eitaa logo
آرشیو پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
2.7هزار دنبال‌کننده
11 عکس
2 ویدیو
10 فایل
کانال اصلی ؛ @Rahnamye_Behesht #سایت ipasookh.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🤔 ❔تاریخچه سینه زنی و زنجیر زنی در امام حسین به کجا بازگشت می کند ❗️آیا واقعیت دارد که مسلمین این امور را از غیرمسلمین فرا گرفتند و وارد عزاداری کردند ❗️❗️ 💠💠 👌سینه زنی از مراسم سنّتى عزادارى براى سيد الشهدا و ديگر ائمه مظلوم است كه همراه نوحه‏ خوانى و با آهنگى خاص بر سر و سينه مى ‏زنند . اصل اين سنّت، بويژه در ميان عربها رواج داشته است. بعدها به صورت موجود در آمده كه با انتخاب نوحه‏ هاى سنگين، دست بر سينه مى ‏خورد. به فردى هم كه بر سينه خود زده، عزادارى مى‏ كند، «سينه زن» مى‏گويند. 🔸اينگونه نوحه ‏گرى، ابتدا بصورت فردى بوده، امّا با مرور زمان به شكل گروهى و دستجات سوگوارى در آمده است. 📚فرهنگ عاشورا ص 237 👌برخی نیز می نویسند ؛ 🔸«دسته گردانى و سينه‏ زنى و نوحه‏ خوانى كه در زمان صفويّه رايج شده و توسعه پيدا كرده بود، در عصر قاجاريّه با توسعه و تجمّل بيشتر در پايتخت رواج داشت ... دسته گردانى در عصر ، بويژه در زمان ناصر الدين شاه با آداب و تشريفات و تجمّل بسيار برگزار مى‏ شد. دسته‏ هاى روز با نقّاره و علم و بيرق و كتل، و دسته ‏هاى شب با طبق هاى چراغ زنبورى و حجله و مشعل به راه مى ‏افتاد و در فواصل دسته سينه زنها با آهنگ موزون سينه مى‏ زدند. نوحه‏ خوانى و سينه زنى حتّى در اندرون شاهان قاجار، بين خانمهاى اندرون نيز متداول بود ...» 📚موسیقی مذهبی ایران ص 26 👌و در مورد زنجیر نیز گفته شده است ؛ «از سنتهاى عزادارى در ايران است، در پاكستان و هندوستان نيز اين شيوه از ديرباز رواج داشته است. مجموعه ‏اى از حلقه‏ هاى ريز متّصل به هم كه به دسته‏اى چوبى يا فلزّى وصل مى ‏شود «زنجير» نام دارد و آن را در ايام عاشورا، بصورت دسته جمعى و در هيأتهاى عزادارى، همراه با نوحه‏ خوانى، بر پشت مى‏ زنند و گاهى جاى آن كبود يا مجروح مى‏ شود. غالبا اين مراسم با سنج همراه است.» 📚فرهنگ عاشورا ص 198 👌به هر حال امروزه سینه زنی و زنجیر زنی برای مصائب اهل بیت علیهم السلام خصوصا امام حسین ، از عزاداری و محزون بودن برای مصیبت آن بزرگواران تلقی می شود . ❕علی علیه السلام فرمود ؛ « خداوند از میان زمینیان شیعیان ما را برگزیده است که ما را یاری می کنند و در شادی ما شاد و در مصیبت ما ، مصیبت زده و هستند » 📚الخصال ج2 ص635 👌امام رضا علیه السلام فرمود ؛ « اگر می خواهی در روز قیامت هم درجه ما باشی با حزن و مصیبت ما ، محزون و زده و با فرح و شادی ما ، شاد باش » 📚وسائل الشیعه ج14 ص501 👌محزون و مصیبت زده بودن برای اهل بیت مصادیق متعددی دارد ، گریه کردن ، به سر و سینه زدن و زنجیر زنی ، مانند آن همه از مصادیق بودن تلقی می شود . 👌از سوی دیگر امام علیه السلام فرمود ؛ « هر گونه جزع و فزع و نوحه گری و گریستن ناپسند است مگر جزع و فزع و گریه کردن برای حسین علیه السلام » 📚امالی طوسی ص162 📚وسائل الشیعه ج14 ص505 🔸وفرمود ؛ « فرشتگان در شهادت حسین ضجه می زدند » 📚الکافی ج1 ص465 ❕جزع و فزع و بی تابی و ضجه زدن در مصیبت حسین علیه السلام نیز مصادیق متعددی دارد مانند گریه کردن و به سر و صورت و سینه زدن و زنجیر زدن و ...که انجام این امور برای امام حسین علیه السلام دارد . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
🤔 ❔آیا واقعیت دارد ❕ ❔پس از فوت معاویه، ولید حاکم مدینه کس نزد امام حسین فرستاد تا که با یزید بیعت کند. به دارالعماره نزد ولید بن عتبه رفت و گفت کسی چون من پنهانی بیعت نمیکند فردا چون مردم را جمع کردی من نیز خواهم آمد و با یزید بیعت میکنم. چون شب فرارسید و هوا تاریک شد بهمراه دو خواهرش زینب و ام کلثوم و برادرانش ابوبکر و جعفر و عباس و خانواده‌اش پنهانی به مکه گریخت ❗️❗️ 💠💠 👌پس از هلاکت معاویه و فشار ولید بر امام حسین علیه السلام برای بیعت با یزید ، ولید بالاجبار امام علیه السلام را به مجلس خود دعوت کرد . 🔸امام حسين عليه السلام بر وليد وارد شد و (طبق آداب اسلامى) سلام كرد؛ وليد با خوشرويى پاسخ داد و او را نزد خويش نشاند. مروان بن حكم- با اين كه پيش از اين، بين وى و وليد كينه و نفرت حاكم بود- در مجلس حضور داشت .... امام عليه السلام فرمود: « آيا از حال معاويه به شما خبرى رسيده است؟ چرا كه وى مدّتى طولانى بيمار بود، اكنون حالش چگونه است؟». 🔸وليد آهى كشيد، آنگاه گفت: اى اباعبداللَّه! خداوند تو را در مرگ معاويه پاداش دهد! وى عموى صادقى! براى تو بود، كه اكنون طعم مرگ را چشيده است و اين نيز نامه اميرالمؤمنين يزيد است! امام حسين عليه السلام فرمود: «إنّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ، اكنون براى چه منظورى مرا خواسته ‏اى؟!» 🔸وليد پاسخ داد: تو را براى بيعت دعوت كردم، و همه مردم با يزيد بيعت كرده‏ اند! ❕امام عليه السلام (براى اين كه آن مجلس بدون درگيرى پايان يابد) فرمود: «شخصى مانند من مخفيانه بيعت نمى ‏كند، دارم بيعت من (اگر بخواهم بيعت كنم) علنى و در محضر مردم باشد! چون صبح شد، و تو مردم و ما را براى بيعت فراخواندى، تصميم ما و مردم يكسان خواهد بود!». 📚کامل ابن اثیر ج 3 ص ¾78 👌مطابق نقل شيخ مفيد امام عليه السلام فرمود ؛ «من گمان نمى‏ كنم تو به بيعت پنهانى من با يزيد، قانع باشى، مگر آن كه من آشكارا بيعت كنم تا مردم همگى با خبر شوند». وليد گفت: آرى! امام عليه السلام فرمود: پس بگذار صبح شود، تا نظرت در اين مشخّص گردد». 📚الارشاد ص 374 👌مطابق نقل ابومخنف، امام عليه السلام پس از شنيدن خبر مرگ معاويه فرمود: « امّا پاسخم به تقاضاى بيعت تو آن است كه، كسى مانند من به طور پنهانى بيعت نمى‏ كند و تو نيز اين نوع بيعت را كافى نمى ‏دانى، جز آن كه بيعتم آشكارا ميان مردم باشد (تا از اين طريق از مردم بگيرى)». وليد گفت: آرى! امام فرمود: « بنابراين، وقتى كه (فردا) ميان مردم آمدى و همه مردم و ما را به بيعت فراخواندى، تصميم ما و مردم به گونه واحدى خواهد بود!». 📚کامل ابن اثیر ج 3 ص 378 🔸وليد گفت: «اى اباعبداللَّه! سخن درستى گفتى و من اين‏گونه پاسخت را پسنديدم و من باورم درباره تو همين بود. اكنون برو در پناه خدا، تا فردا با مردم بيايى». ❕مروان كه در حاضر بود، به وليد گفت: به خدا سوگند! اگر حسين هم اكنون از تو جدا شود و بيعت نكند، هرگز چنين فرصتى، به چنگ نخواهى آورد، مگر آن‏كه كشتار فراوانى ميان شما اتّفاق افتد. جلوى او را بگير و مگذار از نزد تو بيرون رود، تا بيعت كند و گرنه گردنش را بزن! 🔸امام عليه السلام ناگهان از جايش برخاست و فرمود: « اى پسر زرقاء (زن چشم كبودِ بد سيرت)، تو مرا مى‏ كشى، يا او؟ به خدا سوگند! دروغ گفتى و گناه كرده‏ اى!». 📚الارشاد ص 374 🔸ادامه 👇 @Rahnamye_Behesht
🔸 👇 👌آنگاه امام عليه السلام با صراحت وارد بحث شد و رو به وليد بن عتبه كرد و فرمود: «اى امير! ما از خاندان نبوّت و معدن رسالت و جايگاه رفت و آمد فرشتگان و محلّ نزول رحمت الهى مى ‏باشيم. خداوند (اسلام را) با ما آغاز كرد و با ما پايان برد. در حالى كه يزيد مردى است فاسق، مى‏گسار، قاتل بى گناهان و آن كسى كه آشكارا مرتكب فسق و فجور مى ‏شود. ❕بنابراين، هرگز شخصى مانند من، با همانند وى بيعت نخواهد كرد! ولى به هر حال بگذار صبح شود و به انتظار بمانيم و ببينيم كدام يك از ما، به خلافت و بيعت شايسته ‏تريم!». 📚فتوح ابن اعثم، ج 5، ص 18- 19؛ مقتل الحسين خوارزمى، ج 1، ص 184 (با مختصر تفاوت) و بحارالانوار، ج 44، ص 325. ❕مرحوم صدوق مى ‏گويد: امام عليه السلام به وليد فرمود ؛ «اى پسر عُتبه! تو مى‏دانى كه ما اهل بيت كرامت و بزرگوارى و معدن رسالتيم، و ماييم آن نشانه ‏هاى حق كه خدا به دل‏هايمان سپرده و زبان ما را بدان گويا ساخته كه به اذن خداوند گويا است. سپس : از جدّم رسول خدا شنيدم كه مى‏فرمود: «خلافت بر فرزندان ابوسفيان حرام است!» اكنون من چگونه با خاندانى كه رسول خدا درباره آنان چنين فرمود، بيعت نمايم؟!». 📚امالی صدوق ص 130 ❕اين سخن صريح از يك سو با دليل عقلى، يزيد را محكوم مى‏ كرد، چرا كه يك فرد آلوده به فسق و فجور و قتل بيگناهان هرگز سزاوار خلافت و حكومت بر مردم نيست، و از سوى ديگر با نقل؛ زيرا پيامبر اسلام با صراحت فرمود خلافت بر دودمان ابوسفيان حرام است. ❕اين سخنان همچون پتكى بر سر وليد فرود آمد، و فهميد با كسى روبرو است كه آشيانه‏ اش بسيار بلند است و در اين دامها هرگز نمى‏ افتد. 👌فرداى آن روز، امام عليه السلام براى شنيدن خبرها، از منزل بيرون آمد؛ در بين راه با مروان بن حكم برخورد كرد. مروان گفت: اى اباعبداللَّه! نصيحتى به تو مى‏ كنم؛ از من بشنو كه خير و صلاح تو در آن است پيشنهاد مى‏ كنم با اميرالمؤمنين! يزيد بيعت كنى كه براى دين و دنياى تو سودمندتر است!امام عليه السلام كلمه استرجاع (انا للّه و انّا اليه راجعون) را بر زبان ساخت و فرمود: « زمانى كه امّت اسلامى گرفتار زمامدارى مثل يزيد بشود بايد فاتحه اسلام را خواند!». 👌مروان با خشم و غضب از امام عليه السلام جدا شد و به نزد وليد رفت و آنچه را كه از امام شنيده بود، براى وى بازگو كرد. 📚فتوح ابن اعثم ج 5 ص 24_ مقتل الحسین ج 1 ص 185 👌مطابق نقل ابن شهر آشوب، وقتى اين ماجرا (سهل انگارى وليد، در بيعت گرفتن از امام حسين عليه السلام) به يزيد رسيد، بلافاصله وليد را از فرمانروايى مدينه بركنار و مروان را به جاى وى كرد . 📚مناقب ابن شهر آشوب ج 4 ص 96 ❕دیدار امام با ولید در ساعات پايانى روز شنبه بود و حضرت در ساعات آخر شب يكشنبه 28 رجب به اتفاق فرزندان و برادرزادگان و برادران و كليه اعضاى خاندانش به جز محمد حنفيه- رحمة اللّه عليه- رهسپار مكّه گرديد. 📚فتوح ابن اعثم ج 5 ص 34 👌امام عليه السلام بعد از خوددارى و استنكاف از بيعت با يزيد و در واقع اعلان جنگ به حكومت بنى اميّه، همان تفاله‏ هاى دوران جاهليّت عرب، ناگزير از سفر به سوى كوفه بود، زيرا نفوذ بنى اميه در كه در دوران حكومت عثمان به اوج خود رسيده بود، هنوز در ميان افراد سرشناس و متنفّذ مدينه زياد بود، و مكّه نيز به عنوان حرم امن خدا بايد از هرگونه درگيرى بركنار باشد. ❕در حالى كه كوفه مركز شيعيان و علاقه‏ مندان اهل بيت عليهم السلام بود و اگر اختلاف و پراكندگى و ترس و بزدلى را از خود دور مى‏ كردند ساقط كردن حكومت يزيد و يزيديان براى آنان كار مشكلى نبود. ❕به هر حال امام عليه السلام بعد از مخالفت علنى با بيعت و به طور كل با حكومت يزيد و آل ابى سفيان ناچار از اين سفر بود. 📚عاشوراء ...، مکارم شیرازی ، ص 327 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
