eitaa logo
آرشیو پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
2.2هزار دنبال‌کننده
11 عکس
2 ویدیو
10 فایل
کانال اصلی ؛ @Rahnamye_Behesht #سایت ipasookh.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🤔پرسش ❓سوال من اینه که آیا آیه «و الی الارض کیف سطحت»« زمین را خدا مسطح کرده»مخالف با آیاتی که دال بر کروی بودن زمینند نیست. ❔ سوال دیگه اینکه این آیه شریفه والجبال اوتادا دال بر این است که کره زمین حرکتی ندارد چون کره زمین را میخ کردند به جایی و نمی تواند تکان بخورد❗️❗️ 💠پاسخ💠 👌خداوند در سوره غاشیه آیه 20 می فرماید: « ( آیا آنها نمی نگرند) به زمین که چگونه مسطح شده است» ❓حال اشکال شما این است که وقتی زمین مسطح و هموار باشد دیگر کروی نیست درحالی که علم امروز کشف کرده است زمین کروی می باشد. 👌پاسخ آن است که قرآن زمین را برای زندگی انسان آماده ساخته است و زمین را هموار و گسترانیده است و زمین ناهموار و دارای پستی و بلندی نمی باشد که نتوان در آن زندگی کرد . ❗️بنابراین مسطح بودن زمین در مقابل ناهموار بودن آن است نه در مقابل کروی بودن . 👌این بیان بیانی است که در تفسیر نمونه مورد قبول قرار گرفته است و چنین می آورد: « آیا آنها به زمین نگاه نمی کنند که چگونه باران های مداوم کوهها را شسته و ذرات خاک را به وجود آورده و سپس در گودالها پهن کرده و زمین های صافی که هم آماده کشاورزی است و هم قابل هر گونه ساختمان و ساخت و ساز در اختیار انسان قرار داده است❓ 👌اگر به راستی کره زمین تماما کوه و دره بود زندگی کردن بر آن چقدر مشکل و طاقت فرسا بود❗️ ❔چه کسی آن را پیش از تولد ما مسطح و قابل استفاده ساخته است❗️ 📚تفسیر نمونه ج26 ص430 🔶خداوند در آیه 7 غاشیه نیز می فرماید: « آیا ما کوهها را میخهای زمین قرار ندادیم؟» ❗️میخ بودن کوه ها از این جهت است که زمین و زمینیان را از حوادث و خطرات حفظ می کند و با کروی بودن زمین منافاتی ندارد به این بیان؛ 1⃣امروزه ثابت شده است که کوه ها ریشه های عظیمی در اعماق زمین دارند .این ریشه ها به هم پیوسته و چون زرهی پوسته زمین را در بر گرفته و آن را در برابر فشارهای ناشی از حرارت درونی حفظ می کند .اگر آنها نبودند سطح زمین آرام و قرار نداشت. 2⃣همان گونه که جاذبه ماه و خورشید بر اقیانوس ها اثر می گذارد و تولید جزر و مد می کند این تاثیر در خشکی ها نیز وجود دارد و زره کوهها پوسته زمین را در مقابل این فشار عظیم نیز مقاوم می سازد. 3⃣کوه ها به صورت دیوارهای بلندی مناطق مختلف زمین را در مقابل تند بادها و طوفان ها حفظ می کند به طوری که اگر صفحه روی زمین همه جا به شکل بیابان بود زندگی انسان به خاطر این طوفان های کوبنده بر سطح آن غیر ممکن بود. 4⃣چون کوهها مرکز مهمی برای ذخیره آبها است به منزله میخ های محکمی برای نظم زندگی بشر محسوب می شود. 5⃣غالبا کوه های زمین نتیجه آتشفشان ها است که مواد مذاب درونی زمین بیرون ریخته و بر دهانه آتشفشان به صورت میخی بر زمین باقی مانده و آتشفشان را به کنترل خود در آورده است. 📚پیام قرآن، مکارم شیرازی، ج2 ص222 ❗️قرآن و روایات صراحتا بر کروی بودن زمین تصریح کرده اند که جهت آگاهی به نمایه زیر رجوع فرمایید: https://t.me/Rahnamye_Behesht/4245 📝پرسمان اعتقادی https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
🤔پرسش ❔ در اسلام کنیز ها آنقدر بی ارزشند که حتی جماع یا رابطه با آنها در جمع مشکلـی نخـواهد داشت ❕ ➖ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﺍﻟﺤﺴﻦ ﺑﺈﺳﻨﺎﺩﻩ ﻋﻦ ﺍﻟﺤﺴﻴﻦ ﺑﻦ ﺳﻌﻴﺪ ، ﻋﻦ ﺣﻤﺎﺩ ﺑﻦ ﻋﻴﺴﻰ ، ﻋﻦ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﺑﻦ ﺃﺑﻲ ﻳﻌﻔﻮﺭ ، ﻋﻦ ﺃﺑﻲ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ( ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ) ﻓﻲ ﺍﻟﺮﺟﻞ ﻳﻨﻜﺢ ﺍﻟﺠﺎﺭﻳﺔ ﻣﻦ ﺟﻮﺍﺭﻳﻪ ﻭﻣﻌﻪ ﻓﻲ ﺍﻟﺒﻴﺖ ﻣﻦ ﻳﺮﻯ ﺫﻟﻚ ﻭﻳﺴﻤﻌﻪ ، ﻗﺎﻝ : ﻻ ﺑﺄﺱ . ➖ از امام معصوم سؤال ميشه آيا جايز است مردی در خانه با كنيز خود نكاح كند و در خانه افرادی هستند كه اين عمل را می بينند ؟ گفت : بله اشكالی ندارد 📚 منابع : 🔅 وسائل الشیعه جلد ۱۴ صفحه ۵۸۲ 💠پاسخ💠 👌در اسلام نزدیکی کردن با همسر یا کنیز که در حکم همسر قرار دارد ، در جمع و در صورتی که افراد از نزدیکی آنان مطلع می شوند ، ناپسند و مکروه اعلام شده است . 👌امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « مرد با همسر یا کنیز خود در صورتی که در منزل کودکی است ( که متوجه عمل آنها می شود ) نزدیکی نکند که سبب زنا کاری می شود » 📚الکافی ج5 ص499 🔷پیامبر گرامی فرمود ؛ « قسم به خدایی که جانم بدست اوست ، اگر در حال جماع فرزند بیدار باشد که صدا را بشنود و ببیند ، هرگز رستگار نمی شود » 📚الکافی ج5 ص500 👌امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « امام سجاد علیه السلام زمانی که قصد نزدیکی با اهلش را داشت ، تمام درب ها را می بست و پرده را می افکند و خدمتکاران را بیرون می کرد » 📚وسائل الشیعه ج20 ص133 🗯حلبی می گوید از امام صادق علیه السلام در مورد سخن خداوند که می فرماید ؛« زنان را لمس کردید »( مائده 6) پرسیدم . 👌امام علیه السلام پاسخ داد ؛ « مقصود آمیزش جنسی است ، لیکن خداوند عفیف است و عفت و پنهان نزدیکی کردن را دوست دارد ، لذا آن گونه که شما نام می برید نام نبرده است » 📚الکافی ج5 ص555 👌و فرمود ؛ « سه چیز را از کلاغ بیاموزید ، پنهان داشتن آمیزش ، سحر خیزی در طلب روزی و احتیاط ورزی » 📚الفقیه ج1 ص482 🗯بنابراین آنچه مورد تاکید اکید قرار گرفته است پنهان کردن نزدیکی از افراد است . ❕حال اگر انسان به این توصیه توجه نکند و در حالی که بیگانگان آنها را می بینند نزدیکی کند حکمش چیست ❔ 🔶مساله دو صورت دارد ؛ 1⃣افراد عینا بدن و آلت مرد و زن و نحو نزدیکی آنان را می بینند .بی شک این نزدیکی به سبب نمایان بودن بدن و آلت حرام است . 📚وسائل الشیعه ج2 ص32 باب 3 2⃣بدن و آلت آنها نمایان نیست ، فقط می بینند که آنها با یکدیگر به قصد نزدیکی کردن همبستر شده اند و از دور می بینند که دارند نزدیکی می کنند. ❕در روایتی که مورد اشکال قرار گرفته است ، امام صادق علیه السلام می گوید این نوع جماع کردن چون بیگانگان بدن و آلت را نمی بینند حرام نیست ؛ 📚وسائل الشیعه ج21 ص194 ❕اگر چه بر اساس روایات فوق الذکر کار بسیار زشت و ناپسندی می کنند. 👌بنابراین به هیچ عنوان نمی توان ادعا کرد که اسلام به س ک س جمعی و مانند آن توصیه کرده است و این نسبت دادن دروغ و تهمت آشکار به اسلام است . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔آیا اسلام می گوید نباید بر روی که یک زن قبل از ما بر روی آن نشسته ، ما بنشینیم ❕یعنی اگر سوار تاکسی زنی باشد و پیاده شود ، ما نباید جای او بنشینیم ❗️آیا چنین حکمی معقول است ❕ 💠💠 👌روایتی است که در کتاب کافی از پیامبر گرامی نقل شده است که فرمود ؛ « زمانی که زنی جایی نشسته باشد و از آنجا برخیزد ، تو به جای او در آن مکان منشین مگر زمانی که آن مکان ( از گرمای آن زن ) شده باشد » 📚الکافی ج5 ص564 👌این مضمون در دو کتاب الفقیه و مکارم الاخلاق هم نقل شده است. 📚 الفقیه ج3 ص555 📚مکارم الاخلاق ص212 ❕سند روایت کافی به دلیل وجود نوفلی و سکونی در آن زیاد قابل نیست ، لذا علامه در ذیل روایت مذکور می گوید ؛ « این حدیث بنابر مشهور ضعیف است » 📚مراه العقول ج20 ص420 👌دو کتاب دیگر نیز روایت مذکور را بدون سند و مرسلا نقل کرده اند ، بنابراین این روایت سندا و غیر قابل اعتماد است . ❕ اگر روایت را صحیح هم فرض کنیم باز هم مشکل خاصی ایجاد نمی کند ، زیرا این حکم تنها یک توصیه اخلاقی جهت در امان بودن از وسواس و تحرکات شیطانی است که ممکن است برای برخی ایجاد شود . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔کانال های ضد دین این شبهه را کردند که امام علی دست کسانی که از بیت المال دزدی می کردند را قطع نمی کرد آنگاه دست را که دزدی می کردند را قطع می کرد ❗️این سخن چقدر سندیت دارد ❕❕ 💠💠 👌در این شکی نیست که دزدی کردن گناهی بس بزرگ است تا جایی که پیامبر گرامی فرمود ؛ « مومن سرقت و دزدی نمی کند » 📚وسائل الشیعه ج 28 ص 242 👌و فرمود ؛ « در هر خانه ای که مال سرقتی و دزدی وارد شود ، آن خانه می شود » 📚امالی صدوق ص 325 👌قرآن درباره حد سرقت می فرماید ؛ « دست مرد و زن دزد را به کیفر که انجام داده اند به عنوان یک مجازات الهی قطع کنید و خداوند توانا و حکیم است » ( مائده 38) 👌روایاتی که آیه فوق را تفسیر کرده اند ، تصریح دارد که برای قطع دست سارق باید حدود بیست شرط محقق شود و چنان نیست که دست هر سارقی قطع شود که آن را در پاسخ گذشته ما بخوانید ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/3208 ❕یکی از مواردی که دست دزد در صورت سرقت قطع نمی شود جایی است که سارق از مالی که در آن دارد مانند غنیمت یا بیت المال به اندازه سهم خودش دزدی کند ، در چنین جایی سارق مورد تعزیر و مجازات قرار می گیرد اما دستش نمی شود که مستندات مشروعیت تعزیر را می توانید در نمایه زیر بخوانید ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/6272 🔹امام علیه السلام فرمود ؛ « مردی را که از بیت المال دزدی کرده بود ، به نزد علی علیه السلام آوردند ، علی علیه السلام فرمود دست او قطع نمی شود چرا که برای او نصیب و سهمی از بیت المال بوده است » 📚الکافی ج 7 ص 231 👌این روایت در جایی است که سارق به اندازه سهمش از بیت المال دزدی کرده است ، اما اگر بیشتر از اندازه دزدی کرده باشد ، به تصریح روایات دیگر دستش قطع می شود ؛ 📚التهذیب ج 10 ص 129 _ وسائل الشیعه ج 28 ص 289 👌بنابراین چنین نیست که بگوییم دست کسانی که از بیت المال دزدی می کنند قطع نمی شود زیرا در صورتی این حکم است که اولا فرد سارق از بیت المال سهمی داشته باشد و دیگر آنکه بیشتر از سهمش دزدی نکند . ❕اما اگر کودکی که به سن نرسیده است ، دزدی کند ، در رابطه با او امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « برای بار اول بخشیده می شود ، و برای بار دوم هم بخشیده می شود ، و در مرحله سوم تعزیر ( و تنبیه بدنی ) می شود و در مرحله چهارم اطراف انگشتانش قطع می شود و در مرحله پایین تر از آن قطع می شود » 📚الکافی ج 7 ص 232 👌روشن است که حد سرقت در صورتی بر کودکان جاری می شود که شرایط آن را که در بالا به آن اشاره کردیم داشته باشند . بنابراین کودکان به صورت مطلق مورد حد قرار نمی گیرند ، بلکه پس از تکرار سرقت و پند نگرفتن و توجه نکردن به قبح آن ، مورد تنبیه و قرار می گیرند . ❕روایاتی که اشاره به تنبیه کودکان سارق توسط علی علیه السلام دارد ، بر پایه روایت فوق ، همه بعد از سرقت بوده است نه آنکه علی علیه السلام ابتداءا حد سرقت را بر آنان جاری کند ؛ 📚وسائل الشیعه ج 28 ص 293 باب 28 ❕امام رضا علیه السلام فرمود ؛ « علت دست سارق آن است که این عمل به عنوان مجازاتی برای ترک سرقت در نظر گرفته شده است ، و سارق با دست خودش تن به سرقت می دهد ، و این مجازات عبرتی است برای دیگران تا اقدام به تصرف اموال دیگران از راه حرام نکنند ، چرا که در چنین عملی انواع فساد و فناء وجود دارد ، سرقت کردن حرام شده است زیرا موجبات اموال و قتل جان ها را فراهم می سازد و تنازع و درگیری و انواع حسادت ها را در پی خواهد داشت ، و با سرقت کردن دیگر تجارت و صناعات در زندگی بشر بسته می شود » 📚عیون الاخبار ج 2 ص 96 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
