#حرمت_ازدواج_با_همسران_پیامبر
🤔#پرسش
❔برخی از معاندان می گویند خداوند و پیامبر اسلام به همسران خودش بزرگترین #ظلم را کرد و آنها را از ازدواج کردن پس از خودش نهی کرد ❕با این که برخی از آنان چون عایشه جوان بودند ❗️براستی حکم حرمت ازدواج با همسران پیامبر چه #توجیهی دارد ❕
💠#پاسخ💠
👌حرمت ازدواج با همسران پیامبر گرامی اسلام پس از وفات ایشان ، مساله ای است که مورد #تاکید قرآن قرار گرفته است و می فرماید ؛
« شما حق ندارید رسول خدا را آزار دهید و نه هرگز همسران او را بعد از او به #همسری خود در آورید که این کار نزد خدا عظیم است » ( احزاب 53)
❕در شان نزول آیه #مذکور نقل شده است ؛
« زمانی که ابو سلمه و خنیس بن حذاقه از دنیا رفتند و پیامبر اسلام با همسران آنها ، ام سلمه و حفصه ازدواج کرد ، طلحه و عثمان می گفتند آیا محمد با زنان ما پس از فوت ما ازدواج کند اما ما پس از فوت او با همسرانش ازدواج نکنیم ، به خدا سوگند می خوریم که پس از پیامبر با همسران او ازدواج می کنیم ، طلحه قصد ازدواج با #عایشه و عثمان قصد ازدواج با ام سلمه را داشت که خداوند آیه فوق را نازل کرد »
📚البرهان فی تفسیر القرآن ج 4 ص 486
❕این مضمون را علمای اهل #سنت هم نقل کرده اند ؛
📚الدر المنثور ج 5 ص 214
❔در اينجا سؤالى پيش مى آيد كه چگونه خداوند همسران پيامبر را كه بعضى به هنگام وفات او نسبتا جوان بودند از حق انتخاب همسر #محروم ساخته است؟
👌پاسخ اين سؤال با توجه به فلسفه اين تحريم روشن است زیرا ؛
1⃣چنان كه از شان نزول آيه دانستيم، بعضى به عنوان انتقام جويى و توهين به ساحت #مقدس پيامبر چنين تصميمى را گرفته بودند و از اين راه مى خواستند ضربه اى بر حيثيت آن حضرت وارد كنند.
2⃣اگر اين مساله مجاز بود جمعى به عنوان اينكه همسر پيامبر را بعد از او در اختيار خود گرفته اند ممكن بود اين كار را وسيله سوء استفاده قرار دهند، و به اين بهانه موقعيت اجتماعى براى خويش دست و پا كنند، و يا به عنوان اينكه آگاهى خاص از درون خانه پيامبر و تعليمات و مكتب او دارند به تحريف اسلام پردازند، و يا #منافقين مطالبى را از اين طريق در ميان مردم نشر دهند كه مخالف مقام پيامبر باشد (دقت كنيد).
❕اين خطر هنگامى ملموستر مى شود كه بدانيم گروهى خود را براى اين كار آماده ساخته بودند بعضى آن را به زبان آورده و بعضى شايد تنها در دل داشتند. از جمله كسانى را كه بعضى از #مفسران اهل سنت در اينجا نام برده اند طلحه است که اسناد آن بیان شد .
❕خداوندى كه بر اسرار نهان و آشكار آگاه است براى بر هم زدن اين توطئه زشت يك حكم قاطع صادر فرمود و جلو اين امور را به كلى گرفت، و براى تحكيم پايه هاى آن به همسران پيامبر لقب ام المؤمنين داد تا بدانند ازدواج با آنها همچون ازدواج با مادر خويش است ، با توجه به آنچه گفته شد روشن مى شود كه چرا #همسران پيامبر لازم بود از اين محروميت استقبال كنند؟
❕در طول زندگى انسان گاه مسائل مهمى مطرح مى شود كه به خاطر آنها بايد فداكارى و از خودگذشتگى نشان داد، و از بعضى از حقوق حقه خود چشم پوشيد، به خصوص اينكه هميشه افتخارات بزرگ مسئوليتهاى سنگينى نيز همراه دارد، بدون شك همسران پيامبر افتخار عظيمى از طريق ازدواجشان با پيامبر كسب كردند، داشتن چنين #افتخارى نياز به چنين فداكارى هم دارد.
👌به همين دليل اغلب زنان پيامبر بعد از او در ميان امت اسلامى بسيار محترم مى زيستند، و از وضع خود بسيار #راضى و خشنود بودند، و آن محروميت را در برابر اين افتخارات ناچيز مى شمردند.
📚تفسیر نمونه ج 17 ص 404
❕ پاسخ به #بیان دیگری ؛
🔰اوّلًا ؛ زنان پيامبر با آغوش باز از اين مسأله استقبال كرده و در بين مؤمنين عظمت خاصى پيدا كردند و به عنوان «امّهات المؤمنين» خوانده مى شدند و در هيچ جا ديده نشده است كه از اين حكم الهى گلايه اى داشته باشند، پس وقتى خود، افتخار بدانند و راضى باشند، نمى توانيد از آنها دفاع كنيد. اين سخن را كسى مى گويد كه زن را #فقط در مورد علايق جنسى بشناسد و شخصيّت او را در علايق جنسى بداند.
🔰ثانياً: بعضى انسانها در يك شرايط اجتماعى قرار مى گيرند كه بايد از خود فداكارى نشان بدهند. اگر زنان پيامبر آزاد بودند كه ازدواج كنند، مورد بهره بردارى سوء افراد ديگر قرار مى گرفتند كه #سبب مى شد، احترام پيامبر از بين برود و مفسده اى در درون جامعه اسلامى ايجاد گردد، و لذا بايد براى حفظ حرمت پيامبر و حفظ حريم جامعه اسلامى چنين فداكارى داشته باشند. در جائى كه شوهر مرحوم مى شود و زن براى بزرگ كردن بچّه هاى خود شوهر نمى كند و فداكارى مى كند، و عقلا او را مدح مى كنند، پس در اينجا كه همسر پيامبر به خاطر حفظ #جامعه فداكارى مى كند، قطعاً پسنديده و مورد ستايش است.