🤔 ❔اخیرا یکی این شبهه را کرد که لعن های زیارت عاشورا ( خدایا اولی و دومی و سومی ...را لعنت کن ) در نسخه های اصلی زیارت نبوده و بعد ها توسط افراطیون به آن تحریف و زیاده شده است ❗️حقیقت دارد ❕❕ 💠💠 👌مولف کتاب شریف مفاتیح نوین از این اشکال چنین پاسخ میدهد ؛ « بعضى مى ‏گويند جمله ‏هاى «أوّلًا ثمّ الثّانى و الثّالث و الرّابع» در نسخه خطّى مصباح المتهجّد، شیخ طوسی به اوايل قرن ششم (سال 502)، موجود در كتابخانه آستان قدس رضوى و نسخه مصباح الصغير شيخ (كه برگزيده مصباح المتهجّد است) و مربوط به قرن ششم و آن هم در آستان قدس موجود است، وجود ندارد. ولى بايد توجّه داشت كه جمله‏ هاى فوق در چند نسخه مهم و معتبر ديگر مصباح المتهجّد و مصباح الصغير موجود است ؛ 1⃣ نسخه و خطّى مصباح المتهجّد كه تاريخش به زمان شيخ طوسى (قرن پنجم) بر مى ‏گردد و در كتابخانه مسجد اعظم مرحوم آيةاللَّه بروجردى رحمه الله در قم (به شماره 394) موجود است و در صفحه اوّل آن نوشته شده: «نسخه زمان مؤلّف». 2⃣نسخه ابن ابى ‏الجود كه در كتابخانه مرحوم آية اللَّه مرعشى رحمه الله (به شماره 6837) است؛ وى مى ‏نويسد ؛ « اين نسخه را با نسخه ‏اى كه در اختيار نوه ابن شهر آشوب بوده، مقابله كردم و نوه ابن شهر آشوب گفته است كه من از جدّم (ابن شهر آشوب) شنيدم كه اين نسخه ‏اى است كه آن را بر شيخ طوسى خوانده‏ ام. » در اين نسخه نيز جملات فوق موجود است. 3⃣ مرحوم سيّد بن طاووس رحمه الله نيز در مصباح الزائر اين زيارت را به كيفيّت فوق نقل كرده است و پس از آنكه مى ‏گويد ؛ « اين دو فقره اخير زيارت كه مشتمل بر صد لعن و صد سلام است را در مصباح كبير (مصباح المتهجّد، در نسخه موجود نزد من) نيافتم، مى ‏افزايد: ولى من آن را از الصغير شيخ (كه برگرفته از مصباح كبير است) نقل مى‏ كنم. (مصباح الزائر، صفحه 278) در نقل سيّد از مصباح الصغير نيز، جمله ‏هاى فوق آمده است. ❕بنابراين، در بسيارى از نسخه ‏هاى قديمى مصباح المتهجّد و برخى از نسخه ‏هاى مصباح الصغير جمله ‏هاى فوق موجود است و اگر در برخى ديگر از نسخه ‏ها نيست، ممكن است به شرايط زمانى اين زيارت برگردد ( که بر اساس جو خفقان و تقیه عرضه نشده است ) 👌علاوه برآنكه در بحار الانوار (جلد 98، صفحه 296) همين فقرات و جمله‏ ها موجود است و ايشان نيز مستقيماً از مصباح المتهجّد نقل مى‏ كند و اين نشان مى ‏دهد در نسخه موجود نزد علّامه مجلسى نيز، جمله‏ هاى فوق وجود داشت. ❕و اگر در كامل الزيارات جمله ‏هاى به طور دقيق نيامده، مشكلى ايجاد نمى ‏كند، چرا كه نقل ابن قولويه در كامل الزيارات در بخش‏هاى ديگر زيارت عاشورا نيز با نقل مصباح المتهجّد اندكى متفاوت است و تنها در جمله ‏هاى مورد بحث نيست. 📚کلیات مفاتیح نوین ، مکارم ، ص 399 ، پاورقی 👌در این که افراد مذکور که در زیارت عاشوراء مورد لعن قرار می گیرند چه کسانی هستند نمایه زیر را مطالعه کنید ؛ ⚫️ https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1793 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
🤔 ❔آیا حقیقت دارد ❗️ ❔سی هزار دینار طلا رقمی بود که یزید به هر نفر اهل کوفه داد و دینشان را خرید . اگه به قیمت طلا و ارز الان حساب کنیم؛ یزید به اطرافیانش در زمان واقعه کربلا نفری ۵۴ میلیارد تومان رشوه داد. اگه در آن زمان بودیم یار امام حسین می ماندیم...؟❗️❗️ 💠💠 👌این که یزید ملعون و کارگزار او عبید الله با تطمیع و پول ، دشمنان را در مقابل امام حسین علیه السلام قرار دادند و مدعیان دوستی با حسین علیه السلام را از او جدا کردند ، مطلبی ثابت است اما مبلغ مذکور در پرسش ، نیست . ❕ می نویسند ؛ « هنگامى كه مسلم بن عقيل عليه السلام به همراه سپاه خود، قصر ابن زياد را محاصره كرد و او را در فشار قرار داد، يكى از شگردهاى موفّق ابن زياد، اين بود كه از طريق اشراف كوفه و رؤساى قبايل، به سپاهيان مسلم، پيغام داد كه اگر دست از يارى او بردارند و در صف فرمانبران در آيند، به آنان خواهد افزود؛ ولى در صورت ادامه شورش، عطاى آنان، قطع خواهد شد.» 📚تاريخ الطبري ج 5 ص 369 ، أنساب الأشراف: ج 2 ص 338 ومقاتل الطالبيّين: ص 103 والبداية والنهاية: ج 8 ص 154 والمختصر في أخبار البشر لأبي الفداء: ج 1 ص 189. ❕همچنین می نویسند ؛ « ابن زياد، بر رؤسا و مردم، سخت گرفت و گفت به رؤساى قبايل بنويسيد هر كس از مخالفان امير مؤمنان و حَروريه (خوارج) و اهل ترديد كه كارشان اختلاف‏ افكنى و نفاق و تشتّت است، در ميان شما باشد و امان‏ نامه بنويسد، در امان است؛ امّا هر كس امان‏ نامه ننويسد، بايد كسى از رؤسا، او را ضمانت كند كه با ما مخالفتى نمى‏ كند و بر ما خروج نمى ‏نمايد، و اگر چنين نكند، ذمّه ‏ام از او برى است و خون و مالش حلال است و خونش ريخته مى ‏شود. 🔸اگر در تحت رياست بزرگ قبيله‏ اى، كسى بر امير مؤمنان خروج كند و وى، او را براى ما نفرستد، بر درِ خانه ‏اش به دار آويخته مى‏شود و از ، محروم مى‏گردد و به منطقه «الزاره» (بيشه شيران) در عُمان، فرستاده مى‏شود. 📚تاريخ الطبري: ج 5 ص 359، الكامل في التاريخ: ج 2 ص 536؛ الإرشاد: ج 2 ص 44، بحار الأنوار: ج 44 ص 341 وراجع: البداية والنهاية: ج 8 ص 154 وإعلام الورى: ج 1 ص 438. ❕و نقل می کنند ؛ « عبيد اللّه بن زياد، مردم را در مسجد كوفه، گِرد آورد و [از كاخش‏] بيرون آمد و بر بالاى منبر رفت و پس از حمد و ثناى الهى، گفت: اى مردم! شما، خاندان سفيان را تجربه كرديد و آنها را آن گونه يافتيد كه دوست داشتيد؛ و اين، يزيد است كه او را به سيرتِ نيكو و روش پسنديده و نيكى به مردم و مراقبت از مرزها و بخشش به‏ جا مى‏شناسيد، گو اين كه پدرش نيز اين گونه بود. امير مؤمنان، يزيد، بر گراميداشتِ شما، افزوده و به من نوشته است تا چهار هزار دينار و دويست هزار درهم را در تقسيم كنم و شما را به سوى جنگ با دشمنش، حسين بن على، بيرون ببرم. پس به [سخنان او] گوش دهيد و فرمان ببريد. والسّلام! 🔸سپس، از منبر، فرود آمد و عطاى آنان را ميان بزرگانشان، تقسيم كرد و آنان را به حركت و همراهى و يارى دادن به عمر بن سعد در جنگ با حسين عليه السلام، فرا خواند. نخستين كسى كه به سوى عمر بن سعد، حركت كرد، شِمر بن ذى الجوشن سَلولى كه لعنت خدا بر او باد بود كه با چهار هزار تن، به او پيوست و لشكر عمر بن سعد، به نُه هزار تن رسيد. پس از او، زيد (/ يزيد) بن رَكّاب كَلْبى با دو هزار تن، حُصَين بن نُمَير سَكونى با چهار هزار تن، مُصاب مارى (مُضاير مازِنى) با سه هزار تن و نصر بن حَربه (/ حَرَشه) با دو هزار تن، به او پيوستند و سپاهش به بيست هزار تن رسيد. 📚الفتوح: ج 5 ص 89، مقتل الحسين عليه السلام للخوارزمي: ج 1 ص 242 ؛ بحار الأنوار: ج 44 ص 385. 👌و می نویسند ؛ « هنگامى كه ابن زياد، عمر بن سعد را از حمّام اعيَن روانه كرد، به مردم فرمان داد تا در نُخَيله، خيمه بزنند و فرمان داد كه هيچ كس، سرپيچى نكند. آن گاه، بر بالاى منبر بالا رفت و معاويه را ستود و از نيكى‏ اش و نيز عطاياى فراوان و توجّهش به امور مرزها، ياد كرد و گوشزد نمود كه به واسطه او و به دست او، الفت و اتّفاق [نظر]، به وجود آمده است. همچنين افزود: پسرش يزيد نيز همانند اوست، راه او را مى‏ رود و پايش را جاى پاى او مى‏گذارد، و اكنون، صد تا صد تا بر ، افزوده است. پس هيچ كس از عَريفان (كارگزاران قبايل)، سران، تاجران و ساكنان نمانَد، جز آن كه بيرون بيايد و با من در لشكرگاه، حضور يابد؛ چرا كه هر مردى را پس از امروز بيابيم كه از پيوستن به لشكر، سرپيچى كرده، خون او مُباح است.» 📚أنساب الأشراف: ج 3 ص 386 و الطبقات الكبرى (الطبقة الخامسة من الصحابة): ج 1 ص 466. 🔸ادامه 👇 @Rahnamye_Behesht
🔸ادامه 👇 🔰لذا در روز عاشورا، هنگامى كه امام حسين عليه السلام با كوفيان، اتمام حجّت مى ‏نمود و آنها با سر و صدا، تلاش مى ‏كردند كه از سخنرانى ايشان ممانعت كنند، امام عليه السلام به موضوع «» و حرامخوارىِ آنان از اين طريق، به عنوان يكى از علل انحراف و نافرمانى آنان، اشاره كرد و فرمود: «همه‏ تان از فرمان من، سرپيچى مى‏ كنيد و به سخنانم، گوش فرا نمى‏ دهيد. عطاياى حرام، شما را سست [و سنگين‏] كرده و شكمتان از حرام، آكنده شده است. از اين رو، بر دل‏هايتان مُهر خورده است.» 📚مقتل الحسين عليه السلام للخوارزمي: ج 2 ص 6؛ بحار الأنوار: ج 45 ص 8. ❕بنابراین اصل اینکه دشمنان امام حسین علیه السلام با تطمیع و رشوه به پول در مقابل ایشان قرار گرفته اند قابل تردید نیست ، اما که امروزه عده ای در این رابطه مطرح می کنند ، مستند نیست . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