🤔 ❔انتخاب کودک با قرعه کشی ؛ ١ ـ علي بن إبراهيم ، عن أبيه ، عن ابن أبي عمير ، عن حماد ، عن الحلبي ومحمد بن مسلم ، عن أبي عبد الله عليه‌السلام قال إذا وقع الحر والعبد والمشرك بامرأة في طهر واحد فادعوا الولد أقرع بينهم فكان الولد للذي يخرج سهمه. امام صادق گفت : هروقت شخص آزاد و برده و یا مشرکی در یک پاکی با یک زن نزدیکی کنند و هر کدام از آنها ادعای فرزند به دنیا آمده را داشته باشد ، بین آنها میشود و فرزند برای آن شخصی ست که نامش از بیرون آمده . : الکافی، شیخ کلینی جلد ۵ صفحه ۲۹۶ و ۲۹۷ 💥قضاوت با شما 💠💠 👌اگر زنی که دارای همسر است با افرادی زنا کند ، یا جاریه ای که دارای مالک است ، با کسانی زنا کند و فرزندی حاصل شود ؛ به حکم قاعده « » که توضیحش را در گذشته داده ایم ، فرزند به شوهر آن زن یا مالک آن کنیز ملحق می شود مگر آنکه با دلیل قطعی ( مانند آزمایش ژنتیک ) خلاف آن ثابت شود و معلوم شود فرزند برای چه کسی است . 📚ملاذ الاخیار ج 10 ص 73 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/7512 ❕مورد روایت که پدر فرزند با قرعه مشخص می شود در جایی است که زنی که دارای همسر نیست با افرادی زنا کند ، یا جاریه ای که دارای مالک واحد و مشخصی نیست ، توسط افرادی مورد مجامعت قرار گیرد ، و فرزندی حاصل شود ، در این صورت که راهی برای شناخت پدر وجود ندارد ، از قرعه استفاده می شود . 👌در گذشته داده ایم که از آیات قرآن و روایات استفاده می شود که برای حل مشکل و یا در هنگامی که مشاجره و نزاع صورت گیرد و هنگامی که کار به بن بست کامل می رسد و هیچ راهی برای پایان دادن به نزاع دیده نمی شود می توان از استفاده کرد ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/6092 ❕در روایات ما آمده است که در جایی که از قرعه باید استفاده کرد ، قرعه به لطف و الهی ، انسان را به واقع می رساند و حکم ظنی محسوب نمی شود چنان که پیامبر گرامی فرمود ؛ « هیچ قومی اقدام به قرعه ( به هنگام بن بست کامل ) نکردند در حالی که کار خود را به خدا واگذار کرده باشند مگر اینکه به واقعیت اصابت کرد می کند و حق آشکار می شود» 📚التهذیب ج6 ص238 🔰البته در زمان که از طریق آزمایشات ژنتیکی می توان مشخص کرد که پدر فرزند و کسی که فرزند به او ملحق می شود چه کسی است ، دیگر قرعه کارایی ندارد ، زیرا بن بستی نیست که برای رفع آن قرعه وارد عمل شود . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
❓پرسش ❔به نظر شما مأموران آتش‌نشاني هنگام دريافتِ اين خبر كه: «خانهٔ جمعي از مردم در نقاط مختلف شهر بدليل عدم شركت در نماز جماعت/جمعه مطابق احكام فقه سنتي به آْتش كشيده شده» چه اقدامي بايد كنند؟: ( وسائل الشیعه .تهذیب و...) الف- احكام رسميِ سنتي را ملاك قرار داده و به خبر دريافتي ترتيب اثر نداده و به محل اعزام نشوند ب- نجات انسان و اموال او را ملاك قرار داده و به محل روند و آتش را خاموش كرده و ساكنين در خانه را از سوختن نجات دهند. 💠پاسخ💠 ❗️در احکام اسلامی نماز در مسجد و به جماعت خواندن خصوصا برای همسایگان مسجد اهمیت خاصی دارد تا آنجا که پیامبر گرامی فرمود: « نمازی که همسایه مسجد در خانه می خواند مورد قبول نیست» 📚التهذیب ج1 ص92 👌امام باقر فرمود: « هر کس ندای نماز را از مسجد بشنود اما در مسجد حاضر نشود نمازی که در خانه می خواند مقبول نیست» 📚وسائل الشیعه ج8 ص294 👌در زمان پیامبر گرامی بعضی از مردم در نماز خواندن در مسجد کندی می نمودند ، پیامبر گرامی فرمود: «نزدیک است که فرمان دهم تا بر در خانه کسانی که از نماز خواندن در مسجد خودداری می کنند هیزم بریزند و آن را آتش زنند و خانه هایشان بر سرشان بسوزد.» 📚 التهذیب ج3ص25 ❗️امام صادق همین نکته را از امام علی نقل می فرمایند: 🔶«به امیرالمؤمنین خبر رسید که گروهی برای نماز در مسجد حاضر نمی شوند. آن حضرت برای مردم سخنرانی کرده و در ضمن آن فرمودند: گروهی برای نماز خواندن با ما در مساجد حاضر نمی شوند، اینان حق ندارند با ما بخورند و بیاشامند و مشورت کنند و با ما ازدواج نمایند و نیز حق ندارند از بیت المال مسلمین استفاده کنند مگر این که در نماز جماعت حاضر شوند. نزدیک است اگر آن ها از کار خود دست برندارند فرمان دهم خانه های آنان را با آتش بسوزانند. ❗️ آن گاه امام صادق فرمود: مسلمانان از خوردن و ازدواج با آنان خودداری نمودند تا این که آنان در نماز جماعت مسلمین حاضر شدند.» 📚امالی شیخ طوسی ج2 ص308 📚وسائل الشیعه ج5ص196 ❗️این مضمون در سایر کتب نیز ذکر شده است؛ 📚المحاسن ص84 📚عقاب الاعمال ص276 📚امالی صدوق ص392 📚الفقیه ج1 ص376 ❗️ما در تاریخ نمونه ای سراغ نداریم که پیامبر گرامی یا ائمه خانه کسی را به این خاطر سوزاننده باشد و در روایات مذکور هم آمده است « نزدیک است که چنین دستوری داده شود» 👌پیامبر گرامی و ائمه برای بیان زشتی ترک مسجد و جماعت چنین سخنی را فرموده اند که ترک مسجد و جماعت به قدری زشت و قبیح است که شایستگی این را دارد که منزلتان آتش بگیرد نه آنکه لزوما اگر چنین ترکی صورت بگیرد باید خانه شما آتش بگیرد. ❗️این تهدید از سوی آنان تنها نشان دهنده اهمیت موضوع است . مانند آنکه ما به فردی که کار بسیار زشتی انجام می دهد بگوییم این عمل تو اقتضای این را دارد که من فلان عمل سخت و وحشت زا را برای تنبیه تو انجام دهد . ❗️این سخن تنها صرف تهدید برای بیان زشتی عمل است و دلالتی بر لزوم عمل کردن به مقتضای آن ندارد. 📝پرسمان اعتقادی https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
🤔 ❔آیا حقیقت دارد که زمانی که علی علیه السلام را به زور به مسجد می بردند حضرت زهرا کرد که خودم را لخت می کنم اگر علی را رها نکنید ❕❕ 💠💠 👌در مجامع ما نقل شده است ؛ ❕« هنگامى كه پس از بيعت سقيفه، على عليه السّلام را به زور از خانه اش خارج نموده و نزد ابو بكر مى بردند تا بيعت نمايد، حضرت فاطمه عليها السّلام از خانه خارج شد و نزد قبر پدرش رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم آمده و گفت: پسر عموى مرا رها كنيد، به حقّ خداوندى كه محمّد را به حقّ مبعوث كرده، اگر على را رها نكنيد موهاى سرم را مى کنم و پيراهن رسول خدا را بر سر مى گذارم و شما را نفرين مى كنم، به خداوند سوگند كه ناقه صالح در نزد خدا، عزيزتر از فرزندان من نبود. 👌سلمان مى گويد: به خداوند سوگند ديدم كه پايه هاى ديوار مسجد از جا كنده مى شود به طورى كه اگر كسى بخواهد مى تواند از آنجا داخل مسجد گردد، پس به نزد حضرت فاطمه عليها السّلام رفتم و به او گفتم: اى سرور و مولاى من! اى بانوى بزرگ! خداوند متعال پدر شما را مبعوث فرمود تا رحمت براى عالميان باشد، پس شما نقمت و عذاب را براى آنها نخواهيد و نفرينشان نكنيد. در اين حال ديدم كه پايه ها به جاى خود بازگشتند و از زير آنها چنان گرد و خاكى برخاست كه داخل بينى هاى ما شد.» 📚مناقب آل ابی طالب ج3 ص339 📚الاحتجاج ج1 ص86 ❕تعبیر به کردن موها ، به معنای لخت کردن آنها را در برابر نامحرم نمی باشد ، بلکه در میان زنان عرب بوده است که در هنگام مصیبت ، موهای خود را باز و پریشان می کردند ، به گونه ای که گیسوان در زیر پوشش و چادر بوده و حجاب در برابر نامحرمان رعایت می شده است. 👌در قدیم الایام موی زنان به بستن یا بافتن مو بود که در هنگام مصیبت به نشانه حزن موها را باز کرده و در زیر پوشش پریشان می کردند و تا هنگامی که سوگوار بودند آن را نمی بستند ، و بر آن شانه نمی زدند ، بلکه مقنعه یا روسری خود را بر روی موهای خود می بستند . 👌در روایتی دارد که وقتی کشته شدن پیامبر در جنگ احد منتشر شد ؛ « زنان انصار صورت های خود را خراشیده و موهای خود را کردند » 📚الکافی ج8 ص318 ❕بنابراین روشن می شود که پریشان کردن مو در هنگام مصیبت در میان زنان عرب مرسوم بوده است و به هیچ معنا به معنای لخت کردن مو در نزد نامحرم نمی باشد . 👌پاسخ دیگر آنکه در ما آمده است که پریشان کردن مو برای زنان مناسب حالت دعا می باشد و دعا یا نفرین آنها را به اجابت نزدیکتر می کند . 💠علامه نقل می کند ؛ « امام صادق علیه السلام به خواهرشان به جهت مریضی فرزندش فرمود لباست را بپوش و به پشت بام برو و سپس مقنعه ات را بردار تا موهایت آشکار شود سپس این دعا را بخوان ... پس از آن مریضی فرزند او شفا یافت » 📚بحار الانوار ج92 ص10 ❕از این روایت استفاده می شود ک پریشان ساختن مو برای بانوان تاثیر خاصی در اجابت دعا یا نفرین دارد و بیان کننده حالت خضوع و اضطرار دعا کننده است ، اما این به معنای کردن در نزد نامحرم نمی باشد ، بلکه مراد آن است که در تنهایی و خفاء و در حالت راز و نیاز با خداوند این عمل انجام داده شود . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔آیا حقیقت دارد که اسلام می گویند زنان و نادان هستند و نباید اموال خود را به آنان داد ❕❕می گویند در قرآن سوره نساء هم آمده است که زنان سفیه هستند و نباید اموال خود را به آنها داد ❗️❗️ 💠💠 👌آیه ای که مورد شبهه و اشکال قرار گرفته است این آیه شریفه است که می فرماید ؛ « و اموال خود را كه خداوند قوام زندگى شما قرار داده به دست سفيهان ندهيد و از آن، به آنها روزى دهيد، و لباس بر آنها بپوشانيد و سخن شايسته به آنها بگوئيد _ و يتيمان را بيازمائيد تا هنگامى كه به حد بلوغ برسند، (در اين موقع) اگر در آنها رشد (كافى) يافتيد اموالشان را به آنها بدهيد» ( نساء 5_ 6) 👌آيات فوق متمم بحثهاى مربوط به است كه در آيات پيش سخن از آنها به ميان آمده است که می فرماید اموال و ثروتهاى خود را به دست افراد سفيه نسپاريد و بگذاريد در مسائل اقتصادى رشد پيدا كنند تا اموال شما در معرض مخاطره و قرار نگيرد. ❕راغب در كتاب مفردات ميگويد ؛ سفه در اصل يك نوع كم وزنى و سبكى بدن است بطورى كه به هنگام راه رفتن تعادل حفظ نشود، و به همين جهت به افسار كه ناموزون است و دائما در حال حركت است" سفيه" گفته ميشود، و سپس به همين تناسب در افرادى كه رشد ندارند بكار رفته است خواه سبكى عقل آنها در امور مادى باشد يا در امور معنوى. 