📚کتاب النکاح ، #مکارم_شیرازی ، ج 2 ص 107
#پرسمان_اعتقادی
https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
#خواندن_نوشته_قبور_فراموشی
🤔#پرسش
❔در احادیث دیدم که خواندن اسم قبر باعث #فراموشی میشود .آیا این از خرافات و عقاید باطل محسوب نمی شود ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌روایتی است که از پیامبر گرامی نقل شده است که فرمود ؛
« نه چيز است كه فراموشى مى آورَد: خوردن سيب تُرش، خوردن گشنيز، پنير و پسمانده موش، خواندن نوشته هاى روى #قبر، راه رفتن ميان دو زن، افكندن شپش، حجامت در گودىِ پسِ سر، و ادرار كردن در آب راكد »
📚الخصال ج 2 ص 423
👌این نقل از حیث سندی #ضعیف است . در سند آن عبید الله بن عبد الله الدهقان قرار دارد که علامه #حلی او را تضعیف می کند .
📚رجال علامه حلی ص 245
🔸همینطور محمد بن علی بن الشاه وجود دارد که او نیز مجهول است .
📚مستدرکات رجال الحدیث ج 7 ص 231
👌همینطور راوی این نقل افراد دیگری چون احمد بن خالد الخالدی و محمد بن احمد بن صالح التمیمی هستند که آنها نیز #مجهول است .
📚همان مدرک ج 6 ص 419
❕این نقل در سایر کتب چون روضه المتقین و مکارم الاخلاق و الفقیه و ... بدون سند #نقل شده است که موجب تضعیف سندی آن می گردد .
👌با #بررسی هم که ما انجام دادیم ، در فتاوی فقهای کنونی ندیدیم که کسی از فقها به روایت فوق عمل کرده باشد و فتوا به کراهت خواندن نوشته های روی قبور داده باشد .
❕البته بنا بر صحت نقل مذکور ، ملازمه بین خواندن نوشته های سنگ قبر با فراموشی ممکن است از این #جهت باشد که دادن اطلاعات بیهوده و بی فائده چون اسامی صاحبان قبور به مغز موجب کندی و خستگی مغز شده و همین امر به تدریج بر #عملکرد آن تاثیر گذشته و تدریجا موجبات فراموشی را فراهم سازد .
#پرسمان_اعتقادی
https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185
https://sapp.ir/poorseman
#تاثیرات_رنگها
🤔#پرسش
❔آیا امام صادق، #دانشمند بوده است ❗️
از امام صادق نقل شده كه ميگويد: دمپائى يا نعلين سياه نپوسيد كه هم چشم را ضعيف ميكند و هم آلت مردانگى شُل ......
از امام صادق نقل شده است كه هر كسى دمپائى يا نعلين زرد بپوشيد برايش شادى آور است
از امام صادق نقل شده است كه: دمپائى يا نعلين سفيد رزق و روزىِ انسان را زياد ميكند
#منبع: الكافي، شیخ کلینی (كتاب اللباس) (باب ألوان النعال) جلد ششم صفحه ۴۶۶
💥قضاوت با شما
💠#پاسخ💠
👌يكى از چيزهايى كه زمينه نشاط و شادابى را به وجود مى اورد، رنگ هاى #مناسب است. انديشمندان در زمينه رنگ شناسى و آثار و خواص آن، بحث ها و تحقيقات زيادى انجام داده اند و تأثيرات انواع رنگ ها را روى احساس، فكر و روان انسان، بررسى كرده اند.
❕ به عنوان مثال، رنگ قرمز خاصيت حرارتى داشته و در اصطلاح به «رنگ گرم» گفته مى شود و از لحاظ روانى اثر تحريكى و هيجانى داشته و براى افراد عصبى زيان آور است لذا استفاده از تصاوير قرمز، چراغ خواب #قرمز و لباس قرمز، توصيه نمى شود.
🔹رنگ آبى، زرد، سفيد و سبز، رنگى متعادل، آرام بخش، بهجت آور و نشاط آور است و باعث رفع خستگى و كدورت خاطر مى گردد لذا توصيه شده از تماشاى طبيعت، سبزه زارها، #درياها و آبشارها كه معمولاً به رنگ آبى و سبز است، بهره برده شود.
👌 در قرآن كريم و روايات معصومين به رنگ سبز و زرد، عنايت ويژه اى گرديده است. در سوره الرحمن آيه 76 مى فرمايد ؛ « بهشتيان در حالى كه بر تكيه گاه هاى سبز و بساط زيبا تكيه داده اند. » و در آيه ديگرى مى فرمايد ؛ « بالاپوش آنان (بهشتيان) از ديباى سبز و حرير است » ( انسان 21) همچنين در قرآن كريم درباره حوريه هاى بهشتى آمده است كه ؛ « لباس هاى سبز حرير و ديبا پوشيده اند و به آن آراسته گشته اند » ( کهف 31)
❕ در قرآن كريم درباره خاصيت #نشاط آورى رنگ زرد رنگ گفته شده است ؛ « گاوى باشد زرد كه رنگ آن بينندگان را شاد و مسرور مى كند. » ( بقره 69)
👌يك روان شناس مى گويد ؛ « در روان شناسى رنگ ها ثابت شده كه وقتى انسان به يك چيز سفيد نگاه مى كند انگار به آن چيز نزديك مى شود، اما وقتى چيز مشكى مى بيند احساس مى كند كه از او دور مى شود »
📚حجاب از دیدگاه روانشناسی ، جلالی ، ص 11
👌خلاصه اينكه با بهره گيرى از قرآن كريم و روايات معصومين و تحقيقات روان شناسان مى توان نتيجه گرفت كه لباس هاى شاد مثل سبز، زرد، سفيد و آبى در ايجاد نشاط و #شادابى مؤثر است .