🤔 ❔منابعی که در آن ذکر شده که امام حسین و قاتلین آن حضرت در آخر زمان رجعت می نمایند و با قاتلین خود میکنند را ذکر نمایید . ❔یکی از اساتید می فرمود چنین سندی نداریم که در رجعت امام حسین ع با شخص قاتلینش جنگ کند درحالیکه تو سخنرانی ها و منابر خیلی شنیدیم که جنگ میکنند . منابع این مطلب را میخاستم ❗️ 💠💠 👌رجعت از عقائد معروف شیعه است و تفسیرش در یک عبارت کوتاه چنین است که بعد از ظهور حضرت مهدی علیه السلام و در آستانه رستاخیز گروهی از مؤمنان خالص و کفار و طاغیان بسیار شرور به این جهان باز می گردند، گروه اول مدارجی از کمال را طی می کنند، و گروه دوم کیفرهای می بینند. 🔸خداوند در آیه 83 نمل اصل مساله رجعت را ثابت کرده و می فرماید: « به خاطر بیاور روزی را که ما از هر امتی گروهی را از کسانی که آیات ما را تکذیب می کردند محشور می کنیم و آنها را نگه می داریم تا به یکدیگر ملحق شوند» ❗️این آیه اشاره به رجعت و بازگشت گروهی از بدکاران و نیکوکاران به همین دنیا در آستانه رستاخیز می باشد زیرا اگر اشاره به رستاخیز و قیامت باشد تعبیر به « من کل امه فوجا»« از هر جمعیتی گروهی بر انگیخته می شوند» صحیح نیست زیرا در قیامت محشور می شوند چنان که قرآن در آیه 47 کهف می گوید: « ما آنها را محشور می کنیم و احدی را ترک نخواهم گفت» 🔸مومنین و کفار خالص در هنگام رجعت به دنیا باز می گردند چنان که امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « در هنگام رجعت جز مومن خالص و کافر ، کسی به دنیا باز گشت نمی کند » 📚مختصر البصائر ص 153 🔸امام حسین علیه السلام از جمله اولین افرادی است که در هنگام به دنیا باز می گردد . 🔹امام صادق عليه السلام به من فرمود: «نخستين كسى كه به دنيا باز مى‏ گردد، حسين بن على عليهما السلام است و آن قدر فرمان‏روايى مى‏كند كه از كهن‏سالى، ابروانش روى مى ‏ريزد». 📚مختصر البصائر ص 28_ بحار الانوار ج 53 ص 46 👌با توجه به این که کفار محض و خالص در هنگام رجعت به دنیا برای عذاب مضاعف باز می گردند و دشمنان و قاتلین امام حسین علیه السلام نیز از مصادیق اتم کافر و خالص هستند ، و از سوی دیگر امام حسین علیه السلام نیز خودشان در هنگام رجعت باز می گردند ، هیچ بعد عقلی ندارد که امام علیه السلام از قاتلین خود بگیرند . 🔸البته در برخی نقل ها امام زمان علیه السلام به عنوان فردی معرفی شده است که از قاتلین امام حسین علیه السلام انتقام می گیرد چنان که جبرئیل خطاب به پیامبر گرامی فرمود ؛ « برای شهادت حسین گریه مکن زیرا به زودی خداوند توسط و مهدی شما از قاتلین حسین انتقام می گیرد » 📚بحار الانوار ج 36 ص 349 ❕لذا در دعای ندبه خطاب به امام عصر علیه السلام می گوییم ؛ « ايْنَ الطَّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِكَرْبَلآءَ، ايْنَ الْمَنْصُورُ عَلى‏ مَنِ اعْتَدى‏ عَلَيْهِ وَافْتَرى » « كجاست خون خواه‏ كربلا؟ كجاست يارى شده در برابر دشمنان و تهمت زنندگانش » 📚مفاتیح نوین ص 195 ❕با توجه به این نقل ها ، احتمال این که امام زمان علیه السلام خودشان مستقیما از قاتلین امام حسین علیه السلام در زمان رجعت انتقام بگیرند ، است . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
🤔 ❔برخی می گویند اگر هدف امام حسین واقعا قیام در راه خدا بوده است چرا وقتی خبر شهادت به ایشان رسید می خواست برگردد و به کوفه نرود و یا چرا به حر گفت بگذار برگردم و وارد کوفه نمیشوم ❗️❗️ 💠💠 👌این که هدف امام علیه السلام از مخالفت با یزید و رفتن به سوی کوفه قیام در برابر حکومت ظالم و فاسد یزید و نجات دین از چنگال و انحراف بوده است قابل شک و تردید نیست چنان که خود امام حسین علیه السلام می فرمود ؛ « من تنها به انگيزه اصلاح در امّت جدّم بپا خاستم، مى ‏خواهم امر به معروف و نهى از منكر كنم و به جدّم و پدرم على بن ابى طالب عليه السلام رفتار نمايم!» 📚فتوح ابن اعثم، ج 5، ص 33 و بحارالانوار، ج 44، ص 329 👌هنگامى كه امام عليه السلام با سپاهِ «حرّ» رو به رو گشت و بى‏ وفايى كوفيان آشكار شد و امام عليه السلام خود را با شهادت مواجه ديد در ميان اصحاب خويش برخواست و طىّ چنين فرمود ؛ « آيا نمى ‏بينيد به حق عمل نمى ‏شود و از باطل جلوگيرى نمى ‏گردد، در چنين شرايطى بر مؤمن لازم است (قيام كند و) شيفته ملاقات پروردگار (و شهادت) باشد». 📚بحارالانوار، ج 44، ص 381؛ تاريخ طبرى، ج 4، ص 305 و مقتل الحسين خوارزمى، ج 1، ص 237. 👌و در نامه ای به بزرگان نوشت ؛ « شما مى ‏دانيد پيامبر خدا در زمان حياتش فرمود هر كس سلطان ستمگرى را ببيند كه حرام خدا را حلال شمرده و پيمان خدا را شكسته، با سنّت پيامبر مخالفت مى ‏ورزد و در ميان بندگان خدا به ظلم و ستم رفتار مى ‏كند ولى با او به مبارزه‏ عملى و گفتارى برنخيزد، سزاوار است كه او را در جايگاه آن سلطان ستمگر (جهنّم) وارد كند » 📚فتوح ‏ابن ‏اعثم، ج 5، ص 143؛ مقتل الحسين خوارزمى، ج 1، ص 234 و بحارالانوار، ج 44، ص 381. ❕و در خطبه‏ اى با هدف از تلاش و تكاپوى خويش را چنين بيان مى‏ كند ؛ « خداوندا! تو مى ‏دانى كه آنچه از ما (در طريق تلاش براى بسيج مردم) صورت گرفت، به خاطر رقابت در امر زمامدارى و يا به چنگ آوردن ثروت و مال نبود، بلكه هدف ما آن است كه نشانه ‏هاى دين تو را آشكار سازيم و اصلاح و درستى را در همه بلاد بر ملا كنيم تا بندگان آسوده باشند و فرايض و سنّت‏ها و احكامت مورد عمل قرار گيرد» 📚تحف العقول، ص 170 و بحارالانوار، ج 97، ص 79. 👌حال ادعایی شده است که وقتی امام حسین علیه السلام خبر شهادت مسلم را شنید قصد باز گشت را داشت در حالی که تاریخ خلاف آن را نقل کرده است ‌. ❕هنگامى كه امام عليه السلام به منزلگاه «زباله» رسيد، خبر شهادت برادر رضاع ى‏اش- عبداللَّه بن يقطر (علاوه بر شهادت مسلم و هانى)- را شنيد، نوشته ‏ايى را بيرون آورد و براى مردم خواند: « به نام خداوند بخشنده مهربان، امّا بعد! خبر ناگوار شهادت مسلم بن عقيل و هانى بن عروه و عبداللَّه بن يقطر به ما رسید ... پس هر كس از بخواهد برگردد مى‏ تواند. هيچ بيعتى از ما بر عهده او نيست». 🔸به دنبال اين سخنان، مردم از چپ و راست از اطراف امام پراكنده شدند، تنها همان‏ عدّه از ياران آن حضرت كه از مدينه با او همراه بودند، باقى ماندند. اين سخن را بدان جهت فرمود كه عدّه‏ اى مى‏ كردند امام عليه السلام به شهرى وارد مى‏ شود كه مردم آن سامان همه مطيع فرمان او هستند و امام زمام حكومت را به دست خواهد گرفت و آنها بهره مادّى خواهند برد! ولى هنگامى كه ديدند مردم بى وفاى كوفه دست از يارى امام كشيدند و قاعدتاً راهى جز شهادت براى امام و يارانش نيست از گرد آن حضرت پراكنده شدند. 📚تاريخ طبرى، ج 4، ص 300- 301؛ ارشاد مفيد، ص 424 و بحارالانوار، ج 44، ص 374 (با مختصر تفاوت). 👌 اين سخنان به خوبى نشان مى‏ دهد كه امام عليه السلام رسالت و مأموريّت خاصّى در اين سفر خطرناك براى خويش مى‏ دید، و گرنه بعد از علم و اطّلاع از پيمان شكنى مردم كوفه و شهادت «مسلم» و «هانى» و «عبداللَّه بن يقطر» مى ‏بايست به مكّه، يا مدينه باز گردد و ترديدى به خود راه ندهد، نه اين كه به سوى كوفه كه ابن زياد بر آن تسلّط كامل كرده بود برود، به خصوص اين كه بيعت را از همه همراهان بر مى ‏دارد و با صراحت مى‏گويد ما به سوى خطر پيش مى ‏رويم آنها كه غير از اين گمان مى ‏كردند آزادند، بازگردند. 🔸دانشمند معروف اهل سنّت «قندوزى» نقل مى‏ كند كه امام عليه السلام در منزلگاه «زباله» پس از شنيدن خبر شهادت مسلم بن و بى ‏وفايى كوفيان، رو به همراهانش كرد و چنين فرمود ؛ « اى مردم! هر كس از شما در برابر تيزى شمشير و زخم نيزه‏ها بردبار است، با ما بماند و الّا از ما جدا شود» 📚ینابیع الموده ص 406 🔸 👇 @Rahnamye_Behesht
🔸 👇 👌امام عليه السلام همچنان به سوى پيش مى‏ رفت تا فرزدق، شاعر معروف را ديد، فرزدق سلام كرد و گفت: «اى فرزند رسول خدا! چگونه به مردم كوفه اعتماد كردى با آن‏كه آنان پسر عمويت- مسلم بن عقيل- و پيروانش را كشتند؟» 🔸 اشك از ديدگان امام شد و فرمود ؛ «خداوند مسلم را رحمت كند، او به سوى رَوْح و ريحان و بهشت و رضوان خداوند رهسپار شد، بدانيد او به تكليف خويش عمل كرد و هنوز تكليف ما باقى مانده است». 👌سپس اين اشعار را ايراد فرمود: «اگر (لذّات) دنيوى با ارزش به شمار آيد، سراى پاداشِ الهى (بهشت) از آن برتر و ارزشمندتر است و اگر بدن‏ها براى آفريده شده، شهادت در زير ضربات شمشير در راه خدا بهتر است و اگر روزى‏ ها به تقدير الهى تقسيم شده، حريص نبودن در طلب روزى زيباتر است و اگر اموال و دارايى براى واگذاشتن جمع‏آورى مى‏ شود، چرا آزادمردان (در بذل و بخشش آن) بخل بورزند؟ » 📚تاريخ ابن عساكر (شرح حال امام حسين عليه السلام)، ص 163 و بحارالانوار، ج 44، ص 374 _ الملهوف: ص 134، كشف الغمّة: ج 2 ص 239 ؛ مقتل الحسين عليه السلام للخوارزمي: ج 1 ص 223، مطالب السؤول: ص 73 وفيها من «فلقيه الفرزدق» وراجع: مثير الأحزان: ص 45. 🔸ابن شهر آشوب در كتاب مناقب اين را نيز در ذيل اين سخن نقل كرده است؛ « سلام خداوند بر شما اى آل احمد! من مى‏ بينم به زودى از ميان شما كوچ خواهم كرد.» 📚مناقب ابن شهر آشوب ج 4 ص 103 👌اوج عظمت امام عليه السلام و اهداف او در اين اشعار كاملًا جلوه‏ گر است او مى‏ داند براى رهايى خود از ننگ تسليم در برابر خودكامگان فرومايه و براى نجات اسلام از چنگال مشركان مسلمان نما از بنى اميّه راهى جز پذيرش شهادت و آمادگى براى استقبال از شمشيرها وجود ندارد. امام عليه السلام از اين طريق ياران خود را نيز براى اين هدف بزرگ مى ‏سازد و آماده مى‏ كند. ❕اما این که امام علیه السلام هنگام مواجهه با حر قصد بازگشت داشت نیز ادعایی غیر قابل قبول است . 👌امام علیه السلام در برابر حر و سپاهیانش که ایشان را محاصره کرده بودند عرضه داشتند ؛ «اى مردم! اين اتمام حجتى است در پيشگاه خداوند و مسلمانان حاضر، من خود به سوى ديار شما نيامدم مگر آن‏كه نامه‏ هاى شما به دستم رسيد و فرستادگانتان به سويم آمدند و گفتند: به سوى ما بيا چرا كه ما پيشوايى نداريم بدان اميد كه خداوند به وسيله تو ما را در مسير هدايت گرد آورد. 🔸اگر همچنان بر دعوت خود باقى هستيد كه اكنون آمدم. بنابراين، اگر با من پيمان و ميثاق‏هاى محكم مى‏ بنديد به گونه‏ اى كه مايه اطمينان خاطرم گردد، با شما وارد شهرتان مى‏ شوم و اگر چنين نكنيد و از آمدنم به اين ديار ناخشنوديد به كه از آنجا آمده ‏ام باز مى‏ گردم». 🔹حر و سپاهيانش در برابر سخنان امام عليه السلام ساكت مانده و جوابى ندادند. 📚فتوح ابن اعثم، ج 5، ص 134- 135 و ارشاد مفيد، ص 427 (با مختصر تفاوت). 👌با اين كه «حرّ بن يزيد رياحى» بيشترين احترام را در ظاهر به امام عليه السلام گذارد و خود و يارانش پشت سر امام نماز خواندند، ولى مأمور بود به هر قيمتى شده اجازه ندهد امام عليه السلام به كوفه نزديك شود، و اجازه بازگشت به مدينه را هم ندهد، بلكه امام عليه السلام را در يك دور از آبادى‏ ها فرود آورد تا لشكرها فرا رسند و امام عليه السلام را در محاصره كامل قرار دهند. ❕اگر مى‏ بينيم امام عليه السلام مى‏ فرمايد شما مرا دعوت كرديد، اگر حاضر به همكارى نيستيد به جايگاه اصلى ‏ام باز مى ‏گردم، در واقع براى اتمام حجّت بر آن گروه پيمان شكن است ، که شما مرا در قرار داده اید با این که خود مرا دعوت کردید ، و نمی گذارید تحرکی کنم و این نهایت ظلم شما به خاندان رسول خدا است و روز قیامت چه پاسخی به نزد خدا دارید ، اگر چه امام قصد بازگشت نداشت و نیز می دانست که آنها درخواست امام را مبنی بر بازگشت اجابت نمی کنند ، اما باز جهت اتمام حجت تعبیر مذکور را به کار بردند . ❕زيرا اگر امام عليه السلام مى‏ خواست بازگردد، بعد از خبرهاى كه از شهادت مسلم و هانى و پيمان شكنى اهل كوفه به او رسيده بود و هيچ مانعى در ظاهر وجود نداشت، باز مى‏ گشت. او به خوبى مى‏ داند مسير او به سوى كربلا، ميدان جانبازى و شهادت او است، و اين خبر از جدّش خدا به او رسيده بود. https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