🔹ولى روشن است كه منظور از در آيه فوق عدم رشد كافى در خصوص امور مالى است به طورى كه شخص نتواند سرپرستى اموال خود را به عهده گيرد، و در مبادلات مالى منافع خود را تامين نمايد، و باصطلاح كلاه سرش برود، شاهد بر اين سخن آيه دوم است كه ميگويد:« اگر آنها ( یتیمان )را رشيد يافتيد را به دست آنها بسپاريد» ❕بنابراین آیه فوق در رابطه با اموال یتیمان است که توصیه می کند تا زمانی که آنها به رشد نرسیده اند ، اموالشان به آنها باز گردانده نشود . 🔹در تفسیر چنین آمده است ؛ « مطلب قابل توجه اينكه بحث آيه شريفه در زمينه اموال يتيمان است كه دستور مى دهد اولياى يتيمان اداره امور آنان را به بگيرند و اموال آنان را رشد بدهند، همين معنا قرينه اى است بر اين كه مراد از كلمه سفها سفيهان از ايتام مى باشند» 📚ترجمه تفسیر المیزان ج 4 ص 270 ❕در اينجا يك سؤال پيش مى آيد و آن اينكه اگر آيه در مورد اموال يتيمان است چرا" اموالكم" ( شما) مى گويد: نه،" اموالهم" (ثروتهاى آنها)؟ 👌ولى ممكن است نكته اين تعبير بيان اين مسئله مهم و اقتصادى باشد كه اسلام همه افراد جامعه را يكى ميداند، بطورى كه مصلحت و منفعت يك فرد نمى تواند از منافع جدا باشد، همچنين زيان يك فرد عين زيان يك جامعه است. بنا بر اين به خاطر همين موضوع به جاى" ضمير غائب"" ضمير مخاطب" قرار داده شده، يعنى اين اموال در فقط متعلق به ايتام نيست، بلكه به شما هم مربوط است، و اگر زيانى به آن متوجه شود بطور غير مستقيم متوجه شما شده است، لذا در نگهدارى آن بايد مراقبت كامل داشته باشيد. 🔸در باره اين تعبير تفسير ديگرى هم هست و آن اينكه مقصود از اموالكم اموال خود سرپرستان است نه اموال ، يعنى اگر شما ميخواهيد به افراد يتيم كه هنوز رشد كافى نيافته اند كمك كنيد شايد تحت تاثير عواطف حساب نشده اموالى بدست آنها بسپاريد و آنها را به كارهايى بگماريد كه از آنها ساخته نيست، بلكه به جاى اين كار غير عاقلانه بهتر اين است كه غذا و لباس و مسكن آنها را تامين كنيد تا بالغ و رشيد شوند. 📚تفسیر نمونه ج 3 ص 269 🔰ادامه 👇👇👇 @Rahnamye_Behesht
🔸ادامه پاسخ 👇👇👇 🔰البته آيه فوق با اينكه در باره بحث ميكند، يك حكم كلى و عمومى براى همه موارد در بر دارد، كه انسان نبايد در هيچ حال و در هيچ مورد، اموالى كه تحت او است و يا زندگى او به نوعى به آن بستگى دارد به دست افراد كم عقل و غير رشيد بسپارد، و در اين موضوع فرقى در ميان اموال عمومى (اموال حكومت اسلامى) و اموال خصوصی نيست، گواه بر اين موضوع رواياتى است كه از پيشوايان اسلام در اين نقل شده است. 👌مثلا در روايتى از امام صادق علیه السلام مى خوانيم كه راوی ميگويد از امام تفسير آيه« و لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَكُمُ »را پرسيدم ؟ فرمود: شرابخواران سفيهند و نبايد اموالتان را به آنها بسپاريد» 📚البرهان فی تفسیر القرآن ج 2 ص 21 👌 شخص شرابخوار هم سرمايه خود را از دست مى دهد، و هم سرمايه معنوى را، چه سفاهتى از اين بالاتر كه انسان پول بدهد و عقل و هوش خود را نيز بدهد و ديوانگى خريدارى كند، قواى مختلف بدنى را نيز بر سر اين كار بگذارد و زيانهاى اجتماعى فراوانى ببار آورد. ❕ در روايت ديگرى تمام افرادى كه به جهتى از جهات قابل اعتماد نيستند" " ناميده شده اند، و از سپردن اموال (شخصى و عمومى) به آنها نهى شده است . 🔹 يونس بن يعقوب ميگويد از امام جعفر صادق تفسير آيه" وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَكُمُ" را پرسيدم فرمود: من لا تثق به" سفيه كسى است كه مورد اعتماد نباشد. 📚تفسیر عیاشی ج 1 ص 220 👌 از اين روايات برميايد كه سفيه معنى دارد و از سپردن اموال عمومى و خصوصى به آنها نهى شده است، منتها اين نهى در بعضى از موارد به عنوان تحريم است و در پاره اى از موارد كه درجه سفاهت شديد نيست به معنى كراهت است. ❕در روایات دیگری نیز سفیه بر زنان اطلاق شده است که اموال شوهر خود را در راه عیش و نوش و فساد انگیز صرف می کنند چنان که در تفسير قمى از امام باقر روايت كرده كه در ذيل آيه مورد بحث فرمود ؛ «وقتى مردى تشخيص دهد كه همسرش و يا فرزندش سفيه و انگيز است، نبايد هيچيك از آنها را بر مال خودش مسلط كند، چون خداى تعالى مال را وسيله قوام زندگى او قرار داده، سپس فرمود منظور از" قوام زندگى"، معاش است» 📚تفسیر قمی ج 1 ص 131 ❕بنابراین اگر در روایاتی زنان خوانده شده اند که باید اموال را به آنها نداد ، منظور زنانی هستند که با سفاهت و بلاهت اموال را در امور لغو و باطل و فساد می کنند و شامل تمام زنان نمی شود . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
‌⁉️سوال 🤔چرا در اسلام ارتدا حکمش اعدام است .آیا در آیین مسیحیت نیز این حکم است 🗯پاسخ:  ❗️«مرتد» یعنى کسى که اسلام را پذیرفته و سپس از آن باز گشته است . 🔷«مرتد» بر دو قسم است: «مرتد فطرى» و «مرتد ملى». ❗️«مرتد فطرى» به کسى گفته مى شود که: از پدر و یا مادر مسلمان تولد یافته و یا به قول بعضى در حالى که نطفه او منعقد شده پدر و یا مادرش مسلمان بوده اند و سپس او اسلام را پذیرفته و بعداً از آن برگشته است. 🔷ولى «مرتد ملى» به کسى گفته مى شود که: از پدر و مادر مسلمان تولد نیافته بلکه خود بعد از بلوغ،اسلام را پذیرفته و سپس از آن باز گشته است. ❗️توبه مرتد ملى پذیرفته مى شود و در حقیقت مجازات او خفیف است؛ زیرا او مسلمان زاده نیست ولى در مورد «مرتد فطرى» حکم از این شدیدتر و سخت تر است یعنى اگرارتداد او در دادگاه اسلام ثابت شود، محکوم به اعدام خواهد شد و اموال او به عنوان ارث به ورثه مسلمان او مى رسد و همسر او از او جدا خواهد شد و حتى توبه کردن او نمى تواند جلو این احکام شدید را بگیرد، گر چه اگر واقعاً توبه کند در پیشگاه خداوند قبول مى شود و براى جهان آخرت او مفید است. 🔴باید توجه داشت این سختگیرى تنها در مورد مرتد فطرى آن هم در صورتى است که مرد باشد.ممکن است کسانى از این سختگیرى تعجب کنند و آن را یک نوع خشونت شدید غیر قابل انعطاف، بدانند که با روح اسلام سازگار نیست. 👌ولى این حکم یک فلسفه اساسى دارد و آن حفظ جبهه داخلى کشور اسلامى و جلوگیرى از متلاشى شدن آن و نفوذ بیگانگان و منافقان است؛ ❗️زیرا ارتداد در واقع یک نوع قیام بر ضد رژیم کشور اسلامى است که در بسیارى از قوانین دنیاى امروز، نیز مجازات آن اعدام است. 🔷اگر به افراد اجازه داده شود، هر روز مایل بودند خود را مسلمان معرفى کنند، و هر روز مایل نبودند استعفا دهند به زودى جبهه داخلى اسلام از هم متلاشى خواهد شد، و راه نفوذ دشمنان و عوامل و ایادى آنها باز خواهد شد، و هرج و مرج شدیدى در سراسر جامعه اسلامى پدید خواهد آمد. ❗️بنابراین، حکم مزبور، در واقع یک حکم سیاسى است که براى حفظ حکومت و جامعه اسلامى و مبارزه با ایادى و عوامل بیگانه ضرورى است. ❗️از این گذشته، کسى که آیینى همچون اسلام را بعد از تحقیق و پذیرش رها کند، و به سوى آیین هاى دیگرى برود معمولاً انگیزه صحیح و موجهى ندارد، و بنابراین، درخور مجازات هاى سنگین است ❗️ اگر مى بینیم این حکم، درباره زنان خفیف تر است به خاطر این است که همه مجازات ها در مورد آنها تخفیف مى یابد. 🗯بنا براین روشن می شود که این احکام مربوط به کسی نیست که اعتقادی در درون دارد و در مقام اظهار آن بر نیامده است بلکه تنها کسی را شامل میشود که به اظهار یا تبلیغ آن بپردازد و در حقیقت قیام بر ضد رژیم موجود جامعه کند. ❗️قرآن نقل می کند که اهل کتاب چنین می گفتند: «بروید در ظاهر اظهار اسلام و ایمان کنید و در پایان روز کافر شوید تا آنان در آیین خود سست شوند و از آیین شما تبعیت کنند» 🔷ال عمران 72 ❗️اسلام با جعل حکم مرتد سعی بر آن دارد تا جبهه داخلی اسلام در برابر جاسوسان و دشمنان بهم نریزد تا در اندک زمانی هرج و مرج شدیدی در جامعه اسلامی ایجاد شود بنا براین این حکم صرفا یک حکم سیاسی است که شبیه آن در بسیاری از کشورها وجود دارد 📚تفسیر نمونه ج11 ص426 ❗️اما در مورد حکم ارتداد در مسیحیت که انان فراوان در این رابطه به اسلام اشکال می گیرند: 🗯حکم ارتداد در آیین مسیحیت نیز وجود دارد. 🔷«اگر برادرت یا پسر یا دختر تو گوید که برویم خدایان غیر را که تو و پدرت نشناخته اید عبادت کنیم او را قبول مکن و به حرف او گوش مده و او را به قتل برسان و او را به سنگ سنگسار نما تا بمیرد » 📚تثنیه فصل 6؛11-13 ❗️«اگر اهل یک شهر مرتد شوند باید همه اهالی شهر از کوچک و بزرگ و حتی گاو و گوسفند از دم کشته شوند و اجسادشان نیز با آتش سوزانده شود» 📚تثنیه فصل 12 ؛ 13-17 ❗️اگر بشنود«مرد یا زنی بت یا خورشید و ماه و ستارگان را که من پرستش آن را ممنوع کرده ام عبادت کند آن مرد یا زن را به بیرون شهر ببرید و سنگسارشان کنید تا بمیرد» 📚تثنیه فصل17؛ 2-7 🗯پرسمان اعتقادی https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
🤔 ❔غرض از مزاحمت یک دوستی حدیثی مطرح کردند که امام باقر علیه السلام فرمودند عمر و ابوبکر هردوعادل بودند و گفتند این حدیث درکتاب احقاق الحق و اهزاق الباطل جلد یک اومده لطفا من را راهنمایی کنید و بگید آیا درست هست ❗️❗️ 💠💠 👌روایتی است که در کتاب شریف احقاق الحق و الصوارم المهرقه آمده است ؛ ❕راوی می گوید یکی از مکتب اهل بیت از مولای ما امام صادق علیه السلام سوال کرد ای فرزند رسول خدا نظر شما در مورد ابو بکر و عمر چیست ❗️ 🔶امام علیه السلام پاسخ داد ؛ « هما امامان عادلان قاسطان کانا علی الحق و ماتا علیه فرحمه الله علیهما یوم القیامه » « آنها دو امام عادل بودند که بر اساس قسط ، رفتار می کردند ، بر حق بودند و بر حق مردند ، رحمت خدا بر آنها در روز قیامت » ❕راوی می گوید وقتی آن فرد مخالف رفت ، یکی از خواص و شیعیان سوال کرد ای فرزند رسول خدا من از سخن شما که در مورد ابوبکر و عمر گفتید تعجب کردم . 👌امام علیه السلام پاسخ داد ؛ ❕منظور من از این که آن دو امام بودند ، امامان اهل بوده است چنان که قرآن می فرماید ؛ « ما آنها را امامانی که دعوت به آتش دوزخ می کنند قرار دادیم و روز رستاخیز یاری نخواهند شد » 🔶قصص 41 👌منظور من از این که آن دو قاسط بودند این آیه شریفه است ؛ « اما و ظالمان آتشگیره دوزخند » 🔶جن 15 ( قاسط هنگامی که به صورت ثلاثی مجرد استعمال شود به معنای ظلم و انحراف از حق است ) 👌اما این که گفتم آنها عادل بودند به آن جهت است که از حق کرده اند چنان که قرآن می گوید ؛ « ثم الذین کفروا بربهم یعدلون » « اما کافران برای پرودگار خود شریک و شبیه قرار می دهند » 👌و منظور از حقی که آنان بر آن حق مستولی بودند ، علی علیه السلام است که او را اذیت کرده و را غصب کردند . 👌منظور من از موت آنها بر حق آن است که آنها در حال عداوت و دشمنی با حق که علی علیه السلام است و توبه نکردند . 👌منظور من از رحمت خدا بر آنها در روز قیامت پیامبر گرامی است که قرآن می گوید تو رحمت برای جهانیان هستی ( انبیاء 107 ) زمانی که قیامت شود رسول خدا بر آن دو غضب کرده و دشمن آنها بوده و از آنها انتقام می گیرد . 📚احقاق الحق ج1 ص70 📚الصوارم المهرقه ص155 ❕امام علیه السلام چون در برابر یک مخالف قرار گرفت ، از باب ، و به عنوان جملاتی را در مورد ابوبکر و عمر بیان فرمود ، آنگاه منظور اصلی خود را از آن جملات روشن کرد . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