💠توضیح روایات مورد پرسش ؛
👌در روایات بالا توصیه به پوشیدن کفش زرد کرده است چون نشاط آور است ، و یا توصیه به کفش سفید کرده است ، چرا که بر رزق و روزی می افزاید زیرا این رنگ روحیه نشاط و #سرور را در انسان ایجاد می کند و انسان به کار و عمل و تلاش ترغیب می شود و در نتیجه بر رزق و روزی او افزوده می شود و از کفش سیاه #نهی شده است چرا که موجبات خستگی و غم و افسردگی را فراهم می کند ، با افزایش غم و افسردگی طبیعتا میل جنسی انسان هم کاهش پیدا می کند ، و از سوی دیگر از آنجایی که رنگ سیاه نور را زیاد #جذب می کند ، می تواند موجبات آسیب چشمی را نیز فراهم سازد .
👌جهت آگاهی بیشتر در مورد رنگ ها توصیه می شود کتاب آیین بهزیستی در اسلام ، رنگ پوشاک ، ج 2 ص 40 مطالعه شود .
#پرسمان_اعتقادی
https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185
https://sapp.ir/poorseman
#نفی_علم_غیب_از_امامان
🤔#پرسش
❔شبهه ای را یکی از کانال های ضد دین مطرح کرده است اگر امامان از غیب #آگاهی داشتند پس چرا در موارد متعددی آگاهی خود را از غیب انکار میکردند مانند این حدیث ؛ «چهار نفر از اصحاب امام صادق در مجلس آن حضرت بودند که آن حضرت با حال خشم نزد آنها آمده و فرمود:
تعجب است از آنان که خیال میکنند ما غیب میدانیم با این که جز خدا هیچ کس غیب نمی داند من میخواستم کنیز خود را تنبیه کنم فرار کرد و ندانستم که در کدام اطاق از #اطاقهای خانه است». ( الکافی ۱ ص۲۵۷)
💠#پاسخ💠
👌این قبیل روایات در صدد رد اعتقاد کسانی است که آگاهی امامان از غیب را «ذاتی» و بدون #تعلیم الهی میدانند وحضرت با این بیان میخواهند به مردم بفهمانند که اگر خدا آنها را از غیب آگاه نکند، از پیش خود آگاه نیستند چنان که در #روایت دیگر چنین آمده است:
❕«انّ عالمنا لا یعلم الغیب ولو وکل اللّه عالمنا إلی نفسه کان کبعضکم ولکن یحدث إلیه ساعة بعد ساعة... ».
👌«عالم ما اهل بیت دارای علم غیب (ذاتی) نیست و باید خدا به او #تعلیم کند و اگر خدا او را به خود واگذارد و چیزی به او تعلیم نکند او هم مانند یکی از مردم عادی خواهد بود ولی خداوند همیشه به او علم میآموزد».
📚 بصائر الدرجات، ص ۹۴، چاپ سنگی.
👌و نیز در روایت دیگر از امام #زمان علیه السلام این طور نقل شده است ؛
«من بیزارم از کسانی که بگویند ما اهل بیت علم غیب داریم و یا در ملک و قدرت، با خدا #شریک هستیم ما شریک علم و قدرت خدا نیستیم».
📚 احتجاج طبرسی، ص ۲۶۵، چاپ سنگی نجف.
👌واضح است که این روایت در صدد رد اعتقاد آنان است که میخواهند امام را مانند خدا ذاتاً آگاه از #غیب بدانند و گرنه کسی که امام را به تعلیم الهی از غیب آگاه بداند او را شریک علم خدا قرار نداده است.
❕گواه روشن این مطلب ذیل همان روایتی است که در سؤال ذکر شده است.
👌زیرا راوی آن روایت میگوید ؛ پس از تمام شدن مجلس، که حضرت صادق (علیه السلام) داخل خانه خود شدند با دو نفر دیگر خدمت امام رسیدیم و گفتیم: فدایت شویم ما گفتار شما را راجع به این که دنبال کنیزتان میگشتید و نمی دانستید در کدام اطاق خانه است، شنیدیم ولی ما میدانیم که شما از علم گسترده ای برخوردار هستید و در عین حال شما را با جمله «عالم به غیب» توصیف نمی کنیم.
❕حضرت در پاسخ آنها، راجع به این که « #علم_الکتاب» نزد امامان است شرحی دادند و در حقیقت گفتار آنان را تصدیق کردند.
👌از این بیان روشن میشود که امام صادق (علیه السلام) از این که جمله «عالم به غیب» درباره آنها گفته شود #ناراحت بودند چون همانطور که در گذشته گفته ایم ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2128
👌 در آن زمانها علم #غیب به معنای علم غیب ذاتی و بدون تعلیم استعمال میشده است و از همین جهت اصحاب امام صادق (علیه السلام) به آن حضرت میگویند ما شما را به علم غیب نسبت نمی دهیم.
📚منشور جاوید ، سبحانی ،ج 10 ص 138
#پرسمان_اعتقادی
https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔پرسش
❓شيخ صدوق اعتقاد به علم غیب را کفر می داند:
شیخ صدوق در کتاب خود آورده است: کسي که به ائمه علم غيب نسبت دهد کافر است ومسلمان نيست، متن عربي چنين آمده است : ومن ينتحل للائمه علم الغيب فهذا کفر بالله، وخروج عن الاسلام عندنا)). آدرس دقيق:کمال الدين وتمام النعمه ج/1 مقدمه مولف ، ص:209.
💠پاسخ💠
👌مراد شیخ صدوق از آن سخن نسبت دادن علم غیب استقلالی و ذاتی به ائمه می باشد و روشن است که کسی جز خداوند آگاهی استقلالی و ذاتی به علم غیب ندارد و این سخن شیخ صدوق بر اساس روایاتی است که علم غیب را از ائمه نفی می کند زیرا در آن زمان ها متبادر از علم غیب چنین بوده است که فرد به صورت استقلالی و ذاتی آگاه به علم غیب است .اهل بیت این نوع علم غیب را از خود نفی می کردند تا شیعیان گرفتار غلو و شرک نشوند و تصریح می کردند که اموری را که ما از آن خبر می دهیم از طریق پیامبر اسلام به ما رسیده است و به صورت مستقل به آن آگاهی پیدا نکرده ایم.