🤔 ❔برخی شبهه می کنند که چرا امام حسین در روز عاشوراء افراد نابالغی را چون حضرت قاسم به میدان نبرد فرستاد در حالی که آنها تکلیفی نداشتند و نیاز به مراقبت داشتند .اصولا افراد نابالغ ، بدلیل عدم رشد جسمانی و عقلانی ، قادر به اداره کردن امورات شخصی و حقوقی خود نیستند و شارع سعی نموده است برای محافظت از این اشخاص ، برای آنها با تعیین ولی ، وصی و قیم نقش محافظتی ایجاد نماید تا زمان بلوغ آنها. نکته ای که مےبایست لحاظ شود این است که بررسی نمایم اقدام حسین بن علی در جهت به میدان فرستادن « قاسم بن حسن» تا چه اندازه مورد نهی قرآن ، سنت پیامبر اسلام و عقل و اخلاق قرار گرفته است ❗️❗️ 💠💠 👌 درست است که تمام تکالیف شرعی متوجه کسانی است که به حد بلوغ رسیده باشند و افرادی نابالغ اعم از خردسالان و یا دیوانگان، مکلف به هیچ تکلیفی از جانب شرع مقدس اسلام نیستند و این است که قانون گذار مقدس اسلام بر آن ها نهاده و سختگیری و الزام را از آنان برداشته است. ❕و این مطلب علاوه بر آن که مورد اتفاق جمیع علماء اسلام است، طبق حدیث معروفی است که از پیامبر اسلام نقل شده است که فرمود ؛ « رُفع القلم عن الصَّبی حتی و عن المجنون حتی یَفیقَ» « قلم تکلیف از نابالغ برداشته شده تا وقتی که بالغ شود و همچنین از دیوانه تا وقتی که بیماری جنون وی برطرف و عاقل شود.» 📚الخصال ج 1 ص 175 👌اما در عین حال که الزام و تکلیفی بر افراد نابالغ نیست، اعم از آن که تکلیف، دستور جهاد باشد یا دستور دفاع ولی نوجوانانی که به حد تمیز رسیده اند و خوب و بد و مفاهیم اسلامی را می دهند حق دارند که در صحنه جهاد و دفاع شرکت کنند و از این فیض عظیم الهی بهره برند. 🔸مخصوصا وقتی که صحنه، صحنه دفاع باشد، و هر فطرتا برای خود حق دفاع قائل است و شارع مقدس اسلام نیز از این حکم عقل فطری جلوگیری نکرده است. 👌علاوه بر این که روش عمل اباعبدالله الحسین علیه السلام در نبرد کربلا روشنگر این مطلب است . ❕بنابراین، اطفال را نمی توان اجبار کرد که در میدان جهاد شرکت کنند، اما اگر خود آنان داوطلب باشند و نبرد نیز دفاعی باشد ، دلیلی برای ممانعت از آنان وجود ندارد. 👌البته در صورتی که پدر در قید باشد باید از او اجازه گرفت . 📚وسائل الشیعه ج 15 ص 20 ❕بر این اساس امام حسین علیه السلام نیز ابتدا اجازه حضور قاسم بن حسن در میدان نبرد را نداد ، اما پس از اصرار های او و این که دفاع کردن از ارزش ها اختصاص به افراد بالغ ندارد و کسانی هم که به سن رشد و تمییز خوب و بد رسیده اند می توانند در این حاضر شوند ، امام علیه السلام به او اجازه حضور در میدان نبرد را داد . ❕خوارزمی می نویسد ؛ « قاسم بن حسن كه نوجوان و نابالغ بود، به ميدان آمد. هنگامى كه حسين عليه السلام به او نگريست، او را در آغوش گرفت و آن قدر با هم گريستند كه هر دو از حال رفتند. سپس جوان، اجازه پيكار خواست و عمويش حسين عليه السلام، از اجازه دادن، خوددارى كرد. جوان، پيوسته دست و پاى عليه السلام را مى‏بوسيد و از او اجازه مى‏ خواست تا به او اجازه داد. او به ميدان آمد و در حالى كه اشك‏هايش بر گونه ‏هايش روان بود، چنين مى‏ خواند؛ اگر مرا نمى‏شناسيد، من شاخه حسنم‏ ، نواده پيامبرِ برگزيده و امين. اين، حسين است، به سان اسيرى در بند ،ميان مردمى كه خدا كُند از آب باران ننوشند! ❕سپس حمله بُرد و صورتش به پاره ماه مى ‏مانْد. و با وجود كمىِ سنّش، 35 مرد را كُشت. 🔸عمرو بن سعد ازْدى گفت: به خدا سوگند، بر او حمله مى‏ برم! آن گاه، بر او حمله بُرد، و باز نگشت تا با شمشير، بر سرش زد و آن ، به صورت [بر زمين‏] افتاد و فرياد برآورد: اى عمو جان! حسين عليه السلام ....» 📚مقتل الحسین ج 2 ص 27_ المناقب ج 4 ص 106 ❕البته مولف لباب الانساب حضرت قاسم بن حسن را در میدان کربلا شانزده ساله و می داند . 📚دانش نامه امام حسین علیه السلام ، ج 7 ص 121 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
🤔 ❔گفته میشود که حیوانات حتی حیوانات وحشی ولایت اهلبیت را درک میکنند و تحت فرمان آنها هستند پس مثلا چگونه است که در روز عاشورا اسبان بر پیکر امام حسین تاختند و به این فرمان تن دادند ❗️❗️ 💠💠 👌مساله اسب تاختن بر پیکر مبارک امام حسین علیه السلام یکی از بزرگترین ظلم های صورت گرفته در حق ایشان محسوب می شود . ❕برابر فرمانى كه ابن زياد صادر كرده بود، «ابن سعد» مأمور بود پس از شهادت امام حسين عليه السلام بدن مبارك حسین علیه السلام را زير سمّ اسبان قرار دهد؛ وى كه به خاطر تقرّب به ابن زياد و در خامش براى رسيدن به حكومت رى از هيچ جنايتى خوددارى نمى‏ كرد، در ميان اصحابش فرياد زد: « كيست كه داوطلبانه بر پيكر حسين اسب بتازد تا سينه و پشت وى را زير سم اسبان پايمال كند؟!». 📚مقتل الحسین، مقرم ، ص 302 🔸شمر كه قساوت فوق‏ العاده ‏اى داشت با شنيدن اين فرمان، پيشقدم شد و بر بدن پاك زاده زهرا عليها السلام تاخت. ده نفر ديگر نيز از وى تعبيت كردند كه عبارت بودند از ؛ 1. اسحاق بن حُويّة. 2. هانى بن ثُبيت حضرمى. 3. واحظ بن ناعم. 4. اسيد بن مالك. 5.حكيم بن طفيل طائى. 6. اخنس بن مَرثَد. 7. عمرو بن صُبيح. 8. رجاء بن مُنقِذ عبدى. 9. صالح بن وهب. 10. سالم بن خثيمه. 🔹اينان آن قدر با اسبان خويش بر پيكر مقدس فرزند پيامبر تاختند كه استخوان‏ها را درهم شكستند. آنان نه تنها از اين عمل ننگين خويش پروايى نداشتند كه به آن افتخار هم كرده تقاضاى جايزه نمودند، اسيد بن مالك- يكى از اين افراد- در برابر ابن زياد چنين گفت ؛ «ما سينه حسين را بعد از پشت وى با اسبان قوى هيكل و نيرومند درهم كوبيديم». 👌ولى برخلاف انتظارشان ابن زياد دستور داد به آنان جايزه ناچيزى دادند. بعدها مختار چون اين عده را دستگير كرد، دست و پاى آنان را بر زمين ميخكوب كرد و اسب بر بدنشان تاخت تا به هلاكت رسيدند. 📚بحارالانوار، ج 45، ص 59 و اعيان الشيعة، ج 1، ص 612. 👌 اگر چه اهل بیت علیهم السلام حتی بر حیوانات هم ولایت داشته اند و محبت به اهل بیت در وجود نیز می باشد که جهت آگاهی نمایه زیر را مطالعه کنید ؛ ⚫️ https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2882 🔷اما باید توجه داشت که حیوانات نیز از درک و شعور نسبی برخوردار هستند و به سبب کارهایشان می شوند ، که می توانند ادله این سخن رادر زیر مطالعه کنید ؛ ⚫️ https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2881 👌از ابوذر نقل شده كه مى ‏گويد ؛ «ما خدمت پيامبر بوديم كه در پيش روى ما دو بز به يكديگر شاخ زدند، پيغمبر فرمود، مى‏ دانيد چرا اينها به يكديگر زدند؟ حاضران عرض كردند: نه، پيامبر فرمود ولى خدا مى ‏داند چرا؟ و به زودى در ميان آنها داورى خواهد كرد » 📚تفسیر مجمع البیان،ذیل آیه 38 انعام _ تفسیر نور الثقلین،ذیل آیه 38 انعام 🔸خداوند می فرماید ؛ « پرندگانی که بر فراز آسمان بال می گسترانند ، هریک از آنها نماز و تسبیح خود را می داند » (نور41) 👌امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « هیچ پرنده ای در صحرا و دریا صید نمی شود و هیچ حیوان وحشی به دام نمی افتد مگر به خاطر ترک تسبیح» 📚تفسیر البرهان ج4 ص82 👌بنابراین اگر حیوانات ولایت اهل بیت علیهم السلام را دارند ، با درک و شعور متناسب با خود دارند و هیچ مانعی ندارد که حیواناتی که بر پیکر مبارک امام حسین علیه السلام تاختند به خاطر این عمل مورد قرار گیرند . ❕البته ممکن است این نحو نیز پاسخ گفت که اسبان مذکور خودشان بر پیکر مبارک امام حسین علیه السلام نتاختند بلکه این صاحبانشان بودند که آنان را بر تاختن ملزم کردند ، آنان در برابر خواست و اراده صاحبان اختیاری از خود نداشتند و اگر امر واگذار شده به خودشان بود ، چنین نمی کردند . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
🤔 ❔علت عدم حضور ابراهیم بن مالک اشتر در همراه امام حسین چی بوده اصلا جایی ذکرشده ❗️❗️ 💠💠 👌 ابراهیم بن مالک اشتر مردی شجاع و سلحشور و با شهامت و رییس بود .او دارای طبعی عالی و بلند و طرفدار حق بود .او هوادار و دوستدار اهل بیت بوده و مانند پدرش دارای عالی بود . درباره زندگانی او جز این که همراه پدرش در نبرد صفین حاضر بود چیزی دیگری در دست نیست . 📚اعیان الشیعه ج2 ص200 👌برخی از رجالیون او را از لحاظ وثاقت و عدالت مجهول می شمارند . 📚مستدرکات رجال الحدیث ج 1 ص 186 ❕در رابطه با علت عدم حضور او در میدان کربلا چیزی در تاریخ ذکر نشده است و احتمال کوتاهی کردن و عدم بصیرت او از قوت نیست چرا که اگر خلاف این بود حتما نام ابراهیم با توجه به جایگاهی که دارا بوده است ، به عنوان یاری کنندگان حسین علیه السلام ثبت می شده است ، حتی هیچ نامی از او به عنوان یاری کنندگان مسلم بن عقیل در کوفه ضبط نشده است . 🔸ابراهیم اشتر پس از فتح بزرگی که در مرز شام و عراق بدست آورد و عبیدالله و لشکر شام نابود شدند به دستور مختار در استان شمال غربی عراق به عنوان استاندار تام الاختیار ماند .در جریان جنگ بن زبیر و مختار نیز همان جا بود و در صحنه جنگ حضور نداشت. ❗️برخی می گویند دلیلی معتبری نیست که مختار از او کمک طلبیده باشد و او کوتاهی کرده باشد .مختار فرماندهی جنگ با مصعب را به او نداد شاید به دلیل اهمیت منطقه موصل بود که مختار نمی خواست ابراهیم از آنجا خارج شود 📚ماهیت قیام مختار ص645 🔶مصعب پس از شکست مختار چون می دانست که ابراهیم مردی پر نفوذ است تصمیم گرفت که او را با خود همراه کند و وعده داد که اگر حکومت ابن زبیر را بپذیرد همه شمال عراق در او خواهد بود لذا برایش نامه ای نوشت و او را به سوی خود دعوت کرد. ❗️در همان زمان عبدالملک مروان خلیفه اموی نیز برای او نامه نوشت و او را به سوی خود دعوت کرد و وعده حکومت عراق را به او داد . 