♻️متن شبهه: 💦دختران انبیا دچار عادت ماهیانه نمی شده اند اما حضرت زهرا دچار عادت ماهیانه میشده است. 💥افشای تناقض بزرگ و عجیبی از زندگی فاطمه زهرا ( او مبتلا به عادت ماهیانه میشده یا خیر؟؟ ) 👈علمای شیعه در کتابهایشان روایات متعددی پیرامون عدم پریود و عادت ماهیانه نشدن دختران انبیا. به طور مثال : 💥💥💥دختران انبیا پریود نمی شوند👇 2 - محمد بن يحيى، عن العمركي بن علي، عن علي بن جعفر أخيه، أبي الحسن عليه السلام قال: إن فاطمة عليها السلام صديقة شهيدة وإن بنات الأنبياء لا يطمثن. ✍...همانا دختران انبیا پریود نمیشوند( دچار عادت ماهیانه نمیشوند) . 📚الکافی از شیخ کلینی ج 1 ص 458 چاپ دارالکتب الاسلامیه. ✅این روایت را علامه محمد تقی مجلسی نقل کرده و می گوید روایت صحیح است. 📚روضه المتقین ج5 ص 342 ✅علامه محمد باقر مجلسی هم صحیح می داند. 📚مراه العقول ج 5 ص 315 و 316 ✅شیخ سید جعفر عاملی هم صحیح می داند. 📚ماساه الزهرا ج 1 ص 100 🍃🍂توجه داشته باشید که دختران انبیا مطابق عقیده اسلامی دچار عادت ماهیانه یا پریود نمی شوند. 💥💥💥حضرت زهرا پریود میشود. 🍂روایت صحیح دیگر مدعی است حضرت زهرا پریود می شده است. از امام صادق در مورد زنی که پریوده بوده سوال شد که ایا قضای نماز در زمان عادت ماهیانه را انجام دهد ؟ ایشان فرمود خیر. مجدد پرسش شد ، ایا قضای روزه را انجام دهد ؟پاسخ داد بله..... از امام صادق در مورد قضای نماز زن حائض سپس قضای روزه سوال شد که گفت نیاز نیست زن پریود قضای نماز را انجام دهد ... 👈همانا رسول الله به فاطمه این چنین امر کرده است .... ☘در این روایت به صراحت تصریح کرده است که حضرت زهرا دچار عادت ماهیانه می شده است. ✅متن عربی روایت 👇 2 - علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن ابن أبي عمير، عن الحسن بن راشد قال: قلت لأبي عبد الله (عليه السلام) الحائض تقضي الصلاة؟ قال: لا، قلت: تقضي الصوم؟ قال: نعم، قلت: من أين جاء هذا علي، عن أبيه، عن ابن أبي عمير، عن ابن أذينة، عن زرارة قال: سألت أبا جعفر (عليه السلام) عن قضاء الحائض الصلاة ثم تقضي الصوم ؟ قال: ليس عليها أن تقضي الصلاة وعليها أن تقضي صوم شهر رمضان ثم أقبل علي وقال: إن رسول الله (صلى الله عليه وآله) [كان] يأمر بذلك فاطمة (عليها السلام) وكانت تأمر بذلك المؤمنات. 📚الکافی از شیخ کلینی ج 3 ص 105 چاپ دارالکتب اسلامیه تهران. 📚بهبودی در صحیح کافی ج۱ ص۲۲۰ میگوید این روایت صحیح است. 📚مجلسی در مراه العقول ج۱۳ ص۲۴۸ میگوید این روایت حسن (از درجات حدیث صحیح) است. ‼️خلاصه ای از آنچه گذشت : در کتب مسلمانان روایاتی هست مبنی بر اینکه دختران انبیا پریود نمیشوند و علما هم تصریح کرده و همچنین روایاتی هست که بیان کرده اند که حضرت زهرا پریود میشده و مجدد علما تصریح کردند. ‼️حال سوالاتی مطرح است : ⁉️مگر فاطمه دختر محمد پیامبر اسلام نبوده ؟ اگر بوده پس چرا پریود میشده ؟ در حالی که بیان شده دختران انبیا پریود نمیشوند. ✍حال تصمیم بگیرید ؛ قبول کنید فاطمه دختر پیامبر نبوده است و یا قبول کنید محمد اصلا پیامبر نبوده است. 👈👈چون اگر محمد پیامبر بوده نباید دخترش پریود بشود ؛ خب اگر پریود شده پس محمد پیامبر نبوده است. ⁉️اگر بپذیرید محمد پیامبر حقیقی بوده است ؛ پس بپذیرید فاطمه دختر پیامبر نبوده ، چون مطابق ادعای مسلمانان دختران پیامبران پریود نمیشوند. 🗯پاسخ: 🗯براستی انسان از شدت جهالت این افراد تعجب می کند . 1⃣نکته اول :روایت از امام باقر است نه امام صادق 2⃣نکته دوم : متن روایت چنین است: « امام باقر فرمود: « بر زن حائض قضای نماز واجب نیست اما باید قضای روزه را بجا اورد و پیامبر این چنین به فاطمه امر کرد و فاطمه نیز این چنین به زنان مومنین دستور می داد» 🗯پیامبر گرامی این حکم را به حضرت فاطمه ابلاغ کرد تا او به زنان مومنین برساند چنان که حضرت زهرا چنین کرد .نمی دانیم شما از کجای روایت فهمیدید که حضرت زهرا نیز حیض می شده است⁉️ 🗯علامه مجلسی چنین می اورد: « مراد از روایت این است که پیامبر به فاطمه این دستور و این وظیفه را رساند تا او این وظیفه را به زنان مومنین برساند چرا که حضرت زهرا از حیض شدن پاک و مبراست چنان که در روایات امده است که او حوریه ای است که هیچگاه خون نمی بیند» 📚مراه العقول ج13 ص249 🗯در پاورقی وسائل الشیعه نیز از قول شیخ چنین نقل شده است: « مراد آن است که پیامبر این حکم را به فاطمه دستور داد تا حضرت طبق این حکم به زنان مومنین فتوا دهد و این حکم را به انها بیاموزد .در احادیث فراوانی است که حضرت زهرا هیچ گونه خونی چه در حیض و چه در نفاس نمی بیند» 📚وسائل الشیعه،ج2 ص347 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
❓پرسش ❔اخیرا کلیپ هایی در کانال های ضد دین نشر پیدا می کند که می گویند پیامبر محتوای قرآن وقوانین علمی که در قرآن آمده از یونانیان و سایرین به صورت ناقص کپی کرده و به نام خداوند نشر داده است ❓ ❓آیا چنین چیزی امکان وقوعی دارد❔ 💠پاسخ💠 🌀این اشکال و این شبهه تازگی ندارد بلکه در زمان پیامبر گرامی نیز مشرکین این شبهه را القائ می کردند که پیامبر گرامی محتوای قرآن را از افراد دیگر آموخته است چنان که می فرماید: «ما می دانیم که آنها می گویند این آیات را بشری به او تعلیم می دهد در حالی که زبان کسی که اینها را به او نسبت می دهند عجمی است ولی قرآن به زبان عربی آشکار است» 🔷نحل103 🔷ومی فرماید: «کافران گفتند این فقط دروغی است که او ساخته و گروهی او را بر این کار یاری داده اند و گفتند این همان افسانه های پیشینیان است که وی آن را رو نویس کرده و هر صبح و شام بر او املا میشود» 🔷فرقان5 👌این که پیامبر گرامی محتوای قرآن را از دیگران گرفته باشد از جهاتی چند باطل است؛ 1⃣از جمله مسلمات که هیچ گونه قابل خدشه و ترید نیست این است که پیامبر گرامی « امی» بوده است و به هیچ عنوان سواد خواندن و نوشتن نداشت . ❗️در محیط حجاز به اندازه ای افراد با سواد کم بود که آن ها کاملا معروف و شناخته شده بودند .در مکه که مرکز حجاز محسوب می شد تعداد کسانی که از مردان می توانستند بخوانند و بنویسند از 17 نفر تجاوز نمی کرد و از زنان تنها یک زن بود که سواد خواندن و نوشتن را داشت 📚فتوح البلدان ص459 👌خداوند نیز در وصف پیامبر گرامی می فرماید: «پیش از این نه کتابی می خواندی و نه با دست خود چیزی می نوشتی مبادا کسانی که در صدد ابطال سخنان تو هستند شک و تردید کنند» 🔷عنکبوت 48 ❗️خداوند در سوره اعراف نیز صراحتا تصریح به درس ناخواندگی و امی بودن پیامبر می کند 🔷اعراف 157 ❓حال چگونه ممکن است پیامبری که هیچ گونه سواد خواندن و نوشتن را نداشت برود محتوای عالی قرآن را از یونانیان و ...تعلم کند و برای مردم بیاورد❕ 2⃣خداوند خطاب به پیامبرش عرضه می دارد: «بگو من مدت ها بین شما بودم و نزد شما زندگی می کردم آیا نمی فهمید» 🔷یونس16 👌یعنی بگو شما شاهد رشد و نمو من بوده اید و دیده اید که سوادی نداشتم و نزد هیچ کس هم برای تعلم نرفتم چگونه ممکن است این قرآن را از نزد دیگری فرا گیرم❓ 🔶در تاریخ زندگی پیامبر نیز هیچگاه نقل نشده است که ایشان برای تعلم و فراگیری نزد فرد یا افرادی برود چرا که آوردیم افراد محدودی در حجاز سواد خواندن و نوشتن را داشتند و انان کاملا مشهور و معروف بودند . ❓ایا اگر پیامبر برای تعلم نزد کسی می رفت و اگاهی پیدا می کرد مردم به او اعتراض نمی کردند که درس خواندن تو مسلم است چرا آن را از خود نفی می کنی❕ 👌بی شک با توجه به وضعیت حجاز اگر پیامبر نزد کسی برای تعلم حاضر میشد همه جا مشهور و معروف می گشت و استاد و درسش شناخته میشد 📚تفسیر نمونه ج16 ص304 3⃣قرآن از لحاظ فصاحت و بلاغت در حدی است که همگان تصریح به دست نیافتنی بودن آن کرده اند و بزرگان عرب از این که کلامی به فصیح و بلیغ بودن قرآن بیاورند اظهار عجز کردند 📚بحار الانوار ج17 ص159 به بعد 🔷قرآن نیز می گوید: «ما می دانیم که آنها می گویند این آیات را بشری به او تعلیم می دهد در حالی که زبان کسی که اینها به او نسبت می دهند عجمی است ولی این قرآن زبان عربی آشکار است» 🔶نحل103 👌قرآن می گوید اگر منظور شما این است که معلم پیامبر در تعلیم الفاظ قرآن یک انسان بوده است بیگانه از زبان عرب که این نهایت رسوایی است چنین انسانی چگونه می تواند عباراتی این چنین فصیح و بلیغ بیاورد که صاحبان اصلی لغت همگی در برابر آن اظهار عجز کرده اند و حتی توانایی مقابله با یک سوره آن را نداشته باشند؟ ❗️و اگر منظور شما این است که پیامبر محتوای قرآن را از یک معلم غیر عرب گرفته است باز این سوال پیش می آید که ریختن آن محتوا در قالب چنین الفاظ و عبارات اعجاب آمیزی که همه فصحای جهان عرب در برابر آن زانو زدند بوسیله چه کسی انجام شده است .آیا به وسیله یک فرد عادی و بی سواد و یا بیگانه از زبان عرب یا از ناحیه خداوند که قدرتش مافوق انسان هاست❓ 📚تفسیر نمونه ج11 ص409 👌ادامه پاسخ 👇👇👇