📚مفاهیم القرآن ج3 ص460
👌در روایتی آمده است که حضرت علی برخی از اخبار غیبی را برای یارانش بیان می کرد .یکی از اصحاب به ایشان عرضه داشت:
« یا امیر المومنین شما عالم به غیب هستید؟
❗️حضرت لبخندی زده و فرمودند:
« این خبر دادن علم غیب محسوب نمی شود بلکه من این آگاهی ها را به تعلیم پیامبر دارم که او آگاه به این علوم بوده است »
📚نهج البلاغه خطبه 124
👌در روایت دیگر آمده است که عبدالله بن حسن از امام کاظم سوال کرد که مردم گمان می کنند شما علم غیب دارید؟
❗️امام پاسخ داد:
« سبحان الله دست خودت را بر سرم بگذار به خداوند سوگند هیچ مویی در تن و سرم نمی باشد مگر آنکه راست ایستاده است .به خدا سوگند آگاهی های ما به تعلیم پیامبر است ( و ذاتی و استقلالی نمی باشد)»
📚امالی مفید ص114
👌علامه مجلسی می نویسد:
« نفی علم غیب از امامان به آن معنا است که آنان آگاهی از غیب بدون تعلیم الهی را ندارند. تعلیم الهی از طریق وحی یا الهام ( و وراثت از پیامبر) و الا عمده معجزات انبیاء و اوصیاء آگاهی های غیبی آنان بوده و یکی از وجوه اعجاز قرآن نیز اخبار غیبی آن است و ما نیز به بسیاری از اخبار غیبی به تعلیم خداوند و رسولش و امامان آگاهی داریم مانند قیامت و احوال قیامت و بهشت و جهنم و رجعت و قیام قائم و نزول عیسی و اشراط ساعه و عرش و کرسی و ملائکه»
📚بحار الانوار ج26 ص103
❗️بنابراین روشن می شود که مراد شیخ صدوق از نفی علم غیب امامان ، علم غیب ذاتی و استقلالی است که اختصاص به خداوند دارد و الا از طریق قرآن و روایات ثابت است که ائمه به تعلیم الهی آگاه به اخبار غیبی بوده اند که جهت آگاهی به نمایه زیر رجوع فرمایید؛
https://t.me/Rahnamye_Behesht/6012
📝پرسمان اعتقادی
https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
⁉️سوال
قرآن می فرماید: ایاک نعبد و ایاک نستعین یعنی تنها تورا می پرستیم و تنها از تو کمک می خواهیم .با وجود این ایه شما شیعیان چگونه به اهل بیت توسل می کنید و از غیر خدا کمک می خواهید
🗯پاسخ:
❗️درخواست کمک از غیر خدا دو صورت دارد:
1⃣کمک خواهی از غیر خدا خواه انسان باشد خواه عامل طبیعی با اعتقاد به این که او در فعل و کمک رسانی خود از خدا بی نیاز و از موضع استقلال انسان را یاری کند.چنین کمک خواهی جز « شرک» نام دیگری ندارد زیرا اعتقاد به استقلال موجودی و بی نیازی او از خدا خواه از نظر وجود و هستی خواه از نظر فعل و کار اعتقاد به الوهیت و خدایی اوست طبعا هر نوع درخواست کمک با این اعتقاد مایه شرک خواهد بود حتی اگر کشاورزی عوامل طبیعی را بدون اذن خدا پرورش دهنده بذر و به بار اورنده محصول بداند چنین فردی یا منکر خداست و یا مشرک می باشد .
2⃣استعانت از غیر خدا به قید این که فرد در کمک رسانی خود از قدرت و نیروی خدادادی بهره گرفته و انسان را یاری می کند چنین کمک خواهی نه تنها مایه شرک نیست بلکه عین توحید و درخواست کردن از خداست .زیرا جهان افرینش جهان اسباب و مسببات است و فیض الهی طبق مشیت خدا از مجاری یک رشته اسباب به انسان می رسد و سبب در کار خود استقلال ندارد و به امر الهی کار خود را صورت می دهد.
🗯ایه ای را که در سوره حمد شب و روز می خوانیم استعانت را به خدا منحصر می کند و فرمان می دهد که تنها باید از او کمک خواست در مقابل کار مشرکان است که از بت های خود طلب استعانت کرده و انها را در فعل و کار خود مستقل می پنداشتند .
❗️ولی هر گاه درخواست کمک از فردی از این قید پیراسته شود و او را وجودی ممکن و غیر مستقل دانیم و کمک رسانی او را منوط به اذن الهی و مشیت او شمردیم طبعا چنین درخواستی هر چند به ظاهر از غیر خداست ولی در واقع درخواست کمک از خداست که به این فرد قدرت و توانایی داده که در مواردی دیگران را یاری کند.
❗️قرآن در سوره حمد یاد آور می شود که فقط از خدا استعانت بجوییم ولی در موارد دیگر دستور می دهد که از غیر او نیز استعانت بجوییم مانند:
🔷« از صبر و نماز کمک بگیرید»
📓بقره45
🔷ذو القرنین چنین می گفت:
« مرا با نیرویی یاری کنید»
📓کهف95
🔷« هرگاه ( مومنان غیر مهاجر در مکه در حفظ دین خود) از شما یاری طلبیدند بر شماست که انها را یاری کنید»
📓انفال72
🗯این ایات و ایات دیگر و سیره عقلای جهان حاکی از آن است که استعانت از غیر خدا به نحوی که بیان شد ارتباطی به شرک ندارد زیرا انها مستقل نبوده و اگر توانایی در رفع مشکلی دارند به اذن خدا می باشد و درخواست از انان عین درخواست از خداست و خداوند فیض خود را از طریق انان جاری می سازد و این عین درخواست کردن از خدا می باشد
📚راهنمای حقیقت،علامه سبحانی،ص159
https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
🤔پرسش
❓پرسشی پیرامون #دعای_فرج
❔اگر به #معنای بخش دوم این دعا توجه شود #خواندن آن خلاف احتیاط است آنجا که گوید :
« يَا مُحَمَّدُ يَا عَلِيُّ يَا عَلِيُّ يَا مُحَمَّدُ اكْفِيَانِي فَإِنَّكُمَا كَافِيَانِ »
یعنی ای محمد و ای علی مرا کفایت کنید که شما دو بزرگوار مرا کافی هستید .