👌ابراهیم متحیر شد که چه بکند لذا ماجرای دو نامه را با یاران خود در میان نهاد . 🔶نهایتا ابراهیم چنین عرضه داشت که اگر ابن زیاد و سران شام را نکشته بودم می توانستم با عبدالملک کنار بیایم ولی این کار را کرده ام و خوش ندارم مردم شام را بر مردم خودم ترجیح دهم لذا به ملحق شد 📚الکامل فی التاریخ ج4 ص275 👌شیخ عباس قمی می نویسد: « چون مصعب از جانب برادرش عبدالله بن زبیر به دفع مختار مامور شد و به کوفه آمد و مختار را کشت کوفه را تحت تصرف گرفت و پیوسته در صدد جمع آوری نیرو بود تا در سال 72 سپاه خود را جمع کرده و به قصد جنگ با عبدالملک مروان راهی شام شد. ❗️عبدالملک نیز با لشکری به جنگ او آمد و در اراضی مسکن نزدیک سامرا حرب عظیمی بین آنها محقق شد . 🔴ابراهیم اشتر که در لشکر مصعب بود در آن جنگ کشته شد و سر او را ثابت بن زید جدا کرد و جسدش را به نزد عبدالملک حمل کردند .ثابت هیزم جمع کرد و بدن ابراهیم را سوزانید . 👌مصعب هم کشته شد و سرش جدا شد. ❗️مدفن ابراهیم هم اکنون در اراضی مسکن در طریق سامرا معروف است. 📚وقایع الایام ص369 👌ایشان همچنین می گوید نسب جماعتی از علما منتهی میشود به ابراهیم بن مالک اشتر کسانی چون اسکندر بن دربیس الخرقانی و ورام بن ابی فراس جد سید بن طاووس از طرف مادر و شیخ جعفر نجفی کشف الغطاء . 📚سفینه البحار ج 4 ص 389 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
🤔 ❔گل در سر مالیدن در روز عاشورا و غیر شرعی نیست ❗️❗️ 💠💠 👌به گزارش خبرنگار خیمه گاه باشگاه خبرنگاران، در شهر خرم آباد لرها توجه زیادی به مراسم سوگواری ماه محرم دارند. ❕بنابراین گزارش؛ در این مراسم گل عزاداری و ماتم، از داغ سوگ سیاوش برای ایرانیان است که امروزه لرها وارث این رسم در روزهای عزا هستند.در این منطقه چند روز مانده به عاشورا عده‌ای جهت روشن کردن آتش در صبح عاشورا، هیزم جمع‌آوری می‌کنند. آنها پیش بینی می‌کنند اگر در روز عاشورا هوا سرد شده عزاداران از سرما حفظ شوند. 🔸براساس این گزارش؛ آنها در صبح عاشورا قبل از طلوع آفتاب با صدای آشنا و دلگیر ساز و دهل  جمعیت عزادار را به سوی میدان شهر و خره( گل) عاشورا فرا می‌خوانند.دسته‌های عزاداری سینه زنان به سمت میدان شهر می روند و در حالی که در گل هستند این مراسم را تا ظهر ادامه می‌دهند. 🌐http://yon.ir/6ch03 👌در روایات فراوانی آمده است که شیعیان باید الگویشان اهل البیت علیهم السلام باشند وسبب خوش نامی آنان شوند نه با انجام افعال موهن و سخیف وکلمات نامناسب سبب آنان و مذهبشان شوند 📚بحار الانوار،ج65 ص149 باب19 ❕بر این اساس آنچه امروزه به عنوان سنت گل مالی در عزاداری در برخی مناطق رواج دارد که گل ها تمام سر و روی عزادار را فرا می گیرد و موجبات تمسخر و خواری افراد و مذهب را نزد فراهم می کند از جمله اموری است که مورد نهی می تواند باشد با توجه به آنکه خداوند مومن را عزیز می شمارد و از انجام اموری که موجب خواری او می گردد نهی کرده است ؛ « عزت مخصوص خدا و رسول و است » ( منافقون 8) 🔸بله اگر مقدار کمی گل به عنوان نمادی برای عزاداری به سر با لباس مالیده شود اشکالی در آن نیست اما پوشاندن خود از گل به هیچ عنوان شرعی و عقلایی ندارد و بهتر پرهیز از آن است . ❕در فتوایی از مقام معظم رهبری نقل شده است ؛ « کیفیت گِل یا خاک به بدن مالیدن یا بعضی جاها کاه روی سر می‌ریزند فرق می‌کند. بعضی جاها روز عاشورا گلی بر سر می‌مالند یا کاه بر سر می‌ریزند که نشان دهند عزادار هستند. اما اگر به حدی برسد که سخیف باشد یا زشت باشد و طرف انگشت نما شود یا اینکه دشمنان از همین اعمال علیه اهل بیت پیروان مکتب اهل بیت سوءاستفاده کنند، موجب وهن باشد بله حرام است. بنابراین اگر در حد ساده‌ای باشد که به آن مراتب نرسد و طرف صرفا خود را عزادار نشان دهد این اشکالی ندارد. اما اگر در حدی باشد که طرف یا انگشت نما می‌شود و زشت و سبک است یا موجب وهن باشد، این جایز نیست » 🌐http://yon.ir/QZ8g8 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
❓پرسش ❔اخیرا پس از حادثه تروریستی که برای زائران اربعین رخ داد و جمعی از زوار شهید شدند برخی از روشنفکران داخلی و کانال های معاند مطرح می کنند که با توجه به این ناامنی چه لزومی به زیارت قبر امام حسین است .ایا بهتر نیست که تا زمان امنیت کامل این زیارت ترک شود❔ایا نباید جان را از خطر حفظ کرد چنان که امامان جان خود را از خطرات حفظ می کردند؟ 💠پاسخ؛ 1⃣از روایات اهل بیت بدست می آید که چون علت بقائ اسلام و تشیع امام حسین و قیامشان بوده است و اگر نبود وجود مقدس ایشان اسلام از بین می رفت ،زیارت ایشان نیز سبب زنده بودن اسلام و تشیع می باشد زیرا همگان را متوجه و متذکر به مظلومیتشان و اهداف قیامشان می کند لذا زیارت ایشان حتی در حالت خوف و ناامنی نیز مستحب موکد است . 🌀محدث بزرگ شیخ حر عاملی در کتاب شریف وسائل الشیعه بابی را گشوده است به ذکر روایات تحت عنوان:« باب در استحباب زیارت امام حسین و سایر امامان در حالت خوف و امنیت» 📚وسائل الشیعه ج14 ص456 باب47 🔶امام صادق فرمود: «زیارت حسین را به خاطر خوف و ترس ترک مکن زیرا اگر چنین کنی حسرت پایان ناپذیری تو را فرا می گیرد » 📚بحار الانوار ج98 ص9 📚کامل الزیارات ص116 🗯امام باقر فرمود: «کسی که حسین را در زمان خوف و ترس و نا امنی زیارت کند خداوند او را در قیامت از ترس و هراس مصون می دارد و فرشتگان به او بشارت می دهند که نترس و غمگین نباش که امروز روز رستگاری تو است» 📚بحار الانوار ج98 ص11 📚کامل الزیارات ص125 ❗️امام صادق فرمود: «کسی که در مسیر زیارت حسین شهید شود اولین قطره خونی که از او می ریزد سبب آمرزش تمام خطاهایش می شود و خداوند به او حق شفاعت کردن می دهد تا برای نزدیکانش و هزار نفر از برادرانش شفاعت کند و جبرئیل و سایر فرشتگان در نماز میت او حاضر می شوند و کفن و حنوط او را از بهشت می آورند و در قبرش برایش چراغ هایی گذاشته میشود که سبب روشنایی قبرش میشود و دری از بهشت به سویش باز می شود و هنگام نفخ صور و بر انگیخته شدن اولین نفری است که با پیامبر و امیر المومنین و امامان مصافحه می کند و انان به او بشارت داده و می گویند پیوسته با ما باش و از حوض کوثر سیرابش می کند و او نیز هر کس را که بخواهد از حوض کوثر بهره مند می سازد » 📚 مستدرک الوسائل ج10 ص279 📚کامل الزیارات ص123 2⃣از سوی دیگر در این نیز شکی نیست که وجوب حفظ جان از خطرات مساله ای است که قرآن و روایات بر آن تاکید می کند. ❗️خداوند می فرماید: « خود را به دست خود به هلاکت نیفکنید» 🔷بقره195 ❗️روایات متعددی نیز بر وجوب حفظ جان از خطرات دلالت می کند. 📚وسائل الشیعه ج16 ص203 باب24 👌البته باید توجه کرد که القای نفس در هلاکت مربوط به جایی است که هدفی بالاتر از جان در خطر نباشد و الا باید جان را فدای حفظ آن هدف مقدس کرد «اما با توجه به این که زیارت امام حسین طبق فتوای اکثر فقها مستحب است و حفظ جان واجب نمی توانیم به صورت کلی بگوییم باید جان خود را برای زیارت امام حسین فدا کنیم » 📚تفسیر نمونه ج2 ص36 ❗️علامه مجلسی برای بیان حل این تعارض بیان زیبایی دارد و می گوید: « اخباری که می گوید حسین علیه السلام را زیارت کنید اگر چه خوف و ترس و نا امنی باشد حمل می شود بر جایی که خوف و نا امنی ضعیف باشد به گونه ای که احتمال سلامت رفتن و برگشتن قوی باشد و الا اگر احتمال مرگ و هلاکت قوی باشد با توجه به ادله حفظ جان از خطرات ،حفظ جان اولویت دارد» 📚بحار الانوار ج98 ص10 👌در شرایط کنونی هم که ما به زیارت قبر امام حسین می رویم با توجه به امنیتی که در مسیر زوار برقرار است احتمال این که جان افراد حفظ شود و به سلامت زیارت کنند و بازگردند بیشتر از احتمال از دست دادن جان است . ❗️احتمال کمی هم که در مورد خطرات جانی در مسیر زیارت است به مقتضای روایات فوق الذکر نباید مورد توجه قرار بگیرد 👌اما اگر احتمال از دست دادن جان قوی باشد از اساس مسوولین کشوری اجازه خروج زوار را از کشور نمی دهند چنان که در مورد زیارت قبر حضرت زینب در سوریه چنین می باشد. 👌بنا براین بین زیارت امام حسین و بین وجوب حفظ نفس از خطرات تعارضی نمی باشد . ❗️ این بیان روشن ترین بیانی است که بر اساس فتاوی فقها در مورد این مساله بیان کردیم. https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
سوال سؤالی دارم که شاید جوابش سخت باشد یکی از اقوام بنده به دلیل دیدن شبکه نجات که از ماهواره پخش می شودکاملا به دین خودش سوئ ظن پیداکرده ومی گوید دین مسیح دین اصلی هست آنقدر در روح و روان تاثیر گذاشتندکه هر آنچه من می گوید مخالفش را می گوید چه بگویم چگونه قانعش کنم ✅پاسخ ما چند سوال می کنیم و می خواهیم که کسانی که طرفدار ایین مسیحیت هستند به آن جواب دهند 1⃣از چه راهی و روی چه مدرکی می توانید اثبات کنید که دینی به عنوان مسیحیت و پیامبری به اسم عیسی بوده است؟ ❗️اگر می گویید که از طریق کتاب اسمانی حضرت مسیح یعنی انجیل این مطلب را ثابت می کنیم پاسخ می دهیم : که اناجیلی که شما به حضرت مسیح نسبت می دهید کتاب اسمانی ایشان نبوده است بلکه سال ها پس از ایشان نوشته شده است واین مطلب قابل انکار نیست و در اناجیل عموما کشته شدن مسیح و حوادث بعد از آن را شرح می دهد که به خوبی ثابت میکند که همه این اناجیل پس از مسیح نگاشته شده است ♦️رابرت گرنت اندیشمند بزرگ مسیحی انطباق انجیل فعلی با گفته های عیسی را به صراحت رد می کند و می گوید: « این بدان معنا نیست که عیسی تمام کلماتی را که گزارش شده است دقیقا به همان شکلی که انجیل نویسان نوشته اند گفته است» 📚تاریخچه مکاتب تفسیری و هر منوتیکی کتاب مقدس ،ترجمه ساجدی ،ص212 ♦️متکلمان لیبرال مسلم می دانند که کتاب مقدس مستقیما وحی منزل نیست و به دست انسان نوشته شده است 📚علم و دین ص130،131 ❗️از کجا و چگونه اثبات می کنید که نویستدگان اناجیل محتویات آن را بدون کم و زیاد و تحریف گزارش کرده اند؟ ⁉️چگونه اثبات می کنید که در طول تاریخ چیزی از اناجیل کم و چیزی زیاد نشده است ⁉️چگونه ثابت می کنید که عیسی پیامبر بوده است ایا معجزه ای داشته است؟ معجزه او چیست چگونه اثباتش می کنید 2⃣شما برای عیسی مقام خدایی قائل هستید و می گویید چون عیسی مرده را زنده کرده است پس خدایت در حالی که در تورات که مورد قبول شما است در باب 4 کتاب دومین ملوک ایه 32 و باب 13 ایه 21 حکایت از مرده زنده کردن الیشع می نماید در حالی که اورا خدا نمیدانید 3⃣ایا مسیح در شکم مادر بوده و متولد شده است یا خیر .این عقیده همه می باشد که او متولد شده است حال سوال می کنیم ⁉️ایا پرورش یافتن کودک در شکم مادر با الوهیت سازگار است ؟ 👌قطعا جواب منفی است زیرا و لادت مسبوق به عدم است یعنی عیسی نبوده سپس به وجود امده و خودش نیازمند افریدگار است نه انکه خودش خدا باشد 4⃣چرا آدم را نمی گویید پسر خداست با این که در فصل سوم انجیل لوقا ایه 24 چنین امده است: « انوش بن شیث بن ادم بن الله 5⃣چرا اناجیل دارای تناقضات است مثلا در انجیل متی باب 1 ایه 16 و 17 مابین داود و عیسی را 28 طبقه می داند ولی انجیل لوقا باب 3 از ایه 23 به بعد 43 طبقه به حساب می اورد ♦️در یک انجیل عیسی پسر داود است ( انجیل متی باب 1 ایه 1 و باب 20 ایه 31 و در انجیل لوقا باب ۲۳ ایه 24 پسر یوسف هالی ودر انجیل متی باب 11 ایه 25 پسر خدا و باب 1 ایه 19 پسر روح القدس 6⃣در انجیل یوحنا تبدیل شدن اب به شراب ناب را از نخستین معجزات مسیح معرفی می کند( انجیل یوحنا باب دوم جمله های 2-12) ⁉️حال سوال اینجاست مایعی که اثار سوئ ان بر جسم و جان انسان محسوس است و زیان های بهداشتی ان در کتب بهداشتی نوشته شده و از نظر زیان ها و مفاسد اجتماعی نیز قابل انکار نیست با این حال چگونه می توان پذیرفت پیامبری که راهنمای اخلاقی مردم است شراب سازی کند در حالی که در کتب عهد قدیم که مورد قبول مسیحیان است از شراب و شراب خواری مذمت شده است 📚تورات سفر اعداد،باب 6 جمله های 1-4 7⃣ شما از یک سو خداوند را واحد می دانید واز سوی دیگر برای او سه جلوه وجود عقیده دارید ۱ خدای پدر که خالق جهان است ، ۲ خدای پسر که همان مسیح است ۳ خدای روح القدس که خدای فعال است و در دل های بندگان حیات می دمد ❗️تثلیث شما به چند صورت قابل تصور است 1⃣هر یک از خدایان سه گانه وجود مستقل دارند وهر کدام با وجود و تشخص خاصی خود نمایی می کند و هر فردی خدای تام و مستقلی است ❗️یک چنین تثلیثی همان شرک جاهلیت است که در مسیحیت به صورت خدایان سه گانه تجلی پیدا کرده است در صورتی که دلایل توحید و یگانگی هر نوع شرک و دوبینی را برای خداوند ابطال کرده است که ما در پیام های گذشته کانال به برخی از انان مانند برهان تمانع اشاره کرده ایم که می توانید کلید واژه تمانع را در کانال سرچ کنید ❗️بدعت گذاران مسیحی برای جدا نشدن از توحید که اصل مسلم تمام ادیان اسمانی است سعی می کنند چنین توجیه کنند که او در حالی که سه تا است یکی است و در عین اینکه یکی است سه تا است ❗️این سخن نیز جز تناقض گویی چیز دیگری نیست ایا در جهان فردی پیدا می شود که بگوید سه مساوی یک است 2⃣اینکه خدایان سه گانه بدون اینکه هرکدام دارای تشخص و استقلال باشند بر اثر ترکیب وبهم پیوس
تگی ذات خداوند جهان را تشکیل دهند ودر حقیقت هیچ یک از این اجزای سه گانه خدا نیستند بلکه خدای جهان همان نتیجه است که از ترکیب سه گانه تولید می گردد 👌اشکال این تفسیر این است که خدا در نتیجه مرکب می شود ودر تحقق خود نیاز به اجزای ذات خویش پیدا می کند وتا این اجزا دست به دست هم ندهند و به هم امیخته نشوند خدای جهان تحقق نمی پذیرد واین یعنی خدای جهان در تحقق خود به غیر خود نیاز دارد در حالی که موجود نیازمند هیچ گاه خدا نخواهد بود بلکه موجود ممکن و مخلوقی می باشد ⁉️ایا این تناقضات و اشکالات و اشکالات فراوان دیگر که جهت جلوگیری از اطناب نیاوریم دال بر بطلان ایین شما نیست 🆔ایدی ما در تلگرام برای طرح سوالات @poorseman 📢کانال ما در تلگرام https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
🤔 ❔مگر خداوند است و دست دارد که خدا در قرآن می گوید انسان را با دو دست خویش خلق کردم یا در آیاتی سخن از دست راست خداوند به میان آمده است ❕آیا این تناقض نقل و عقل نیست ❗️ 💠💠 ❕روشن است که جسميّت براى خداوند مساوى با نفى الوهيت و واجب الوجود بودن او است، چرا كه هر جسمى اجزائى دارد، و وجود کل وابسته به جزء است و این مستلزم خداوند است ، بعلاوه هر جسمى داراى زمان و مكان، و در معرض حوادث و تغيير است، و دائماً رو به فرسودگى و فنا مى ‏رود، و اينها اوصافى است كه هريك از آنها براى نفى الوهيت و واجب الوجوب بودن خداوند كافى است. 👌از اين گذشته اگر او جسم باشد و مانند دارد، و مى ‏دانيم در آيات متعدّدى از قرآن هرگونه شبيه و مانند از خدا نفى شده است‏ (لیس کمثله شی ء ) 📚پیام قرآن ج4 ص284 ❕امام باقر علیه السلام فرمود ؛ « کسی که عقیده به جسمیت خدا داشت ، پشت سرش نماز نخوانید و به او زکات ندهید » 📚بحار الانوار ج3 ص303 👌خداوند به شیطان فرمود ؛ «يا إِبْلِيسُ ما مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعالِينَ» « اى ابليس چه چيز مانع تو از سجده كردن بر مخلوقى كه با دو خود او را آفريدم گرديد؟ آيا تكبر كردى، يا از برترين بودى » ( ص 75) 👌بديهى است تعبير به « » (دو دست) به معنى دستهاى حسى نيست كه خداوند از هر گونه و جسمانيت پاك و منزه است، بلكه دست در اينجا كنايه از قدرت است، چرا كه انسان معمولا قدرت خود را با دست اعمال مى‏ كند، لذا در تعبيرات روزمره اين كلمه در معنى قدرت، فراوان به كار مى‏ رود، گفته مى‏ شود فلان كشور در دست فلان گروه است، يا فلان معبد و ساختمان بزرگ به دست فلان كس ساخته شده، گاه گفته مى‏ شود دست من كوتاه است يا دست تو پر است. 👌دست در هيچكدام از اين استعمالات به معنى مخصوص نيست، بلكه تمام اينها كنايه از قدرت و سلطه است. ❕و از آنجا كه انسان كارهاى مهم را با دو دست انجام مى‏ دهد، و به كار گرفتن دو دست نشانه نهايت توجه و علاقه انسان به چيزى است، ذكر اين تعبير در آيه فوق كنايه از عنايت مخصوص و اعمال قدرت مطلقه ‏اش در آفرينش انسان است. 📚تفسیر نمونه ج19 ص338 👌و نیز می فرماید ؛ « وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ وَ الْأَرْضُ جَمِيعاً قَبْضَتُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ السَّماواتُ مَطْوِيَّاتٌ بِيَمِينِهِ سُبْحانَهُ وَ تَعالى‏ عَمَّا يُشْرِكُونَ » « آنها خدا را آن گونه كه شايسته است نشناختند، در حالى كه تمام زمين در روز قيامت در قبضه قدرت او است و آسمانها پيچيده در دست راست او، خداوند منزه و بلند مقام است از شريكهايى كه براى او درست مى‏كنند.» 🔰زمر 67 👌" قبضة" به معنى چيزى است كه در مشت مى ‏گيرند، و معمولا كنايه از قدرت و سلطه كامل بر چيزى است، همانگونه كه در تعبيرات روزمره مى‏گوئيم فلان شهر در دست من است و يا فلان ملك در قبضه و مشت من مى‏باشد. ❕تعبیر فوق اشاره به آن است که كسى كه طومارى را درهم پيچيده و در دست گرفته كاملترين تسلط را بر آن دارد، مخصوصا انتخاب" يمين" (دست راست) به خاطر آن است كه غالب اشخاص كارهاى مهم را با دست راست انجام مى‏ دهند و قوت و قدرت بيشترى در آن احساس مى‏كنند. 👌همه اين تشبيهات و كنايه از سلطه مطلقه پروردگار بر عالم هستى در جهان ديگر است، تا همگان بدانند در عالم قيامت نيز كليد نجات و حل مشكلات در كف قدرت خداوند است، تا به بهانه شفاعت و مانند آن به سراغ بتها و معبودهاى ديگر نروند مگر در اين دنيا زمين و آسمان به همين صورت در قبضه قدرت او نيست. 👌بنابراین تعبیر به دست راست اشاره به آن است که انسان كارهايى را كه با دست انجام مى ‏دهد از قدرت بيشترى برخوردار است، و به اين ترتيب« يمين » كنايه از قدرت است‏ 📚تفسیر نمونه ج19 ص530 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔نظرتون در مورد دور قبور ائمه چیه ❗️امروزه شیعیان فوج فوج دور قبر امام حسین و امام رضا می چرخند و طواف می کنند و وهابیت این عمل رو شرک می دونه ❕❕ 💠💠 👌اگر طواف و چرخیدن دور به نیت عبادت صاحب قبر انجام شود ، شکی در حرمت آن نمی باشد اما اگر طواف کننده فقط به این قصد که صاحب قبر او است و روی علاقه و محبت به او به دور قبرش طواف می کند و می چرخد ، بی شک چنین عملی حرام نمی باشد مانند کسی که در زمان حیات از روی محبت و علاقه به دور خود می گردد و به زبان هم می گوید الهی دورت بگردم . ❕روایات متعددی مشروعیت طواف به دور قبور را اثبات می کند . 🔶یحیی بن اکثم می گوید ؛ « روزی قصد طواف و چرخیدن دور قبر رسول خدا را داشتم که در این هنگام محمد بن علی بن الرضا ( امام جواد را ) دیدم که دور رسول خدا طواف می کرد » 📚الکافی ج1 ص353 👌امام علیه السلام در شرح جریان غصب فدک فرمود ؛ « فاطمه وارد مسجد شد و به دور قبر پیامب#ر طواف کرد در حالی که گریه می کرد » 📚مستدرک الوسائل ج10 ص366 📚الاحتجاج ج1 ص92 📚مراه العقول ج5 ص339 👌همینطور از امامان علیهم السلام روایت شده است که مستحب است ، در هنگام زیارت چنین شود ؛ « قبر را ببوس و بگو پدر و مادرم به فدایت ای آل مصطفی ما به دور قبور و مشاهدتان می کنیم ...» 📚المزار ، مشهدی ، ص399 📚مصباح الزائر ص171 📚بحار الانوار ج102 ص162 ❕البته در روایاتی طواف به قبور شده است . 🔶امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « ایستاده آب منوش و به قبور طواف مکن و در آب برکه بول مکن ...» 📚علل الشرایع ج1 ص283 📚الکافی ج6 ص534 👌که احتمال در مورد آن می رود ؛ 1⃣منظور نهی از طواف کردن به قبور افراد به جز پیامبر گرامی و امامان علیهم السلام می باشد ، زیرا مشروعیت طواف به قبور آن ثابت شد . 2⃣منظور از طواف نکردن به قبور ، غائط نکردن بر روی آنها می باشد ، زیرا یکی از معانی ماده « طوف » می باشد . 📚لسان العرب ج9 ص227 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔اهل سنت می گویند منظور از در آیه مباهله علی نیست بلکه خود پیامبر است یعنی پیامبر گفته است ما خودمان را برای می خ‌وانیم شما هم خودتان را برای مباهله بخوانید ❕❕ 💠💠 👌بی شک این سخن خلاف روایات است که می گوید منظور از انفسنا علی علیه السلام است . ❕از سوی دیگر اگر منظور از ، خود پیامبر باشد ، دعوت کردن از خویشتن معنا ندارد و مفهومی ندارد که خداوند به پیامبر امر کند که از خودت برای مباهله دعوت کن ، زیرا دعوت کننده باید غیر از دعوت شده باشد . 