👌ادامه پاسخ 👇👇👇 4⃣قرآن در 1400 سال پیش از قوانین علمی پرده بر داشته است که علم هم اکنون به آن رسیده است .از جمله این قوانین علمی که قرآن از آن سخن گفته است موارد زیر است: « جاذبه زمین-حرکت زمین- حرکت منظومه شمسی- زندگی در کرات دیگر- زوجیت گیاهان- زوجیت عمومی موجودات- تطورات جنین- اثرات مهم جو زمین- علل نزول باران و تگرگ- رابطه رعد و برق و باران- راه تشخیص هویت انسان و...» 📚پیام قرآن ؛ مکارم شیرازی،ج8 ص151 به بعد« اعجاز قرآن از نظر علوم روز و اکتشافات علمی» ❓چگونه ممکن است پیامبری که سواد نداشت از قوانین علمی پرده بردارد که علم قرن ها بعد به آن رسیده است❕ ❓چگونه ممکن است بگوییم یونانیان قبل از زمان پیامبر از این قوانین خبر داشته و پیامبر از آنها یاد گرفته است آنگاه علم تازه این قوانین را کشف کرده است❕ ❓اگر علم در زمان یونانیان پرده از این قوانین برداشته است دیگر کشفیات جدید دانشمندان چه معنایی دارد❕ 👌البته توجه به یک نکته لازم است؛ ❗️در کلیپ هایی که در کانال های ضد دین قرار داده میشود آنان با تفسیر اشتباه آیات سعی می کنند چنین القائ کنند که قرآن اگر نظریات علمی داشته است در آن نظریات اشتباه کرده و این همان نظریات اشتباه گذشتگان بوده که قرآن از آن کپی برداری شده است آنگاه علم کنونی بطلان آن نظریات را روشن کرده است . 👌در حالی که این سخن اشتباه است .شما آیات قرآن را تفسیر به رای می کنید و به اشتباه و باطل تفسیر می کنید تا از مقام علمی قرآن بکاهید در حالی که اگر آیات درست و بدون غرض تفسیر شود خواهید دید که نه تنها نظریات علمی قرآن با علم روز در تعارض نیست بلکه هم اکنون است که علم پی می برد که نظریات علمی قرآن متقن و مستحکم بوده است. 5⃣قرآن از نظر منطق نیرومندی که در زمینه عقائد و تعلیمات اخلاقی در زمینه پرورش روحیات انسان و قوانین جامع الاطراف اجتماعی در زمینه نیازهای مختلف و نقل تاریخ بدون عیب و نقص پیامبران به گونه ای است که مافوق افکار بشر است و امکان ندارد پیامبر محتوای آن را از ناحیه خود یا فرد دیگری غیر از خداوند آورده باشد. 📚الالهیات ،سبحانی 3 ص367 به بعد 6⃣این که در قرآن هیچ گونه اختلاف و تضادی نمی باشد شاهد دیگری است بر این که قرآن از ناحیه بشر صادر نشده است.زیرا : ❗️روحیات هر انسانی دائما در حال تغییر است .قانون تکامل انسان و روحیات و افکار او را در بر می گیرد و دائما با گذشت روز و ماه و سال ،زبان و فکر و سخنان انسان ها را دگرگون می سازد .اگر با دقت نگاه کنیم هرگز نوشته های یک نفر نویسنده یکسان نیست بلکه آغاز و انجام نوشته های او تفاوت هایی دارد و کتاب هایی که افراد در اواخر عمر می نویسند با آنچه در اوائل جوانی نوشته است زمین تا آسمان تفاوت دارد.افزایش تجربیات و بالا رفتن سطح مهارت انسان در مسائل مختلف به این دگرگونی کمک می کند . 👌قرآن در طول 23 سال بر طبق احتیاجات و نیازمندی های تربیتی مردم در شرایط مختلف نازل شده است و کتابی است که درباره موضوعات کاملا متفاوت سخن می گوید بدون آنکه هیچ گونه اختلاف و تناقضی و مختلف گویی در آن باشد لذا قرآن می گوید: «آیا درباره قرآن نمی اندیشند در حالی که اگر از سوی غیر خدا بود اختلاف فراوانی در آن می یافتند» 🔷نسائ82 ❗️توجه به این نکات روشن می سازد که این سخن که قرآن از افراد گوناگون گرفته شده و عرضه شده است بطلانش بدیهی است و قابل اعتنا نمی باشد. 📝پرسمان اعتقادی https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
🤔 ❔آیا حقیقت دارد که در روایات آمده است که هر کس به بازی شطرنج نگاه کند مانند آن است که به فرج نگاه کرده است ❗️❗️ 💠💠 👌در روایات متعددی از بازی کردن با شطرنج نهی شده است . ❕راوی می گوید به امام کاظم علیه السلام عرض کردم من با گروهی نشست و برخاست دارم که با شطرنج بازی می کنند اما خودم اهل بازی با شطرنج نیستم اما به بازی آنها نگاه می کنم ؟ 🔸امام علیه السلام پاسخ داد ؛ « تو را چه می شود که در حضور پیدا می کنی که خداوند به اهلش نگاه نمی کند » 📚الکافی ج 6 ص 437 ❕امام رضا علیه السلام فرمود ؛ « کسی که به شطرنج نظر اندازد ، گویی به آتش نظر انداخته است » 📚همان مدرک ❕در نقل دیگری از امام صادق علیه السلام آمده است ؛ « بیع شطرنج حرام است و مالی که از راه شطرنج بازی بدست آمده است سحت است و شطرنج بازی در حد کفر و شرک به خداوند است و سلام به شطرنج باز گناه و معصیت است و کسی که به شطرنج نگاه کند ، همانند آن است که به فرج مادرش نظر کرده است » 📚وسائل الشیعه ج 17 ص 323 👌تعبیر فوق اشاره به آن است که همانگونه که نگاه کردن به فرج محارم دارای قبح ذاتی است و هیچ کسی تن به چنین کار قبیحی نمیدهد ، نگاه کردن به صفحه شطرنج هم به همان اندازه دارد و هیچ کس نباید حتی به صفحه شطرنج نگاه کند تا چه برسد که با آن بازی کند . ❕اما باید توجه داشت که طبق تصریح بزرگ مورد این روایات در جایی است که شطرنج به عنوان ابزار و آلت قمار شناخته شود چنان که در گذشته چنین بوده است . 🔸برخی می نویسند ؛ « در ميان علماى ما معروف است كه بازى كردن با آلات قمار بطور كلّى اگر چه بدون شرط بندى باشد است و ممكن است فلسفه اين موضوع آن باشد كه سروكار داشتن با اين آلات خواه و ناخواه انسان را به قمار مى كشاند و مخصوصاً درباره بازى شطرنج اخبار متعدّدى از امامامن عليهم السلام به ما رسيده است كه استعمال آلات اين بازى به هر عنوان ممنوع است و عنوان «ورزش فكرى» به اين بازى دادن در حكم مزبور تأثيرى نمى گذارد؛ زيرا ممكن است ساير انواع قمار را نيز تحت اين عنوان و به اين عنوان و به اين نام انجام داد؛ چون در خيلى از انواع قمار از جمله بازى با ورق، اين فعّاليّت وجود دارد ولى مفاسد آنها جاى انكار ندارد. 💠شطرنج يك نوع قمار است و از آغاز به همين عنوان اختراع گرديده، منتها قمارها دو نوعند، گاهى نيازمند به تفكّر نيستند و تنها از تصادف در آنها استفاده مى شود در حالى كه در بعضى ديگر فكر لازم است كه شطرنج يكى از آنهاست. اسناد و مدارك اسلامى درباره حرمت بازى شطرنج، جاى شكّ و ترديد در حرمت آن باقى نمى گذارد ، ولى اگر روزى فرا رسد كه شطرنج در عرف عام از صورت قمار بيرون آيد و به عنوان يك ورزش شناخته شود حكم آن خواهد يافت. 📚پاسخ به پرسشهای مذهبی ص 399 🔸ادامه 👇 @Rahnamye_Behesht
🔸ادامه 👇 ❕توضیح اینکه ؛ 👌مى دانيم احكام بنابر اعتقاد محقّقان از اماميّه و اهل سنّت، تابع مصالح و مفاسد است. شراب از آن رو تحريم شده كه رجس و عمل شيطانى و موجب عداوت و كينه در ميان مردم و از نماز و ذكر اللَّه مى شود، چون عقل را زايل مى كند و زوال عقل اين پيامدها را به دنبال دارد و همچنين است مسأله قمار با آلات مخصوص. 🔸حال اگر در بعضى از موارد موضوع حكم وجود داشته باشد اما مصلحت و مفسده به موجب زمان يا مكان تغيير يابد، طبيعى است كه حكم نيز دگرگون مى شود، زيرا آن موضوع با وصف آن مصالح و مفاسد محلّ حكم بود و اگر اين وصف از بين برود ديگر محلّ آن حكم نخواهد بود. مثلًا در گذشته همه فقها حكم به تحريم خريدوفروش خون انسان و حيوانات مى كردند، زيرا هيچ مصلحتى در آن نبود، بلكه منبع انواع مفاسد معنوى و مادى محسوب مىشد؛ ولى امروز با گذشت زمان، خون انسان عامل نجات بسيارى از مردم (مجروحان و نيازمندان به عمل جراحى) از چنگال مرگ مى شود، بنابراين خون، همان خون است؛ ولى مفسده، تبديل به مصلحت مهمّى شده است. است در اين صورت خريدوفروش خون نمى تواند حرام باشد؛ يعنى ملاك حكم تغيير يافته است. 🔸همچنين هرگاه در زمان يا مكان خاصّى شطرنج به عنوان آلت قمار محسوب نشود و عامّه مردم آن را ورزش فكرى بدانند، به يقين در چنين فرضى مفاسد قمار بر آن مترتب نيست و به تعبير ديگر كلّى قمار كه داراى مفاسدى است از آن برداشته شده است، بنابراين دليلى ندارد كه حرام باشد. 👌به اين ترتيب، ملاحظه مى كنيم كه زمان و مكان مى تواند عاملى براى تغيير مصالح و مفاسد باشد و در سايه آن حكم دگرگون شود. 📚دائره المعارف فقه مقارن ج 1 ص 279 ❔مرحوم امام خمینی در برابر این سوال که اگر شطرنج، آلت قمار بودن خود را به طور كلى از دست داده باشد و چون امروز تنها به عنوان يك ورزش فكرى از آن استفاده گردد، بازى با آن، چه دارد ❔پاسخ دادند ؛ 🔸بر فرض مذكور، اگر برد و باختى در بين نباشد، ندارد. 📚صحیفه نور ج 21 ص 15 🔸آیت الله مکارم شیرازی نیز فتوا می دهد ؛ « پاسور، شطرنج و بيليارد هر گاه آلات مذكور از آلت قمار خارج شده باشد، و در نزد توده مردم محل به عنوان يك وسيله يا تفريحى شناخته شود نه ابزار قمار، بازى با آن بدون برد و باخت مالى اشكال ندارد.» 📚رساله احکام جوانان ، ص 162 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
🤔 ❔در مورد عدم درایت لازم امام على ميتوان به كتب خود علماى شيعه استناد كرد که امام على را بدون شناخت و فقط بخاطر نام پدرش او را والى شيراز كرد بعد طرف اختلاس كرده و ميگريزد ( نهج البلاغه ) 💠💠 👌آنچه مورد سوال و اشکال قرار گرفته است قضیه ای است که مربوط می شود به منذر بن جارود عبدی که از طرف امام علی عليه السلام به فرماندارى بعضى از مناطق ايران منصوب شده بود و دليل انتخاب او افزون بر حسن ظاهر، سابقه بسيار خوب پدرش «جارود عبدى» بود كه از افراد بسيار با استقامت و مدافع اسلام در عصر و اعصار بعد بود؛ ولى «منذر» مانند بسيارى از افراد كه وقتى به مقامى مى رسند خود را گم مى كنند، از مسير حق خارج شد و به هوا و هوس پرداخت و از موقعيت خود غافل شد و اموال بيت المال را بى حساب و كتاب خرج مى كرد. هنگامى كه اين خبر به امام عليه السلام رسيد، نامه شديد اللحن مورد بحث را براى او فرستاد و او را به شدت توبيخ كرد و از مقامش عزل نمود. 🔸امام علیه السلام در نامه اش به منذر چنین نوشت ؛ « اما بعد (از حمد و ثناى الهى) شايستگى پدرت، مرا درباره تو گرفتارِ خوشبينى ساخت و گمان كردم تو هم هدايت و سيره او هستى و راه و رسم او را دنبال مى كنى. ناگهان به من گزارش داده شد كه تو در پيروى از هواى نفست چيزى فروگذار نمى كنى و براى سراى ديگرت ذخيره اى باقى نمى گذارى، با ويرانى آخرتت دنيايت را آباد مى سازى و به بهاى رابطه با دينت با خويشاوندانت پيوند برقرار مى سازى (و به گمان خود صله رحم مى كنى) اگر آنچه از تو به من رسيده است درست باشد شتر (باركش) خانواده ات و بند كفشت از تو بهتر است و كسى كه داراى صفات تو باشد نه شايستگى اين را دارد كه حفظ مرزى را به او بسپارند و نه كار مهمى به وسيله او اجرا شود، نه قدر او را بالا ببرند، نه در حفظ امانت شريكش سازند و نه در جمع آورى حقوق بيت المال به او اعتماد كنند. به محض رسيدن اين نامه به سوى من حركت كن » 📚نهج البلاغه نامه 71 ❕چنان که بارها توضیح داده ایم امامان وظیفه داشتند تا در زندگی اجتماعی خود همانند انسان های رفتار کنند وجز در موارد محدودی از علم باطنی خود استفاده نکنند و به زندگی عادی با مردم بپردازند تا نظام اجتماعی بر هم نخورد، چنان که پیامبر وامامان منافقان را به خوبی می شناختند ومی دانستند که ایمان واقعی ندارند ولی هرگز از علم غیب خود درباره آنان استفاده نکردند ودر معاشرت، ازدواج ودیگر احکام با آنان مانند سایر مسلمانان رفتار می کردند 🔶پیامبر فرمود: «من بین شما با بینات و قسم حکم می کنم ( و از طریق علم غیب حکم نمی کنم) .