حال #پرسش این است که #کافی هستید یعنی چه ؟
یعنی دیگر #نیازی معاذا بالله به خدا هم نیست؟ ❕آیا این #بخش_دوم را بعدها غالیان و #افراطیان به دعا افزوده اند ؟ و اصلا این به دعا سند و #مستند معتبری دارد یا نه ❕متن آن با کتاب خدا در #تعارض است که قرآن بارها با تأکید می گوید: « حسبنا الله و نعم الوکیل »سوره آل عمران ، آیه 173 و نیز با #آیات 36 تا 38 در سوره زمر در تعارض آشکاری است که در ضمن آن با استفهام تقریری می پرسد:
«الیس الله بکاف عبده؟!/ مگر خدا پرستنده اش را کفایت نمی کند؟ این دعا از پیامبر یا امام معصوم هم #نقل نشده است. روایت هم نیست بلکه یک #رؤیاست.
💠پاسخ💠
👌علامه مجلسی به نقل از مرحوم طبرسی صاحب تفسیر مجمع البیان می آورد که دعای مشهور به دعای فرج دعایی بوده است که امام زمان علیه السلام به فردی به نام محمد بن احمد بن ابی اللیث در تشرفی که نسبت به ایشان روا داشتند تعلیم دادند و او که از دست دشمنان امنیت نداشت به برکت این دعا نجات یافت ؛
❕می گوید که امام زمان علیه السلام به من چنین تعلیم داد ؛
🗯 اِلهی عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفآءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطآءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجآءُ وَ ضاقَتِ الاَْرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ وَ اَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخآءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد اُولِی الاَْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَ انْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی .
📚بحار الانوار ج53 ص 276
👌کفعمی نیز نقل می کند که این دعایی بود که امام زمان علیه السلام به فردی زندانی تعلیم دادند که او به برکت این دعا از زندان رهایی یافتند که کفعمی دعا را با اضافه این جملات نقل می کند ؛
« ...الساعه الساعه الساعه العجل العجل العجل یا ارحم الراحمین بمحمد و آله الطاهرین»
📚المصباح کفعمی ص176
🔶مضمون این دعا در کتب زیر نیز نقل شده است ؛
📚وسائل الشیعه ج8 ص186
📚جمال الاسبوع ص280 و ...
🗯بنابراین دعا از حیث سند معتبر است و علمای بزرگ آن را در کتب خود نقل کرده اند .
❔حال آیا جمله « اکفیانی فانکما کافیان » « مرا کفایت کنید زیرا شما کفایت کننده هستید » با آیات قرآن که خداوند را کافی و کفایت کننده می داند تعارض دارد ❗️
👌پاسخ روشن است که هیچ گونه تعارضی بین فراز مذکور و آیات قرآن نیست .
❕❗️❗️ادامه پاسخ 👇👇👇
👌ادامه پاسخ 👇👇👇
❕درخواست کفایت کردن از غیر خدا دو صورت دارد ؛
1⃣گاهی این درخواست با این اعتقاد است که طرف مقابل در کفایت کردن و کمک رسانی مستقل و بی نیاز از خدا بوده و از موضع استقلال انسان را یاری می کند .
🔶بی شک درخواست کفایت کردن با این اعتقاد عین شرک است و مخالف آیات قرآن می باشد .
2⃣در صورت دوم درخواست کفایت کردن از دیگران به قید استقلال و بی نیازی از خداوند نیست ، بلکه با این اعتقاد این درخواست مطرح می شود که کفایت کنندگان با قدرت و نیرو و اجازه ای که خداوند به آنان داده است انسان را یاری کنند .
👌چنین کمک خواهی و درخواست کفایتی عین توحید است زیرا جهان آفرینش جهان اسباب و مسببات است و فیض الهی طبق مشیت خدا از مجاری یک رشته اسباب به انسان می رسد و سبب در کار خود استقلال ندارد و به امر الهی کار خود را صورت می دهد .
🗯بنابراین اگر درخواست کفایت دیگران را منوط به اذن الهی و مشیت او شمردیم و آنها را موجودی ممکن و غیر مستقل دانستیم ، درواقع این درخواست کفایت از خداست که به این فرد قدرت و توانایی داده است که دیگران را کفایت کند اگر چه به ظاهر درخواست کفایت از غیر خداست .
🔷لذا خداوند در قرآن خطاب به پیامبرش می گوید که به مشرکان بگوید ؛
« آنها که کافر شده اند می گویند تو پیامبر نیستی ، بگو کافی است که خداوند و کسی که علم الکتاب نزد اوست گواه من باشند »
🔶رعد 43
❕پیامبر در کنار خداوند ، شهادت دادن کسی که علم الکتاب نزد اوست ( علی علیه السلام ) را کافی در اثبات نبوت خود می داند ، در حالی که شما می گویید تنها باید خداوند کافی برای بنده اش باشد .
🔶حضرت علی بر اساس علم و قدرتی که خداوند به او داده است ، کفایت کننده پیامبر در اثبات نبوتش است و این کفایت کنندگی به اذن و مشیت الهی است و هیچ منافاتی هم با توحید ندارد .
🗯ما هم اگر در دعای مذکور از پیامبر گرامی و حضرت علی درخواست کفایت می کنیم ، آنان را مستقل نمی دانیم بلکه با این اعتقاد درخواست می کنیم که با قدرت و اذنی که خداوند به شما داده است ما را کفایت و یاری کنید و این عین درخواست کفایت کردن از خداست .
👌خداوند در برابر کسانی که غیر خدا را به صورت مستقل و استقلالی برای خود کافی می دانستند ، تصریح می کنند که تنها کفایت کننده خداوند است و هیچ کس بدون اذن او توانایی کفایت دیگری را ندارد .
#پرسمان_اعتقادی
https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA َ
#ایجاد_دشمنی_توسط_خداوند
🤔#پرسش
❔عملی بی شرمانه در قرآن ؛
❗️الله محمد در آیه ۱۴ مائده می گوید که در میان مسیحیان تا روز قیامت دشمنی و عداوت و #کینه انداخته است.
سوال : آیا چنین عملی عادلانه و عاقلانه و اخلاقیست؟
💠#پاسخ💠
👌خداوند می فرماید ؛
« وَ مِنَ الَّذِينَ قالُوا إِنَّا نَصارى أَخَذْنا مِيثاقَهُمْ فَنَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ فَأَغْرَيْنا بَيْنَهُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ وَ سَوْفَ يُنَبِّئُهُمُ اللَّهُ بِما كانُوا يَصْنَعُونَ »
«و از كسانى كه ادعاى نصرانيت (و يارى مسيح) داشتند (نيز) پيمان گرفتيم ولى آنها قسمت قابل ملاحظه اى از آنچه به آنان #تذكر داده شده بود بدست فراموشى سپردند، لذا در ميان آنها تا دامنه قيامت عداوت و دشمنى افكنديم و خداوند در آينده آنها را از آنچه انجام داده اند (و از نتايج آن) آگاه خواهد ساخت.»
🔸مائده 14
👌عيسى بن مريم علیه السلام پيغمبر رحمت بود و مردم را به صلح و صفا مى خواند، و تشويقشان مى كرد به اينكه نسبت به آخرت اشراف و توجه كامل داشته و از لذائذ دنيا و زخارف دل فريب آن اعراض كنند، و نهيشان مى كرد از اينكه بر سر دنيا اين كالاى پست تكالب كنند، يعنى مانند درندگان بر سر يك شكار پنجه به روى هم بكشند كه اگر خواننده عزيز بخواهد كلمات آن جناب را ببيند بايد به مواقف مختلفى كه انجيلهاى چهارگانه از آن جناب نقل كرده اند مراجعه كند.
👌ليكن پيروانش عكس العمل بر خلاف، از خود نشان داده و مواعظ و تذكرات آن جناب را از ياد بردند، و چون #چنين كردند عداوت و دشمنی میان آنها پراکنده شد .
📚ترجمه تفسیر المیزان ج 5 ص 393
❕این که قرآن می گوید خداوند میان آنها عداوت و دشمنی افکنده است به آن معنا نیست که خداوند مستقیما چنین کاری را کرده باشد ، بلکه اثر #طبیعی نادیده گرفتن تعالیم مسیح علیه السلام و پیمان شکنی ها و خلاف کاری های مسیحیان ، آن بود که عداوت و دشمنی و اختلاف میان آنها ایجاد شود ، و از آنجایی که هر شیئ و سببی به #مقتضای توحید افعالی و قاعده مسلم ( لا موثر فی الوجود الا الله ) اثرش را از ناحیه موثر #حقیقی یعنی خداوند دارد ، لذا ایجاد کینه و عداوت که متاثر از خلاف کاری های مسیحیان است به خداوند نسبت داده شده است اگر چه سبب ساز اصلی ایجاد کینه و عداوت خود #مسیحیان بودند .
👌به بیان دیگر اعمال خلافی که مسیحیان انجام می دادند آثاری داشت که خواه ناخواه دامنشان را می گرفت و پرده بر چشم و گوش و عقل آنها می افکند، و آنها را به #عداوت و کینه با یکدیگر می کشاند، و از آنجا که خاصیت همه اشیاء و تاثیر همه اسباب به فرمان خداوند است، می توان این کینه و عداوت را که ناشی می شود از اعمال ناپسند #مسیحیان ، در تمام این موارد به خدا نسبت داد، اما این نسبت عین اختیار بندگان و آزادی اراده آنها است ، و اشکالی بر خداوند وارد نیست .
❕لذا در #توضیح آیه مذکور در تفسیر نمونه می خوانیم ؛
« مفهوم آيه فوق چنين است كه پيمان شكنى نصارى و خلافكاري هاى آنها سبب شد كه عوامل عداوت و دشمنى و بذر نفاق و اختلاف در ميان آنها پاشيده شود و از آنجا که ميدانيم آثار اسباب تكوينى و طبيعى بخدا نسبت داده ميشود ( القاء کینه و عداوت به خداوند نسبت داده شده است ) و هم اكنون كشمكشهاى فراوانى كه بين دول مسيحى وجود دارد و تا كنون سرچشمه دو جنگ جهانى شده و هم چنان دسته بندي هاى توام با عداوت و #دشمنى در ميان آنها ادامه دارد، علاوه بر اين، اختلافات و عداوتهاى مذهبى در بين فرق مذهبى مسيحيت بقدرى زياد است كه هم اكنون نيز به كشتار يكديگر ادامه ميدهند.
📚تفسیر نمونه ج 4 ص 318
👌به فرض هم که بگوییم خداوند مستقیما بین مسیحیان اختلاف و دشمنی ایجاد کرده است ، باز هم اشکالی #مطرح نمی شود زیرا این اختلاف و دشمنی به عنوان عقاب و مجازات خداوند بین آنها پراکنده شده است و بی دلیل نبوده است و آنان مستحق آن بوده اند ، زمانی این القاء کینه و دشمنی ناپسند است که خداوند بدون دلیل #موجهی دست به آن بزند لذا در تفسیر آسان چنین آمده است ؛
« چون اين كيفر و جزاء در مقابل پيمان شكنى و اهميت ندادن بدستورات خدا بود لذا اين اشكال مورد ندارد كه گفته شود #چگونه مى شود خدا بين آنان ايجاد عداوت و كينه ورزى كند.»