👌بنابراین راهی باقی نمی ماند جز اینکه بگوییم منظور تنها علی علیه السلام است . ❕در مناظره ای که مامون عباسی با امام علیه السلام ترتیب دارد ، مامون از امام علیه السلام پرسید بزرگترین فضیلت امیر مومنان علی که قرآن بر آن دلالت دارد چیست ❕❕ 👌امام رضا علیه السلام فرمود آیه که پیامبر حسن و حسین و فاطمه و علی را با خود برای مباهله برد ، حسن و حسین مصداق ابناءنا بودند و زهرا مصداق نساءنا و علی مصداق ، پس علی علیه السلام به حکم آیه مصداق انفسنا می باشد و او نفس پیامبر به حکم خداوند است. 🔶از سوی دیگر ثابت است که پیامبر اسلام افضل از تمام خلق خدا است ، لذا نفس پیامبر اسلام هم افضل از است . 👌مامون گفت مراد از انفسنا خود پیامبر است و امیر مومنان را شامل نمی شود . ❕امام رضا علیه السلام فرمود آنچه گفتی نیست زیرا دعوت کننده باید غیر از دعوت شده باشد چنان که امر کننده ، آمر محسوب می شود نسبت به دیگری و معنا ندارد که انسان خودش را دعوت کند و بخواند و از آنجایی که پیامبر غیر امیر مومنان را برای مباهله حاضر نساخت ، روشن می شود که علی نفس پیامبر است که خداوند به عنوان دعوت از انفسنا از آن یاد کرده است. 🔶مامون از استدلال امام قانع شد و گفت با این جواب اشکال و سوال من مرتفع می شود . 📚بحار الانوار ج10 ص351 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
سوال سوال بنده اینست ک آیا بعد از پیامبر هم به معصوم ع وحی شده است ؟اگر شده ...سوال دوم اینست ک مگر به غیر از پیامبر خدا هم وحی می شود ؟؟ ما در قرآن داریم ک به مادر حضرت موسی و به حضرت مریم ع وحی شده با این تفاسیر آیا ما میتوانیم بگوییم ک به امامان هم وحی میشده است ؟لطفا دلیل قانع کننده برایم بیاورید .. ✅پاسخ بعد از پیامبر گرامی به هیچ فردی وحی تشریعی نمی شود یعنی چنان نیست فرشته وحی نازل شده وحلال وحرام تازه ای بعد از پیامبر به فردی ابلاغ کند چرا که پیامبر گرامی طبق ادله قرانی و روایی فراوانی خاتم پیامبران بوده و حلال و حرام ایشان تا ابد باقی خواهد ماند 📚مفاهیم القران ،علامه سبحانی ج3 ص 113 به بعد ❗️امامان وارث علم پیامبر گرامی هستند وکلیه احکامی که در حلال وحرام بیان کرده اند همگان از پیامبر گرامی به انان رسیده است وچنان نبوده است که فرشته وحی در این موضوع وابلاغ حلال وحرام بر انان نازل شود ❗️جهت اگاهی از روایات وارده دراین باب رجوع کنید به کتاب شریف بحار الانوار ج2 ص172 باب 23 ❗️اما چنان نیست که فرشته وحی بر غیر انبیاء به هیچ وجه نازل نشود، قران نقل میکند:که فرشتگان همواره بر مریم نازل شده وبا او سخن میگفته اند،با اینکه او پیامبر نبوده است 📚ال عمران،42،43 ❗️در روایات ما نیز امده است که فرشتگان همواره بر امامان نازل شده وبا انان هم نشین بوده اند وانان را تسدید می کرده اند و وظایف خو درا از امامان می گرفته اند ❗️در روایتی امده است که امام صادق فرمود: «خانه های ما محل هبوط ملائکه وجایگاه وحی است وبا دست خود بر چند پشتی زدوفرمود: اینها پشتی هایی است که بسیار اتفاق افتاد،ملائکه بر انها تکیه کرده اند وبسیار شده که نرمی پر وبال انها اینجا ریخته است 📚بصائر الدرجات،ج1،ص90 ❗️در روایت دیگر امده است: حمران ابن اعین به امام باقر گفت:شنیده ایم فرشتگان بر شما نازل میشوند، امام در پاسخ فرمود: بخدا قسم فرشتگان بر ما نازل میشوند وپای بر فرشهای ما میگذارند 📚همان مدرک 📚بحارالانوار،ج26،ص352 ❗️در این زمینه روایات فراوانی نازل شده است که جهت اگاهی تفصیلی،رجوع کنید به بحارالانوار،ج26،ص351،باب 9وجلد25،ص47،باب3 🆔ایدی ما در تلگرام برای طرح سوالات @poorseman 📢کانال ما در تلگرام https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
🤔پرسش ❓یکی از کانال های ضد دین تحدی را مطرح کرده است که اگر شیعه معتقد است امامان علم غیب می دانند لطف کنید این عقیده یعنی علم غیب امامان را از قرآن ثابت کند❕❕ 💠پاسخ💠 ❗️واژه غیب در برابر شهود است و شهود در موردی گفته می شود که چیزی قابل مشاهده و محسوس باشد بنابراین غیب به کلیه اموری اطلاق می شود که از حس انسان پنهان است . 📚پیام قرآن ج7 ص217 👌برای اثبات علم غیب امامان از طریق قرآن به چند دسته از آیات می توان استدلال کرد؛ 1⃣ قرآن در مورد کسی که تخت ملکه سبا را در یک چشم به هم زدن از یک فاصله دور نزد سلیمان آورد می گوید: « کسی که دانشی از کتاب داشت گفت من آن را پیش از آنکه چشم بر هم بزنی نزد تو خواهم آورد و هنگامی که ( سلیمان) آن را نزد خود دید گفت این از فضل پرودگار من است» 🔷نمل 40 ❗️در این آیه می بینیم که آصف بن برخیا وزیر حضرت سلیمان به سبب داشتن تنها اندکی از علم الکتاب ( عنده علم من الکتاب ) این قدرت و آگاهی غیبی را داشت که توانست تخت ملکه سبا را از یک فاصله دور در یک چشم بر هم زدن نزد سلیمان حاضر کند. ❗️در آیه دیگر خداوند می گوید: « بگو کافی است برای گواه میان من و شما ، خداوند و کسی که علم کتاب نزد او است» 🔶رعد43 ❗️در این آیه خداوند از کسی به عنوان گواه بر رسالت پیامبر نام می برد که تمام علم کتاب نزد او است « من عنده علم الکتاب» 👌در روایات ما بیان شده است که مراد از کسی که تمام علم الکتاب نزد او است حضرت علی است. 🔶پیامبر گرامی فرمود: « کسی که تنها اندکی از دانش کتاب نزد او بود وصی برادرم سلیمان است و کسی که تمام علم کتاب نزد او است برادرم علی بن ابی طالب است» 📚امالی صدوق ص337 ❗️امام صادق فرمود: « کسی که تمام علم الکتاب نزد او است علی بن ابی طالب است .نسبت کسی که تنها اندکی از علم الکتاب را دارا بود با کسی که تمام علم الکتاب را دارا است همانند آن مقدار آبی است که یک پشه با بال خود از دریا بر می دارد » 📚بحار الانوار ج35 ص429 👌در روایت دیگر امام باقر فرمود: « تمام علم الکتاب نزد ما است و علی افضل و اول ما و برترین ما بعد از پیامبر است» 📚بصائر الدرجات ج1 ص215 📚تفسیر عیاشی ج2 ص220 ❗️علامه مجلسی حدود 20 روایت در این زمینه نقل می کند؛ 📚بحار الانوار ج35 ص429 👌بنابراین اهل بیت که دارای تمام علم الکتاب هستند به طریق اولی دارای قدرت و آگاهی های غیبی هستند به گونه ای که قدرت و علم غیبی اندک آصف بن برخیا در برابر قدرت و علم غیبی آنان قابل مقایسه نمی باشد. 2⃣خداوند می فرماید: « عالم غیب او است و هیچکس را بر اسرار غیبش آگاه نمی کند مگر رسولانی که آنها را برگزیده است» 🔶جن 25-28 ❗️به دو طریق می توان به این آیه بر اثبات علم غیب امامان استدلال کرد؛ 🔶1- مراد از رسولان الهی مطلق فرستاده شدگان برای هدایت انسان ها می باشد که هم شامل پیامبران می شود و هم شامل امامان زیرا خداوند همه آنها را برای هدایت انسان ها فرستاده است.بنابراین امامان نیز از جمله کسانی هستند که خداوند آنها را آگاه بر علم غیب کرده است و آنان را بر این آگاهی برگزیده است چنان که روایات فراوانی بر این مطلب گواهی می دهد. 📚بحار الانوار ج26 ص109 باب6 🔶2- بگوییم مراد از رسولان پیامبران الهی هستند .بنابراین خداوند پیامبرانش را آگاه بر علم غیب کرده است و امامان نیز که وارثان پیامبران هستند به علم غیب آگاهی دارند. ❗️خداوند در آیات متعددی تصریح می کند که پیامبرانش نسبت به علوم غیبی آگاهی داشته اند؛ 🔶حضرت آدم آگاه به علم اسماء بود ( بقره31-33) - نوح آگاه به سرانجام قومش بود( نوح 26-27)- ابراهیم آگاه به ملکوت بود( انعام 75) - لوط آگاه به سرانجام قومش بود( هود81) یعقوب آگاه به پیامبری یوسف و جایگاه والای او بود( یوسف4 و6)- یوسف آگاه به علوم غیبی تعبیر خواب بود( یوسف101)- صالح آگاه بود که ظرف سه روز قومش گرفتار عذاب می شوند ( هود64- 65) سلیمان آگاه به زبان حیوانات بود که این هم نوعی آگاهی غیبی محسوب می شود( نمل 16-18-19)- مسیح نیز صراحتا مردم را از غیب و آنچه در خانه هایشان بود آگاه می کرد( ال عمران 49)- 👌در روایات ما بیان شده است که امامان تمام علوم انبیا را دارا هستند و هر آنچه که خداوند به انبیا خود داده است به امامان نیز داده است؛ 📚بحار الانوار ج26 ص159 باب12 ❗️بنابراین اگر خداوند انبیا را از علم غیب آگاه ساخته است طبیعتا امامان را نیز بر علم غیب آگاه ساخته است. 👌ادامه پاسخ👇👇👇
👌ادامه پاسخ👇👇👇 3⃣در روایات متعدد دیگری نیز آمده است که امامان عالم تر از تمام انبیا به غیر از پیامبر اسلام هستند .علامه مجلسی در این رابطه حدود 13 روایت نقل می کند؛ 📚بحار الانوار ج26 ص194 باب15 ❗️بنابراین اگر انبیاء الهی آگاه به غیب هستند امامان که عالم تر از آنان قلمداد می شوند به طریق اولی نسبت به غیب آگاهی دارند. 4⃣در آیات متعددی تصریح شده است که پیامبر اسلام آگاه به علم غیب بوده است. ❗️او نسبت به اخبار غیبی مربوط به قوم نوح آگاهی داشت ( هود 48-49) و نسبت به احوالات منافقان آگاهی غیبی داشت ( توبه94) و از حقائق نهفته تاریخ زکریا و مریم آگاه بود ( ال عمران 44) و از طریق رویا به برخی از امور آگاهی غیبی پیدا کرده بود ( اسراء 60- فتح 27) ❗️از سوی دیگران تمام علوم پیامبر اسلام به امامان به ارث رسیده است؛ 📚بحار الانوار ج2 ص172 باب23 👌بنابراین علوم غیبی پیامبر اسلام نیز به امامان به ارث رسیده است و آنان به تعلیم پیامبر آگاه به علم غیب بوده اند زیرا پیامبر از جمله آگاهان به غیب بوده و آنان را نیز اگاه ساخته است . 📝پرسمان اعتقادی https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