ممکن است برخی شما در بینه آوردن زیرک تر از دیگری باشد و من به نفعش در مال برادرش حکم کنم اما او بداند که آن مال ناحق برای او قطعه ای از جهنم خواهد بود» 📚الکافی ج7 ص414 _ معانی الاخبار ص279 👌در آمده است: « زمانی که امام علی ، ابوموسی اشعری را برای حکمیت در جنگ صفین می فرستاد به او گفت :به کتاب خدا حکم کن واز آن تجاوز نکن .پس از آن که او رفت امام فرمود:« دارم می بینم که چگونه به من خیانت می کند» ‌ ❗️یکی از اصحاب گفت چرا او را می فرستید درحالی که می دانید خیانت می کند❓ 👌امام پاسخ داد: «اگر خداوند به علم خودش با رفتار می کرد دیگر نیازی به ارسال رسل نبود» 📚مناقب ابن شهر آشوب ج2 ص261 🔶امام با این عمل نشان داد که او مامور است بر طبق علل و عوامل طبیعی عمل کند و مجاز به عمل کردن موافق علم نمی باشد 📚مفاهیم القرآن ،سبحانی ،ج3 ص455 👌امام فرمود: «خداوند به پیامبرش وحی کرد که تو موظفی بر طبق بینات حکم کنی» 📚وسائل الشیعه ج27 ص229 👌به يقين امام علی عليه السلام نیز در امور مربوط به زندگى مأمور به ظاهر است و بر طبق آن عمل مى كند و به هنگام انتخاب «» براى اين مقام، قراين خلافى وجود نداشت؛ هم او ظاهرالصلاح بود و بدون سوء سابقه و هم جزو خانواده اى معروف به صلاح و درستكارى و اين مقدار براى انتخاب او كافى بود؛ ولى همانگونه كه گفته شد افرادى هستند كه در حال عادى ظاهرا صالح و درستكارند؛ اما هنگامى كه به مال و برسند خود را گم مى كنند و گاه مسير زندگيشان به طور كامل دگرگون مىشود و «منذر» از اين افراد بود. 📚پیام امام امیر المومنین ج11 ص 375 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
🤔 ❔در روایتی آمده است «کسی به حضرت علی هدیه داد. روزی حضرت زهرا وارد منزل شد و مشاهده کرد که علی سر بر پای کنیز گذاشته و خوابیده‌ است. حضرت زهرا به نشانه اعتراض پیش پیامبر اکرم رفتند که نازل شد و گفت: حضرت فاطمه حق ندارد که اعتراض کند و باید برگردد»❕آیا چنین رفتاری از حضرت زهرا که دارای بوده اند صحیح است ❕❕ 💠💠 👌روایتی است که شیخ صدوق در الشرایع خود نقل می کند از ابوذر غفاری که می گوید؛ « همراه جعفر بن ابی‌طالب به حبشه مهاجرت کردیم، در آن‌جا کنیزى به ارزش چهارهزار دهم به هدیه داده شد که بعد از بازگشت به مدینه، او آن کنیز را به برادرش على هدیه داد تا در خدمت آن‌حضرت باشد. على کنیز را در خانه گذاشت. روزى فاطمه وارد منزل شد و دید سر على در دامن آن است، پرسید: «یا ابا الحسن با او تماس برقرار کرده‌اى؟» على فرمود: «به خدا سوگند نه، اى دختر پیامبر ...؛ منظور تو از این سؤال چیست؟» فاطمه گفت: «اجازه می‌دهى به منزل پدرم رسول خدا بروم؟» على فرمود: «می‌توانی بروی». فاطمه چادر به سر نمود، روبند و انداخت و به سمت منزل پیامبر اکرم رفت. 🔷قبل از این‌که فاطمه به منزل پدرش برسد جبرئیل نازل شد و گفت: یا محمّد خداوند به تو می‌رساند و می‌فرماید: «فاطمه نزدت خواهد آمد و از على شکایت خواهد کرد، از او درباره على چیزى قبول مکن»، در این هنگام فاطمه داخل شد، پیامبر به او فرمود: «آمده‌اى از على کنى؟» فاطمه : به خداى کعبه قسم که برای چنین کاری آمده‌ام. پیامبر : «به سوى علی بازگرد و به او بگو: هر طور که تو بخواهی مطیعت خواهم بود». فاطمه بازگشت و به آن‌حضرت سه بار گفت: یا ابا الحسن و خشنودى تو را می‌خواهم. على فرمود: «شکایتم را نزد دوستم رسول خدا بردى، آبرویم پیش ایشان رفت اى فاطمه خدا را شاهد می‌گیرم که کنیز را در راه آزاد کرده و چهارصد درهمى که از غنیمت نصیب من شده را به فقرای مدینه صدقه دهم». سپس لباس و کفش پوشیده به طرف پیامبر حرکت کرد، جبرئیل نازل شد و گفت: اى محمّد خدا به تو سلام می‌رساند و می‌فرماید: «به علی بگو: در مقابل آزادی این کنیز و تحصیل رضایت فاطمه، بهشت را و در مقابل چهار صد درهم دوزخ را در اختیارت گذاردم. پس هر کس را که خواهى به برکت رحمتم داخل بهشت نما و با عفو و بخششم از دوزخ بیرون آور»، در این‌جا بود که على فرمود: «من به اذن خدا مردم را بین بهشت و تقسیم می‌کنم» 📚 الشرایع ج1 ص163 ❕این روایت از حیث سند و مردود است و قابل اعتنا نیست . 🔷یکی از راویان حدیث بن عرفه است که مجهول است . 📚 ج2 ص430 👌و احتمال است که حسن بن عرفه باشد که سنی بوده و روایتش مردود است . 📚 مدرک ج2 ص430 ❕راوی دیگر آن و راوی دیگر و راوی دیگر هستند که هر سه و ضعیف هستند . 📚 رجال الحدیث ج6 ص455 ❕مرحوم نیز این روایت را با سندی ضعیف در کتاب بشاره المصطفی خودش نقل کرده است . 📚 المصطفی ص101 👌راوی روایت است که توثیقی ندارد . 📚 نجاشی ص446 🔷راوی دیگر المرادی است که و ضعیف است . 📚 رجال الحدیث ج4 ص211 🔷راوی دیگر بن اسماعیل است که او نیز مجهول و ضعیف است . 📚 مدرک ج3 ص270 🔷و راوی دیگر بن خلیل است که او نیز مجهول و ضعیف است . 👌مرحوم ابن شهر آشوب نیز این روایت را بدون ذکر سند از کتاب و الریحان نقل می کند که چون روایت بدون سند است مردود و قابل قبول نیست. 📚 ال ابی طالب ج3 ص342 🔶سایر منابع نیز این روایت را از این سه کتاب نقل کرده اند که روشن شد سند این روایت در این سه کتاب است و این روایت مردود و غیر قابل توجه است . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔آیا راست است که امام سجاد با یزید کرد ❗️می گویند در کتاب کافی هم آمده است که امام سجاد بیعت کردند ❕❕ 💠💠 👌مردم مدینه پس از آگاهی از انحراف یزید و دوری او از اسلام سر به بر علیه یزید بلند کردند و از امام سجاد علیه السلام خواستند که شورش آنها را هدایت کند اما امام علیه السلام از به عهده گرفتن رهبری شورش کرد زیرا میدانست که شورش با شکست مواجه می شود و همگان جان خود را از دست خواهند داد و از سوی دیگر با نفوذ عبد الله بن زبیر و دیگران در بین شورشیان ، این شورش یک نهضت اصیل محسوب نمی شد و رهبران شورش نیز در برقراری اصل شورش از امام سجاد علیه السلام نظر خواهی نکرده بودند و این نشان دهنده این بود که شورش مذکور یک حرکت شیعی نیست و در صورتی پیروزی معلوم نیست که به نفع شیعیان تمام شود لذا امام علیه السلام در این شورش شرکت نکرد ؛ 📚سیره پیشوایان ص270 ❕یزید ، مسلم بن عقبه را برای سرکوب شورشیان به مدینه فرستاد و او توانست شورش را سرکوب و کشتاری بس عظیم در به راه بیاندازد و شهر را تصرف کند و به زور از مردم برای یزید بیعت بگیرد . 👌 می نویسند ؛ « مسلم بن عقبه چنین از مردم مدینه بیعت می گرفت که بگوید من بنده مملوک یزید هستم و او درباره من و خون و مال و خانواده من هر چه بخواهد می کند و هرکس از این نوع بیعت امتناع می کرد و حاضر به عبودیت یزید نمی شد کشته می شد » 📚تاریخ طبری ج5 ص493 📚الکامل فی التاریخ ج4 ص118 ❕شیخ عباس می نویسد ؛ « نماینده یزید مردم را به بیعت با او و اقرار بر بندگی یزید فرا می خواند و هر کس امتناع می کرد کشته می شود و تمامی مردم مدینه جز امام العابدین و علی بن عبد الله بن عباس بیعت کردند » 📚منتهی الامال ج2 ص1162 🔶شیخ و ابن نقل می کنند ؛ « هنگامی که مسلم بن عقبه به مدینه رسید به دنبال امام سجاد فرستاد ، و چون امام به نزد او آمد او را بزرگ داشت و به خود نزدیک کرد و گفت امیر المومنین یزید مرا به نیکویی درباره تو سفارش کرده و گفته است که حساب تو را از دیگران جدا کنم . او امام را مجبور به نکرد » 📚الارشاد ج2 ص152 📚الکامل فی التاریخ ج4 ص51 📚بحار الانوار ج46 ص139 👌بی شک یزید نمی خواست بار دیگر دستش به خون اهل بیت پیامبر گرامی آلوده شود و با این کار زوال حکومتش را به آورد و از سوی دیگر چون امام سجاد علیه السلام هیچ نقشی در شورش مردم مدینه نداشته بود ، اجبار او بر بیعت و ریختن خونش بدون دلیل بود . ⚫️اما در روایتی در کتاب آمده است که یزید به زور از امام سجاد علیه السلام بیعت گرفت . 👌او از امام باقر علیه السلام نقل می کند ؛ « یزید وارد مدینه شد و قصد حج گذاردن کرد ، دستور داد مردی از قریش را به نزد او حاضر سازند ، یزید به او گفت آیا اقرار می کنی که بنده منی و من اگر بخواهم تو را می فروشم و اگر بخواهم به اسارت خودم در می آورم ، آن مرد این اقرار را نکرد و یزید او را کشت . ❕یزید به سوی امام فرستاد و به امام گفت همان اقرار را بکند . امام سجاد گفت اگر اقرار نکنم مرا هم مانند آن مرد می کشی ؟ یزید گفت آری . 🔶امام گفت آنچه می خواهی را اقرار می کنم و من بنده ای مکره و مجبور هستم ، اگر می خواهی دست نگه دار و اگر می خواهی مرا بفروش ، یزید پس از این اقرار از امام دست برداشت...» 📚الکافی ج8 ص235 💠با توجه به آن که تمام مورخان اتفاق دارند که یزید عازم مدینه شد و خودش از شام خارج نشد و و نیز در نقل های آمده است که امام سجاد علیه السلام بیعت نکرد و نماینده یزید نیز او را مجبور به بیعت نساخت ، صحت نقل مزبور زیر سوال می رود . 👌علامه می نویسد ؛ « در این خبر اشکالی است زیرا معروف در تاریخ آن است که یزید از شام تا زمان مرگ خارج نشد و هیچ گاه به مدینه نیامد و این روایت با نقل هایی که می گوید امام سجاد بیعت نکرد دارد » 📚بحار الانوار ج46 ص138 ❕این قرائن نشان دهنده صحیح نبودن روایت مذکور است ، خصوصا آن که راوی روایت که ابی نام دارد توثیقی ندارد و مجهول است و احیانا مشترک بین چندین راوی به این نام است و دقیقا شناخته شده نیست ؛ 📚رجال ص455 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔پرسش ❔آیا این روایات در مورد شکل ظاهری حضرت علی علیه السلام صحیح است ❕ ❓محمد بن ابراهيم بن اسحاق طالقانی گفت: خبر داد به ما حسن بن علی عدوی، از عباد بن صهيب بن عباد از پدرش از جدش از جعفر بن محمد كه گفت مردى از على سوال كرد و بدو گفت درباره ٣ چيز كه در تو هست از تو مى پرسم: ✔️ يكى كوتاهى قدت دوم از بزرگى شكمت سوم از ريخته شدن موهاى سرت؛ گفت: ❕خداوند تبارك و تعالى مرا قد بلند نيافريد و نيز كوتاه خلق نكرد بلكه معتدل آفريد(در نتيجه) بر كوتاه قامت ضربه مى زنم و او را از طول به دو نيم مى كنم و بر دراز قامت ضربه مى زنم و او را از عرض دو نيم مى كنم! ❕و اما بزرگى شكمم(علتش اينست كه) رسول خدابه من بابى از علم آموخت و آن باب هزار باب را براى من گشود و علم در شكم من ازدحام كرد و از اين رو شكمم بر آمد! ❕و اما ريخته شدن موى سرم بعلت بر سر نهادن كلاه خود بمدت دراز و كارزار با رقيبان است! اين حديث: كتاب الخصال اثر يكى از بزرگترين علماى شيعه، شيخ صدوق، باب سوم(الثلاثة)، ص ١٨٩ از منشورات جماعه المدرسين. ❔ آورده اند که وقتى مىﺧﻮاﺳﺖ را ﺑﻪ ﻋﻘﺪ على در ﺑﻴﺎورد ﻓﺎﻃﻤﻪ در ﮔﻮش ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﮔﻔﺖ: اى رﺳﻮل ﺧﺪا، ﺗﻮ ﺑﻪ آﻧﭽﻪ ﻣﺎ مىﺑﻴﻨﻴﻢ، ﺑﻴﻨﺎﺗﺮى اﻣﺎ زﻧﺎن ﻗﺮﻳﺶ ﮔﻔﺘﻪاﻧـﺪ ﻛـﻪ ﻣـﺮدى ﺷﻜﻢ ﮔﻨﺪه ﺑﺎ دﺳﺘﺎنى دراز و ﺷﺎﻧﻪﻫﺎيى ﻗﻮى و ﺳﺮى ﻃﺎس و ﭼﺸﻤﺎنى ﺑﺰرگ(ورقلمبيده) و ﻟﺒـى ﺧﻨـﺪان اﺳﺖ اﻣﺎ ﻣﺎل و اموالى ﻧﺪارد. : ﺗﻔﺴﻴﺮ قمى جلد ٢ صفحه ٣٣٦ 💠پاسخ💠 👌آنچه در مورد شکل و شمایل حضرت علی علیه السلام در روایات متعددی وارد شده است ، حاکی از زیبایی و خوش اندامی فوق العاده حضرت می باشد . 👌پیامبر گرامی فرمود ؛ « هر کس می خواهد در زیبایی همانند یوسف نبی را ببیند به علی نگاه کند » 📚امالی صدوق ص391 📚بحار الانوار ج39 ص35 👌و فرمود ؛ « به علی خصلت های متعددی عطا شده است ، از جمله صبری به او داده شده است همانند صبر من و زیبایی به او داده شده است همانند زیبایی یوسف » 📚شرح احقاق الحق ج16 ص558 🗯زیبایی و خوش اندامی یوسف به گونه ای بود که زنان مصر با دیدن او بی اختیار دستهای خود را بریدند و گفتند که او بشر نیست . 🔶یوسف 31 🔷و در روایت دیگر فرمود ؛ « علی همانند ماه و ستاره ای درخشان است » 📚بحار الانوار ج39 ص38 🔷و یا در وصف دیگری برای حضرتش آمده است ؛ « او زیبا چهره بود همانند ماه شب چهاردهم » 📚ذخائر العقبی ص57 📚کشف الغمه ج1 ص148 👌و یا آمده است ؛ « علی از زیباترین مردم بود » 📚الکامل فی التاریخ ج3 ص397 📚اسد الغابه ج4 ص116 🔴پاسخ به دو روایت مورد اشکال؛ 1⃣روایت اول ضعیف است . 🔶در سند آن حسن بن علی العدوی وجود دارد که مجهول و ضعیف است. 📚مستدرکات رجال الحدیث ج3 ص5 👌و عباد بن صهیب بن عباد بن صهیب وجود دارد که او نیز مجهول وضعیف است. 📚همان مدرک ، ج4 ص335 2⃣روایت دوم نیز از کتاب تفسیر قمی بدون سلسله سند و کاملا مرسل است که قابل اعتنا و توجه نمی باشد . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔لطفا درباره این روایت توضیح دهید ❗️ ⚡️امام باقر در پاسخ به سوالی می گوید که عروس را هنگام خواستگاری باید دید زیرا که داماد با بهای زن را می خرد 📕ترجمه فروع کافی ج6ص195 💠💠 👌در روایاتی که در گذشته مفصلا حول آن بحث کرده ایم وارد شده است که انسان می تواند در جلسه به بدن زنی که می خواهد با او ازدواج کند و قصد جدی در کار است و مانعی نیز برای ازدواج وجود ندارد با رعایت شرایطی کند ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/6371 ❕در روایات دیگری برای این جواز آورده شده است که از آنجایی که فرد خواستگار مشتری زن است و گویی قصد خرید او را دارد ، طبیعتا نگاه کردن به او جهت بیشتر بی اشکال است . 🔸عبداللَّه بن سِنان مى گويد ؛ «از حضرت صادق عليه السلام پرسيدم وقتى شخص اراده دارد با زنى ازدواج كند آيا جايز است به موى او نگاه كند؟ فرمود: آرى، زيرا به قيمت خريدار اوست و او را می خرد » 📚التهذیب ج 7 ص 435 👌این مضمون در روایات دیگری نیز وارد شده است ؛ 📚وسائل الشیعه ج 20 ص 87 باب 36 ❕مراد از گرانترین قیمت جهت خرید ، مهریه نیست زیرا ارزش پولی مهریه گرانترین قیمت محسوب نمی شود خصوصا با توجه به آنکه تاکید شده است که مهریه باید کم و باشد و از قرار دادن مهریه زیاد نهی شده است . 🔹 در نقلی آمده است ؛ « از برکت زن آن است که مهریه اش باشد و از شومی زن آن است که مهریه اش زیاد باشد » 📚الفقیه ج 3 ص 387 ❕تعبیر به خرید و فروش در روایات فوق تعبیری مجازی است به این که انسان با ازدواج کردن تمام زندگی و دارایی و عمر و وقت خود را صرف همسر و زندگی او می کند و تمام زندگی خود را می دهد تا همسرش را به دست آورد و نزد خود تا آخر عمر نگه دارد ، وقتی انسان چنین بهای مهمی پرداخت می کند ، حقش است که نسبت به آینده اش شناخت لازم را بدست آورد ، لذا در نقلی امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « نگاه کردن به زنی که قصد ازدواج با او است بی اشکال است ، زیرا اگر جز این باشد چرا انسان مال ( و زندگیش ) را در اختیار همسرش قرار می دهد » 📚الکافی ج 5 ص 365 🔹متفکر شهید ، می آورد ؛ « روایات ( فوق ) به آن معناست که آنچه انسان در زندگى زناشويى مايه مى گذارد از هر چيز گرانبهاتر است. واضح است كه مراد مهريّه نيست، زيرا ارزش پولى مهريّه گرانبهاترين نيست؛ بلكه مقصود اين است كه مى خواهد با او زندگى كند و عمر خويش را با او بسر برد » 📚مجموعه آثار ج 19 ص 534 👌فقیه ارجمند شیرازی می آورد ؛ « اين احاديث تعبير به خريدار و مشترى كرده بود ولى بايد توجّه كرد كه تعبير به خريدار معنايش اين نيست كه زنان خريد و فروش مى شوند چون نمى توان آنها را از خودشان خريد و اگر خريد و فروش باشد چرا بعد از طلاق مهريّه مى گيرند در حالى كه معامله فسخ شده است. اينها دليل است كه كلمه خريدار و فروشنده كنايه و مجاز است و معنى آن، اين است كه به خاطر كمالات معنوى و انسانى ، بهاى مهمّى جهت ( ازدواج و ادامه زندگی که عمر و سرمایه زندگیش است ) مى پردازند » 📚کتاب النکاح ج 1 ص 70 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
🤔 ❔در تفسیر عیاشی با سند صحیح آمده است که امام صادق سوره حمد را متفاوت از امروزی گفته است 📕تفسیر عیاشی جلد1صفحه104 👈و لاضالین در قرآن❌ بلکه صحیح⬅️وغیر الضالین بوده است✅ 💠💠 ❕در گذشته مفصلا توضیح داده ایم که اهل بیت علیهم السلام قرآن را بر اساس همان که نزد مردم مشهور بوده و از پیامبر گرامی سینه به سینه منتقل شده بوده می خواندند و شیعیان را هم به خواندن قرآن بر اساس همان قرائت مشهور ، امر می کردند . ❕قرائت مشهور که هم اینک نیز قرآن های کنونی بر اساس آن چاپ می شود قرائت حفص از عاصم از علی علیه السلام و از پیامبر گرامی است و غیر این قرائت است . 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/5066 ❕با این وجود در روایاتی آمده است که اهل بیت علیهم السلام برخی آیات سوره فاتحه را بر خلاف مشهور می خواندند ، مثلا غیر المغضوب علیهم و لا الضالین را چنین می خواندند ؛ « غیر المغضوب علیهم و غیر الضالین » 📚تفسیر عیاشی ج 1 ص 24 👌اما این نقل سند ندارد . در سند آن « عن رجل » آمده است که معلوم نیست چه کسی این نقل را روایت کرده است و به صورت مرفوع و مرسل از امام علیه السلام نقل شده است . 🔰همین نقل با همین سند ضعیف و به صورت مرسل و مرفوع و بدون سند کامل در چون البرهان ، و تفسیر القمی آمده و نیز در بحار و ...به نقل از تفسیر عیاشی آمده است . 👌مرحوم می نویسد ؛ « در برخی نقل های شاذ از علی علیه السلامآمده که به جای « ولا الضالین » « غیر الضالین » می باشد که این نقل ها شاذ ( و غیر معتبر است) » 📚مجمع البیان ج 1 ص 104 ❕همین طور بدون سند در برخی نقل ها به اهل بیت علیهم السلام نسبت داده شده که آنان « صراط الذین انعمت علیهم » را به این صورت « صراط من انعمت علیهم » می خوانده اند . 👌شیخ می نویسد ؛ «قرائت صراط من انعمت علیهم ( مورد اعتنا نیست ) و مشهور و صحیح همان صراط الذین انعمت علیهم است » 📚التبیان ج 1 ص 43 👌لذا در نقل های فراوانی آمده است که اهل بیت آیات مذکور را مطابق قرائت « صراط الذین انعمت علیهم ، غیر المغضوب علیهم و لا الضالین » می خواندند . 📚البرهان فی تفسیر القرآن ج 1 ص 107 به بعد https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185
❓پرسش ❔آیا براستی شهادت و سقط شدن حضرت محسن در کتب سنی و تشیع آمده است❔ 🗯پاسخ؛ ❗️مساله سقط شدن حضرت محسن و شهادت ایشان توسط هجوم مهاجمان مورد اتفاق شیعه و سنی می باشد و جای انکار نمی باشد که ما به برخی از مدارک از کتب اهل سنت اشاره می کنیم؛ 1⃣مرحوم ابن شهر آشوب از کتاب معارف ابن فتیبه از علمای برجسته اهل سنت نقل می کند : «فرزندان فاطمه حسن و حسین و زینب و ام کلثوم و محسن بودند.همانا محسن از ضربه قنفذ کشته شد» 📚 مناقب ج3 ص132 2⃣بلاذری در انساب الاشراف خودش نقل می کند: «فاطمه برای علی چند فرزند به دنیا آورد که عبارتند از حسن با کنیه ابا محمد و حسین با کنیه ابا عبدالله و محسن که در کودکی از دنیا رفت» 📚انساب الاشراف ج1 ص404 3⃣مسعودی می نویسد: «آنان در هجوم خود به خانه فاطمه سیده زنان را در پشت درب چنان فشردند که محسن را سقط کرد» 📚اثباه الوصیه ص142 4⃣شهرستانی از «نظام» که از علمای برجسته اهل سنت است نقل می کند: «همانا عمر چنان ضربه ای به شکم فاطمه در روز بیعت زد که فاطمه جنین خود را از شکم انداخت» 📚الملل و النحل ج1 ص57 5⃣ابن ابی الحدید از استادش نقیب نقل می کند که می گفت: «پیامبر اگر در زمان فاطمه زنده بود بدون شک خون کسانی که فاطمه را ترساندند تا بچه از شکمش افتاد را مباح می کرد» 📚شرح نهج البلاغه ج14 ص192 6⃣طبری می نویسد: «فاطمه برای او حسن و حسین و محسن را به دنیا آورد لکن محسن در کودکی از دنیا رفت» 📚ذخائر العقبی ص55 7⃣ذهبی عالم برجسته اهل سنت از احمد حماد کوفی که از حافظان اهل سنت است نقل می کند: «بدون شک عمر چنان لگدی به فاطمه زد که محسن از او سقط شد» 📚لسان المیزان ج1 ص268 8⃣صفدی نیز در کتاب خود می نویسد: «بدون شک عمر در روز بیعت چنان فاطمه را زد که محسن را از شکم انداخت» 📚الوافی بالوفیات ج6 ص15 9⃣ جوینی از بزرگان اهل سنت از پیامبر چنین نقل می کند که می فرمود: « هرگاه فاطمه را می بینم به یاد مصیبت هایی که پس از من بر او وارد میشود می افتم وگویی که من خود شاهد آن اتفاقات هستم ومی بینم که ذلت به خانه او وارد شده وحرمتش را هتک نموده وحق اورا غصب وارث اورا منع وپهلویش را شکسته وجنین اورا سقط نموده اند» 📚فرائد السمطین،ج2 ص34 و35 🔟 ذهبی در شرح حال ابن ابی دارم می گوید: «ابن ابی دارم شخصی بود که در طول عمر خود با رعایت اعتدال زندگی کرد ولی در آخرین روزهای عمرش بیشترین چیزی که برای او خوانده میشد روایات معایب بود. برای او این روایت خوانده شد و( او نیز تایید می کرد «عمر به پهلوی فاطمه لگد زد ومحسنش را سقط نمود" 📚سیر اعلام النبلا،ج15 ص578 👌مساله سقط جنین حضرت زهرا در روایات فراوانی از کتب شیعه نیز آمده است. 1⃣1⃣مرحوم طبرسی نقل می کند که امام حسن خطاب به مهاجم خانه حضرت زهرا عرضه می داشت: «تو کسی هستی که بر فاطمه دختر پیامبر ضربه وارد کردی تا فرزند درون شکمش را سقط کرد» 📚الاحتجاج طبرسی ج1 ص278 2⃣1⃣سلیم بن قیس نقل می کند: «به زهرا ضربه و آسیب رساندند تا جنینش سقط شد و به واسطه این ضربه شهید شد» 📚کتاب سلیم بن قیس ج2 ص588 3⃣1⃣امام صادق فرمود: « عمر با پایش به زهرا ضربه وارد کرد در حالی که او حامله به محسن بود و پس از آن ضربه محسن از او سقط شد» 📚الاختصاص شیخ مفید ص185 4⃣1⃣در روایت دیگر فرمود: « قنفذ به امر عمر با شمشیر بر فاطمه ضربه وارد کرد و او محسن را سقط کرد» 📚دلائل الامامه ص134 ❗️این که در برخی روایات قنفذ و در برخی مغیره و در برخی عمر را مسبب اصلی سقط جنین و شهادت حضرت زهرا معرفی می کنند اشاره است به این که ضربات همه آنها موثر بوده است. 5⃣1⃣شیخ صدوق روایت می کند که پیامبر گرامی فرمود: «فاطمه سیده زنان عالمین و پاره تن من و نور چشم من ...می باشد پس از من حرمتش شکسته می شود و حقش غصب میشود و فرزندش سقط میشود و او ندا می دهد یا محمد اما اجابت نمیشود...» 📚امالی صدوق ص114 6⃣1⃣در روایت دیگر آمده است: «آنان به منزل زهرا حمله کردند و سبب سقط محسن شدند» 📚بحار الانوار ج30 ص295 7⃣1⃣در کتاب ارشاد القلوب آمده است که حضرت زهرا فرمود: «آنان سبب سقط محسن شدند بدون آنکه او جرمی کرده باشد» 📚 بحار الانوار ج30 ص350 👌پرسش و پاسخ مرتبط؛ 1⃣آیا در آن زمان دستگاه سونوگرافی بود که دانستند فرزند حضرت زهرا پسر است و نامش را محسن نامیدند❓ https://telegram.me/Rahnamye_Behesht/954 ✏️پرسمان اعتقادی https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
