچیدگی در سطح فیزیک بوده و از سطح فیزیکی ظهور می‌یابد، با نوظهورگرایی قوی (نوظهورگرایی 2) شباهت دارد. @MHomazadeh @PhilMind
پاسخ به پرسش یکی از مخاطبان که با تعبیرهای مختلف از سوی برخی دوستان دیگر هم مطرح شده است. @PhilMind
30.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ویدیو با زیرنویس فارسی درباره در برابر در ، و برخی ابهامات هریک توضیح می دهد. لینک آپارات: https://aparat.com/v/OwLx8 @MHomazadeh @PhilMind
♦️ کتاب «نظریه های مادی انگارانه ذهن» که چاپ اول آن در سال ۱۳۹۱ بوسیله پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی عرضه شده، کتابی مفید و موجز در مباحث مقدماتی است. ♦️ این کتاب که در هفت فصل به چاپ رسیده، هرچند ذکر نشده اما در واقع پیاده شده جلسات درس «فلسفه ذهن مقدماتی» دکتر حمید وحید در ipm است که البته توسط نویسندگان، تکمیل و تنظیم نهایی یافته است‌. ♦️ فصل اول کتاب به معرفی و تبیین پدیده های ذهنی اختصاص دارد. فصل دوم تا پنجم به نظریه های رابطه ذهن بدن (به ترتیب: رفتارگرایی، این همانی نوعی، این همانی مصداقی، کارکردگرایی) می پردازد. فصل ششم علیت ذهنی را دنبال می کند و فصل هفتم (آخر) نیز مفهوم فیزیکالیسم را بررسی می نماید. ♦️ کتاب در ۳۴۰ صفحه و در قطع رقعی عرضه شده و هرچند درباره برخی عناوین مهم مانند آگاهی و نظریات محاسباتی و ... مطلبی ندارد، اما سایر عناوین مذکور را بنحوی دقیق و قابل استفاده برای علاقمندان مباحث مقدماتی به زبان فارسی در این حوزه، گرد آورده است. @PhilMind