📚تفسیر آسان ج 4 ص 124
#پرسمان_اعتقادی
https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
#ایتا
http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185
#در_سروش
https://sapp.ir/poorseman
⁉️سوال
لطفا دلائل طرفداران تکامل انواع و نقد انان را به طور خلاصه برایمان بیاورید که انان به چه دلیل معتقد به تکامل انواع و خلقت انسان از میمون هستند
🗯پاسخ:
❗️در تفسیر نمونه چنین آمده است:
🗯به آسانی میتوان استدلالات آنها را در سه قسمت خلاصه کرد:
🔷نخست دلائلی است که از دیرینشناسی و به اصطلاح مطالعه روی فسیلها، یعنی اسکلتهای متحجر شده موجودات زنده گذشته، آورده اند آنها معتقدند مطالعات طبقات مختلف زمین نشان می دهد که موجودات زنده، از صورتهای ساده تر به صورتهای کاملتر و پیچیده تر تغییر شکل داده اند.
❗️تنها راهی که اختلاف و تفاوت فسیلها را می توان با آن تفسیر کرد، همین فرضیه تکامل است.
🔷دلیل دیگر قرائنی است که از تشریح مقایسه ای جمع آوری کرده اند، آنها طی بحثهای مفصل و طولانی می گویند هنگامی که استخوان بندی حیوانات مختلف را تشریح کرده، با هم مقایسه کنیم شباهت زیادی در آنها می بینیم که نشان می دهد همه از یک اصل گرفته شده اند.
🔷بالاخره سومین دلیل آنها قرائتی است که از جنین شناسی بدست آورده اند و معتقدند اگر حیوانات را در حالت جنینی که هنوز تکامل لازم را نیافته اند در کنار هم بگذاریم خواهیم دید که جنینها قبل از تکامل در شکم مادر، یا در درون تخم تا چه اندازه با هم شباهت دارند، این نیز تأیید می کند که همه آنها در آغاز از یک اصل گرفته شده اند.
🗯پاسخهای طرفداران ثبوت انواع
❗️ولی طرفداران فرضیه ثبوت انواع یک پاسخ کلی به تمام این استدلالات دارند و آن اینکه هیچیک از این قرائن قانع کننده نیست، البته نمی توان انکار کرد که هر یک از این قرائن سه گانه احتمال تکامل را در ذهن به عنوان یک احتمال ظنی توجیه می کند، ولی هرگز یقین آور نخواهد بود.
❗️به عبارت روشنتر اثبات فرضیه تکامل، و تبدیل آن از صورت یک فرضیه به یک قانون علمی و قطعی، یا باید از طریق دلیل عقلی بوده باشد، و یا از طریق آزمایش و حس و تجربه، و غیر از این دو راهی نیست.
🗯اما از یکسو می دانیم دلائل عقلی و فلسفی را به این مسائل، راهی نیست، و از سوی دیگر دست تجربه و آزمایش از مسائلی که ریشه های آن در میلیونها سال قبل نهفته است کوتاه است
🗯آنچه ما با حس و تجربه درک می کنیم این است تغییرات سطحی با گذشت زمان به صورت جهش (موتاسیون) در حیوانات و گیاهان رخ میدهد، مثلا از نسل گوسفندان معمولی ناگهان گوسفندی متولد می شود که پشم آن با پشم گوسفندان معمولی متفاوت است، یعنی بسیار لطیفتر و نرمتر میباشد، و همان سرچشمه پیدایش نسلی در گوسفند بنام (گوسفند مرینوس) می شود، با این ویژگی در پشم.
🗯و یا اینکه حیواناتی بر اثر جهش، تغییر رنگ چشم یا ناخن و یا شکل پوست بدن و مانند آن پیدا می کند.
❗️ولی هیچکس تاکنون جهشی ندیده است، که دگرگونی مهمی در اعضای اصلی بدن یک حیوان ایجاد کند و یا نوعی را به نوع دیگر مبدل سازد.
🗯بنابر این ما تنها می توانیم حدس بزنیم که تراکم جهشها ممکن است یک روز سر از تغییر نوع حیوان در بیاورد، و مثلا حیوانات خزنده را تبدیل به پرندگان کند، ولی این حدس هرگز یک حدس قطعی نیست، بلکه تنها یک مساله ظنی است چرا که ما هرگز با جهشهای تغییر دهنده اعضاء اصلی به عنوان یک حس و تجربه روبرو نشده ایم.
❗️از مجموع آنچه گفته شد چنین نتیجه می گیریم که دلائل سه گانه طرفداران ترانسفورمیسم نمیتواند این نظریه را از صورت یک فرضیه فراتر برد، و به همین دلیل آنها که دقیقا روی این مسائل بحث می کنند، همواره از آن به عنوان فرضیه تکامل انواع سخن می گویند نه قانون و اصل.
📚تفسیر نمونه ج11 ص83
https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال
ایا انسان اشرف مخلوقات است؟و خداوند عالم رو به جهت اون افریده ؟به چه دلیل عقلی و نقلی این سخن مطرح میشود
💭پاسخ:
❗️خداوند می فرماید:
"ما بنی آدم را گرامی داشتیم و انها را در خشکی و دریا (بر مرکب های راهور)حمل کردیم واز انواع روزیهای پاکیزه به آنها روزی دادیم و بر بسیاری از خلق خود برتری بخشیدیم"
💎 اسرای 70
❗️امام سجاد فرمود:
"خداوند فرزندان آدم را بر سایر خلقش برتری داده است"
📚امالی طوسی ص490
📚بحار الانوار ج57 ص298
❗️فلسفه آن روشن است زیرا انسان تنها موجودی است که از نیروهای مختلف ،مادی و معنوی ،جسمانی و روحانی تشکیل شده و در لابلای تضادها می تواند پرورش پیدا کند و استعداد تکامل و پیشروی نامحدود را دارد
📚تفسیر نمونه ج12 200
❗️همچنین می فرماید:
"خداوند کسی است که همه آنچه از نعمتها در زمین وجود دارد برای شما آفریده است"
📚بقره29
❗️ومی فرماید:
"انچه در آسمانها و زمین است را مسخر شما گردانیده است"
💎 جاثیه13
❗️ومی فرماید:
"نهر ها را مسخر شما گردانیده است"
💎ابراهیم32
❗️ومی فرماید:
"شب و روز را مسخر شما گردانیده"
💎نحل12
❗️و...
👌از مجموع این آیات به خوبی استفاده می شود:
1⃣انسان تکامل یافته ترین موجود جهان است و آن قدر به او مقام و ارزش داده شده است که همه موجودات دیگر مسخر او گردیده است
2⃣تسخیر در این ایات بدین معنا نیست که انسان این موجودات را همگی تحت فرمان خود در آورده است بلکه همین اندازه که در مسیر منافع و خدمت او حرکت می کنند و فی المثل کرات آسمانی برای او نور افشانی می کنند یا فواید دیگر دارند در تسخیر او هستند.خورشید و ماه با نور افشانی خود صحنه حیات انسان را روشن و گرم و آماده می سازند و بوسیله جاذبه خود حرکت زمین را در مدارش تنظیم می کند و...همه در تسخیر و تحت منافع او هستند.
❗️هیچ مکتبی این قدر برای انسان ارزش والا بیان نداشته ودر هیچ فلسفه ای این همه موقعیت و شخصیت ندارد و این از ویژگی های مکتب اسلام است که ارزش وجودی انسان را تا این قدر بالا برده تا بداند و متذکر شود و تن به پستی ندهد و خود را اسیر شهوات و برده ثروت و مقام و زر و زور نسازد زنجیرها را در هم می شکند و به اوج آسمانها پرواز می کند.
📚تفسیر نمونه ج10 ص121
https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال
اشکال دیگری از این کانال های ملحد باز نشر میشود که ما چگونه به خدایی ایمان اوریم که با حواس وعلوم تجربی نمی توانیم درکش کنیم و او را نمیبینیم
🗯پاسخ:
🔴توجه به چند نکته لازم است:
1⃣نخست ما از این افراد سوال می کنیم که ایا قلمرو و منطقه فعالیت و نفوذ علوم طبیعی حدی دارد یا خیر؟
🗯واضح است که جواب مثبت است زیرا قلمرو علوم طبیعی همان موجودات محدود مادی طبیعی است و بس
⁉️بنا براین چگونه میشود چیزی را که غیر محدود است با ابزار طبیعی درک نمود
🗯اساسا خدا از قلمرو علوم طبیعی خارج است و چیزی که از طبیعت خارج باشد نباید انتظار داشت که با اسباب طبیعی درک شود .نهایت حقی را که می توان برای یک عالم طبیعی قائل شد این است که او می تواند بگوید من نسبت بماورائ طبیعت سکوت می کنم چون از حدود مطالعه و ابزار کارم خارج است نه اینکه انکار کند.
🔷اساس عقاید خدا پرستان جهان بر این است که خدا از ماده و عوارض ماده به کلی منزه است و با هیچ یک از ابزار مادی درک نمی شود.
2⃣ما حتی اشیائ مادی داریم که قابل ادراک با حواس پنجگانه نمی باشد مانند:
🔷1 - در فیزیک می گویند که اصول رنگها هفت رنگ بیشتر نمی باشد که نخستین انها رنگ سرخ و اخرین انها بنفش است ولی در ماورائ انها هزار ها رنگ قرار دارد که برای ما قابل درک نیست و حدس می زنند که بعضی از حیوانات ممکن است بعضی از انها را ببینند
🔷2- امواج صوت فقط در فاصله 16 مرتبه در ثانیه تا20000 مرتبه در ثانیه برای ما قابل درک است و بیشتر یا کمتر از آن هر چه است برای ما قابل درک نیست
🔷3- انچه را ما از امواج ارتعاشات نور درک می کنیم در هر ثانیه از 458 هزار میلیارد تا727 هزار میلیارد است و بیشتر و کمتر از آن هر چه در فضا از امواج و ارتعاشات موجود است برای ما قابل رویت نیست
🔷4- همه می دانیم که جانداران ذره بینی مانند ویروسها و باکتری ها تعدادشان به مراتب از انسان بیشتر است و با چشم غیر مسلح قابل درک نیستند و چه بسا جانداران کوچکتری هم باشند که علم هنوز به وجود انها پی نبرده اند
🔷5- یک اتم با آن ساختمان مخصوص و گردش اکترون ها بر گرد پروتن ها با آن نیروی عظیم برای هیچ حسی قابل دیدن و درک نیست با انکه همه اجسام و موجودات جهان طبیعت از اتم تشکیل یافته است
🔷6- از جمله چیزهایی که محسوس نیستند و در عین حال حقیقت آن بر هیچ دانشمندی مخفی نمانده است حرکات مختلفی است که کره زمین دارد از جمله همان جزر و مدی است که بر قشر زمین وارد میشود و در اثر ان روزی دو بار طبقه رویین زمین در زیر پای ما به اندازه 30 سانتی متر بالا می اید و هیچ نشانه و علامتی نیست تا ما را به وجود این حرکت راهنمایی کند
❗️بنابراین هر گز نمی توان محسوس نبودن چیزی را دلیل بر نبودن آن گرفت و چه بسیارند امور غیر محسوس که دنیا را پر کرده و حواس ما از درک انها عاجز است
🗯چنانکه قبل از کشف اتم یا موجودات ذره بینی کسی حق نداشت آنها را انکار کند و چه بسا ممکن است موجودات فراوان دیگری از نظر ما پنهان باشد و تاکنون علم به کشف انها موفق نگشته باشند و هیچگاه عقل و وجدان به ما اجازه نمی دهد درباره انها نفیا و اثباتا نظر بدهیم .
3⃣جدای از این موارد حقائق دیگری را نیز ما از غیر راه حواس ظاهری درک می کنیم و اعتقاد یقینی به آن داریم با این که قابل درک حسی نیستند مانند حالت ترس و امید ،محبت و دشمنی،ومانند اینها که قابل درک با ادراک حسی نیستند در حالی که وجدان ما می گوید وجود دارند
❗️خلاصه انکه قلمرو حواس و ابزار طبیعی محدود است و نمی شود عالم را محدود به آن بدانیم
📚منابع:
1⃣افریدگار جهان،ایت الله مکارم،ص248
2⃣الالهیات،علامه سبحانی،ج1 ص95
3⃣تلخیص بدایه المعارف،ایت الله خرازی،ص57
4⃣آموزش عقاید،ایت الله مصباح ص105
https://telegram.me/Rahnamye_Behesht