🤔 ❔با یک مولوی اهلسنت بحث می کردم می گفت مساله شهادت حضرت زهرا افسانه است و در هیچ روایت اهل سنت نیامده است ❗️❗️ 💠💠 👌در اين مورد نصوصى را از كتاب اهل سنّت نقل مىكنيم، تا روشن شود مسئله هتك حرمت خانه زهرا عليها السّلام و رويدادهاى بعدى، امرى تاريخى و مسلّم است؛ نه يك افسانه و با اينكه در عصر خلفا گرفتگى فوق العاده اى نسبت به نگارش فضايل و مناقب اهل بيت عليهم السّلام در كار بود ولى به حكم اينكه «حقيقت شىء نگهبان آن است» اين حقيقت به طور زنده در كتابهاى تاريخى و حديثى محفوظ مانده است. در نقل مدارك، ترتيب زمانى را از قرنهاى نخستين در نظر مىگيريم، تا برسد به نويسندگان عصر حاضر. 1⃣ابن ابی شیبه محدث معروف اهل سنت نقل می کند ؛ ❕«هنگامى كه مردم با ابى بكر بيعت كردند، على و زبير در خانه فاطمه به گفتگو و مشاوره مىپرداختند، و اين مطلب به عمر بن خطّاب رسيد. او به خانه فاطمه آمد، و گفت: اى دختر رسول خدا، محبوبترين فرد براى ما پدر تو و بعد از پدرت تو هستى؛ ولى سوگند به خدا اين محبّت مانع از آن نيست كه اگر اين افراد در خانه تو جمع شوند من دستور دهم خانه را بر آنها بسوزانند.اين جمله را گفت و بيرون رفت، وقتى على عليه السّلام و زبير به خانه بازگشتند، دخت گرامى پيامبر به على عليه السّلام و زبير گفت: عمر نزد من آمد و سوگند ياد كرد كه اگر اجتماع شما تكرار شود، خانه را هنگامى كه شما در آن هستيد آتش مىزنم، به خدا سوگند! آنچه را كه قسم خورده است انجام مىدهد!» 📚مصنف ابن ابی شیبه ج8 ص572 2⃣بلاذری محدث بزرگ اهل سنت نقل می کند ؛ ❕« ابو بكر به دنبال على عليه السّلام فرستاد تا بيعت كند؛ ولى على عليه السّلام از بيعت امتناع ورزيد. سپس عمر همراه با فتيله (آتشزا) حركت كرد، و با فاطمه در مقابل باب خانه روبه رو شد، فاطمه گفت: اى فرزند خطاب، مىبينم در صدد سوزاندن خانه من هستى؟! عمر گفت: بلى، اين كار كمك به چيزى است كه پدرت براى آن مبعوث شده است!». 📚انساب الاشراف ج1 ص586 3⃣ابن قتیبه می نویسد ؛ ❕«ابو بكر از كسانى كه از بيعت با او سر برتافتند و در خانه على گرد آمده بودند، سراغ گرفت و عمر را به دنبال آنان فرستاد، او به در خانه على عليه السّلام آمد و همگان را صدا زد كه بيرون بيايند و آنان از خروج از خانه امتناع ورزيدند در اين موقع عمر هيزم طلبيد و گفت: به خدايى كه جان عمر در دست اوست بيرون بياييد يا خانه را با شما آتش مىزنم. مردى به عمر گفت: اى ابا حفص (كنيه عمر) در اين خانه، فاطمه، دختر پيامبر است، گفت: باشد!». 👌ابن قتيبه دنباله اين داستان را سوزناكتر و دردناكتر نوشته است، او مىگويد: «عمر همراه گروهى به در خانه فاطمه آمدند، در خانه را زدند، هنگامى كه فاطمه صداى آنان را شنيد، با صداى بلند گفت: اى رسول خدا پس از تو چه مصيبتهايى به ما از فرزند خطاب و فرزند ابى قحافه رسيد، افرادى كه همراه عمر بودند هنگامى كه صداى زهرا و گريه او را شنيدند برگشتند؛ ولى عمر با گروهى باقى ماند و على را از خانه بيرون آوردند، نزد ابى بكر بردند و به او گفتند: بيعت كن، على عليه السّلام گفت: اگر بيعت نكنم چه مىشود؟ گفتند: به خدايى كه جز او خدايى نيست، گردن تو را مىزنيم ...». 📚الامامه و السیاسه ص12 4⃣طبری می نویسد ؛ « عمر بن خطّاب به خانه على آمد در حالى كه گروهى از مهاجران در آنجا گرد آمده بودند. وى رو به آنان كرد و گفت: به خدا سوگند خانه را به آتش مىكشم مگر اينكه براى بيعت بيرون بياييد. زبير از خانه بيرون آمد در حالى كه شمشير كشيده بود، ناگهان پاى او لغزيد، شمشير از دستش افتاد و ديگران بر او هجوم آوردند و او را گرفتند». 📚تاریخ طبری ج2 ص443 5⃣ابن عبدربه درکتاب عقد الفرید خود می نویسد ؛ «على و عباس و زبير در خانه فاطمه نشسته بودند كه ابو بكر عمر بن خطّاب را فرستاد تا آنان را از خانه فاطمه بيرون كند و به او گفت: اگر بيرون نيامدند، با آنان نبرد كن! عمر بن خطّاب با مقدارى آتش به سوى خانه فاطمه رهسپار شد تا خانه را بسوزاند، ناگاه با فاطمه روبه رو شد. دختر پيامبر گفت: اى فرزند خطاب آمدهاى خانه ما را بسوزانى؟ او در پاسخ گفت: بلى مگر اينكه در آنچه امّت وارد شدند، شما نيز وارد شويد!» 📚عقد الفرید ج4 ص93 6⃣مضمون فوق الذکر مبنی بر اقدام به هجوم به خانه وحی و تهدید به آتش زدن خانه را دیگران از علمای اهل سنت نیز نقل کرده اند ؛ 📚الاستیعاب ، ج3 ص975 📚المختصر فی اخبار البشر ، ابی الفداء ج1 ص156 📚نهایه الارب ، نویری ج19 ص40 📚مسند فاطمه سیوطی ، ص36 📚کنزالعمال ج5 ص651 📚ازاله الخلفاء ، دهلوی هندی ، ج2 ص29 📚دیوان محمد حافظ ابراهیم ج1 ص82 📚اعلام النساء ، عمر رضا کحاله ج4 ص114 👌ادامه پاسخ 👇👇👇👇👇 @Rahnamye_Behesht
👌ادامه پاسخ 👇👇👇 ❕تا اينجا سخنان آن گروه كه فقط به سوءنيّت خليفه و ياران او اشاره كرده اند به پايان رسيد. گروهى كه نخواستند و يا نتوانستند دنباله فاجعه را به طور روشن منعكس كنند، در حالى كه برخى ديگر به اصل فاجعه؛ يعنى يورش به خانه و ... اشاره نموده اند و اينك مدارك يورش و هتك حرمت به خانه حضرت فاطمه عليها السّلام: 7⃣ابو عبيد، قاسم بن سلام در كتاب الأموال كه مورد اعتماد فقهاى اهل سنّت است، مىنويسد: ❕ «عبد الرّحمن بن عوف مىگويد: در بيمارى ابو بكر براى عيادتش به خانه او رفتم. پس از گفتگوى زياد گفت: اى كاش سه چيز را كه انجام دادهام، انجام نمىدادم، اى كاش سه چيز را كه انجام ندادهام، انجام مىدادم. همچنين آرزو مىكنم سه چيز را از پيامبر سؤال مىكردم؛ يكى از آن سه چيزى كه انجام داده ام و آرزو مىكنم اى كاش انجام نمىدادم اين است كه: «وددت أنّي لم أكشف بيت فاطمة و تركته و إن أغلق على الحرب؛ اى كاش پرده حرمت خانه فاطمه را نمىگشودم و آن را به حال خود وامىگذاشتم، هرچند براى جنگ بسته شده بود». 📚الأموال، پاورقى 4، چاپ نشر كليات ازهرية، نيز ص 144، چاپ بيروت، نيز ابن عبد ربّه در عقد الفريد، ج 4، ص 93 نقل كرده است، چنانكه خواهد آمد. ❕ابو عبيد هنگامى كه به اينجا مىرسد به جاى جمله: «لم أكشف بيت فاطمة و تركته ...» مىگويد: «كذا و كذا» و اضافه مىكند كه من مايل به ذكر آن نيستم. ابو عبيد، هرچند روى تعصّب مذهبى يا علّت ديگر از نقل حقيقت سر برتافته؛ ولى محقّقان كتاب الأموال در پاورقى مىگويند: جمله هاى حذف شده در كتاب ميزان الاعتدال- به نحوى كه بيان گرديد- وارد شده است، افزون بر آن، طبرانى در معجم خود و ابن عبد ربّه در عقد الفريد و افراد ديگر جمله هاى حذف شده را آورده اند. 8⃣طبرانی نقل می کند ؛ ❕ابوبكر به هنگام مرگ، امورى را تمنا كرد و گفت: اى كاش سه چيز را انجام نمىدادم، سه چيز را انجام مىدادم و سه چيز را از رسول خدا سؤال مىكردم: «أمّا الثّلاث اللّائي وددت أنّى لم أفعلهنّ، فوددت أنّي لم أكن أكشف بيت فاطمة و تركته ...؛ آن سه چيزى كه آرزو مىكنم كه اى كاش انجام نمىدادم، آرزو مىكنم اى كاش حرمت خانه فاطمه را هتك نمىكردم و آن را به حال خود واگذار مىكردم!» 📚معجم کبیر طبرانی ج1 ص62 👌این تعبيرات به خوبى نشان مىدهد كه تهديدهاى عمر عملى شد و در خانه را به زور (يا با آتش زدن) گشودند. 9⃣ابن عبد ربّه اندلسى مؤلف كتاب العقد الفريد در كتاب خود از عبد الرحمن بن عوف نقل مىكند: 👌 «من در بيمارى ابى بكر بر او وارد شدم تا از او عيادت كنم، او گفت: آرزو مىكنم كه اى كاش سه چيز را انجام نمىدادم و يكى از آن سه چيز اين است: «وددت أنّي لم أكشف بيت فاطمة عن شيء و إن كانوا أغلقوه على الحرب؛ اى كاش خانه فاطمه را نمىگشودم، هرچند آنان براى نبرد در خانه را بسته بودند». 📚عقد الفرید ج4 ص93 🔟ابراهيم بن سيار نظّام معتزلى كه به دليل زيبايى كلامش در نظم و نثر به نظّام معروف شده است در كتابهاى متعددى، واقعه بعد از حضور در خانه فاطمه عليها السّلام را نقل مىكند. او مىگويد: ❕ «إنّ عمر ضرب بطن فاطمة يوم البيعة حتّى ألقت المحسن من بطنها؛ عمر در روز اخذ بيعت براى ابى بكر بر شكم فاطمه زد، او فرزندى كه در رحم داشت و نام او را محسن نهاده بودند، سقط كرد!». 📚الوافی بالوفیات ج6 ص17 1⃣1⃣ابن ابى الحديد مىنويسد: محمد بن يزيد بن عبد الاكبر بغدادى اديب، و نويسنده معروف و صاحب آثار مشهور، در كتاب الكامل، از عبد الرحمن بن عوف داستان آرزوهاى خليفه را مىنويسد، و چنين يادآور مىشود: «وددت أنّي لم أكن كشفت عن بيت فاطمة و تركته و لو أغلق على الحرب». 📚شرح نهج البلاغه ج2 ص46 2⃣1⃣مسعودى در مروج الذهب مىنويسد: «آنگاه كه ابو بكر در حال احتضار بود چنين گفت: سه چيز انجام دادم و تمنّا مىكردم كه اى كاش انجام نمىدادم؛ يكى از آن سه چيز اين بود: فوددت أنّي لم أكن فتّشت بيت فاطمة و ذكر في ذلك كلاما كثيرا!؛ آرزو مىكردم كه اى كاش حرمت خانه زهرا را هتك نمىكردم. وى در اين مورد سخن زيادى گفته است!!». 📚مروج الذهب ج2 ص301 3⃣1⃣ ذهبى در كتاب ميزان الاعتدال از محمّد بن احمد كوفى حافظ نقل مىكند كه در محضر احمد بن محمّد معروف به ابن ابى دارم، محدّث كوفى اين خبر خوانده شد: ❕ «إنّ عمر رفس فاطمة حتّى أسقطت بمحسن؛ عمر لگدى بر فاطمه زد و او فرزندى كه در رحم به نام محسن داشت سقط كرد!» 📚میزان الاعتدال ج1 ص139 👌👌ادامه پاسخ 👇👇👇👇 @Rahnamye_Behesht