❓پرسش ❔از کجا امامت امامان را میشود اثبات کرد مثلا از کجا بفهمیم امام کاظم امام هفتم است .؟ 💠پاسخ💠 ❕ما معتقدیم به دلیل اینکه لازم است صفاتی چون عصمت و علم الهی و ...در امام باشد انتخاب امام تنها به دستور و نص الهی صورت می گیرد. 🔶امام رضا فرمود: «انتخاب امام واجب الاطاعه بر عهده خداوند است» 📚قرب الاسناد ص166 👌امام صادق فرمود: «انتخاب امام به دست خداست و او است که امامان را شخص به شخص معین می کند» 📚بصائر الدرجات ص139 🔶همین مضمون در کتب و روایات اهل سنت نیز وارد شده است. ❗️نقل می کنند هنگامی که پیامبر برخی شخصیت های برجسته قبایل عرب را به اسلام دعوت میکرد آنان پذیرش دعوت آن حضرت را مشروط به ریاست وجانشینی پس از وی می دانستند اما آن حضرت در پاسخ می فرمود: "جانشینی پس از من موضوعی الهی وخارج از اختیار من است وخداوند آن را به صلاحدید خود در جایگاه واقعی خود قرار میدهد " "الامر الی الله یضعه حیث یشائ" 📚الکامل فی التاریخ،ج1 ص609 📚تاریخ الطبری،ج1 ص556 📚السیره النبویه،ج2 ص158 📚 البدایه والنهایه،ج3 ص139 📚تاریخ الاسلام،ج1 ص286 👌خداوند و پیامبر گرامی نیز در مواضع متعدده تصریح به امامت امامان دوازده گانه کرده اند. 🔶در روایتی آمده است که جابر صحابی پیامبر گرامی می گوید: «من به نزد فاطمه زهرا رفته بودم تا به سبب تولد فرزندش حسن به او تبریک بگویم .دیدم به دست او صحیفه ای سفید رنگ گرانبهایی است . 🔷مولایم فاطمه گفت ای جابر در این صحیفه اسامی امامان از فرزندانم نهفته است . 👌من در صحیفه نظر کردم دیدم این اسامی در آن معرفی شده اند: « ... علی بن ابی طالب - ابو محمد حسن به علی - ابو عبدالله حسین به علی - ابو محمد علی بن الحسین- ابو جعفر محمد بن علی - ابو عبدالله جعفر بن محمد- ابو ابراهیم موسی بن جعفر- ابوالحسن علی بن موسی الرضا- ابو جعفر محمد بن علی- ابو الحسن علی بن محمد - ابومحمد حسن بن علی- ابوالقاسم محمد بن الحسن حجه الله القائم » 📚کمال الدین ج1 ص307 📚عیون الاخبار ج1 ص40 📚اثباه الهداه ج2 ص40 📚الاحتجاج ج2 ص373 🔶پیامبر گرامی فرمود: «امامان بعد از من دوازده نفر هستند که اولین آنان علی و آخرین آنان قائم است که خداوند به وسیله او در تمام جهان نامش را گسترش می دهد» 📚امالی صدوق ص111 📚عیون الاخبار ج1 ص65 📚کمال الدین ج1 ص282 👌وفرمود: «علی بن ابی طالب امام شما پس از من است و پس از او حسن و پس از او حسین و پس از آن دو نه نفر از فرزندان حسین یکی پس از دیگری امامان شما و خلفای من هستند ...» 📚کمال الدین ج1 ص261 📚الاحتجاج ج1 ص69 👌وفرمود: «امامان مسلمین پس از من علی بن ابی طالب سپس حسن به علی و سپس حسین به علی و سپس علی بن الحسین و سپس محمد بن علی و سپس جعفر بن محمد و سپس موسی بن جعفر و سپس علی بن موسی و سپس محمد بن علی و سپس علی بن محمد و سپس حجه بن الحسن ...می باشند» 📚کفایه الاثر ص54 📚کمال الدین ج1 ص253 📚اثباه الهداه ج2 ص74 👌علامه گرانقدر مجلسی بیش از 21 روایت از کتب متعدد و معتبر شیعی نقل می کند که خداوند مستقیما تصریح به امامت امامان دوازده گانه کرده است 📚بحار الانوار ج36 ص192 تا 225 باب40 ❗️وبیش از 234 روایت نقل می کند که پیامبر گرامی به وحی الهی تصریح به امامت امامان دوازده گانه یکی پس از دیگری کرده است 📚بحار الانوار ج36 ص226 تا373 باب 41 👌مرحوم شیخ حر عاملی بیش از 928 روایت و نص از خداوند و پیامبر گرامی در اثبات امامت امامان دوازده گانه نقل می کند 📚اثباه الهداه ج2 ص3 به بعد ❗️وبیش از 1019 روایت از روایات شیعی در اثبات امامت حضرت علی به نص پیامبر گرامی نقل می کند 📚اثباه الهداه ج3 ص3 به بعد 👌ادامه پاسخ 👇👇👇 👌ادامه پاسخ 👇👇👇 👌حضرت علی نیز که امامتش به نص پیامبر گرامی ثابت بوده است پس از خودش امام حسن را به عنوان امام مردم معرفی کرده است 📚الکافی ج1 ص298 ( بیش از7 روایت نقل می کند) 📚اثباه الهداه ،حر عاملی ،ج4 ص5 به بعد ( ایشان بیش از 48 روایت در امامت ایشان نقل می کند) 👌امام حسن نیز پس از خودش امام حسین را به عنوان امام معرفی می کند 📚الکافی ج1 ص300 به بعد ( 3 روایت نقل می کند) 📚اثباه الهداه ج4 ص32 ( بیش از 14 روایت در امامت ایشان نقل می کند) 👌امام حسین نیز تصریح به امامت فرزندش امام سجاد می کند 📚الکافی ج1 ص303 ( 4 روایت نقل می کند) 📚اثباه الهداه ج4 ص58 (9 روایت در امامت ایشان نقل می کند) 👌امام سجاد نیز تصریح به امامت امام باقر پس از خودش می کند 📚الکافی ج1 ص305 ( 5 روایت نقل می کند) 📚اثباه الهداه ج4 ص90 ( 10 روایت ) 👌امام باقر نیز تصریح به امامت امام صادق پس از خودش می کند 📚الکافی ج1 ص306 ( 8 روایت نقل می کند) 📚اثباه الهداه ج4 ص128 ( 22روایت ) 👌امام صادق نیز تصریح به امامت امام کاظم می کند 📚الکافی ج1 ص307 ( شانزده روای
ت نقل می کند) 📚اثباه الهداه ج4 ص216 ( 60 روایت ) 👌امام کاظم نیز تصریح به امامت امام رضا می کند 📚الکافی ج1 ص311 ( شانزده روایت نقل می کند) 📚اثباه الهداه ج4 ص287 ( 68 روایت نقل می کند) 👌امام رضا نیز تصریح به امامت امام جواد می کند 📚الکافی ج1 ص320 ( 14 روایت نقل می کند) 📚اثباه الهداه ج4 ص382 ( 25 روایت نقل می کند) 👌امام جواد نیز تصریح به امامت امام هادی می کند 📚الکافی ج1 ص323 ( سه روایت نقل می کند) 📚اثباه الهداه ج4 ص416 ( 7 روایت نقل می کند) 👌امام هادی نیز تصریح به امامت امام حسن عسکری می کند 📚الکافی ج1 ص325 ( 13 روایت نقل می کند) 📚اثباه الهداه ج5 ص3 ( 28 روایت نقل می کند) 👌امام عسکری نیز تصریح به امامت فرزندش حجه بن الحسن می کند 📚الکافی ج1 ص328 ( شش روایت نقل می کند) 📚اثباه الهداه ج5 ص51 ( 808 روایت در امامت ایشان نقل می کند) ❗️بنابراین روشن میشود که امامت امامان دوازده گانه به نص الهی و رسولش ثابت بوده و هر یک از امامان نیز بر امامت امام دیگر تصریح می کرده اند 📝پرسمان اعتقادی https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
❔پرسش ❓لطفا این تناقض را حل کنید .از طرفی قرآن می گوید تا که خداوند بخواهد چیزی را بیافریند تا به او بگوید موجود باش موجود می شود از طرف دیگر می گویید خداوند آسمانها و زمین را در شش روز خلق کرد. من نفهمیدم الله تا بگه موجود شو موجود میشود یا برای آفرینش شش روز وقت ببره❓ 💠پاسخ: ❗️توجه به نکاتی چند لازم است؛ 1⃣خداوند می فرماید: «هنگامی که فرمان وجودی چیزی را صادر کند می گوید موجود باش و آن فورا موجود می شود» 🔷بقره117 👌همین تعبیر در سایر سوره ها نیز دیده میشود؛ 🔷ال عمران 47-59- انعام 73- نحل 40- مریم 35- یس 82 🔶این جمله از اراده تکوینی خداوند و حاکمیت او در امر خلقت سخن می گوید . ♻️ توضیح اینکه : ❗️منظور از جمله کن فیکون «موجود باش آنهم فورا موجود می گردد» این نیست که خداوند یک فرمان لفظی با معنی موجود باش صادر می کند. 👌بلکه منظور این است هنگامی که اراده او به وجود چیزی تعلق می گیرد، خواه بزرگ باشد یا کوچک، پیچیده باشد یا ساده، به اندازه یک اتم باشد یا به اندازه مجموع آسمانها و زمین، بدون نیاز به هیچ علت دیگری تحقق مییابد و میان این اراده و پیدایش آن موجود حتی یک لحظه نیز فاصله نخواهد بود. 🗯اشتباه نشود منظور این نیست که هر چه خدا اراده کند در همان لحظه موجود می شود، بلکه منظور این است هر طور اراده کند همانطور موجود می شود .فی المثل اگر اراده کندآسمانها و زمین در شش دوران به وجود آیند مسلما بی کم و کاست در همین مدت موجود خواهند شد، و اگر اراده کند در یک لحظه موجود شوند همه در یک لحظه موجود خواهند شد، این تابع آن است که او چگونه اراده کند و چگونه مصلحت بداند.و یا مثلا هنگامی که خداوند اراده کند جنینی در شکم مادر درست نه ماه و نه روز دوران تکامل خود را طی کند، بدون یک لحظه کم و زیاد انجام مییابدو اگر اراده کند این دوران تکاملی در کمتر از یک هزارم ثانیه صورت گیرد، مسلما همان گونه خواهد شد، چه اینکه اراده او علت تامه برای آفرینش است، و میان علت تامه و وجود معلول هیچگونه فاصله ای نمی تواند باشد. 📚تفسیر نمونه ج1 ص418 ❗️از این بیان پاسخ از اشکال بدست می آید. 2⃣در ایات قرآن آمده است که خلقت جهان در شش روز بوده است « فی سته ایام» 🗯اعراف54 و... ❔چرا خداوند آسمانها و زمین را در شش روز آفرید مگر خداوند قدرت بی انتها نیست و مگر نمی توانست آنها را در یک لحظه بیافریند❔ 🔷 برای پاسخ نخست باید توجه کرد که مراد از شش روز شش دوران است زیرا روشن است که قبل از آفرینش زمین و آسمان شب و روزی وجود نداشته است که اینها در آن آفریده شود و شب و روز از گردش زمین به دور خود و در برابر نور آفتاب به وجود می آید. 👌به علاوه پیدایش مجموعه جهان در شش روز بر خلاف علم است زیرا علم می گوید میلیاردها سال طول کشید تا زمین و آسمان به وضع کنونی در آمد. ♻️با توجه به این نکات روشن می شود که اگر خداوند می گوید آسمانها و زمین در شش روز آفریده شده است به معنای شش دوران است زیرا بسیار می شود که « یوم» به معنای « یک دوران » به کار می رود خواه این دوران یک سال باشد یا صد سال و یا میلیاردها سال . 👌حضرت علی فرمود: «دنیا برای تو دو روز است روزی به سود تو و روزی به زیان تو» 🔶می بینیم حضرت کلمه یوم را به معنای دوران به کار برده است . 💠یا مثلا می گوییم یک روز بنی امیه خلافت اسلام را غصب کرد و روز دیگر بنی عباس در حالی که دوران خلافت هر یک به ده ها یا صدها سال بالغ می گردد. 👌در تفسیر برهان آمده است که امام فرمود مرا از شش روز شش دوران است« فی سته اوقات» 📚البرهان ج2 ص559 🗯 این دورانهای ششگانه محتملا به ترتیب ذیل بوده است:1 - روزی که همه جهان به صورت توده گازی شکلی بود که با گردش به دور خود از هم جدا گردید و کرات را تشکیل داد.2 - این کرات تدریجا به صورت توده مذاب و نورانی و یا سرد و قابل سکونت در آمدند.3 - روز دیگر منظومه شمسی تشکیل یافت و زمین از خورشید جدا شد.4 - روز دیگر زمین سرد و آماده حیات گردید.5 - سپس گیاهان و درختان در زمین آشکار شدند.6 - سرانجام حیوانات و انسان در روی زمین ظاهر گشتند ❔اما چرا خداوند در یک لحظه جهان را خلق نکرد❔ ❗️پاسخ این سؤال را از یک نکته میتوان دریافت و آن اینکه ؛ 🗯آفرینش اگر در یک لحظه می بود کمتر میتوانست از عظمت و قدرت و علم آفریدگار حکایت کند، اما هنگامی که در مراحل مختلف و چهره های گوناگون، طبق برنامه های منظم و حساب شده انجام گیرد دلیل روشنتری برای شناسائی آفریدگار خواهد بود. 👌فی المثل اگر نطفه آدمی در یک لحظه تبدیل به نوزاد کامل میشد آنقدر نمیتوانست عظمت خلقت را بازگو کند، اما هنگامی که در طی 9 ماه، هر روز در مرحلهای، و هر ماه به شکلی، ظهور و بروز کند می تواند به تعداد مراحلی که پیموده است نشانه های تازهای از عظمت آفریدگار بدست دهد. 📚تفسیر نمونه ج6 ص200 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht